چهارشنبه ۲۸ دي ۱۳۸۴
مروري بر ابعاد طرح خاورميانه بزرگ آمريكا
دموكراسي يا تهديد؟
000351.jpg
فريبا مسعود پورشيرازي
آمريكا طرح گسترده و فراگيري را تحت عنوان «طرح خاورميانه بزرگ» براي منطقه تدارك ديده است. اين طرح كه با حمله به افغانستان و عراق آغاز شد، جدا از دستاوردهاي سياسي و اقتصادي براي ايالات متحده سبب افزايش بي ثباتي و بروز ناامني هاي بسيار در منطقه گرديده است؛ به گونه اي كه بسياري از كارشناسان بر اين باورند كه طرح خاورميانه اي آمريكا تاكنون نتوانسته به نتايج عملي در بسط دموكراسي و ثبات در منطقه بينجامد. جمهوري اسلامي ايران كه با روي كارآمدن نومحافظه كاران در ايالات متحده به عنوان جزيي از محور شرارت خوانده شد، از جمله كشورهايي است كه در طرح مورد نظر واشنگتن قرار گرفته است. نوشتار زير تحليلي است پيرامون ابعاد مختلف طرح خاورميانه بزرگ آمريكا و چالش هاي فراروي آن در اجراي چنين استراتژي در جمهوري اسلامي ايران.
طرح خاورميانه بزرگ براي نخستين بار در ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۲ توسط كالين پاول وزير امور خارجه وقت آمريكا مطرح شد. به باور تحليل گران و استراتژيست هاي آمريكايي، خاورميانه به دليل برخورداري از ساختار ژئوپليتيك و ژئواستراتژيك و وجود ذخاير عظيم انرژي در دهه هاي آينده نقش كليدي در صحنه سياسي جهان ايفا مي كند، بنابراين انجام اصلاحات سياسي و اقتصادي در اين منطقه بسيار حائز اهميت است. از اين رو آمريكائيان طرح جديدي را در دست اجرا دارند كه اصلي ترين هدف آن حفظ اسرائيل و تثبيت رژيم صهيونيستي به عنوان عنصري همگون در بافت سياسي منطقه و تسلط بر منابع نفتي خاورميانه است. خاورميانه بزرگ آمريكا عبارت است از كشورهاي عربي به علاوه پاكستان، افغانستان، ايران، تركيه و اسرائيل. آمريكا هدف خود را از ارائه طرحي كه آن را در اختيار كشورهاي بزرگ صنعتي نيز قرار داده است، حمايت از آزادي هاي مدني، بسط و گسترش دموكراسي، تقويت جايگاه پارلمان، رسانه هاي گروهي، جامعه مدني و طرح هاي سياسي و اقتصادي و حمايت از انتخابات آزاد مطرح كرده است. بر اين اساس كاخ سفيد اعلام كرده است كه ايالات متحده از برنامه هاي منطقه براي انجام اصلاحات سياسي، اجتماعي و اصلاح نظام آموزشي حمايت مي كند و از مبارزات شهروندان منطقه براي كسب آزادي هاي اجتماعي- سياسي و استقرار دموكراسي پشتيباني مي كند. طرح خاورميانه بزرگ با اهداف فوق به دنبال حوادث ۱۱ سپتامبر و تحولات پس از آن، كه محور عمده آن «نظم نوين جهاني» بود، شكل گرفت و تروريسم و مبارزه با آن به محوري ترين استراتژي آمريكا در سياست خارجي اين كشور مبدل شد. كاخ سفيد پس از حملات ۱۱ سپتامبر تدارك گسترده اي را براي حضور نظامي و دخالت در كشورها به بهانه مبارزه با تروريسم پيدا كرد و اين مسأله سرآغاز بسياري از تحولات پس از فرو ريختن برج هاي دوقلوي نيويورك گرديد.
به باور حاكمان كاخ سفيد شرايط و ساختار سياسي و اقتصادي نامطلوب كشورهاي خاورميانه يكي از دلايل رشد تروريسم بين المللي مي باشد و بنابراين طرح خاورميانه بزرگ برپايه اين فرض استوار است كه انجام اصلاحات اقتصادي، ارتقاء حقوق بشر و استقرار دموكراسي در خاورميانه، با افزايش مشاركت مردم منطقه در دست آوردهاي توسعه اقتصادي و سرنوشت سياسي كشورهايشان موجب كاهش نارضايتي و حذف تروريسم خواهد شد.
به اين ترتيب بنا بر طرح خاورميانه بزرگ آمريكا مصمم است تا جوامع منطقه خاورميانه بزرگ را دمكراتيزه كند! زيرا معتقد است كه سرخوردگي مردم اين منطقه از دولت هاي خود ،ثبات و امنيت منطقه و جهان غرب به ويژه آمريكا را تهديد مي كند. با اين حال بسياري بر اين باورند كه هدف لشكركشي هاي آمريكا با بهانه مبارزه با تروريسم، حفظ اسرائيل در منطقه است. حشمت الله فلاحت پيشه عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس در خصوص طرح خاورميانه آمريكا معتقد است: «آنچه آمريكايي ها دنبال مي كنند يك طرح اسرائيل محور به لحاظ ژئوپليتيك است. وي همچنين تصريح مي كند كه طرح فوق چند ويژگي دارد؛ اول حفظ منافع آمريكا در منطقه و مقابله با تهديداتي است كه منافع آمريكا را به خطر اندازد. دوم حمايت از سياست هايي كه در دستور كار نظم نوين مورد نظر آمريكا در منطقه است؛ سياست هايي چون تلاش براي سكولاريسم كردن كشورهاي خاورميانه، مقابله با تفكر ضدآمريكايي و بهبود چهره آمريكا در منطقه به ميزاني كه  اگركشورهايي به اين شاخص ها نزديك باشند تحت سياست هاي حمايتي آمريكا قرار مي گيرند و مشمول تشويق مي گردند و كشورهايي كه از اين شاخص ها دور باشند تحت سياست هاي تنبيهي قرار مي گيرند.»
ايران و طرح خاورميانه بزرگ
مروري بر تلاش هاي نافرجام غرب براي براندازي نظام جمهوري اسلامي از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي تاكنون نشان مي دهد كه آمريكا به دليل همسو نبودن سياست هايش با اصول پذيرفته شده در نظام اسلامي همواره رفتارهاي خصمانه اي عليه كشورمان اتخاذ كرده است.
اين رفتارها در قالب تحريم هاي گسترده اقتصادي، كمك هاي مالي و پشتيباني از مخالفان نظام جمهوري اسلامي، بلوكه كردن اموال ايران و برخورد شديد در مجامع بين المللي با مواضع كشورمان در خصوص برنامه هاي هسته اي و تلاش براي اجماع گسترده جهاني عليه جمهوري اسلامي پيگيري و دنبال مي شود. پس از طرح نظم نوين جهاني توسط نئومحافظه كاران كاخ سفيد مخالفت هاي واشنگتن با سياست هاي ايران صورت عيني وعلني تري به خود گرفت و با ديده طرح خاورميانه بزرگ جمهوري اسلامي در زمره كشورهايي قرار گرفت كه به زعم آمريكا بايستي در جهت دمكراتيزه شدن حركت كند.
حشمت الله فلاحت پيشه در خصوص اجراي طرح خاورميانه بزرگ آمريكا در ايران مي گويد: «ايران به دليل عدم تطابق با الگوهاي آمريكا و فقدان نظام سكولاريستي و چالش جدي با رژيم صهيونيستي از نظر آمريكا كشوري است كه منافع آمريكا را در منطقه تهديد مي كند و بر اين اساس بايستي در مقابل آن سياست هاي تنبيهي اتخاذ كرد.»
يكي از عمده ترين محورهاي طرح خاورميانه بزرگ آمريكا مسأله هسته اي ايران است كه با تهديدات و تبليغات گسترده تا مرز عملي شدن حمله به تأسيسات هسته اي ايران نيز پيش رفت اما به دليل وحشت غرب از پيامدهاي آن متوقف شد. بر اساس اطلاعات منتشر شده از منابع غربي، طرح حمله به ايران شامل فعاليت همزمان در سه جبهه گوناگون بود كه در صورت اجراي موفقيت آميز آن دولت بوش در برابر دو گزينه قرار مي گرفت: نخست آن كه اسرائيل به سايت هاي هسته اي ايران حمله كند و ديگر اين كه به رژيم صهيونيستي اجازه داده شود با حمايت هاي بين المللي و پشتيباني آمريكا، اقدام به حمله كند. همزمان با اين فرضيات موهوم تبليغات گسترده و آماده سازي افكار عمومي مبني بر خطرناك بودن ايران براي جامعه جهاني در دستور سياستمداران كاخ سفيد قرار گرفت.
طرح براندازي نظام جمهوري اسلامي از طريق حمله نظامي به حدي خام و حساب نشده بود كه به محض افشاي آن با واكنش تند بسياري از تحليل گران غربي روبه رو شد.
نيويورك تايمز به نقل از «نيكلاي دي كريستوف» ضمن تاكيد بر لزوم براندازي رژيم جمهوري اسلامي، اجراي اين سياست را از طريق حمله نظامي، غيرممكن خواند و نوشت:
«هدف اصلي ما بايد براندازي رژيم در تهران باشد؛ اما اگر بوش يا كري در مورد سلاح هاي هسته اي بيش از اندازه به ايران فشار آوردند، ما نه از شر اين رژيم رهايي خواهيم يافت نه از شر برنامه هسته اي اش! وي در ادامه ابراز اميدواري كرد كه از طريق پيگيري سياست« چانه زني بزرگ »و برقراري روابط ديپلماتيك با ايران و همچنين انجام سرمايه گذاري تجاري، گردشگري و مبادلات آموزشي با اين كشور، در آينده نه چندان دورشاهد يك« دموكراسي اسلامي طرفدار آمريكا »به صورت الگويي در خاورميانه در تهران باشيم.» (نيويورك تايمز _ ۳۰/۲/۸۳)
طرح حمله به تاسيسات هسته اي ايران بعنوان محوري ترين سياست طرح خاورميانه اي بزرگ آمريكا، نه تنها مخالفت هاي شديدي با آن صورت گرفت بلكه به يكي از نقاط اختلاف نظر آمريكا و اروپا تبديل شده است.
آمريكا ايران را كشوري قانون گريز مي داند كه حكومت آن بايد تغيير كند در صورتيكه اتحاديه اروپا آن را شريكي پيچيده مي داند. اروپائيان با به قدرت رسيدن احزاب اسلامي در داخل تشكيلات حكومتي كشورهاي منطقه مخالف نيستند زيرا برآنند كه اغلب احزاب منتخب در كشورهاي اسلامي احزاب ميانه رو هستند و افراطيون در داخل جوامع اسلامي از اكثريت برخوردار نيستند. افزون بر اين، كشورهاي اروپايي مسئله تروريسم را به اسلام مرتبط نمي كنند. بعبارت ديگر اگر چه اروپا و آمريكا در اهداف با يكديگر اشتراك منافع دارند، اما در تعريف تهديدها و شيوه برخورد با آنها تفاوت هاي عميقي ميان آنها وجود دارد.
چالش ها و موانع
طرح خاورميانه بزرگ آمريكا از جهات مختلفي مورد انتقاد واقع شده است و واكنش هاي متفاوتي را برانگيخته است. كشورهاي اروپايي نسبت به عملي بودن و موفقيت طرح خاورميانه بزرگ به ديده شك مي نگرند و نگرانند كه سياست جديد آمريكا موجب تشديد بي ثباتي و ناامني و فروپاشي دولت هاي منطقه گردد. از سوي ديگر اروپا نگران است كه نومحافظه كاران كاخ سفيد با استفاده از اين طرح ابتكار عمل را در منطقه خاورميانه از دست اروپائيان بربايند. دولت هاي منطقه از سياست هاي مداخله جويانه آمريكا نگرانند و اين طرح را يك طرح امپرياليستي با چهره دموكراتيك مي دانند كه هدف آن گسترش هژموني آمريكا بر منطقه و تسلط بر ثروت نفت آن مي باشد. برخي تحليلگران نيز طرح خاورميانه بزرگ را عمدتاً يك حركت تاكتيكي از سوي آمريكا جهت منحرف كردن افكار عمومي جهان از مشكلات سياست خارجي آمريكا در منطقه خاورميانه بويژه مشكلات ناشي از حمله به عراق مي دانند.
پاره اي ديگر براين باورند كه فرمول بندي مشخص آمريكا در اين طرح به دليل ناديده گرفتن شرايط منطقه، عدم اعتماد مردم و نيروهاي منطقه به آمريكا، در نظر نگرفتن تنوع ساختارهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي و تحميل يك راه نظامي با بكارگيري زور و همچنين عدم مشاركت نيروهاي منطقه، ناپخته و غيرعملي است. چرا كه به باور اين عده تحقق دموكراسي با لشكركشي هاي نظامي و روش هاي قهرآميز ميسر نمي باشد و براي شكل گيري چنين الگويي بايستي زمينه هاي آن طي فرآيندي بوجود آيد. براين اساس نظريه پردازان سياسي براي اين طرح ارزش استراتژيك قائل نيستند و آنرا اساساً يك حركت تاكتيكي از سوي آمريكا مي دانند تا با استفاده از شعارهاي آرمان خواهانه استقرار دموكراسي و انجام اصلاحات سياسي و اقتصادي در خاورميانه اشغال نظامي عراق و مشكلاتي را كه در عراق با آن مواجه شده است و شكست برنامه هاي كاخ سفيد را از كانون توجه جهان خارج سازد.
حشمت الله فلاحت پيشه نماينده مجلس بر اين باور است كه «طرح خاورميانه آمريكا فقط بر روي كاغذ مطرح است و در عالم واقعيت اين طرح عملي نمي باشد» وي از شكست آمريكا در عراق و ناكامي كاخ سفيد در برقراري صلح و ثبات در اين كشور بعنوان نمونه اي ياد مي كند كه مي تواند سياست هاي واشنگتن را در كل منطقه مورد ارزيابي قرار گيرد. اين عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس تاكيد مي كند كه «ايجاد رژيم هايي كه نبايد با دشمنان آمريكا دوست باشند اساس استراتژي آمريكا در منطقه است اما آنها از پيگيري آن نتيجه عكس گرفتند. در عراق و افغانستان دولت سكولار موردنظر آمريكا روي كار نيامد و در هر دو كشور كابينه هايي با گرايش هاي اسلامي شكل گرفت و نيروهاي جهادي توانستند قدرت را بدست بگيرند. از سوي ديگر نفوذ ايران در تحولات عراق و نقش بي بديل كشورمان در صلح و ثبات منطقه و عدم محبوبيت و مشروعيت آمريكايي ها در منطقه مهمترين ضعف استراتژيك طرح خاورميانه آمريكا به شمار مي رود و در عمل ما شاهديم كه آمريكايي ها نتيجه لازم را از طرح خود نگرفتند.»
به هرحال آنچه مسلم است اينكه برنامه اصلاحات خاورميانه آمريكا در عمل با مشكلات و موانع متعددي روبه رو شده است. تجربه عراق اين فرضيه كه نيروهاي خارجي با حمله نظامي به يك كشور مي توانند موجب استقرار دموكراسي در منطقه شوند بسيار متزلزل كرده است و دوم آنكه عملكرد حاكمان كاخ سفيد در گذشته نيز براساس پشتيباني بي قيد و شرط از اسرائيل و حمايت از نظام هاي ديكتاتور در منطقه فاقد اعتبار لازم است تا بتواند نقش منجي دموكراسي را به راحتي ايفا كند و از سوي ديگر با توجه به باورها و گرايشات سياسي مردم منطقه طرح خاورميانه بزرگ با يك تناقض آشكار روبرو است. زيرا احزاب سياسي _ مطبوعات آزاد و برگزاري انتخابات شفاف و دموكراتيك موجب روي كار آمدن رهبراني خواهد شد كه ديدگاه بيشتر نخبگان و مردم آن كشورها ضد آمريكايي است.
با نگاه خوشبينانه به اين طرح و اطمينان به حسن نيت آمريكاييان براي برقراري دموكراسي در خاورميانه اجراي چنين طرحي دست كم موجب پيدايش حكومت هاي ضدآمريكايي در منطقه خواهد شد. اتفاقي كه در عراق و افغانستان تجربه شد، يعني آنچه كه مغاير با اهداف طرح خاورميانه بزرگ است. بنابراين اجراي چنين طرحي در ايران كه داراي حكومتي مبتني بر آراي مردم و داراي پويايي دروني قابل توجهي به لحاظ سياسي است بسيار سنگين و خطير و ناممكن مي باشد.

سياست
اقتصاد
اجتماعي
آلبوم
انديشه
رسانه
فرهنگ
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  آلبوم  |  انديشه  |  رسانه  |  سياست  |  فرهنگ   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |