به مجنون بگو زنده بمان
|
|
عكس: محمد فرنود
ليلا فكور
همزمان با برگزاري مسابقه كاوه گلستان و در همان اثنا، همزمان با برگزاري آثار شركت كنندگان در مسابقه و برگزيده ها، همزمان با نمايشگاه كودك، كارگر، روسپي كاوه گلستان كه تا پيش از آن كسي نديده بود، درست در همين ميانه، در تاريخ شانزدهم آذرماه نمايشگاهي ديگر از آثار مشترك محمدفرنود و كاوه گلستان برگزار شد؛ در تالار تجربه خانه هنرمندان؛ به مجنون بگو زنده بمان .
قاب اول
از روبه روي خانه كه مي آيي، تصويري در حدود 9مترمربع، يك عكس بزرگ و يك پرده بي نظير همان تكان اول است. روي پرده نقش يك انفجار مهيب است. قرار است آتش بگيري، حالا دانه به دانه پله ها را برو بالا و برس به تجربه دو عكاس، دو دوست و دو هم پا از جنگ، از جنگ ايران و عراق. حالا در خانه هنرمنداني ، هنوز در پا گرد اولي كه دو پرده ديگر در جا ميخكوبت مي كند. اين نقش و نگار يك حماسه است. رزمنده اي به سوي تانك دشمن مي رود و آن پرده ديگر رزمنده اي كه كتاب دعا به دست، دعا مي خواند. عكس ها، تو را صدا مي كنند.
قاب دوم
در پاگرد دوم بازهم بايد مكث كني. آمده اي تا شنيده هايي را ببيني. اگر خيلي جواني و از خبرهاي درون دفاع مقدس چيز زيادي نمي داني.
قاب سوم
حالا درست در هياهوي يك تجربه بزرگي. به نظر شما، عكاس ها وقتي دوربينشان را زمين مي گذارند هم همين قدر جسور و بي پروا هستند؟ بي پروا، بي پروا... چطور نترسيدند سرشان از تنشان بپرد، همان زمان كه خمپاره اي از روي سرشان گذشته. چطور نترسيدند؟ خود فرنود مي گويد: دوربين آنقدر شجاعمان كرد و البته آن...
قاب چهارم
حماسه.
قاب پنجم
اين دخترها و پسرهاي جوان كه براي ديدن اين عكس ها مي آيند، اول شبيه همه هستند، اما به محض بيرون رفتن و خروجشان از تالار تجربه، شبيه هيچ كس نيستند. براي خود محمد فرنود هم عجيب بوده. آنها بيشترشان با بغض، سالن را ترك مي كنند. تالار تجربه اين روزها، ميزبان عده زيادي از دانشجويان هنر وعكاسي بود كه با استادانشان براي بازديد مي آمدند و همانجا روي زمين كلاس هايشان را برگزار مي كردند.
قاب ششم
تلخ است. اين عكس ها جدا تلخند. بد نيست ورقي بزنيم دفتر پيشنهادات وانتقادات تالار تجربه را و به اين يادداشت برسيم: براي من كه دوران بلوغم را در جنگ گذرانده ام و با خمپاره و موشك مرد شده ام و با صداي خمسه خمسه (شما تهراني ها مي گوييد كاتيوشا) از خواب مي پريدم و شاهد تركيدن زهره مادرم بودم، از صداي 24 هواپيماي عراقي كه محل كار پدرم را جهنمي كرده بودند؛ از جهنم قيامت بدتر. عكس هايتان تكان دهنده بود، اين بار اما زهره ام نتركيد ولي جلو بغضم را نتوانستم بگيرم كه نتركد.
خوب بود، خيلي خوب بود و تلخ بود. خيلي تلخ و... اما سبك شدم .
حميد جعفري 21آبان
فرنود مي گويد: خودم تا حالا خيلي از اين عكس ها را نديده بودم، فقط آنها را ظاهر كرده و كناري گذاشته بودم، بعضي ها را حتي روي كنتاكت هم نزده بودم و فقط ظاهر كرده بودمشان. تجربه دوباره اين عكس ها و صحنه ها براي خودم هم بشدت تلخ و تكان دهنده بود .
قاب هفتم
و باز از همان دفتر پيشنهادها و انتقادها؛
جناب فرنود عزيز: مرا به كوچه باغ تاريخم برديد؛ تاريخ شكوهمند و دردناك . محمد فرنود مي گويد: اگر سينما بيان واقعيت است، عكاسي خود واقعيت است، خود چيزي كه اتفاق افتاده و اتفاق مي افتد .
قاب هشتم
محمد فرنود و هنگامه گلستان فكر كرده بودند خيلي از جنگ گذشته است، جوانان ما جنگ را نمي شناسند. فرنود مي گويد: در اين مقطع نياز داشتيم نسل جواني كه اصلا جنگ را نديده و آن را از نزديك حس نكرده آن را ببيند و بفهمد. بفهمد كه از زمان قرارداد تركمنچاي تاكنون چقدر از خاك ما به يغما رفته است و تنها زماني كه خاكمان از دستمان نرفت، در طول همين جنگ تحميلي هشت ساله است، جوانان بد نيست بدانند .
و باز از همان دفتر:
دميدن تمام عظمت و روح حماسه در قاب كوچكي كه ما جوانان به عنوان frame مي شناسيمش، كاري بس گرانسنگ و البته بس دشوار است كه يقين از هر كسي ساخته نبود و نيست، اما در اين عرصه مرد افكن، گلستان و فرنود بر اوج ايستاده اند .
قاب نهم
اين روزها هوا باراني ست، اما در اين باران خيلي ها به نمايشگاه آمدند و حسابي باراني شدند. نمايشگاه تا امروز برپاست. امروز ساعت 5بعدازظهر محمد فرنود و هنگامه گلستان همسر كاوه گلستان به سئوالات بازديدكنندگان پاسخ مي دهند.
قاب دهم
همان حماسه است.
|
|
مائده هاي زميني
نون بيار، كباب ببر
|
|
پختن كباب لزوما هميشه با دود و بوي فراوان همراه نيست. كباب تابه اي از دسته غذاهايي با پخت آسان است كه سالم و مقرون به صرفه هم هست.
سمر اميدي كمتر غذاي گوشتي مثل كباب تابه اي سريع و آسان پخته مي شود. اگر براي 4 نفر آشپزي مي كنيد، كافي ست 400 گرم گوشت چرخ شده، 2 عدد پياز متوسط و 2 عدد گوجه فرنگي متوسط و مقاديري نمك، فلفل، زردچوبه و كره را برداريد و بر اساس دستور زير عمل كنيد.
گوشت را با پياز رنده شده و نمك مخلوط مي كنيم و گوشت را ورز مي دهيم. ظرف مسطحي را انتخاب كرده و كف آن را چرب مي كنيم و روي شعله مي گذاريم تا داغ شود. سپس گوشت را با قطر نازك در آن پهن مي كنيم و گوجه فرنگي را نيز حلقه كرده و در اطراف آن مي چينيم، ظرف را حدود 20 دقيقه روي شعله مي گذاريم و سپس كباب را به شكل دلخواه برش مي دهيم و پشت و رو مي كنيم و سطح آن را روغن اندود كرده و ظرف را روي شعله مي گذاريم تا سطح كباب برشته شود.
پودينگ گوشت: غذاي گوشتي آسان ديگري كه امروز به شما پيشنهاد مي كنيم، پودينگ گوشت است.
۳۰۰گرم گوشت چرخ شده، يك سوم پيمانه نان خشك كوبيده، سه چهارم پيمانه شير، 2 قاشق غذاخوري پياز داغ، 2 قاشق غذاخوري جعفري، يك عدد تخم مرغ، نصف قاشق چايخوري جوش شيرين و نصف ليوان سس گوجه.
نان خشك كوبيده را در شير حل مي كنيم و جعفري خرد شده، جوش شيرين، كمي نمك، فلفل و پياز داغ را به مايه اضافه مي كنيم و به هم مي زنيم. تخم مرغ را جداگانه كمي مي زنيم و با گوشت داخل مايه مي ريزيم تا تمام مواد مخلوط شود. ته و اطراف ظرف مسطحي را چرب مي كنيم و كمي نان خشك كوبيده در آن مي پاشيم، مايه را در ظرف مي ريزيم و با پشت قاشق صاف مي كنيم، ظرف را با درپوش به مدت 10 8 دقيقه و قدرت 80 درصد در مايكروويو مي گذاريم. سپس سطح مواد را روغن اندود مي كنيم و ظرف را روي سه پايه فلزي به مدت 7 5 دقيقه با قدرت 40 درصد و گريل (كليد تركيبي) قرار مي دهيم. اگر بخواهيم آن طرف پودينگ نيز برشته شود ظرفي را روي دهانه قالب مي گذاريم و پودينگ را در آن ظرف برمي گردانيم و رو و اطراف آن را سس گوجه فرنگي مي ماليم و ظرف را به مدت 5 4 دقيقه با گريل روي سه پايه فلزي قرار مي دهيم.
همبرگر : اگر طعم همبرگرهاي رستوران ها را دوست نداريد، بهتر است خودتان دست به كار شويد.
۲۵۰ گرم گوشت چرخ كرده، نصف ليوان مغز نان سفيد، يك چهارم ليوان شير، يك عدد تخم مرغ، يك عدد پياز متوسط، آرد سوخاري، نمك و روغن به ميزان لازم.
مغز نان را با شير مخلوط كرده و تخم مرغ، پياز رنده شده، گوشت و نمك را به آن اضافه مي كنيم. تمام مواد را با هم مخلوط مي كنيم و هم مي زنيم تا كاملا چسبندگي پيدا كند. مايه را به چهار قسمت مساوي تقسيم كرده و هر يك را به شكل گلوله فرم مي دهيم و به آنها شكل گرد منظمي داده و پهن مي كنيم و در آرد سوخاري مي غلتانيم، دقت مي كنيم اطراف همبرگرها كاملا صاف و بدون ترك خوردگي باشد. ظرف مسطحي را انتخاب مي كنيم، ته آن را چرب كرده و همبرگر را در آن قرار مي دهيم. سطح همبرگر را روغن اندود مي كنيم، ظرف را بدون درپوش روي سه پايه (بلند) قرار مي دهيم، دستگاه را به مدت 12 10 دقيقه با تركيب گريل و قدرت 60 درصد (كليد تركيبي) روشن مي كنيم تا سطح همبرگر برشته شود.
|
|
كتابخانه
گاوخوني
|
|
در ايران رودخانه بزرگي به نام زاينده رود هست كه به دريا نمي رسد. اين رودخانه پس از عبور از ميان شهر اصفهان - پايتخت سابق ايران - در حاشيه كوير مركزي در باتلاقي غرق شده به نام گاوخوني.
ميثم قاسمي فيلم با اين جملات آغاز مي شود. فيلم گاوخوني به كارگرداني بهروز افخمي بر اساس رماني از جعفر مدرس صادقي به همين نام.
گاوخوني فيلمي بود كه سال گذشته اكران شده؛ با حضور عزت الله انتظامي، سروش صحت، بهاره رهنما و بازي متفاوت بهرام رادان.
فيلم گاوخوني اتفاقي نادر بود در سينماي ايران؛ از آن جهت نادر كه بر اساس رمان يك نويسنده معاصر ساخته شده بود. سال هاست كه كارگردانان ما با دنياي ادبيات قهر كرده اند و تنها گاهي به سراغ آن مي روند و در اين سرزدن ها برداشت آزاد و بسيار آزاد سرلوحه كار است. گاوخوني از جمله معدود ساخته هاي سينمايي ست كه كاملا منطبق با كتاب است؛ حتي بدون يك جمله پس و پيش. اين همه را گفتم تا هم از فيلم متفاوتي تعريف كرده باشم و هم بگويم فيلمنامه آن منتشر شده است.
فيلمنامه گاوخوني البته همان رمان است با اين تفاوت كه شخصيت ها مشخص شده اند و گاه به گاه مي توان جملاتي مانند داخلي، روز، حياط خانه يا خارجي، روز، كنار زاينده رود را مشاهده كرد.
آغاز كتاب چند جمله اي از علي معلم را به عنوان مقدمه دارد و بعد عنوان بندي آغاز فيلم چاپ شده. پس از 64 صفحه فيلمنامه با نماي پاياني كنار زاينده رود به پايان مي رسد و عنوان بندي انتهاي فيلم چاپ شده است. بعد از آن تصاويري از فيلم و چند پوستر آن چاپ شده.
اگر كتاب را از انتها باز كنيد باز هم با متن گاوخوني رو به رو مي شويد، اما اين بار به زبان انگليسي. كل فيلمنامه با همان جزييات به زبان انگليسي چاپ شده و به اين ترتيب كتاب به دو بخش تقسيم مي شود.
رمان گاوخوني و طبيعتا فيلم، اثري ست كه مرزهاي زماني و مكاني را مي شكند و ترتيب و تداعي را رعايت نمي كند. مي توان پدر كه در اواسط رمان از دنيا رفته را در آخر دوباره زنده ديد و با او به خيابان لاله زار رفت و در خانه اي را گشود كه به كنار زاينده رود مي رسد؛ شايد هم همه خواب مي بينند. همان طور كه ابتداي كتاب نوشته: در پياده رو هر خياباني هميشه رهگذري هست كه در حال راه رفتن خواب مي بيند!
گاوخوني شايد حكايت ما باشد. حكايت آدم هايي كه در بيداري خواب مي بينند و در خواب هايشان زندگي مي كنند؛ خواب هايي كه رويا و كابوس كنار هم هستند. شايد اين ما هستيم كه گاوخوني را مي نويسيم و مي سازيم؛ نه اينكه راوي داستان باشيم يا به جاي يكي از شخصيت ها بنشينيم، نه، تمام آدم ها، موقعيت ها، زمان ها و مكان ها در كنار هم يك آدم مي شوند كه آن آدم مي تواند ما باشيم. كساني كه پيش از ساخت فيلم، رمان گاوخوني را خوانده بودند از ديدن آن لذت بردند؛ البته كساني هم بودند كه آنچه در فيلم مي گذرد را زبان سينما نمي دانستند.
به هر حال گاوخوني فيلمي ست كه احتياج به بيشتر از يك بار ديدن دارد و اگر قرار باشد رمان آن را بخوانيد هم حتما چند بار تكرار را نياز داريد. شايد بد نباشد رمان، فيلم و فيلمنامه را هر كدام يك بار بخوانيد.
فيلمنامه گاوخوني در 85 صفحه فارسي و 77 صفحه انگليسي توسط انتشارات دنياي تصوير به چاپ رسيده؛ با تيراژ 2 هزار نسخه و قيمت 2 هزار و 300 تومان.
|
|
آب و هوا
چه پراكنده باراني ست
|
|
يك آخر هفته ابري و باراني براي بيشتر نقاط كشور قابل پيش بيني ست. همراه با ارتفاعاتي كه احتمالا برفگير هستند.
سياوش بختياري - پس از چند روز هواي تقريبا آفتابي، تهران يك آخر هفته ابري را انتظار مي كشد. امروز در سطح شهر باران پراكنده را شاهد خواهيم بود و فردا هوا ابري و نيمه ابري ست. دماي هوا هم بخصوص پس از غروب خورشيد سردتر از روزهاي قبل مي شود. اصفهان نيز به طرز عجيبي آب و هوايي مانند تهران دارد. تنها با يكي - دو درجه اختلاف دما آب وهواي بقيه مناطق كشور نيز همانند اين دو شهر بزرگ، باراني و ابري ست.
اما ذكر چند نكته براي ستون آب و هواي آخر هفته لازم است. اول اينكه آقاي فقيهي كه پيش از اين معرفي شان كرده ايم براي ما نوشته اند گرماي غيرعادي هوا در پاييز امسال كه تا اواسط آبان ادامه يافت از زردشدن برگ درختان جلوگيري كرد و يكدفعه در اواخر آبان ماه در حالي هوا ناگهان سرد شد و برف باريد كه درختان هنوز به خواب زمستاني نرفته بودند. برف آمد و برگ درختان زرد نشده، يخ زده و افتاد. اين پديده كم سابقه به درختان البرز مركز آسيب خواهد زد. دوم اينكه در آخر هفته سفر لذت دارد اما قطعا با احتياط و به همراه داشتن وسايل ايمني؛ بخصوص اگر به جاده هاي برفگير مي رويد.
|
|
فيلم هاي آخر هفته
دلهره و ماجراجويي در آخر هفته
|
|
امروز و فردا مي توانيد فيلم هاي آنتي تراست ، توازن و مرد فيل نما را در قالب برنامه هاي مختلف از شبكه هاي سيما تماشا كنيد.
رضا مسلمي ـ آنتي تراست كه به فارسي آن را ضد اعتماد ترجمه مي كنند، داستان مرد جواني ست كه شغلش در رابطه با كامپيوتر است و آرزو دارد هرچه زودتر در مدارج بالاتر و شركت هاي معتبرتر استخدام شود، اما از بد حادثه متوجه مي شود كه رئيسش رازي را پنهان كرده كه باعث تغيير سرنوشت او مي شود... .
فيلم را پيتر هوويت در سال 2001 كارگرداني كرده و در آن بازيگراني همچون رين فيليپ، راشل لي كوك و تيم رابينز بازي مي كنند. داستان فيلم فضايي دلهره آور دارد و درواقع به گونه اي تعلق دارد كه منتقدان نام سينماي تعليق را به آن اطلاق مي كنند، اما متاسفانه كارگردان و فيلمنامه نويس نتوانسته اند بدرستي قواعد اين ژانر را در خدمت داستان شان درآورند و از يك جايي به بعد دست شان براي بيننده رو مي شود و داستان كشش خود را از دست مي دهد، ولي با اين حال هنوز هم فيلم سرگرم كننده اي ست كه با كمك جلوه هاي ويژه توانسته است ضعف هاي داستاني اش را تا حدودي پنهان كند. آنتي تراست را مي توانيد امشب حدود ساعت 20:30 از شبكه سوم تماشا كنيد.
اما فرداشب از همين شبكه و از طريق برنامه پرطرفدار صد فيلم فيلمي پخش مي شود با عنوان توازن كه آن را كرت ويمر براساس فيلمنامه اي از خودش ساخته است. داستان آن هم در آينده مي گذرد و درباره ماموري ست كه وظيفه دارد آنهايي را كه دربرابر قانون مي ايستند از بين ببرد، اما يك روز خودش ديسكت مهمي را گم مي كند و تبديل مي شود به ضدقهرماني كه توانايي برانداختن حكومت را دارد.
در اين فيلم نقش هاي اصلي برعهده كريستين بيل و شان بين است و دومينيك بارسل، اميلي واتسن و كريستين كارمن نقش هاي فرعي را ايفا كرده اند. توازن حال و هوايي اكشن و ماجراجويانه دارد و بخوبي مي تواند تماشاگر را تا انتها با خود همراه كند. مهمترين عاملي هم كه در اين مسير به آن كمك كرده ريتمش است و اينكه كارگردان بخوبي توانسته از اين عنصر مهم در فيلمش استفاده كند. ساعت 22:30 فردا شب نوبت پخش اين فيلم از شبكه سوم است.
در كنار اين دو فيلم كه هر دو در هزاره جديد ساخته شده اند و از زمان ساخت شان چند سالي بيشتر نمي گذرد، فردا شب از برنامه سينما 4 فيلمي پخش مي شود با عنوان مرد فيل نما كه زمان ساختش به سال 1980 برمي گردد. فيلم را ديويد لينچ، كارگردان شهير انگليسي ساخته و در آن بازيگراني همچون آنتوني هاپكينز، جان هارت، آن بنكرافت و جان گيلگاد نقش آفريني كرده اند. داستان آن درباره مردي ست كه در اثر يك بيماري عجيب، ظاهري متفاوت پيدا مي كند و به همين دليل آرام آرام از اطرافيانش جدا مي افتد و گوشه گير مي شود. اما در اين ميان دكتري به نام تراويس به كمك او مي آيد و سعي مي كند او را از اين وضعيت نجات دهد... .
فيلم كه به صورت سياه و سفيده ساخته شده، يكي از آثار تحسين شده لينچ است كه توانست در هشت رشته نامزد جايزه اسكار شود. فرداشب مي توانيد حدود ساعت 20:30 از طريق برنامه سينما 4 اين فيلم را تماشا كنيد.
|
|
يادداشت
ما از چشم آنها مي بينيم
مينا راستي
در تقسيم بندي نسل ها، شماره هاي اول، دوم وسوم را بسيار مي شنويم. نسل اول آنها هستند كه انقلاب كردند. نسل دوم در جنگ بودند و نسل سوم آنها هستند كه در زمان جنگ دوران كودكي را پشت سرمي گذاشتند.
نسل اول و دوم آنچنان درهم آميختند كه بسختي مي توان تفكيكي بينشان قائل شد. اما نسل سوم حكايتي جداگانه دارد؛ نسلي كه حكومت پهلوي را تجربه نكرده و دوران جنگ را در شهرها گذرانده. اين نسل جدا از همه اختلاف نظرهايش با دو نسل قبل از خود تصويري گنگ و مبهم از آنچه در گذشته رخ داده را در ذهن دارد. اين تصوير ناواضح به دو دليل ايجاد شده است؛ يكي اينكه نسل سومي ها واقعا تصويري درست و واقعي از گذشته را در اختيار ندارند يا بهتر بگوييم كسي در اختيارشان قرار نداده و ديگري مثل قديمي ست كه شنيدن كي بود مانند ديدن .
تازه اين آشنا شدن ها و درك نكردن ها هنگامي رخ مي دهد كه واقعيت با تمام بزرگي اش، برهنه در برابر نسل هاي بعد قرار گيرد. چگونه مي توان تنها با شنيدن گوشه كوچك و ناقصي از واقعيت، عظمت آن را درك كرد؟
آنچه پس از انقلاب و بعد از جنگ به نسل سومي ها عرضه شد و مي شود، تصوير كاملي از آن دوران نبود و نيست. گاهي همين تصوير ناتمام نيز با زباني نادرست عرضه شده است و باتوجه به تمامي اين مسائل نمي توان انتظار همدلي كامل نسل سومي ها را با نسل هاي قبل داشت. اين تازه بخش كوچكي از مشكل است. نسل هاي آينده كه هيچ تجربه اي از آن دوران ندارند با ناآشنايي بيشتري مواجه خواهند بود. شايد اگر بخواهيم آن روزها را براي نسل هاي آينده به تصوير بكشيم ، مجبور باشيم اين طور شروع كنيم: روزي روزگاري در اين كشور جنگي درگرفت ميان متجاوزان و مدافعان، آن روزها جوانان شهر، ترك عشق و ديار كردند تا سينه سپر كنند در برابر گلوله. همان روزها كساني هم بودند كه سلاحشان دوربين بود. آنها نيز جانشان را كف دستشان گرفتند، در ميان خاكريزها و سنگرها روي رمل ها و تپه ماهور ها زندگي كردند و هشت سال حماسه را به تصوير كشيدند. تمام تصويري كه ما امروز از جنگ داريم از نگاه آن رزمندگان هنرمند يا هنرمندان رزمنده است... عكاسي جنگ نوعي از عكاسي خبري ست كه از گونه هاي ديگر آن خطرناك تر است. عكاسان جنگي كمتر از رزمندگان امنيت جاني دارند، چون هيچ سلاحي براي دفاع در اختيار ندارند، البته آنها به گمنامي رزمندگان باقي مي مانند چون ما هميشه جلو دوربين را مي بينيم. تنها آن هنگام نامي از عكاسان جنگ مي شنويم كه گلوله اي سرگردان يا تركشي منحرف شده به جانشان مي نشيند. بسياري از ما كاوه گلستان را زماني شناختيم كه آن مين بي پير زير پايش منفجر شد و خبرگزاري ها نوشتند و گفتند كه او از ميان ما رفته است.
عكاسان جنگ و حاصل كارشان شايد تنها راه ارتباطي ميان رخدادها و نسل هاي آينده باشند؛ به شرطي كه اجازه دهيم حاصل كارشان به تمامي در معرض ديد آيندگان قرار گيرد.
|
|
از صبح تا شب
حميد رضا پور نصيري
امروز را مي توانيد با همان برنامه جذاب ايران بهشتي دگر آغاز كنيد كه حوالي ساعت 12:30 از شبكه اول و در قالب برنامه خانواده پخش مي شود و پس از آن هم به تماشاي تكرار نيمكت شب گذشته بنشينيد كه ساعت 13:20 از همين برنامه نمايش داده مي شود.
ساعت 15:30 هم مانند همه پنج شنبه ها نوبت به پخش تكرار برنامه سينما ۴ مي رسد كه فيلم جهان شيرين پس از مرگ ساخته اتوم اگويان ـ فيلمساز مشهور كانادايي ـ را پخش خواهد كرد.
داستان فيلم حول فاجعه اي مي گردد كه در اثر تصادف يك اتوبوس رخ مي دهد و حالا وكيلي سعي مي كند با كمك تنها بازمانده حادثه، مقصران را محكوم كند.
شب ساعت 21 هم نوبت به پخش قسمت ديگري از مجموعه پرده عشق مي رسد كه شبكه 2 آن را نمايش مي دهد و پس از آن هم در ساعت 22:10 مي توانيد برنامه اين هفته سينما يك را تماشا كنيد كه با قطعيت نمي توان درباره نام فيلمش سخن گفت. البته احتمال دارد امشب فيلم ما فرشته نيستيم ساخته نيل جردن و با بازي رابرت دنيرو و شان پن از اين برنامه نمايش داده شود، هرچند كه باز هم نمي توان مطمئن بود و بهترين راه اين است كه خودتان ساعت 10 شب به سراغ شبكه يك برويد.
آن قديم ها كه تازه سينما يك شروع شده بود، سازندگان آن يك عادت حسنه داشتند كه برنامه هفته بعدشان را اعلام مي كردند، اما حالا مدت هاست كه ديگر از آن عادت حسنه خبري نيست و پخش فيلم هاي تكراري از اين برنامه، عادي شده است.
اما صبح روز جمعه تان را مي توانيد با تماشاي شليك نهايي آغاز كنيد كه يكي از مجموعه هاي پربيننده سال هاي گذشته تلويزيون بود و مدتي ست كه جمعه ها ساعت 8:30 صبح از شبكه اول مجددا پخش مي شود. ساعت 11:30 هم از همين شبكه مجموعه نمايشي مثل هميشه پخش مي شود كه مدت زيادي از شروعش نمي گذرد و رامين ناصرنصير و شهرزاد جواهري از بازيگران آن هستند.
ساعت 15:30 باز هم از طريق همين شبكه اول مي توانيد فيلم سينمايي قول يك پليس را تماشا كنيد كه محصول سال 1985 كشور فرانسه است و آلن دلون نقش اصلي آن را بازي مي كند. همان طور كه از عنوان فيلم و بازيگر نقش اولش هم برمي آيد حال و هوايي ماجراجويانه دارد؛ هر چند كه از آلن دلونش سن و سالي گذشته و در نزديكي هاي 60 سالگي آن را بازي كرده باشد.
ساعت 22:10 هم نوبت به پخش مجموعه افسانه عقاب هاي مبارز مي رسد كه از شبكه يك پخش مي شود و ساعت 23:15 هم مي توانيد تكرار كنت مونت كريستو را از شبكه تهران تماشا كنيد؛ البته به شرطي كه ساعت 19 امروز آن را از دست داده باشيد و نخواهيد ژرار دي پارديو معروف را در صفحه كوچك تلويزيون از دست بدهيد.
|