پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۴
شايسته سالاري
004278.jpg
سيد عليرضا شجايي
واكنش مجلس به وزراي پيشنهادي به ويژه سه وزير پيشنهادي براي مهمترين وزارتخانه اقتصادي كشور يعني نفت، بار ديگر موضوع «شايسته سالاري» را در كانون توجهات محافل اجتماعي كشور قرار داده است. اين كه شايستگي چيست، شاخص ها و معيارهاي آن كدام است و چگونه و با چه مكانيزمي مي توان به شناسايي و ارزيابي توانايي و شايستگي افراد براي مسئوليت هاي مختلف اقدام كرد؟ مقاله زير تلاش كرده است به اين سؤالات پاسخ دهد. با هم مي خوانيم.
در جهان امروز عامل انساني به محوري ترين عامل توسعه كشورها تبديل شده است. فناوري هاي نوين و شتاب تحولات و تغييرات، نياز به نيروي انساني متخصص و شايسته را بيش از پيش كرده است. اين امر، بنگاه ها، سازمان ها و دولت ها را به سوي نظام و سيستمي شايسته سالار رهنمون مي كند. در جوامع شايسته سالار، نگرش هاي خويشاوندسالاري، قبيله گرايي، حزب سالاري و غيره مطرود است و اعتقاد بر اين است كه در صورت توجه به اين نگرش هاي سنتي، جامعه عقب  خواهد ماند و از گردونه ترقي و پيشرفت خارج خواهد شد.
وجود نظام شايسته سالار در هر كشور باعث دوام، مقبوليت و مشروعيت حكومت مي شود. نظام شايسته سالار، نظامي است كه در آن افراد مناسب در مكان و زمان مناسب منصوب شده و از ايشان بهترين استفاده در راستاي اهداف فردي، سازماني و اجتماعي به عمل آيد.
حركت در راستاي شايسته سالاري و تغيير در نگرش ها كار ساده اي نيست اما تهديدهايي كه در آغاز قرن بيست و يكم و با رشد روزافزون شتابي كه جهاني شدن به ضرورت تحول و تغيير تزريق مي كند و با انقلاب رايانه اي كه دسترسي آسان و ارزان به انبوهي از اطلاعات و تجربيات موفق جهاني را امكان پذير كرده است و نيز افزايش آگاهي مردم و ارتقاي دانش عموم جامعه، استقرار نظامي شايسته سالار را در كشورها اجتناب ناپذير مي نمايد. در قدم اول و براي شروع فرآيند شايسته سالاري، لازم است گردش اطلاعات و ارتباطات به طور شفاف درون جامعه صورت گيرد.
شايسته سالاري در حقيقت به كارگيري فرد مناسب در حرفه مناسب بر اساس تجربه، علم و ديگر موازين تعريف شده است و به عبارتي سپردن كار به كاردان، شايسته سالاري احترام به انسانيت خويشتن است. در شايسته سالاري بايد به اين نكته توجه شود كه شغل يا نقش مورد نظر با چه چالش هايي روبه روست. چه اقتضائاتي دارد و چه افرادي با كدام قابليت هاي مهارتي مي توانند به خوبي از عهده تصدي آن برآيند. از سوي ديگر بايد قابليت هاي فرد يا افراد مورد نظر شناسايي شود و بررسي گردد كه استعداد اكتساب چه قابليت هايي را دارا هستند. با عنايت به اين دو نكته مي توان فرد شايسته براي شغل يا نقشي تعيين نمود.
فرآيند شايسته سالاري
شايسته سالاري را در قالب يك فرآيند مي توان تعريف نمود. نخستين مرحله شايسته سالاري پنداري است. اگر ما شايسته سالاري را تبليغ كنيم تا همه واقعاً از درون باور كنند و بخواهند و بر مبناي آن عمل كنند، عمده مشكل شايسته سالاري در ايران حل خواهد شد.
مرحله دوم، شايسته خواهي است، يعني فضاي حاكم بر جامعه اعم از دولت و سازمان ها بايد تمايل براي استفاده از افراد شايسته وجود داشته باشد. شايسته يابي سومين بخش اين فرآيند است يعني جامعه براي يافتن افراد شايسته تلاش كنند و اين روحيه در حكومت جاري و ساري باشد. در مرحله چهارم شايسته گزيني مطرح مي شود. اين مرحله از اهميت خاصي برخوردار است و معيارها و مكانيزم هاي علمي و ظريفي دارد. دستاورد اين مكانيزم هاي گزينشي- چه به لحاظ رده شغلي و چه تناسب شغل و شاغل- قرار گيرند. اين مرحله را شايسته گماري مي گويند. ادامه اين فرآيند به آينده كشور بازمي گردد و در مقياسي كوچك تر به آينده سازمان ها بستگي دارد.
سازماني كه بخواهد در بازار رقابت باقي بماند و كشوري كه مي خواهد در منطقه پيشتاز باشد بايد شايسته پروري و شايسته داري را در برنامه هاي ميان مدت و بلندمدت خود قرار دهد. يعني بايد تلاش كند تا شايستگي افراد به صورت مستمر بهبود يابد و نيز مكانيزمي براي نگهداشت آنها تدارك ببيند. برخي محققان، بعد ديگري نيز به مراحل فوق اضافه مي كنند و آن را شايسته خروجي مي نامند. آنها معتقدند كه بايد افراد شايسته را بعد از بهره گيري از قابليت ها و كارآمدي آنها و در پايان خدمت به نحو شايسته اي بدرقه كنيم.
از شايسته سالاري تا شايسته محوري
برخي معتقدند كه شايسته سالاري در يك بستر شايسته محور تجلي پيدا مي كند. شايسته محوري را مفهومي گسترده تر از شايسته سالاري مي دانند و شمول آن را به همه افراد جامعه نسبت مي دهند و نه فقط رده هاي بالا و مديريتي. شايسته محوري ايجاد شرايط مناسب براي توسعه و اثربخشي شايستگي هاي فردي است. يك فرد شايسته به خودي خود نمي تواند براي سازمان نقش مؤثر ايفا كند و اثربخش باشد، مگر اين كه سازمان شرايط لازم را برايش فراهم كند. پس از يك سو سازمان بايد براي مشاغل خود،  مفاهيم شايستگي را تعريف كند و در مقابل كاركنان لازم است خود را در راستاي اين شايستگي ها توسعه دهند.
شايستگي
براي دستيابي به نظام شايسته سالار لازم است معاني، معيارها و ويژگي هاي افراد شايسته شناسايي و تعريف شود. به عبارتي مفهوم «شايستگي» مشخص گردد. سؤالاتي كه در اين راستا وجود دارد اين كه شايستگي چيست و مؤلفه هاي آن كدام است؟ آيا شايستگي در جوامع مختلف تفاوت دارد؟ مديريت مبتني بر شايستگي يعني چه؟ و چگونه و با چه شاخص هايي مي توان شايستگان را شناسايي و ارزيابي كرد؟ گرچه قدمت شايستگي را مي توان تا روم باستان و در متون فلسفي افلاطون جست وجو كرد، اما به تدريج و در گذر زمان مفاهيم شايستگي ها و قابليت ها به عرصه علم مديريت راه يافت و در بعد انساني و منابع انساني تجلي پيدا كرد. هرچند فهرست شايستگي ها در فرهنگ ها و حكومت ها و سازمان داراي فصل ها و نقاط مشتركي است، ولي در عين حال متناسب با فرهنگ جامعه و سازمان مي تواند رنگ تازه اي به خود بگيرد.
شايستگي ها مجموعه اي از دانش، مهارت ها، خصوصيات شخصيتي، علايق، تجارب و توانمندي ها در يك شغل يا نقش خاص است كه موجب مي شود فرد در سطحي بالاتر از حد متوسط در انجام وظيفه و ايفاي مسئوليت خويش به موفقيت دست يابد. در واقع شايستگي ها الگويي را ارائه مي كنند كه نشان دهنده فرد با عملكرد برتر در شغل محوله است و شايستگان آن بخش از نيروي فعال حرفه اي جامعه را تشكيل مي دهند كه ضمن آن كه از دانش و تخصص و مهارت توانايي لازم براي انجام امور محوله برخوردارند، فرامهارت هاي مورد نياز جهان امروز را نيز دارند.
تعاريف زير براي شايستگي عنوان شده است:
- رفتار يا مجموعه اي از رفتارهاي توصيف گر عملكرد عالي و شايسته در يك شغل خاص.
- طبقه بندي استانداردهاي شغلي و انتظارات نيروي كار.
- همراه و همگام سازي افراد، تيم ها و مديران با استراتژي هاي كسب و كاري سازمان.
- توانمندسازي، اعطاي مسئوليت و همراه سازي رهبري، اعضاي گروه و مديران در توسعه عملكرد.
- توسعه ارزيابي متمركز و تصميم هاي جبران  خدمت منصفانه.
اصولاً شايستگي يك امر پويا و ناپايدار است و متناسب با تغييرات محيط، شرايط، ارزش ها، بينش ها و اهداف، تغيير مي كند.
كانون ارزيابي
امروزه شايستگي فقط داشتن دانش، تخصص، مهارت و توانايي لازم براي انجام امور محوله نيست، بلكه در چارچوب تحولات جهاني نياز به فرامهارت هاي مورد نظر جهان امروزه است. امروزه پرورش مديران در كلاس جهاني، بحث روز دنياست.
انتخاب صحيح و مناسب افراد براي تصدي مسئوليت ها و مشاغل همواره از دغدغه هاي مسئولان و مديران بوده است. بررسي اين كه چه افرادي با كدام قابليت هاي مهارتي مي توانند از عهده يك مسئوليت برآيند و چگونه از شايستگي ها و قابليت هاي افراد به طور كامل و اثربخش استفاده شود، ادبيات، ابزارها و فنون خود را دارد. از جمله مؤثرترين اين ابزارها، تجارب جنگ هاي جهاني به ويژه جنگ جهاني دوم است كه منجر به رويكرد نويني در اين زمينه تحت عنوان «كانون هاي ارزيابي» شد.
در گذشته ارزيابي توانايي هاي بالقوه افراد به صورت سنتي صورت مي گرفت و اغلب كارايي چنداني نداشته و موجب قضاوت هاي نادرست بوده است. اين فرآيند به سال ۱۹۲۳ (در خلال جنگ جهاني اول) برمي گردد. بدين صورت كه روان شناسان و افسران عالي رتبه براي گزينش رهبران نظامي با برگزاري آزمون ها، رفتار داوطلبان يا كانديداها را مورد ملاحظه و ارزيابي قرار مي دادند. در جنگ جهاني دوم مشابه اين روش اجرا مي شد. سرانجام در سال ۱۹۴۹ دانشگاه كاليفرنيا در آمريكا كانون ارزيابي مديران دولتي را داير نمود. مشهورترين تجارب در اين خصوص مربوط به شركت AT&T است كه كانون ارزيابي آن در سال ۱۹۵۶ داير شد و سپس به سازمان ها و مراكز دولتي تسري نمود.
روندهاي مزبور، اهميت داشتن مديران توانمند و كارآمد را افزون تر مي نمايد. از اين رو، در اختيار داشتن مديران و رهبران توانمند يك دارايي ارزشمند تلقي مي شود كه كسب و تأمين آن به سهولت مقدور نيست. لذا كشورهاي پيشرفته صنعتي سالهاست كه با ايجاد مراكز ارزيابي و سرمايه گذاري هنگفت در زمينه جانشين پروري، مشكل خود را در اين زمينه حل كرده اند. در كشور ما پيش بيني مي شود با توجه به روند فعلي رشد اقتصادي و چشم انداز آينده بيست ساله كشور و نيز گذشت بيش از ربع قرن از انقلاب اسلامي و در شرف بازنشستگي جمعي از مديران كشور، سازمان ها و بنگاه هاي ما در سال هاي آينده به رقم قابل ملاحظه اي از مديران شايسته كه بايد به طور عمده از درون سازمان ها پرورش يابند، نياز خواهند داشت. به همين جهت موضوع جانشين پروري براي مديران، پيدا كردن و پرورش دادن مديران نسل آينده سازمان ها و بحث امكان به كارگيري مجموعه اي از ابزارها و فنون معتبر و قابل اتكايي كه براي ارزيابي و انتخاب افراد مورد استفاده قرار مي گيرد از اهميت خاصي برخوردار است.پيش بيني مي شود با توجه به محدود بودن استعدادهاي مديريتي، در سال هاي آتي، رقابت براي دستيابي به مديران مستعد و توانمند روز به روز بيشتر گردد. در شرايط كنوني براي رقابت در سطح جهاني نياز به مديران در كلاس جهاني است و نبايد تصور كنيم كه افرادي كه هم اكنون عهده دار مسئوليت هستند بتوانند شرايط آينده را هم اداره كنند.
اهداف كانون هاي ارزيابي
كانون هاي ارزيابي با هدف كلي كشف و شناسايي استعدادهاي نهفته و پنهان كاركنان به نحوي كه با پرورش و به كارگيري آنها، تحقق اهداف استراتژيك سازمان تضمين گردد، طراحي مي گردد. اهم اهداف اجراي كانون ارزيابي عبارت است از:
۱- ترويج فرهنگ شايسته سالاري و شايسته پروري.
۲- پرورش و ارتقاي شايستگي ها، توانمندي ها و مهارت هاي مديريتي.
۳- اطمينان از وجود مديران ارشد مورد نياز در آينده.
۴- زمينه سازي براي استفاده از حداكثر ظرفيت هاي فعلي.
۵- ايجاد تحرك و رقابت سالم و مبارزه با بي تفاوتي در سازمان ها.
۶- خلق شرايط جذب و ادامه خدمت مديران با استعداد.
۷- جست وجو براي يافتن استعدادهاي بالقوه مديريتي.
۸- افزايش انگيزه كارشناسان توانمند.
۹- امكان حفظ كارشناسان توانمند و كاهش نرخ جابه جايي شغلي.
۱۰- توجه به توانمندي هاي درون سازمان.
۱۱- طراحي و برنامه ريزي مسير ارتقاي شغلي.
۱۲- هدفمند كردن آموزش ها.
در كانون هاي ارزيابي چه مي گذرد؟
كانون هاي ارزيابي نام محلي براي انجام ارزيابي ها نيست بلكه شامل سلسله فعاليت هايي است كه قابليت ها و شايستگي هاي فرد را مي سنجد. هر سازمان يا دستگاهي در مرحله اول بايد مجموعه اي از شايستگي هاي مورد نظر خود را تعريف نمايد. يعني نتيجه علمي تناسب بين شغل و شاغل اين است كه جمعي از شايستگي ها را خواهد داشت و براساس آنها ارزيابي صورت مي گيرد. كانديدا شدن، آگاهي دادن، آماده سازي، تعيين مراكز، انجام فعاليت ها، تحليل نتايج و گزارش، به ترتيب، مراحل مختلف گردش كار در مراكز ارزيابي برشمرده مي شود. فعاليت ارزيابي معمولاً در دو بخش كتبي و تعاملي انجام مي شود. شكل رايج ارزيابي به صورت گروهي است، هرچند كه از فعاليت هاي فردي هم ممكن است استفاده شود. ارزيابي توسط تيم خبره در هر فعاليت صورت مي گيرد و يك تيم هم روند كار را نظارت مي كند. قابل توجه اين كه تيم تحليل از تيم ارزياب متفاوت است.
كانون ارزيابي در عين ظاهري پيچيده و گران ولي با عنايت به ويژگي هاي برجسته آن در انتخاب افراد شايسته به ويژه مديران، داراي روندي رو به رشد است. اگر بپذيريم كه مديران در اثر بخشي سازمان ها نقش سرنوشت ساز ايفا مي كنند، بايد در گزينش و ارتقاي آنها دقت و وسواس به خرج داد. كانون ارزيابي با تمركز بر شاخص هاي عملكردي و شايستگي هاي لازم مديران، طراحي ابزارهاي متنوع سنجش به صورت تمرينات شبيه سازي شده و ارزيابي داوطلبان طي مدت نسبتاً طولاني تر از روش هاي متداول (مثل مصاحبه)، ارزيابي نسبتاً فراگير و جامعي از ابعاد پيچيده افراد ارائه مي كند. پيچيدگي اين فرايند، ضرورت استفاده از مشاوران و متخصصان صاحب نظر و انجام بررسي و مطالعات براي اجراي مؤثر آن را ايجاب مي نمايد.
اگر به عنوان يك مدير، مورد ارزيابي يكي از كانون هاي ارزيابي قرار گيريد، بايد آمادگي داشته باشيد كه همراه با چند مدير ديگر به ساخت كار دستي بپردازيد. در حين انجام كار تيمي با همتايان خود، مهارت هاي مختلف مورد نياز براي كار گروهي موفق را بروز دهيد. بايد از مصاحبه رودرروي با چند خبره ارزيابي، سربلند بيرون آييد و در شرايط بحراني كه براي شما ترسيم مي شود، تصميم مدبرانه اي اتخاذ كنيد. اين ها همه بخشي از آزمون هاي طراحي شده براي سنجش قابليت ها و توانمندي هاي شما هستند تا شايستگي ارتقاي سازماني شما را به اثبات رسانند.
كانون هاي ارزيابي در مقايسه با ساير روش ها
محققان حوزه منابع انساني و طراحان كانون هاي ارزيابي به موارد زير به عنوان وجوه تمايز اين كانون  ها در برابر ساير الگوها و روش ها اشاره دارند:
۱- داراي اعتبار قابل قبول و قابل استناد.
۲- تأكيد بر تجزيه و تحليل مشاغل براي دستيابي به فهرست قابليت هاي مورد نياز.
۳- تاكيد بر مطالعه دلايل موفقيت شاغلين موفق مشاغل مورد نظر.
۴- استفاده از چند شيوه و روش ارزيابي (به صورت مكمل).
۵- استفاده از چند ارزياب (از داخل و خارج از سازمان).
۶- استفاده از شبيه سازي در ارزيابي ها به منظور قرار دادن افراد در موقعيت هاي واقعي و مشاهده و ارزيابي رفتارها، عمل ها و عكس العمل هاي آنان.
۷- ارزيابي براساس شواهد رفتاري عيني به جاي قضاوت هاي ذهني.
۸- تلاش براي تحقق اتفاق نظر ارزيابان از طريق گفت وگو و اقناع به جاي رأي گيري.
روزگار كنوني ما
رئيس جمهور نيز حل مشكل كشور را شناسايي موانع تحقق شايسته سالاري و رفع آنها دانسته است و در ماده ۱۴۱ قانون برنامه چهارم توسعه نيز دولت موظف شده است به منظور استقرار نظام شايسته گرايي و ايجاد ثبات در خدمات مديران، لايحه اي را تهيه و به مجلس شوراي اسلامي تقديم نمايد. در اين لايحه بايد مشاغل مديريتي در دو بخش سياسي و حرفه اي، تعريف و طبقه بندي گردد و نيز در انتخاب و انتصاب افراد، به پست هاي حرفه اي، شرايط تخصصي لازم معين شده باشد تا افراد از مسير ارتقاي شغلي به مرتبه هاي بالاتر ارتقا يابند و در مواردي كه از اين طريق امكان انتخاب وجود نداشته باشد، با انجام ارزيابي هاي مديريتي و تخصصي لازم، انتخاب صورت پذيرد.
مديران توانمند و شايسته، بزرگترين سرمايه هاي يك كشور و محور توسعه و پيشرفت آن محسوب مي شوند. تربيت مدير به مراتب مشكل تر و طولاني تر از تربيت افراد در هر حرفه ديگري است. براي مدير شدن، بيشترين يادگيري در محل كار و با انجام وظايف شغلي يا تجربه صورت مي گيرد. پرورش مديران آينده و آن هم در كلاس جهاني نيازمند به شناسايي افراد با شايستگي هاي ويژه است و مستلزم برنامه ريزي اصولي در جهت توانمند نمودن آنهاست.
ضرورت ايران امروز براي حضور در عرصه هاي جهاني و تحقق برنامه هاي توسعه و سند چشم انداز توسعه كشور كه ايران را كشوري دست يافته به جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري در مقياس منطقه اي، توسعه يافته همراه با رشد شتاب علمي، كاهش نرخ بيكاري و ارتقاء سطح و كيفيت زندگي مردم تصوير كرده است، با داشتن منابع غني و مردماني خلاق، فقط و فقط شايسته سالاري و شايسته محوري است. در پس شايسته سالاري است كه مديران توانمند و شايسته سكان اداره امور كشور را به دست گرفته و با تلاش خويش و اعتماد و حمايت مردم راه ترقي ايران اسلامي را طي مي كنند. بايد در راستاي تحقق عدالت محوري، از همه كساني كه مستعد هستند و مي توانند به صورت بالقوه نيازهاي آتي كشور را برطرف كنند دعوت شود، آنها وارد مراكز فرايند ارزيابي و آزمون شوند، شايستگان انتخاب و به كار گمارده شوند. كانون هاي ارزيابي كه به جهت ماهيت و كارايي، برخي متخصصان از آن به عنوان كانون هاي توسعه نام مي برند ابزاري قدرتمند براي شناسايي شايستگان و تحقق شايسته سالاري است.

به بهانه ۱۰ آذرماه روز جهاني ايدز
ايدز و تهديد سلامت جهاني
004281.jpg
مريم غفاري
آمارهاي منتشر شده از سوي سازمان ملل حاكي است بيش از ۴۰ ميليون نفر در جهان به بيماري ايدز مبتلا هستند.بنابر گزارش سازمان ملل از سال ۱۹۸۰ تاكنون اين بيماري جان بيش از ۲۵ ميليون نفر را در سراسر جهان گرفته كه از اين تعداد ۵/۳ ميليون نفر در سال گذشته رخ داده است.آمارها نشان مي دهد تنها يك ميليون نفر از مجموع ۴۰ ميليون نفر مبتلا ي به اين بيماري در سراسر جهان تحت درمان قرار مي گيرند.در ايران نيز بنابر آخرين آمارهاي رسمي تعداد مبتلايان به ايدز ۱۲ هزار نفر است اما آمارهاي غيررسمي تعداد مبتلايان به اين بيماري را در ايران ۱۰۰ هزار نفر برآورد مي كند.مشكل دستيابي به آمار دقيق بيماران ايدز در ايران از آنجا ناشي مي شود كه در كشور ما ابتلا _ اين بيماري «تابو» تلقي مي شود و با هاله اي از شرم و منع هاي اخلاقي و فرهنگي همراه است كه اين موضوع مانع از اعلام بيماري از سوي افراد شده و همين مساله منجر به پنهان ماندن بيماري، طي نشدن پروسه درمان و در نتيجه شيوع سريع آن مي شود.در مقاله زير آسيب ها و عوارض ايدز تشريح شده است. با اميد به تدوين اجراي هر چه سريعتر برنامه ملي مبارزه با ايدز در كشورمان اين مقاله را با هم مي خوانيم.
بيماري ايدز در مكان هايي كه نظام هاي سلامت ضعيف قادر به ارايه خدمات نيستند به سرعت درحال گسترش است و به اين ترتيب مساله ويروس نقص ايمني انساني ايدز، مسايلي را در حيطه حقوق بشر به خصوص درباره حق برخورداري از سلامت به پيش مي كشد كه پرداختن به آن از فوريت برخوردار است.حال بايد ديد كه جامعه بين المللي تا چه حد با اين تهديد جديد عليه سلامت جهاني، برخورد مناسبي داشته است؟ علي رغم دستاوردهاي علمي قابل ملاحظه (ابداع روش هاي تشخيص كم هزينه قبل از نيمه اول دهه ۱۹۸۰ ،شناسايي توالي كل ژنوم ويروس نقص ايمني انساني كمتر از ۱۵ سال بعد و پيدايش درمان هاي ضد رتروويروس اثربخش تا سال ۱۹۹۵) انتشار اين ويروس همچنان ادامه داشته است.
در تمام نقاط جهان، ويروس نقص ايمني انساني از طريق مكانيسم هاي نسبتا محدودي منتقل مي شود.
اين ويروس يكي از رتو ويروس منتقله از راه خون است و از طريق تماس جنسي، تزريق خون آلوده، مصرف موادمخدر به صورت تزريقي، عدم رعايت آن چه كه هم اكنون در محافل پزشكي تحت نام «احتياط هاي عمومي» شناخته مي شود و از مادر به كودك طي بارداري، زايمان و شيردهي منتقل مي شود.
همه گيرشناسي ويروس نقص ايمني انساني، تغييرات پوياي اين خطر، آموزنده است. اما همه گيرشناسي تنها بخشي از شرح ماجرا را بيان مي كند. بيماري كه چنين تاثير نامطلوبي بر اميد به زندگي مي گذارد افزون بر هزينه سنگين مستقيم انساني، آثار بسيار مخربي بر بافت جوامعي وارد مي نمايد كه هم اكنون زير بار سنگين بيماري ها دست و پا مي زنند. اما اين ماجرا ابعاد گسترده تري دارد به طوري كه اندازه گيري تمام آنها توسط اقتصاددانان مقدور نيست.ساير دانشمندان علوم اجتماعي درپي گسترش دامنه تحليل هاي خود در رابطه با پيامدهاي سوء ناشي از بيماري بر زنجيره اي از وقايع و فرآيندهاي مختلف هستند. به عنوان مثال، پيامدهاي اجتماعي حاصل از ميليون ها كودك يتيم شده در اثر ايدز چيست؟
ضايعات اجتماعي ناشي از ايدز
در اوايل بروز اپيدمي ايدز، تصور مي شد كه اين بيماري مخصوص كشورهاي غربي است، ولي با انتشار سريع آن در آفريقا و آمريكاي جنوبي و بالاخره آسيا مشخص شد كه بيماري ايدز نژاد، مرز، كشور، جنس و سن نمي شناسد و هيچ كس در امان نخواهد بود.
دكتر كيانوش كمالي، متخصص بيماري هاي عفوني و كارشناس اداره ايدز وزارت بهداشت در گفت وگو با همشهري در اين رابطه مي گويد: مسايل اجتماعي _ اقتصادي ناشي از ايدز فراتر از تصور است، زيرا درحالي كه اكثر بيماري هاي عفوني، جان كودكان، نوجوانان و يا پيران را به مخاطره مي اندازد، بيماري ايدز به ويژه جوان ها و بالغين ميان سال را از پاي درمي آورد. بديهي است كه مرگ اين لايه ها باعث تخريب نظام هاي اجتماعي و اقتصادي شده و توسعه و امنيت كشورها را به طور جدي به مخاطره مي افكند.
بدين گونه، بشريت اكنون با بزرگترين و جدي ترين همه گيري در تاريخ خود روبه روست و به علت رشد بي وقفه وسيع اين بيماري در طي ۲۰ سال گذشته، ديگر نمي توان هيچ فرصت و امكاني را براي مبارزه با اين بيماري و عوارض اجتماعي _ اقتصادي آن از دست داد و درواقع مبارزه با ايدز يك تعهد اجتماعي است.
ما مي دانيم كه آغاز دوران نوجواني يعني از سنين ۱۰ تا ۱۴ سالگي، دوراني است كه الگوهاي پايدار رفتار سالم _ ازجمله به تعويق انداختن آغاز فعاليت جنسي كه مي تواند گسترش عفونت HIV يا بيماري ايدز را فرو نشاند، شكل مي گيرد. شكل دادن الگوهاي سالم از آغاز دوران نوجواني، بسيار آسانتر از تغييردادن الگوهاي رفتاري مخاطره آميزي است كه پيش از اين شكل گرفته است.
اگر جوانان به طور خاص در اولويت قرار گيرند، در آينده مسير اين بيماري همه گير تغيير خواهد يافت.
تغييردادن انتظارات و الگوهاي رفتاري، نتايج و منافعي ماندگار، خواه در پيشگيري از ابتلا به عفونت HIV، خواه در غلبه بر ننگ ناشي از ابتلا به اين ويروس دربر خواهد داشت.
وي مي گويد، چالشي كه پيش روي ماست عبارتست از ترويج دادن برنامه هاي ثمربخشي كه بتواند جوانان را در كليه جنبه هاي واكنش نشان دادن به HIV/Aids درگير نمايند.
دكتر كمالي درخصوص مساله انگ اجتماعي بيماري ايدز مي گويد: ايدز بلاي جامعه معاصر است و در همه كشورهاي جهان، در گروه هاي سني متفاوت، نژادهاي مختلف و در هر دو جنس مشاهده مي شود. ايدز تنها يك مشكل بهداشتي نيست، بلكه يك مشكل اجتماعي _ فرهنگي است. بيماران مبتلا به ايدز بي نهايت آسيب پذيرند. به علت پيش داوري و ترس از سرايت بيماري، اين بيماران درمورد انتخاب مسكن، شغل، مراقبت هاي بهداشتي و حمايت عمومي مورد تبعيض قرار مي گيرند. رفتارهاي نامناسب و تحقيرآميز موجب انزواي بيمار گشته، فرصت آموزش را از وي مي گيرد. وحشت مرگ، وحشت طرد و تنهايي و انگ اجتماعي، اخراج كارگران مبتلا و بدنامي از طرف دوستان و خانواده سبب مي شود افرادي كه گمان مي كنند ممكن است آلوده باشند، وضعيت خودشان را تا جايي كه مقدور است مخفي نگه دارند كه اين خود موجب گسترش آلودگي است.
آسيب هاي ايدز بر جمعيت جهان
تحقيق جامع سازمان ملل با اشاره به آسيب هاي ويرانگر ايدز بر روي توسعه انساني تاكيد كرده است: اغلب تحقيق ها بيانگر آن است كه اين كشورها به طور متوسط بين يك تا دو درصد از رشد اقتصادي سالانه خود را از دست مي دهند، اما اين بيماري همچنين زيان هايي را بر درآمد بخش دولتي زده و به طور متوسط قابليت آن را براي پاسخگويي موثر به پيشرفت موردنظر اجلاس سران گروه هشت (اهداف توسعه _ كاهش فقر در جهان به نصف تا سال ۲۰۱۵) كاهش مي دهد.
آسيب هاي اين بيماري به ويژه بر روي زنان و دختران قابل ملاحظه است. اغلب زنان در كشورهايي كه اين بيماري در آن شايع است با اوضاع نامساعد اقتصادي، حقوقي، فرهنگي و اجتماعي روبه رو هستند كه اين امر ضربه پذيري آنان را در قبال اين بيماري افزايش مي دهد. در بسياري از كشورها زنان مراقب، توليدكننده و سرپرست زندگي خانوار هستند. اين به مفهوم آن است كه آنان بيشترين سنگيني بار بيماري ايدز را تحمل مي كنند. خانواده ها ممكن است دختران جوان را از مدارس براي مراقبت از اعضاي بيمار خانوار خارج سازند. زنان مسن تري كه از كودكان بالغ مبتلا به بيماري ايدز مراقبت مي كنند، خود بيمار مي شوند. زنان جواني كه همسرانشان را بر اثر ابتلاي به ايدز از دست مي دهند، ممكن است اراضي كشاورزي آنها و اموال آنها را پس از مرگ (اعم از اين كه موروثي باشد يا نباشد) از دست بدهند.
تحقيق جامع سازمان ملل حاكي از آن است كه كشورهاي جمعيت جهان (چين و هند) با جمعيتي معادل ۲ ميليارد و ۲۵۰ ميليون نفر در اين قاره واقع شده است.
ميزان ابتلاي به ويروس ايدز در اين دو كشور بسيار كم است: در چين يك دهم درصد و در هند بين ۴ دهم درصد تا ۳/۱ درصد. اما نگاهي دقيق تر فاش مي سازد كه در هر دو كشور به طور جدي در تعدادي از ايالت ها و مناطق مشكلات جدي وجود دارد. در چين درصورتي كه اقدام موثري اتخاذ نشود، ممكن است تا سال ۲۰۱۰ ده ميليون نفر به بيماري ايدز مبتلا شوند. اين ويروس هم اكنون به تمامي ۳۱ ايالت اين كشور، مناطق خودگردان و شهرداري اين كشور سرايت كرده است، با اين حال هر منطقه اي الگوي متمايز شيوع اين بيماري را دارد. در برخي از ايالت ها تزريق موادمخدر از سوي استفاده كنندگان، ويروس ايدز را گسترش مي دهد. در ميان استفاده كنندگان از موادمخدر تزريقي شيوع اچ.آي.وي بين ۳۵ تا ۸۰ درصد در شين جيانگ و ۲۰ درصد در گوانگ دونگ است. اين تحقيق اضافه كرده است: هند بزرگترين ميزان مبتلايان به ويروس ايدز را در جهان (پس از آفريقاي جنوبي) دارد و در اين كشور ۶/۴ ميليون نفر در سال ۲۰۲۰ به بيماري ايدز مبتلا بودند. ميزان ابتلاي به ويروس ايدز در ميان معتاداني كه از ابزار تزريق سترون (استريل) نشده استفاده مي كنند، ۶۰ تا ۷۵ درصد است.
آموزش، مهمترين استراتژي كنترل بيماري
دكتر كمالي، مهمترين استراتژي در كنترل بيماري ايدز را، آموزش ذكر مي كند و معتقد است: ايدز بيماري قابل پيشگيري است و اكنون زماني است كه با فعاليت مشترك، امكانات موجود را بسط و توسعه دهيم تا چگونگي پيش گيري از HIV و ديگر بيماري هاي مقاربتي (STD) اروشن شود. همچنين به آنها آموزش دهيم تا آگاهي خود را به همگنان خود منتقل نمايند. خوشبختانه اخيرا دستگاه ها و نهادهاي رسمي آموزش برنامه هايي را براي بهداشت جنسي و پيشگيري از ايدز در دبيرستان ها تدارك ديده اند، اما مديران برخي از رسانه ها و مطبوعات هنوز با نوعي احتياط سعي در كم گويي و پنهان كردن مساله دارند و اين مي تواند به سياست افزايش اطلاعات و جامعه جوان ما لطمه بزند.
وي معتقد است، آموزش مي تواند توده اي باشد كه از طريق رسانه ها و مطبوعات يا آموزش به گروه هاي در معرض خطر باشد. ازنظر من آموزش توده مردم از همه مهمتر است. قشر جوان ازنظر ما خيلي مهم هستند چون از لحاظ سني وارد فاز تجربه رفتارهاي جنسي مي شوند و رفتار در آنجا شكل مي گيرد يعني فرد ۴۰ ساله اي كه رفتار غلط دارد خيلي سخت است رفتارش را عوض كنيم ولي تشويق و آموزش به يك جوان به رفتار درست راحت است. از اين بابت آموزش عمومي بهتر از هر برنامه ديگري است.
عدالت در پيشگيري از ايدز
دو دهه نخست از ظهور ويروس نقص ايمني انساني، به ميزان زيادي بهترين راه هاي پيشگيري و كاستن از درد و رنج ناشي از آلودگي به ويروس نقص ايمني انساني را مشخص كرده است. موفقيت هاي بزرگ و كوچكي قابل ذكر است اما شكست هاي مستندي نيز روي داده است كه درس هاي مهمي به ما آموخته اند. گرايش هاي جديدي درحال ظهور هستند. تفاوت هاي محلي مهمي وجود دارد كه تعميم گسترده به همه گيري جهاني ايدز را شديدا زيانبار مي كند. آنچه كه در شرايط كنوني مي توان به صورت مستند بيان نمود، مجموعه از زيرشاخه هاي مرتبط با همه گيري است. هريك از اين زيرشاخه ها نيازمند مجموعه اي متفاوت از مداخلات هستند. خوشبختانه تجارب به دست آمده طي ۲۰ سال گذشته، راهنمايي مناسبي براي افرادي كه خواستار معكوس نمودن اين روندها هستند، فراهم مي نمايند.
يكي از مهمترين درس هاي فراگرفته شده از سال هاي اخير عبارت است از نياز به ادغام پيشگيري و مراقبت از ايدز. عدالت در پيشگيري از ايدز مستلزم ارايه اطلاعات صحيح و مناسب از نظر فرهنگي (همراه با توزيع ابزارهاي پيشگيري موجود) به افرادي است كه در معرض بيشترين خطر عفونت ويروس نقص ايمني انساني قرار دارند (در هر جايي كه زندگي مي كنند.) سازمان جهاني بهداشت، پيشگيري فراگير و عادلانه را به عنوان اصل بنيادي فعاليت هاي خود در زمينه ايدز مدنظر قرارداده است. در شرايطي كه برخي از مطالعات بر نياز تلاش هاي مستمر در ترويج روابط جنسي سالم و روش هاي طبابت مناسب تاكيد مي ورزند، هيچ داده اي براي تاييد اين ادعا كه در مكان هاي فقير ازنظر منابع كه ويروس نقص ايمني انساني بيشترين ضايعات خود را تحميل مي نمايد، افزايش دسترسي به مراقبت از ايدز مانع از اقدامات پيشگيرانه خواهد شد، وجود ندارد.
از سوي ديگر، ارتقاي مراقبت مي تواند مستقيما از چند راه سبب تقويت روش هاي پيشگيري گردد. اين راهها عبارتند از: افزايش تقاضا براي مشاوره و آموزش داوطلبانه، كاستن از انگ بيماري و ترويج آزادي بيشتر در بحث هاي مربوط به ويروس نقص ايمني انساني، ايدز در جامعه و كمك به حفظ كانون سالم خانواده و پايداري آن ازنظر اقتصادي و به اين ترتيب، كندنمودن روند رشد جمعيت هاي در معرض خطر مانند روسپي ها و...
چه چيز مسوول جدايي فاحش بين پيشگيري از ايدز و مراقبت هاي درماني از آن به حدي شده است كه در كشورهاي درحال توسعه اكثر مبتلايان به ويروس نقص ايمني انساني دسترسي مناسبي به مراقبت هاي پزشكي ندارند؟ اين مطلب كه ساخت درمان ضد رتروويروسي اثربخش براي ايدز، تنها ۱۵ سال به طول انجاميده است، ازنظر عده اي يك موفقيت تلقي مي شود، اما با درنظرگرفتن دهها ميليون نفري كه در اثر ايدز جان باخته اند، بايد پذيرفت كه اين پيروزي بسيار دير حاصل شده است. اما اين حقيقت كه پيش از فراهم شدن درمان اثربخش، مطالب بسياري درمورد ويروس نقص ايمني انساني و روش هاي انتقال آن مشخص شده بود، در ايجاد فاصله بين پيشگيري و مراقبت از ايدز (هم در كشورهاي ثروتمند و هم در كشورهاي فقير)  دخيل بوده است. در استراليا، اروپا و ايالات متحده، پيشگيري و مقوله پيشگيري از آلودگي و مراقبت درماني از افراد آلوده به ويروس نقص ايمني انساني حيطه هايي كاملا جدا هستند. در كشورهاي ثروتمند پيشگيري از آلودگي ويروس نقص ايمني انساني، معمولا در درمانگاه هاي ارايه كننده مراقبت هاي درماني ايدز روي نمي دهد. با اين حال در بسياري از كشورهاي فقير، در درمانگاه ها تنها خدمات پيشگيري صورت مي گيرد و عموما كاري درمورد مراقبت هاي درماني انجام نمي شود.
نتايج حاصل از اين جدايي، نامطلوب بوده است. اگرچه موفقيت هاي قابل ملاحظه اي روي داده، اما دستاوردهاي آنها توزيع متوازني نداشته است. علي رغم افت چشمگير در ميزان هاي مرگ و مير تعديل شده ازنظر سن در ميان برخي مبتلايان به ايدز، در كشورهاي درگير هنوز همه گيري ها در بعضي زيرگروه هاي جمعيتي ادامه داشته يا رو به افزايش است. ميزان انتقال ويروس نقص ايمني انساني مانند هر بيماري ديگر براساس وضعيت اجتماعي، متغير است.
در مكان هايي كه انتقال و يروس نقص ايمني انساني در آنها ارتباط بسيار نزديكتري با مصرف مواد به صورت تزريقي دارد، ثابت شده است كه راهبردهاي مبتني بر كاهش زيان (به عنوان مثال، فراهم ساختن تجهيزات تميز براي تزريق و نيز درمان كافي براي وابستگي دارويي) اثربخش هستند. اما در تمام مكان هاي مورد مطالعه، جدايي بين پيشگيري و درمان (كه عمدتا در كشورهاي بسيار فقير كه تعداد اندكي از افراد نيازمند درمان تحت پوشش مراقبت درماني قرار دارند) سبب شده است تا واكنش نسبت به اين بيماري بي اثر گردد و انگ اجتماعي ناشي از آن شدت يابد.
ادغام برنامه هاي پيشگيري و مراقبت درماني از عفونت ويروس نقص ايمني انساني، يكي از مضامين مكرر و متحدكننده تلاش هاي سازمان جهاني بهداشت است هرچند تنوع زيادي در زيرشاخه هاي اين همه گيري به چشم مي خورد، در مكان هايي كه به ويروس نقص ايمني انساني (ايدز) به عنوان يك مساله اختصاصي نگاه نمي شود، بلكه از منظر يك مساله عمومي مدنظر قرار مي گيرد، با اتخاذ يك سياست عمومي مناسب مي توان از عفونت هاي جديد پيشگيري كرد و همچنين، مرگ را در ميان افرادي كه از قبل دچار ويروس نقص ايمني انساني شده اند، به تاخير انداخت.
مسلما براي آنكه جدايي بين پيشگيري و مراقبت از ميان برود، كارهاي بسياري بايد انجام شود، پزشكان بايد تضمين كنند كه مهارت هاي منحصر به فرد آنها به طور مطلوب براي فايده رساني به بيماران به كار مي رود و فعالان اجتماعي بايد از مشاركت بسيار مهم خود در زمينه پيشگيري، حمايت، آموزش و حمايت از مبتلايان دريغ نكنند.

اجتماعي
اقتصاد
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |