سه شنبه ۲۰ دي ۱۳۸۴
كليدهاي ازدواج موفق
000060.jpg
صديقه محقق
زن و مرد از لحاظ ماهيتي كاملاً با يكديگر متفاوتند، به گونه اي كه ظاهراً از دو سياره جداگانه آمده اند. پس چگونه مي توان يك زندگي موفق را براي آنها متصور شد؟
آيا يك زوج مي توانند به يكديگر بسيار نزديك شوند؟ و آيا اين نزديكي بيش از حد مي تواند به جدايي آنها بينجامد؟ تحقيقات علمي جديد ثابت كرده است كه وقوع اين جدايي بسيار محتمل است. چنانچه زوجين مراحل متفاوت و متغير ازدواج را به درستي درك نكنند، امكان بروز جدايي امري دور از ذهن نيست. به علاوه، از آنجا كه مغز انسان در طول زندگي زناشويي دستخوش تغييرات طبيعي مي گردد، از اين رو پيش بيني زمان جدايي نيز بسيار ساده است. درك، رويارويي و برخورد منطقي با اين تغييرات طبيعي توسط زوجين، نه تنها ضامن بقاي ازدواج آنهاست بلكه شكوفايي و تعالي آن را نيز به همراه خواهد داشت و عكس آنچه ذكر شد به جدايي خواهد انجاميد. نحوه تأثير گذاري مغز زن و شوهر بر ازدواج چگونه است؟ طبق تحقيقات مايكل گورين كه بيش از ۲۰ سال به طول انجاميد، مغز انسان در جريان مراحل مختلف ازدواج تغييرات زيادي را تجربه مي كند. همين تغييرات مغزي سبب ايجاد تغييرات رفتاري مي گردد. ادراك صحيح اين تغييرات همان كليد دستيابي به ازدواج موفق است.
مرحله اول عشق
وقتي زن و شوهر احتمالي با يكديگر آشنا مي شوند و رابطه عاطفي بين آنها برقرار مي شود، مغز آنها وارد مرحله «عاشق شدن» مي گردد. در اين مرحله، بدن آنها ماده اي موسوم به فرومونز (Pheromones) توليد مي كند. به عنوان مثال، هنگامي كه زن و مرد به يكديگر نگاه مي كنند، خود را به هم بسيار نزديك و وابسته مي بينند و احساس مي كنند كه يك روح در دو جسم اند.
در اين ميان هورمون اكسيتوسين نقش بسيار مهمي ايفا مي كند. اين هورمون را هورمون ايجاد وابستگي نيز مي نامند. اين همان هورموني است كه در بدو  زايمان مادر در بدن او ترشح مي شود و عامل به وجود آمدن وابستگي عميق مادر به نوزادش است. به همين دليل اين هورمون، زن و مردي را كه عاشق يكديگر هستند، به هم وابسته مي سازد. اكسيتوسين باعث مي شود كه طرفين رابطه رفتارهاي ناخوشايند يكديگر را نبينند درست نظير مادري كه از گريه هاي نيمه شب كودك خود يا چنگ كشيدن او بر صورتش نمي رنجد. اما اين مرحله نيز پايان خواهد يافت و مرحله بعدي شروع مي شود.
مرحله دوم دلسردي
چندمين ماه يا حتي يك سال پس از ازدواج، هورمون ها و شيمي مغز دچار تغييراتي مي گردند. بخش «فكر كردن» در مغز به وجود نقاط ضعف در شريك زندگي پي مي برد. در اين مقطع است كه زن و شوهر به راحتي از رفتارهاي يكديگر ناراحت مي شوند. اگر زوجين در مرحله اول با يكديگر ازدواج كرده باشند، در مرحله دوم نسبت به انتخاب خود دچار شك و ترديدي جدي خواهند شد.
در اينجا به يكي از موارد رايج اشاره مي كنيم. مرد روي مبل دراز كشيده و در حال تماشاي برنامه تلويزيوني مورد علاقه خود است. زن نيز به واسطه اين موضوع كه همسرش در حال تماشاي تلويزيون بوده و به او توجهي نمي كند، ناراحت مي شود. زن احساس طرد شدگي مي كند خصوصاً آن كه شوهرش مانند سابق با او هم صحبت نمي شود.
از طرف ديگر، شوهر نيز از اين شرايط راضي نيست. او نيز نمي داند چرا همسرش دائماً او را به خاطر هر موضوع كوچكي سرزنش مي كند. آنها سالهاست كه با هم زندگي مي كنند، ممكن است كه بچه دار نيز شده باشند. شوهر با خود فكر مي كند «ديگه به چي احتياج داره؟» او مي داند كه مشكلي در رابطه وجود دارد اما نمي داند چگونه آن را حل و فصل كند.
شيمي مغز مربوط به مرحله اول به تدريج دچار تغييراتي شده است. در اين مرحله، زوجين به سادگي در مي يابند كه ازدواج آنها با مشكلي روبه رو شده است و با خود مي گويند كه «اين آدمي نيست كه من باهاش ازدواج كردم» .
اما به ياد داشته باشيد كه اين مرحله كاملاً طبيعي است و اين دلسردي ناشي از تغييرات شيميايي بدن است. مضافاً آن كه گذر از اين مرحله، به منظور همگام كردن دو ديدگاه متفاوت الزامي است.
مرحله سوم قدرت نمايي
زن و شوهري كه مرحله دلسردي را پشت سر مي گذارند معمولاً وارد مرحله سوم مي شوند. اين مرحله قدرت نمايي نام دارد. به منظور مقابله با دلسردي، زوجين تلاش مي كنند تا با تغيير در طرف مقابل او را به مرحله اول بازگردانند؛ اما اين كار بيهوده است. به همين دليل، تلاش زوجين در جهت تغيير يكديگر، به پيچيدگي مشكل آنان دامن مي زند. اما آنچه مسلم است اين است كه شيوه تفكر، عملكرد و رفتار زن و مرد متفاوت است.
اين بخش دردناك ترين قسمت ازدواج است. اما زوجيني كه در اين مرحله باقي مي مانند بايد بدانند كه تفاوت هاي مغزي آنان خود كليدي در رسيدن به ازدواج موفق است. بايد به خاطر داشت كه مرد مرد است و زن زن. آنها دو روح در دو جسم كاملاً جدا از يكديگر هستند.
پس از تضعيف عشق، شوهر به فعاليت هاي مستقل بيشتري احتياج پيدا مي كند و زن نيز به تقويت ارتباط با دوستان خود روي مي آورد. براساس تحقيق گورين، يكي از دلايلي كه مردان و زنان در مرحله قدرت نمايي يكديگر را سرزنش مي كنند، عدم درك و تعريف مشترك از مفهوم استقلال در زندگي زناشويي است. بسياري از طلاق ها در هفتمين  ياهشتمين سال پس از ازدواج روي مي دهند. درست زماني كه زوجين سعي در «تغيير» يكديگر دارند.
اما، طبيعت به ما اجازه بازگشت نمي دهد، طبيعت رو به جلو حركت مي كند و ما هم ناگزير به حركت با او هستيم. مرحله ديگري در انتظار زوجين است اما براي رسيدن به آن، آنها بايد بيدار شوند.
مرحله چهارم بيداري
طي مراحل عشق، دلسردي و قدرت نمايي، زن و مرد به يكديگر بسيار نزديك مي شوند حال آن كه غالب زوج ها به اين موضوع توجهي ندارند. در حقيقت، به حدي به يكديگر نزديك مي شوند كه هر يك فرديت طرف مقابل را ناديده مي گيرد. مرد نيازهاي عاطفي و هيجاني و توجه زن به كارهاي خانه را بيهوده تلقي مي كند. از سوي ديگر، زن نيز عادات، سرگرمي ها، پركاري و استقلال خواهي مرد را خودخواهانه و زنگ خطري براي ازدواج ارزيابي مي كند.
در اين مرحله، زوج بيدار مي شوند. آنها در مي يابند كه نزديكي آنها بسيار غيرمنطقي و خارج از چارچوب بوده است و اينك بايد از نظر روانشناختي از يكديگر جدا شوند. به عنوان مثال، مرد ممكن است در قبال رفتار ناراحت كننده همسرش سكوت اختيار كند. زن نيز ممكن است به دليل انجام كارهاي خانه، از رفتن به ميهماني شام صرفنظر كند.
در نهايت، مرد متوجه مي شود كه حق با زن است؛ اگر زن و مردي در ارتباط خود همديگر را ياري نكنند، ارتباط به شكست مي انجامد. از سوي ديگر زن نيز حق را به جانب شوهر خود مي بيند؛ اگر استقلال كافي در رابطه وجود نداشته باشد، ارتباط با مشكل مواجه خواهد شد.
وقتي زوجين از يكديگر فاصله مي گيرند، رابطه قوي كه در ابتدا وجود داشت، كمرنگ مي شود. ضمناً نزديكي بيش از اندازه به گونه اي كه هر يك فرديت ديگري را ناديده بگيرد، پيامدي مشابه را به همراه خواهد داشت.
مرحله پنجم ازدواج مادام العمر
با ايجاد توازن در نحوه ارتباط زن و مرد ازدواج نيز به توازن خواهد رسيد. قدرت نمايي از بين مي رود و يك ارتباط رشد يافته و بالغ، زن و مرد را به يكديگر پيوند مي دهد. در اين شرايط، آنها ضمن آن كه به هم نزديكند، از هم جدا هستند؛ به همين دليل آن را ارتباط متوازن مي نامند. در اين حالت، زوجين نه به اين دليل كه يكي شده اند، بلكه به دليل شناخت و احترام به فرديت يكديگر در كنار هم زندگي مي كنند.
چگونگي رشد صميميت و نزديكي
زن و شوهر خوشبخت به منظور در كنار يكديگر ماندن، كارهاي عادي و روزمره انجام مي دهند مانند رفتن به ميهماني هاي خانوادگي، مكالمه تلفني يا ارسال ايميل در مواقعي كه يكي از آنها در سفر است. اين فعاليت ها در استوار نگه داشتن ستون ازدواج بسيار مؤثر است.
زن و شوهر بايد نسبت به يكديگر مهربان و مبادي آداب باشند. هيچ كس به اندازه همسر شايسته مهرباني و احترام نيست. افراد بالغ مي دانند كه يك ازدواج موفق مرهون مهرباني متقابل است.
زوجين بايد در حل اختلافات خود بكوشند و از رشد اين اختلافات جلوگيري كنند. قطعاً در مقاطعي عصباني شده و بحث مي كنند اما نهايتاً بايد ضمن عذرخواهي، به حل مشكل بپردازند.
چگونه جدايي روانشناختي را حفظ كنيم
زوجين بايد اين واقعيت را بپذيرند كه زن و مرد از نظر ماهيت متفاوتند. شايد مرد از اين كه همسرش كانال تلويزيون را هنگامي كه در حال ديدن برنامه مورد علاقه اش مي باشد، عوض كند، ناراحت شود. به جاي عصباني شدن، زن بايد اهميت تماشاي تلويزيون را توسط همسرش درك كند. زن نيز دوست دارد تا راجع به احساسات خود با همسرش صحبت كند. پس مرد هم بايد زماني را به اين خواسته زنش اختصاص دهد.
ممكن است زوجين دوستان متفاوتي داشته باشند. عموماً زن و مرد دوستان مختص خودشان را دارند. آنها بايد يكديگر را در حفظ روابط با دوستانشان تشويق و ترغيب كنند. شوهر بايد بداند كه اگرچه بهترين دوست همسرش است، اما زن او هنوز برخي از نيازهاي احساسي خود را از طريق دوستان خود تأمين مي كند. همچنين زن نيز بايد به روابط همسرش با دوستان خود احترام متقابل بگذارد. زوجين بايد به يكديگر اجازه داشتن تفريحات و سرگرمي هاي خود را بدهند و هريك بايد براي مكان، زمان و نوع فعاليت يكديگر ارزش و احترام قائل شوند. در سايه همين فعاليت هاست كه شادي و استحكام ازدواج تضمين مي شود.
بايد بدانيم كه با گذشت زمان، احساسات ما نسبت به همديگر تغيير مي كند و اين تغيير كاملاً طبيعي است. مغز انسان مسئول اين تغييرات است و مقابله با اين تغييرات كاري بيهوده است. در عوض، هر كس بايد با شناخت صحيح اين تغييرات، روش دستيابي به ازدواج موفق را بياموزد. بايد بدانيم كه انسان مخلوق طبيعت است و طبيعت نيز قانونمند و خردمندانه عمل مي كند.

آزمون
چقدر همسرتان را مي شناسيد
000063.jpg
سال پيش به مناسبت تولدم؛ همسرم قاب عكسي را برايم ساخت كه علاوه بر اسم من بر روي آن، ۳۲ ويژگي مثبتم نيز نوشته شده بود. اين يكي از بهترين هدايايي بود كه من تا به حال دريافت كرده  بودم.
بعضي از آن ويژگي و خصوصيت ها، خود من را به فكر فرو برد. در روز پدر نيز، همسرم به همراه دو فرزند ۴ و ۶ ساله ام، ليستي را با عنوان (بهترين پدر) تهيه كردند كه در آن ويژگي هاي شخصي مثبت من به عنوان يك پدر درج شده بود كه تا به امروز وقتي مي بينمش، دلم گرم مي شود.
موضوع صحبت نيز در همين باره است. «چقدر همسرت را مي شناسي و چقدر همسرت تو را مي شناسد؟» معمولاً در اوايل آشنايي كه آتش عشق تند است، سؤال و جوابهاي زيادي بين دو زوج رد و بدل مي شود و هر دو نفر مي خواهند كه چيزهاي زيادي در مورد هم بدانند و همان طور كه پيش مي رويم، آنها بيشتر به هم نزديك مي شوند.
يك (تجربه خطرناك) و يا يك داستان خطرناكي كه در مورد زن و شوهرها اثبات شده اين است كه آنها فكر مي كنند هر آنچه كه در مورد همسرشان يافتند و مي دانند، تمام آن چيزي است كه بايد بدانند، در حالي كه حقيقت اين است كه انسانها در طول زمان رشد كرده و عوض مي شوند.و متأسفانه اگر شما براي شناختن همسرتان كه در طول زمان عوض مي شود، وقت صرف نكنيد، تشخيص شناخت او را از دست مي دهيد و اين منجر خواهد شد به ايجاد گسستگي و فاصله بين شما كه ممكن است به قيمت از دست رفتن دوستي شما منجر شود.
دوستي و رفاقت بين زن و شوهر يك امر حياتي است براي بالا رفتن كيفيت رابطه آنها در طول زمان. ما امروز مي خواهيم به شما بياموزيم كه چگونه مي شود دوباره با هم آشنا شد و همديگر را شناخت؟ و اين موضوع كاملاً جدي است نه شوخي. پس خواهشمندم براي جواب دادن به سؤالاتي كه در زير مي آيد، وقت بگذاريد. حتي به اندازه يك روز. بله يك روز. و در يك روز مناسب، جوابهايتان را با يكديگر رد و بدل كنيد.
۱) اگر همسر من به طور اتفاقي فرصت خوبي را در زندگي به دست بياورد، با آن چه مي كند؟
۲) همسر من به چه چيزي بيشتر در زندگي ارزش مي دهد؟
۳) عقايد مذهبي همسر من چيست؟
۴) چه چيزي بيشتر از همه، همسر من را در زندگي نگران مي كند؟
۵) ۳ دسته از فيلمها و آهنگهاي مورد علاقه همسر من چيست؟
۶) آيا همسر من مي تواند افراد فاميل و نزديكاني را كه من دوست دارم، نام ببرد؟
۷) آيا همسر من مي داند كه بهترين دوستان من چه كساني هستند؟
۸) آيا همسر شما مي تواند به شما بگويد كه در اولين ديدار با شما، عكس العملش چه بود؟
۹) آيا همسر شما مي تواند بگويد كه چه چيزهايي بيشتر از همه، در زندگي به شما استرس وارد مي كند؟
۱۰) آيا همسر شما، بهترين دوست شماست؟
و اما دلزدگي و عدم تمايل به يكديگر، معمولاً ۲ تا ۳ سال بعد از ازدواج اتفاق مي افتد كه اقوام و خويشاوندان از اين موضوع حيرت زده مي شوند و مي گويند «چه اتفاقي افتاده است؟» كه معمولاً زوج ها اين موضوع را معمولي و عادي مي بينند. به اين خاطر كه وقتي شما احساس مي كنيد كه همه چيز را در مورد همسرتان مي دانيد، به مرور گفت و شنودهايتان كم شده و يا حالت كشمكش و دعوا به خود مي گيرد. شما معمولاً ديگر سؤال نمي كنيد و يا جوابهايتان كوتاه و بدون دربرداشتن معني و مفهوم كامل است. و اينجاست كه كار شما يا كار ازدواج آغاز مي شود و آن هم اينكه شما مي بايست با تلاش كافي و علاقه لازم، سؤال كردن را ادامه بدهيد حتي اگر جواب سؤالهايتان را از قبل مي دانيد. نكته مهم اينجاست كه شما از لحاظ فردي، ساكن و غيرقابل تغيير نيستيد. علايق شما به همان نسبت دوستي هاي شما، تغيير مي كنند. بعضي از رفاقت ها و دوستي ها به مرور كمرنگ شده و دوستي هاي جديدي پيدا شده و رشد مي كند. همچنين سرگرمي هاي جديدي كشف مي شود. در آينده ممكن است كودك يا كودكان به خانواده شما اضافه شوند.و همان طور كه مي دانيد در حال حاضر، قسمت عمده ارتباطات بين دو زوج پيرامون بچه ها دور مي زند و بچه ها چيزهايي را به شما مي آموزند كه تا قبل از آمدن آنها، نمي توانستيد آنها را فرا بگيريد. شما دور جديدي از فداكاري و نخوابيدن براي يك نفر را تجربه مي كنيد و شما درمي يابيد كه آن چيزي كه قبلاً در مورد حس پدر و مادري فكر مي كرديد با آن چيزي كه اكنون در حال انجام دادن آن هستيد، چقدر متفاوت است.بنابراين شما هميشه در حال رشد و تغيير هستيد. سؤال يكساني كه امروز از شما پرسيده مي شود، ممكن است جوابهاي جديد و تازه اي را همان طور كه شما به رشد و تكامل مي رسيد، در پي داشته باشد.پس سعي كن روابط خود را با همسرت و ديگران به بهترين نحو بسازي كه من آن را (كار ازدواج) مي نامم. به اين خاطر كه اين يكي از بهترين كارهايي است كه تو مي تواني براي خوشبختي و بهتر شدن روابط با همسرت انجام دهي.
مرضيه زارع مهرجردي

راه زندگي
همسان همسري
اگر بخواهيم تعريف درستي از ازدواج ارائه دهيم بايد بگوييم ازدواج بايد داراي چهار خصلت باشد ۱- ارتباط جسماني ۲- تخالف جنسي ۳- پايايي ۴- قرار داد اجتماعي.
ازدواج در زمره پيچيده ترين روابط انساني است و به درستي مي توان گفت هر يك از روابط انساني داراي ابعاد وسيع و متعددي همانند ازدواج نيست. پديده ازدواج و زناشويي آنقدر مهم است كه قرآن كريم در چندين سوره بر آن تاكيد كرده و پيامبر اكرم «ص» نصف دين را در ازدواج مي داند. و حتي آيين كاتوليسم رابطه زناشويي را گسست ناپذير مي داند و افلاطون معتقد است براي اينكه يك جمهوري خوب سازمان يابد، بايد قوانين اصلي آن جامعه قوانيني باشد كه زناشويي را سازمان مي دهند.
مذاهب و دولت ها سعي كرده اند  باايجاد ممنوعيت ها، محدوديت ها و مشكلات از افزايش و آسيب هاي پديده طلاق در حد امكان بكاهند. ولي چه عواملي ممكن است پديده ازدواج را به طلاق منجر كند؟ و كدام شرايط و شيوه  ها در همسر گزيني بايد انتخاب كنيم تا زندگي بهتري داشته باشيم.
افراد مايلند همسري برگزينند كه بيشتر همسان شان باشد تا ناهمسا  نشان ، همساني يعني داشتن وضعيت مشترك ميان دو فرد كه آنان را بسوي يكديگر جذب مي كند و پيوند وصلت آنها را استوارتر مي سازد. و بهتر است بدانيم نا همساني ميان دو فرد سرچشمه كشمكشهاي خانوادگي است و سنت مهمترين عاملي است كه انسان را بسوي انتخاب همگونان خويش مي راند و شالوده مستحكم ازدواج هاي كم و بيش همسان را قوام مي بخشد.اما براي درك بيشتر بايد انواع همساني كه در عصر ازدواج همگون، دخيل هستند برشمرد.
۱-همسان همسري بر مبناي ويژگيهاي جغرافيايي:در واقع امكان انتخاب به معناي امكان برخورد است و نزديكي محل سكونت خود به منزله گونه اي مقدمه و زمينه اي براي وصلت است و تا برخورد صورت نگيرد انتخابي نيز در كار نيست.همجواري به عنوان يكي از اصول انتخاب اين امكان را به شما مي دهد كه با فرد دلخواه خود كه همسايه هستيد وصلت كنيد چرا كه افراد ي كه در يك محل زندگي مي كنند در بسياري از صفات و عادات همگون هستند، مثل ديدگاه مذهبي، فرهنگي و حتي اقتصادي.
۲- همسان همسري سني :همساني سني را بايد به عنوان يك ضريب مهم همسان همسري كه در جامعه باختري از اهميت والايي برخوردار است، دانست، نزديكي محل سكونت و شباهت پاره اي ويژگي هاي فيزيكي مانند رنگ پوست و اندازه قد آن چنان كافي نيستند كه دو فرد را به پيوند زناشويي وادارند، گو اينكه در اين ميان، متغيرهاي ديگر نيز وجود دارند، اما نزديكي سن يكي از بنياني  ترين آنهاست، چون انتظارات شيوه نگرش اشخاص در سني مختلف فرق مي كند، لذا تفاوت وسيع سني با خود تفاوتهاي وسيع فرهنگي و جهان بيني را به همراه خواهد آورد.
شايد بپرسيد من تعداد زيادي افراد مي شناسم كه با وجود تفاوت سني، زندگي بهتري را دارند. ولي بدانيد شكاف سني به تنهايي نمي تواند عامل مهم در هم گسيختگي باشد، همچنانكه يك ميكروب «با شرايط سلامت بدن» نمي تواند ناقل بيماري باشد. خرسندي بيشتربراي اغلب زنان هنگامي حاصل مي شود كه با مردي ازدواج كنند كه پنج تا شش سال سالمند تر از ايشان باشد و براي مردان همين خرسندي هنگامي وجود دارد كه ميان صفر تا ده سال بزرگتر از همسرشان باشند چرا كه براي عده اي از افراد زمينه تسلط را فراهم مي آورد.
۳-همسان همسري از ديدگاه اجتماعي- تحصيلي:مهمترين واقعه در امر همسرگزيني، گرايش آن بسوي وصلت هاي اجتماعي همسان است و اين بدان معناست كه ما خواهان ازدواج در طبقه خويشيم، اين خواست با پاره اي معيارهاي مبهم اما كاملا واقعي بيان مي شود بسياري از افراد بويژه در شهرك هاي كوچك، مايلند از درون گروه يا فاميل خود همسر گزيني كنند تا از برون، چرا كه اگر ريشه اجتماعي زن و شوهر همگون باشد به همساني در ايدئولوژي نيز مي انجامد و اين امر به سازگاري آنها مي انجامد.
همگوني حرفه اي همسران مستلزم همتايي و تطابق سطح تحصيلات آنهاست. همسان همسري از نظر تحصيلي همه جا به نفع زن صورت مي پذيرد بدين معنا كه موجبات ارتقاي زن را فراهم مي سازد. تحصيلات همچون شاخصي در نوع فرهنگ و انديشه جهان بيني انسانهاست پس شخصيت تحصيلي به معناي تشابه ديدگاه ها نيز هست.
۴- همسان همسري از نظر امور ذهني و معنوي:زن و شوهر مي بايد پيش از آنكه به يك سطح فرهنگي نزديك نه حتي همگون نائل شوند، هر دو از سطح هوشي همانند برخوردار باشند سپس مي توان پنداشت كه از نظر هوشي همسرگزيني اجتماعي و فرهنگي در درون خود مستلزم همگوني همسران است، زناني كه شوهران خود را كم هوش تر از خويش مي دانند، خوشبختي بي رمق تر و بي جان تري از ديگران احساس مي كنند و نيز خوشبختي مردان هنگامي كاملاً تحقق خواهد يافت كه همسران خود را از نظر هوشي با خود برابر بيابند و لازم به ذكر است تمايز وسيع هوشي ميان زوجين تمايز رفتار استدلال، حتي عقايد را موجب خواهد شد.
مذهب يكي از مهم ترين جلوه هاي لطيف ذهن انسان است كه از سرچشمه هاي معنوي و الهي تغذيه مي كنند؛ زناشويي ميان زن و مردي كه مذاهب مختلف و حتي اختلافاتي در يك مذهب دارند، به دشواري هايي شخصي و خانوادگي گوناگون مي انجامد و حتي با اراده استوار نمي توان از آنها پرهيز كرد، زيرا باورهاي مذهبي هميشه و در همه جا سرچشمه بنيادين تلقيات جمعي بوده اند و البته اين تلقيات خود نمودار و نمايشگر اخلاقيات يك قوم درباره زن و مرد است.
۵- همسان همسري بر مبناي منشها: هر يك از همسران براي آن كه نيك بخت و سازگار باشند بايد به نوبه خود در حل مسائل زندگي به نوعي تبادل و تكميل متقابل اهتمام ورزند، هر كس در پي ارضاي پاره اي از اين نيازهاي شخصي است و همين نيازهاي ارضا نشده هستند كه فرد را به سوي انتخاب همسري مي رانند كه به سبب دارا بودن خصائل شخصي متفاوت، قابليت برآورده ساختن، نيازهاي وي را داشته باشد.
بسياري از صاحب نظران به لحاظ متفاوت بودن منش ها و زوج ها تأكيد مي كنند، آنها معتقدند يك فرد درون گرا بهتر مي تواند با يك فرد برون گرا زندگي كند.
فرض كنيد هر دو زوج درون گرا بوده و در كنار هم نشستند چه اتفاقي مي افتد هيچ كدام از آنها حرف نزده و خانه به محلي سرد و ساكت تبديل مي شود. غ - پارسا

اجتماعي
اقتصاد
انديشه
سياست
علم
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |