نگاهي به كتاب «فغان نامه گرگوار» اثر گرگوار ناركاتسي
فغان هاي يك قديس
فغان نامه گرگوار - گرگوار ناركاتسي
ترجمه: آزاد ماتيان - نشر فردا -چاپ اول، ۱۳۸۰
|
|
مسعود خيرخواه
۱- ذكر و مناجات از جمله اعمالي است كه همواره براي تزكيه نفس از سوي مكاتب معنوي، توصيه شده است. در قرآن آمده: «هر صبح تا شام، با نجوا و زاري و بيم، خدايت را در دلت ياد كن، و از غافلان مباش!» (سوره اعراف/ آيه ۲۵). آيا مي توان گفت كه مناجات نامه ها و بيشتر كتب ادعيه، به نوعي روانكاوي است كه توسط انسان هايي با خصلت هاي روحي ويژه، صورت مي گيرد؟ به عنوان مثال آگوستين قديس در كتاب «اعترافات» جمله اي دارد كه مي توان آن را فشرده همه مناجات هاي او دانست كه نشانگر هيجاني انساني به سوي بيكرانه معنوي است: «[خدايا] تو ما را براي خود آفريدي، و دل هاي ما تا هنگامي كه در تو آرام نگيرند، آسايش نمي شناسند.»
۲- «گرگوار ناكارتسي» را نقطه اوج و افتخار ادبيات كهن ارمني و در شمار درخشان ترين ستارگان ادبيات مذهبي مسيحيت قرار مي دهند. نابغه اي كه نقش و اهميت والايي در ادبيات ارمني داشته است و كتاب «فغان نامه» او را كه مردم (ارمني) آن را به نام «نارك» مي شناسند، يكي از آفرينش هاي جاودان بشريت مي دانند. شايد در تاريخ ادبيات كهن سال ارمني هيچ اثري به اندازه فغان نامه نارك منتشر نشده است. كتابي كه به حق به عنوان كتاب بالين(كتاب فغان نامه، بعد از كتاب مقدس، بزرگ ترين صحيفه مقدس كليساي ارمني به شمار مي رود و اعتقاد ملت ارمني به قدرت اعجاز آميز آن در معالجه امراض روحي و جسمي موجب شده است تا آن را بر بالين بيماران قرائت كرده و زير سر آنان قرار دهند) مردم ارمني شناخته شده است.
۳- عصر گرگوار ناركاتسي از نيمه سده دهم ميلادي شروع و تا اوايل سده يازدهم ادامه مي يابد. زماني كه رنسانس به تدريج شكل مي گرفت. اساساً در تاريخ مسيحيت مشخصه بارز قرن دهم، روح و مسلك مسيحيت است. روح و طريقت حاكم بر دنياي مسيحيت اين قرن، دين بود و ارمنستان نيز به عنوان بخشي از دنياي مسيحيت، بالطبع نمي توانست از اين رويداد به دور باشد. به خصوص كه مسيحيت در ملت ارمني بيش از هر چيزي نهادينه شده بود. در اين قرن بر تعداد وانك ها و ديرنشين هاي ارمنستان افزوده مي شود. در همين قرن وانك نارك نيز كه در زمان جاثليق آنانيا موگاتسي(۹۴۱- ۹۶۵ م) ساخته شده بود شهرت يافت. راهب اعظم اين دير آنانيا ناكارتسي، چهره سرشناسي بود، كه از طرف مورخين هم عصرش فيلسوف بزرگ لقب گرفته بود. در همين دير و به رهبانيت آنانيا ناركاتسي بود كه گرگوار كودك وارد وانك شد، تا بعدها به عنوان راهب، استاد تعليم و تربيت، دانشمند و اديب شوريده دل وارد جامعه شود.
گرگوار ناركاتسي، فرزند چاثليق خسرو آندزواتسي است كه پس از فوت زودهنگام همسرش به جرگه روحانيون تارك دنيا درآمد و به مقام اسقفي استان آندزواتس رسيد. خسرو آندزواتسي استاد متون و كتاب هاي كليسايي بود و اساساً به عنوان دانشمند و روحاني سرشناس و مترقي عصر شهرت داشت. از وي تأليفاتي نظير تفسير «تشريفات مخصوص كليسايي» و تفسير مفهوم «نيايش مقدس» به جا مانده است.
۴- از تاريخ تولد گرگوار اطلاع دقيقي در دست نيست. سال تولد گرگوار به روايتي سال هاي ۹۴۱ تا ۹۴۹ ميلادي و به روايتي ديگر بين سال هاي ۹۵۰ تا ۹۵۱ بوده است. از اوان كودكي پدرش او و برادر بزرگش هوانس را به وانك آنانيا مي فرستد و سرپرستي آنان را به آنانيا ناركاتسي مي سپارد. اطلاعات وسيعي در مورد كتاب مقدس، تفاسير روحانيون و آيين ها و سنن كليسايي به دست مي آورد.
اين كه در چه تاريخي به عنوان تارك دنيا منصوب شده است، اطلاع دقيقي در دست نيست.
تاريخ تقريبي فوت گرگوار ناركاتسي بين سال هاي ۱۰۰۳-۱۰۱۰ ميلادي ذكر شده است.
۵- آزادماتيان، مترجم فغان نامه ، اين كتاب را به عنوان يك شاهكار ادبي، اثري منحصر به فرد مي داند. وي هر شاهكاري را از آن جهت شاهكار محسوب مي كند كه بناي آن بر بنيان مستحكم يك سنت ملي، جهاني و به طور كلي انساني، سربرافراشته و والاترين تجسم و تعالي اين سنت را به نمايش گذارده است.(۱) و از اين نظر شايد بتوان گفت كه هيچ اثر بزرگي در واقع منحصر به فرد نيست. فغان نامه، اثري گرانقدر در مجموعه آثار ديني- عرفاني جهان است كه همچون هر تفكر عرفاني، درد و رنج فراق و اشتياق بازگشت به مبد أ ملكوتي را در عميق ترين ابعاد خداجويانه و انسان شناسانه خود در بستر خروشان كلام جاري مي سازد. ناركاتسي يك سالك و جوينده مسيحي است و اثر او طبيعتاً بيشتر در رابطه با كتاب مقدس(عهد عتيق و عهد جديد) و ادبيات عرفاني جهان مسيحي مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار گرفته است. ناركاتسي در سده دهم ميلادي معادل سده چهارم- پنجم هجري مي زيسته است.
۶- فغان نامه، از نظر نوع ادبي، مجموعه نيايش هايي است كه مي توان گفت در همه اديان ساختاري مشابه دارد. اين ساختار عمدتاً از سه بخش تشكيل شده است: ذكر يا توصيف و تجليل از آفريدگار، اعتراف يا توصيف انسان خطاكار و طلب و بخشايش و بازگشت به معصوميت ازلي، كه همانا پيوستن و وحدت با ذات الهي است.
گناه، عهد شكني انسان و سرپيچي از احكام الهي است. اعتراف، عمل تزكيه است كه به جز بيان كلامي، عموماً همراه با رياضت و عمليات خاصي است؛ و انگيزه، همانا عشق به ذات الهي و اشتياق بازگشت است كه در حالت هاي خاص و استثنايي همچون پرتوي از نور، وجود طالب و سالك را منور مي سازد.
عارفان در اين كه لطف الهي عالم گير است و شامل حال همه آفريدگان مي شود، اتفاق نظر دارند. ولي در اين كه اين نور الهي تنها وجود معدودي برگزيدگان را منور مي سازد كه قلب خود را براي پذيرش آن مهيا ساخته اند، نيز هم كلام اند.
ناركاتسي در اين باره چنين مي گويد: «چرا كه آن شعاع رخشان، همچون نور اعجاز آميزي كه به فرمان الهي در ته چاه انباشته گشته بود، به خواست خداوند در دل ما نهاده شده تا قدرت پروردگار، بر همگان عيان گردد» . (فغان نامه ص ۵۴)
ناركاتسي بارها در فغان نامه، خداوند را مبد أ و منشأ الهام خويش در سرودن اين كتاب نيايش ناميده و از او خواسته كه وي را در اين كار يار و مددكار باشد و آن را همچون يك هديه قلبي بپذيرد.
«پس چنان كن، اي خداي تعالي! تا اين سوگ نامه را كه به نام تو آغازيده ام، داروي حيات بخش باشد از براي تمامي دردهاي جسم و جان آفريدگانت. آنچه را من آغازيده ام تو به اتمام رسان. بگذار روح تو با آن درآميزد و نفس حيات بخش با اشعاري كه به من الهام بخشيده اي همراه شود...» (فغان نامه، ص ۳۱)
دكتر ماتيان دست به مقايسه فغان نامه گرگوار با متون اسلامي همچون نهج البلاغه، صحيفه سجاديه و مفاتيح الجنان زده و عنوان مي دارد كه از طريق اين مقايسه، هيچ تفاوت اساسي در نظام فكري آنان مشاهده نمي كنيم. تفاوت ها بيشتر در اصول فقهي است نه در مباني عرفاني.(۲)
جملات زير از نهج البلاغه را با فرازهايي از فغان نامه در كنار هم قرار مي دهيم:
«خدايا! از من درگذر آنچه را از من بدان داناتري و اگر بار ديگر به آن بازگردم تو نيز به بخشايش باز گرد. خدايا! آنچه از اعمال نيكو كه تصميم گرفتم و انجام ندادم ببخشاي. خدايا ببخشاي آنچه را با زبان به تو نزديك شدم ولي با قلب آن را ترك كردم.» (خطبه ۷۸)
ناركاتسي تضاد ميان گفتار، پندار و كردار را بدين گونه بيان مي كند:
«اما من- چندان كه زبان را ياراي بيان است- موجودي نكوهيده ام. چرا كه... مي گويم اما عمل نمي كنم. تعهد مي كنم اما انجام نمي دهم. قول مي دهم اما وفا نمي كنم. اهدا مي كنم اما باز مي ستانم. نشان مي دهم اما تقديم نمي كنم...» (فغان نامه، ص ۲۳۷)
توصيف روز دادرسي الهي در فغان نامه و نهج البلاغه نيز شباهت عجيبي با هم دارند.
«آن گاه آسمان را به حركت درآورد و از هم بشكافد و زمين را به شدت بلرزاند و تكان سخت دهد، كه كوه ها از جا كنده شده و در برابر هيبت و جلال پروردگاري بر يكديگر كوبيده و متلاشي شده وبا خاك يكسان گردد.» (خطبه ۱۰۹)
ناركاتسي اين صحنه را با قدرت و هيبتي عظيم توصيف مي كند: «و آن زمان آسمان درهم خواهد پيچيد و زمين سخت همچون دريايي توفاني موج خواهد زد، امواج سراسيمه از هم خواهند گريخت و در يورشي سينه بر سينه در جاي خواهند ماند. اركان اين توده خاكي با تمامي وسعت و صلابت اش به لرزه درخواهد افتاد... آسمان دگرگون گشته و هيأتي ابدي خواهد يافت و موجودات با تمامي عناصر خويش تغيير يافته نقشي نو خواهند پذيرفت.» (فغان نامه، ۲۶۱)
مضمون مرگ، در صحيفه سجاديه و فغان نامه گرگوار از مضامين اصلي است. در دعاي چهلم صحيفه سجاديه، امام سجاد از خداوند چنين مي خواهد: «پروردگارا! ميان ما و مرگ، الفتي برقرار دار كه به رويش لبخند زنيم و سايه اش را براي خويش پناهگاهي مطمئن و مأنوس بشماريم، تا ضيافت مرگ براي ما ضيافتي شقاوت آميز نباشد و در ديدارش خسته دل و شرمسار نمانيم.» (صحيفه سجاديه، ص ۳۴۵)
براي ناركاتسي تصور آخرين روز زندگي، به همان اندازه صحنه داوري رنج آور و يأس آميز است. پس خداوند را چنين مي طلبد: «پس خداوندا! التماسي را كه در آن دم قادر به ادايش نخواهم بود، هم اكنون بشردوستانه از من بپذير، زيرا من كه هم اينك چنين بليغ سخن مي گويم... در واپسين دم، در بستر خود همچون جسدي بي جان خواهم افتاد.» (فغان نامه، ص ۲۴۵)
اين مقايسه را همچنان مي توان ادامه داد و هر چه بيشتر متقاعد گشت كه در اساس، ما با يك نظام فكري واحد سروكار داريم كه همانا «عرفان توحيدي» است.
اين مقايسه را حداقل با يك نمونه از مفاتيح الجنان و قرآن كريم به اتمام مي رسانيم.
در بخشي از دعاي ابوحمزه ثمالي چنين آمده است: «چرا چنين است كه وقتي مي پندارم از نيكان شده ام، ناپاكي ها را كنار نهاده ام و همنشين توابان شده ام، در همان هنگام كه به چنين پنداري دل خوش مي دارم ناگهان، بليه اي عارض ام مي شود كه قدم مرا مي لغزاند و ميان من و خدمت تو حائل مي گردد تا آنچنان كه بايد كمر به خدمت تو نبندم.» (مفاتيح الجنان، ص ۳۴۸)
ناركاتسي اين حالت را چنين به تصوير كشيده است: «آن گاه كه با يقيني بي شبهه به پيش مي راندم اندك ترديدي به ناگاه در وقفه كوتاه تلاش و استراحت مرا از ساحل مقصود، كه چنان در دسترس مي نمود، به دور افكند. زمستاني پربرف مرا در ميانه تابستان غافلگير كرد. كشتي ام از ضربه هاي سهمگين امواج در هم شكست...» و بعد نوميدانه مي پرسد: «آيا كشتي شكسته تن ام بار ديگر ترميم خواهد شد؟ آيا زورق شكسته روح ام دگرباره زنده خواهد گشت.» (فغان نامه، ص ۹۸)
۷- در پايان بايد از آزادماتيان، شاعر، مترجم و محقق ارمني(۱۹۴۲ م.) كه با ترجمه فارسي اين كتاب گرانقدر و دلنواز حلاوت همنشيني ۳۰ ساله خود با اين كتاب را با فارسي زبانان نيز تقسيم كردند نهايت تشكر را كرد و همنوا با ناركاتسي مقدس رو به سوي خداوند بگوييم: «...من نه با گره اميد كه با پيوند عشق به او مي گرايم. من نه در طمع پاداش كه در اشتياق پاداش دهنده مي سوزم. نه فر و شكوه قرب كه بوسه بر آستانه خداي بزرگ، آ رزوي من است. من نه در آ رزوي حيات كه با ياد حيات آفرين، مي كاهم.» (فغان نامه، ص ۵۷-۵۸).
پي نويس ها و منابع:
۱ - تمام ارجاعات از سخنراني دكتر آزادماتيان در تاريخ ۲۹ آبان ۱۳۸۲ است كه به مناسبت يكهزارمين سالگرد سرايش فغان نامه گرگوار به همت شوراي خليفه گري ارامنه تهران در محل انجمن فرهنگي- ورزشي آرارات برگزار شد.
|