عكس: گلناز بهشتي
نمايشگاه كتاب يار مهربان كودك با عرضه تازه ترين كتاب هاي منتشرشده در اين حوزه در فرهنگسراي كودك گشايش يافت.
نازگل قادري - در اين نمايشگاه كه حدود 50 ناشر حضور دارند، موضوع اصلي كتاب ها رشد، سلامت، تغذيه و بهداشت است به همين دليل اين نمايشگاه علاوه بر كودكان براي مادران هم جذاب و ديدني است.
معاونت فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي براي دعوت ناشران به اين نمايشگاه با فرهنگسراي كودكان همكاري كرده و ناشران نيز كتاب هايشان را با حداقل 10 درصد تخفيف ارايه مي كنند.
نمايشگاه كتاب يار مهربان كودك روز يكشنبه دوم بهمن ماه افتتاح و در دومين روز برپايي آن جشن كودكانه كتاب با حضور كودكان 3 تا 12 سال برپا شد. در اين جشن ضمن اجراي نمايش خيمه شب بازي، مربيان براي بچه ها قصه گويي كردند و بچه ها با سرگرمي هايي كه تدارك ديده شده بود، بازي كردند و خنديدند.
روز چهارشنبه نيز، جشنواره غذاي كودك برپا مي شود. در اين جشنواره زنان و مردان علاقه مند و خلاق در زمينه آشپزي غذاهاي لذيذ ترشي ها و مرباهاي خود را عرضه مي كنند و ساناز مينايي ميان غذاها داوري و بهترين آنها را براي دريافت جايزه جشنواره انتخاب مي كند.
روز پنجشنبه باز نوبت جشن و پاي كوبي بچه هاست با عنوان نويسنده كوچولو ، بچه ها بايد از روي تصاوير قصه ها بسازند و داستان گويي كنند. در اين روز هم بهترين قصه پردازان كوچولو معرفي مي شوند و جايزه مي گيرند.
تاريخ برپايي اين نمايشگاه كتاب با برنامه هاي مختلفي كه در دل خود دارد تا ششم بهمن ماه است ولي اگر مخاطبان بيايند و استقبال كنند، فرهنگسراي كودك اين امكان را دارد كه نمايشگاه ها را تمديد كند.
فرصت حضور در اين جشنواره را از خود و كودكانتان دريغ نكنيد؛ هم فال است و هم تماشا. براي شما فال است تا از روزمرگي كار چند ساعتي فارغ شويد، فرصتي هم براي بازي، خنده و پايكوبي بچه هاست.
راستي اگر به بهانه نمايشگاه كتاب، جشنواره غذا يا خواهش هاي فرزندتان خواستيد در اين هفته سري به فرهنگسراي كودك بزنيد اين فرهنگسرا در خيابان شريعتي، روبه روي خيابان شهيد كلاهدوز، كوچه امام زاده واقع شده است.

اين طرز پخت يك نوع شيريني است كه به نظرم در كتاب  هاي شيريني پزي هم پخت اين نوع شيريني آموزش داده شده اما حال طرز پخت آن را از منبع ديگري يافته ايم. شايد مزه اش با شيريني اي كه شما خورده ايد يا پخته ايد يكي باشد ولي قول مي دهم طرز پختش حتماً فرق كند.
شهره مهرنامي- مواد لازم براي پخت شيريني گل براي شش نفر: يك عدد تخم مرغ، سه قاشق روغن جامد يا كره، سه قاشق ماست، يك بسته پكينگ پودر و به مقدار لازم آرد براي سرخ كردن روغن به مقدار لازم و براي شربت آن دو پنجم ليوان شكر، دو ليوان آب و يك عدد ليمو كه به چهارقسمت تقسيم شده باشد. سه قاشق روغن جامد يا كره را آب كنيد و با تخم مرغ و ماست در يك ظرف به هم مي زنيم سپس تا جاي ممكن آرد و بكينگ پودر را به آن اضافه مي كنيم. آنقدر بايد آن را به هم بزنيم و ورز دهيم تا به اندازه لاله گوش نرم شود سپس آن را 20دقيقه در گوشه اي گرم نگه مي داريم. در اين ميان شكر را در دو ليوان آب به هم مي زنيم و ليموهاي قسمت شده را به آن اضافه مي كنيم و مي گذاريم 10دقيقه بجوشد تا شربت ما درست شود. سپس مي گذاريم شربت خوب سرد شود. از خمير مشت مشت به اندازه يك تخم مرغ جدا مي كنيم و آنها را روي ميز يا سطحي كه پر از آرد است به اندازه دو ميليمتر صاف مي كنيم با سه ليوان آب، سه فنجان چاي، سه نمكدان سه دايره در سه اندازه از خميرها جدا مي كنيم و هركدام از اين خميرها را كه هركدام به يك اندازه است از چهار طرف به اندازه چند ميليمتر با چاقو چاك مي دهيم بعد خمير قطعه بزرگ را زير كوچكتر را روي آن و كوچكتر از همه را روي دو قطعه زيري قرار مي دهيم و براي اينكه از هم جدا نشوند با انگشت وسط آن را فشار مي دهيم تا خوب به هم بچسبد و شباهت يك گل را به خود بگيرد سپس گل هاي درست شده را در روغن داغ خوب سرخ مي كنيم و همين كه از روغن در آورديم وقتي داغ داغ است درون شربتي كه از قبل خوب آن را سرد كرده بوديم مي اندازيم وقتي شربت را به خود گرفت شيريني گل شما آماده سرويس است مي توانيد جايي را كه با انگشت در ميان گل فشار داده ايد با نگين پركنيد تا بيشتر شباهت گل را به خود بگيرد.

صبر كنيد هنوز تمام برف هاي زمستان نباريده، باز هم برف داريم.
ميثم فقيهي- بر اساس پيش بيني هاي عددي نقشه هاي هواشناسي از چهارشنبه توده هواي فعال و بارش زا كشورمان را تحت تاثير قرار مي دهد كه نسبت به توده هاي هفته گذشته چند درجه گرم تر خواهد بود و احتمال ريزش باران در مناطق شهري از بارش برف بيشتر است.

ليلي نيكونظر
جشنواره فيلم فجر شروع شده و ما براي رسيدن به موقع به دفتر تحريريه و طي فاصله آن تا سينماهاي شهر، مدام در عجله و رفت و آمدهاي سريع و آنچناني بين شهري هستيم، پس گاهي دربست مي  گيريم.
موقر است و كمي خجالت مي كشد، اين را از آنجا مي فهمم كه وقتي چانه مي زنم و مي گويم دو هزار و پانصد تومان زياد است و دو هزار تومان بيشتر نمي دهم مي گويد اشكالي ندارد، بفرماييد بالا. هنوز چند دقيقه اي نگذشته كه تلفن همراهش زنگ مي خورد. از صحبت هايش مي فهمم كه دبير فيزيك يكي از دبيرستان هاي پسرانه است و با يكي از مسوولان دبيرستان حرف مي زند، راجع به نمره هاي بچه ها در درس فيزيك و افت تحصيلي اين ترمشان، بعد هم مي گويد آمده ام مسافركشي...
- كجا بيايم؟ آمده ام مسافركشي، امروز آن طرف ها نمي آيم. پول مول، چيزي در بساط نيست. مي آيم راجع به كلاس هاي فوق العاده حرف بزنيم، اما نه امروز...
و خداحافظي مي كند و گوشي تلفنش را قطع مي كند و بدون آنكه بداند اصلا چقدر اهل شنيدن هستم و چقدر راغب شنيدن درد دل هايش، شروع به حرف زدن مي كند: به پنجاه هزار تومان پول احتياج دارم، امروز و براي كاري. از پانزده دبير يك دبيرستان كه امروز در دفتر مدرسه جمع بودند، پنجاه هزار تومان جمع نمي شد! يكي مي گفت جيبم هزار تومان است، يكي مي گفت سه هزار تومان بيشتر ندارم، يكي مي گفت اگر داري به من هم قرض بده...
اينها معلم هاي اين مرز و بومند، همان ها كه وقتي نگاهت مي  كردند، اضطراب از سر تا پايت را فرا مي گرفت و با يك لبخند و يك سر تكان دادن اجمالي و از سر رضايت، به خاطر نمره خوبي كه گرفته بودي، شيرين مي شدي و خوشحال و سر از پا نمي شناختي. درست است كه گاهي، صبح روزهاي امتحان رياضي دعا دعا مي  كردي كه مريض باشد و سر كلاس نيايد. درست است كه گاهي با يك بدجنسي كودكانه و يك رذالت از سر بچگي، آرزو مي  كرديم پايش بشكند و آن روز را مدرسه نيايد چراكه تمرين هايت را ننوشته بودي اما هيچ گاه راضي به اين همه زحمتشان نبوديم. راضي نيستيم دبير فيزيكمان را به جاي آنكه سر كلاس درس و مدرسه ببينم، پشت فرمان و درحال مسافركشي ببينم. راضي نبوديم از جيب هاي پانزده دبير دبيرستان كه قاعدتا داراي تحصيلات دانشگاهي و تجربه اي و احتمالا سن و سالي هستند، پنجاه هزار تومان درنيايد. نه راضي به اين نبوديم. حتي آن موقع كه دعا دعا مي كرديم بلايي سرشان بيايد، راضي به اين تنگ دستي نبوديم. با عذاب وجدان و احساس گناه پياده مي شوم و به تمام نفرين هاي صبح هاي اضطراب مدرسه فكر مي كنم و صبحي كه دبيران يك مدرسه از بابت چند هزار تومان پول قرضي، شرمنده همكارانشان هستند. غم انگيز است. كاشكي فكري كنند. آقايان فكري كنيد..

همان طور كه ديروز نوشتم شبكه چهار برنامه روزانه اي درباره جشنواره تئاتر دارد با عنوان تئاتر 24 كه مشابه سيمرغ 24 شبكه دويي هاست . يعني يك جور گزارش كوتاه روزانه  از اتفاقات جشنواره و نمايش هايي كه روي صحنه رفته اند و در كنار آن گفتگو با هنرمندان و كارشناسان و مسوولان. البته اين قسمت دوم ماجرا يعني گفتگو با آدم هاي تئاتري پررنگ تر از قسمت اول است چون تقريبا اين ده روز تنها زماني ست كه تئاتري ها مي توانند از خواسته هاي شان بگويند و كمبود هايشان را مطرح كنند و اميدوار باشند كه در ميان مسوولان كسي دلش به حال شان بسوزد. اين برنامه تئاتر 24 را همان گروهي تهيه مي كنند كه در طول سال گذشته برنامه جذاب مجله تئاتر را روي آنتن شبكه چهارم فرستاده بودند. در ضمن گويا برنامه نگارستان هم كه پيش از اين به صورت هفتگي از شبكه چهارم پخش مي شد، در طول جشنواره هر شب در حوالي ساعت 20:35 به نمايش درمي آيد و در حال و هواي سينما و جشنواره بيست و چهارم سير مي كند. اگر آن را كنار سيمرغ 24 و يكي، دو برنامه راديويي ديگر بگذاريد، مي بينيد كه اوضاع بدك نيست. شبكه دويي ها پس از پخش خلاصه اي از مراسم افتتاحيه جشنواره فيلم، اعلام كرده اند كه براي مراسم اختتاميه هم فكرهايي دارند و مي خواهند آن را در دو قسمت و كامل تر از سال هاي پيش نمايش دهند. واضح و مبرهن است كه براي تماشاي اين دو قسمت بايد تا شب هاي نهم و دهم بهمن صبر كنيد.
اما بد نيست بگويم كه امشب در ساعت 19 از شبكه تهران مي توانيد تكرار مجموعه آلماني هشدار براي كبرا 11 را تماشا كنيد يا اينكه در ساعت 20:45 از شبكه سه به تماشاي قسمت ديگري از مجموعه نه چندان جالب عامل ناشناخته بنشينيد. قسمت تازه اي از سريال ايراني پاي پياده هم براي طرفداران اين گونه مجموعه ها در ساعت 23:10 از شبكه تهران پخش مي شود. اما حالا كه خانه مانده ايد و سينما نرفته ايد لااقل پرستاران را از دست ندهيد كه بدون شك بهترين مجموعه اين روزهاي تلويزيون است. ساعت پخش اش را هم كه مي دانيد؛ 10 شب از شبكه اول. معصوميت از دست رفته هم در ساعت 1:15 از همين شبكه يك پخش خواهد شد. درضمن شبكه دو هم مانند همه سه شنبه  شب ها در ساعت 21 يك فيلم سينمايي خواهد داشت و به همين خاطر حواس تان باشد كه برنامه سيمرغ 24 احتمالا در حوالي ساعت 20:45 آغاز خواهد شد. اگر هم از طرفداران نمايش نامه ها و داستان هاي راديويي  هستيد پيشنهاد مي كنم ابتدا در ساعت 22 به سراغ روايت شب شبكه فرهنگ برويد، بعد در ساعت 23 شبكه تهران را بگيريد و قصه شب اش را گوش كنيد و دوباره در ساعت 23:30 به شبكه فرهنگ برگرديد تا برنامه از رمان تا نمايش را از دست ندهيد. زمان هركدام اين ها هم از 25 تا 30 دقيقه تجاوز نمي كند. هرچند كه هنوز هم پيشنهاد مي كنم به جاي استفاده از برنامه هاي صدا و سيما، به فكر استفاده از جشنواره هاي ده روزه فيلم و تئاتر باشيد كه نيمي از آنها را هم تابه حال از دست داده ايد.