شنبه ۱۲ آذر ۱۳۸۴
به انگيزه درگذشت استاد مرتضي مميز
جاودان بر بوم زمان
سهيلا نياكان
عكس ها: مسعود خامسي پور
جاودان بر بوم زمان
همه مي گفتند: طراح آرم استاندارد بود كه مُرد، گرافيست نشريات بود كه جان سپرد، دوستدار جوانان، استاد دانشجويان، همراه همكاران آتليه، مشاور مديران و پدر گرافيك ايران بود كه از ميان ما رفت و در پاسخ تنها جوابي كه شنيده مي شد يك كلام بود؛ مميز همه اينها بود كه رفت.
چگونه مي شود مثل مميز زندگي پرباري داشت؟ تا آخرين روزهاي زندگي آثار هنري خلق كرد و در هنگام مرگ همه واقعاً همه و بدون استثناء از مرگش داغدار شدند. داشتن صبر و روحيه خستگي ناپذير براي گسترش هنر، ارتباط با جوانان (بر اين نكته تأكيد مي كنم)، داشتن كلاس دانشگاهي، حضور در بازار كار، مشاور مسئولين، مجري بي غرض فعاليت هاي گروهي هنري و عاشق هنر خويش بودن بطوري كه از نمايش آن هيچ ابايي نداشت، چند عامل مهم همچون مميز بودن است اما شايد اصلي ترين ويژگي مميز پدر بودنش براي همه هنرمندان و به خصوص جوانان و دانشجويان باشد.
004392.jpg
004368.jpg
004383.jpg
004377.jpg
004380.jpg
004374.jpg
004389.jpg
پديده اي مردمي
بي اغراق خبر فوت مميز تيتر اول تمام روزنامه هاي صبح ايران بود. چه شد كه بيش از ۱۶ روزنامه پرتيراژ نيمي از صفحه رويي خود را به عكس و خبر هنرمندي اختصاص داده بودند كه شهرت ستاره هاي فوتبال و سينما را نداشت. براي اولين بار در تاريخ مطبوعات ايران شاهد همصدايي تمامي رسانه هاي مهم خبري در انعكاس يك خبر هنري بوديم. خبري كه از وقايع اجتماعي، اقتصادي و حتي سياسي ارزش خبري بيشتري داشت.
آنچه در دانشگاه ها به عنوان نياز خبري و اطلاع رساني به مردم تدريس مي شود، در روز ششم آذر به وضوح ديديم كه چگونه مطبوعات اگر بخواهند مي توانند تعهد خود را در قبال آگا ه سازي مردم يكپارچه، مناسب و فراگير انجام دهند و اين تعهد چيزي نبود جز فقدان هميشگي يك هنرمند.
هنرمند، ركن جامعه
خيلي ها دوست داشتند و دارند كه عنوان كنند، هنرمندان جزو اقشار حاشيه اي جامعه محسوب مي شوند. آنها در مناسبات سياسي و اجتماعي جايگاه تعيين كننده اي ندارند و تنها مي توانند حامي گروه يا جناحي خاص از مسئولين برمسند كار باشند و ذاتاً فاقد قدرت هستند. خيلي ها بر اين باورند كه هنرمند تنها كارش صرف هزينه هاي دولتي براي كسب شهرت فردي است و آثار آنها فقط به درد نصب روي ديوار گالري ها و موزه ها مي خورد. مميز با استمرار در خلق آثار هنري اش و حضور در مراكز هنري، آتليه ها، شوراهاي تصميم گيري و به خصوص دانشگاه ها نشان داد كه اگر چه قدرت هنرمند، تحكم آميز و عيني نيست اما به طور كاملاً نامحسوسي در ديدگاه و ذهنيت مردم تأثيرگذار است. مميز به مردم نگاه گرافيكي را آموزش داد و مردم با ياد او هميشه از اين استاد خود سپاسگزارند.
عمر مفيد هنرمند
مگر يك هنرمند كه از سلامت كامل جسماني برخوردار باشد، چقدر عمر مفيد هنري دارد؟ ده سال، بيست سال و در نهايت سي سال. آيا مي توان از هنرمندان انتظار داشت كه بيش از نيمي از عمر خود را صرف چانه زني، متقاعد كردن ، ميانجيگري، توضيح دادن، درخواست كردن، تشويق كردن و آموزش دادن مسئولان غير مسئول و همكاران و دوستان نارفيق در عرصه هنري كشور كنند كه در باطن اصلاً دلخوشي از هنرمندان ندارند. سال ها طول كشيد كه چه قبل و چه بعد از انقلاب مديران دريافتند هنر در جاويدان كردن فعاليت هاي مردمي هر كشور نقش به سزايي دارد و در جهاني كه نشانه و تصوير حرف اول را مي زند، گرافيك زبان هنري رسانه هاي اطلاع رسان است و نبايد به آن همچون يك كاردستي كودكانه كه هر پسرخاله اي مي تواند لوگو و سربرگ يك كارخانه معظم را طراحي كند، نگاه كرد. بي اغراق نيمي از عمر مميز در تعريف اصولي هنر گرافيك براي كاربران آن صرف شد. براي ما تنها حسرت اين عمر از دست رفته مي ماند.
نسبت مردم و هنرمدرن
مي گويند مردم هنر مدرن را دوست ندارند و هنرمند آن را نيز نمي شناسند. آنها فقط نقاشي قهوه خانه اي، مينياتور و نگارگري را دوست دارند و هنر مدرن و به اصطلاح قرتي بازي هايش مربوط به روشنفكران مي شود و از هيچ خاستگاه مردمي برخوردار نيست. گرافيك شايد يكي از مدرن ترين هنرها باشد كه در جهان معاصر تجلي بخش تفكر هنر معاصر نيز بوده است. مميز را پدر گرافيك ايران مي دانند. اما او همچون رسولان به مردم ايران يادآوري كرد كه اگر ريشه و ديدگاه هنرمندي بومي و ايراني باشد مي تواند در هر شيوه هنري حتي شيوه هاي مدرن خلق آثار هنري رنگ و بوي خاص اين سرزمين را جاري سازد. چه كسي هست كه ادعا كند از انبوه آثار گرافيكي و طراحي مميز اثري بدون ريشه داشتن در سنت هاي نقاشي ايراني و تفكر ايرانيان بوجود آمده است؟
تداوم خبر مميز
در مراسم تشييع مميز در خانه هنرمندان از مهندس ميرحسين موسوي نقل شد كه آخرين وصيت مميز برگزاري دوسالانه گرافيك بود. حال به مطبوعات ما كه تمام انرژي خود را صرف پخش خبر وفات مميز و گزارش از مراسم به خاكسپاري او كردند بايد هشدار داد كه دوستان بياييد انرژي خود را براي خواسته اصلي مميز كه همانا زنده نگاه داشتن خبرهاي هنري است، صرفه جويي كنيم. كاش روزي فرا مي رسيد كه همه خبرنگاران هنري عرصه مطبوعات براي هر پديده هنري كه نشان دهنده پويايي و تولد يك اثر هنري و ورود يك هنرمند به جمع ديگر هنرمندان است، چنين پرقدرت و يك صدا از رسانه هاي گروهي بهره مي جستند. شايد مميز همچون زندگيش، خود را قرباني كرد تا به ما يادآوري كند مي شود همه در كنار هم يك كار هنري را به سرانجام برسانيم. پس وعده ديدار، دوسالانه گرافيك ايران.

نگاه امروز
چرا مميز را هميشه به خاطر خواهم سپارد؟
دكتر عليرضا سميع آذر
آنكه وجودش سراسر شوق و اميد و همدمي اش بس گرما بخش بود، سرانجام پس از تحمل سخت بيماري، از ميان ما رفت. او كه در تكامل بصري جامعه معاصر ما پيشروترين بود و در اين راه بلندترين گام ها را برمي داشت، هنرمندان را در حسرت ياوري خودش رها كرد و به ديار باقي شتافت. مرتضي مميز رفت تا ناباورانه برحلاوت همه اميدها و كاميابي هايي كه در سال هاي اخير به ياري او حاصل شد، مهر دلسردي زند. اما آيا او به سان خيل رفتگان، در ابر خاطرات اشكبار ما به محاق خواهد رفت؟ آيا خدمات فرهنگي و شخصيت فردي و اجتماعي او، تنها كورسوي خاطره انگيزي بود كه در فهم مه آلود تاريخي  ما به سوي تاريكي و فراموشي مي رود؟ و آيا مام ميهن ديگر براي تولد مردان بزرگ فرهنگ و انديشه كه شكوه و تعالي تمدن ايرانيان را رقم زند، سترون است؟
به گمان من، مميز سنتي كبير، فراتر از يك ياد و خاطره را در ميان ما به جاي گذاشت و رفت، و ميراث او هميشه در هوشياري خودباورانه ما حفظ خواهد شد. او براي همه ره آوردهاي هنر گرافيك ايران، سرچشمه اميد و انرژي بود و بخصوص در سال هاي اخير به يك توده عظيم سرشار از شور و اهتمام به پيشرفت تبديل شده بود. به گواه همگان، مميز هنرمندي خلاق، در عرصه هنر تصويري و آفريننده اي برجسته بود و نيز معلمي كوشا و مشاوري بزرگ براي مسئولين جامعه، و البته شخصيتي جهاني و مورد تحسين همگان. همه اين ها كافي است تا روايتي جاودان از اين شخصيت ممتاز و كم نظير رقم بخورد.
ارزش هاي خيره كننده مرتضي مميز در سال هاي جواني او، با مشاهده خلاقيت هايش بر همگان روشن شد. او در مقام يك طراح بزرگ و هنرمندي مبدع و نوگرا، براي خيلي از روش هاي متداول در تصويرسازي، اطلاع رساني و تبليغات بصري، راه حل هاي موثرتر و جذاب تري پيشنهاد كرد. طرح هاي مبتكرانه او براي كتاب آرايي، پوسترسازي، آرم و نشانه، نه تنها قدرت وسيع گرافيك نوين براي نفوذ در مخاطب را برملا مي كرد، بلكه تدريجا ارتقاء ادراك بصري جامعه را نيز نويد مي داد. فهم ارتباطات بصري نوين در كشور ما، تا حد زيادي مرهون نوگرايي هايي است كه از تراوشات ذهن پويا و خلاق مميز برمي خاست. همين فهم، راه را براي مواجهه با انقلاب عظيم ارتباطات بصري در سال هاي اخير، هموار ساخت.
طرح هاي ميني ماليستي مميز در دهه ،۱۳۵۰ بسيار صريح، محكم و در عين حال روشنفكرانه بود. او اساسا انتقال پيام از طريق گرافيك را فرآيندي روشنگرايانه تلقي مي كرد. بخاطر دارم پوسترها و پرده هاي او براي نخستين فيلم هاي انديشمندانه سينماي ايران همانند پستچي، گوزن ها، غريبه و مه و طبيعت بيجان، چقدر به اين سينما شخصيت روشنفكرانه اي بخشيد كه در ورطاب فيلم هاي فارسي بسيار مغتنم بود. مميز همزمان در مقام يك معلم پيشرو، ساعي و سخت كوش با اشاعه آموخته ها و تجربياتش به رسالت اجتماعي خود بعدي عظيم تر بخشيد.
او بيش از سي سال همه يافته ها و ذكاوت هايش را مشتاقانه در اختيار نسل هايي قرار داد كه مصمم به فراگيري زبان نوين تصويري بودند. در پرتو اين تلاش ها، طراحي گرافيك ايران شأني والا يافته و به عرصه اي مجذوب كننده براي خلاقيت هاي جوان تبديل شد.
مميز سپس با هدايت جمع فزاينده ياران خود كه عموما شاگردانش بودند _ سوداي شكل گيري هسته صنفي طراحان كشور را دنبال كرد تا زمينه مهياتري براي توسعه حرفه اي گرافيك در كشور فراهم آيد. اراده خستگي ناپذير همراه با شخصيت كاريزماتيك او، به مدد همدلي و مساعي همراهانش، خيلي زود تاسيس نخستين انجمن حرفه اي هنرمندان كشور را رقم زد.
اين انجمن در اندك زماني صاحب موقعيت و اعتبار بين المللي شد و با درخشش گرافيست هاي جوان كشور، جوايز متعددي را كسب كرد. همه دوستان و اعضاء معزز انجمن صنفي طراحان گرافيك ايران حتما در اين واقعيت با من هم عقيده اند كه بدون مميز و نيروي وحدت بخش او پيمودن راهي كه اين انجمن جوان پيموده و منزلتي كه در سطح جهاني اخذ كرده غيرممكن مي بود.
مميز را جهانيان به خوبي مي شناسند و اعتبار گرافيك ايران تا حد زيادي با نام او همراه و همسان است. به ياد دارم او در جمع طراحان بزرگ گرافيك جهان كه براي شركت در بي ينال بين المللي پوستر تهران گرد هم آمده بودند، همانقدر آشنا و عزيز بود كه در ميان دوستان و شاگردانش. به پاس همه تلاش هايش در توسعه ملي گرافيك، كنفدراسيون بين المللي انجمن هاي طراحان گرافيك (ايكوگرادا) در سال جاري او را براي رياست آتي خود انتخاب كرد كه مميز اين افتخار بزرگ و غرورانگيز را بخاطر ناتواني جسمي در بستر بيماري رد كرد.
مميز در كنار تعليم گرافيك در دانشگاه تهران، دادن مشاوره به مسئولين دولتي در حوزه هاي مختلف و نيز رهبري حركت جمعي طراحان گرافيك كشور، هرگز از تلاش هنري و خلاقانه باز نماند، چرا كه براي او آفرينش و طراحي همچون نسيم فرح بخش زندگي، دلپذير و شورانگيز بود. او در آخرين هفته هاي حيات پر بركتش و در حالي كه كلمات را به سختي بر زبانش جاري مي ساخت، ايده ها و طرح هاي گرافيكي اش را براي اجرا به همكارانش مي داد.
مميز از ميان ما، مسرور و با عزت، آرام و سبكبال پرواز كرد و به ما آموخت كه ساحت خلاقيت جليل و عزيز است و هنرمند در اين مهد هنروران، فرهيختگان و فرزانگان همچنان محبوب قلوب و مورد ستايش خاص و عام است. اينك جسم او در ميان ما نيست، اما فكر و آموزه هاي او چراغ راه مشتاقان است. حتي اگر پرنده از ياد رود، پروازش بر نقش خاطره ها ماندگار خواهد ماند. ياد او را در امتداد نام همه بزرگان ادب و هنر اين مرز و بوم براي هميشه به ياد خواهم سپارد.

هنر
اقتصاد
اجتماعي
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |