گفت وگو با قيصر صالحي، نماينده دير، كنگان و بم در مجلس شوراي اسلامي
منطقه روبه رشد
|
|
مريم پاپي
شايد معروف ترين درخت جهان درختي باشد كه بزرگترين قطب نفتي ايران شد. امروز اين درخت را به عنوان درخت نمي شناسند. چون كسي نمي داند كه «عسلو» نام درختي بومي است. عسلويه با نفت و گاز و دلار مترادف شده است.عسلويه با لهجه عسلويه اي توصيف مي شود؛ اينك از گوجه فرنگي هاي زيبا و محصولات كشاورزي مرغوب منطقه خبري نيست، بوي گاز زندگي را بر مردم تنگ كرده و در كنار يكي از بزرگترين ميدان هاي نفتي و گازي دنيا، زنان سيلندر گاز به دوش مي كشند تا شايد در روستاهاي اطراف تكه ناچيزي از اين گاز را به دست آورند.
پشت در اتاق نماينده اين منطقه، در ميانه نخستين روز هفته آنقدر شلوغ بود كه انتظارش نمي رفت. عسلويه اي كه تنها ۲۰۰ هزار نفر جمعيت دارد، منطقه آرام و بي جنب و جوشي نيست. صالحي به گفته خودش بچه بومي منطقه است.صالحي، سه فرمانداري (شهرستان) و ۹ شهر از جمله ديركنگان، جم و عسلويه را در حوزه انتخابيه خود دارد. وي مي گويد: «استان بوشهر از هر لحاظ جايگاه ويژه اي در اقتصاد كلان كشور دارد. خوشبختانه هر منطقه بوشهر پربركت است. ما منطقه نفتي بهرگان را داريم كه شمالي ترين نقطه استان بوشهر است. منطقه نفتي خارك را داريم. از سمت دريا بنادر بسيار بزرگي داريم. بوشهر استان بسيار زرخيزي است. مخصوصاً پروژه عسلويه كه امروز تبليغات آن گوش دنيا را كر كرده است.»امروز عسلويه به عنوان پايتخت اقتصادي كشور شناخته شده و تاكنون بالغ بر ۲۰ ميليارد دلار در منطقه سرمايه گذاري شده است. پس از اتمام پروژه ها روي درآمد ۳۰-۴۰ ميليارد دلاري كه سالانه از آن حاصل مي شود حساب باز شده است.
* در خود منطقه عسلويه در حال حاضر نرخ بيكاري چقدر است و چه ميزان نيروي آماده به كار وجود دارد؟
- آمار رسمي گرفته نشده ولي به نظر من در عسلويه بين ۸ تا ۱۰ درصد بيكاري داريم. به طوري كه بيش از ۱۰ هزار نفر نيروي آماده به كار استان، در نوبت كار هستند. ما معتقديم چراغي كه به خانه رواست به مسجد حرام است.
* علتش چيست؟
- چند علت دارد. علت اصلي اين است كه با وجود قانون و تأكيد همه مسئولان در آن جايي براي نظارت بر قانون نيست. متأسفانه با وجودي كه عسلويه به عنوان پايتخت اقتصادي كشور شناخته شده و تا امروز بالغ بر ۲۰ ميليارد دلار در منطقه سرمايه گذاري صورت گرفته ولي متأسفانه مسائل اداري آن ساماندهي نشده است.
عسلويه نياز به توسعه اداري و كسي كه بتواند بر قانون كار نظارت كند دارد. وزارت كار بايد پيگير حقوق بومي ها و غيربومي ها باشد. متأسفانه در عسلويه يك اداره كار هست كه در كل مجموعه آن كمتر از ۵ نفر وجود دارد.نه تنها براي استخدام نيروهاي بومي، بلكه همه كساني كه در عسلويه كار مي كنند و از سرمايه هاي كشور ما هستند بايد تشكيلات قوي در وزارت كار داشته باشيم. متأسفانه در عسلويه محيط كار مناسب نيست، كمپ هاي كاركنان از نظر بهداشتي و اسكان مشكل دارند. قانون كار رعايت نمي شود و حتي پيمانكاراني كه از نقاط ديگر به آنجا آمده اند نگراني هاي زيادي دارند.
* آيا نيروهاي بومي در حالي كه تخصص لازم را دارند، به كار گرفته نشده اند و اگر تخصص ندارند به نظر مي رسد بايد مراكزي براي آموزش نيروهاي بومي در عسلويه ايجاد شود.
- هر پروژه اي شايد به ۲۰ درصد نيروهاي فني نياز داشته باشد. حدود ۶۰-۷۰ درصد نيروها، بخصوص در پروژه هاي در حال ساخت نيروهاي نيمه فني و ساده هستند. پروژه اي كه ۶۰ هزار نفر در آن مشغول كار شده اند، مطمئن باشيد حداقل ۳۰ هزار نفر نيروي كار غيرتخصصي مي خواهد.
* چه تعداد نيروي خارجي در عسلويه مشغول به كارند؟
- الان حدود ۳-۴ هزار نيروي خارجي در عسلويه هستند. سياست بر اين است و توصيه شده كه نيروهاي غيرفني كه در كشور يافت مي شوند خارجي نباشند ولي علي رغم اين توصيه، بعضي از شركت ها نيروهاي كارگر ساده خدماتي خارجي از كشورهايي همچون فيليپين آوردند كه خوشبختانه با نظارت اداره كار و مسئولان محلي تعداد اينها در حال كاهش است. ولي به حضور نيروهاي فني، كيفي و نيروهاي مربوط به تخصص هاي بالادستي نياز است.
* قبل از ورود نفت به منطقه محل درآمد مردم چه بود؟
- در حوزه من شامل عسلويه، نخل تقي، كنگان و دير، تقريباً مردم در سه بخش عمده كار مي كنند. چون اكثر منطقه ساحلي است، آنها به ملواني و صيد ماهي و ميگو اشتغال داشتند. بخشي از شغل مردم هم تجاري- صنعتي است. با وجودي كه منطقه گازي است، كشاورزي بسيار خوبي داشته كه هنوز هم دارد.
*صنعت چه تأثيري روي كشاورزي منطقه گذاشته است؟
- از زماني كه صنعت آمده، كشاورزي را تحت الشعاع قرار داده، بخش زيادي از مزارع منطقه در اين پروژه ها قرار گرفته اند و كار كردن در بخش بزرگي از مزارع هم كه اطراف اين پروژه ها قرار گرفته براي مردم مقرون به صرفه نيست.مثلاً شهرستان جم به كشاورزي معروف بود. چون منطقه كوهستاني و خوش آب و هوايي است و حدود ۱۰ درجه با ساير مناطق استان اختلاف دما دارد.
پالايشگاهي به نام پالايشگاه فضل جم است كه روزانه ۱۱۰ ميليون متر مكعب توليد گاز دارد. متأسفانه اين پالايشگاه به عنوان يكي از صنايع آلاينده است و به دو دليل نياز پالايشگاه به آب منطقه و استفاده حجم زيادي از آب هاي چاههاي منطقه براي مصارف خانگي و صنعتي است.
* پساب ها چه مي شوند؟
- متأسفانه براي پساب ها هم كاري انجام نشده. ضمن اينكه اكثر چاههاي منطقه خشكيده و سهم آب كشاورزي منطقه را گرفته اند. بخشي از رودخانه هاي منطقه كه كنار پالايشگاه بود بلعيده شده و آلودگي هاي گازي روي آن تأثير گذاشته است.
مثلاً ما روستاي زيبايي به نام شهر خاص داريم. كه قبلاً وقتي وارد آن مي شدي احساس نمي كردي منطقه اي در جنوب كشور است ولي اكنون صنعت معضلاتي را براي آن به وجود آورده است.
* توسعه عوارضي دارد ولي از سوي ديگر يك سري رانت ايجاد مي كند. قبل از اينكه اين سرمايه گذاري هاي نفتي اتفاق بيفتد، زمين ها ارزش كشاورزي داشتند ولي بعد از شروع پروژه هاي نفتي قيمت اين زمين ها بالاتر رفته است. آيا اين سود حاصل از بالا رفتن زمين ها به مردم منطقه رسيده يا اينها هم به بورس بازي و دلال بازي افتاده است؟
-مگر در مناطق محروم و دورافتاده چند درصد مردم صاحب زمين هستند؟ اگر برآورد كنيد زمين هاي كشاورزي و زمين هاي بزرگ هميشه متعلق به ۵ تا ۱۵ درصد مردم است. گران شدن زمين ها براي اين تعداد از مردم خوشايند است ولي ۸۵ درصد بقيه ضرر مي كنند.
* قيمت زمين در عسلويه از گذشته تا به حال چقدر تغيير كرده است؟
- قيمت ها متفاوت است. مدتي زمين گران شد ولي به دليل ساماندهي نشدن، اين روند متوقف شد. اگر كل مملكت را هم در نظر بگيريم، هميشه درصد كمي از مردم از تورم سود مي برند.
اگر زمين مسكوني به طور متوسط در عسلويه متري هزار تومان بود حالا متري ۲۰ هزار تومان شده است. يعني حداقل به ۲۰ و ۳۰ برابر رسيده. در برخي مناطق كه نزديك به پروژه هاست شايد زمين ۱۰۰ برابر شده ولي تنها كساني كه رانت اطلاعاتي داشته و از قبل زمين خريده اند يا ۱۰ درصد مردم كه زمين دار بودند سود برده اند.
* به نظر شما اين همه سرمايه گذاري و صرف وقت مقرون به صرفه است؟
- به اين دليل كه زيرساخت ها آماده اند مقرون به صرفه است. تمركز تمام پروژه ها كنار هم براي مملكت استفاده دارد، ولي از سويي بايد در نظر بگيريم كه نفت و گاز عمري دارد و نبايد باعث شود ساير صنايع ما از بين برود. منطقه ما ظرفيت كشاورزي و معادن خوبي دارد ضمن اين كه پروژه ها بر محيط زيست و زندگي مردم اثر مي گذارد. براي توسعه پروژه هاي پارس جنوبي بايد نگاه همه جانبه داشته باشيم. در منطقه عسلويه حدود ۱۴ هزار هكتار زمين تصرف و محصور شده است.ما از همه اين اتفاقات حمايت مي كنيم. منتها ۱۴ هزار هكتار زمين كه از طرف وزارت نفت محصور شده، بدون اين كه به اطراف خودشان نگاه كنند.
* ما بارها گلايه و مشكلات عسلويه را شنيده ايم. ولي در اين انعكاس هاي رسانه اي بيشتر از آن كه وضعيت مردم منطقه روشن شده باشد، به مسايل افراد شاغل در پروژه هاي عسلويه كه آنها هم خالي از مشكل نيستند پرداخته مي شود. كمي از مردم بومي منطقه بگوييد!
- پروژه ها به سرعت رشد مي كنند ولي در كنار اين مناطق محصور شده، مناطقي هستند كه توسعه موزوني ندارند. اگر وارد محدوده پروژه هاي نفتي شويم، از نظر شهري و امكانات زيربنايي كارهاي زيادي انجام شده ولي اگر پا را از اين محدوده بيرون بگذاريم و به شهرها و روستاهاي منطقه برويم، متأسفانه با توجه به اين كه در برنامه سوم آمده مناطقي كه ۵ كيلومتر با مناطق گازي فاصله دارند بايد گازكشي شوند و امسال مجلس بودجه كلاني به اين منظور اختصاص داده و دولت را مكلف به گازكشي حدود ۹ هزار روستا كرده است، ولي متأسفانه در كنار پروژه هاي عظيم پارس جنوبي، نه تنها مناطق مسكوني گازكشي نشده، بلكه شبانه روز بوي نامطبوع گاز زندگي را بر مردم تنگ كرده و حتي مردم مشكل يافتن سيلندر گاز دارند و زنان كيلومترها بايد سيلندرهاي گاز را به دوش بكشند. بايد پشت سر تمدن صنعتي، يك برنامه شهري بيايد. البته در عسلويه برنامه هست و من از اين بابت تشكر مي كنم. پروژه هاي منطقه سطح زندگي مردم را بالا برده اند. مديران سابق وزارت نفت و مديران منطقه كارهاي خوبي انجام داده اند ولي شتاب پروژه هايي كه انجام مي گيرد موجب مي شود منطقه فنس كشي و بيرون تفاوت چشمگيري داشته باشند. با توجه به اين كه نگاه جهاني به عسلويه است و در سايه عسلويه كشورهاي خارجي هم سرمايه گذاري كرده اند، مناطق اطراف هم قطعاً بايد رشد كنند. ما رشد بي رويه جمعيت داشته ايم بدون اين كه منطقه ساماندهي شود. در مورد آب، برق، آموزش عمومي و... بودجه هاي معمول دولت كه قبلاً هم به اين منطقه اختصاص مي يافته نمي تواند جوابگو باشد.
* بوي گاز و همچنين پساب ها و ضايعات پالايشگاهي از پيامدهاي طبيعي وجود يك پالايشگاه است كه براي كاهش تأثيرات سوء آن بر مردم، در همه جاي دنيا اطراف پالايشگاهها مسكوني نيست. عسلويه با پيامد اين پروژه هاي عظيم چطور دست و پنجه نرم مي كند؟
- به خاطر كرامت انساني، عسلويه نياز به مطالعه اساسي دارد. اگر اين منطقه در آينده قابل زيست نيست الان تكليف مردم را روشن كنند. به احتمال قوي اين مساله در آينده بر نوزادان منطقه اثر مي گذارد. معضل ديگري كه آنجا هست، سه شهر عسلويه، نخل تقي و بيدخون هستند كه فاصله اي با پروژه هاي پارس جنوبي ندارند. قبلاً هم زماني بودجه اين شهرها را قطع كردند و نظر دولت بر اين بود كه بايد ساكنان آنها جابه جا شوند ولي از آنجايي كه منطقه خارج فنس متولي درستي نداشت، به اين مساله توجه نشد. يك مشكل منطقه هم كمبود نيرو و برق بود. پروژه ۱۰۰۰ مگاواتي عسلويه كه به بخش خصوصي واگذار شده، امسال استارت خورده و بخش بزرگي از مشكل منطقه را حل خواهد كرد.
* مهاجرت ساكنان عسلويه به ساير شهرها چه وضعيتي دارد؟
- بخشي از مردم مجبورند بروند ولي الان مردم متوجه نيستند كه بايد مهاجرت كنند. با توجه به اين كه ما دوران ساخت و ساز را مي گذرانيم، هنوز آلاينده ها به اوج خودش نرسيده ولي اگر منطقه ساماندهي نشود و براي آلودگي هوا فكري صورت نگيرد در آينده مردم به يك معضل مي رسند.
* عسلويه با وجود همه اين مشكلات زيست محيطي و حوادث جاده اي و كارگاهي، ظاهراً بيمارستان هم ندارد.
- بله تا يك سال قبل تنها يك مركز بهداشتي درماني مخروبه با يك آمبولانس كمك هاي مردمي داشت كه با تلاش هاي مسئولان محلي و پيگيري نمايندگان مجلس، امسال بيمارستان ۳۲ تختخوابي تأمين اجتماعي كلنگ زني شده است. در بخش دريايي و حوزه منابع كارهاي خوبي انجام شده است. مطالعه فاز ۲ اسكله بيدخون هم در حال اتمام است. در منطقه دير چون بخش عظيمي از مردم به ملواني و تجارت مشغولند، براي توسعه بندر كارهاي خوبي انجام گرفته است. در كنگان هم همين طور.
* در بخش قبلي صحبت هايتان اشاره كرديد كه به دليل آماده نبودن زيرساخت ها و ضرورت بهره برداري از منابع نفتي، اين اتفاق در عسلويه افتاد. شايد حالا ديگر اين ضرورت وجود نداشته باشد و بايد به مسايل عسلويه توجه شود. شما به عنوان نماينده مردم آن منطقه كه وظيفه داريد مشكلات را منتقل كنيد تا به حال موفق به قراردادن چه برنامه اجرايي در دستور كار دولت شده ايد؟
- تلاش هاي خوبي انجام شده است. مجلس در سال ۱۳۷۹ قانوني به عنوان دو هزارم فروش نفت براي مناطق نفتي، تصويب كرده است و سال ۱۳۸۰ با همت مسئولان نمايندگان وقت و دولت، استفاده از اين بودجه براي مناطق گازي هم تصويب شد. اين قانون به مدت يك سال اجرا شد و بركات خوبي هم داشت. ولي سال ۱۳۸۱ هيات وزيران مصوبه سال قبل خود را لغو و اين بودجه را فقط شامل مناطق نفتي كرد. با شروع به كار مجلس هفتم، مجمع نمايندگان استان و ساير مناطق گاز خيز اعتراض كرديم و به رئيس جمهور وقت نامه نوشتيم. خوشبختانه وزارت نفت بي درنگ موافقت خود را اعلام كرد و بهمن سال ۱۳۸۳ مجدداً هيأت وزيران به اين مساله راي داد. امسال بخشي از اين رقم دو هزارم فروش نيز توزيع شد. منتها چيزي كه جاي اشكال داشت، اين بود كه در بودجه سال ۱۳۸۴ نفت براساس بشكه اي ۱۹ دلار بودجه بندي شده بود و تا ۲۰ ميليارد دلار اجازه صرف بودجه در اين خصوصي مي داد ولي با قيمت جديد نفت، اكنون اين بودجه حداقل به ۱۰۰ تا ۱۱۰ ميليارد دلار مي رسد. من هفته گذشته طرحي نوشتم كه نوسانات قيمت در اداره قوانين محاسبه شود. در جلسه اي كه با رئيس جمهوري داشتيم، توصيه شد كه اگر امكان داشته باشد خود دولت با الحاق تبصره اي به قانون اين مساله را حل كند.
كار ديگري كه انجام داديم، لايحه اي بود كه مقرر مي كرد ۵/۱ درصد فروش نفت فقط براي عمران استان خوزستان در نظر گرفته شود، ضمن اين كه ما احترام خاصي براي مردم خوزستان قايل هستيم كه متأسفانه با وجود اين همه پروژه هايي كه در خوزستان است ولي مشكل بيكاري در اين استان زياد است و درصد نرخ بيكاري اين استان احتمالا به بالاي ۱۵ درصد مي رسد. وقتي اين لايحه به مجلس آمد پيشنهاد شد بودجه ۵/۱ درصدي شامل كل مناطق نفتي شود.
* به اين ترتيب ۵/۱ درصد به كل مناطق نفتي و گازي كشور اختصاص خواهد يافت؟
- بله. اين لايحه به مجلس آمد ولي به دليل يك سري اشكالات قانوني رد شد. طبق مذاكراتي كه صورت گرفته قرار شد دولت مجدداً لايحه اي در اين خصوص به مجلس ارايه كند.
* آيا در فازهاي پروژه هاي اين منطقه برنامه ريزي براي محيط زيست صورت گرفته است؟ همان داخل فنس هم براي فضاي سبز پيش بيني صورت نگرفته و اگر يك نيروي غيربومي ايراني يا خارجي به منطقه بيايد، از محيط دلزده مي شود و برمي گردد.
- درست است. هنوز نتايج برنامه ريزي ها مشهود نيست. ولي خوشبختانه براي پروژه ها برنامه ريزي خوبي شده. چيزي در حدود ۱۰ هزار واحد مسكوني در شهرستان جم در شهرك هاي مختلف در حال احداث است. اتوبان چهار بانده از عسلويه تا جم در حال ساخت است. در ۴۵ كيلومتري پروژه عسلويه، ايجاد شهر سيراف پيش بيني شده و ساخت آن به شهرك هاي جديد وزارت مسكن واگذار شده است. اگر فاز اول و دوم اين شهر ساخته شود حدود ۱۲۰ هزار نفر مي توانند در شهر سيراف ساكن شوند. گلايه من اين است كه ساماندهي بايد هم براي مناطق داخل فنس و هم خارج فنس باشد. مردمي كه خانه ها و باغ هايشان عرصه پالايشگاه شده است هم بايد از اين توسعه بهره مند شوند.
|