شنبه ۵ آذر ۱۳۸۴ - - ۳۸۵۹
گزارش اول
فرورتيش رضوانيه
تلفن هاي اورژانس قطع بود
شهري بدون حادثه
006267.jpg
عكس: محمد خيرخواه
همه ما تاكنون فيلم هاي زيادي را تماشا كرده ايم كه در آنها اتفاقات و حوادث غيرقابل باوري رخ مي دهد. براي مثال شايد در يك فيلم هاليوودي ديده باشيد كه سيستم رايانه  مركز كنترل ترافيك يكي از شهرهاي ايالت فلوريدا مورد حمله يك ويروس مخرب قرار مي گيرد. چند لحظه بعد چراغ هاي راهنماي تقاطع ها همه با هم سبز مي شوند و تصادف و ترافيك، تمام خيابان هاي شهر را در بر مي گيرد. تصور اينكه اتفاق نمايش داده شده در فيلم ممكن است واقعا در جايي رخ بدهد، براي بيننده دور از انتظار است. در شهر تهران گاهي اتفاقاتي رخ مي دهد كه مي تواند سوژه خوبي براي تهيه كنندگان خارجي فيلم هاي حادثه اي باشد.
در ميان ترافيك ساعت 7 بعد از ظهر، به سمت خانه مي رويد. در راه پله ساختمان، صداي جيغ و فرياد چند نفر را مي شنويد. سريع از پله ها بالا مي رويد. صدا از داخل يكي از آپارتمان هاست. دستتان را روي زنگ كنار در مي گذاريد. چند لحظه بعد پسر همسايه در حالي كه پريشان است در را باز مي كند. او مي گويد كه پدرش به احتمال زياد سكته كرده، اما وقتي با مركز 115 اورژانس تماس مي گيرند، يك صداي ضبط شده مي گويد كه شماره مورد نظر موقتا قطع است و نمي توانند در ترافيك، با اتومبيل خودشان پدر را به بيمارستان منتقل كنند.
سه شنبه، 1 آذرماه
ساعت 19 سه شنبه شب گذشته، اپراتورهاي مركز تلفن۱۱۵ اورژانس تهران ناگهان متوجه شدند كه ديگر هيچ كسي با آن مركز تماس نمي گيرد. لحظه اي بعد، تمام رايانه ها قفل شد؛ تلفن ها قطع شده بود. آنها مي دانستند در هر روز در آن ساعت، تماس هاي متعددي با مركز برقرار مي شد ولي حالا راه ارتباط شهروندان با مركز اورژانس قطع شده بود. مسئولان اورژانس پس از برقراري تماس با مركز مخابرات دريافتند كه در منطقه 6 تلفن شهري، عمليات كابل برگردان در حال انجام است و تمام خط هاي تلفن 115 به همراه 20 خط امنيتي و مستقيم ديگر اورژانس تهران نيز در همان محدوده است. هيچ راهي جز انتظار وجود نداشت. خطوط تلفن ساعت 23 وصل شد.
چه اتفاقي رخ داد؟
به طور ميانگين در بين ساعات 19 تا 23، تكنيسين هاي اورژانس حدود 70 تا 90 ماموريت را انجام مي دهند، اما سه شنبه شب، تنها 18 ماموريت را انجام دادند. در زمان قطع بودن خطوط تلفن 115، شهروندان به پليس پناه آوردند، اما اينكه مركز فوريت هاي پليسي 110 چگونه موارد گزارش شده را به اورژانس تهران اطلاع داده است، هنوز مشخص نيست. كسي نمي داند كه چه تعدادي از شهروندان، بين ساعت 19 تا 23 روز سه شنبه اول آذر، جان خود را از دست داده اند.
اتفاقي بدتر
زماني كه يك آمبولانس به محل حادثه اعزام مي شود، تكنيسين پس از معاينه مصدوم، از طريق تلفن ثابت يا همراه، با شماره 115 تماس برقرار مي كند. اپراتورهاي مركز اورژانس پس از پرسيدن كد شناسايي تكنيسين، ارتباط او را با پزشكان مستقر در مركز برقرار مي كنند. تكنيسين با ذكر مشخصات و شرح وضعيت بيمار، دستورات لازم را از پزشك دريافت مي كند. پس در روز سه شنبه، تنها شهروندان تهراني نبودند كه نتوانستند با مركز اورژانس تماس بگيرند و به طور حتم، ارتباط تكنيسين ها نيز با پزشكان مركز قطع شده است. از آنجا كه تكنيسين ها به بيسيم فردي مجهز نيستند و تنها دستگاه برقراري ارتباط بيسيم در آمبولانس تعبيه شده است، در نتيجه به يقين خطوط بيسيم در بين ساعات 19 تا 23 با ترافيك وحشتناكي همراه بوده است. همچنين در صورت دور بودن محل مصدوم از آمبولانس، مشخص نيست كه ارتباط تكنيسين با مركز اورژانس چگونه برقرار شده است. اما نكته مهم اين است كه پرسنل اورژانس تهران به اين اتفاقات عادت كرده اند و اين براي اولين مرتبه نبوده كه تلفن  115 قطع مي شد. بودجه پايين اختصاص يافته به اورژانس تهران باعث شده كه اين مركز با سيستم هاي مستهلك و به روز نشده به فعاليت خود ادامه دهد.
خريداري موتورسيكلت هاي ارزان و نامناسب به منظور به كارگيري در ناوگان امدادرساني موتوري، اين بخش را با مشكلات جدي مواجه كرده است. اتفاقي كه روز سه شنبه رخ داد، دوباره تكرار خواهد شد. اين بار، عمليات كابل برگردان باعث اين رخداد شد، اما در آينده، دلايل متعددي در ساختمان اورژانس تهران مي توانند آن را تكرار كنند. بي توجهي به يگان هاي امدادرساني در حالي ست كه در كانادا، فاصله ايستگاه  هاي امداد از يكديگر 15 دقيقه است. در بسياري از كشورها اگر با شماره تلفن مركز امدادرساني تماس بگيريد و سكوت كنيد، شماره شما توسط اپراتور رديابي مي شود و به دليل اينكه مورد اضطراري تماس گيرنده نامشخص است، در كمتر از يك دقيقه نيروهاي پليس، آتش نشاني و آمبولانس با هم به نشاني شما اعزام مي شوند. در روز سه شنبه شهرونداني بودند كه شايد تنفس مصنوعي يا استنشاق اكسيژن جان آنها را نجات مي داد. امروز، گاهي حتي جنازه ها هم ساعت ها در خيابان روي زمين مي مانند.

جان چه ارزان است
بنيامين صدر- هرچند كه مديرعامل شركت مخابرات استان تهران چندي پيش گفته بود كه تا زمان اشباع كابل شبكه مخابراتي تهران، اختلال و قطعي موقت شبكه ادامه خواهدداشت، اما هيچ كس فكرش را نمي كرد كه اين اختلال ممكن است سرانجام به مرگ تعدادي از شهروندان بينجامد.
ديگر موضوع اختلال تلفني و انجام عمليات كابل برگردان در تهران به دليل تكرار بيش از حد براي شهروندان به امري عادي تبديل شده؛ درست مثل خاموشي هاي شب هاي تهران در دوران جنگ!
مسئولان روابط عمومي مخابرات استان تهران در مورد حادثه سه شنبه شب (يكم آذرماه 84) مي گويند كه عمليات كابل برگردان خيابان وليعصر(عج) و لبافي نژاد تهران كه مربوط به مركز دانشگاه اداره مخابرات تهران مي شود 72ساعت قبل به اطلاع عموم مردم رسيده، اما مسئولان پايگاه تلفني اورژانس تهران مي گويند كه ما در جريان نبوديم. محمود خسروي، مديرعامل شركت مخابرات استان تهران نيز مي گويد كه كابل 115 اورژانس خصوصي ست و چون خصوصي بوده اعلام كتبي صورت نگرفته است. خسروي توضيح مي دهد كه باتوجه به اهميت ارتباطات در اورژانس، ما پيش از اين اعلام كرده بوديم كه آنها بايد به جاي تمركز در يك نقطه، ارتباطات خود را در چند نقطه تقسيم كنند تا در صورت بروز مشكل براي يكي از نقاط، ارتباط برقرار باشد. 30 خط 115، 10 خط امنيتي و 10خط مستقيم اورژانس تهران در حالي به مدت 2ساعت قطع شد كه در آن وقت شب تعداد بسياري از شهروندان تهراني تقاضاي كمك داشتند و به طور حتم تعدادي از آنان با مرگ دست و پنجه نرم مي كردند.
يك ماه گذشته نيز ارتباط خط تلفن مردمي 140پست و شبكه تلفني اداره كل پست استان تهران بدون اطلاع قطع شده بود كه مردم را براي برقراري ارتباط با اين اداره با مشكل مواجه كرد. اما گفت وگوي دوسويه با كمك اين خطوط بر سر جان كسي نبود؛ چه چيزي با ارزش تر از جان يك انسان؟ شركت مخابرات استان تهران در اطلاعيه هاي پياپي خود همواره واژه اختلال را به كار مي برد كه در 80درصد مواقع به قطعي مي انجامد.
از اين گذشته هماهنگي و اطلاع رساني نهادها و مراكز دولتي حساس مطرح مي شود كه بايد از سوي مخابرات صورت گيرد و در برخي موارد انجام نمي شود.
به گفته مسئولان روابط عمومي شركت مخابرات استان تهران اختلال و قطعي سه شنبه شب خطوط منطقه 6 به برخي نهادهاي دولتي مانند رياست جمهوري در محدوده مورد نظر گزارش شده اما چرا اورژانس تهران يكباره از قلم افتاد؟
خجسته نيا، مديركل روابط عمومي شركت مخابرات استان تهران با بيان اينكه مورد را پيگيري مي كنيم و در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با مسئولان مركز مربوطه برخورد خواهد شد، مي گويد: هرچند شبكه هاي اصلي شبكه مخابرات استان و شهر تهران به فيبرنوري مجهز شده اما هنوز برخي شبكه هاي فرعي، مسي هستند كه بايد تعويض شوند. تعويض شبكه هاي مسي، راي نياوردن يك يا دو وزير، دعواي سياسي و انتقاد يك يا دو جناح از همديگر چه اهميتي دارد وقتي جان آدمي به خطر مي افتد؟ اين صحبت هاي يكي از پشت خط ماندگان اورژانس تهران است كه نزديك بوده پدر خود را از دست بدهد. مسئولان مخابرات استان تهران بهتر است به جاي باليدن به هشت رقمي شدن تلفن هاي تهران و ايجاد ظرفيت 70ميليوني كه از تعداد جمعيت ايران هم بيشتر است و به هيچ كاري نمي آيد، دايره اطلاع رساني خود را تقويت كنند.
اجراي عمليات كابل برگردان سه شنبه شب، ارتباط تلفني اورژانس را قطع كرد و خدا مي داند چه تعداد تصادم، بيماري يا موارد ديگر اورژانسي اتفاق افتاده كه امكان اطلاع دادن آنها به 115 وجود نداشته است. اگر اين اتفاق روزي يا شبي دوباره تكرار شود؟!
ساعت 19:10 سه شنبه يكم آذرماه 84 :
- الو، الو... وصل نمي شه. كسي گوشي را برنمي دارد، انگار تلفن اورژانس قطع شده.
- دوباره شماره رو بگير.
- دارم سعي مي كنم ولي نمي شه.
-خواهرت داره از دست مي ره.
- چه كار كنم؟
چند لحظه بعد و صدايي آشنا:
- شماره مورد نظر، موقتا قطع است.
و اين وضعيت تا ساعت 23 ادامه پيدا كرد!

يادداشت روز
مديريت ناهماهنگ
سينا قنبرپور
خط تلفن اورژانس تهران براي چند ساعت به دليل كابل برگردان، بدون هماهنگي مخابرات با اين مرجع قطع شد و معلوم نيست چه تماس هاي حياتي بدون پاسخ ماند.نمونه اين اتفاق سه شنبه شب گذشته در پايتخت به وقوع پيوست. مديران مخابرات تهران بدون توجه به تبعات كار و بدون كوچكترين هماهنگي، اقدام به قطع تلفن هاي منطقه اي كردند كه مركز اورژانس پايتخت در آن واقع بود. اين كار درحالي صورت گرفت كه روزانه دست كم 3 هزار تماس با اورژانس تهران برقرار مي شود تا به فوريت هاي پزشكي مردم پاسخ داده شود. گرچه هنوز معلوم نشده يا مسئولان نخواسته اند اعلام كنند كه چه تعداد نيازمند به فوريت هاي پزشكي در ساعت قطع تلفن اورژانس دچار سانحه و اتلاف شده اند، اما بررسي اين وضع كار ساده اي خواهد بود تا بتوان اثرات اين ناهماهنگي و بي مسئوليتي متوليان مخابرات را تجسم كرد. اين اقدامات پرماجرا و خطرناك در حالي بسادگي و اغماض به حاشيه رانده مي شود كه در نوع خود نيازمند دخالت دستگاه قضائي و تعقيب بازي كنندگان با جان آدم هاست، بويژه آنكه دادستان همواره به عنوان مدافع حقوق عامه مردم، موظف به رسيدگي آدم هاست. براي همين به نظر مي رسد كه خداوند، ايرانيان بويژه تهراني ها را بسيار دوست دارد! كشف اين مهم با نگاهي به اوضاع مديريت، آن هم در مواقع بحراني ميسر شده است، البته اين وضع قابل اثبات بوده و با بررسي از دو منظر، امكان لمس آن هم فراهم است.
اول: زمستان گذشته وقتي برف سنگيني تهران را فرا گرفت يا آن روز كه تهران در آب غوطه ور شد، اين مسئله نمود بيروني پيدا كرد كه گويا خداوند تهراني ها را بيشتر دوست دارد، زيرا اگر حادثه اي غير مترقبه در شهر روي دهد، تا مسئولان و متوليان شهر بجنبند، احتمالا كار از كار گذشته است. شايد براي همين است كه هنوز در تهران زلزله نيامده است. آنچه در اين بحبوحه بيشتر برجسته و ملموس مي شود، ماجراي ناهماهنگي و دستپاچگي مديران است. مشكل ما همواره همين ناهماهنگي ها و در عين حال بي مسئوليتي هاست. يا نه خيلي ساده وقتي باران در تهران شروع به باريدن مي كند، چنان همه چيز به هم مي پيچد كه آدمي فكر مي كند اگر زلزله آمده بود چه بر سر اين شهر مي آمد؟ همه خيابان ها بسته، همه راه ها كور، تلفن ها بي پاسخ، موبايل ها بي آنتن و خلاصه هياهويي بدون ناجي! بنابراين ما معمولا در مواقعي كه به يك مدير هماهنگ كننده و راهبر نيازمنديم، نيست.
دوم: وقتي مسجد ارك تهران در آتش سوخت، هر كس در شهر بي سيم به دست داشت، در آنجا جولان مي داد و دستور صادر مي كرد. همين امر همه امدادرسانان و متوليان امدادرساني را با مشكل مواجه ساخته بود. ابتداي سال 1383 باز هم حادثه مشابهي روي داد؛ جواني در نظام آباد پس از قتل يك طلافروش به درون مدرسه اي گريخت و اقدام به گروگان گيري كرد. در حالي كه معمولا در اينگونه مواقع، متولي رسيدگي پليس و نيروهاي متخصص آن است، اما وقتي شب دوربين تلويزيون ماجرا و عمليات رهايي گروگان ها را پخش كرد، در محدوده تير انواع و اقسام نيروهاي لباس شخصي و عادي و... حضور داشتند و چه بسا راه رفت و آمد پليس را تنگ كرده بودند.
سوم: براستي سهل انگاري ها و مسامحه هاي مديران و متوليان امور اجرايي را چه كسي بايد پيگيري كند و حق مردم را محفوظ بدارد. در واقع وقتي مسئولان و متوليان امر در جايگاه قدرت همواره در پشت پست مديريتي خود از هر انتقاد و شكايتي در امانند چه كسي مي تواند با اين قدرت مقابله كند. اين كار تنها با فعاليت درست دادستان ممكن است و درواقع سيستم قضائي كشور به همين منظور جايگاهي عملياتي با وظايف مشخص براي دفاع از حقوق عامه مردم در نظر گرفته و در قانون آئين دادرسي كيفري بر آن تاكيد شده است. حال بايد منتظر ماند و ديد آيا دادستان حقوق تضييع شده شهروندان تهراني را در دسترسي آسان به اورژانس و فوريت هاي پزشكي پيگيري مي كند؟
چهارم: ناهماهنگي مديران اجرايي و اقدامات فوري تا چه زماني قرار است حوادث را به بحران ها تبديل كند؟ حق با سردار مرتضي طلايي بود؛ او بارها از ناهماهنگي و بي انضباطي در حوزه مديريت عمليات هاي ميداني ناراضي بود و بارزترين آن را در ورزشگاه آزادي نمايان مي دانست. شايد روزي روياي فرمانده پليس پايتخت در يكپارچگي عمليات هاي شهري – فوريتي به واقعيت بپيوندد، اما تا آن روز خداوند مي  داند كه چه تعداد شهروند قرباني اين ناهماهنگي شده است.

ايرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
علمي
فرهنگ
شهر آرا
مهمانشهر
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  علمي  |  فرهنگ  |  شهر آرا  |  مهمانشهر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |