جسمي آسماني در محدوده كمربند كويي پر
مدل هاي تكوين منظومه شمسي را به چالش مي كشد
مدار عجيب يك ريز سياره
|
|
گروه دانش و فناوري- ذوالفقار دانشي: آيا مرزهاي خارجي منظومه شمسي، مأمن سياره هاي كوچكي است كه هنگام عبور ستارگان نزديك جذب شده اند؟
اين همان سؤالي است كه اخترشناسان هنگام بررسي بوفي از خودشان مي پرسند. بوفي، يك جسم آسماني يخ زده كه بين پانصد تا هزار كيلومتر قطر دارد ، به تازگي كشف شده است و پشت مرزهاي كمربند كويي پر به دور خورشيد گردش مي كند. كمربند كويي پر، نواري به ضخامت چند ده واحد نجومي است كه انبوهي از اجرام يخ زده در آن قرار دارند و پشت مدار سياره نپتون واقع شده است.
بوفي به تازگي يك لقب جديد هم پيدا كرده است. دانشمندان صدايش مي كنند: بوفي نظريه كش! دليلش هم اين است كه هيچ مدلي از مدلهاي تكامل منظومه شمسي نمي تواند خصوصيات عجيب و غريب آن را توصيف كند. لين آلن، دانشجوي دوره فوق دكتري دانشگاه بريتيش كلمبيا و كاشف اين سياره كوچك مي گويد: «اين سياره به وضوح نشان مي دهد اتفاقاتي كه در طول تكامل منظومه شمسي روي داده، بسيار بيشتر از چيزهايي است كه ما مي دانيم.» دكتر آلن به همراه يك گروه تحقيقاتي از تلسكوپ ۶/۳ متري كانادا- فرانسه- هاوايي در موناكي هاوايي استفاده مي كنند تا بهتر اين ريز سياره را بررسي كنند. لين يك سال قبل اين جسم آسماني را پيدا كرد، ولي بررسي هاي بيشتر يك سال طول كشيد.
در طول اين مدت اخترشناسان رصدخانه ملي كيت پيك و رصدخانه مونت پالومار هم به بررسي اين ريز سياره پرداخته اند تا اطلاعات بيشتر در مورد آن فراهم كنند.
هر۴۴۰ سال، يك بار
بوفي در فاصله ۵۲ تا ۶۲ واحد نجومي، هر چهار صد و چهل سال يك بار به دور خورشيد گردش مي كند. (واحد نجومي همان فاصله متوسط زمين از خورشيد است، يعني ۱۵۰ ميليون كيلومتر).
نخستين جاذبه بوفي، مدار آن است. در حالي كه اغلب همسايگان يخ زده آن مدارهاي بيضوي دارند و اغلب خيلي هم كشيده هستند. مدار بوفي بسيار به دايره نزديك است. از سوي ديگر، مدار آن نسبت به بقيه خيلي مايل است و ۴۷ درجه با صفحه منظومه شمسي زاويه دارد.
اختلاف نظرها در مورد تكوين منظومه شمسي خيلي زياد است. دكتر كنيون كه در مركز اختر فيزيك هاروارد اسميت سونيان مشغول به كار است، عقيده دارد كه خورشيد احتمالاً بخشي از يك خوشه ستاره اي بود كه گرانش آن خوشه تنها مي توانسته ستارگان خوشه را دور هم نگاه دارد.
چهار ميليارد سال بعد از شكل گيري خورشيد، آن خوشه ستاره اي پراكنده شد. يكي از اين ستارگان كه در حال فرار بود، بخشي از منظومه سياره اي خود را براي خورشيد باقي گذاشت و بوفي احتمالاً يكي از آنها است.
براي آزمون اين نظريه، دانشمندان به سراغ شبيه سازيهاي رايانه اي رفته اند. آنها بررسي كردند آيا برخورد يك عضو آن خوشه ستاره اي با خورشيد تازه متولد شده ، مي توانست چنين مدار بيضوي كشيده و مايلي را براي سدنا رقم بزند يا خير. سدنا هم يكي ديگر از اين اجرام بزرگي است كه فراتر از محدوده كمربند كويي پر پيدا شده است.
محاسبات نشان داد پنجاه درصد احتمال دارد ستاره اي از فاصله نزديك و با زاويه مناسب نسبت به خورشيد عبور كرده باشد و سدنا را از كمربند كويي پر به موقعيت فعلي اش منتقل كند. اما ده درصد هم احتمال داشت اين دوستان تازه متولد شده، بخشي از قرص گرد و غبار سياره اي اطراف يكديگر را جارو كنند و به منظومه خود بيافزايند. بسته به شرايط، خورشيد ما مي توانسته يك سوم موادي را كه در فاصله ۶۰ تا ۸۰ واحد نجومي از آن ستاره عبوري قرار داشته اند، جذب كند.
اسكات كينون و بنيامين بروملي كه اين شبيه سازي را انجام داده اند، در مقاله اي كه سال گذشته در نيچر به چاپ رسيد گفته بودند يافتن اجرامي فراسوي كمربند كويي پر كه نسبت به صفحه منظومه شمسي بيش از چهل درجه اختلاف دارند، مي تواند گواهي بر درستي اين شبيه سازي و در نهايت، مدل برخورد ستارگان در يك خوشه ستاره اي باشد. بدين ترتيب خورشيد داراي چندين سياره ديگر نيز خواهد بود.
يافتن شواهد بيشتر
بوفي سومين جسم آسماني است كه هم فراسوي كمربند كويي پر قرار گرفته و هم زاويه مدارش بيش از چهل درجه است. با اين حال حتي مدل كينون و بروملي هم نمي تواند تمام خصوصيات آن را توضيح دهد. كينون و بروملي قصد دارند دوباره مدل خود را بررسي كنند تا ببينند آيا مي توانند خصوصيات ديگري را پيش بيني كنند يا خير. تخمين تعداد چنين اجرامي مي تواند يك گواه خوب براي اين مدل عبور يك ستاره نزديك باشد.
منبع: ChristianScience Monitor, 19Dec. 2005
|
|
انتظار مسئولان، وظيفه محققان
دكتر سيدمجيد معنوي *
همواره در توسعه علمي و تكنولوژيك هر كشور، نگاه رهبران و مسئولان هر نظام ضمن تبيين خط مشي آن جامعه زمينه اتكاء افكار عمومي و اقبال و توجه آن جامعه را به موضوعات مهم به دنبال دارد. در همين ارتباط و با توجه به برداشت هاي متفاوتي كه از توسعه علمي و فني در نزد اهل علم وجود دارد و همچنين ويژگي هاي فناوري هاي پيشرفته و ملزومات ايجاد توان در رابطه با آنها، توجه مخاطبين را به بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار با استادان دانشگاه ها معطوف مي داريم و با استناد به آن مسير پيش رو را مي توان ترسيم كرد. ايشان ضمن تأكيد بر ضرورت توسعه علمي كشور فرمودند:
«اساتيد و اهل علم دانشگاهي! اين را بدانيد كه اعتقاد راسخ بر اين است كه پيشرفت علمي و رشد علمي در رأس همه كارهاي اساسي براي پيشرفت كشور باشد. يعني مهمترين زيرساخت كشور، زيرساخت انساني است به وسيله علم. ما بايد خود را از فقر علمي نجات دهيم، اين مسئله اول و اساسي ماست. تجربه بيست و چند سال گذشته بارها و بارها اين را به ما نشان داده و براي ما اثبات كرده است»
اين گونه نگاه نويدبخش نگاه و توجه علمي به تمامي اركان توسعه در كشور است.
در بخش ديگر و در اهميت بحث نوآوري ايشان چنين فرمودند: «ما بايد دنبال علم و پيشرفت علمي باشيم. البته پيشرفت علمي هم با تقليد حاصل نخواهد شد؛ با ابتكار و شكستن مرزها و پيش رفتن و فتح مناطق ناگشوده، حاصل خواهد شد. وظيفه دانشگاه ها و مراكز تحقيق خيلي سنگين است. مسئولان دولتي هم بايد اين پايه و اساس را - كه همان تحقيق است _ مورد توجه قرار دهند و بدانند كه نه علم و نه فناوري، بدون وجود مراكز فعال تحقيقاتي، پيشرفتي نخواهد داشت. هم دانشگاه هاي ما، هم مراكز تحقيقاتي خارج از دانشگاه ها بايد ان شاءالله مورد حمايت و توجه قرار بگيرند.»
اين نوع توجه به مراكز تحقيقاتي واميد به حل چالش هاي اساسي جامعه و توسعه كشور به اقدامات اساسي در اين مراكز، مسئوليت نيروهاي محقق را چند برابر كرده و حجت را بر اهل تحقيق تمام مي كند كه همانا انتظار مسئولان، تغيير در بينش هاي ما نسبت به پژوهش است. انجام تحقيقات دنبال گرايانه كه صرفاً به افزايش دانش بشري و حل معضلات غيربومي مي پردازد نمي تواند برآورنده انتظارات مسئولان باشد و بايد با ايجاد ظرفيت هاي لازم در مراكز تحقيقاتي و حمايت از آنان براي پذيرش مسئوليت در حل چالش هاي فني جامعه با نگاه بن بست شكني و استفاده از راه ميان بر زمينه هاي توسعه كشور را دنبال كرد. اميد است كه رهنمودهاي مقام معظم رهبري در عرصه توسعه صنعت دارويي كشور نيز مدنظر برنامه ريزان قرار گيرد و به طبع آن شاهد تأثير نتايج تحقيقات در ارتقاء سطح سلامت جامعه باشيم.
تا اينجا در خصوص انتظارات مسئولان رده اول نظام از قشر تحصيلكرده و محقق صحبت به ميان آمد حال مي بايد براين موضوع تأكيد كنيم كه اصولا چرا تاكنون نتوانسته ايم حداكثر بهره را از توانايي هاي متمركز در اين حوزه ببريم.
همواره در فصل بودجه يكي از دغدغه هاي جامعه محققين كشور ميزان توجه حاكميت و مديريت كشور به اعتبارات لازم براي اين بخش است. برمبناي اطلاعات موجود در حال حاضر سهم اعتبارات بخش پژوهش معادل ۶/۰ تا ۷/۰ درصد از توليد ناخالص كشور را شامل مي شود (بيش از ۶۰۰ ميليارد تومان) و اميد بر اين است كه با ارتقاء آن به ۲/۱ درصد از توليد ناخالص ملي انتظارات نيروهاي شاغل در اين حوزه برآورده شود. نكته اي كه حائز توجه است مسيري است كه حوزه پژوهشي كشور دنبال مي كند و نقشي است كه مي توان از آن انتظار داشت.
بديهي است جامعه نخبه كشور خود را با تعريف نيازهايي كه به او ارجاع مي شود تطبيق داده و در آن مسير حركت مي كند. به نظر مي رسد انتظاري كه تاكنون از سوي حاكميت تعريف شده است و يا به دليل عدم تعريف خاستگاه دقيق حاكميتي، توسط خود محققان برنامه ريزي و عملي شده، ايفاي نقش پژوهش به منظور آموزش و تربيت نيروي انساني و همچنين توليد علم بوده است كه با نگاهي منصفانه در حد مقدورات فراهم شده براي اين حوزه دستاوردهاي مناسبي را مي توان به عنوان برون داد مجموعه پژوهشي كشور ملاحظه كرد.
از طرفي همواره اين صحبت در محافل مختلف علمي و مديريتي مطرح است كه مجموعه تحقيقات انجام شده به ميزاني به رفع چالش ها و تنگناهاي پيش روي كشور پرداخته و توانسته است با ارائه راه حل به موقع زمينه هاي توسعه را در كشور پديد آورد. به نظر مي رسد كه تغيير در نگاه ها و بينش هاي به وجود آمده در كشور كه شامل نگاه تقاضا محور به امر پژوهش و همچنين مأموريت حل مشكلات فني و تكنولوژيك و در يك كلام مفيد بودن براي جامعه را از اين قشر فرهيخته درخواست مي كند، مي تواند به عنوان عامل مؤثري در ايجاد كشش مثبت به سمت تأثيرگذاري هر چه بيشتر اين توان عظيم خلاق در رفع مسائل اساسي جامعه باشد.
نكته اي كه در همين رابطه جاي تأمل دارد انتظار به حقي است كه بايد از سوي برنامه ريزان جهت حمايت از محققان و تبيين جايگاه آنان در بروز توانايي هايشان منظور شود. نگاه قدرشناسانه به نتايج زحمات محققاني كه اين مسير را دنبال مي كنند و همچنين تعريف دقيق حقوق مالكيت معنوي، اين افراد را در ارائه هر چه بهتر دستاوردهاي تحقيقاتي خود اميدوار مي سازد. رفع ابهامات مربوط به ورود به بازار نتايج تحقيقات با تعريف دقيق جايگاه محقق، مؤسسه پژوهشي و سرمايه گذار، همگي مي تواند زنجيره حركتي را تقويت و امكان تحقق آرزوهاي ارتباط مؤثر صنعت و دانشگاه را به دنبال داشته باشد.
* دكتراي داروسازي
|
|
كشف راز سلول هاي سرطاني
گروه دانش و فناوري _ زهرا بخشي: جي وينيستن در سال ۱۹۹۶ درست دو هفته پس از ازدواجش، متوجه شد كه دچار بيماري سرطان خون مزمن شده است. او يك مأمور آتش نشاني اهل نيويورك بود و از سلامت خود مطمئن. بعد از چندي مي فهمد كه اميدي در يافتن سلامتش وجود ندارد. تنها راه درمان پيوند مغز استخوان بود كه، او نتوانست كسي را براي اين پيوند پيدا كند. در سال ۱۹۹۹ بيماري او به اوج خود رسيد و او فقط چند هفته تا مرگ فرصت داشت. اما يك باره اميدي در دل اين مرد به وجود آمد. او در آخرين لحظات موفق شد در يك مطالعه گسترده در مورد بيماري سرطان در دانشگاه علوم و بهداشت اورگن ثبت نام كند. در اين دانشگاه محققان نوعي دارو را در درمان اين بيماري مورد مطالعه قرار داده بودند. آقاي وينيستن هنوز زنده است و هنوز از اين دارو كه امروزه با نام گليوك در بازار وجود دارد استفاده مي كند.
پس از مطالعاتي فراوان دانشمندان متوجه شده اند كه شخصي كه سرطان دارد، بدنش آمادگي طي كردن مراحل مختلف سرطان را پيدا مي كند. اما براي طي همه اين مراحل، بخصوص براي اندوختن جهش هاي مولكولي براي ايجاد يك تومور زمان زيادي لازم است. به همين دليل است كه دانشمندان معتقدند كه سرطان معمولا در افراد پير و احياناً در انسان هاي بدشانس روي مي دهد. دكترها معتقدند كه براي ابتلاي شخصي به اين بيماري بايد جهش مولكولي اشتباهي در سلول در زمان اشتباهي شكل گيرد و اين بسيار نادر است. در بيماري هاي ژنتيكي ديگر معمولا يك يا دو تغيير ژنتيكي دخيل هستند، اما در سرطان تعداد ژن هاي دخيل بسيار زياد است. همچنين آرايش كلي ژنتيكي نيز در اين بيماري بهم مي خورد.
در بيماري هاي ژنتيكي ديگر، تغييرات ژن باعث از كار افتادن سلول ها مي شوند، اما در سرطان تغييرات ژنتيكي به سلول ها نيروي مضاعف مي دهند. در كنار همه پيچيدگي هاي اين بيماري، دانشمندان به تازگي فهميده اند كه تغييرات ژنتيكي در تومور يك فرد با فرد ديگر كاملا متفاوت هستند. اين كشف جديد سؤال هاي جديدي بوجود آورده است. آيا هر بيمار سرطاني، نوع خاصي از اين بيماري است؟ آيا محققان بايد براي هر بيماري داروي خاصي كشف كنند؟
برخلاف تصور مردم دانشمندان معتقدند كه حل معماي ژنتيكي سرطان غيرممكن نيست. آنها مطالعات گسترده خود را درباره سرطان از سرطان روده بزرگ، كه امروزه تقريبا براي آنها شناخته شده است، آغاز كرده اند. سرطان روده از تبديل نوعي پوليپ كوچك كه از رشد خوش خيم سلول هاي ديواره روده بوجود مي آيند به پوليپي بزرگتر كه پوليپي سرطاني و خطرناك است آغاز مي شود و سپس در سراسر روده و بدن گسترش مي يابد.
اين دسته از تغييرات در همه سرطان ها ديده مي شوند، اما متأسفانه در بسياري از سرطان ها اين تغييرات را نمي توان از طريق نمونه ادرار تشخيص داد. در سرطان روده، تعداد زيادي تغييرات و جهش هاي ژنتيكي به چشم مي خورد، اما اين بيماري فقط از ۵/۱۰۱ در افراد گسترش مي يابد. سرطان روده در كساني كه زمينه مبتلا شدن به اين بيماري را دارند با يك جهش ژنتيكي كه سلولها را وارد يكي از آن ۵/۱۰۱مي كند آغاز مي شود. جهش هاي ژنتيكي بيشتر آغاز سرطان در اين افراد هستند.
دانشمندان معتقدند كه سرطان روده مي تواند نمونه اي براي سرطان هاي ديگر باشد، اما متأسفانه آنها در اين زمينه بسيار سردرگم هستند. آنها نمي دانند كه بايد از كجا آغاز كنند؟ چگونه آنچه در سرطان روده روي مي دهد را به سرطانهاي ديگر تعميم دهند؟
اما امروزه با استفاده از تكنولوژي هاي روز، پيشرفت هاي زيادي در اين زمينه حاصل شده است. براي مثال امروزه مي توان با روش آران آ هر ژني را از بدن خارج كرده و مورد مطالعه قرار داد. همچنين با مطالعات زنجيرهاي دي ان آ مي توان اين سؤال را پرسيد كه چه تغييراتي در چه ژن هايي صورت مي گيرد؟
دانشمندان معتقدند كه اگر همه گروه هاي تحقيقاتي با هم كار كنند، مي توانند با در دست داشتن اين يافته ها، با سرطان مبارزه كنند. در حال حاضر اصول درمان و خود اين بيماري براي دانشمندان شناخته شده است، آنچه باقي مانده، شناسايي جهش هاي ژنتيكي خاص در هر سرطان و كشف داروهاي مؤثر در هر سرطان است. به تازگي دانشمندان ليستي از همه سلول هاي سرطاني كه سازنده غدد بدخيم هستند تنظيم كرده اند. اين ليست شامل ۱۰ راه مختلف در سرطاني كردن سلول ها است و همه اين راهها، شامل تغييرات ژنتيكي هستند.
بعضي تغييرات ژنتيكي باعث رشد بيش از حد سلول ها و برخي ديگر باعث از كار انداختن ژن هايي كه به آرامي رشد مي كنند مي شوند. برخي از اين تغييرات باعث مي شوند كه سلول ها از بين نروند و براي مدت طولاني تكثير شوند. از همه جالب تر اينكه برخي از اين تغييرات به سلول هاي سرطاني اجازه ايجاد بافت هايي را مي دهد كه اين سلولهاي سرطاني از آنها تغذيه مي كنند. مرحله گسترش سرطان در بدن سلول هاي سرطاني ژن هايي را فعال مي كنند كه معمولا فقط در نوزادان فعال هستند و يا در ترميم زخم و همين باعث رشد بيش از حد سلول ها مي شود. در يك تقسيم سلولي، احتمال ايجاد يك جهش ژنتيكي يك در ميليون است، اين احتمال كم به اين علت است كه سلولهاي سالم بلافاصله صدمه وارده به دي ان آن هايشان را ترميم مي كنند. اما اولين كاري كه يك سلول سرطاني انجام مي دهد از كار انداختن مكانيزم ترميم بدن است.
با اولين جهش ژنتيكي، سلول ها شروع به رشد بيش از حد و تكثير نامناسب مي كنند و هر گاه اين جهش هاي ژنتيكي متناوبا تكرار شوند سرطان گسترش مي يابد.
دانشمندان مي گويند كه پادزهرهاي زيادي براي اين بيماري وجود دارد. شايد چندين جهش باعث ايجاد اين سرطان شوند اما از همين جهش ها مي توان به عنوان پادزهر اين بيماري استفاده كرد. محققان مي گويند كه داروي گليوك اولين تجربه اين نظريه است. اين دارو جهش ژنتيكي كه باعث سرطان خون مي شود را از بين مي برد. داروي گليوك اولين داروي موفق براي درمان سرطان است. اين دارو تا حدي سلولهاي سرطاني را در اين بيماران از بين مي برد كه آزمايش هاي اوليه اين بيماران به نظر اشتباه مي آيند. با اين حال اين دارو كامل نيست. گليوك بسيار گران است. اين دارو اين بيماري را درمان نمي كند چرا كه اگر بيمار استفاده از اين دارو را متوقف كند سلولهاي سرطاني دوباره شروع به تكثير مي كنند. بنابراين بيماران بايد اين دارو را تا آخر عمر خود استفاده كنند. همچنين به تازگي بدن برخي بيماران نسبت به اين بيماري مقاومت نشان داده است. اما كشف اين دارو نشان داده است كه درمان سرطان غيرممكن نيست. ممكن است در آينده با سرطان نيز برخوردي مانند ايدز شود. يعني بجاي جستجو براي از بين بردن اين بيماري، بيماران را تا آخر عمر تحت درمان قرار دهند. تا زماني كه بيماران در اثر امراض ديگر بميرند.
اين چيزي است كه آقاي وينيستن اميد زيادي به آن دارد. او هنوز سرطان دارد. داروي گليوك تأثيرات جانبي بر او داشته است. او مي گويد كه گاهي انگشتان دست و پايش يخ مي كنند و گاهي دچار اسهال هاي شديد مي شود، اما هيچ يك از اينها براي او مهم نيستند، چرا كه او دوست دارد زندگي كند.
منبع: NewYork Times,
27Dec. 2005
|
|
كلينيك رژيم درماني
توصيه هايي براي لاغرها
گروه دانش و فناوري- صدف كوهكن: ۳ گروه از افراد هستند كه بسيار لاغرند:
۱- آنهايي كه خوب مي خورند و لاغر مي مانند.۲- آنهايي كه نمي توانند هر آنچه را كه مي خورند هضم كنند و بر اثر وجود بيماري و نارسايي لاغر مانده اند.۳- آنهايي كه كم مي خورند و فعال و تحرك زيادي دارند.
گروه اول
الف- در رابطه با گروه اول مي توان عوامل زير را در نظر گرفت:
۱- كلمه «زياد مي خوريم» يك عبارت نسبي است كه در نظر افرادي كه لاغر هستند، زياد به نظر مي آيد ولي در اصل ممكن است خيلي كم باشد.۲- ممكن است غذاهاي مصرفي اين افراد از غذاهاي پرحجم و كم كالري (سبزيجات خام و پخته، مواد حاوي فيبر و...) باشد.۳- احتمال دارد به دلايلي مثل پركاري غده تيروئيد (هايپرتيروئيديسم) باشد كه خود به خود متابوليسم افزايش مي يابد.۴- اين افراد فقط در وعده هاي سه گانه غذا مي خورند و يا قبل از غذا مواد بي ارزش تغذيه اي خورده و وعده غذايي اصلي را رها مي كنند.
ب- در رابطه با نوع دوم اين گروه:
قسمتي از اين موضوع به خصوصيات ژنتيك مربوط مي گردد كه بالا بودن متابوليسم (سوخت و ساز) را در بدن آنها منجر مي گردد.اگر كودكي اشتهاي خوبي داشته باشد، فعال و پرتحرك بوده و با وجود پرخوري سالم و لاغر بماند، در اين حالت هر چه صرف كنند به انرژي تبديل مي شود، اين به دليل فعاليت بيش از حد آنهاست. اين گروه از كودكان لاغر، اما سالم مي مانند، بنابراين جاي هيچ گونه نگراني براي اين گروه نيست. بسيار ديده شده كه دختران و پسران با وجود قد كشيدن، وزن شان ثابت بوده است.
گروه دوم
گاهي اوقات كمبودهاي شديد ويتاميني مثل كمبود ويتامين D يا ويتامين هاي B-complex وجود دارد. آنها گاهي اوقات به دليل برخي بيماريهاي پيش رونده جسمي و رواني، دائماً بستري مي شوند و مدام وزن كم مي كنند و هيچ داروي تقويتي يا غذايي، وزن آنها را ترميم نمي كند.مقاومت پايين بدن، باعث بيماري، لاغري و رنجوري مي شود. بعضي از افراد براثر ابتلا به بيماري هاي مزمن و يا پيش رونده، علي رغم داشتن استراحت كافي و تغذيه مناسب، لاغر مي شوند.
در بزرگسالان، انگل هاي خاصي مثل كرم قلابدار فرد را دچار كم خوني شديد و لاغري مي كند و در چنين شرايطي بدون دفع انگل ها، هر تلاشي براي افزايش وزن، بيهوده خواهد بود.در مورد كودكان انگل دار هم وضع به همين صورت است. تغيير رژيم غذايي به روش هاي طبيعي، موجب درمان و بهبود شرايط عمومي بيمار مي شود و وزن به طور تدريجي و آهسته افزايش مي يابد.در بعضي افراد نيز به دليل استفاده هاي مكرر و هر روزه از غذاهاي آماده مصرف (مثل پيتزا، ساندويچ ها و...) سيستم گوارشي اين افراد تنبل مي شود و دچار كمبود انرژي خواهند شد.
گروه سوم
كم خوردن يا خوردن غذاهاي بي خاصيت، به همراه فعاليت شديدي كه خارج از توان فرد است، موجب لاغري مي شود.اين نوع لاغري در ميان مردمان فقير و كارگراني كه مدت هاي طولاني، كار طاقت فرسا مي كنند، ديده مي شود. اين افراد به طور طبيعي، سرپرستان خانواده هاي پرجمعيت اند، اما در مقابل مخارج شان درآمد مختصري دارند. چنانچه افراد لاغر بر اثر بيماري وزن كم كنند و سلامتي شان آسيب ببيند، دچار ضعف و خستگي مي شوند و اشتهايشان كم مي شود. دلشان مي خواهد دراز بكشند يا بخوابند. اين افراد ممكن است دچار بي خوابي، سردرد، سرگيجه و... شوند.
|
|
سمينار تازه هاي بيماري ام.اس
گروه علمي فرهنگي: روز پنجشنبه از ساعت ۳۰/۹ صبح سميناري تحت عنوان تازه هاي بيماري ام.اس با توجه به روش هاس نوين تصويربرداري در مركز تصويربرداري پزشكي اطهري برگزار مي شود.
دكتر محمداطهري با اعلام اين خبر افزود: نرم افزار اين مورد تشخيص در زمينه بيماري ۸۸۰۶ براي اولين بار در ايران مورد استفاده قرار مي گيرد. بنابراين براي تشخيص كامل تر بيماري هاي ام.اس و صرع بسيار مفيد خواهد بود. از اين رو حضور پزشكان متخصص مغز و اعصاب مي تواند در اين سمينار موثر باشد.
|
|
منوي لويي شانزدهم
گروه دانش و فناوري- صدف كوهكن: سيب زميني در قرن شانزدهم از پرو و شيلي به آمريكاي شمالي آمده و از آنجا در سراسر جهان پخش شد و طوري محبوبيت پيدا كرد كه در ايرلند و لهستان به صورت يك غذاي محلي مردم، درآمد؛ كه شايد اولين دليل فقر شديد ايرلندي ها بود، آنها سيب زميني را با پوستش جوشانده و به آن نمك زده مي خورند.
فرانسه، آخرين كشوري بود كه با اين ماده غذايي كه ابتدا پاپاس آمريكايي نام نهاده بودند، آشنا شد، چون اين ملت هميشه نسبت به چيزهاي تازه، بدبين بودند، به علاوه همه قسم محصولات و خوراك كافي در كشور موجود بود، مخصوصاً مقدار زيادي بلوط و نان خوب داشتند كه بسيار مغذي و قوت بخش بودند. تاريخچه ورود سيب زميني به فرانسه، خيلي جالب و خواندني است. يك داروساز نظامي فرانسوي به نام پارامانتيه از طرف آلمانيها اسير شد و در آنجا با يك نفر اسير آزاد شده، آشنا گشت و ديد كه او گياهي به نام سيب زميني به كار مي برد و بعد به وسيله وي اين گياه را به فرانسه آوردند و در زمان لويي شانزدهم با تشريفات و طبخ خاص، جزو غذاهاي شاهانه قرار گرفت و از آن تاريخ معمول شد. لازم به ذكر است كه ويتامين ها و مواد معدني گوناگوني در سيب زميني وجود دارد، اين نبات حاوي فيبر، مواد نشاسته اي، گلوكز، صمغ و عناصر ازته، همچنين املاح و ويتامين هاي مختلف مثل: آهن، كلسيم، منيزيم، پتاسيم، فسفر، ويتامين A ، B ، C است.
اين مواد بيشتر در لايه هاي نزديك به سطح وجود دارند، اما امروزه كه روش هاي كشت موجب بالا رفتن بار ميكروبي در سطح مواد در تماس با خاك مي شود، بهتر است پوست سيب زميني را بسيار نازك بكنيد (به جز در نواحي سبز رنگ كه بايد عميق تر كنده شود.)، نكته مهم ديگر آن است كه در ناحيه اتصال ساقه گياه به سيب زميني يك نوع سم وجود دارد كه بايد حتماً در موقع به كار بردن آن قسمت را بردارند و ديگر اينكه بايد بدانيد، سيب زميني هايي كه جوانه زده و پوسيده اند، نبايد خورده شوند.
به جز افرادي كه درصدد بالا بردن وزن خود هستند، بهترين روش براي آنها مصرف سيب زميني همراه با كره يا روغن زيتون و يا خامه است، سايرين بهتر است سعي كنند سيب زميني را با يك قاشق غذاخوري ماست كم چرب يا پنير كم چرب به اضافه سبزيجات تازه (گوجه فرنگي، جعفري و...) و يا سبزيجات معطر (آويشن، نعناع و...) ميل كنند.
براي نوزادان نيز در دو هفته اول ماه هشتم، زمان مناسبي براي وارد كردن سبزيجات نشاسته اي مثل سيب زميني به سوپ آنهاست. معمولاً يك چهارم سيب زميني براي هر وعده سوپ و يك سيب زميني متوسط براي سوپ تمام روز كافي است، زيرا غلظت سوپ بايد به اندازه حليم باشد.جالب است كه بدانيد سيب زميني خام، اثر تسكين دهنده دارد و مشت زن ها (بوكسورها) آن را به طور خام، رنده مي كنند و روي قسمت هايي كه كوبيدگي پيدا كرده، مي گذارند، همچنين در سوختگي هاي سطحي و در آفتاب زدگي ، سيب زميني خام را به دو نيم كرده و روي پوست، قرار مي دهند.در نسخ قديمي به خواص ديگر سيب زميني كه شهرت كمتري دارد، اشاره شده است: جوشانده برگ هاي سيب زميني كه آن را براي درمان دردهاي عصبي «نورالژي» و شكمروش مي آشامند و در گلودردها غرغره مي كنند.
از سيب زميني به عنوان ماسكي مناسب جوش صورت هم استفاده مي كنند، بدين ترتيب كه مقدار كمي سيب زميني را پوست كنده، بچوشانيد و له شده آن را بر روي صورت قرار دهيد، اين كار موجب برطرف شدن انواع و اقسام جوش مي شود.
|
|
ماموگرافي ديجيتالي
گروه دانش و فناوري- مرتضي اسلام زاده: يكي از خطرناك ترين و پنهان ترين انواع سرطان ها، سرطان سينه است. بانوان همواره نسبت به اين موضوع بسيار حساس اند. اين موضوع به قدري مهم است كه به تازگي تحقيقات جديدي توسط كالج آمريكايي راديولوژي صورت گرفته كه نشان از آن دارد كه ماموگرافي ديجيتالي در مقايسه با عكسبرداري سنتي در مورد برخي از خانم ها بسيار مؤثرتر است. پروفسور ادوارد پي ين از دانشگاه جرج تاون واشنگتن در اين باره مي گويد: «روش ديجيتالي ماموگرافي سريع تر است و تشعشعات كمتري به بيمار وارد مي كند و در بسياري از موارد نيز تصويري مشخص تر نسبت به ماموگرافي سنتي به دست مي آورد. با اين روش مي توان كنتراست ها (تفاوت ها) را به راحتي يافت ، با تصاوير بازي كرد و عددي كه دشوار تشخيص داده مي شوند، راحت تر به چشم مي آيند. با ماموگرافي سنتي بيماران فقط مي توانند يك بار فيلم را ظاهر كنند و پس از آن ،آن طور كه با ماموگرافي ديجيتالي مي توان كارهاي مختلف كرد با فيلم ظاهر شده ماموگرافي سنتي كاري نمي توان كرد.»
بيش از ۴۹ هزار زن در اين مطالعه مورد آزمايش قرار گرفتند. نتيجه آن بود كه با ماموگرافي ديجيتالي در برخي زنان، تشخيص سرطان تا ۲۸ درصد افزايش مي يابد. اما دكتر گيليان نيوستد از دانشگاه شيكاگو عقيده دارد كه محدوديت هايي نيز در اين روش وجود دارد.
وي مي افزايد: «نوع سرطان هايي كه ما نمي توانيم آنها را تشخيص بدهيم آنهايي هستند كه با بافت فشرده به وجود مي آيند. خصوصاً در زنان جوان.» با آنكه آزمايش هاي ديجيتالي در مورد زنان يائسه مؤثر نيست پزشكان و بيمارستان ها انتظار دارند اين روش متداول تر شود. زيرا نتيجه را مي توان در رايانه ضبط كرد و اگر بيمار از شهري به شهري ديگر نقل مكان كرد و يا به پزشك ديگري مراجعه كرد، مي توان نتيجه را به صورت نامه الكترونيكي فرستاد.
ماموگرافي ديجيتالي چهار برابر گران تر از روش متداول است اما دكتر پي ين مي گويد: «مهم ترين مسئله اي كه بايد در نظر گرفت اين است كه چه روش ماموگرافي ديجيتالي در دسترس باشد و چه نه، ماموگرافي متداول همچنان روش بسيار خوبي است و خانم ها نبايد به صرف اينكه چون روش ديجيتالي در دسترس شان نيست از انجام ماموگرافي طرفه رفته و ماموگرافي خود را به تعويق بياندازند.»
پزشكان را اعتقاد بر اين است كه خانم ها بايد هر شش ماه يك بار ماموگرافي كنند تا از گزند اين بيماري مرموز و فريبكار در امان باشند.
منبع: Jama.com
|