حيله هاي رواني
به نظر من
بيست حقه ظريف از زبان حيله گر- هفته هشتم
اگر يك جمله يا عبارت را بدون توجه به مفهوم آن چندين بار با صداي بلند تكرار كنيم چه حالتي پيش مي آيد؟
جواب: مفهوم آن جمله تغيير مي كند يا به عبارت دقيق تر، درك ما نسبت به آن جمله تغيير مي كند. به نظر شما چطور؟ آيا به نظر شما هم تكرار پي در پي يك واژه مفهوم آن را در ذهن كمرنگ مي كند؟ شما معمولاً چگونه به نظر خود مي رسيد؟
ما مي توانيم با يكديگر موافقت يا مخالفت كنيم، مي توانيم ابراز عقيده كنيم. معمولاً هنگام بحث عبارات (به عقيده من)، ( به نظر من)، و (خوب اين نظر من است) را بسيار مي شنويم. اين عبارات بحث را كنترل مي كنند يعني هم مانع تداوم بحث مي شوند و هم مانع تشنج ميان دو طرف مباحثه ولي اين نكته را درنظر بياوريد كه اصولاً بحث كردن براي رسيدن به نقاط مشترك است، از نقاط اختلاف شروع مي شود و حين حركت و تداوم آن به نقاط اشتراك مي رسد. اگر بحث را در مرحله اختلاف متوقف كنيم، مدار حركت را و در واقع ارتباط را ناقص و نارسا ساخته ايم. بحثي كه به مشتركي نرسد از مزاياي مباحثه تهي است. اگر به علت ضعف بنيه رواني از مباحثه پرهيز كنيم، در بستر جامعه فرهنگهاي فردي به فرهنگ جمعي و تمدن تمايل نمي يابند. در جامعه ما، در ايران عزيز ما، افراد في نفسه و به طور فردي بسيار خوبند، جذابند، حتي لطيف و فعال هستند ولي همين فرد خوب و جذاب و فعال در امور جمعي مفيد واقع نمي شود چون روش هاي هماهنگ شدن با جمع را نياموخته و تمايلي هم نشان نمي دهد. يكي از عباراتي كه هر بحث را از جنبه پويايي خود محروم مي كند همين عبارت «به نظر من» است.
بياييد به نظر من را با نگاهي دقيق تر بنگريم. به نظر من يعني چه؟
اين عبارت مترادف (به عقيده من) نيست، مترادف (به ميل من) نيست، حتي مترادف (به رأي من) نيز نيست. رأي و عقيده و ميل شما دقيقاً مي تواند با نظر شما متفاوت باشد.
نظر يعني نگاه، يعني بينش. وقتي مي توان گفت به نظر من كه دقيقاً و به وضوح چيزي ديده شده باشد، اين يعني يقين! خطاپذيري يقين، نسبت به حدس و گمان و عقيده و ميل و رأي چگونه است؟ فكر كنيد.
هنگامي كه از عقايد خود صحبت مي كنيد، ممكن است ترديد داشته باشيد، هنگامي كه از ميل خود صحبت مي كنيد شايد جنبه موقت آن را احساس كنيد، وقتي كه رأي خود را ابراز مي كنيد يا حكمي صادر مي كنيد همواره تحت تأثير پيچيدگي ها و حتي خطاهاي ذهني و ادراكي هستيد ولي هنگامي كه به چيزي به طور مستقيم و بي واسطه نگاه و نظر مي كنيد چطور؟
خواهيد گفت شايد كسي نظر كند ولي لوچ و احول باشد. دقت كنيد ما از خودمان صحبت مي كنيم. از آدم هاي عادي و معمولي و سالم.
هنگامي كه به طور مستقيم به چيزي نگاه مي كنيد، دريافت شما همراه تعيين و صراحت است. خود توفيق ديدن، مقارن با يقين است. مولانا مي فرمايد: «علم برتر از ظن و كمتر از يقين است» و سپس مي فرمايد: «مي كشد دانش به بينش اي عليم.» اين بينش همان نظر است.
آيا وقتي كه شما مي گوييد به نظر من، واقعاً به چيزي نظر كرده ايد؟ يا فقط اكتسابها، ترديدها و تقليد هاي خود را گزينش مي كنيد؟
وقتي در بحث روند منطقي و موشكافانه آن شما را به هر دليل خسته مي كند در آنجا مي گوييد به نظر من كه چنين است و چنان... در اين حالت آيا فقط قصد اثبات خود را نداريد؟ خود ذهني كه مي ترسد زير سؤال گرفته شود؟ يا خود ذهني كه پيش از سايرين درباره خود قضاوت و ارزشيابي مي كند.
دقت كنيد: ما فقط وقتي مي توانيم بگوئيم به نظر من كه واقعاً به چيزي نظر كرده باشيم. عيناً آن را ديده باشيم، نسبت به آن بصيرت يافته باشيم، بصيرت يعني يقين. تئوري، احتمال و تعصب هيچ كدام كيفيت يقيني ندارند. وقتي بينش اتفاق مي افتد، شما از پي دانش لازم را كسب كرده و با خود تركيب نموده ايد، با واقعيات بيروني پيوند خورده و تبديل به حقيقت تازه اي شده ايد كه قابل درك و بيان است. اين حقيقت را شما توليد كرده ايد نه مصرف. وقتي مي گوييد به عقيده من، شما مصرف كننده هستيد. مصرف كننده يك احتمال. هنگام مصرف، شما منفعل هستيد نه فعال. در حال انفعال پيوند شما با مكانيزم هاي پويا و زنده حقيقي، ضعيف و تأثيرپذير مي شود. هنگام انفعال، هر كس، به شدت، من سنگين ذهني خود را پر و بال مي دهد، هر چه سنگين تر، حركت كمتر و هر چه حركت كمتر باشد، حضور و تمركز پايين تر است ولي هنگامي كه به نظر من را به كار مي بريد، اگر حاصل بينش باشد، شما توليد كننده هستيد. فعال هستيد، در محيط يقين پويش خود گام مي زنيد، حذف من اتفاق مي افتد، ذهن سبك مي شود و حركت آسوده، حضور و تمركز بالا مي رود و خودآگاهي شما سر به راه و مؤدب مي شود. شايد كسي كه اولين بار عبارت به نظر من را به كار برد، نگاه دقيق خود را ابراز كرده بود، شايد او عبارت سنجيده اي وضع كرده بود ولي امروزه آنقدر اين عبارت را بدون توجه به مفهوم آن تكرار كرده ايم كه ديگر از مفهوم اصيل خود فاصله گرفته و حتي تهي شده است. عبارت به نظر من، گويي يك حيله ذهني است براي راكد نگه داشتن حركات خودشناسانه و در عين حال، محق جلوه دادن اين ركود.
آگاهي درون ما به طور دائم به دو بخش پنهان و آشكار تقسيم مي شود. بخش آشكار همان است كه نظر مي شود. آيا بخش پنهان آگاهي خود را در دسترس داريد؟
فكر كردن لذت بخش است. فكر كنيد، با خود خلوت كنيد، جهان خود را دوباره تعريف كنيد. از نو نگاه كنيد. زيبايي ديدني است، باور كردني است. اين يك نظر است نه يك عقيده!
مهشيد سليماني
|