شنبه ۲۱ آبان ۱۳۸۴ - - ۳۸۴۷
قصه يك زن تنها
005511.jpg
فيلم سينمايي كافه ترانزيت به  كارگرداني كامبوزيا پرتوي و با حضور پرويز پرستويي، فرشته  صدرعرفايي و اسماعيل سلطانيان از عيد فطر در سينماهاي تهران اكران شد.
نيما قاضي مراد ـ نام كامبوزيا پرتوي بيش از اينكه به  عنوان كارگردان شناخته شده باشد، با فيلمنامه نويسي گره خورده است و او نويسنده فيلمنامه چند تا از بهترين فيلم هاي اين سال ها بوده است. نمونه اش من، ترانه، 15 سال دارم كه بدون فيلمنامه پرتوي هيچ وقت به چنين اعتباري نمي رسيد، اما پرتوي سال ها پيش، زماني كه هنوز سينمايي به نام كودك وجود داشت، يكي از موفق ترين كارگردان هاي اينگونه سينمايي بود و گلنار و گربه آوازه خوان را روانه سينماها كرده بود كه درميان پرفروش ترين فيلم هاي آن سال ها قرار گرفتند، ولي او پس از شكست فيلم ننه لالا و فرزندانش كارگرداني را رها كرد و ترجيح داد تنها به  عنوان نويسنده شناخته شود تا اينكه در اوايل سال 82 با جلب حمايت سرمايه گذاران فرانسوي توانست كافه ترانزيت را كليد بزند.
كافه ترانزيت كه پيش از اين خانواده يك قهوه چي مرحوم نام داشت، داستان زني به  نام ريحان است كه شوهرش را بتازگي از دست داده و حالا برطبق رسم منطقه محل زندگي اش بايد به عقد برادر شوهرش درآيد تا هم بچه هايش بي سرپرست نمانند و هم خرج زندگي شان تامين شود، اما ريحان كه بومي آن منطقه نيست و دوست ندارد به رسوم آنجا تن بدهد، تصميم مي گيرد هرطور شده روي پاي خودش بايستد و از برادر همسرش كمك نخواهد. نتيجه اين مي شود كه او با كمك دستيار شوهرش، قهوه خانه او را دوباره راه مي اندازند و ريحان شروع مي كند به آشپزي و پختن غذاهاي ريز و درشت. مدت كوتاهي نمي گذرد كه كار قهوه خانه شان مي گيرد و آنجا تبديل مي شود به پاتوق راننده هاي گرسنه. در ميان اين راننده هاي گرسنه، يك راننده يوناني هم هست كه با چشيدن دست پخت ريحان ياد همسر گمشده اش مي افتد...
فيلم، داستان نو و جذابي ندارد، يعني چنين قصه اي (قصه زن مستقل در دنياي مردانه) پيش از اين در فيلم  و داستان هاي مختلفي روايت شده است. تنها نكته بارز فيلم كه منظور سرمايه گذاران خارجي اش هم بوده، نشان دادن فرهنگ ايراني  ست و تعامل آن با آدم هايي كه ايراني نيستند. پرتوي هم براي اين منظور تصميم گرفته از غذا استفاده كند و به  همين خاطر قهوه  خانه را بستر روايت داستانش قرار داده، اما بزرگترين مشكل كافه ترانزيت ريتم كند آن است و اينكه وقتي داستان به نيمه هايش مي رسد ديگر چيزي براي رو كردن ندارد. اگرچه بازي بازيگران نقش هاي فرعي چشمگير از آب درآمده و نقش هاي اصلي هم در همان حدي هستند كه از بازيگران شان انتظار مي رود، اما كشش داستان به حدي نيست كه تا پايان آن به راحتي روي صندلي سينما بنشينيد. ولي با اين حال در برهوت فيلم هاي خوب روي پرده، كافه ترانزيت جزو معدود پيشنهادهاي قابل دفاع است، مخصوصا كه چند فصل ديدني و به ياد ماندني هم در خود دارد؛ مثل آن صحنه زد و خورد داخل قهوه خانه كه كارگردان ترجيح داده به جاي نمايش دادن اصل ماجرا، عروسكي را نشان  دهد كه زير دست و پا له مي شود.
شايد اگر تهيه كنندگان فيلم با يكديگر دچار اختلاف نمي شدند و كافه ترانزيت در جشنواره دو سال پيش به نمايش درمي آمد و اين همه مدت براي نمايش عمومي به انتظار نمي نشست، با فيلم بهتري روبه رو مي شديم.

مائده هاي زميني
رژيمتان را متحول كنيد، ژيگو بپزيد
غذاي شيك و خوشمره اي ست، فقط خيلي زحمت دارد. براي ميهماني ها جان مي دهد. اگر حوصله اش را داريد، اگر يك خوراك در ليست غذاهايي كه براي ميهماني تدارك ديده ايد كم داريد يا اگر دلتان مي خواهد كمي برنامه غذايي هفته را متحول كنيد؛ ژيگو بپزيد.
بنفشه نگارنده- براي پختنش به گوشت گوساله احتياج داريد. گوشت را پاك و سوراخ سوراخ كنيد. هويج و سير را پوست بكنيد و به درازا ببريد. سپس هويج و سير را داخل سوراخ ها قرار دهيد. هر چقدر كه دلتان مي خواهد به گوشتتان نمك و فلفل بزنيد. لطفا به اين مرحله توجه كنيد: با نخ ضخيمي گوشت را خوب ببنديد. روغني كه روي گوشت مي دهيد يادتان نرود. پس از آن گوشت را در كاغذ آلومينيومي بپيچيد و آن را در فر 30 درجه به مدت 2 ساعت بگذاريد. گوشت كه پخته شد كاغذ را از دور گوشت باز كنيد و بگذاريد براي نيم ساعت ديگر روي گوشت برشته و طلايي شود. يادتان نرود هر پنج دقيقه بايد يك مرتبه روي گوشت از روغني كه در ظرف است بريزيد تا روي گوشت خشك و تيره رنگ نشود. اگر بخواهيم گوشت، ژيگو را به برش هاي نازك ببريم حتما بايد سرد شود. اگر خواستيم گوشت را گرم و با سس سرميز ببريم، بايد پس از خنك شدن و بريدن دوباره برش ها را در ظرفي چيده و بگذاريم گرم شود و پس از آن، سس را براي روي آن آماده مي كنيم.نكته: سسي كه براي اين نوع گوشت تهيه مي كنيم بايد خود آب گوشت باشد يا آب استخوان.
در انتخاب گوشت ژيگو دقت كنيد و اگر از گوشت گاو استفاده مي كنيد مدت بيشتري را براي پخت و پز در نظر بگيريد.براي تزئينش از خيارشور استفاده كنيد و گوجه فرنگي و جعفري و پياز حلقه حلقه شده و سيب زميني سرخ كرده و هويج سرخ شده به درازا بريده شده هم يادتان نرود. مي توانيد سر پيازچه را هم فر بدهيد و كنار ژيگويتان بگذاريد و مي توانيد كنار ديس ژيگويتان هم پوره بريزيد.طرز تهيه پوره را هم كه حتما مي دانيد: سيب زميني را مي پزيم و آن را بخوبي له مي كنيم. مقداري شير اضافه مي كنيم و زماني كه سيب زميني هنوز داغ است به مقدار كافي كره اضافه مي كنيم،  بعضي ها به پوره، نمك اضافه مي كنند، عده اي هم دوست ندارند. به هر حال اين هم پوره اي ست كه به درد تزئين كنار ژيگو مي خورد.
راستي مواد لازم جهت پخت ژيگو براي شش نفر به اين ترتيب است (در بين ميهمان ها يكي – دو نفر آدم پرخور خوش خوراك هم در نظر گرفته شده است!):
گوشت مغز ران گوساله 2 كيلو
سير 2 عدد
هويج 2 عدد
نمك قدري
فلفل قدري
روغن 4 قاشق سوپخوري

در شهر
نقش خيال
005469.jpg
نمايشگاه نقاشي جمال بخش پور، از پيشگامان نقاشي نوين ايران از 20 آبان تا 2 آذر در نگارخانه اثر برپا مي شود.
پرستو دوكوهكي- روياهاي آدمي ريشه در واقعيت دارند وواقعيت  ها ريشه در رويا.
نمي دانم جمال بخش پور خيال هايش را نقاشي مي كند يا طوري نقاشي مي كند كه تو به خيال بروي؛ هرچه هست، ديدن كارهايش را به آنهايي كه نقاشي نوين را دوست دارند، پيشنهاد مي كنم، براي اينكه روزهاي پاييزي زيبايتان، زيباتر شود و روياهاي رنگين تان، رنگي تر.
بخش پور متولد 1323 است و نقاشي را به طور جدي از سال 1343 شروع كرده.
او كه سال ها در آلمان زندگي كرده، دانش آموخته هنرستان هنرهاي زيباي تهران و دانشكده هنرهاي تزئيني تهران و از پيشگامان نقاشي نوين ايران است.
نمايشگاه جديد او كه اين روزها در گالري آثار برپا شده، خاطره كارهاي سابق او را به ذهن مي آورد. او در فاصله سال هاي 49 تا 84 ، 27 نمايشگاه انفرادي داشته و در 18 نمايشگاه گروهي شركت كرده است.
هنوز يك سال از برپايي نمايشگاهي از آثار پيشكسوتان نوگراي ايراني در نگارخانه سعدآباد نگذشته است؛ نمايشگاهي از آثار احمد اسفندياري، ناصر اويسي، محسن وزيري مقدم، پرويز كلانتري، فرامرز پيلارام، صادق تبريزي، مسعود عربشاهي، هوشنگ پزشك نيا، مهدي ويشكايي، حسين محجوبي و جمال بخش پور.
از بخش پور نشاني در سينما هم مي توان ديد. در فيلم سينماي ايران از مشروطيت تا سپنتا (محمد تهامي نژاد- 1349) كه روايتي تصويري و تحقيقي ست از آغاز فعاليت سينما در ايران، از نقاشي هاي جمال بخش پور استفاده شده است.
براي اينكه نوع كار بخش پور را در نمايشگاه اخيرش بدانيد، بگويم كه اين نمايشگاه شامل نقاشي هايي ست كه او با استفاده از رنگ روغن و اكريليك كشيده است.

آدم ها
يك عروسك فرنگي براي فرهاد صبا
فرهاد صبا در حال ساخت اولين فيلم بلند سينمايي اش است؛ عروسك فرنگي . اين فيلم از آن جهت اهميت فراواني پيدا مي كند كه سابقه طولاني و درخشان و بيست ساله فرهاد صبا در فيلمبرداري را مرتب به يادمان مي آورد.آيدا آزاد- فرهاد صبا را به عنوان مدير فيلمبرداري چند فيلم ماندگار مي شناسيم. او در نقش فيلمبردار با كارگردان هايي مثل كيومرث پوراحمد، پوران درخشنده، عباس كيارستمي، كامبوزيا پرتوي، سيروس الوند، محمدعلي طالبي، ملاقلي پور و كمال تبريزي همكاري كرده است.در اين فرصت طولاني، اسم ناصر تقوايي را فراموش نكنيد. فرهاد صبا با 60 سال سن و اين سابقه كاري، اين روزها در حال ساخت اولين فيلم بلندش به نام عروسك فرنگي  ست. عروسك فرنگي داستان فردي به نام شهاب سالك است كه نقش او را خسرو شكيبايي بازي مي كند. شهاب سالك، مردي جاافتاده، ثروتمند و مشاور حقوقي موفق، موجه و متين در موقعيت شغلي اش است و بي قيد در زندگي شخصي اش. او، روز و شب، خواسته و ناخواسته به مريم مي انديشد؛ دختري ساده و معمولي كه در روزمرگي، دست نيافتني ست.
به جز خسروشكيبايي، پونه حاج محمدي، محمد كاسبي، آزيتا لاچيني و حسن پورشيرازي نيز در اولين فيلم فرهاد صبا بازي مي كنند. تهيه كننده عروسك فرنگي ، ميلاد فيلم (رسول صدرعاملي) است.
صبا در ششمين جشن خانه سينما، براي ستاره هاي سربي و كاغذ بي خط، كانديداي بهترين فيلمبرداري بود وهمچنين براي فيلم تيك تاك محمدعلي طالبي، كانديداي بهترين فيلمبرداري جشنواره فجر 64.
خصوصياتي كه تا امروز براي شهاب سالك ذكر شده، شبيه به دكتر فيلم خانه اي روي آب است؛ دكتر موفقي كه در زندگي شخصي اش بي قيد بود. هنوز كسي علايق سينمايي و فيلمسازي فرهاد صبا را نمي داند و بايد تا چند گفت وگو و گزارش صبر كرد تا بفهميم با چه جنسي از سينما روبه رو خواهيم شد؟ فرهاد صبا قرار است از كارگردان هاي قدرتمندي تاثير بگيرد كه تا امروز با آنها كار كرده يا آنكه خودش، نگاهش و سينمايش را در اين سال هاي طولاني، پيدا كرده است؟صبا در بيست سالي كه فيلمبرداري كارهاي مختلف سينمايي را به عهده داشته، هميشه با كارگردان هاي قدرتمند و صاحب نامي كار كرده. او در ليست كارهايش، فيلم هايي مثل خانه دوست كجاست؟ ، كاغذ بي خط ، گربه آوازه خوان ، چكمه ، گاهي به آسمان نگاه كن ، بي بي چلچله ، آلبوم تمبر و... را دارد. با احتساب تغيير زمان برگزاري جشنواره فجر، صبر كردن تا سي ام دي ماه و ديدن فيلم تازه صبا خيلي هم سخت نيست.

نگاه
به ياد مرگ بود حرف عاشقانه من
ميثم قاسمي
آخرين مورد از خشونت خانگي با زنان، شاعر جوان افغان را به كام مرگ فرستاد. ناديا انجمن شاعره جوان افغان بر اثر جراحات شديد ناشي از ضرب و جرح در منزلش به قتل رسيد.
انجمن در هرات زندگي مي كرد و مقامات امنيتي هرات اعلام كردند پس از آنكه خانم انجمن توسط شوهرش مورد ضرب و جرح شديد قرار گرفت، جان سپرد.
نثار احمد پيكاي - يكي از مقامات پليس هرات- اعلام كرده است كه روي بدن ناديا انجمن نشانه هاي بزرگ ناشي از ضرب و جرح به چشم مي خورد و همسر او در بازجويي ها به قتل او اعتراف كرده است.
ناديا انجمن در سال 1359 در هرات به دنيا آمد. او در معرفي خود گفته بود: در پراضطراب ترين سال هاي انقلاب در هرات به دنيا آمدم؛ تحصيلاتم را با دو سال جهش در دبيرستان (ليسه) محبوبه هروي به پايان رساندم و اكنون شاگرد سال دوم دانشكده ادبيات و علوم بشري دانشگاه هراتم. از زماني كه خودم را به ياد دارم به شعر علاقه داشتم و زنجيرهاي شش ساله اسارت دوران طالبان كه پايم را بسته بودند سبب شدند تا با پاي قلم وارد عرصه شعر شوم و لنگ لنگان قدمي بردارم. تشويق دوستان همدل، دلگرمم كرد كه به اين راه ادامه دهم، ولي هنوز هنگام گام زدن پاي قلمم مي لرزد و خودم نيز، زيرا كه از لغزش  درين راه خود را ايمن نمي دانم كه راهي سخت در پيش است و من نااستوار قدم .
اما قدم هاي ناديا به جاي آنكه به سوي قله هاي شعر و ادب در پيش بروند به سراشيبي گور رسيدند. او از
15 سالگي شعر مي سرود و در سال جاري يك مجموعه به نام گل دودي منتشر كرد.
فريدون آژند، شاعر و عضو انجمن ادبي هرات، ناديا را از جمله شاعراني مي داند كه زبان و پرداخت نو در اشعارش قابل لمس بود. او مي گويد: ناديا مي توانست براي شعر آينده افغانستان يك استثنا باشد .
به باور بسياري از شاعران و نويسندگان در غرب افغانستان، ناديا انجمن، در غزلسرايي دست بالايي داشته است.
دوست نداشتيم در اين صفحه خبر مرگ بدهيم يا خبر خشونت خانگي با زنان كه هر روز در صفحات همه روزنامه ها شاهد آن هستيم، اما مرگ يك شاعر نه به دست گل سرخ كه از خشونت، غم انگيز تر از آن بود كه بتوان براحتي فراموش كرد. ناديا انجمن در يكي از غزل هايش به نام رشته هاي پولادين گفته بود:
ز بسكه رانده شد از جام لب ترانه من
شكست زمزمه در روح شاعرانه من
مجوي در سخنم معني نشاط و سرور
كه مرد در تب غم، طبع شادمانه من
به چشم دفتر من گر ستاره مي خواني
فسانه اي ست ز روياي بيكرانه من
مپرس عشق كه الهام بخش چامه تست
به ياد مرگ بود حرف عاشقانه من
به پاي گلبن اميد رود خواهم گشت
كه كارساز نشد اشك دانه دانه من

گلابتون و ديونادون
005499.jpg
نمايش گلابتون و ديو نادون يك اجراي شاد و مفرح نه فقط براي كودكان بلكه براي بزرگسالان است. 6 مرد و زن جوان جمع شده اند تا زيباترين مفاهيم اخلاقي را در ساده ترين داستان ظاهرا كودكانه به نمايش بگذارند. شما فقط 8 روز فرصت داريد كه براي ديدن اين نمايش به فرهنگسراي بانو سر بزنيد.
ساراي قشقايي - گلابتون، روسري را روي سرش محكم بست و از خانه بيرون آمد. او مي خواست ديونادون را از ده بيرون كند. كدخداي ده به همراه مردم جلو خانه گلابتون جمع شده بودند. كدخدا جلو آمد و يك تخم مرغ و يك كرنا به گلابتون داد و گفت: اينها را بگير، به دردت مي خورد . گلابتون از پدر و مادرش و اهالي ده  خداحافظي كرد و از ده خارج شد.
داستان گلابتون و ديونادون نمايشنامه اي ست كه تا آخر آبان ماه، هر شب در فرهنگسراي بانو براي كودكان و نوجوانان به نمايش درمي آيد. اين داستان درباره دختر كوچك و باهوشي ست كه بتنهايي مي خواهد اهالي روستايش را از چنگ يك ديو نجات بدهد.
ديونادون، ديو كثيف و زشتي ست كه پشت آبادي، خانه اي براي خودش درست كرده و هر بار به ده مي آيد و به زور از خانه هاي مردم غذا برمي دارد. اهالي ده مي خواهند او را بيرون كنند، اما هيچ كس جرات اين كار را ندارد. در آخر دختر بسيار كوچك و باهوشي داوطلب مي شود كه باهوش و درايت خود اين ديو را از آبادي بيرون كند، به همين دليل راهي بيرون آبادي مي شود و ... شما و كودكانتان مي توانيد بقيه داستان را تا آخر آبان ماه در سالن نمايش فرهنگسراي بانو ببينيد. اين نمايش صبح ها ويژه مدارس و مهدكودك ها و عصرها ساعت 19 براي عموم اجرا مي شود. گروه نمايشي خنيا اجراكنندگان اين نمايش هستند. كارگردان اين نمايش عليرضا دهقاني ست كه به همراه پنج بازيگر، اين داستان را اجرا مي كنند؛ ماندانا عقبري،  پژمان جعفري در نقش و سمرقندي، روژين ستاري، ندا حسيني و سمانه مقدم بازيگران اين مجموعه هستند كه پژمان جعفري ديونادون در مقابل ماندانا عقبري در نقش گلابتون به ايفاي نقش مي پردازد.
گروه خنيا 10 سال است كه در زمينه نمايش كودكان مشغول به كار است. هسته اوليه اين گروه سه نفر بودند كه در حال حاضر به شش نفر افزايش يافته است. عمده كار اين گروه در سالن نمايش فرهنگسراهاي كشور است.
فعاليت هاي جشنواره اي اين گروه جشنواره خياباني فجر، جشنواره بانوان و جشنواره خلاقيت كودكان در اصفهان را شامل مي شود. پژمان جعفري مي گويد: اين گروه با وجود مصائب فراوان، هويت خود را تاكنون حفظ كرده و بازيگران بسيار خوبي را به عرصه نمايش فرستاده است، به طوري كه خانم ماندانا عقبري در جشنواره خياباني فجر به عنوان بهترين بازيگر زن انتخاب شد .
در جشنواره بانوان نيز اين گروه به كسب جايزه دوم بازيگري و اول نويسندگي نايل آمد. اين گروه در جشنواره خلاقيت كودكان، در اصفهان جايزه داشته است.
علاقه مندان مي توانند تا پايان آبان ماه به نشاني خيابان وليعصر(عج)، ضلع شمالي پارك ساعي،  فرهنگسراي بانو مراجعه كرده يا با شماره تلفن هاي 8 – 88786275 تماس بگيرند.

دكه
فيلم(339)
شماره جديد ماهنامه فيلم ويژه فصل پاييز در 132 صفحه و با قيمت 700 تومان منتشر شد.
رحيم بختياري ـ كساني كه از خوانندگان ثابت و قديمي مجله فيلم هستند، مي دانند كه مجله فيلمي ها علاوه بر شماره هايي كه در ابتداي هر ماه منتشر مي كنند، در ميانه ماه مياني هر فصل ويژه نامه اي منتشر مي كنند كه در آن ويژه نامه يك موضوع ويژه را مورد بررسي قرار مي دهند.
حكايت شماره 339 مجله فيلم هم به همين قرار است و بيشترين صفحات اين شماره كه ويژه فصل پاييز منتشر شده، اختصاص دارد به پرونده اي با عنوان ژورناليسم و سينما . محوريت پرونده هم بررسي فيلم هايي ست كه در آنها نشاني از ژورناليسم و خبرنگاري وجود دارد. از نمونه هاي خارجي اش مثل همشهري كين و بوي خوش موفقيت و همه مردان رئيس جمهور گرفته تا نمونه هاي ايراني اش همچون خاكستر سبز و كلوزآپ و شايد وقتي ديگر . پس از اين بخش جذاب، فريدون جيراني مطلب نسبتا بلندي نوشته با عنوان زين شب هاي تار مانده يادگار كه در آن ريشه هاي سينماي عامه پسند در ايران را بررسي كرده است. البته اين بررسي بيشتر حول فيلم هاي ساخته شده در قبل از انقلاب مي گردد و خبري از فيلم هاي سال هاي اخير در آن نيست، اما با اين حال يكي از مطالب خواندني اين شماره مجله فيلم است.
ديگر بخش جالب اين شماره هم اختصاص دارد به مطلبي از ماري فاكهار با عنوان شاخص نسل پنجم كه در آن نويسنده به زندگي و كارنامه فيلمساز معتبر چيني، ژانگ ييمو، پرداخته است. بعد از آن هم رضا كيانيان يادداشتي نوشته با عنوان همه ما، هر روز، همه چيز را تجربه مي كنيم كه بحثي ست درباره همان موضوع قديمي چگونگي تقابل بازيگر و نقش. كيانيان در جايي از مطلبش آورده: فرض كنيد مي خواهيم نقش يك آدم پير را بازي كنيم. آيا امكان تجربه پيري به شكل واقعي وجود دارد؟ بله، امكانش وجود دارد اما مطمئن باشيد گروه توليد صبر نخواهد كرد تا ما اين تجربه را از سر بگذرانيم !
پس از اين مطلب هم بخشي با عنوان بازخواني ها منتشر شده كه اختصاص دارد به بررسي زندگي و آثار رابرت وايز، سينماگر تازه درگذشته آمريكايي. آخرين بخش اين شماره هم اختصاص دارد به گزارش هايي از جشنواره هاي اصفهان، لوكارنو و ونيز.

آب و هوا
رنگ و بوي زمستان
005514.jpg
سرد شدن ناگهاني هوا، مردم را غافلگير كرده است. لباس هاي گرم رنگ غالب شهر شده اند؛ چه در مغازه ها چه بر تن آدم ها.
سياوش بختياري - ديگر از توصيه و پيشنهاد گذشته ،رنگ و بوي زمستان، وسايل و لباس هاي گرم كننده روي بورس هستند. تهران يا باراني ست يا ابري. هوا هم سرد شده، روز شنبه در پايتخت احتمالا هوا آفتابي خواهد بود، اما مطمئنا گرم نيست. بيشتر شهرهاي كشور نيز به همين منوال هستند. به قول قديمي ها ننه سرما آمده است، شايد كمي زودتر از معمول، اما در هر صورت قدمش مبارك است. در تبريز امروز برف مي بارد، همين طور در ساير شهرهاي شمال غربي كشور. اگر به هر دليلي قصد سفر به نقاط برف گير و ارتفاعات را داريد حتما از وسايل ايمني زمستان مانند زنجيرچرخ استفاده كنيد. در روزهاي قبل نوشته بوديم كه براي دقيق تر شدن اطلاعات اين ستون و جدول از نظر كارشناسان  استفاده خواهيم كرد. از امروز دوست عزيزمان ميثم فقيهي ما را در تنظيم جدول ياري مي كند. اميدواريم اطلاعاتي كه هر روز به شما مي دهيم مورد استفاده تان قرار گيرد.

دكه
فيلم نگار(38)
سي و هشتمين شماره ماهنامه فيلم نگار ويژه آبان ماه در 128 صفحه و با قيمت 800 تومان منتشر شد.
نيما قاضي مراد ـ همان طور كه مي دانيد فيلم نگار ماهنامه تخصصي فيلمنامه نويسي ست و به هر فيلمي از اين دريچه نگاه مي كند كه فيلمنامه اش چگونه است و چه عناصري در آن وجود دارد كه فيلم را جذاب يا كسل كننده كرده است. وقتي هم به اين قضيه ايمان داشته باشيد كه بزرگترين مشكل سينماي ايران (وجهان) فيلمنامه ست و بيشتر محاسن و معايب يك فيلم را مي شود به حساب نويسنده اش نوشت، بيشتر به ارزش كاري كه فيلم نگاري ها مي كنند، پي مي بريد.
خلاصه كه در اين شماره از ماهنامه فيلم نگار مي توانيد مثل شماره هاي پيشين، نقد و بررسي فيلمنامه هاي فيلم هاي روي پرده را بخوانيد و از نظرات نويسندگان مجله درباره فيلم هاي گيلانه ، ديشب باباتو ديدم آيدا ، پشت پرده مه ، شكلات و آكواريوم مطلع شويد.
گفت وگو با رسول صدرعاملي و پرويز شيخ طادي هم بخش ديگري از مجله   است كه آن هم در راستاي همين بخش بررسي فيلم هاي روي پرده قرار مي گيرد. در كنار آنها هم مصاحبه اي با فرهاد توحيدي (يكي از فيلمنامه نويسان معتبر و موفق سال هاي اخير) منتشر شده كه موضوع آن درباره سوژه در فيلمنامه  است.
دومين قسمت از مطلب چگونه مشكلات فيلمنامه مان را حل كنيم؟ نوشته سيد فيلد، با عنوان مشكل چيست؟ هم در اين شماره به چاپ رسيده كه به نظر مي رسد مطلب جالبي باشد، مخصوصا براي كساني كه خود دستي بر آتش دارند.
از بررسي و معرفي فيلم هاي روي پرده جهان هم كه بگذريم، جذاب ترين بخش اين شماره اختصاص دارد به پرونده اي درباره فيلمنامه محرمانه لس آنجلس كه مي شود يكي- دو مطلب بلند در باب تحليل شخصيت ها و وقايع داستان در آن پيدا كرد. آخرين بخش مجله هم اختصاص دارد به فيلمنامه كامل فيلم تماس ساخته رابرت زمه كيس كه جودي فاستر نقش اول آن را برعهده داشت و زمان توليدش به 1997 برمي گردد. در انتهاي آن هم چند گفت وگو با نويسندگان فيلمنامه و كارگردان منتشر شده است.
ماهنامه فيلم نگار را معاونت سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي منتشر مي كند و سردبيري آن برعهده نصرت الله تابش است.

از صبح تا شب
حميد رضا پور نصيري
احتمالا مهمترين اتفاق شنبه شب ها كه متاسفانه هفته گذشته نشد به آن بپردازم، تمام شدن سريال جذاب و پرطرفدار ريحانه است.
هفته گذشته آخرين قسمت اين مجموعه از شبكه 3 نمايش داده شد و حالا بايد منتظر باشيم و ببينيم شبكه سه اي ها چه برنامه اي براي پر كردن جاي خالي اين سريال محبوب دارند، البته امشب را احتمالا با پخش مجدد قسمت آخر اين مجموعه سرمي كنند و هفته بعد هم خلاصه اي از قسمت هاي اول تا آخر آن را نمايش مي دهند، يكي - دو هفته اي هم شايد به بررسي و نقد اين مجموعه بپردازند.
پخش كردن پشت صحنه يا گفت و گو با عوامل سازنده سريال هم مي تواند برنامه پركن باشد .
خلاصه كه امشب ساعت 20 خبري از قسمت جديد ريحانه نخواهد بود و در عوض ساعت 21 مي توانيد همچون شب هاي گذشته شب هاي برره را تماشا كنيد، البته اگر دلتان براي ساخته هاي
سيروس مقدم تنگ مي شود هنوز يك گزينه ديگر در اختيار داريد و مي توانيد شنبه شب ها ساعت 22:10 از شبكه اول سريال مزرعه كوچك را ببينيد.
ساعت 19 هم مي توانيد مجموعه ايتاليايي مظنونين را تماشا كنيد كه جزو برنامه هاي پربيننده و پرطرفدار شبكه تهران است .
ساعت 21 هم زمان پخش مجموعه جاسوسان از شبكه دوم است در حالي كه همين شبكه ساعت يك بعدازظهر مجموعه كميسر شهر را تكرار مي كند. تكرار افسانه عقاب هاي مبارز هم كه شب گذشته از شبكه اول نمايش داده شده بود ساعت 15:10 از همين شبكه پخش مي شود.
امروز و اين هفته به علت برگزاري بازي هاي ملي، خبري از فوتبال باشگاهي در اروپا نخواهد بود و به خاطر همين بهتر است از شبكه سه اي ها انتظار پخش مستقيم فوتبال نداشته باشيد، اما در عوض مي توانيد ساعت 18:45 از شبكه چهارم برنامه مستند خارجي را تماشا كنيد يا اينكه حدود ساعت 21 از طريق شبكه آموزش، برنامه آموزش فيلمسازي را ببينيد.
مجموعه نيمكت هم كه هرشب ساعت 20:30 نمايش داده مي شود و يك هفته اي هم بيشتر از شروع پخشش نمي گذرد، گزينه جذابي ست مخصوصا كه محمد رحمانيان كارگرداني هنري آن را برعهده دارد و بازيگراني همچون علي عمراني و افشين هاشمي و الهام پاوه نژاد در آن حضور دارند.
چهره هايي كه براي اهالي تئاتر و علاقه مندان به هنر نمايش، شناخته شده هستند.
در ضمن شبكه تهراني ها هم براي اينكه از قافله طنزهاي نود شبي عقب نمانند، مجموعه اي را حاضر كرده اند با عنوان كلانتري 99 كه همين روزها پخشش شروع مي شود و بازار اين نوع سريال ها را گرم تر مي كند، هرچند كه خيلي ها معتقدند ديگر زمان و دوره اين گونه مجموعه ها به سر رسيده است، شاهدشان هم مجموعه هاي متعدد و ناموفقي ست كه در اين چند سال ساخته شدند و هيچ كدام نتوانستند به محبوبيت مجموعه هاي اوليه اين گونه برسند.
البته بعضي از اين مجموعه ها از فرط لوسي گاه خنده اي هم بر لبان تماشاگران مي نشاند.

در شهر
ايرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
طهرانشهر
علمي
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  در شهر  |  طهرانشهر  |  علمي  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |