حيله هاي رواني
حوصله ندارم
بيست حقه ظريف از زبان حيله گر- هفته هفتم
|
|
اگر يك جمله يا عبارت را بدون توجه به مفهوم آن چندين بار با صداي بلند تكرار كنيم چه اتفاقي رخ مي دهد؟
جواب:مفهوم آن جمله تغيير مي كند يا به عبارت دقيق تر، درك ما نسبت به آن جمله تغيير مي كند.
آيا حوصله داريد درباره عبارت بالا فكر كنيد؟
آيا حوصله داريد فكر نكرده پاسخ ما را قبول كنيد؟
حوصله انتخاب داريد؟ انتخاب با فكر و مراقبت؟ مثلاً انتخاب يك كتاب براي مطالعه.
چه موقع پرحوصله هستيد؟
از روي عادت، درك مي كنيد يا از روي فكر؟ دوباره بخوانيد! از روي عادت درك مي كنيد يا از روي فكر؟
تقريباً همه افراد وقتي خيلي گرسنه هستند، حوصله انديشه هاي عميق را ندارند. دليل آن را همه ما مي دانيم. تقريباً همه آدم ها وقتي بيمار هستند حوصله بسياري از كارهاي روزمره را ندارند ، دليلش را همه درك مي كنيم. بسياري از افراد وقتي بي پول مي شوند حوصله خيلي چيزها را ندارند. آيا دليلش را مي دانيد؟ مي توانيد آن را بيان كنيد و توضيح دهيد؟
بعضي آدمها حتي وقتي پول ندارند هم باحوصله هستند. آيا دليلش را درك مي كنيد؟ اصلاً حوصله اين همه سؤال پشت هم را داريد؟
باز هم سؤال: حوصله چيست؟ حوصله داشتن همان قدرت هماهنگ بودن است.
وقتي با مشكلي مواجه مي شويد كه بايد بينديشيد و تصميم صحيح يا صحيح ترين تصميم را بگيريد، اگر در وضعيت بحراني نباشيد، يعني مجبور به اقدام فوري نباشيد، خيلي سريع به اين احساس مي رسيد كه حوصله نداريد. يعني توانايي هماهنگ شدن با همه جوانب مربوط به مشكل يا مسأله خود را نداريد و آن را به وقت ديگر معوق مي كنيد. آن وقت كي است؟ موقعي كه وضعيت به بحران رسيده باشد و يا به اصطلاح به دقيقه ۹۰ رسيده باشد. عدم هماهنگي ذهن با شرايط بيروني، همان احساس بي حوصلگي است. بي حوصلگي مستمر و طولاني همان افسردگي است. در واقع يك فرد بي حوصله يا افسرده، بيمار نيست. تأكيد مي كنم بيمار نيست بلكه فقط طرز فكر او غلط است. بسياري از مشكلات رواني ما كه به راحتي براي آنها دارو تجويز مي شود، ممكن است علائم يك بيماري را داشته باشد ولي كاملاً در احاطه و تسلط دستگاه ايمني رواني ما قرار داشته باشد، در اين حالت يك مشكل ذهني يا رواني، بيماري تلقي نمي شود فقط تفكر غلط باعث به وجود آمدن خطاي ادراك و علائم ويژه آن مي شود.
آيا مطلب هفته قبل را خوانده ايد؟ در موضوع هفته قبل، «منظوري نداشتم» ديديم كه وقتي افراد قرار است رفتار خود را تحليل كنند، به جاي تحليل، آن را توجيه مي كنند و وقتي در اين حالت شنونده قانع نمي شود و بحث را ادامه مي دهد، با خلق تنگ گوينده مواجه مي شود. يعني «حوصله ندارم» ، «بحث نكن» ، «كش نده» و از اين قبيل گفتار كه البته نوعي رفتار و طرز عمل است. حال ممكن است در شرايط مشابه به شخصي برخورد كنيد كه اتفاقاً رفتار ناخوشايندي از او سرزده است ولي با حوصله تمام خود را نقد و تحليل مي كند، از شما عذرخواهي مي كند و حتي در شما هم حوصله ايجاد مي كند. در اينجا از رفتار اين شخص چه فكر يا احساسي در شما ايجاد مي شود؟
دقت كنيد: هرگاه حوصله نداشته باشيد انرژي بيشتري براي سپري كردن اوقات خود صرف مي كنيد و برعكس هرگاه حوصله كنيد، انرژي و زمان كمتري براي حل كردن مشكلات خود مصرف مي كنيد.
مكانيزم اين جريان چگونه است؟
توجه كنيد: ما عادت كرده ايم كه هميشه روي سيم آخر زندگي كنيم. اين يعني زندگي كاهلانه، يعني فقط به شرط بحران و ضرورت هاي نهايي، كار و اقدام كردن. زندگي كاهلانه موجب تأثير و جمود است. تأخير، خود به تنهايي عامل احساس عدم امنيت و باعث اضطراب است. ما به وسيله انتخاب هاي ضعيف خود، تأخير مي كنيم. با تأخير، زندگي خود را ناامن مي كنيم، با ناامني قضاوتمان را درباره زندگي تيره، محدود و غيرمنطقي مي كنيم و سپس، از زندگي گله مي كنيم كه چرا همه چيز ناامن است. ما امنيت خود را فقط معلول شرايط بيروني مي دانيم ولي حداقل يكي از مواردي كه آرامش و امنيت معلول پول يا ساير شرط هاي بيروني نيست همين مورد است. تنبلي، كهولت و تأخير، امكانات و احتمالات زندگي ما را خنثي مي سازد، حال براي بازسازي آن امكانات و احتمالات ناچاريم يا صرف نظر كنيم و موقعيت خود را ضعيف سازيم يا به فشار و زور متوسل شويم تا شايد چيزي را جبران كرده باشيم كه اين خود، بسيار انرژي بر است تا بتوانيم دوباره توازن لازم را برقرار كنيم. همه اينها به خاطر يك لحظه بي حوصلگي اتفاق مي افتد. حوصله ندارم يعني تمركز ندارم، يعني هماهنگ نيستم، چرا هماهنگ نيستيم؟ چون تعادل درون مان به هم ريخته است؟ يعني به يك عنصر، به يك موضوع در درون مان بيش از بقيه اهميت داده ايم، آن را سنگين تر كرده ايم، همين باعث عدم توازن و هماهنگي مي شود.
توجه: چند لحظه كوتاه بي حوصلگي برابر است با شكل گرفتن يك بحران كامل.
اگر احساس مي كنيد كه بيشتر زندگي خود را با بحران و پيچيدگي سپري كرده ايد، بدانيد كه انسان كم حوصله اي هستيد و بدانيد كه در شرايط غيربحراني اصولاً مرد عمل و اقدام نيستيد، پس زندگي به شما بحران هديه مي كند تا شما را به عمل بياورد. اين هيچ ايرادي ندارد كه گاهي به ميل و اراده خود، از هماهنگ شدن صرف نظر كنيد، مهم اين است كه آگاه باشيد چه مي كنيد. آگاه باشيد كه به ميل خود نخواسته ايد هماهنگ باشيد، در اين صورت، رفتارهايتان را خواهيد شناخت.
همچنين درك خواهيد كرد كه سايرين نيز گاهي نياز دارند هماهنگ نباشند. اين گونه با ديگران به تفاهم مي رسيد.هر وقت كه بي حوصله شديد، خود را دقيق نگاه كنيد، به آرامي بگذاريد ذهنتان نفس بكشد.
قطعاً داروي بي حوصلگي، آرام بخش هاي شيميايي نيست، ويتامين هم نيست، كدئين هم نيست. پس چيست؟ قدري حركت، حتي ضعيف، اقدام حتي به اشتباه، مطالعه، حتي يك خط، بايد بيدار بود و آموخت. بايد با زندگي مثل يك موجود زنده همراه شد.
مهشيد سليماني
|