سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۴
فضاي پاك ورزشگاهها
از صفر تا صد
003078.jpg
محمدرضا منصوريان
برخي گمان مي كنند كه براي فراهم ساختن محيطي سالم در فضاي ورزشگاه هاي خودي نمي توانيم به برنامه ريزي موجود و راهكارهاي ارائه شده اعتماد لازم را داشته باشيم. اگرچه ممكن است چنين تحليلي براي لحظاتي خاص و معين قابل توجيه باشد، اما دربرگيرنده اصل اين قضيه نيست.
اصولاً اين طرز تفكر با اولين اصل اساسي حاكم بر پديده هاي جهاني مغاير است زيرا همه تغييرات هر پديده را اعم از پيدايش، رشد، تكامل و تغيير آن به وضع جديد عامل دروني آن پديده تعيين و رهبري مي كند و همين عامل است كه باعث تمايز يك پديده از ساير پديده ها مي شود و قوانين خاصي كه در هر پديده حاكم است مربوط به ماهيت دروني آن مي باشد.
آنچه تخم مرغ را به جوجه تبديل مي كند حرارت نيست، زيرا حرارت هيچ گاه سنگ را به جوجه تبديل نمي كند و آنچه دانه گندم را به خوشه تبديل مي سازد آب و خاك و حرارت نيست، چون اين عوامل هيچ گاه تخم مرغ را تبديل به خوشه نمي كنند، پس آنچه مسير و سرنوشت هر پديده را تعيين مي كند عامل دروني و ماهيت داخلي آن است. بر اين اساس اگر امروز گروهي از تماشاگران مسابقات ورزشي در غير مسيري كه برايشان تعيين شده است پيش مي روند و گاهاً نقش هاي مثبت و منفي از خود به جاي مي گذارند، يك سلسله از واقعيت هاي بديهي است كه بايستي به درستي از درون شناخته شوند تا قبل از شكل گيري آنها امتيازات اصولي گرفته شود.
مسأله ديگري كه ضروري به نظر مي رسد اين است كه به همان اندازه كه سعي مي كنيم يك جبهه وسيع عليه حركت هاي غيرعقلاني در ورزشگاه ها تشكيل دهيم به همان اندازه بايد مراقب اشتباهات خود باشيم و دوستاني را كه قالب فكري شان دشمني است به خوبي بشناسيم، زيرا عدم شناخت و آگاهي از اين امور ما را در حال غفلت و بي توجهي با بزرگ ترين خطرها مواجه ساخته و از خط مشي مان منحرف مي گرداند. از اين رو همواره بايد به اين ۳ مسأله بديهي توجه داشته باشيم:
۱- هنگامي كه به گسترش برنامه ها و راهكارهاي خود و اشاعه آن به تفكر مخاطبين مي پردازيم بايد كساني را كه با آنها همراه و همسو هستيم به خوبي بشناسيم.
۲- در هنگام اجراي برنامه هاي خود نبايد اجازه دهيم كه از ما امتيازات اصولي بگيرند. همچنين نبايد به برخي از همراهان فرصت دهيم كه در صفوف ما بذر فساد و دوگانگي بپاشند.
۳- شرايط و موقعيت ها همواره در حال تغيير بوده و ثابت نخواهد ماند، به همين جهت تحليل هاي خشك و غير منطبق با شرايط متغير اشتباه محسوب مي شود. بنابراين تحليل هاي ما نبايد تنها براي يك لحظه خاص و معين ثمربخش باشد. هر لحظه اي را كه مورد تجزيه و تحليل قرار مي دهيم بايد احتمال حدوث تغييراتي را نيز در آن بگنجانيم تا شرايط متغير ما را غافلگير نكند و تحليل ها و برنامه هاي ما را ناكارآمد سازد. (توضيح اينكه هيچ برنامه اي تاكنون براي ايجاد نظم و آرامش كامل در ورزشگاهها نتيجه بخش نبوده است). اين مسائل را بايد با ابتكار خود پياده كنيم و بدانيم كه توجه به آنها اهداف ما را در برقراري نظم و آرامش در ورزشگاه ها تضمين خواهد كرد.
خارج شدن فضاهاي ورزشگاه هاي كشور از حالتي پليسي، شايد يكي از مهم ترين دغدغه هاي تماشاچيان و هواداران فوتبال باشد. به علاوه تضمين حفظ امنيت همه جانبه  اماكن ورزشي و به خصوص استاديوم هاي ورزشي پس از به وقوع پيوستن حوادثي نظير ورزشگاه شهيد متقي ساري و حادثه  پنجم فروردين در استاديوم آزادي از جمله مسايلي است كه هيچ گاه به صورت اساسي حل نشد. به هر حال در شرايط فعلي خارج كردن فضاي ورزشگاه ها از حالتي پليسي و استقرار مديريتي واحد در ورزشگاه ها براي بالا بردن ضريب امنيت مكان هاي ورزشي يكي از مهم ترين محورهاي فعاليت حراست سازمان تربيت بدني است. در اين راستا طرح پيشنهادي تهيه شده كه با استفاده از پتانسيل باشگاه ها، كانون هواداران و پتانسيل مردمي كه آشنايي بيشتري با فضاهاي ورزشي دارند، به ضريب امنيتي ورزشگاهها بيش از گذشته افزوده شود.
محمد محمدپور مدير كل حراست سازمان تربيت بدني- پيرامون طرح پيشنهادي سازمان تربيت بدني به نيروي انتظامي مي گويد: از اواخر سال گذشته در جريان برگزاري برخي مسابقات ناهماهنگي هايي ايجاد شد، به خصوص در ديدار ايران و آلمان با توجه به اين كه كليه  ارگان ها به صورت منسجم براي برگزاري اين مسابقه با يكديگر هماهنگ بودند. اما در آغاز سال ۸۴ شاهد حادثه  پنجم فروردين بوديم كه به دليل يك سري ناهماهنگي ها تعدادي از تماشاچيان مجروح و فوت شدند.
وي ادامه داد: اين موضوع بحثي را باز كرد كه متولي ايجاد امنيت در ورزشگاه ها كيست؟ بر اين اساس ما مطالعاتي را در كشورهايي كه اين حوادث در آنها به وفور اتفاق مي افتد، انجام داديم و مقرر شد در شوراي تامين استان بررسي شود.
محمدپور تصريح كرد: پس از حادثه  پنجم فروردين در ديدگاه متوليان امر تغييراتي ايجاد شد كه در مسابقات فوتبال نگاه پليسي كنار گذاشته شود و به ورزش به عنوان موضوع اجتماعي نگاه كنيم.
وي با بيان اين كه ما بايد از فضاي پليسي موجود فاصله بگيريم گفت: انجام اين كار يك مديريت واحد ورزشي را مي طلبد، يعني دستگاه ورزش، فدراسيون، مجموعه  ورزشي و بقيه  دست اندركاران براي مسابقات برنامه ريزي مي كنند و بخش اورژانس، نيروي انتظامي و آتش نشاني نيز بايد در اين مديريت ما را همراهي كنند.
محمدپور به نگرش مثبت شوراي تامين نسبت به اجراي چنين طرحي اشاره كرد و افزود: ما نظرات پيشنهادي خود را در قالب يك طرح كلي و در چارچوبي مشخص تدوين كرده ايم و قصد داشتيم تا پيش از شروع فصل جديد ليگ برتر فوتبال آن را به تصويب شوراي تأمين برسانيم كه با توجه به برگزاري انتخابات رياست جمهوري و تغيير و تحولات مديريتي در سازمان تربيت بدني زمان كافي براي انجام اين كار نبود و موضوع فوق متوقف شد.
وي در ادامه گفت: يك ماه پيش در جلسه  مشترك با فرمانده  نيروي انتظامي، مسئولان فدراسيون فوتبال تصميماتي اتخاذ شد و مقرر شد طرحي توسط حراست سازمان و نيروي انتظامي تهيه و جهت تصويب به فدراسيون و شوراي تامين ارايه شود. به دنبال آن جلسه اي مشترك با مسئولين نيروي انتظامي تهران بزرگ برگزار شد و چارچوب هاي اين طرح مشخص و حراست سازمان تربيت بدني كليات طرح پيشنهادي خود  را به نيروي انتظامي ارايه داد. در ادامه مقرر شد در جلسات كارشناسي و به صورت فوري اين بحث مورد تبادل نظر قرار گيرد.
مدير كل حراست سازمان تربيت بدني از سطح بندي مسابقات فوتبال در اين طرح پيشنهادي خبر داد و گفت: در اين طرح مسابقات به سه دسته  عادي، حساس و ملي تقسيم شده اند و وظايف ارگان ها بر همين اساس تعريف شده است. بنابراين اگر در اين طرح به جمع بندي برسيم در آينده مسير برقراري نظم و امنيت استاديوم هاي ورزشي و به خصوص فوتبال شكل و ترتيب خاصي خواهد گرفت و اميد مي رود فضاي موجود از جوي پليسي به فضايي شاد و ورزشي تبديل شود. وي با اشاره به طرح پيشنهادي نيروي انتظامي كه از صفر تا صد امنيت ورزشگاه ها را بر عهده بگيرد مي گويد: نيروي انتظامي اواخر سال ۸۲ طرحي را ارايه كرد كه از صفر تا صد كليه  امور حفاظتي امنيتي در اختيار نيروي انتظامي قرار بگيرد، اما تقريباً نسبت به اين طرح نظرات مخالفي در شوراي تأمين مطرح شد، چرا كه اين طرح تا حدودي غير كارشناسي و غير عملي بود، اما بعد از واقعه  پنجم فروردين اين طرح به شكل ديگري به شوراي امنيت كشور ارائه شد و ما نيز نظر خود را به صورت مكتوب اعلام كرديم و نقاط قوت و ضعف و اشكالات جدي كه در طرح پيشنهادي نيروي انتظامي مترتب بود، را مطرح كرديم.
محمدپور همچنين گفت: حدود سه هفته  پيش در جلسه  شوراي امنيت كشور اين موضوع مجدداً طرح و تصميماتي بر اساس ديدگاه و طرح پيشنهادي سازمان تربيت بدني اتخاذ شد، تا بازنگري و نقطه نظرات دستگاههاي ذيربط در جلسات بعدي طرح و مورد بحث قرار گيرد.
مدير كل حراست سازمان تربيت بدني با اشاره به مطالعاتي كه در برخي كشورها از جمله كشور انگلستان در بحث ايجاد امنيت ورزشگاه ها انجام شده و سازمان تربيت بدني نيز در طرح پيشنهادي خود از اين مطالعه  علمي استفاده كرده است، گفت: در كشورهاي ديگر شرايط متفاوتي براي ايجاد امنيت در ورزشگاه ها حاكم است. در برخي كشورها نقش پليس كمرنگ تر و برخي ديگر پررنگ تر است. در كشوري مثل انگليس، باشگاه ها استاديوم اختصاصي دارند و امنيت باشگاه ها بر عهده  خود باشگاه ها است و پليس در حاشيه  ايجاد امنيت قرار دارد. در مسابقات المپيك نيز از نزديك شاهد بودم كه حضور پليس در ورزشگاه ها كم رنگ بود و نقش حاشيه اي را ايفا مي كرد و افراد شخصي يا والنتيرها نظم حاكم بر ورزشگاه ها را بر عهده داشتند؛ پليس نيز در برخي موارد براي آرام كردن شرايط وارد قضايا مي شد.
وي با اشاره به صحبت هاي اخير سردار طلايي در مورد تغيير رنگ لباس پليس در ورزشگاهها گفت: صحبت هاي وي حاكي از اين تغيير نگرش و توجه جدي نيروي انتظامي به اين مقوله است. وي در اظهارات خود گفته است كه پليس رنگ لباس خود را تغيير داده و آموزش ها و نحوه  برخورد با تماشاچيان را مورد بازنگري قرار دهد. بي ترديد شكل حضور پليس در ورزشگاه ها بازتاب هاي متفاوتي را در پي دارد و جامعه شناسان و روانشناسان به اين نكته اشاره كرده اند، افرادي كه با لباس نظامي و ضد شورش در ورزشگاه ها حضور مي يابند، تأثيراتي را در بروز رفتارهاي خشن و ناهنجار به همراه دارد.
وي در پايان اظهار اميدواري كرد هر چه زودتر با همكاري و همفكري نيروي انتظامي و شوراي تامين استان و فدراسيون فوتبال طرح جامع و خوبي را براي امنيت در ورزشگاه ها به تصويب برسانيم تا در آينده از بروز هر گونه ناهماهنگي و عدم شفافيت ارگان هاي ذيربط جلوگيري به عمل آمده و فضاي همكاري و تفاهم در ايجاد شرايط مطلوب برگزاري مسابقات فراهم شود.

كندوكاوي در پديده اوباشگري در فوتبال
003072.jpg
در فينال جام قهرماني باشگاه هاي اروپا بين ليورپول و يوونتوس كه در سال ۱۹۸۵ در ورزشگاه هيسل بروكسل برگزار شد، كمي پيش از شروع بازي از محلي كه تماشاگران انگليسي نشسته بودند بمب دست سازي به ميان ايتاليايي ها پرتاب شد و چنان وحشتي به وجود آورد كه جمعيت پا به فرار گذاشتند و بر اثر هجوم آ نها ديواري فرو ريخت و ۳۹ نفر زير آوار جانشان را از دست دادند، كه بيشتر آنها ايتاليايي بودند.
دولت انگليس كه در آن زمان رياست اش با مارگارت تاچر بود سعي كرد اين فاجعه را به غريزه پرخاشگري كه در همه آدمها وجود دارد نسبت بدهد و هيات تحقيقي تشكيل داد كه در گزارش نهايي اش اعلام كرد اوباشيگري درمان  ناپذير است زيرا در طول تاريخ هميشه گروه كوچكي بوده اند كه صرف نظر از طبقه و سن و جنس شان خشونت برايشان جذابيت داشته است. در نتيجه، تحقيق درباره ريشه هاي اجتماعي آن با توجه به هزينه اش بي مورد تشخيص داده شد. در جلسه اي رسمي كه نخست وزير و چند وزير و مقامات ورزش فوتبال انگليس در آن حضور داشتند، اقداماتي عملي براي مقابله با اوباش مطرح شد، ازجمله جلوگيري از مصرف مشروبات الكلي در ورزشگاه ها و مراقبت پليسي بيشتر به كمك ابزارهاي فني پيشرفته تر مثل نصب دوربين هاي مدار بسته در اطراف زمين. هزينه اين اقدامات بسيار بيشتر از هزينه تحقيق عملي در مورد اين پديده بود.
اوباشيگري در مسابقات داخلي و خارجي ادامه پيدا كرد. در ژوئن ۱۹۸۸ كارهايي كه اوباش سياه مست انگليسي در خيابان هاي دوسلدورف و اشتوتگارت انجام دادند مايه سرافكندگي بيشتر انگليسي ها را فراهم آورد. خانم تاچر وقتي صحنه هايي را كه از آلمان پخش مي شد ديد با عصبانيت اعلام كرد كه ما بايد اين لكه ننگ را براي هميشه از دامنمان پاك كنيم. بايد همه مجرمان دستگير و مجازات شوند تا درس عبرتي براي ديگران شود. خانم تاچر حتي از مسئولان فوتبال كشور خواست اين امكان را بررسي كنند كه آيا مي توان مسابقات را بدون حضور تماشاگر برگزار كرد!
يكي از نخستين موارد سوء  رفتار انگليسي ها در خارج در سال ۱۹۶۵ در آلمان غربي آن روز رخ داده بود. ولي در آن مورد انگليسي هايي كه به هواداري از تيم «منچستريونايتد» با آلماني هاي طرفدار تيم هانوفر درافتادند، سربازان انگليسي بودند كه در آلمان خدمت مي كردند. اولين بار در سال ۱۹۷۴ بود كه زد و خوردي در خارج از كشور بين انگليسي هاي غيرنظامي و هواداران تيم رقيب اتفاق افتاد. انگليسي ها باز هواداران «منچستر يونايتد» بودند و درگيري در روتردام پيش آمد.
ابتدا اين گونه رفتار اغلب در بازي هاي باشگاهي بروز مي كرد. اما در سال ۱۹۷۷ در لوكزامبورگ، در ۱۹۸۰ در تورين و در ۱۹۸۱ در اسلو انگليسي ها در بازي هاي تيم ملي خود نيز به اين رفتار روي آوردند. اين حوادث و انعكاس آنها در رسانه هاي همگاني به انگليسي ها نشان داد كه ديگر نمي توانند مثل گذشته به خود ببالند و بگويند كه ما آرامترين تماشاگران فوتبال را در دنيا داريم.
در پي وقايع مشابه ديگر رفته رفته اين باور در اذهان شكل گرفت كه انگليسي ها هرجا بروند شر به پا مي كنند و بدترين تماشاگران اروپا و حتي جهان اند. خطر آنها چنان ملموس بود كه مقامات مسئول فوتبال در اروپا بارها تهديد كردند كه اگر انگليسي ها دست از اين رفتار خود برندارند همه تيم هاي انگليسي را از شركت در بازي هاي خارجي محروم خواهند كرد.
ولي باوجود اينكه مساله چنين حاد و محسوس بوده است، كمتر كسي درك درستي از آن دارد. تنها اطلاعات اندكي درباره سوابق و موقعيت اجتماعي هواداراني كه با تيم هاي باشگاهي يا ملي به كشورهاي ديگر سفر مي كنند جمع آوري شده است. اطلاع از اينكه چه جور افرادي به اوباشيگري مي پردازند و انگيزه هاي آنان چيست بسيار كمتر است.مطبوعات خود را راحت كرده اند و آنها را «مشتي لات زبان نفهم» ناميده اند. كسي نمي پرسد كه چرا اوباشيگري در جايي اتفاق مي افتد و در جايي اتفاق نمي افتد. آيا «مشتي لات زبان نفهم» توانسته اند مشكلي به اين بزرگي به وجود آورند و حيثيت يك ملت را بر باد دهند؟!
اگرچه افكار عمومي در انگلستان روي هم رفته به محكوم كردن اوباشيگري اكتفا كرده و اصولا بحث درباره آن را دون  شأن خود دانسته است، كساني هم ساده انديشانه درصدد دليل تراشي براي رفتار اوباش برآمده اند. يكي آشوب ها در ورزشگاه ها را تماماً ناشي از شيطنت جمعي از دوستداران فوتبال مي داند كه گرايش به ستيزه جويي و ويرانگري دارند.ديگري خود بازي را تعيين كننده مي داند و مي گويد آ شوب موقعي رخ مي دهد كه كاسه صبر تماشاگر لبريز شود، مثلا تصميم داور به دور از انصاف باشد يا بازيكن ناجوانمردانه ناكار شود. سومي گناه را به گردن هواداراني مي اندازد كه تحمل باخت تيم محبوبشان را ندارند و چهارمي همه را زير سر مشروبات الكلي، مي بيند. اين نظريات عوامانه يك وجه مشترك دارند و آن تك بعدي ديدن پديده اي است كه در پيچيدگي آن ترديد نيست، وگرنه سالها پيشتر بر افتاده بود و اين قلم فرسايي درباره اش ضرورت نمي يافت.
ولي خوشبختانه حقيقتي در اين پديده از دشواري كار تحقيق درباره آن اندكي مي كاهد: اوباش فقط اقليتي از دوستداران فوتبال را تشكيل مي دهند و همه فتنه ها را همين اقليت به پا مي كنند! علاوه بر اين اگر بدانيم كه اغتشاش ها معمولا در چه بستر و شرايطي روي مي دهند و غالبا از چه قماشي هستند، كارمان آسانتر خواهد شد؛ به دليل اينكه آنوقت مي دانيم كه چه چيزي را كي و كجا بايد جست وجو كنيم.
به اعتقاد ما قدم اول در فهم پديده اوباشيگري در بستر فوتبال اين است كه ذهن خود را از تعابير عاميانه در اين زمينه خالي كنيم. يكي از آنها «بي معني» تلقي كردن رفتار اوباش و ديگري نسبت دادن آن به «مشتي خل و چل» است. هيچ رفتاري از آدميزاد سر نمي زند كه منطق و معنايي نداشته باشد. كساني رفتار اوباش را بي معني مي خوانند كه از درك آن عاجز مي مانند، زيرا مبتني بر هنجارها و ارزش هايي متفاوت است. چون براي آنها معني ندارد، في نفسه بي معني گمانش مي كنند و چون اين صور را دارند، براي فهميدن آن تلاشي نمي كنند.
به موازات اين تعبيرها گرايشي به ريشه يابي تك بعدي اين پديده نيز وجود دارد. سعي مي شود رابطه علت و معلولي ساده اي بين اوباشيگري و عامل ملموسي در حواشي آن برقرار شود. گفتيم كه اين عامل را عده اي افراطي در مصرف مشروبات الكلي مي دانند و گروهي خشونت ورزش فوتبال. اما واقعيت اين است كه هر فوتبالدوستي در اوباشيگري شركت نمي كند و هر برخورد خشونت آميزي بين بازيكنان در زمين به سوءرفتار اوباش در بيرون زمين نمي انجامد . البته انكار نمي توان كرد كه گاهي همين عوامل _ و عوامل ديگري از اين دست _ هستند كه نخستين جرقه را به انبار باروت مي زنند. جان كلام اينكه اوباشيگري پديده اي پيچيده است و عوامل دخيل در آن را بايد در يك چارچوب نظري جامع جاي داد تا بتوان از آن نتيجه عملي گرفت. ببينم تا چه حد از عهده اين كار برمي آييم.

نگاه امروز
رفع انحرافات در ورزشگاه ها نيازمند چه عواملي است؟
003075.jpg
از ديدگاه حقوقي با ورود آزادانه و اختياري در هر ارتباط يا موقعيتي كه خطاي فردي روشن باشد مي توان قبول يا رضايت خواهان به آن و تعهد وي به مراقبت از خود و رفع تكليف از خوانده را محرز دانست. بنابراين كساني را كه در ورزش ها مشاركت مي كنند يا به عنوان تماشاگر در ورزشگاه ها حاضر مي شوند مي توان متقبل كليه خطرهاي شناخته شده زيانبار به حساب آورد. حقيقت اين است كه خطري را كه خواهان ممكن است پذيرا شود به هيچ وجه نبايد منحصر به خطري دانست كه متقبل شده است. خواهان بايد خطري را كه با آن مواجه است بشناسد و آن را درك كند و گزينش او براي مواجهه با آن بايد كاملاً آزاد و به اختيار باشد. بنابراين نكته اساسي آن است كه آيا تماشاگر مسابقات ورزشي واقعاً از خطرات حضور در ميادين ورزشي آگاهي كامل را داشته است؟ اگر چنين باشد آيا تصميم او براي مواجهه، آزادانه و با اختيار بوده است؟ مسأله اطلاع و اختيار در قبول خطر بخصوص در ورزش هايي كه تا اندازه اي فراتر از محدوده ورزش هاي عادي هستند، از اهميت بيشتري برخوردار است. در اين زمينه مي توان به فوتبال، بوكس و... اشاره كرد. گفته شده كه شخص از كليه خطرهايي كه متوجه تماشاگران در استاديوم هاي ورزشي است آگاهي عمومي دارد و آگاهي عمومي عبارت است از توانايي هوشي يك انسان متعارف در درك خطر و احتراز از آن و از همين روست كه فرض مي شود تماشاگر از نظر حقوقي خطر صدمه را از ميان آسيب هاي بالقوه تشخيص داده و پذيرفته است. با چنين پيش زمينه اي وقتي در مقابل حوادث شكل گرفته در بعضي از ورزشگاه هاي كشور از سوي برخي از تماشاگران درنگ مي كنيم بايد بياموزيم كه چگونه شكيبا باشيم و از صبر و تحمل بي پايان برخوردار شويم.
يك فرد براي اينكه خواندن و نوشتن را بياموزد، نياز به صبر و شكيبايي دارد و نيز براي اينكه به يك انسان كامل و عاقل تبديل گردد احتياج به بردباري دارد، حتي پايه ريزي يك رفتار صحيح و اشاعه آن در اجتماع براي يك فرد يا عده زيادي از مردم احتياج به كار دائمي و رنج آور و صبر بي پايان و خويشتن داري مستمر دارد. بنابراين رفع انحرافات موردي و كوچك موجود در ورزشگاه ها نياز به زمان و مديريت آگاه، عالم و متخصص دارد. در وهله اول كساني كه امروز متولي مقابله با اين انحراف شده اند بايستي از تمامي انديشه ها، نظريات و عقايد حقيقي و حقوقي در تمامي سطوح استفاده كنند. همچنانكه لازم است از خويشتن داري كامل برخوردار باشند تا زمان، خود عكس العمل و مخالفتش را با ارائه ادله ملموس و كوبنده درباره اين انحرافات نشان دهد.
نكته ديگر ضرورت رويارويي با شرايط متغير در اين ارتباط است و اينكه كساني كه متوليان ايجاد آرامش و امنيت در ورزشگاه ها هستند بايستي از اين امر آگاه باشند كه واقعيت ها دائماً در حال تغيير و تبديل اند. در هر لحظه شرايط جديدي به وجود مي آيد و بعضي از شرايط گذشته از دست مي رود و يا تغيير مي كند. اين تغييرات دائمي گره پيچيده اي است كه نياز به درك و فهم مداوم و تجزيه و تحليل هاي تازه دارد.

ورزش
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
موسيقي
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |