رويكرد تازه
محمد مطلق- امروزه ديگر توليد فرهنگ موضوعي انحصاري نيست، چرا كه در جهان كنوني بيش از آنكه فرهنگ با مقولات مفهومي و انتزاعي پيوند داشته باشد با اقتصاد و توليد انبوه معنا پيدا مي كند كه در نتيجه با پديده هاي اجتماعي نيز ارتباط عميقي مي يابد. اجازه دهيد از اينجا شروع كنيم كه در جوامع توسعه يافته امروزي به تبع رشد تكنولوژي، امكان تكثير، نياز روزمره به اطلاعات و نقش پول در توليد و توزيع و مصرف هر نوع كالايي از جمله كالا هاي فرهنگي، فرهنگ نيز رويكرد تازه اي به خود مي گيرد كه درمجموع به آن اقتصاد فرهنگ مي گوييم. اما ويژگي هاي اقتصاد فرهنگ يا فرهنگ اقتصادي از اين قرار است: در اقتصاد فرهنگ بايد مثل هر مقوله اقتصادي ديگر دو اصل ساده عرضه و تقاضا را رعايت كرد؛ بايد باور داشته باشيم كه سليقه و ذائقه مخاطب يا خريدار حرف اول را مي زند، بنابراين اگر بخواهيم كالاي خود را اعم از فيلم، برنامه تلويزيوني، كتاب و بخوبي بفروشيم، بايد ببينيم سيستم توزيع بازار و پسند مصرف كننده چيست. از سوي ديگر به همين نسبت عرضه نيز روي پسند مخاطب تاثير خواهد گذاشت.
پرسشي كه همين جا در مورد بازار توليدات فرهنگي ايران شكل مي گيرد، اين است كه توليد كنندگان بزرگ تا چه اندازه مخاطب و مشتري را مي شناسند؟ آيا سطح نازل بسياري از كالاها در درازمدت تبديل به يك نياز نشده و پسند مشتري را تنزل نخواهد داد؟ در نهايت اينكه اگر بازار بزرگ دولتي عرضه فرهنگ نتوانست مشتري را راضي كند، غير مستقيم او را مجبور نكرده تا نياز خود را به شكل ديگري برآورده كند؟
در چنين چرخه ساده اي موضوع ديگري كه از آن نمي توان فرار كرد، اطلاع توليدكنندگان است كه معمولا از طريق نظرسنجي هاي مختلف به دست مي آيد. كارشناسان براي واقعي شدن حاصل اين آمار ها پيشنهاد مي دهند تا بنگاه هاي خصوصي فروش آمار و اطلاعات به وجود آيند، زيرا تنها در چنين شرايطي ست كه مي توان بدرستي كسب اطلاع كرد. در هر شهري چند صندلي سينما لازم داريم؟ كدام شبكه تلويزيوني و در چه ساعاتي بيشترين مخاطب را دارد؟ مشتري چه كتاب هايي را مي پسندد و؟
در برنامه چهارم توسعه بوضوح بر اقتصادي شدن فرهنگ تاكيد شده، اما تا چه اندازه مي توان به اهداف تعيين شده رسيد و تا چه اندازه مي توان اميدوار بود كه تمامي قواعد ساده اما نتيجه بخش، اقتصاد فرهنگ را عينيت دهد. اين موضوعي ست كه ذهن بسياري از اصحاب فرهنگ را به خود مشغول كرده است. ناگفته پيداست كه فرهنگ همانند جان در جامعه مي تواندسرنوشت هر ملتي را رقم بزند و باز ناگفته پيداست كه منظور از فرهنگ صرفا توليد، تحقيق و پژوهش در كنج كتابخانه ها نيست، بلكه شكل بروز عاميانه آن از مهمترين نمود هاي فرهنگي ست؛ پس اگر بخواهيم در جهت تعالي و رشد فرهنگ عامه گام هاي موثري برداريم اولين قدم، پذيرش قواعد اقتصادي آن خواهد بود.
چكش برقي خواب شهر را آشفته مي كند
شهر كه به خواب مي رود صداي چكش برقي بلند مي شود تا خيابان را هموار كند و مردمي كه اكنون آرام خوابيده اند فردا هم در آسايش، مسير خيابان هاي اطراف را طي كنند. ساعت 12 شب است و كندن رويه آسفالت خيابان همچنان ادامه دارد. صدا در مغز ساكنان اطراف كه تازه به خواب رفته اند و چند ساعت بعد بايد براي سحر بيدار شود فرو مي رود و بيدارشان مي كند. حتما كارگراني كه خيابان را آسفالت مي كنند هم روزه هستند و به اين دليل شب را براي اين كار پرسروصدا انتخاب كرده اند. بزرگراه شهيد گمنام روزها ترافيك سنگيني را تحمل مي كند ولي تنها زمان مناسب براي تعويض روكش خيابان هم نيمه شب نيست. مي توان به جاي نيمه شب ، يك روز تعطيل را براي آسفالت خيابان انتخاب و خودروها را نيز به مسيرهاي موازي اين بزرگراه هدايت كرد. اگر چند سال پيش انجام چنين اقداماتي از سوي مسئولان شهري قابل پذيرش بود، اكنون اينگونه نيست چرا كه دستورات شهرداري مبني بر توقف عمليات هاي عمراني شهري از اواسط اسفندماه تا پايان نوروز نشان مي دهد مسئولان شهري به درك لزوم رعايت آسايش مردم رسيد ه اند.