يكشنبه ۲۲ آبان ۱۳۸۴
گفت وگو با سيدمحمد تيجاني
آنگاه هدايت شدم
003489.jpg
سيدمرتضي توكلي
دقيقا بيست چهار ساعت قبل از اين كه تهران را ترك كند، گفتگوي ما با خوش و بشي كوتاه در اتاقي بزرگ و مجلل آغاز شد.ميزبانِ سيد محمد تيجاني سماوي ما را نيز در منزلش پذيرفت تا در گرماگرم ديدارهاي فشرده روز آخر يك ساعت و نيم با مهمان پرطرفدارش به گفتگو بنشينيم.دكتر تيجاني شصت و دو ساله، پيش از ۱۰ سالگي قرآن را تمام و كمال به ذهنش سپرده است. درهفده سالگي پس از اتمام دوره متوسطه در دانشگاه معروف زيتونه تونس مشغول به آموختن و آموزش بوده و بعد به سوربن فرانسه مي رود كه هم تدريس كند و هم دكتراي خود را با موضوع فلسفه و تاريخ اسلامي بگيرد.به شش سال نمي كشد كه بر حسب اتفاقاتي كه خودش در گفتگو روايت مي كند از فرانسه اخراجش مي كنند. او حالا مقيم ايالات متحده است و فعاليت هاي دانشگاهي اش تبديل شده به سفرهاي تبليغي متعدد و نگارش كتاب. تيجاني در ميانه راه زندگي علمي، از حلقه علماي اهل سنت به اجتماع معارف مدافع حقانيت شيعي كشيده شد كه همان رها كردن و همين پذيرفتن شهره عالمش كرد.در ايران كتاب معروف آنگاه هدايت شدم. او در سالهاي نه چندان دور به چاپ هاي مكرر رسيده است. به ما گفت: «آمده بودم ايران كه احمدي نژاد را ببينم. به نظرم جوان خوش فكر و ايده اي است. اما گويا برنامه فشرده اش اجازه نداد. نامه ام را دادم به آقاي اشعري، مشاورش كه به دستش برساند.» حاصل گفت وگوي ما با ايشان را بخوانيد.
* قبل از حضور در محل اقامت تان براي انجام اين مصاحبه، در برخي سايت هاي اينترنتي ديدم كتاب هاي متعددي در رد مطالب شما در معرض ديد همه قرار گرفته است.  لحن اين نوشته ها بيش از آن كه منصفانه باشد مغرضانه بود.بيشتر نقد هاي تند هم برمي گشت به محتواي كتاب «آنگاه كه هدايت شدم» شما كه ظاهرا نخستين كتاب تان بوده.خودتان اين نقد ها را ديده ايد؟
- بسم الله الرحمن الرحيم.الحمد لله رب العالمين.والصلوه علي سيدنا محمد و اله الطاهرين. كتاب هايي كه من نوشتم همه شان مبتني بر ادله واضح و روشن است.چون اصلا از ادله اهل تشيع براي تحرير كتاب هايم استفاده نكرده ام.همه از ادله اهل سنت بوده است.فكر مي كنم اين مبناي قرآني اصل كارم بوده كه «و شهد شاهد من اهلها».
به خاطر همين معتقدم كتاب هايي كه در رد من يا در رد كتاب هايم نوشته مي شود به نوعي رد محتواي كتاب هاي مرجع مخالفان من است كه قرار است مورد قبول آنها بوده باشد.اين نوشته هايي كه به آن اشاره مي كنيد معمولا مملو از سب و اهانت است و از زبان اصولي و عالمانه برخوردار نيست.
* يعني در قبال اين نوشته هاي معترضان، كتابي يا مقالاتي در توضيح يا تنوير آنچه به شما نسبت داده شده ننوشته ايد يا قصد نداريد منتشر كنيد؟
- من بعضي از جواب هايي كه لازم مي دانم را نوشته ام.اما به طور كلي عزمي براي پاسخ دادن به اين حرف هاي غير مستند ندارم.دليلش هم واضح است؛ چون مستحق جواب دادن نمي بينمشان.از طرفي هم بسياري از علماي شيعه ساليان بسيار عمرشان را صرف پاسخگويي به مسائلي كردند كه اينها دوباره قصد طرح همان شبهات قديمي جواب داده شده را دارند. من وقتي براي تكرار بسياري از مكررات ندارم.شايد اگر ماجراي يك برخورد مهم با اين نظريات را بشنويد كافي باشد. رييس دادگستري تونس وقتي كتاب اول من را خواند رسما به مردم اعلام كرد در اين كتاب چيزي كه مخالف با حقايق اسلام باشد نديده است.اين در حالي بود كه بسياري از روحانيون متحجر تونسي جنجال گسترده اي عليه اين كتاب راه انداخته بودند و فكر مي كردند رييس دادگستري حكمي غير از برائت بدهد.حتي آنها پس از اين اظهارات رسمي هم آرام ننشستند و قاضي القضات به خاطر اطمينان خاطر معترضان در جمع آن ها قول داد يك بار ديگر كتاب من را با دقت بيشتري بخواند.هرچند آن ها اين نوع برخورد را مسخره كردند اما اين مقام مسئول يك بار ديگر كتاب من را خواند و به آن ها اعلام كرد كه تمام منابع روايي كتاب من را ديده و از صحت و سقم شان مطمئن است.او به معترضان گفت شما هم برويد كتابي بنويسيد و اثبات كنيد كه تيجاني چيزهايي كه نوشته دروغ است وقول داد اگر چنين شد نويسنده كتاب مورد اعتراضشان را حبس مي كند.
* حقيقت دارد كه ورود و خروج شما به تونس با مشكل مواجه شده است؟
- ابدا.اصلا مشكلي با مسئولان تونس ندارم.اتفاقا من در اين سفرم به تهران ملاقات پرباري با سفير تونس داشتم كه بسيار برايم مغتنم بود.جالب اين كه من در اين ملاقات پيشنهادهايي مبني بر ارتباط بيشتر فرهنگي كشور زادگاهم با ايران داشتم كه قرار شد جناب سفير پيگيري كنند. علاوه بر اين، من از رييس جمهور تونس نامه تشكر آميز دارم كه در جواب ارسال كتاب آنگاه كه هدايت شدم برايم فرستاده است. من رابطه خيلي خوبي با مسئولان اين كشور دارم. آنچه در تونس مشكل است كنار آمدن با روحانيون متحجر است وگرنه سفير امروز به من مي گفت اگر من سفير در تهران هستم شما سفير تونسي ها در جهان هستيد. اين برخورد مسئولان تونسي با من است.
* مشهور هستيد به اين كه هر جا مي رويد موج شيعه گرايي در آنجا شدت مي گيرد.مگر چه كيميايي به همراه خودتان داريد؟
- همين براي شناخت راه حق از باطل بس است كه بشود ادله طرفين را شنيد و به راحتي انتخاب كرد. اين اتفاقي است كه دارد در اروپا و آمريكا مي افتد.اصلا تكيه من در اين مسير روي عوام نيست، اتفاقا من از تجربه ام در ارتباط با قشر فرهيخته و روشنفكر جامعه حرف مي زنم. كساني كه اكثرا دانشگاهي هستند؛ اساتيد، دكترها، مهندسين. اينها هم صحبت هاي من در بحث هاي آكادميك هستند. من در بحث هايم اين ها را قانع مي كنم.
* با توجه به اين كه شما سابقه فعاليت دانشگاهي در فرانسه داريد و چند سالي است كه مي بينيم رسما فرانسه از گسترش مظاهر و نشر افكار مذهبي اسلامي، خصوصا شيعي در اروپا جلوگيري مي كند، چگونه توانستيد در اين كشور براي انجام فعاليت هايتان دوام بياوريد؟
- من از فرانسه طرد شده ام.يعني قرباني همين رفتار و سياست فرانسوي ها شده ام.بهانه شان هم اين ماجرا بود كه مردم يك روستا به اسم اَكلي در فرانسه تماما به مذهب شيعه روي آوردند و مناسك شيعي را در پي اش به جاي آوردند.اين اتفاق ابعاد گسترده اي در رسانه هاي فرانسه و كشورهاي مطرح اروپايي پيدا كرد.
يادم مي آيد چند روزنامه تيتر هاي بزرگي زندند كه مردم اَكلي مي گويند: ما مي خواهيم از غرب دور شويم. اين ماجرا سياستمدارانشان را خيلي تحت تاثير قرار داد. مردم اين روستا به خبرنگاران گفته بودند از اين به بعد هركس را كه امام خميني اعلام كند محارب اسلام است ما هم دشمن خودمان حسابش خواهيم كرد، چون دشمن اسلام است.دولت فرانسه من را مجرم معرفي كرد و اعلام كرد جرمي كه تيجاني مرتكب شده است جزايش اخراج از خاك فرانسه است.
* چه سالي بود؟
- ۱۳۸۶ يا ۱۳۸۷.روابط ايران و فرانسه هم رو به تيرگي گذاشته بود كه تاثير مستقيم روي اين تصميم گيري منجر به اخراج من داشت.مخصوصا نام امام خميني هم كه به ميان آمده بود.
* آقاي تيجاني، شيعه بودن چقدر سختي دارد؟
- شيعه شدن مشكلي ندارد. مشكلات من از حيث بين المللي از زماني آغاز شد كه نام من با انقلاب امام در ايران و قيام مردم لبنان و از اين قبيل پيوند خورد.از اين شعار صدور انقلاب كه در آغاز انقلاب ايران مطرح شده بود، كشورهاي دنيا واهمه داشتند.
* الان به چه شكل داريد فعاليت علمي تان را ادامه مي دهيد؟
- از فرانسه كه اخراج شدم و كرسي دانشگاه سوربن را با اتهام مزدور ايران بودن از دست دادم. به ايالات متحده رفتم. هنوز همان جا هستم و در مراكز علمي محل زندگيم فعاليتم را دنبال مي كنم.
* در اين چند روز اقامت ايران را چه طور ديديد؟
- اولا اين كه من از قبل انقلاب با ايران پيوند نزديك داشته ام.از وقتي كه داشت ايران انقلاب مي شد، وقتي كه مردم پيروز شدند، وقتي تحولات اول انقلاب رخ داد، جنگ شد و... در همه اين روزها به دقت پيگير بودم و با مردم ايران زندگي كرده ام. الان مي توانم بگويم كه ايران دارد با حكمت بالغ قدم برمي دارد. اولا معتقدم امام به عنوان رهبر ايران براي وحدت جهان اسلام تلاش بي وقفه و هوشمندانه اي داشت؛ با آنكه در آغاز انقلاب جنگ هشت ساله را به ملت پيروز تحت رهبري اش تحميل كردند. در پيامد آن سياست حكيمانه هنوز هم كه هنوز است ساليانه در ايران سمينارهاي متعدد و موثري براي وحدت علماي جهان اسلام برگزار مي شود.
نكته بعد كه امروز ايران جايگاهش را به آن مديون است نگاه خاص امام به جنگ بود.ايشان در مقابل تصور برخي كه جنگ را نقمت دانستند، برخوردي با الهام از آيه شريفه قرآن مجيد داشت كه مي فرمايد: شايد برخي پيشامدها مطابق ميل تان نباشد در حاليكه خير و سعادت شما در وقوع آن باشد. جنگ هم شد نردبان ايران.توانست روي پاي خودش بايستد و صنايع اش را در همه ابعاد قوي كند و خودكفا شود.
نكته بعد كه حائز توجه است اين است كه ايران در حال حاضر بهترين نمونه در مقوله دموكراسي سالم در جهان شناخته مي شود.ببينيد در همين بيست و پنج سال جمهوري اسلامي چند رئيس جمهور با راي مستقيم مردم براي اداره كشور انتخاب شده اند. در كشورهاي منطقه ي خاورميانه هم ببينيد.مثلا كشورهاي عربي در اين بيست و پنج سال چقدر در راس قدرت جا به جايي داشته اند؟ اين هاست كه ايران را مورد توجه دنيا و منطقه كرده است.
* شما كه از نزديك با روشنفكران دنيا گفتگو داريد، اين توجه را به معناي واقعي در آنها مي بينيد؟
- بله.به صراحت مي گويم كه در همين دو دوره رياست جمهوري ايران كه آقايان خاتمي و احمدي نژاد انتخاب شدند، كسان ديگري توسط رسانه هاي غربي رئيس جمهورهاي از پيش انتخاب شده ايران معرفي مي شدند كه بر اين مبنا تفسيرشان از انتخابات ايران انتخاباتي تشريفاتي و بي رقيب بود.اما ديديم و ديدند كه دموكراسي ايران مثال زدني است. همان كساني انتخاب شدند كه خواسته هاي اكثريت مردم را پيگيري مي كردند.
* طي روزهاي ديدارتان از ايران، در اجتماع چيزهايي بود كه برايتان آزاردهنده باشد؟صرفا به عنوان يك بازديدكننده خارجي مي خواهم نظرتان را بدانم.
- به نظر من مردم ايران صادق واقعي و مسلمان حقيقي هستند. البته گاهي در برخي ديدارها مي بينم افرادي را كه نمي توانند نفاقشان را نسبت به آرمان هاي مردم و انقلاب از من پنهان كنند.اين ها ربطي به قاطبه مردم ندارد.آن افراد هم از اين حيث براي من زود شناخته مي شوند كه بالاخره در اين تجربه هاي متعددم در كشورهاي مختلف به معيارهايي براي شناخت افراد دست پيدا كرده ام. من در اين روزها به محله دولت آباد تهران رفتم. جز اين، در مساجد زيادي بين مردم حضور پيدا كردم. با هم افطاري خورديم، حرف زديم، احيا گرفتيم. كل جمعيت توجه شان به سمت عبادت خدا بود. وقت كردم صدا و سيماي ايران را بادقت دنبال كنم كه الحمدلله دور از فساد بود. به شخصه از برنامه هاي علمي و فلسفي اش خوب استفاده كردم.مطمئنم اين برنامه هاي فرهنگي جمهوري اسلامي نتايج مثبت اش را بيشتر از حالا در سالهاي آينده نشان مي دهد.
* پس شما هم معتقديد انقلاب ايران هنوز جوان است؟
- دقيقا. محو آن همه فسادي كه در دوران پادشاهي ايران به وجود آمده بوده به سرعتي كه بعضي انتظار دارند قابل محوكردن نيست و كم كم دارد انقلاب اثرش را روي ايرنيان مي گذارد. پيغمبر اكرم(ص) كه از تاييدات الهي برخوردار بود طي دو دهه و اندي پيامبري اش نتوانست همه شبه جزيره عربستان را با حقايق اسلامي آشنا كند.
003492.jpg
* اولين بار قبل از انقلاب به ايران آمديد يا بعدش؟
- قبل انقلاب بود. براي زيارت حضرت رضا(ع) به ايران آمدم.
* با توجه به تجربه هاي گسترده تان چقدر لابي هاي صهيونيستي را در تخريب فعاليت هاي فرهنگي شيعي فعال مي بينيد؟
- بي شك آنها لحظه اي از حركاتشان در اين ضديت دست برنمي دارند. داريم همه جاي دنيا مي بينيم.اصلا اين لابي ها به محض اين كه كسي يا گروهي به ايران كه تنها كشور شيعه است نزديك مي شود، رويش حساس مي شوند و فعاليت اطلاعاتي مي كنند.
* در مورد شما چقدر اين مزاحمت ها واضح بوده است؟
- مثلا امكان ندارد من به يك فرودگاهي برسم و دو ساعت براي پرسيدن سوالات بي جهت و بيهوده معطلم نكنند.تهش را كه در مي آوري مُهر ايراني است كه توي پاسپورت من خورده!اين ها همه از لابي هاي صهيونيستي خط داده مي شود.
* در مسير زندگي تان كدام شخصيت شيعي، شما را بيشتر تحت تاثير قرار داده؟
- آيت الله محمدباقر صدر در دهه هفتاد و امام خميني در دهه هشتاد. الان هم دو نفر هستند كه بهشان عشق مي ورزم؛ يكي آيت الله سيد علي خامنه اي و يكي سيد حسن نصرالله. اما آيت الله صدر كسي بود كه با او بسيار همنشين بودم وهمو بود كه هميشه من را به صبر دعوت مي كرد. سيزده سال تعطيلات تابستاني من با ايشان گذشت.
* چه چيزي در آيت الله صدر باعث جذب شما شده بود ؟
- خيلي تواضع داشت. واقعا آدم اخلاق گرايي بود و به معناي واقعي دوستدار اهل سنت و پذيراي آنها بود.من سه سال از سيزده سال مجالستم با آيت الله صدر در حالي گذشت كه من سني بودم اما ايشان در همين حال ميزبان كاملي براي من بودند.
* آقاي تيجاني؛ شما كسي هستيد كه نظراتتان به عنوان يك شيعه اما با سابقه اي طولاني در ميان علماي اهل سنت همواره مورد استفاده دستهاي تفرقه افكن ميان فرق اسلامي قرار گرفته است.ريشه اين سوء نيت ها را براي تشديد اختلاف ها در كجا مي بينيد؟
- اين چيزهايي است كه به وضوح وهابي ها دنبالش مي كنند.آن ها تنها گروه افراطي هستند كه صراحتا شيعه را از كفار مي دانند! مسلما اين نكته سياسي كه مذهب شيعه حكومت پادشاهي را به رسميت نمي شناسد عامل اصلي اختلاف است.هرچند خود آن ها هم طبق اعتقاداتشان كه حكومت را شورايي مي دانند نبايد زير بار حكومت ديكتاتوري بروند و آن را حق بدانند، كه مي دانند و زير بارش مي روند!
* تا حالا باعث شيعه شدن چند نفر شده ايد؟
- بالغ بر ميليون ها نفر.
* از نظر جغرافيايي بيشتر فعاليت هايتان كجاها بوده؟
- تركيه، سوريه، تونس، الجزاير، تايلند، ساحل عاج، كنيا، نيجريه، سنگال، فرانسه، ايالات متحده و...
* قدرت جذبي را كه در مذهب شيعه هست در چه مي بينيد؟
- بيشتر در ضعف بقيه فرق اسلامي. در متون اين فرق تناقضات بسيار زيادي وجود دارد كه اصلا قابل توجيه نيست. مثلا آن ها در كتاب هاي اصلي شان به اتفاق از پيامبر روايت نقل كرده اند كه فرموده بعد از من دوازده امام مي آيند.بعضي اين تعداد را لقب داده اند خلفا، بعضي ائمه و بعضي امرا. خب، اين دوازده تا را نشان مردم بدهند. قدرت اغناي اهل بيت هم كه در كتب متقن شيعي هست از راهگشاترين منابع جذب به راه روشن شيعه است.ولي به نظر من در دودهه اخير حركت با بركت جمهوري شيعي ايران هم مزيد بر علل ديگر شده است. خصوصا اين كه دارد نشان مي دهد براي زندگي مردم برنامه دارد.همان طور كه مردم دنيا بيست و چند سال پيش جويا مي شدند اين امام خميني پرورده چه آييني است كه با دست خالي بر حكومتي مقتدر پيروز شده ودر جواب مي شنيدند شيعه است، امروز هم كه رويارويي ظفرمندانه سيد حسن نصرالله را در جنوب لبنان مي بينند و از مرام اش كه باعث پيروزي اش مقابل اسراييل تا دندان مسلح شده چنان سوالي مي پرسند و دوباره جواب مي شنوند او شيعه است. اين خيلي اثر دارد.
* مي دانيد در چند كشور كتاب هايتان را ترجمه كرده اند؟
- نه. ولي مي دانم به بيست و چهار زبان ترجمه شده است.تعداد كتابهايم را كه منتشر شده خدا مي داند!
* ارتباطتان را با كساني كه دوستدار شما مي شوند چگونه حفظ مي كنيد؟
- من هستم و اين سفرهاي مكرر و موقعيت هاي مختلف. بيشتر اوقات قادر نيستم همه خواسته هايشان را برآورده كنم. چون من هم مثل همه در مكان و زمان هاي خاص محدودم.
* آقاي تيجاني؛ خبرنگارهاي خارجي وقتي به شما مي رسند سوال مشتركشان چيست؟
- مي گويند چرا شيعه شدي.
* و شما چه جوابي مي دهي؟
- مي گويم برويد آنگاه كه هدايت شدم را بخوانيد.
* خيلي ها معتقدند اين كتاب از عوامل توفيقش اسم خاصش هم بوده است. چطور اين اسم را انتخاب كرديد؟
- از آيه ۸۲ سوره طاها گرفتم. آنجا كه مي فرمايد: «و اني لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثم اهتدي». امام صادق (ع)در تفسير اين آيه فرموده اند: ثم اهتدي يعني هدايت به ولايت ما. من هم اسمش را گذاشتم ثم اهتديت يعني آنگاه كه هدايت شدم به راه نجات. يادم مي آيد آيت الله خامنه اي هم فرمودند كه اين كتاب شما نبوده بلكه نفحه اي از نفحات ولايي بوده كه بر قلم شما جاري شده است. حقيقت هم اين بود كه جرقه تحرير اين كتاب شبي در رويايي زده شد كه جد بزرگوارم امام كاظم (ع)را ملاقات كردم و ايشان فرمود اين سفرنامه ات را بنويس.
* بعد از آن چند كتاب نوشته ايد؟
- نُه كتاب ديگر منتشر شده است. به همراه تز دكترايم با موضوع انديشه اسلامي در نهج البلاغه كه مجموعا يازده اثر مي شود.
* به عنوان كسي كه در زندگي اش همواره در جستجوي حق بوده، به كساني كه در زندگي شان دغدغه اي نظير شما دارند چه توصيه اي مي كنيد؟
- بهترين راه كه پيشنهاد خدا و پيامبران و ائمه است مسير وسط است؛ نه افراط كنيم نه تفريط.

نگاه امروز
رسول روشني
نيايش زفرقندي
پيامبر (ص) فرمود: «اگر خداوند توسط تو، يك نفر را هدايت كند برايت بهتر است از دنيا و هر چه در آن است» و سيد محمد تيجاني سماوي توانسته با استعانت از فضل پروردگار و جد خويش حضرت امام موسي كاظم(ع) به آن چيزي دست پيدا كند كه به فرمايش حضرت رسول(ص) بهتر است از دنيا و هرچه در آن است و اين چيز كمي نيست، اگر بفهميم. روزگاري اگر صداي آسماني قاريان بزرگي مثل عبدالباسط بسياري را به محض شنيدن نواي ملكوتي قرائت قرآن به اسلام متمايل مي كرد، اين روزها نيز عمق و طنين اصالت تعقل و انديشه ورزي مرداني چون دكتر محمد تيجاني كه خود از علماي اهل سنت بوده جانهاي خردورز را به سوي حقانيت شيعه متمايل مي كند.
دكتر سماوي كه اكنون چون مسافري منادي حقيقت در كشورهاي دنياست روزگاري آنچه بشارت از حقيقت يافته بود در كتابي به نام ثم اهتديت به زيور چاپ آراست تا با ترجمه اين كتاب به بيشتر زبانهاي دنيا بتواند قبول عام و لطف خاصي چون گرويدن ميليونها نفر به تشيع را در زندگي سراسر پربركت خود داشته باشد. او هدايت شده و هدايت مي كند، حتي اگر در مقابلش تمام زمين صف كشيده باشد. آنگاه كه در تونس آزارهاي فراواني از دشمنان حقيقت مي ديد و حتي كشوري كه آوازه آزادي مذهبي و دموكراسي طلبي اش گوش جهان را كر كرده، او را از خاك خود اخراج كرد. باز حتي لحظه اي از پا ننشست و قلم زد و حرف زد، محاجه كرد و دليل آورد و آنچه گفت از دل بود و لاجرم گريزي نداشت جز اينكه بر دل مردمان آزاده بنشيند. دكتر تيجاني كه كليد حل تمام مشكلها را در دستيابي و توسل به اهل بيت مي داند اين را خوب تجربه كرده كه «به رغم مدعياني كه منع عشق كنند، جمال چهره تو حجت موجه ماست.»
البته دكتر تيجاني و هر شخص ديگري چون او را البته نمي توان مطلق انگارانه ستود و يكسره و يكباره تمامي آثار و انديشه هايشان را از محكمات تلقي كرد. آنچه در شخصيت انديشمندان و هدايت شدگاني چون دكتر تيجاني قابل ستايش است پويايي و عدم تعصب در جستجوي حقيقت (آن هم با ديدگاهي منصفانه و عقلاني و منطقي) و تلاش و كوششي است كه براي يافتن راه روشن شيعه در ظلمات پياپي روزگار از خود نشان مي دهند و خداوند وعده كرده است هر كس را كه در راه او مردانه بكوشد از هدايت بي نصيب نگذارد. او در حالي دهه هفتم عمر خود را طي مي كند كه پر از روشني است و چلچراغ وار انگار رسول روشني است در تاريكيهاي زمين. او اكنون از خورشيدهاي فروزان ديگري روايت مي كند، از امام خميني و انقلاب ايران، سيد حسن نصر الله و جهاد اسلامي لبنان، امام موسي صدر و آيت الله خامنه اي و اين يعني او پيرانه سر هم ايمان دارد كه تازه اول عشق است، با او «با تو، با من، با بهار، بيا برويم» .

سياست
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |