سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۴
سياست
Front Page

گفت وگو با نايب رئيس شوراي اسلامي شهر تهران -واپسين بخش
فرصتي براي شوراها
003087.jpg
عكس : عليرضا بني علي
عليرضا رفيع
ديروز بخش نخست مصاحبه همشهري با مهندس حسن بيادي عضو آبادگران ايران اسلامي و نايب رئيس شوراي اسلامي شهر تهران در صفحات ۷ و ۸ به چاپ رسيد.
وي در آن بخش راجع به روند برگزاري انتخابات رياست جمهوري، دلايل حمايت از احمدي نژاد و پيروزي وي در انتخابات و همچنين ملاحظات مربوط به انتصاب هاي دولت جديد سخن گفته بود. اينك واپسين بخش اين مصاحبه از نظر خوانندگان گرامي مي گذرد:

* يكي از مهم ترين رويدادهاي پس از انتخابات، حضور رئيس جمهور در سازمان ملل بود. نظر شما در اين باره چيست؟
- البته ما حضور در صحنه جهاني را نبايد عرصه برد و باخت ببينيم. هدف اصلي از ايجاد سازمان ملل، نزديكي ملت ها و آشنايي سران با ديدگاه هاي يكديگر است. آنجا فرصت هايي پيش مي آيد كه روساي كشورها افكار خود را به عنوان ملت ها ابراز كنند و اين يكي از مظاهر دموكراسي است. شايد منظور شما درباره پرونده هسته اي باشد، تصميم گيري در خصوص پرونده هسته اي آنجا انجام نمي شد كه بخواهند همانجا نتيجه گيري كنند.
آژانس هسته اي خارج از سازمان ملل است و كار خودش را مي كند. منتها آقاي احمدي نژاد مي خواست ديدگاه هاي نظام را اعلام كند كه در سازمان ملل زودتر و وسيع تر اين ديدگاه ها منتشر مي شد و فاصله اندك آن با صدور قطعنامه شوراي حكام ذهنيت هايي را ايجاد كرد.
* مهمترين اتفاق در اجلاس روساي كشورها در سازمان ملل چه بود؟
- كمتر كسي به اندازه من از اين رويداد خوشحال بود. ياد روزي افتادم كه به آقاي احمدي نژاد اجازه ندادند يك صندلي در دولت اشغال كند. وقتي مي ديدم كه به عنوان رئيس جمهور داشت براي كل جهان صحبت مي كرد، براي من يك افتخار بود. نكته جالبي كه مشاهده كردم اين بود كه با خبرنگاران مانند مردم در ايران برخورد مي كرد.
تيم حفاظتي ايشان نسبت به روساي جمهور ديگر به دليل حساسيت هايي كه وجود داشت، تيم مفصل تري بود. ايشان بدون توجه به مسائل حفاظتي در جمع خبرنگاران و نمايندگان رسانه ها قرار گرفته بود. همچنين شنيدم حتي پليس آمريكا نيز با ايشان ارتباط عاطفي پيدا كرده بود و از روي محبت در حفاظت ايشان تلاش مي كرد.
* ظاهراً به سئوال خبرنگار وابسته به شبكه هاي صهيونيستي پاسخ ندادند؟
- بله اين هم يكي از حركات ارزنده ايشان بود. بالاخره قرار است موضع مشخص در برابر دوستان و دشمنان داشته باشيم.
* وقتي رئيس جمهور از تريبون سازمان ملل درباره حضرت ولي عصر(عج) سخن گفت، چه احساسي داشتيد؟
- انتظار ظهور حضرت مهدي(عج) جزو اعتقادات صد در صد ماست و وقتي از تريبون سازمان ملل براي نخستين بار نام ايشان در جهان منتشر شد، اشك شوق در چشمان بسياري از مشتاقان حلقه زد. بسياري از نمايندگان كشورهاي اسلامي در ابتداي سخنراني هاي خود حتي از كلام مقدس«بسم الله الرحمن الرحيم» نيز استفاده نمي كنند و جرأت آن را هم ندارند. ما نبايد به دليل حضور در صحنه جهاني اعتقادات خود را پنهان كنيم. اين رسالت رئيس جمهور كشور شيعي است كه به گونه اي سخن بگويد كه مردم جهان بدانند افق فكري ملت چگونه و رو به كدام قله است.
* با عبور از اين بحث قدري هم به موضوع انتخاب شهردار جديد تهران بپردازيم. آبادگران شوراي شهر در معرفي شهردار اول و كانديداي انتخابات رياست جمهوري ويژگي ها و مدرك هايي را اعلام كرد، در انتخاب شهردار دوم اين ملاك ها چه جايگاهي داشت؟
- ما با تفكري وارد شوراي شهر شديم كه در نهايت به سمت رياست جمهوري سوق پيدا كرد. من فكر مي كنم با تجربه دو ساله اي كه به دست آورده ايم امروز وارد صحنه جديدي شده ايم و براي اداره شهر نمي توانيم به نقطه اي كه ۲ سال پيش شروع كرديم برگرديم.
ما كار را از صفر شروع كرديم، با رأي حداقلي وارد شوراي شهر شديم و به رأي حداكثري در رياست جمهوري دست يافتيم. شرايط امروز قابل مقايسه با آن روز نيست. شاخص ها و ملاك هاي ما عوض نشده است اما ويژگي هاي جديدي به آن افزوده شده است. شاخصي مثل «صداقت در گفتار و سلامت در عمل» يك اصل غيرقابل تغيير است.
اما با توجه به تجربه دو ساله و رويدادهاي اخير، ما تصوير شفاف تري از توقعات و انتظارات شهروندان نسبت به مديريت شهر داريم.
* يكي از ملاك هاي اعلام شده شما ساده زيستي بود، آيا اين ملاك رعايت شده است؟
- ساده زيستي و زهد، يك امر نسبي و شخصي است. شايد كسي گوشت نخورد اما نمي تواند اين صفت را به ديگران تحميل كند. زهد و ساده زيستي به معناي اين نيست كه پيكان سوار شويم، ساده زيستي يك تفكر است. ما در فهم اين مطالب نبايد ساده انگار و سطحي نگر باشيم.
* چه شاخص هايي را به ملاك هاي گذشته در انتخاب شهردار دوم افزوديد؟
- تجربه آقاي احمدي نژاد نشان داد مردم بيش از آن كه از مديريت شهر، احداث بزرگراه و حل مشكل ترافيك بخواهند، مطالبات فرهنگي و اجتماعي دارند.
* شما شخصيت دكتر قاليباف را تا چه حد فرهنگي و اجتماعي مي دانيد؟
- مردم امروز كساني را كه در صحنه هاي مختلف انقلاب بويژه دفاع مقدس زحمت كشيدند ايثارگر خطاب مي كنند. ايثارگري غايت فرهنگ ما است. مردم فرزندان خود را كه در بسيج و سپاه پاسداران خدمت كرده اند ايثارگر مي دانند و دكتر قاليباف يكي از همين فرزندان است. كارنامه ايشان در نيروي هوايي سپاه و نيروي انتظامي هم نشان مي دهد وجه فرهنگي و اجتماعي فعاليت هاي ايشان بر وجوه ديگر غالب است.
* ارزيابي شما از صحبت ها و شعارهاي دكتر قاليباف در ايام انتخابات چيست؟
- به برخي ديدگاههاي ايشان انتقاد داشتم، اما بعضي از آنها را نيز قبول دارم و تحسين مي كنم، مانند جوانگرايي، ايشان واقعاً  به جوانان اعتقاد دارند. ايشان در اوان جواني به مسئوليت هاي بالا رسيده اند.
* كارآمدي شهردار جديد را چگونه مي بينيد؟
- كارآمدي ايشان را بسيار بالا مي بينم، به نظر من شوراي شهر تهران با انتخاب دكتر قاليباف حركت ارزنده اي انجام داد. اين هم براي خود حكمتي بود كه خدا مي خواست ايشان با دست آبادگران شوراي شهر انتخاب شود. ايشان يكي از فرزندان زحمت كش انقلابند. البته يكي از ويژگي هاي انتخابات نهم اين بود كه گروهي از جوانان دلسوز و متخصص انقلاب را خدا آن قدر جرأت داد كه توان اداره كشور را در خود ببينند و وارد صحنه شوند.
با توجه به صحبت هايي كه مقام معظم رهبري براي اعضاي شوراي شهر داشتند به اين نتيجه رسيديم كسي را انتخاب كنيم كه تفكر كشورداري داشته باشد و اين يكي از همان شاخص هاي جديد است، البته منظور از تفكر كشورداري ، تفكر رئيس جمهور شدن نيست، بلكه منظور دارا بودن افق ديد كلان و وسيع است. در خصوص نوع ارتباط با مردم نيز فكر مي كنم بخش اعظم ديدگاه ايشان با شوراي شهر همخواني دارد و در اين زمينه اتحاد مبنايي داريم. اگر چه ممكن است در اجرا تفاوت سليقه باشد.
ما با تفكري وارد شوراي شهر شديم كه در نهايت به سمت رياست جمهوري سوق پيدا كرد. من فكر مي كنم با تجربه دو ساله اي كه به دست آورده ايم امروز وارد صحنه جديدي شده ايم و براي اداره شهر نمي توانيم به نقطه اي كه ۲ سال پيش شروع كرديم برگرديم
* ظاهراً  ايشان ديدارهاي مردمي هفتگي شهردار به سبك احمدي نژاد را قبول ندارند؟
- ما اجرا را به عهده ايشان گذاشته ايم. ايشان دنبال روش هاي ديگري هستند. از جمله اين كه ايشان در پي سيستم دادن به كار هستند. يكي از شاخص هاي انتخاب شهردار دوم تفكر سيستمي است. ايشان حتي قبل از حضور در شهرداري، در نيروي هوايي سپاه و نيروي انتظامي نيز توجه خاصي به تفكر سيستمي داشته اند.
شهر بزرگي مثل تهران قطعاً  به اين تفكر نياز دارد و در صورت اجرا، بخش اعظمي از مشكلات مردم به طور طبيعي رفع خواهد شد. ايشان همچنين به مشاركت عمومي اعتقاد دارند و معتقدند كه كار مردم را بايد به خودشان واگذار كرد. ما طي ۲ سال اخير در اين زمينه چندان موفق نبوده ايم. از جمله در فراگير كردن شوراياري توفيق چنداني نداشته ايم كه اميدواريم ايشان انتخابات شوراياري را با همكاري شوراي شهر در سراسر تهران برگزار كند.
* كلانشهر تهران هم  اكنون در آستانه يك دوره استثنايي قرار گرفته است. از طرفي فردي كه قبلاً  شهردار بوده و كاملاً  به مشكلات شهر آشنا است بر مسند عالي ترين مقام اجرايي قرار گرفته و از طرف ديگر كسي جانشين او شده كه نگاه عميق و كلان به مسائل دارد، با اين حال آيا مديريت واحد شهري در اين دوره محقق خواهد شد؟
- مفهوم مديريت واحد شهري، عملياتي شدن شعار مشاركت مردمي است. شوراي شهر و شهرداري به طور مستقيم و غيرمستقيم منتخب مردم هستند.
براي شهر بايد در يك مجموعه و به صورت هماهنگ سياستگذاري و تصميم گيري شود تا هم امور مردم جريان يابد و هم باري از دوش ملت برداشته شود كه اين مجموعه قطعاً  شورا و شهرداري است، وقتي رئيس جمهور شعار مشاركت مردمي را مي دهد، بايد آن را عملي كند. ما در بحث آسيب هاي اجتماعي همه نمايندگان ارگانها را سر يك ميز نشانديم و تفاهم نامه نوشتيم و اقداماتي انجام داديم. در بحث اجرايي نيز در مديريت نمايشگاه كتاب در سال گذشته سهم بسزايي داشتيم كه با هماهنگ كردن ارگانها به اذعان همگان نمايشگاه قبلي بهترين و كم مشكل ترين نمايشگاه طي سالهاي گذشته بود.
* اما در بسياري از بخش ها مانند حوزه شهرسازي هنوز مديريت واحد اتفاق نيفتاده است؟
- اگر طبق قانون موظف مي شدند بايد به وظيفه خود عمل مي كردند. قانون برنامه سوم و چهارم دولت را مكلف كرده است ولي دولت بايد آئين نامه هاي آن را تنظيم و ابلاغ مي كرد كه اين امر انجام نشده است. دولت احمدي نژاد بايد اين كار را به نتيجه برساند وگرنه مطمئن باشيد روزبه روز بر مشكلات دولت و مردم اضافه خواهد شد. چون در حال حاضر تعداد كلان شهرها روبه  افزايش است.
* يكي از مشكلات شهرداري ها براي اجراي طرح هاي عمراني، تداخل و تعارض طرح ها با املاك و اراضي دولتي است به نظر شما اين مشكل چگونه رفع خواهد شد؟
- براساس ماده ۱۱ قانون تملك اراضي دولت اگر اراضي دولتي در مسير طرح هاي عمومي قرار گيرد، دولت موظف است بدون دريافت وجه آنها را در اختيار شهرداري ها قرار دهد، در حالي كه ما براي ادامه خيابان فاطمي و اتصال آن به بزرگراه چمران مجبور شديم هفت ميليارد تومان بپردازيم. اين مسائل را دولت احمدي نژاد بايد حل كند.
در منطقه اوين كه طرح ادامه بزرگراه يادگار امام(ره) در دست اجراست، بخش عظيمي از بودجه شهرداري صرف تملك اراضي متعلق به قوه قضاييه مي شود. در يك مقطعي حتي موجودي شهرداري توسط قوه قضاييه بلوكه شد، در حالي كه قوه قضاييه بايد در اجراي قانون پيشقدم باشد.
* نظر شما درباره عدم پرداخت هزينه پايتخت بودن تهران از سوي دولت چيست؟
- بايد آئين نامه اي براي آن نوشته و ديدگاه جديدي در اين باره ارائه شود. حتي برخي شهرها مثل مشهد، قم، اصفهان كه مورد مراجعه عموم مردم كشور است بايد برنامه جامع و ملي داشته باشند.
وضعيت كلان شهر تهران وضعيتي خاص است و به نظر من بايد قوانين مربوط به تهران عوض شود؛ حتي قانون شهرداري نيز بايد بازنگري و در اين زمينه سهم دولت در تأمين هزينه اداره پايتخت و ديگر كلان شهرها لحاظ شود.
* بسياري منتظرند ببينند آيا دكتر قاليباف صندلي خالي شهردار تهران در هيأت دولت را پرخواهد كرد يا نه، آيا دعوتي در اين زمينه صورت گرفته است؟
- من تعجب مي كنم كه دكتر احمدي نژاد چرا هنوز دكتر قاليباف را براي حضور در هيأت دولت دعوت نكرده است. اگر چه نظر شخصي من مانند زماني كه دولت قبل از آقاي احمدي نژاد براي حضور در دولت دعوت نكرد اين است كه حضور شهردار تهران در هيأت دولت ضروري نيست.
* پس چرا از عدم دعوت دكتر قاليباف تعجب مي كنيد؟
- چون خود آقاي احمدي نژاد بر اين عقيده بودند كه شهردار تهران بايد در هيأت دولت حضور داشته باشد؛ ضمن آن كه قرار هم بوده ايشان اين كار را انجام دهد.
* و آخرين سخن...؟
- آرزوي توفيق براي دكتر احمدي نژاد و دكتر قاليباف و همه مسئولان و دولتمردان جمهوري اسلامي ايران.
خدايا چنان كن سرانجام كار
تو خشنود باشي و ما رستگار

انحصار طلبي هسته اي
003090.jpg

دكتر محمدمهدي مظاهري
در هفته هاي اخير عليرغم نرم شدن مواضع اتحاديه اروپا نسبت به ايران و تمايل مجدد براي نشستن در پشت ميز مذاكره، نخبگان و مراكز مطالعات آمريكايي اظهار نظرهاي جديدي را درباره نحوه برخورد با جمهوري اسلامي ايران ابراز مي دارند.
«مؤسسه مطالعات راهبردي آمريكا كه يكي از مراكز تحقيقاتي وابسته به وزارت دفاع اين كشور مي باشد، در گزارشي برنامه هاي هسته اي ايران را مورد ارزيابي قرار داده است. در اين گزارش با اشاره به اين نكته كه ايران برخلاف اسراييل و پاكستان با هيچ دشمني تاريخي كه مخالف موجوديت اين كشور باشد، مواجه نيست به اين نتيجه مي رسد كه ايران در لواي برنامه هاي صلح آميز هسته اي براي رسيدن به بمب اتمي تلاش مي كند.»
در تحليل و تبيين چرايي اين اظهار نظر بايد گفت: ديدگاه آمريكايي ها نسبت به پرونده  هسته اي ايران از همان زمان مطرح شدن در مجامع بين المللي يك ديدگاه امنيتي و سياسي بوده است و اين امر ناشي از تضاد منافع و دشمني آمريكا با مردم ايران است، چرا كه آمريكايي ها در زمان رژيم پهلوي طراح اصلي برنامه هاي هسته اي شاه بودند و رژيم گذشته را ترغيب به پيگيري برنامه هاي هسته اي مي نمودند.
ديگر اينكه اصولاً جهان غرب و در رأس آن آمريكا با «استانداردهاي دوگانه» و رفتار تبعيض آميز خود عامل گسترش تسليحات هسته اي در خاورميانه بوده و هست. سياست «يك بام و دو هوا» آمريكا باعث شده است كه اسراييل زير چتر حمايتي آمريكا و اروپا و ضمن عدم پذيرش NPT علناً آژانس بين المللي اتمي (IAEA) و تصميم گيري هاي آن را به چالش بكشد. در واقع تلاش آمريكا براي محروم ساختن ايران از دانش هسته اي در راستاي حفظ آپارتايد هسته اي اسراييل در خاورميانه صورت مي گيرد. انحصارطلبي اسراييل در تسليحات هسته اي باعث شده است كه دولتمردان كاخ سفيد با همفكري سران اسراييل از حملات «پيش دستانه» عليه مراكز هسته اي ايران خبر دهند.
مقامات آمريكايي براي مخدوش نشان دادن چهره ايران نزد افكار عمومي جهان و ايجاد رعب و وحشت نسبت به فعاليت هاي صلح آميز هسته اي اعلام مي دارند: «مسلح شدن ايران به سلاح هاي اتمي از اين جهت باعث نگراني است كه ايران به دليل موقعيت خاص خود دليلي براي تعقيب برنامه هاي هسته اي ندارد و ترس از هسته اي شدن ايران از آنجا ناشي مي شود كه امكان دارد اين گونه سلاح  در اختيار تروريست ها قرار گيرد.»
در رد اين ادعاي واهي مقامات آمريكايي بايد گفت: آمريكا اولين كشوري بود كه در جنگ جهاني دوم با بمباران دو شهر ژاپن(هيروشيما و نازاكاكي) مرتكب جنايت عليه بشريت شد و بارها از اين سلاح به عنوان حربه اي سياسي عليه كشورها استفاده نمود. در عين حال يادآوري اين نكته ضروري است كه عمر سوخت هاي فسيلي رو به اتمام است و لذا كشورهاي مختلف براي رسيدن به ميزاني از رشد و توسعه و جبران عقب ماندگي هاي خود فعاليت هاي گسترده اي را براي رسيدن به دانش هسته اي شروع كرده اند؛ به طوري كه امروزه كشورهاي غربي ۵۰ درصد از مصارف برقي و سوختي خود را از طريق انرژي هسته اي تأمين مي كنند.
اتمام سوخت هاي فسيلي، رشد جمعيت، توسعه اقتصادي، پيشرفت هاي علمي و... ايران اسلامي را مجبور مي سازد كه براي توسعه صنعتي و محروميت زدايي، دستيابي به دانش هسته اي را محور اولويت هاي اساسي خويش قرار دهد.
از سوي ديگر ايران در طول موجوديت خويش بارها با عمليات هاي تروريستي مواجه بوده است. در طي جنگ تحميلي كشورهاي غربي با كمك به رژيم بعث و تجهيز آن به تسليحات شيميايي، پرونده سياهي از خود به جا گذاشتند و لذا لزومي ندارد ايران در مقابل اتهامات آنان پاسخگو باشد.
جمهوري اسلامي ايران در زمينه فعاليت هاي هسته اي همكاري لازم را در بالاترين سطح و عميق ترين نوع ممكن انجام داده است. اين طرف غربي است كه ضمن نقض تعهدات با استفاده از شيوه هاي مختلف به باج گيري از ايران نظر دارد و چون كه دست خود را خالي مي بينند، به مسأله تروريسم و حقوق بشر متوسل مي شوند. لذا كشورهايي كه خود حامي تروريسم در جهان بوده و با راه اندازي شبكه هاي مخوف تروريستي مانند القاعده و حمايت از تروريسم دولتي اسراييل نقش اصلي در گسترش آن در جهان بر عهده داشتند نمي توانند در مورد تروريسم و ارتباط آن با پرونده هسته اي ايران بحث كنند.
ادله آمريكا مبني بر گسترش تروريسم و به خطر افتادن امنيت منطقه در صورت دستيابي ايران به دانش هسته اي براي كشورهاي منطقه امر پذيرفتني به شمار نمي آيد؛ چرا كه اكثر كشورهاي منطقه با صلح آميز خواندن برنامه هاي هسته اي ايران خواهان گسترش روابط فيمابين هستند.
در هر حال جدي نگرفتن موضوع منع گسترش سلاح هاي هسته اي از سوي آمريكا و مخالفت سنا با معاهده منع آزمايش هاي هسته اي، تمايل آمريكا به ايجاد سپر دفاع موشكي و عدم توجه به برنامه هسته اي اسرائيل، دروغ بودن ادعاهاي دولتمردان كاخ سفيد را در برخورد با پرونده هسته اي ايران براي جهانيان آشكار ساخته است.
آنچه مسلم است در وضعيت موجود جمهوري اسلامي ايران هيچ پيش شرطي را براي مذاكره با غرب نمي پذيرد و همچنان بر مواضع اصولي خود مبني بر دستيابي به فن آوري صلح آميز پاي مي فشارد.
برخورد سياسي و غيرحقوقي كشورهاي اروپايي و تلاش همسوي آنان با آمريكا براي محروم ساختن ايران از دانش  هسته اي مي تواند دليل اصلي بن بست وضع موجود باشد. عدم پاي بندي اروپاييان به تعهدات خويش و تكرار ادعاهاي واهي مبتني بر تلاش ايران براي دستيابي به سلاح اتمي نشان داد كه اروپا و آمريكا در برخورد با پرونده هسته اي ايران اختلاف استراتژيك ندارند.
قدر مسلم اين كه ايران اسلامي دستيابي به دانش هسته اي را بر اساس مفاد NPT حق خود مي داند و حاضر به معامله در اين مورد نيست ولي براي حسن اعتماد و رفع سوءتفاهمات و شفاف سازي، رويكرد «ديالوگ انتقادي» را با اروپا به عنوان گزينه ممكن در پيش گرفت. در اين رويكرد تعاملي، ايران تاكتيك سبد در برابر سبد را دنبال كرده است. بدين ترتيب ايران حاضر نيست بدون كسب امتياز، امتيازي به طرف مقابل بدهد. لذا تعليق درازمدت و درخواست هاي غيرقانوني اروپاييان و سياست مشوق اقتصادي براي لغو اساسي برنامه هسته اي، نمي تواند گزينه مطلوب باشد. از سوي ديگر رأي مثبت برخي اعضاي شوراي حكام به قطعنامه پيشنهادي اروپا نشان مي دهد نمي توانيم اعتمادي به آراي برخي كشورها داشته باشيم. اعتماد به نفس و خودباوري و تأكيد بر منابع قدرت خودمان مي تواند مطلوب ترين گزينه موجود باشد.
نكته حائز اهميت درخصوص پرونده هسته اي كشورمان در حوزه بين المللي جلب حمايت كشورها از برنامه هاي صلح آميز هسته اي ايران است تأكيد ايران بر استمرار گفت وگوو تعامل با جهان كه در دولت جديد رويكرد نگاه با شرق را به همراه داشت نشان از پايبندي جمهوري اسلامي ايران بر مفاهمه و مذاكره براي حل مناقشه هسته اي است. در اين ميان روسيه نقش ويژه اي در اين امر دارد.
به نظر مي رسد روس ها از يك سو چشم به روابط استراتژيك با ايران دارند و از سوي ديگر نمي خواهند روابط خود را بر سر مسائل هسته اي ايران با غرب دچار چالش كنند. ايجاد تعادل بين دو گزينه احتمالاً كار سختي براي روس هاست. از اين رو، ما شاهد هستيم مقامات روسي از يك سو از برنامه هاي صلح آميز هسته اي ايران حمايت مي كند و از سوي ديگر براي تكميل نيروگاه  هسته اي بوشهر خواهان امضاي قرارداد تحويل پسمانده سوخت هستند. اين مسائل نشان مي دهد روس ها در برزخ ميان جهان غرب و ايران گرفتار شده اند. به ياد داشته باشيم اولويت اساسي براي سياستمداران روس بازسازي اقتصادي و نيز بهره مندي از تكنولوژي برتر غربي است. ديدگاه آنان نسبت به مسائل و تحولات جاري بيشتر بر اساس منافع ملي روسيه است و آنان مسائل ايدئولوژيك با غرب را كنار گذاشته اند. لذا ايران ضمن حفظ تعامل و ديالوگ سازنده با روسيه و چين و اروپا بايد به مؤلفه هاي اصلي قدرت در داخل و نظام بين المللي توجه داشته باشد.
بنابراين به نظر مي رسد كه بايد با نگاه به توانمندي هاي داخلي و خودباوري بيشتر، براي حفظ اين دستاورد علمي بزرگ تلاش نماييم.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   موسيقي  |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |