شنبه ۱۷ دي ۱۳۸۴
نگاهي به عملكرد دولت پهلوي اول در واقعه كشف حجاب
توهم تجدد
* حميدرضا حسيني
005817.jpg
005811.jpg
005814.jpg
«شما خانم ها بايد اين روز [۱۷ دي] را يك روز بزرگ بدانيد و از فرصت هايي كه داريد، براي ترقي كشور استفاده نماييد.»
رضا پهلوي _ ۱۷ دي ۱۳۱۴
«عظمت و بزرگي روز ۱۷ دي سال به سال بيشتر مي شود. در يك همچو روزي بنا به امر و اجازه شاهنشاه عظيم الشأن كشور، زنان ايران برخوردار از آزادي و بهره مند از حقوق خود شدند.»
روزنامه اطلاعات _ ۱۷ دي ۱۳۱۷
«از قرار اطلاعاتي كه به رياست وزراء مي رسد، مأمورين ادارات دولتي در بعضي استان ها و شهرستان ها از قبيل نقاط آذربايجان از حضور در مجالس جشن ۱۷ دي... خودداري و با عذرهاي غيرموجه يا حاضر نشده يا در صورت حضور، خانم هاي خود را همراه نمي آورند.»
بخشنامه محرمانه نخست وزيري
۱۴ اسفند ۱۳۱۶
***
كشف حجاب جنجالي ترين و در عين حال شكست خورده ترين برنامه اي است كه در دوره ۱۶ ساله سلطنت پهلوي اول (۱۳۲۰ _ ۱۳۰۴ ه.ش) به اجرا گذارده شد. اين واقعه از آن رو حايز اهميت است كه به تنهايي ويژگي هاي بارز دولت پهلوي اول در عرصه فرهنگ را باز مي نماياند. اين ويژگي ها عبارتند از:
۱ _ به رسميت نشناختن بخش بزرگي از سنت هاي فرهنگي و باورهاي مذهبي ايرانيان و دست يازيدن به گزينش در فرهنگ موجود بر مبناي ايدئولوژي تجدد.
۲ _ قايل بودن به حق دولت براي دخالت نامحدود در تمام شؤون زندگي فرهنگي و اجتماعي شهروندان.
۳ _ استفاده از ابزارهاي غيرفرهنگي و توسل به خشونت براي پيشبرد برنامه هاي فرهنگي.
۴ _ شكل گرايي مفرط.
برنامه كشف حجاب با اين پيش فرض طراحي شد كه از طريق تغيير پوشش مي توان باورهاي جامعه ايران را دگرگون ساخت. براين مبنا قاعده «هر آن كس آن چنان مي پوشد كه مي انديشد» بدين شكل خوانده شد كه «هر آن كس آن چنان مي انديشد كه مي پوشد!» در سال ۱۳۰۷ نيز دولت پهلوي اول كوشيده بود تا از طريق «متحدالشكل نمودن البسه اتباع ايران در داخل مملكت» تمام مردان ايراني را به يك لباس درآورد تا شايد جهان انديشه آنها را دستخوش تغيير كند و تجدد فرنگي را برايشان به ارمغان آورد.
همان موقع اين طرح با مخالفت جدي برخي از نمايندگان مجلس شوراي ملي مواجه شد و يكي از نمايندگان هنگام بررسي لايحه دولت گفت: «اگر ما در كلاه و تنبان مردم در اين مجلس صحبت كنيم، اين را نمي دانم صحيح است يا نيست... بنده هم نشنيدم كه در دنيا در هيچ پارلماني بنشينند و قانون به جهت كلاه و تنبان مردم بنويسند.»(۱) با اين وجود، لايحه اتحاد لباس صورت قانوني به خود گرفت و معلوم نيست دولت چه طرفي از آن بر بست كه به فكر چادر بر گرفتن از سر زنان افتاد. در اينجا نيز گمان مي رفت كه حجاب مانع از پيشرفت زنان و حضورشان در عرصه اجتماع است. رضاخان در روز ۱۷ دي ۱۳۱۴ هنگام افتتاح دانشسراي مقدماتي كه در واقع بهانه اي بود براي اعلام كشف حجاب، در توجيه اين اقدام گفت: «بي نهايت مسرورم كه مي بينم خانم ها در نتيجه دانايي و معرفت، به وضعيت خود آشنا شده و پي به حقوق و مزاياي خود برده اند. زن هاي اين كشور به واسطه خارج بودن از اجتماع نمي توانستند حق خود را نسبت به كشور و ميهن عزيز خود ادا نمايند و بالاخره خدمات و فداكاري خود را آن طور كه شايسته است، انجام دهند و حالا مي روند [تا] علاوه بر امتياز برجسته مادري كه دارا مي باشند، از مزاياي ديگر اجتماع هم بهره مند گردند.» (۲)
تجربه مخالفت عده اي از نمايندگان مجلس با اتحاد لباس مردان و نيز مخالفت شديد مردم كه در وقايعي چون قيام گوهرشاد بازتاب يافت، دولت را بر آن داشت كه كشف حجاب را خارج از قانون يا مصوبه رسمي دولت و مرحله به مرحله به مورد اجرا گذارد. ترتيب كار را مي توان از خلال دستورالعملي كه به تاريخ ۷/۱۰/۱۳۱۴ يعني ۱۰ روز پيش از اعلام رسمي كشف حجاب از سوي والي ايالت خراسان به حكومت نيشابور و با قيد محرمانه صادر شده، به دست آورد:
«نظر به اين كه حسب الامر رياست وزراء بايد نسبت به رغبت نسوان به تجدد و تربيت و پيشرفت آنان در ترقي و تعالي و كمك و مساعدت هاي اساسي [صورت گيرد] بنابراين با ارسال سواد حكم جناب آقاي رئيس الوزراء، دستورالعملهاي ذيل را مزيداً ابلاغ مي نمايد كه كاملاً رعايت كفالت لازم نموده، اقدام نماييد.
۱ _ بدواً به وسيله معارف در مدارس به عنوان پيشاهنگي و ورزش دختران به طوري كه در هم ادغام شده، اعلام شود.
۲ _ به وسيله رؤساي ادارات وسايل تشويق خانم ها را فراهم آورده كه مجامعي نه به عنوان رفع حجاب بلكه به عناوين ديگر، ولي براي همين منظور تشكيل گردد.
۳ _ وعاظ و پيشوايان محل را وادار كنيد كه نتايج حاصل از اين منظور را به مردم بفهمانند و ثابت كنند كه اين عمل نه تنها خلاف مذهب نيست، بلكه روح اسلام از اين ترتيب حجاب دور است.
۴ _ اگر كسي از وعظ كنندگان يا غيره مخالفتي يا اظهاراتي برضد رفع حجاب نمايد، فوراً توسط شهرباني جلب و تنبيه شود.
۵ _ خانمهاي رؤساي مأموران بايد در اجراي اين منظور پيشقدم بوده و با طرز پسنديده و معقول و با ساده ترين لباسها به تجدد نسوان كمك نمايند.
۶ _ اين اقدامات بايد خيلي عاقلانه و با متانت بدون اين كه كسي را عنفاً مجبور به كشف حجاب نمايند، مجري گردد.» (۳)
نخستين بند از اين دستورالعمل كه به اجرا درآمد «جلب و تنبيه» مخالفان كشف حجاب بود و تنها موردي كه به فراموشي سپرده شد «اقدامات خيلي عاقلانه و با متانت» و خودداري از اجبار به كشف حجاب بود. نه فقط خاطرات بي شماري از آزار و اذيت زنان براي كنارنهادن حجاب در ذهن بازماندگان آن نسل باقي مانده، بلكه اسناد تاريخي بسياري نيز در اين خصوص در اختيار قرار دارد. براي مثال در نامه زنان يزدي به مجلس شوراي ملي آمده است:
«به واسطه يك روسري يا چادرنماز در محله ها حتي از خانه به خانه همسايه طوري در فشار پاسبان و مأموران شهرباني واقع بوده و هنوز هم هستيم كه خدا شاهد است از فحاشي و كتك زدن و لگدزدن هيچ مضايقه نكرده و نمي كنند.» (۴)
در اين ميان كارمندان دولت و خانواده هايشان بيش از سايرين تحت فشار قرار داشتند، زيرا دولت از يك سو از آنها به مثابه پيشقراول در تحقق كشف حجاب بهره مي جست از سوي ديگر نااميد از بي حجاب كردن زنان در اقصي نقاط كشور، كاركنان ادارات را ابزار نمايش موفقيت كشف حجاب مي دانست؛ ضمن آن كه كنترل و نظارت بيشتري بر آنان داشت. در دستورالعمل مورخ ۲۲/۱۰/۱۳۱۴ وزير ماليه آمده است كه اعضاي دواير دولتي بايد با خانم هاي بي حجاب خود در جلسات مختلف شركت نمايند و سپس گفته شده: «هر گاه كه يكي از مستخدمين ماليه بدون خانم حاضر و يا خانم بي چادر نباشد، فوراً موجب همين حكم شخص متخلف را منتظر خدمت كرده و به مركز اطلاع دهيد.» (۵)
جالب آن كه هدف از كشف حجاب خارج ساختن زنان از پرده نشيني و وارد كردن آنها به عرصه فعاليت اجتماعي عنوان شده بود، اما به زودي با اجبار به بي حجابي و مقاومت شديد زنان در برابر كشف حجاب، چنان شد كه آنها حتي براي حاجات روزمره خود از قبيل حمام رفتن و ديد و بازديد خويشاوندان يا خريد نيز پاي در كوچه و بازار نمي نهادند. در گزارش مدير دفتر پست و تلگراف گناباد به رياست وزراء در تاريخ ۳۱/۳/۱۳۱۶ آمده است: «اصولاً در قصبه گناباد و شانزده قريه اطراف امر رفع حجاب به هيچ وجه پيشرفت ندارد. حقيقتاً بنده بيست روز است به اين قصبه وارد شده ام، بيست نفر زن گنابادي در معابر نديده، مگر فقط خانواده مأموران. در اين موضوع از طرف اداره شهرباني يا حكومت هم قصوري نشده، زيرا به طوري كه عرض شد زني در كوچه و بازار ديده نمي شود كه مأموران موظف، بتوانند انجام وظيفه نمايند.» (۶)
با سقوط دولت پهلوي اول در شهريور ۱۳۲۰ حتي همان عده كه با ارعاب و سركوب دست از حجاب كشيده بودند، دوباره به رويه معهود خود بازگشتند و اوضاع به حالت سابق بازگشت. گزارش هاي مأموران و مسئولان دولتي در اين سال ها اشعار مي دارد كه «طبق گزارش هاي رسيده از شهرستان ها غالباً در كوچه و بازار زنها با چادر و گاهي هم با چادر سياه ديده مي شوند.» (۷)
بدين ترتيب كشف حجاب با توهمي از فرماليسم طراحي شد، در ادامه راه با مخالفت يكپارچه جامعه ايران به «جلب و تنبيه» و خشونت كشيده شد و در نهايت به شكست كامل رسيد.

پي نوشت ها
۱ _ نطق فيروزآبادي، مذاكرات مجلس شوراي ملي، دوره هفتم تقنينيه، بي نا، بي جا، بي تا، جلسه ،۱۵ سه شنبه ۴ دي ،۱۳۰۷ ص ۱۹۱.
۲ _ پهلوي، رضا: (مجموعه سخنراني هاي رضاشاه)، گردآورنده عبدالرضا صادقي پور، انتشارات جاويدان، تهران، ،۱۳۴۶ ص ۱۳۷
۳ _ سازمان اسناد ملي ايران، سند شماره ك _ ۱۳۵۰۰۷ _ سري  ج
۴ _ واقعه كشف حجاب، به كوشش سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي و مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگي، تهران، ،۱۳۷۱ ص ۳۸۶
۵ _ سازمان اسناد ملي ايران، سند شماره ۷۷/۱/۳۲ _ ۲۴۰
۶ _ همان منبع، سند شماره ۱۳۵۰۰۷ _ ك، سري  ج
۷ _ واقعه كشف حجاب، ص ۴۰۰

خبرونكته
موميايي تقلبي دفن مي شود
سپيده ميرحسيني
جسدي موميايي كه باعث فريب و اختلاف نظر بين بسياري از باستان شناسان در ايران و پاكستان شده بود، سرانجام به خاك سپرده مي شود.
براي اولين بار در سال ۲۰۰۰ ميلادي يك جسد موميايي شده درون تابوتي از جنس چوب كشف شد و استدلال ها مبني بر اين بود كه اين موميايي به يكي از شاهزادگان ايران باستان در تاريخ ۶۰۰ قبل از ميلاد است.
اظهارات ايران در خصوص تابوت جسد موميايي شده و بحث و جدل بين متخصصان دو كشور ادامه داشت تا زماني كه تحقيقات و آزمايش ها نشان داد كه موميايي كشف شده تقلبي بوده و چند دهه از عمر آن نمي گذرد.
يكي از اعضاي موسسه خيريه پاكستاني در مصاحبه اي با بي بي سي گفت: در اين ۳ سال بالاي صدها هزار روپيه، هزينه نگهداري اين موميايي شده است و مؤسسه از عهده نگهداري آن براي مدت طولاني برنمي آيد، بنابر اين تصميم گرفته شد در خصوص مقدمات مراسم تدفين موميايي اقدام كنيم.
آقاي ادهي افزود: بعد از تعيين محل به منظور تدفين جسد موميايي شده در جدول زمان بندي يا اين ماه يا ماه آينده مراسم خاكسپاري انجام خواهد شد.
هنگامي كه مشخص شد موميايي قدمتي ندارد، شايعات زيادي درباره تاريخچه آن بالا گرفت تا اين كه پليس كراچي به صورت كاملاً اتفاقي نوار ويديويي موميايي را در جريان تحقيقات جنايي كه درباره مردي به نام علي اكبر بود، به دست آورد.
علي اكبر درباره نوار ويديو به پليس گفت كه موميايي همراه با يكي از اعضاي قبيله اي بلوچ در كويته (يكي از شهرهاي پاكستان) بوده است.
پس از اين ماجرا، پليس با برنامه ريزي قبلي و ورود ناگهاني به خانه اعضاي قبيله جسد موميايي شده را كشف و سپس آن را به كراچي منتقل كردند.
آنها بلافاصله با يكي از باستان شناسان باتجربه پاكستاني به نام پروفسور احمد حسن دني تماس گرفته و نظر او را در اين باره خواستار شدند. پروفسور دني اظهار داشت متن ميخي نوشته شده بر روي قاب طلايي جسد، نشان دهنده اصليت و نسب اين موميايي ايراني است و آن ممكن است متعلق به دختر يكي از پادشاهان ايران باستان بين سال هاي ۴۸۵ تا ۴۶۵ قبل از ميلاد باشد.
سازمان ميراث فرهنگي در ايران، فوراً طرح دعوي كرده و اعلام كرد اين موميايي قسمتي از ميراث فرهنگي ايران است و به منظور به دست آوردن جسد موميايي شده پليس بين الملل را در جريان قرار داد.
اين در حالي است كه رژيم طالبان در اين باره گفته بود كه اگر اين موميايي در افغانستان به دست آمده، آنها در اكتشاف و پيداكردن موميايي سهم دارند.
در خلال اين بحث ها يكي از مجلات باستان شناسي اظهار داشته كه اين موميايي تقلبي است و براي فروش در بازار سياه عرضه شده است. صاحب اين مجله باستان شناسي در ادامه افزود كه اين موميايي با قيمت ۱/۱ ميليون دلار توسط يك مجموعه دار غربي پيشنهاد شده بود.

فرهنگ
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
سينما
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |