قراردادهاي 89 روزه براي فرار از بيمه كارگرها
چه آسان مي ميرند
محمدسرابي
شنيده بود كه در تهران مي تواند كار پيدا كند. براي همين هم از كيلومترها آنطرف تر آمده بود تا شايد بتواند چند ماهي درآمد داشته باشد. صبح كه شد ميان جمعيتي كه همه تقريبا شبيه خود او بودند ايستاد تا يك صاحبكار آمد و چند نفر را برد. حالا او لب يك تيرآهن افقي ايستاده بود بر بالاي 25متر فضاي خالي و بدون هيچ وسيله حفاظتي. تيرآهن بعدي به قلاب جرثقيل وصل بود و داشت بالا مي آمد تا روي ستون هاي فولادي بنشيند. سرش را كه جلو برد تا به پايين نگاه كند، تعادل تيرآهني كه به كابل جرثقيل وصل شده بود برهم خورد، نوك آن به سرعت بالا آمد و به صورتش برخورد كرد.
و اين طور بود كه كارگر روزمرد شركت... از ارتفاع بالاي سوله روي زمين سقوط كرد. گزارش پزشكي قانوني نشان مي داد كه او در همان لحظه برخورد چانه اش با انتهاي تيرآهن، بر اثر خرد شدن استخوان هاي جمجمه مرده است.
شايد اين يك واقعيت باشد كه گرانقيمت ترين خودروها به دست محروم ترين كارگران كشور ساخته مي شوند؛ كارگراني كه در حين كار از حوادث مختلف و حتي خطر مرگ در امان نيستند.
خودروسازي يكي از صنايع ايران است كه در سال هاي اخير رشد بسياري داشته است.
اينكه چه عواملي باعث اين رشد شده اند موضوع اين گزارش نيست. همچنين بنا نيست تا اين صنعت جهاني زير سؤال برود؛ موضوع اينجاست كه شركتي كه ده سال پيش براي پرداخت دستمزد از ديگران وام مي گرفت و اكنون بيشتر از 20 شركت ديگر را به زيرمجموعه خود آورده است چرا بايد كارگراني داشته باشد كه سال به سال در جهت عكس حركت مي كنند.
برطبق كنوانسيون هاي بين المللي كه به امضاي دولت ايران رسيده است كارگران مي توانند براي دفاع از حقوق خود تشكل هايي سازماندهي كنند، ولي در صنعت خودروسازي، كارگران هيچ گونه تشكل موثري براي دفاع از حقوق خود ندارند؛ حتي شوراهاي اسلامي كار كه تنها تشكل مورد تاييد قانون هستند در اين واحدها تشكيل نشده اند. در حدود 5 سال پيش وقتي مقدمات تشكيل شوراي اسلامي در يكي از اين شركت ها فراهم شده بود مديران شركت با ترفندي اينگونه نشان دادند كه اكثريت كارگران حاضر در كارخانه، تمايلي به تشكيل اين شورا ندارند و به اين صورت آنها را از حق قانوني خود محروم ساختند.
سابقا بيشتر كارگران خودروسازي رسمي بودند ولي به مرور زمان با به كارگرفتن كارگران قراردادي و بازنشستگي پيش از موعد كارگران رسمي اكنون كمتر از 10درصد كارگران آن رسمي هستند كه با اين روند تا چند سال ديگر همين تعداد هم به صفر مي رسند و قسمت عمده نيروي كار را كساني تشكيل خواهند داد كه به سه طريق زير وارد كارخانه شده اند:
قراردادي ها: با قراردادهاي 89روزه كار مي كنند.
پيماني ها: با واسطه يك پيمانكار مشغول به كار مي شوند. بنا به گفته كارگران، اين پيمانكاران چند لايه وضعيت صوري داشته و باعث تغيير خاصي در وضعيت آنها نمي شوند.
روزمزدها: مانند كارگران ساختماني سرچهار راه ها هر روز در مقابل مبلغي به كار مي پردازند و فردا پشت در كارخانه ها مي آيند تا اگر امكان داشت آن روز هم كار كنند.
وجه مشترك اين گروه ها كه نزديك 90درصد كارگران را تشكيل مي دهند دو مسئله است؛ يكي نبود امنيت كاري كه از فرداي شغل خود اطمينان ندارند و از هيچ نوع حمايتي نظير بيمه با تعهدات ديگر بهره اي نمي برند و دوم حقوق پايين كه كارگر مجبور است با ساعت هاي متوالي اضافه كاري مخارج زندگي خود را تامين كند. اضافه كاري حد زماني مشخصي دارد و بيش از آن از لحاظ قانوني و از لحاظ بهداشت كار نبايد انجام شود؛ خصوصا در مشاغلي كه برسلامتي كارگر و كيفيت فرآورده تاثير مي گذارند. ولي ظاهرا در خودروسازي ها كارگران تاجاي ممكن مي توانند اضافه كار داشته باشند كه مجموع اين ساعت ها گاهي به 14 ساعت كار پياپي در يك روز نيز مي رسد. يكي از انواع مرگ ومير كارگران خودروسازي ها مربوط به اشخاصي است كه پس از ساعت ها كار توانفرسا در حين بازگشت به خانه با اتومبيل ها تصادف مي كنند، در حالي كه از شدت خستگي دركي از محيط اطراف ندارند.در روز 25تيرماه، ساعت 11:30 كارگر روزمرد... كه 22سال داشت براي اتصال آهن ها روي يك تيرآهن افقي فرستاده شده بود. او روي نوك يك تيغه 30سانتيمتري كه 20متر طول داشت بدون هيچ ابزار حفاظتي ايستاده و منتظر بود تا قطعه ديگر براي پيچ كردن در امتداد بخش اول به وسيله جرثقيل حمل شود. ابوالقاسم احمدي بر اثر برخورد با تيرآهن آويخته از جرثقيل و سقوط از ارتفاع كشته شد. از اينكه خانواده او درباره مرگش پيگيري انجام دادند يا غرامتي دريافت كردند يا نه، اطلاعي در دست نيست.
در روز دوم مردادماه ساعت 14:15 علي آدينه كارگر 40ساله... كه در يك طبقه نيمه ساخته مشغول به كار بود، قسمت انتهايي تخته اي كه زير پاي او قرار داشت چند متر خارج از لبه طبقه نيز ادامه يافته بود. او نمي دانست زير قسمت آخر خالي است. يك قدم اشتباه و تخته كه به هيچ جا محكم نشده بود و نشانه اي از خطر نداشت مانند اهرم از جا كنده شد. او نيز در اثر سقوط كشته شد.
در روزهاي سوم و دهم مهرماه نيز دونفر ديگر بر اثر سقوط دچار آسيب دائمي شدند. علت زنده ماندن آنها اين بود كه از ارتفاع كمتري – حدود 6 متر- پايين افتادند. در اواخر مهرماه نيز دو كارگر كه بالاي يك دريچه قطعات را منتقل مي كردند پس از 11ساعت كار و در ساعت
اضافه كاري هر دو از دريچه سقوط مي كنند. در ابتداي آبان ماه قسمت تيز كنار يكي از سيني ها، تاندون پشت پاشنه يكي از كارگرها را قطع كرد.
در همان روزها در سالن پرس، انگشتان دست يك كارگر...
وظايف خطرناك - خصوصا كار در ارتفاع- را حتي كارگرهاي قراردادي هم قبول نمي كنند، بنابراين كارگران جوان روزمزد شهرستاني گزينه هاي مناسبي هستند كه معمولا در صورت وقوع حادثه قدرت و آشنايي كافي براي پيگيري خسارات را نيز ندارند. بنابر شايعاتي، تعدادي برگه بيمه بدون نام وجود دارد كه در صورت وقوع هر حادثه نام كارگر در آن نوشته شده و مبلغ ديه يا خسارت نقص عضو از شركت بيمه گرفته مي شود و به اين صورت نيازي نيست كه هزينه بيمه تمام كارگران پرداخت شود. جالب است كه بيمه گذار متوجه چنين تخلفي نشده است.
چند مورد مرگ ذكر شده طي يك پروژه مشهور اتفاق افتاد كه هنوز هم ادامه دارد؛ پروژه اي كه بنابر يك قرارداد خارجي و تشكيل يك كنسرسيوم در آينده نزديك، دو خودرو جديد را توليد خواهد كرد. سالن هايي كه كارگرها از روي آهن هاي آن سقوط مي كنند در چهار هكتار زمين و به ارتفاع چهار طبقه ساخته مي شود كه ظاهرا از لحاظ وسعت و تجهيزات، تنها نمونه كامل در كشور شناخته خواهد شد. در سال هاي اخير اين شركت روز به روز بر توليد خود و خريداري زمين هاي بزرگ براي انباركردن اين توليد افزوده است. همچنين مديران شركت از روش هاي نوين مديريت براي
بيشتر كردن و بهينه كردن توليد خود استفاده مي كنند. مانند:
۱ - كار در روزهاي پنج شنبه و جمعه وساير تعطيلات.
۲ - كار در شيفت هاي طولاني از هفت صبح تا شش بعدازظهر و از شش تا 2:30 بامداد كه گاهي تا ساعت چهار صبح نيز ادامه مي يابد.
۳ - افزايش سرعت خط توليد تا چند برابر؛ به عنوان مثال خط توليدي كه در تيرماه 200 خودرو در روز توليد مي كرد در آبان ماه 500 و در آذرماه 600 خودرو را خارج مي كند.
۴ - البته پرداخت پاداش براي افزايش روحيه كاري و در برابر چند برابر شدن توليد يك خط به ميزان 22هزار تومان.
اين مديريت در جذب نيروي انساني نيز اعمال مي شود. در فرم هاي استخدام، موارد زيادي را بايد نوشت. كساني كه فرم ها را مي خوانند و گزينش مي كنند به چند مسئله توجه خاص نشان مي دهند؛ يكي سن كم؛ چون كارگراني كه ميانگين سني 25سال داشته باشند و هنوز عوارض محيط كاري، مفاصل و اندامشان را از بين نبرده باشد مي توانند اين كار سخت را انجام دهند. دوم سابقه بيكاري زياد چون كسي كه به مدت طولاني بيكار مانده است هر شرايطي را قبول مي كند. جذب نيرو در اصل توسط پيمانكاراني از زيرمجموعه خود شركت انجام مي شود مانند شركت... كه قسمتي از نيروها را تامين مي كند، ولي كارگرها اعتقاد دارند كه اين شركت بيشتر از يك كانكس و دو نفر كارمند، موجوديت ديگري ندارد. پس از حوادث فوق در كنار ساختمان هاي در حال ساخت، يك آمبولانس پارك شده است. چند تابلو هشدار دهنده نصب شده و كارگرها موظف هستند كمربندهايي را كه به تازگي به آنها داده شده در ساعت ناهار هم به كمرببندند. البته آنها به دليل
آموزش نديدن نمي دانند قلاب كمربند را بايد به كجا وصل كنند. اگرچه چندان فرقي هم نمي كند، چون در ميان اين آهن ها تكيه گاهي نيز وجود ندارد.
شايد وضعيت سخت معيشتي و كار توانفرسا در مناطق دورافتاده كشور بيشتر قابل تصور باشد تا در كنار پايتخت. حتي كسب اطلاعات از آن مناطق نيز ساده تر به نظر مي آيد. در شركت... كارگرها روزمرد هستند و مدت كمي در كارخانه مي مانند. كارگرهاي قراردادي اجازه ورود به بخش هاي ديگر را ندارند و اگر كسي دست به پرس و جو و فعاليت خارج از محدوده بزند بازخواست مي شود. سيستم هاي تامين نيرو كه بعضا از چند مرحله پيمانكار تشكيل شده اند مرتبا تغيير مي كنند.
حتي مديران پروژه ها حين اجراي طرح، عوض مي شوند. در واقع هر حادثه ناگواري با گذشت زمان اندك اندك فراموش مي شود. كارگراني كه تامين شغلي مناسب نداشته باشند و در معرض خطر بزرگ بيكاري قرار گيرند به خاموشي مجبور مي شوند. هر حركت برخلاف روال تعيين شده حتي در حد سوار نشدن به سرويس ها به عنوان مشكل ساز بودن تعبير مي شود. بيگانگي كارگرها با يكديگر در حدي است كه شايد نام همكاران كشته شده خود را به درستي ندانند. همين چند هفته قبل بود كه در مقابل سالن رنگ كارخانه... يك ليفتراك سبك كه بارهايي سنگين تر از استاندارد خود حمل مي كرد سرنگون شد و محمد حسين افتخاري، كارگري كه در كنار آن قرار داشت بر اثر سقوط پالت ها كشته شد. ظاهرا شركت... كه خود يكي از 25 زيرمجموعه يكي از دو قطب خودروسازي ايران است مي داند كه با سربسته گذاشتن تلفات و حوادث مي تواند از پاسخگويي به آنها طفره رود.
توضيح: تماس هاي ما با شركت ... براي اطلاع از نظر مديران و توضيح درباره حوادث پيش آمده بي نتيجه ماند و نامه هايي كه به اين شركت ارسال شده بود نيز بايگاني شدند. با اين وجود از آنجا كه نمي خواهيم قضاوت يكطرفه كرده باشيم يا به نشر اكاذيب و تشويش اذهان عمومي محكوم شويم از ذكر نام شركت مذكور و پيمانكاران آن خودداري كرده ايم.
|