نگاهي به روند گذار كشورهاي كمونيست سابق به سوي اقتصاد آزاد
اروپايي هاي نوظهور
|
|
محمد علي توحيد
يك دلار درآمد روزانه يا كمتر معيار بانك جهاني براي تعريف خط فقر است. اما در كشورهاي كمونيست دوران جنگ سرد در اروپاي شرقي و مركزي هزينه روزانه بيشتري براي تامين گرما و لباس نياز است و ۱۵/۲ دلار معيار درآمد روزانه براي خط فقر است.
امروزه در اين كشور ها بسياري از مردم از اين معيار درآمد بيشتري دارند تنها بين سال هاي ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۳ بيش از ۴۰ ميليون نفر از معيار فقر عبور كردند و ۶۰ ميليون باقي مانده اند. بهترين نمونه در اين ميان بلغارستان است كه امروز كسي زير خط درآمدي فقر نيست و بدترين آنها تاجيكستان است كه هفتاد درصد زير خط فقر هستند.
حال سوال اساسي اين است كه كدام كشورهاي سابق كمونيست اميد دستيابي به معيارهاي جهان ثروتمند را در اين نسل دارد و كدام كشورها تا پايان قرن حاضر همچنان فقير خواهند ماند.
چشم انداز روشن در كشورهايي مشاهده مي شود كه پيش از اين خوب عمل كرده اند. از جمله هشت كشور تازه پيوسته به اتحاديه اروپا به اضافه كرواسي كه اميدوار است به زودي به اين جامعه بپيوندد. اين كشور ها دو اقدام مهم انجام داده اند كه در موفقيت آنها نقش داشت نخست تعهد به تجارت آزاد كه در ارتباط مستقيم با رشد اقتصادي آنان است و رقابتي بودن اقتصاد چه در بازارهاي داخلي و چه در بازارهاي خارجي كه اين امر نيز به افزايش بهره وري منجر شده است.
ارزيابي دومين مورد دشوار است. اين مسئله امكان تعامل آزاد سرمايه را فراهم مي كند، اعتماد مي آفريند، انحصارات را از بين مي برد، مسئولان طماع را مهار مي كند، قراردادها را نافذ مي نمايد و دارايي ها را محفوظ نگه مي دارد.
چرا برخي كشورها در اين زمينه بهتر عمل كرده اند بحث داغي است.
استيون فريز از مسئولان بانك اروپايي بازسازي و توسعه مهمترين مسئله را ثبات سياسي و نافذ بودن قانون مي داند. شرايطي كه سياستمداران و مسئولان ناكارآمد در معرض بركناري هستند و انواع فاسد آنها به زندان مي روند. سنجش اين امور دشوار است. يك راه بررسي بانك هاست كه تنها در شرايطي رشد مي كنند كه شرايط متعادلي برقرار باشد. بانكداري به اعتماد متقابل شركت ها و وام دهندگان به مقررات جاري كه فضاي كسب و كار قابل اعتمادي ايجاد كند دارند.
اگر بانكها رشد كنند منافع زيادي بوجود مي آيد. بيرون آمدن پول ها از چمدان و اندوخته شدن در بانك به اين معني است كه امكان موثر قرض دادن و قرض گرفتن فراهم شده است. ارتباط معني داري ميان رشد اعتبارات و رشد اقتصادي وجود دارد.
كشورهاي اروپاي مركزي و بالتيك رشد شتاباني در ده سال گذشته داشتند و كسب موقعيت هاي از دست رفته در دوران كمونيسم را آغاز كردند. امروز اسلووني از پرتغال كه فقير ترين كشور اتحاديه اروپا در گذشته بود ثروتمندتر است . كشورهاي بالتيك ساليانه ۸ درصد رشد و بيشتر را تجربه مي كنند. با اين رشد استانداردهاي فعلي زندگي آنان در يك دهه دو برابر مي شود.
با اين وجود بانك اروپايي بازسازي و توسعه در گزارش سال ۲۰۰۵ خود نشان مي دهد كه بهترين نمونه ها در ميان كشورهاي يادشده تنها اندكي پيش رفته اند و هنوز با آن چه كه اداره اقتصادي امور تعبير مي شود و شامل اصلاح مقررات گمركي، كار ماليات و امور قضايي مي گردد فاصله زيادي دارند.
اسلوواكي در اين سال تنها استثنا بود كه در همه شاخص ها رشد داشت. به گفته استيون فريز مهمترين رويداد در منطقه اين است كه بخش خصوصي در همه زمينه ها چه در حرف و چه در عمل فعال شده ولي بخش دولتي بسيار عقب است.
عضويت در اتحاديه اروپا تجارت را رونق داده است و اين مسئله برخي ناظران از جمله ويليام بيتر اقتصاددان ارشد سابق بانك اروپايي بازسازي و توسعه را شگفت زده كرده است. وي مي گويد:من تصور مي كردم تدابير گذشته و توافق ها براي تجارت آزاد به اجرا درآمده است اما بسياري از سرمايه گذاري هاي اساسي پس از پيوستن اين كشور ها به اتحاديه اروپايي انجام شد. پيوستن اين كشور ها به اتحاديه آثار منفي نيز داشت. براي نمونه استوني كه به عنوان يك ستاره كشورهاي كمونيست سابق شناخته مي شود و ويليام بيتر آن را رقابتي ترين اقتصاد در اتحاديه اروپا مي نامد با پيوستن به اين گروه بايد يارانه ها و سياست حمايتي اتحاديه اروپا در بخش كشاورزي را رعايت كند. علاوه براين مقررات آزاد بازار كار اين كشور نيز بايد تغيير كند كه در ارزيابي هاي بانك اروپايي بازسازي و توسعه بسيار بد ارزيابي شده است.
آثار وسيع تر پيوستن به اتحاديه اروپا بر بخش عمومي در اين كشورها هنوز نا مشخص است . اين رويداد احتمال دارد كه دلايل بيشتري براي نگراني بوروكرات هاي رو به افول از ارزيابي هاي خارجي بوجود آورده باشد . در عين حال شايد برخي ديگر نقش بيشتري براي اخاذي از شركت ها و افراد گرفتار براي خود بيافرينند.
آگنيوس ترومپا از موسسه بازار آزاد ليتواني مي گويد از هنگام پيوستن به اتحاديه اروپا و اعمال قيمت هاي بالاتر توتون قاچاق ثروت باد آورده اي نصيب قاچاقچيان كرده است.
تحولات ياد شده به تمايل و گرايش هاي رانت جويانه دامن زده است.علاوه براين مشكل اصلي در بخش عمومي بخش هاي پيچيده تر مثل آموزش و بهداشت است. كارفرمايان بطور روز افزون با كمبود نيرو مواجه هستند بويژه نيروهاي آموزش ديده و كارآمد. علاوه بر قانون كار مهمترين مشكل كارفرمايان كمبود نيروي ماهر است. با اين وجود نظام آموزشي نيروهاي ورزيده مورد نياز بازار كار را تربيت نمي كند.
شاخص هاي آموزشي مانند شاخص هاي بهداشت رو به افول است. اين بخش هاي عمومي همچنان ريشه در دوران كمونيسم دارند، روش هاي قديمي در غياب شرايط رقابتي در كشورهايي كه شرايط متفاوتي حاكم است و تحصيلات تكميلي از شرايط رقابتي و آزاد برخوردار است و بخش خصوصي در آن حضور دارد شرايط متفاوت است. اما مدارس هنوز به حافظه قوي پاداش مي دهد و از تفكر انتقادي و خلاق گريزان است شرايطي كه فساد و تقلب را تشويق مي كند و در دراز مدت آثار ناگواري دارد.
البته بايد صادق بود و تاكيد كرد اصلاحات در اين بخش ها دشوار است و در اروپاي غربي نيز اصلاح بخش آموزش و بهداشت به دشواري پذيرفته شد. اما كشور هاي اروپاي شرقي وقت زيادي ندارند تا در اين مورد ترديد كنند. آنها بايد با سرعت رشد كنند و خدمات بهتر عمومي داشته باشند تا از فرار نيروهاي كارآمد خود به ديگر كشورهاي اروپايي جلوگيري كنند و فقر مطلق را كاهش دهند. آنها بايد توان رقابتي خود را براي واگذار نكردن بازار به رقبا افزايش دهند.
اما شرايط در كشور هاي فقيرتر اين مجموعه در شرق دور و جنوب كشورهاي تازه پيوسته به اتحاديه اروپا چگونه است. دوازده جمهوري سابق اتحاد شوروي از رشد سريعي برخوردارند كه بخشي به دليل درآمد بادآورده ناشي از افزايش قيمت نفت و فرآورده هاي نفتي است و ديگر اينكه كشورهاي فقير تمايل به رشد بالا دارند. برخلاف همتايان ثروتمندترشان رشد اقتصادي شغل بيشتري ايجاد مي كند كه تغيير ساختار از بين برد.
دوازده كشور در زمينه حفظ شغل افراد بهتر عمل كرده اند. فقرا بيشتر از جهش اقتصادي سود بردند تا ثروتمندان. البته حقوق و مزايا دير پرداخت مي شود كه اين مشكل رو به بهبود است و امروزه اغلب به موقع پرداخت مي شود. اين مسايل مثبت با مشكلاتي نيز همراه است. بخش هاي عمومي از اندوخته مالي خالي است. گرجستان كمتر از يك درصد توليد ناخالص ملي را صرف بهداشت مي كند كرواسي كمي بيشتر از هفت درصد.
كالاهاي مصرفي با حذف يارانه افزايش يافته است و در برخي كشور ها از جمله خدمات زيربنايي مثل آب،برق و ارتباطات وجود ندارد.
يك مشكل نبود كار مناسب است. در قرقيزستان سهم مشاغل كشاورزي افزايش يافته و از سال ۱۹۹۰ تا كنون از ۳۵ درصد به ۵۵ درصد رسيده است . در جمهوري چك نيمي از مشاغل صنعتي با نگاهي بدبينانه در اين مدت از بين رفته و به ۵ درصد رسيده است.
آمارهاي بانك جهاني نشان مي دهد كه مشاغل جديد به دليل نگراني شركت ها در كشورهاي ثروتمندتر از مقررات بازار كار افزايش نمي يابد و در كشورهاي فقير از فساد اداري است.
امروز ديگر منازعه در مورد اقتصادهاي در حال گذار خاتمه يافته است در نيمه دهه نود ميلادي ديگر اندك كساني يافت مي شدند كه در مورد ضرورت ثبات مقررات كلان اقتصادي تجارت آزاد، قانون نافذ و آزادسازي قيمت ها به عنوان پيش نيازهاي موفقيت در اين گذار شك داشته باشند. مشكل اين است كه اين كشورها به رشد سريع تر اقتصادي، اصلاحات بيشتر و خدمات عمومي بهتر نيازمندند علاوه بر اين گرفتار نهادهاي ضعيف موقعيت جغرافيايي بد و همسايگان ناهموار هستند كه فرصت هاي كمي براي موفقيت به آنان مي دهد.
منبع :اكونوميست
|