عكس ها: علي اكبر شير ژيان
مهرداد مشايخي
به اين عكس نگاه كنيد. اينجا ضلع جنوبي ميدان انقلاب است. قرار نيست در اينجا پايه هاي برج آزادي كار گذاشته شود؛ قرار نيست خط مونوريل از اينجا عبور كند؛ كسي هم بنا ندارد در اين مكان ماشين آلات صنعتي يا چيزي شبيه باسكول نصب كند؛ اينجا فقط قرار است يك پل عابر مكانيزه (پل عابر مجهز به پله برقي) نصب شود، اما چرا اين شكلي؟ خدا مي داند. كسي نداند، گمان مي كند اين سازه قرار است دو تكه شهر را كه از هم جدا شده اند، به هم وصل كند و نگه دارد.
فكر مي كنم تا اينجا موضوع گزارش روشن شده است يا دست كم حدس هايي در مورد آن زده ايد. مدت هاست كه ناهنجاري هاي بصري فضاهاي شهر، موضوع بعضي از گزارش هاي شهري شده است، اما هر بار مسئوليت آن به گردن نبود مديريت واحد شهري و تداخل مسئوليت ها و رفتارهاي خودسرانه سازمان ها و ادارات مختلف گذاشته شد. يك روز شركت برق، سازه اي را نصب مي كرد و روز ديگر مخابرات، آنتن هاي تلفن همراه را. يك روز فلان نهاد داربستي فلزي و زنگ زده و عظيم براي به نمايش گذاشتن پرده اي 2در 3 نصب مي كرد و روز ديگر بنيادي ديگر چنين فضايي را براي نصب پرده هاي خود طلب مي كرد، اگر كسي هم اعتراضي به اين آشفتگي ها داشت، از پيش جوابش روشن بود: اين كار متولي ندارد ؛ نه اينكه متولي نداشته باشد، متولي داشته و هنوز هم دارد، اما ظاهرا چندان اختياري براي ساماندهي وضع نداشت. سازمان زيباسازي شهرداري تهران متولي ساماندهي مناظر و فضاهاي شهري و زيباسازي آن فضاها و مناظر است. اين سازمان براساس اين وظيفه، مسئوليت دارد كه محل قرارگيري تابلوهاي بزرگ تبليغاتي (بيل بورد) و پرده هاي اطلاع رساني را مشخص كند، محتواي آن را تاييد كرده و بر مبلمان شهري نظارت كند و در صورت نصب اجزايي از مبلمان شهري كه با فضاي شهر همخواني ندارد، جلو اين اقدام را بگيرد. به دليل وجود همين وظايف، انتظار نمي رود كه سازمان زيباسازي در مقابل ناهنجاري هاي بصري سكوت كند، چه برسد به اينكه خود در به وجود آمدن آن شريك باشد.
شاخ كرگدن بر پيشاني آهو
براي توضيح در مورد نابساماني هاي بصري شهر، سه نمونه را از مناطق مختلف تهران در نظر گرفته ايم. اولين نمونه همان پل مكانيزه ضلع جنوبي ميدان انقلاب است كه فعلا پايه هاي آن نصب شده. براي نصب پايه هاي اين پل مدت ها چاله هايي بزرگ در دو طرف ضلع جنوبي ميدان حفر شده بود تا پي ريزي پايه هاي پل انجام شود. نه آن موقع و نه حتي پس از آنكه پايه هاي عظيم پل نصب شد، نمي شد حدس زد كه اين پايه ها براي استقرار چه سازه اي نصب شده اند تا اينكه در تماسي با شهرداري منطقه 10 مشخص شد روي اين پايه ها قرار است پله ها و سازه روگذر پل مكانيزه عابر پياده قرار گيرد، اما ايراد اين كار چيست؟ ضلع جنوبي ميدان انقلاب در حال حاضر پل عابري دارد كه سالهاست مورد استفاده عابران قرار مي گيرد. اين پل اگرچه مكانيزه نيست، اما در مقايسه با سازه اي كه قرار است پل مكانيزه روي آن نصب شود از ظرافت بيشتري برخوردار است؛ ظرافتي كه باعث شده پل در گوشه ها به نوعي جزو اجزاي ميدان شده و از نظر بصري چشم را آزار ندهد، اما پايه هاي نصب شده در كنار اين پل عابر قديمي آنقدر عظيم و مهيب است كه به نظر مي رسد براي همخواني آن با فضاي ميدان، لازم باشد تمام ساختمان هاي اطراف ويران شده و فضاي جديدي با بناهاي تازه و بزرگتر ساخته شود.
نمونه ديگر، ساخت پل مكانيزه ديگري در مقابل ورودي نمايشگاه بين المللي در بزرگراه چمران است. ورودي اصلي عابران و بازديدكنندگان نمايشگاه در بزرگراه چمران در حال حاضر با يك پل عابر به سوي ديگر بزرگراه ارتباط دارد، اما به دليل حجم بالاي عابران و استفاده كنندگان از اين پل هوايي، قرار شده است پلي مكانيزه در اين نقطه نصب شود و عابران با رفاه بيشتري به نمايشگاه رفت وآمد كنند، اما مشكل اينجاست كه پايه هاي پل جديد هم مثل پل در حال نصب در ميدان انقلاب، حكايت از نصب سازه اي عظيم و ناهمخوان با فضاي اطراف خود دارد. در اين نقطه تابلويي تزئيني، ساخته شده با كاشي هاي رنگي زينت بخش اين فضاست و درختان و فضاي سبز اطراف به همراه ساير اجزاي مبلمان شهري، محيطي نسبتا قابل قبول از نظر زيبايي بصري به وجود آورده اند، در حالي كه نصب اين سازه بدون توجه به محيط اطراف آن، همين زيبايي حداقل را تهديد مي كند.
و اما نمونه سوم؛ لابد شما هم بارها از رشد قارچ گونه تابلوهاي تبليغاتي و اطلاع رساني در نقاط مختلف شهر تعجب كرده ايد و احتمالا گاه به اين فكر كرده ايد كه شايد قرار نيست نمايي از شهر از دست اين تابلوها در امان بماند. قطعا اين طور نيست و براي نصب اين تابلوها هم سازمان زيباسازي شهر تهران قواعدي در نظر گرفته است. اما نصب تابلوهاي تبليغاتي در نقاط پرتردد شهر، تا حدودي خارج از اين قاعده بوده است. براي نمونه ميدان هفت تير را در نظر گرفته ايم؛ فضايي كه علاوه بر ترافيك و پياده روهاي كم عرض، نابساماني بصري هم آن را تبديل به محيط آشفته اي كرده است. از بزرگراه مدرس در ضلع شمالي ميدان كه وارد ميدان مي شوي دوسازه بزرگ مربوط به مترو تهران پيش از هرچيز چشم را نوازش مي كند! براي اينكه بدانيم سازه هاي مربوط به ايستگاه هاي مترو در سطح شهر نبايد چنين حجيم ساخته شود لازم نيست دانش فني و شهرسازي زيادي داشته باشيم. كافي ست به تصاوير شهرهاي اروپايي كه محيط را براي شهروندان روز به روز بيشتر قابل تحمل مي كنند نگاهي انداخته باشيم؛ در اين شهرها ورودي ايستگاه مترو تنها از يك تابلو اطلاع رساني مربوط به ايستگاه و يك راه پله به سمت پايين تشكيل شده است.
عكس سمت راست كه حاصل كار گلناز بهشتي است تصويري از احداث پل عابر پياده در بزرگراه چمران ارائه مي دهد و عكس سمت چپ كه توسط ساغر امير عظيمي گرفته شده حكايت از آشفتگي هاي بصري در ميدان هفت تير دارد
وارد ميدان هفت تير كه مي شوي كافي ست چند لحظه چشم بچرخاني تا متوجه شوي كه انبوه تابلوهاي تبليغاتي و پرده هاي اطلاع رساني مثل پرده اي فضاي ميدان را از مقابل چشم شما پنهان كرده اند.
شهرسازي و طراحي شهر الگو مي خواهد
مجموعه چنين آشفتگي هايي ست كه در آرامش رواني شهروندان نقش منفي بازي مي كند.
طبيعي ست كه شهرونداني كه در شبانه روز تصاوير آرامش بخش را نظاره مي كنند در مقايسه با شهرونداني كه مجبورند هنگام تردد در شهر ناهنجاري هاي بصري را تحمل كنند آرامش رواني بيشتري داشته باشند.
صمد ذواشتياق، شهرساز و از طراحان طرح جامع شهر تهران معتقد است كه يكي از مشكلات اصلي در اين زمينه نبود طراحي شهري ست؛ به اين معني كه هر كس در شهر كار خودش را مي كند و دخالت در فضاي شهري از الگوي خاصي پيروي نمي كند. به نظر ذواشتياق طراحي سازه اي مثل پل مكانيزه عابر پياده كه جزو مبلمان شهري محسوب مي شود، سازمان مربوطه محيط اطراف را در نظر نمي گيرد و در نهايت، حاصل كار اين مي شود كه سازه نصب شده با مبلمان و فضاي اطراف خود از نظر بصري هيچ همخواني و هماهنگي ندارد.
اين كارشناس شهرسازي معتقد است: در نصب تابلوهاي تبليغاتي هم گاه افزايش بيش از حد اين تابلوها يا بزرگي آنها به نماي شهر لطمه مي زند. ضمن اينكه گاه نصب تابلوهاي بزرگ در نقاط پرتردد مشكلات ترافيكي به همراه دارد. دليل آن هم اين است كه ديد رانندگان و عابران به اصطلاح دزديده مي شود . او سپس مثال مي زند: در ابتداي خيابان بهشتي( عباس آباد) در محل تلاقي اين خيابان با خيابان وليعصر(عج) تابلوي بزرگي روي پايه اي بلند نصب شده است. اگر اين تابلو بايد در اين نقطه شلوغ و پرترافيك شهر نظر رانندگان را جلب كند كه اثر منفي روي تردد خودروها و دقت رانندگان مي گذارد و اگر قرار است كه توجه آنها را جلب نكند، پس چرا نصب شده است؟
او البته معتقد است كه گاه نگاه درآمدزا به فضاهاي تبليغاتي باعث افراط در نصب تابلوها شده و موجب شده تا مكان يابي و افزايش تعداد تابلوها از اصول شهرسازي و زيباسازي پيروي نكند.
به نظر ذواشتياق تا هنگامي كه طراحي شهري در مورد مبلمان و فضاهاي شهري صورت نگيرد و الگويي براي طراحي اين سازه ها و فضاها وجود نداشته باشد چنين مشكلاتي وجود خواهد داشت. به نظر او حتي در غرب كه پيشرو تبليغات شهري ست، نصب تابلوها و تعداد و اندازه آنها محدوديت هاي خاص خود را دارد. در فضاهاي شهري اروپا غالبا از كيوسك هاي تبليغاتي كه مدتي هم در نقاط مختلف تهران نصب شد، استفاده مي شود نه از تابلوهاي بزرگ.
زيباسازي را جدي تر بگيريد
مكالمه تلفني ما با ابوالقاسم وحدتي اصل- مديرعامل سازمان زيباسازي شهر تهران- در مورد مشكلات ذكر شده در بخش هاي قبلي گزارش چند روز طول كشيد؛ دليل آن هم اين بود كه مهندس وحدتي اصل در اين مدت ساعت ها با مديران شهري بخش هاي مختلف، جلسات فشرده داشت و مشغول مذاكره بود. اما با وجود اين فشردگي كار، او معتقد است كه هنوز زيباسازي شهر به دغدغه هاي اصلي مديريت شهري بدل نشده است. شايد هم حق با مديران شهري باشد. شايد هنوز آلودگي بصري و آشفتگي هاي نماهاي شهري در مقايسه با ترافيك، آلودگي هوا، جمع آوري حجم انبوه زباله ومشكلاتي نظير اين، مشكلي درجه چندم محسوب شود.
مهندس وحدتي اصل در مورد مشكلاتي كه در نصب تابلوهاي تبليغاتي وجود دارد مي گويد: من هم مثل شما و كارشناسان در مورد آلودگي بصري ميدان هفت تير نگراني هايي دارم، ولي مشكل اينجاست كه در نقاطي مثل اين ميدان تقاضاي بالايي براي فضاي اطلاع رساني و تبليغات، بخصوص از طرف بنيادها و ارگان هاي غيرتجاري وجود دارد. از آنجا كه هنوز نقش زيباسازي آنچنان كه بايد در مورد فضاهاي تبليغاتي جدي گرفته نشده، شوراي تبليغات سازمان زيباسازي نمي تواند در مقابل تقاضاهايي كه براي دريافت فضاي اطلاع رساني مي شود، مقاومت كند .
به گفته وحدتي اصل وقتي ديديم نمي شود خواسته بنيادها و شركت هاي دولتي و رسمي را براي نصب داربست تبليغاتي ناديده گرفت، ميله هايي را براي نصب پرده هاي اطلاع رساني موقت طراحي كرديم كه از داربست ها به مراتب زيباتر است. البته او معتقد است كه براي جدي تر شدن نقش سازمان زيباسازي در ساماندهي فضاهاي شهري نياز به فرهنگسازي بيشتري ست و مي گويد: ما كار ساماندهي را شروع كرده ايم؛ بعد از طراحي پايه هايي به جاي داربست، قاب هايي شيشه اي را براي تبليغات ديواري در نظرگرفتيم تا اين تبليغات را از شكل آزار دهنده خارج كنيم .
مديرعامل سازمان زيباسازي با افزايش تعداد تابلوها براي افزايش درآمد شهرداري موافق نيست و مي گويد: شهرداري سالانه حدود 2 هزار ميليارد تومان هزينه دارد و درآمد 7-6 ميليارد توماني شهرداري از تبليغات پايه اي و بيل بوردها در مقابل كل هزينه هاي شهرداري، رقم قابل توجهي نيست؛ ضمن اينكه بسياري از تبليغات پايه اي براي مناسبت هاي ملي و مذهبي انجام مي گيرد و جزو تبليغات فرهنگي محسوب مي شود و درآمد زيباسازي از تبليغات شهري هم مستقيما صرف اجراي پروژه هاي خدماتي و زيباسازي مي شود؛ مثل احداث پل مكانيزه
عابر پياده، پياده راه يا مبلمان شهري .
در اين بين وحدتي اصل هم با نظر ذو اشتياق در مورد لزوم وجود طراحي شهري و الگويي جامع براي زيباسازي موافق است و مي گويد: ما هم قصد داريم طرحي را آماده كنيم كه نگاهي جدي به سيماي شهر داشته و در صدد ارتقاي محيط زندگي و توسعه قلمرو عمومي باشد. براساس اين طرح امكانات حضور بهتر شهروندان در شهر مثل مبلمان شهري مناسب و فضاهاي خدمات عمومي مثل سرويس هاي بهداشتي يا پياده راه توسعه داده مي شود . و در ادامه مي گويد: البته تا وقتي چنين طرح جامعي آماده و تصويب شود، پروژه هايي مثل احداث پياده راه ها و ساماندهي ميادين را در قالب همان طرح جامع اجرا مي كنيم .
مديرعامل سازمان زيباسازي شهر تهران در مورد طراحي پل هاي عابر پياده معتقد است كه اين پل ها اصولا با فضاي شهري بسته همخواني ندارد ، چرا كه در اصل مختص فضاهايي مثل بزرگراه هاست، اما گاه لازم است در نقاطي مثل ميدان انقلاب كه روزانه هزاران نفر از خيابان عبور مي كنند پل عابر مكانيزه نصب شود و مديريت شهري اصرار به نصب اين سازه دارد. اينكه شهر تهران 10 سال آينده چه شكلي باشد و چه نهادها و سازمان هاي اجازه دخالت در زيبايي شهر را داشته باشند به اقدامات امروز مديريت شهري بستگي دارد. عنوان انتخاب شده براي اولين ميان تيتر اين گزارش، تيتر گزارشي بود كه يك سال و چندي قبل براي گزارشي در مورد تجاوز برج جهان نما به حريم ميدان نقش جهان اصفهان انتخاب شده بود. در اين بين تفاوت مهم اصفهان و تهران در مورد تجاوز به فضاهاي شهري در اين است كه در اصفهان يك شاخ گركدن مسئله ساز شد، اما در تهران، ماهي يكي از اين شاخ ها سبز مي شود و مسئله ساز نمي شود.
زيبا سازي آخر صف
تهران- اين بانوي پير- آنقدر جذابيت هاي بصري دارد كه بشود هرگوشه اش را با آنها بزك كرد و آراست ،اما گويي پرده اي از بي توجهي روي زيبايي اين پايتخت كهنه را پوشانده است.
اين بي توجهي در حالت خوشبينانه، نه خواست آگاهانه مديران كه حاصل پيچيدگي هاي فراوان مشكلات روزمره و تداخل مسئوليت ها و وظايف مديران است .در نهايت نتيجه اين شده است كه برنامه هاي مجموعه اي كه بايد در ساماندهي مناظر تهران بكوشد در انتهاي صفي قرار مي گيرد كه ابتداي آن را برنامه هاي ساماندهي ترافيك ،كاهش آلودگي هوا، خدمات جمع آوري زباله و اصلاح معابر و... تشكيل مي دهد.