به انگيزه درگذشت استاد مرتضي مميز
جاودان بر بوم زمان
سهيلا نياكان
عكس ها: مسعود خامسي پور
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
جاودان بر بوم زمان
همه مي گفتند: طراح آرم استاندارد بود كه مُرد، گرافيست نشريات بود كه جان سپرد، دوستدار جوانان، استاد دانشجويان، همراه همكاران آتليه، مشاور مديران و پدر گرافيك ايران بود كه از ميان ما رفت و در پاسخ تنها جوابي كه شنيده مي شد يك كلام بود؛ مميز همه اينها بود كه رفت.
چگونه مي شود مثل مميز زندگي پرباري داشت؟ تا آخرين روزهاي زندگي آثار هنري خلق كرد و در هنگام مرگ همه واقعاً همه و بدون استثناء از مرگش داغدار شدند. داشتن صبر و روحيه خستگي ناپذير براي گسترش هنر، ارتباط با جوانان (بر اين نكته تأكيد مي كنم)، داشتن كلاس دانشگاهي، حضور در بازار كار، مشاور مسئولين، مجري بي غرض فعاليت هاي گروهي هنري و عاشق هنر خويش بودن بطوري كه از نمايش آن هيچ ابايي نداشت، چند عامل مهم همچون مميز بودن است اما شايد اصلي ترين ويژگي مميز پدر بودنش براي همه هنرمندان و به خصوص جوانان و دانشجويان باشد.
پديده اي مردمي
بي اغراق خبر فوت مميز تيتر اول تمام روزنامه هاي صبح ايران بود. چه شد كه بيش از ۱۶ روزنامه پرتيراژ نيمي از صفحه رويي خود را به عكس و خبر هنرمندي اختصاص داده بودند كه شهرت ستاره هاي فوتبال و سينما را نداشت. براي اولين بار در تاريخ مطبوعات ايران شاهد همصدايي تمامي رسانه هاي مهم خبري در انعكاس يك خبر هنري بوديم. خبري كه از وقايع اجتماعي، اقتصادي و حتي سياسي ارزش خبري بيشتري داشت.
آنچه در دانشگاه ها به عنوان نياز خبري و اطلاع رساني به مردم تدريس مي شود، در روز ششم آذر به وضوح ديديم كه چگونه مطبوعات اگر بخواهند مي توانند تعهد خود را در قبال آگا ه سازي مردم يكپارچه، مناسب و فراگير انجام دهند و اين تعهد چيزي نبود جز فقدان هميشگي يك هنرمند.
هنرمند، ركن جامعه
خيلي ها دوست داشتند و دارند كه عنوان كنند، هنرمندان جزو اقشار حاشيه اي جامعه محسوب مي شوند. آنها در مناسبات سياسي و اجتماعي جايگاه تعيين كننده اي ندارند و تنها مي توانند حامي گروه يا جناحي خاص از مسئولين برمسند كار باشند و ذاتاً فاقد قدرت هستند. خيلي ها بر اين باورند كه هنرمند تنها كارش صرف هزينه هاي دولتي براي كسب شهرت فردي است و آثار آنها فقط به درد نصب روي ديوار گالري ها و موزه ها مي خورد. مميز با استمرار در خلق آثار هنري اش و حضور در مراكز هنري، آتليه ها، شوراهاي تصميم گيري و به خصوص دانشگاه ها نشان داد كه اگر چه قدرت هنرمند، تحكم آميز و عيني نيست اما به طور كاملاً نامحسوسي در ديدگاه و ذهنيت مردم تأثيرگذار است. مميز به مردم نگاه گرافيكي را آموزش داد و مردم با ياد او هميشه از اين استاد خود سپاسگزارند.
عمر مفيد هنرمند
مگر يك هنرمند كه از سلامت كامل جسماني برخوردار باشد، چقدر عمر مفيد هنري دارد؟ ده سال، بيست سال و در نهايت سي سال. آيا مي توان از هنرمندان انتظار داشت كه بيش از نيمي از عمر خود را صرف چانه زني، متقاعد كردن ، ميانجيگري، توضيح دادن، درخواست كردن، تشويق كردن و آموزش دادن مسئولان غير مسئول و همكاران و دوستان نارفيق در عرصه هنري كشور كنند كه در باطن اصلاً دلخوشي از هنرمندان ندارند. سال ها طول كشيد كه چه قبل و چه بعد از انقلاب مديران دريافتند هنر در جاويدان كردن فعاليت هاي مردمي هر كشور نقش به سزايي دارد و در جهاني كه نشانه و تصوير حرف اول را مي زند، گرافيك زبان هنري رسانه هاي اطلاع رسان است و نبايد به آن همچون يك كاردستي كودكانه كه هر پسرخاله اي مي تواند لوگو و سربرگ يك كارخانه معظم را طراحي كند، نگاه كرد. بي اغراق نيمي از عمر مميز در تعريف اصولي هنر گرافيك براي كاربران آن صرف شد. براي ما تنها حسرت اين عمر از دست رفته مي ماند.
نسبت مردم و هنرمدرن
مي گويند مردم هنر مدرن را دوست ندارند و هنرمند آن را نيز نمي شناسند. آنها فقط نقاشي قهوه خانه اي، مينياتور و نگارگري را دوست دارند و هنر مدرن و به اصطلاح قرتي بازي هايش مربوط به روشنفكران مي شود و از هيچ خاستگاه مردمي برخوردار نيست. گرافيك شايد يكي از مدرن ترين هنرها باشد كه در جهان معاصر تجلي بخش تفكر هنر معاصر نيز بوده است. مميز را پدر گرافيك ايران مي دانند. اما او همچون رسولان به مردم ايران يادآوري كرد كه اگر ريشه و ديدگاه هنرمندي بومي و ايراني باشد مي تواند در هر شيوه هنري حتي شيوه هاي مدرن خلق آثار هنري رنگ و بوي خاص اين سرزمين را جاري سازد. چه كسي هست كه ادعا كند از انبوه آثار گرافيكي و طراحي مميز اثري بدون ريشه داشتن در سنت هاي نقاشي ايراني و تفكر ايرانيان بوجود آمده است؟
تداوم خبر مميز
در مراسم تشييع مميز در خانه هنرمندان از مهندس ميرحسين موسوي نقل شد كه آخرين وصيت مميز برگزاري دوسالانه گرافيك بود. حال به مطبوعات ما كه تمام انرژي خود را صرف پخش خبر وفات مميز و گزارش از مراسم به خاكسپاري او كردند بايد هشدار داد كه دوستان بياييد انرژي خود را براي خواسته اصلي مميز كه همانا زنده نگاه داشتن خبرهاي هنري است، صرفه جويي كنيم. كاش روزي فرا مي رسيد كه همه خبرنگاران هنري عرصه مطبوعات براي هر پديده هنري كه نشان دهنده پويايي و تولد يك اثر هنري و ورود يك هنرمند به جمع ديگر هنرمندان است، چنين پرقدرت و يك صدا از رسانه هاي گروهي بهره مي جستند. شايد مميز همچون زندگيش، خود را قرباني كرد تا به ما يادآوري كند مي شود همه در كنار هم يك كار هنري را به سرانجام برسانيم. پس وعده ديدار، دوسالانه گرافيك ايران.
|