محمود فراهاني
اشاره: فقدان حسابرسي صنعتي روز دنيا، وجود ماشين آلات فرسوده و همچنين مديريت سنتي باعث شده تا واحدهاي توليد فولاد در بخش خصوصي، حتي قيمت تمام شده خود را نتوانند محاسبه كنند. در حالي كه انجمن فولاد، سعي دارد با ايجاد تعاملي كه با دولت دارد، تصوير روشني از آينده فولاد در بخش خصوصي به وجود آورد، اما نياز هاي بودجه اي دولت باعث شده تا اين صنعت، با وجودي كه مي تواند از مزيت هاي نسبي مهم باشد از وضعيت مناسبي برخوردار نباشد. سياستگذاري هاي متناقض دولت در اين صنعت (و در مجموع كلان صنعت) در نهايت باعث شده كه واحدهاي توليدي بيش از آن كه سود ببرند دچار زيان شوند. رئيس انجمن فولاد در تشريح اوضاع صنعت فولاد، از همه چيز شاكي است به خصوص آن كه معتقد است دولت فقط به فكر منابع درآمدي خود است بدون آن كه به ماهيت نظام توليد كه موتور اصلي اقتصاد و اشتغال است توجه داشته باشد. با تقي بهرامي رئيس انجمن فولاد در محل انجمن فولاد به گفت وگو نشستيم.
* در برنامه چهارم رشد ۸ درصدي براي اقتصاد در نظر گرفته شده است كه ۵/۲ درصد آن بايد از طريق رشد بهره وري تحقق يابد. در بخش فولاد، آيا اين ميزان رشد امكان پذير هست؟ و اصولاً جهت دستيابي به هدف بهره وري در اين صنعت بايد روي چه اصولي تأكيد بورزيم؟
- در حال حاضر، صنعت فولاد با ۱۰ الي ۱۳ درصد ضايعات در حال فعاليت است و راندمان كار آن نيز، كمتر از۶۰ درصد است. ما اگر بخواهيم به سمت تحقق بهره وري مورد نظر برنامه چهارم حركت كنيم، بايد صنايع فرسوده مان را، به طور كامل نوسازي كنيم و كارخانه هايي كه بدون نظام استاندارد مالي و با مديريت سنتي فعاليت مي كنند را كاري كنيم كه به صورت نظام مند و برنامه ريزي شده اداره شوند. برنامه هاي مديريتي كه بر اساس آن مديريت فروش و مالي را متحول كنيم اگرچه اين امر نيازمند هزينه است اما راهي غير از اين نيست.
فقدان اين مديريت ها باعث شده كه اكنون ما ندانيم كه قيمت تمام شده هر كيلو فولاد چه ميزان است.
* يعني مي گوييد با وجود اين ميزان كارخانه هاي فولاد آهن قيمت تمام شده فولاد مشخص نيست؟
- وقتي حسابداري صنعتي بر واحدهاي توليدي حاكم نباشد، مديريت كارخانه از كجا بفهمد كه چه ميزان زيان مي دهد؟ انجمن فولاد بر مبناي حسابداري صنعتي ليستي از هزينه ها را تهيه كرده كه بر اساس آن قيمت تمام شده هر تن آهن معين شده است.
جمع كلي هزينه ما براي يك كيلو فولاد، چهارصد و هفتاد و هفت تومان مي شود. در اين حال عوارض فروش ۱۴ تومان و چهار ريال اضافه مي شود كه مجموعاً بيش از ۴۹۳ تومان مي شود اما قيمت فعلي اين محصول در بازار حدود ۳۶۰ هزار تومان است. بنابراين اگر اين ۳۶۰ تومان را از رقم قيمت تمام شده محصول براي فروش كم كنيم، ۱۳۳ تومان و ۴ ريال، توليدكننده فولاد در هر كيلو متضرر مي شود.
* يعني فولاد در ايران حدود ۳۰ درصد زير قيمت تمام شده آن به فروش مي رسد؟
- چرا اين نكته را نديدند؟ چون سيستم حسابداري شان غلط است و به صورت سنتي عمل مي شود.
* آقاي بهرامي اكنون يك مقايسه اي بين قيمت نهايي فولاد در ايران و بازار جهاني اين محصول انجام دهيد.
- اگر قيمت تمام شده فولاد بر اساس محاسبات درست صورت گيرد تقريباً برابر قيمت جهاني مي شود. قيمت جهاني فولاد براي هر تن حدود۵۰۰ دلار است كه بنا بر قيمت توليدي هر كيلو در ايران، هر تن فولاد ۴۹۳۰ هزار تومان تمام مي شود در حالي كه قيمت فولاد در سطح جهاني حدود ۴۵۰ هزار تومان است. اين كه چرا قيمت تمام شده ما بيش از قيمت جهاني است يكي از دلايل، نرخ سود بالاي بانكي است. براي مثال بانك هاي خصوصي وام خود را با ۳۱ درصد بهره ارائه مي دهند. عوارض ۳ درصدي براي فولاد حدود ۱۴۴ ريال تمام مي شود. حقوق گمركي براي واردات مواد اوليه فولاد ۲۶۰ ريال براي هر كيلو است. بنابراين از اين ميزان حدود ۴۰ تومان به جيب دولت ريخته مي شود. دولت به جاي اين كه در چنين وضعيتي از طفل نوپاي صنعت فولاد كه در بخش خصوصي متولد شده دستگيري كند، باري نيز روي دوش آن مي گذارد و در نتيجه زمين خوردن اين طفل را سرعت مي بخشد.
* آيا تجربه كشورهاي ديگر نيز مانند ايران است؟ آيا رقباي خارجي ما هم، اين موارد را پرداخت مي كنند؟ مگر آنان به اندازه ما ضايعات دارند؟ براي مثال ژاپن و آلمان. علت ضايعات بالا در ايران چيست؟
- ماشين هاي فرسوده، نبود اتوماسيون، نبود برنامه مديريتي مناسب و... .
* چرا اينها متحول نشده اند؟
- چه كسي بايد متحول بكند؟ الان، توليدكننده فولاد در هر كيلو ۱۳۳ تومان زيان مي دهد ولي در عوض شغل ايجاد كرده كه به ازاي هر شغل بايد ۳۰ ميليون تومان در ايران هزينه شود، بنابراين دولت حداقل بايد در دريافت عوارض و... به اين صنعت كمك كند.
* اكنون بحث اين است كه چرا توليدكننده ايراني نمي تواند اين ضايعات را به حداقل برساند و اين كه چرا نمي تواند اتوماسيون را در واحد توليدي خود مستقر كند يا...
- براي اين كه ماشين آلات ما مدرن نيست؛ اطلاعات ما به روز نيست.
* چرا اطلاعاتتان را به روز نمي كنيد؟
- براي اين كه اين امكان به وجود نيامده تا توليد كننده ما صنعتي رفتار كند. همان طور كه گفتم هنوز به قيمت تمام شده واقعي نرسيده ايم.
* بنابراين به نظر مي رسد رقابت در اين صنعت هنوز شكل نگرفته؟
- ببينيد، رقابت بايد منطقي و منصفانه باشد. فرض كنيد دو دونده هستيم كه مي خواهيم با هم رقابت كنيم. دست و پاي بنده را زنجير زده اند اما حريف من دست و پايش باز است. در چنين شرايطي، چه اتفاقي مي افتد؟ من مي خواهم بگويم كه چرا نبايد از بعضي هزينه هايي كه امروز ما براي توليد متقبل مي شويم مانند تمام كشورهاي توسعه يافته معاف شويم بلكه در طرق ديگر نيز به ما كمك شود. چرا تعرفه هاي فولاد را پايين آورده ايم كه بر توليدكننده فولاد داخلي عرصه تنگ شود. اصولاً تعرفه براي حفظ بازار داخلي ايجاد مي شود. ما معتقديم همسو با رشد قيمت فولاد در بازار جهاني بايد درصد تعرفه ها به صورت معكوس پايين آيد و زماني كه قيمت فولاد كاهش يافت تعرفه ها رشد كند تا از اين طريق توليدكننده زير پاي واردكننده له نشود. متأسفانه اين ساز و كار در كشور ما انجام نمي شود. همان طور كه مي دانيد مجلس به دولت اين اختيار را داده كه دولت هرجا ديد تغيير تعرفه لازم هست، تغيير دهد و هرجا عوارض لازم نيست آن را حذف كند. در حالي كه دولت اين روند را عمل نمي كند.
* اكنون چه ميزان واردات فولاد به كشور انجام مي شود؟
- در شش ماهه اول حدود دو ميليون و۸۰۰ هزار تن واردات انجام شد.
* بحث صادرات كه در سال گذشته ۸۹۵ ميليون دلار داشتيم چگونه است در حالي كه كشور به فولاد نياز دارد؟
- امسال اين ميزان بيشتر شده. صادرات به اين لحاظ لازم است كه ما نبايد بازارهاي جهاني را فراموش بكنيم، حتي اگر با ضرر هم بتوانيم به صادرات ادامه بدهيم، به نفع كشور خواهد بود چرا كه بالاخره روزي ما وارد WTO خواهيم شد. در آن روز اين حضور در بازار بسيار مؤثر واقع مي شود، بنابراين ما بايد طوري عمل كنيم كه نسبت به بازار جهاني بيگانه نباشيم. از سوي ديگر در حال حاضر آن قدر واردات انجام گرفته كه كارخانه هاي داخل مجبورند محصولات خود را صادر كنند.
در حال حاضر، صنعت فولاد با ۱۰ الي ۱۳ درصد ضايعات در حال فعاليت است و راندمان كار آن نيز، كمتر از۶۰ درصد است. ما اگر بخواهيم به سمت تحقق بهره وري مورد نظر برنامه چهارم حركت كنيم، بايد صنايع فرسوده مان را، به طور كامل نوسازي كنيم
* در رقابت با كالاهاي وارداتي، محصولات ايران چه كيفيتي دارد؟
- در كل خوب هستند. اما در عين حال برخي نكات قابل توجه اند. كارخانه هاي دولتي، در حال حاضر مديران برجسته اي را دارد و چون اين كارخانه ها معادن سنگ آهن را در اختيار دارند كه روزانه از سه ميليون تن سنگ، يك ميليون تن آهن استخراج مي كنند، اين مسئله براي آنها سودآوري دارد. از سوي ديگر، سرمايه گذاري اين كارخانه ها نيز مستهلك شده است اما بخش خصوصي تازه وارد عرصه توليد شده و در نتيجه در بخش هزينه ها هم بحث بازگشت سرمايه را دارند. هم اينك اكثر ماشين آلات دست دوم و فرسوده را جهت توليد از خارج خريداري كرده اند (چرا كه چشم انداز دقيقي از كار نداشته اند) در نتيجه اكنون هم ضايعات كارخانه هاي خصوصي بالاست و هم با مشكلات متعددي در روند توليد مواجه هستند.در همين حال بحث ماليات بر ارزش افزوده مطرح شده كه مسئولين دولتي معتقد هستند، در تمام دنيا اين ماليات گرفته مي شود كه بنده معتقد هستم اولاً هيچ كجاي دنيا شركت ها ضرر نمي دهند. بالاخره يك سود ۷ درصدي مي برند. تنها كشور ماست كه صنعت ضرر مي دهد. با وجود اين، دريافت ماليات بر ارزش افزوده را مطرح مي كنند.
* احتمالاً نظر شما اين نيست كه ماليات بر ارزش افزوده ذاتاً بد است بلكه معتقديد در خصوص صنعت فولاد، اين ماليات نبايد گرفته شود؟
- من به دو چيز اشاره مي كنم؛ يكي اين كه برخي كشورها اين نوع ماليات را دريافت مي كنند و البته در آنجا خوب پاسخ داده است، اما آيا توليد كنندگان آن كشورها ۳۱ درصد سود بانكي پرداخت مي كنند؟ آيا آنها عوارض معمول در كشور ما را پرداخت مي كنند؟
* آقاي بهرامي خوب است كه نرخ سود رسمي دولت كه همان ۱۶ درصد براي فعاليت هاي اقتصادي است را لحاظ كنيد كه البته همين ۱۶ درصد نيز براي فعاليت توليدي بسيار سنگين است.
- با همين ۱۶ درصد نيز اگر هزينه تمام شده را محاسبه كنيم، ۷ درصد نيز ماليات ارزش افزوده، ۲ درصد نيز جريمه كه حدود ۲۵ درصد علي الحساب بر قيمت تمام شده اضافه مي شود. هزينه هاي قانون كار و تأمين اجتماعي و ماليات ها و عوارض و ديگر هزينه ها را نيز اگر لحاظ كنيد در مجموع بايد۴۰ درصد از درآمدها براي آنها در نظر گرفت.
* تجربه هاي ديگر كشورها چه چيز را نشان مي دهد؟
- يك تجربه در سطح آلمان انجام شد كه بر اساس آن، هر شركتي كه به توليد رسيد۵۰ درصد از ميزان تسهيلاتي كه دريافت كرده بود را دولت بخشيد. در سطح ژاپن، دولت وام هاي ۱۵ ساله بدون بهره پرداخت كرد و در نهايت نيز ۲۰ درصد آن را به توليدكننده بخشيد... .
* در اينجا يك نكته قابل بحث است كه پرداخت چنين وام هايي در ايران، سريع كانالهايي براي رانت و رونق واسطه گري به وجود مي آورد به جاي اين كه صرف توليد شود. آيا وام هاي پرداختي در ژاپن تبديل به رانت شد؟
- در شرايط فعلي كشور ما اين احتمال زياد است، بنابراين بايد مكانيزمي طراحي شود كه مانع از رانت زايي گردد.
اين مشكل دولت است و بايد راهي را پيدا كند تا اين اتفاق روي ندهد. بايد راهي بينديشد كه حاشيه سود بازار واسطه گري، با حاشيه سود توليد آن قدر فاصله نداشته باشد كه پول ها به سمت اقتصاد غيرمولد سوق پيدا كند. جداي از اين مسئله، دولت نه تنها براي فولاد كه بايد براي تمام صنايع و معادن، حداقل معافيت در خصوص ماليات و عوارض را به گونه اي لحاظ كند. براي مثال لااقل براي ۱۰ سال، دولت هيچ نوع ماليات، عوارض و حقوق گمركي از توليد كننده نستاند و با ابزار تعرفه، از اين بازار محافظت كند تا در نهايت صنعت به بلوغ نسبي برسد و بتواند روي پاي خود بايستد.
* اما در عين حال بر وجود تعرفه ها اين نقد وارد است كه احتمال دارد مانع رقابت شده و بستر انحصار و پايين ماندن كيفيت را فراهم آورد.
- نخير، نظر ما اين نيست. ما معتقديم كه ميزان تعرفه ها در اختيار دولت است. دولت بر مبناي محاسبه و منطق، هرگاه لازم ديد، بر اساس رشد و افت قيمت هاي جهاني تعرفه ها را كاهش و افزايش دهد.براي مثال، وقتي قيمت جهاني بالا مي رود، قيمت داخلي نيز بالا مي رود. در اينجا دولت با پايين آوردن نرخ تعرفه، از رشد غيرمنطقي قيمت فولاد جلوگيري كند و يا برعكس اگر قيمت جهاني كاهش يافت به طوري كه قيمت فولاد وارداتي، بازار داخلي را تهديد كرده دولت با بالا بردن نرخ تعرفه، از صنعت فولاد حفاظت كند. در حالي كه اكنون دو تا سه سال است كه نرخ تعرفه تغيير نكرده است.
در سال ۸۱ ، براي هر كيلو ۸۵ تومان حقوق گمركي دريافت مي كردند و مالياتي كه از توليدكننده مي گرفتند صفر بود. در سال ۸۳ ، ميزان ۵ درصد عوارض براي واردات مواد اوليه كارخانجات فولاد مقرر شد در حالي كه براي تعرفه واردات فولاد تغييري ايجاد نشد. در نتيجه، اين اتفاق افتاد كه هزينه توليد كننده بالا رفت و به مرور توانش را از دست داد. امروز تمام توليد كنندگان بخش خصوصي در مرز ورشكستگي قرار دارند يا كاملاً ورشكسته اند. در سال جاري توليد كنندگان فولاد حداقل۱۰ ميليارد تومان متضرر شدند.
* مهم ترين نقد شما نسبت به دولت چيست؟
- دولت همواره مي گويد: بدهيد.۲۶ تومان حقوق گمركي دريافت مي كند، ۱۴ تومان عوارض براي مواد اوليه، به محض ورود به كارخانه ۷ درصد بايد ماليات ارزش افزوده پرداخت شود. درست است كه سود بانكي مصوب شوراي اقتصاد براي فعاليت اقتصادي ۱۶ درصد است اما دريافت اين نوع تسهيلات كه به آساني و سريع نيست. در نتيجه توليدكننده مجبور است براي تأمين مالي به بانك هاي خصوصي و در مواقع خيلي ضروري از بازار زيرزميني پول، وامهايي با درصد۵۰ درصد به بالا دريافت كند. به خصوص آن كه به دليل بالا بودن سرمايه در گردش صنايع فولاد، ما مجبوريم تسهيلات را سريعاً از محل هاي مختلف جذب كنيم. در اين صورت نرخ بهره ۴۰ درصدي براي ما به نرخ مناسب سود بانكي در بازار غيررسمي تبديل مي شود. در چنين وضعيتي دولت ۷درصد ماليات ارزش افزوده نيز از ما دريافت مي كند.
* اما ميزان ماليات بر ارزش افزوده در نهايت از مصرف كننده دريافت مي شود و شما بايد اين هفت درصد را بر قيمت تمام شده خود اضافه كنيد.
- اصلاً چنين چيزي وجود ندارد ما هيچ وقت در فاكتورهايمان اين ۷ درصد را لحاظ نمي كنيم.
* چرا لحاظ نمي كنيد؟
- نمي خرند. فولاد وارداتي در بازار به وفور وجود دارد و به قيمتي كه فولاد توليدي فروخته مي شود همين حالا هم ۱۳۳ تومان با ضرر فروخته مي شود.
* در اين صورت چرا توليد را متوقف نمي كنيد؟
- خود به خود دارد متوقف مي شود. تا كي ما مي توانيم به توليد ادامه دهيم؟ اكنون دو شيفت را تعطيل كرده ايم و تنها با يك شيفت كاري كار مي كنيم. خيلي از كارخانه ها تعطيل كرده اند.
* چند تا از اين واحدها را مي توانيد نام ببريد كه ورشكسته شده اند؟
- همه. من مي گويم كه همه ورشكسته اند.
* چرا شما فراتر از بازار داخلي ايران براي بازارهاي خارجي فعاليت نمي كنيد؟
- اكنون فولاد به عراق صادر مي كنيم. ما هرچه داشتيم به عراق صادر كرديم.
* در ايران به دليل پايين بودن هزينه هايي چون نيروي انساني و... قيمت فولاد را براي صادركننده رقابتي مي كند.
- چرا نمي توانيم رقابت بكنيم. نكته آنجاست كه پرداختي هاي ما به دولت زياد و ضايعات ما نيز زياد است. شايد يك كارخانه توانايي رقابت داشته باشد، ولي اكثر كارخانه ها نمي توانند. اكنون به دلايلي كه گفتم قيمت تمام شده ما بالاتر از قيمت جهاني است؛ بنابراين اكنون صادراتي را كه داريم انجام مي دهيم نيزهمراه با ضرر است.