شنبه ۵ آذر ۱۳۸۴ - - ۳۸۵۹
مائده هاي زميني
سبز، مثل آش
006327.jpg
اگر پيگير دستورهاي غذايي  اين صفحه باشيد، تاكنون با پختن چند نوع آش آشنا شده ايد و حالا دو نوع آش ديگر.
سمر اميدي – آش پختن به نظر ساده مي رسد، اما مهم اين است كه آش جا بيفتد و لعاب بيندازد و واضح و مبرهن است كه فقط از باتجربه ها مي شود انتظار چنين آشي داشت.
آش گندم: نكته اساسي در تهيه اين آش، اين است كه حبوبات و گندم آن را بايد از قبل خيس كرد و كاملا پخت تا آش لعاب بيندازد، چون اين آش برنج ندارد. مواد را هم براي پختن آش براي 6 نفر به اين مقدار برداريد. يك كيلو اسفناج، نيم كيلو حبوبات (نخود، لوبيا، عدس و ...) 4 عدد پياز متوسط، 250 گرم گندم و 200 گرم روغن.
اول پياز را خرد كرده و با روغن سرخ مي كنيم و داخل حبوبات و گندم پخته شده مي ريزيم. اسفناج را تميز كرده، درشت خرد مي كنيم و داخل ظرف مي ريزيم. آش را هم مي زنيم تا لعاب بيندازد و صبر مي كنيم تا حسابي جا بيفتد. آش را در سوپخوري مي كشيم و روي آن كمي پياز سرخ شده و نعنا داغ مي دهيم. اگر لعاب آش كم بود، مي توانيم 2 قاشق سوپخوري آرد را با كمي روغن سرخ كنيم و در مراحل پاياني پخت آش، در ظرف بريزيم و به هم بزنيم.
آش   شله قلمكار: يك كيلو سبزي آش (تره، جعفري، شويد، گشنيز و اسفناج) را همراه با 500گرم حبوبات (نخود، لوبيا و عدس)، 200 گرم برنج و يك كيلو گوشت سردست بدون استخوان برمي داريم. ابتدا پياز را در مقداري روغن و زردچوبه سرخ مي كنيم. حبوبات را – كه بهتر است از قبل خيس كنيم – همراه با گوشت داخل ظرف پياز مي ريزيم. وقتي اين مواد خوب پخته شد، برنج را مي شوييم و به آش اضافه مي كنيم تا برنج خوب بپزد. سبزي ها را بعد از تميز كردن خرد مي كنيم و داخل آش مي ريزيم. غذا را به هم مي زنيم تا آش كاملا جا بيفتد. شعله را بايد طوري تنظيم كنيم كه آش ته نگيرد. بعد از جا افتادن آش، آن را در سوپخوري مي كشيم و رويش را با نعنا داغ و پياز سرخ شده تزئين مي كنيم و بعد هم سرميز غذا مي بريم.

در ستايش افسانه
006330.jpg
اگر فيلم مخمصه را كه عيد همين امسال از تلويزيون پخش شده ديده باشيد به خاطرآوردن سكانس معروف رويارويي آل پاچينو و رابرت دنيرو در كافه، كار خيلي سختي نيست. تسخيرناپذير مربوط به نيمي از آن ماجراست؛ كتابي درباره زندگي و آثار رابرت دنيرو، يكي از دو افسانه بازيگري نسل مياني سينما.
خسرو نقيبي - بخشي از استعداد ذاتي رابرت دنيرو، توانايي او در ايفاي نقش شخصيت هاي آسيب پذير و رقت انگيز مانند روبرت پاپكين(سلطان كمدي) ست. نقش تراويس در فيلم راننده تاكسي نيز همانگونه بود. شما تنهايي و انزواي او را در اين فيلم مي بينيد و به همراه او تجربه مي كنيد و سپس قادريد رفتار غيرمنطقي و خشونت آميزش را درك كنيد . اين توصيف مارتين اسكورسيزي، كارگرداني ست كه در همه اين سال ها با رابرت دنيرو كار كرده، شايد تنها بخشي از توانايي هاي دنيرو را بيان كند اما همه آن چيزي  نيست كه بايد درباره اين چهره شاخص بازيگري سه دهه اخير گفت.
دنيرو را در كنار آل پاچينو غول هاي بازيگري هاليوود و جانشينان اصلي ستارگان سال هاي طلايي دهه چهل و پنجاه مي نامند. در ميان اين دو چهره راهي كه دنيرو- خصوصا از اوايل دهه 90 - در پيش گرفت، كاملا متمايز با مسير پاچينو بود. دنيرو سعي كرد نقش هايي متفاوت را برگزيند، حال آنكه بسياري از اين نقش هاي متفاوت در فيلم هاي حتي با كيفيت پايين بودند. صرف اين نكته كه دنيرو بتواند گريمي تازه را بر چهره اش تجربه كند يا نقش، پتانسيلي براي نشان دادن تفاوت هاي كلاس بازيگري اش به او بدهد، مسيري را پيش روي اين بازيگر قرار داد كه حال، مدافعان و منتقدان فراواني دارد اما در مقابل، كارنامه بازيگري چون پاچينو چندان قابل دفاع نيست. با اين همه دنيرو ثابت كرده است كه در فيلم هاي بزرگ توانايي جان بخشيدن به كاراكترهايي ماندگار را دارد و اصلا هم فيلم هاي بزرگ كارنامه اش كم تعداد نيستند؛ چه فيلم هايي كه در آنها با مارتين اسكورسيزي كار كرده و چه فيلم هايي كه جلو دوربين كارگردان هايي چون برايان دي پالما يا جان فرانكن هايمر رفته است، آنقدر ويژگي دارند كه نتوان از كنار نامشان بسادگي گذشت.
***
تسخير ناپذير كتابي ست نوشته اندي دوكان كه به گواه آنچه زير نام كتاب آمده به زندگي و آثار رابرت دنيرو پرداخته است. نويسنده براي ارائه يك تصوير از دنيرو در مقدمه اش به شرح پلان به پلان سكانس آغازين فيلم گاو خشمگين پرداخته و در پايان نوشته است: اين درك عمومي از رابرت دنيروست؛ مردي كه در انزوا خارج از ساز وكار موجود زندگي مي كند و مشت هايش را همچنان به سمت حريفي ناپيدا پرتاب مي كند .
دوكان زندگي دنيرو را به 38 فصل تقسيم كرده است. از ساكنان محله گرينويچ ويلج تا سخن واپسين . نويسنده از گرينويچ ويلج جايي كه دنيرو زندگي اش را آغاز كرده شروع مي كند؛ شرح مي دهد كه در دو بخش متفاوت اين محله چهره هايي چون ادگار آلن پو، ناتانيل هاوتورن و باب ديلن رشد كرده اند و دنيرو هم يكي از اين چهره هاست و تا دنيروي اين سال ها در مقام يك اسطوره بازيگري پيش مي آيد. جايي كه در سخن واپسين با تشريح فصل واپسين فيلم جادوگر شهر اوز جايي كه دوروتي و دوستانش حقيقت اوز را در مي يابند، مي نويسد: ديگر دير شده بود؛ دوروتي ، دوستانش و تماشاچيان در سينما همه چيز را ديده بودند. اوز كبيرنيرومند، فقط يك انسان بود. با وجود صورت غرا و خشم خوفناكش، پس پرده تنها يك مرد ايستاده بود. مردي قادر به خلق شگفتي هايي در زمان خويش و در عين حال خاكسارو خطا كار مثل همه ما .
اين تشبيه ها و استعاره ها شايد مهمترين ويژگي كتاب دوكان هم باشد. او در سرتاسر كتاب، تسلطش را بر فيلم ها و جزئيات زندگي دنيرو به رخ مي كشد و حتي در برخي جاها با اطلاعات غافلگيركننده اي كه به خواننده مي دهد، او را مجاب به زمين نگذاشتن كتاب مي كند. اين ويژگي حتي در عنوان – تسخير ناپذير- هم وجود دارد؛ عنواني وام گرفته شده از نام فيلمي كه دنيرو در سال 1987 در آن بازي كرد؛ تسخيرناپذيران به نقش آل كاپون ، گانگستر افسانه اي آمريكا. نام كتاب هم خود داراي بار معنايي مشخصي ست؛ هم به يكه تازي دنيرو در آن فيلم خاص در كنار چند ستاره ديگر چون شون كانري، اندي گارسيا و كوين كاستنر اشاره مي كند و هم يادآور آل كاپون با همه ويژگي هاي شخصي اش است.
***
تمام صحنه هاي بازي دنيرو پس از پايان فيلمبرداري گرفته شد. فقط براي تست گريم و لباس، يك بار از او خواستند كه به شيكاگو برود. بعد به ايتاليا رفت تا حسابي خود را فربه كند و شبيه كاپون خپل بشود. آرسانيسن- تهيه كننده تسخيرناپذيران- مي گويد: وقتي ده هفته بعد برگشت، يه كس ديگه شده بود؛ سي پوند چاق شده بود. موهاشو كوتاه كرده بودو برده بود عقب. 20سالي پيرتر نشون مي داد. رفت توي اتاق گريم، موهاشو درست كرده بودند، گريمش كردند، دماغشو پهن تر كردند؛ وقتي اومد بيرون، خود آل كاپون شده بود. نفسم بند اومد. همه چيزش عوض شده بود. ديگه كم رو نبود. يه شخصيت پرافاده و باد در سر. ترس ورم داشت .
طرز و طريقه دنيرو براي كاپون شدن فوق العاده بود؛ او به عكس ها نگاه مي كرد، بريده روزنامه ها را مي خواند و ميكرو فيلم هاي كتابخانه ها و نسخه هاي مستند زندگي او را مي ديد. اين كارها را براي حسن تقليد منويات كاپون انجام مي داد. (فصل 25/صفحه 221)
***
فكر نمي كنم او خود به ميزان مهارتش پي برده باشد . اگر مارلون براندو را يك اسطوره بازيگري بدانيم، اين جمله او در وصف دنيرو را هم بايد يك تعريف كامل از اين چهره تلقي كنيم. تسخير ناپذير را نشر دنياي تصوير با برگردان روان و خوشخوان عليرضا عامري در 333 صفحه، سال گذشته منتشر كرده است؛ كتابي كه در خوانش اول، نكته هاي جذاب فراواني دارد و بعدتر هم به درد فيلم  بازهاي حرفه اي كه به دنبال نكته هاي فرا متني از فيلم هاي مهجورتر ستارگان مي گردند، مي خورد.

آب و هوا
هوا گرمتر مي شود
006324.jpg
اوايل هفته پديده جوي خاصي نداريم و نسبت به فصل، دماي هوا كمي گرمتر از حد معمول است.
سياوش بختياري – چند روزي ست كه هوا گرمتر از گذشته شده و گرچه انتظار توده هوايي سرد و برفي را مي كشيم، اما فعلا خبري نيست. در تهران گرچه اندكي ابر در آسمان ديده مي شود ولي هوا گرمتر از روزهاي گذشته است، همينطور در ساير شهرها و استان ها. در اين ميان تنها شمال كشور است كه احتمالا آسماني نيمه ابري دارد و شمال غرب كشور نيز همينطور است كه به مرور از تراكم ابرها كم مي شود. در فصل زمستان وقتي آسمان ابري نيست، هوا خشك مي شود و اين خشكي مي تواند باعث بيماري هاي مختلفي شود، از جمله سرفه هاي خشك و اين روزهاست كه بسياري به آن مبتلا هستند. روشن بودن بخاري در خانه ها نيز بر شدت خشكي هوا مي افزايد. براي مقابله با اين مشكل به هر شكلي كه مي دانيد اندكي هواي خانه را مرطوب كنيد. استفاده از بخور در اين شرايط مناسب است.

از صبح تا شب
حميد رضا پور نصيري
به نظر مي رسد امشب ديگر خبري از ريحانه و پس لرزه هايش نباشد و شبكه سه  اي ها سريال جديدشان را آغاز كنند. سريالي كه قرار است از اين به بعد شنبه شب ها ساعت 20:45 از شبكه 3 نمايش داده شود، مجموعه اي ست با عنوان ... و خداوند عشق را آفريد به كارگرداني مسعود شاه محمدي. ماجراي آن هم درباره وكيلي ست كه در هر قسمت درگير اتفاقات و حوادث مختلفي مي شود. و خداوند... ساختاري اپيزوديك دارد و هر قسمت آن مستقل از ديگر قسمت هاست و تنها وجه مشترك اين داستان ها نقش اول شان است كه مهتاب نصيرپور آن را بازي مي كند. نيكو خردمند، داريوش اسدزاده، سيما تيرانداز، سينا رازاني و ستاره پسياني هم از ديگر بازيگران آن هستند و به نظر مي رسد مجموعه جالب توجهي باشد، به همين دليل ساده كه مهتاب نصيرپور حاضر شده مقداري از فعاليت هاي تئاتري اش كم كند و پس از مدت ها در يك مجموعه تلويزيوني ـ كه كارگرداني اش هم برعهده محمد رحمانيان نيست ـ بازي كند. از طرف ديگر پس از جنجال هاي رخ داده درباره نقش وكيل در يكي- دو سريال تلويزيوني، اين مجموعه احتمالا طرف وكلا را مي گيرد و خبري از يك وكيل شيطان صفت در آن نخواهد بود.
در ميان ديگر مجموعه هاي تلويزيوني كه امروز و امشب از شبكه هاي مختلف نمايش داده مي شود، مي توانيد ساعت 13:40 از شبكه 3 تكرار جنايت هاي غيرحرفه اي را ببينيد يا در ساعت 15:10 به تماشاي افسانه عقاب هاي مبارز بنشينيد كه شب گذشته از شبكه يك پخش شده بود. شب هنگام هم در حوالي ساعت 21 مي توانيد جاسوسان را از شبكه 2 تماشا كنيد يا اينكه به سراغ سيروس مقدم برويد و مزرعه كوچك  اش را ببينيد كه ساعت 22:10 از شبكه يك نمايش داده مي شود. شبكه تهران هم براي ساعت۲۳ ـ كه براي پخش مجموعه هاي تلويزيوني به نظر نامناسب مي رسد ـ مجموعه مسافر سحر را درنظر گرفته كه جهانگير الماسي و پروانه معصومي بازيگران نقش هاي اصلي آن هستند. ساعت 1:15 بامداد هم از شبكه يك مجموعه همشاگردي پخش مي شود كه يك مجموعه قديمي ست و ساختش به سال هاي دور برمي گردد و باب طبع كساني ست كه هنوز در گذشته ها سير مي كنند و با نوستالژي هاي داشته و نداشته شان روزگار مي گذرانند.
از مجموعه هاي تلويزيوني كه صرف نظر كنيم، امشب حدود ساعت 20:45 مي توانيد برنامه كتاب چهار را از شبكه 4 تماشا كنيد كه درباره مسائل و مشكلات نشر و كتاب هاي تازه منتشر شده است. 18:45 هم از همين شبكه مي توانيد مستند خارجي را ببينيد. درباره فوتبال هاي امروز هم خودتان مي دانيد كه بهتر است به كجا رجوع كنيد؛ زيرنويس  هاي شبكه 3. اما بدون شك شانس بازي هاي باشگاه هاي آلمان و ايتاليا براي پخش بيشتر از انگليسي ها و اسپانيايي هاست.

مهمانشهر
ايرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
علمي
فرهنگ
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  علمي  |  فرهنگ  |  شهر آرا  |  مهمانشهر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |