سه شنبه ۴ بهمن ۱۳۸۴ - - ۳۹۰۶
كشف خوش عطر چوپان آفريقايي
000561.jpg
سيما مشهوري
كشف معماوار قهوه با حكايات و افسانه هاي گوناگوني همراه است كه در بين آنها داستان كلدس چوپان اتيوپيايي، بيشتر مورد استناد تاريخ شناسان قرار گرفته است. كلدس در يكي از روزهاي چوپاني خود متوجه جنب و جوش غيرمعمولي در ميان گله هميشه آرام بزها مي شود. او با نزديك شدن به محل چراي دام ها به بوته هاي عجيبي برمي خورد كه از دانه هاي كوچك و سرخي پوشيده شده بودند، از سر كنجكاوي چند دانه را مي چيند و با خوردن آنها احساسي از نشاط و نيرو به او دست مي دهد. چوپان ساده دل با اين تصور كه معجزه اي رخ داده است، مشتي از دانه ها را در توبره اش مي ريزد و شتابان به سوي صومعه اي كه در آن نزديكي بوده است به راه مي افتد.
كلدس ضمن شرح ماجرا براي راهب دير دانه ها را به او مي دهد. راهب از ترس آنكه مبادا نيرويي اهريمني در آنها نهفته شده باشد دانه ها را در آتش مي اندازد، اما طولي نمي كشد كه تمام فضاي دير از رايحه اي دل انگيز پر مي شود. راهب بلافاصله تغيير راي مي دهد، دانه ها را از آتش بيرون مي كشد و داخل آب مي ريزد و سپس تمام ساكنان دير را به نوشيدن آن معجون معطر، تيره رنگ و عجيب دعوت مي كند.
اعراب باديه نشين، اتيوپي فعلي و عربستان، پيش تر از قرن دهم با بوته وحشي و خودروي قهوه، همچنين خواص آن آشنا بودند. آنها از تركيب قهوه خرد شده و چربي حيواني خميري نرم به دست مي آوردند كه توشه راه آنان در سفرهاي طولاني بود. با گذشت زمان اعراب به تدريج به استفاده از قهوه به عنوان يك نوشيدني گرم پي بردند و پس از اين آشنايي ديري نپاييد كه قهوه به آشاميدني محبوب آنها تبديل شد.
تملك گياه قهوه مايه مباهات اين گروه از قوم عرب بود، به همين دليل در حفظ و نگهداري رموز پرورش آن بسيار محتاط بودند. تردد زائران و مسافراني كه به اين سرزمين مي آمدند پرده از اين راز برداشت و زائران با انتقال دانه هاي بارور قهوه موجب رشد و نمو اين گياه در ديگر مناطق عربي شدند.
در قرن سيزدهم، نوشيدن قهوه به بخشي از عادات روزمره اعراب تبديل شد. از همين رو، مكان هاي عمومي تازه اي كه به آشاميدن قهوه اختصاص داشت و قهوه خانه ناميده مي شد در شهر و روستا پا به عرصه وجود گذاشت. هر قدر بر ميزان مصرف قهوه افزوده مي شد شمار قهوه خانه ها نيز فزوني مي گرفت. قهوه خانه ها از فضايي شاد و پرلطف برخوردار بودند و قشرهاي گوناگون مردم چون فلاسفه، تجار، سياستمداران و... در آنجا گردهم مي آمدند و به تبادل افكار و بيان وقايع روز مي پرداختند. با گسترش قهوه خانه ها و نقش انكارناپذير آنها در تبادلات فرهنگي و اجتماعي، هراس تازه اي در دل قدرت هاي حاكم به وجود آمد. اين ترس موجب آن شد كه درصدد برچيدن اين مكان ها برآيند، اما قهوه آنچنان با زندگي مردم عجين شده بود كه هر تلاشي در اين زمينه بي اثر ماند.
بازرگاناني كه با سفر به تركيه و عربستان شانس چشيدن طعم مطبوع و دلچسب قهوه را يافته بودند آوازه اين نوشيدني بي نظير را به گوش كشورهاي اروپايي رساندند و اولين محموله قهوه در سال 1637ميلادي از تركيه به مقصد ونيز به حركت درآمد.
قهوه در طول سفر تاريخي خود به رم رسيد، جايي كه از سوي مقامات كليسايي مورد تحريم قرار گرفت. تحريم اين دانه مرموز به موضوع پيچيده اي تبديل شد تا آنجا كه پاپ كلمنت پنجم درصدد برآمد تا با چشيدن و امتحان اين نوشيدني، تكليف مصرف آن را براي هميشه روشن كند. تنها نوشيدن يك جرعه قهوه باعث شد كه پاپ محروميت جامعه مسيحي را از اين آشاميدني دلچسب امري مهمل بداند. به همين دليل تاييد پاپ باعث شد كه مصرف قهوه از پشتوانه لازم برخوردار شود و به اين ترتيب بود كه نخستين كافه ها در اروپا ظاهر شدند و اولين كافه هاي انگلستان در شهرهاي آكسفورد و لندن در سال 1637 درهاي خود را به روي مردم گشودند. در ميان كشورهاي اروپايي دربار فرانسه در دوران حكومت لوئي چهاردهم براي نخستين بار تحفه اي از اعراب هديه گرفت كه قهوه نام داشت.
تا اواخر قرن هفدهم قهوه مصرفي اروپا از كشورهاي عربي تامين مي شد و اعراب پيوسته بر تكثير اين گياه نظارتي كامل اعمال مي كردند. آنها اجازه خروج دانه هاي خام و بارور قهوه را از سرزمين خود نمي دادند و مانع از بازديد خارجي ها از مزارع مي شدند، اما ديري نپاييد كه سد اين كنترل توسط جاسوسان هلندي درهم شكست و آنها با ربودن بوته هاي قهوه به انحصار دائمي اعراب بر اين گياه پايان دادند.
از آن تاريخ به بعد پرورش قهوه در گلخانه هاي هلندي آغاز شد و به تدريج محصول اين گياه به تمام بازارهاي اروپا راه يافت. از ديگر روايات نقل شده در مورد رشد و نمو قهوه در اقصي نقاط جهان، داستان دريانورد جواني از نيروي دريايي فرانسه است كه در سال 1723 كشتي خود را به منظور حمل يك بوته قهوه به سمت جزيره مارتينيكا (جزيره اي نزديك كشور دومينيكن) به حركت درآورد. كاپيتان جوان در طول سفر پرمخاطره خود با حوادث گوناگوني روبه رو شد. درست در دومين روز سفر يكي از افسران هلندي كشتي درصدد آسيب رساندن به محموله قيمتي كاپيتان برآمد، اما در حين ارتكاب جرم يعني در آن لحظه كه در حال ريختن آبي آلوده و مسموم در پاي گياه بود توسط كاپيتان غافلگير شد. كشتي در نيمه هاي سفر مورد تهاجم دزدان دريايي قرارگرفت و بدتر از آن توفاني سهمگين كشتي را مورد تهديد قرار داد. به رغم تمام اين حوادث كاپيتان جوان موفق به كاشت اين گياه ناياب در خاك هاي گرم و حاصلخيز مارتينيكا شد. دريانورد شجاع اما محتاط براي حفاظت از اين درخت ارزشمند، عده اي از افراد خود را به نگهباني از بوته محبوبش گماشت و ثمره اين تلاش سرانجام به گل نشست و قهوه با سرعت شگفت  آوري تكثير شد و تا قبل از سال 1777 ميلادي حدود هيجده ميليون درختچه سراسر جزيره را پوشاند.
برزيل از جمله كشورهايي بود كه به ياري خدعه اي هوشمندانه موفق به دستيابي به قهوه شد. اين كشور با ميانجيگري در يكي از منازعات سياسي هلند و فرانسه توانست به اين درخت گرانبها دست يابد؛ نماينده جواني كه مأمور ميانجيگري شده بود به مدد ذكاوت و سياست خود ضمن فيصله دادن به منازعه با اغواي همسر حاكم دانه هاي قهوه را نيز به چنگ آورد. در ضيافتي كه به افتخار اين نماينده ترتيب داده شده بود، همسر حاكم در حضور ميهمانان شاخه پرگلي را كه دانه هاي قهوه در زير برگ هايش پنهان شده بود به جوان هديه كرد و به اين ترتيب لحظه تولد يكي از بزرگترين امپراتورهاي توليد قهوه آغاز شد.
قهوه توسط هلندي ها به آمريكاي شمالي رسيد و نخستين كافه ها كه ظاهري شبيه كافه هاي لندن داشتند در نيويورك ظاهر شدند. در ابتدا اين كافه ها محل اجتماع افراد سرشناس جامعه بودند. بازرگانان براي انجام معاملات تجاري در كافه ها گرد هم مي آمدند و قهوه و چاي حضوري دائمي در اين محافل داشتند؛ اما به تدريج قهوه به خانه ها راه يافت و همگان با آن آشنا شدند.
نام قهوه برگرفته از منطقه اي در جنوب غربي اتيوپي، به نام كافا است. اين گياه به خانواده روبياسياس ها تعلق دارد و گل هاي آن كوچك، سفيد و بسيار معطرند. دانه آن دو لپه اي ا ست و با نسج گياهي پوشيده شده است. چيدن دانه هاي قهوه نياز به ظرافت بسيار و زماني طولاني دارد و پس از جمع آوري دانه ها بايد پاك و خشك شوند. در مرحله خشك كردن و تفت دادن قهوه، دانه ها مقداري از وزن خود را از دست مي دهند و اين امر باعث ظهور عطر و طعم واقعي قهوه مي شود. انواع قهوه با توجه به نژاد آن زمان و روش خاص خود را براي تفت دادن دارند. به طور معمول سه نوع تفت براي قهوه مورد استفاده قرار مي گيرد: تفت ملايم، متوسط و كامل كه حاصل آن به دست آمدن انواع متفاوت طعم و رنگ قهوه است.
توليد قهوه در دو منطقه استوايي جهان متمركز شده است: آمريكاي مركزي كه برزيل در رأس آن قرار دارد، السالوادر، كارستاريكا، گواتمالا... و در آفريقا، ساحل عاج، تانزانيا و كنيا كشورهاي حائز اهميت اند.
نوشيدني قهوه به روش هاي گوناگون آماده مي شود؛ در تركيه و كشورهاي اروپاي شرقي قهوه نرم آسياب شده همراه با آب جوشانده مي شود كه درد آن در فنجان ته نشين مي شود و به قهوه ترك شهرت دارد.
در برزيل آب را مستقيماً روي دانه هاي درشت و آسياب نشده قهوه مي ريزند و حاصل آن جوشانده ملايم و معطر است. در كشورهاي اروپاي مركزي قهوه با آب فراوان پخته مي شود و نوشيدني رقيق و ملايمي به دست مي آيد كه به قهوه آمريكايي معروف است. در كشورهاي لاتين قهوه با استفاده از بخار آماده مي شود مانند قهوه اكسپرسو كه رنگي تيره و طعمي بسيار تلخ دارد. شيوه هاي متنوع تهيه قهوه در تمام دنيا مرسوم است و اسامي كاپوچينو، كورتادو، قهوه پاريسي، قهوه ونيزي، قهوه ايرلندي و انواع تركيبات قهوه با بستني و... براي همه آشناست.
قهوه چيزي بيش از يك نوشيدني ساده و تيره رنگ است، در پس آن فرهنگي نهفته است كه در تمام دنيا به اشكال گوناگون گسترش يافته و در بخش بسيار بزرگي از جهان جزء لاينفك عادات روزمره مردم محسوب مي شود. نام قهوه در بسياري از آثار ادبي كلاسيك و معاصر فراوان به چشم مي خورد و جالب آن است كه در طول تاريخ در اطراف قهوه محافل بسياري تشكيل شده است و بسياري از تصميمات سياسي، خلق آثار ادبي و... در كنار قهوه و فنجان هاي گرم آن شكل گرفته اند.
منبع: La historia del cafe

اميدهاي تازه براي مهاجران كوبائي
كاخ سفيد بالاخره پس از فشارهاي جامعه مهاجرين كوبائي كه نفود بسياري در منطقه ميامي دارند، موافقت كرد در سياست هاي خود پيرامون مسئله مهاجرت كوبائيان به آمريكا بازنگري كند.
تصميم اخير گارد ساحلي آمريكا براي باز گرداندن مهاجراني كه به تازگي به آمريكا پناهنده شده اند خشم آمريكايي- كوبائي ها را برانگيخته است. اين مهاجران طي سفري پرمخاطره باعبور از دريا به مجمع الجزاير كي در فلوريدا خود را به آنجا رسانده اند. در همين حال جب بوش- فرماندار فلوريدا- باآگاهي از اهميت سياسي جمعيت مهاجر يك ميليون نفري كوبا در ميامي، شخصاً در اين مورد مداخله كرده است و به نمايندگان اين جامعه اطمينان داده است كه كاخ سفيد هيأتي از اين جامعه پرنفوذ را براي مذاكره به حضور خواهد پذيرفت.
گروه هاي مهاجر كوبائي به جمهوريخواهان هشدار داده اند كه احتمالاً آنان ديگر نتوانند از حمايت سنتي كوبائي- آمريكايي ها در انتخاب آينده - مثل انتخابات ماه نوامبر كنگره - برخوردار باشند.
آغاز بحران
مشكلات از آنجا شروع شد كه گروهي پانزده نفره از مهاجران كوبائي، كمي پس از آغاز سال نو خود را تا نزديكي ساحل به پل قديمي سون مايل رساندند. اين پل كه توسط هنري فلگر يكي از بنيان گذاران فلوريدا احداث شده است، در اوائل دهه 80 ميلادي با احداث پلي مدرن كارايي خود را از دست داد و از آن زمان تاكنون بلااستفاده مانده است و برخي قسمت هاي آن از هم پاشيده شده اند.
طبق قوانين موجود فعلي كه به سياست پاي خيس، پاي خشك معروف است كوبائي هايي كه خود را به خاك آمريكا برسانند، مي توانند درخواست اقامت كنند اما آنهايي كه روي آب دستگير شوند، به كوبا بازگردانده مي شوند.
در اين مورد خاص، گارد ساحلي ادعا مي كند پلي كه پانزده كوبائي ياد شده خود را به آن رسانده اند براثر ريزش چندين بخش آن، ديگر به خشكي متصل نيست و از اين رو مهاجران بايد به كوبا بازگردانده شوند. اين تصميم گارد ساحلي، جامعه مهاجرين كوبائي مقيم فلوريدا را شديداً عصباني كرده است و به نظر مي رسد مسئولان دولتي آمريكا تصميم گرفته اند قانون آب خيس، آب خشك را به صورت جدي تر و سختگيرانه تري اعمال كنند و اين در حالي است كه تعداد مهاجرين كوبائي كه با قايق، خود را به آمريكا مي رسانند درحال افزايش هستند و سختگيري در مورد پذيرش آنان مي تواند باعث بروز مشكلات عديده اي در اين زمينه شود.
اعتراضات
با اعلام موضع سختگيرانه گارد ساحلي، اعتراضات جامعه كوبائي- آمريكايي به اوج خود رسيد و گروه هاي مختلف كوبائي به توافق رسيدند براي حل مشكلات مهاجرين، با هم اتحاد ايجاد كنند. پس از آن، كوبائي ها از هر فرصتي براي نشان دادن اعتراض خود استفاده كردند. براي نمونه روزنامه نگاران حامي كوبائيان در روزنامه  ميامي هرالد چند مقاله تند انتقادي نوشتند و معترضان با حمل پلاكاردهايي كه در آن خواستار عدالت بودند، بزرگراه هاي ميامي را مسدود كردند.
اوج اين اعتراضات گسترده هنگامي بود كه رامون ساموئل سانچز رهبر گروه فشار عدالت، همين حالا براي جلب توجه مسئولان، در ميامي دست به اعتصاب غذا زد. چند روز پس از اعتصاب غذاي سانچز و در حالي كه تلويزيون ها مرتباً اعتصاب غذاي او را در منطقه هاواناي كوچك پوشش مي دادند، فرماندار بوش طي تماس با كاخ سفيد- جايي كه برادرش در منصب قدرت است- وضعيت متشنج منطقه را به اطلاع سران آمريكا رساند. بالاخره اعتراض ها به نتيجه رسيد و فرماندار بوش به مخالفان اعلام كرد كاخ سفيد آماده است هيأتي را به نمايندگي از مخالفان كوبائي- امريكايي براي گفت وگو در مورد مهاجران به حضور بپذيرد.
پس از اعلام اين خبر، سانچز كه پس از 5 روز اعتصاب خود را در كنار تخت خياباني اش مي شكست، چنين اعلام كرد: خداوند، دعاهاي ما را شنيده است؛ درها در واشنگتن گشوده شده اند تا مسئولين دولتي نگراني هاي ما در مورد سياست هاي مهاجرت را بشنوند .
فرصت طلايي
قرار است هيأت نمايندگي كوبائي- آمريكايي در مذاكرات خود با مسئولان كاخ سفيد بر سر تغيير اساسي سياست پاي خيس، پاي خشك مذاكره كنند.
در ابتدا آنها خواستار تعريف جديد و قطعي از خاك آمريكا هستند تا ديگر مواردي همچون پل سون مايل پيش نيايد. در همين راستا قاضي دادگاهي در آمريكا بنابه درخواست جامعه كوبائي- آمريكايي، مطالعه روي درخواستي كه آب هاي قلمرو آمريكا را هم جزء خاك اين كشور محسوب مي كند آغاز كرده و در صورتي كه اين قاضي حكمي بر تأييد اين خواسته مهاجران صادر كند، كوبايي هاي بيشتري خواهند توانست اجازه قانوني اقامت در آمريكا را دريافت كنند.
آنها همچنين خواستار اين موضوع هستند كه كوبائي هايي كه در آب گرفته مي شوند، حق بيشتري براي درخواست مجوز اقامت داشته باشند. اين به معناي آن است كه دستگيرشدگان، در آينده خواهند توانست نماينده قانوني داشته باشند تا امور مربوط به مهاجرت آنان را پيگيري كند.
پيشنهاد ديگر هيأت نمايندگي، اين است كه تعدادي از 2000 ويزائي كه سالانه به درخواست كنندگان كوبائي داده مي شود، براي مهاجراني كه در آب دستگير مي شوند منظور شوند.
اميد به آينده
با توجه به اين كه كاندوليزا رايس- وزير امور خارجه آمريكا- سعي در بازنگري سياست هاي كلي اش در مورد كوبا دارد، به نظر مي رسد برخي اصلاحات پيشنهادي هيأت نمايندگي كوبائي- آمريكايي ها پذيرفته شود. با اين حال مشكلاتي هم كشور آمريكا را تهديد مي كند و اگر اين كشور سياست هاي مهاجرپذيري خود از كوبا را تعديل كند احتمال مي رود مشابه موردي كه در اواسط دهه 1990 ميلادي اتفاق افتاد، سيل عظيمي از كوبائي ها با قايق به سوي آمريكا روانه شوند.

پيشخوان
000558.jpg
عرب نيوز
اين روزنامه تصميم كابينه كويت براي بررسي فرآيندهاي قانون معاف كردن شيخ  سعدالعبدالله الصباح از قدرت را براي صفحه اول خود برگزيده است. شوراي وزراي كويت تصميم گرفت فرآيندهاي قانوني را در اين خصوص كه در بند 3 قانون حكومت موروثي در سال 1964 آمده است آغاز كند. در اين بند فرآيندهاي قانوني معاف كردن امير كشور به دليل مشكلات سلامتي آمده است. اين اقدام به دليل بيماري امير جديد كويت انجام شد.
000555.jpg
ساندي
اين روزنامه چاپ تورنتوي كانادا به انتخابات رياست جمهوري روز دوشنبه اين كشور پرداخته است. پل مارتين 67 ساله، نخست وزير كانادا كمي پيش از انتخابات رهبر محافظه كاران را متهم كرد كه به يك مدل از راستگرايان آمريكايي تبديل شده است. به هر حال مردم در شرايطي به پاي صندوق هاي رأي رفته اند كه نظرسنجي ها از پيروزي محافظه كاران و نامزد آنها استفن هارپر حكايت دارند.
000549.jpg
لوژورنال دوديمانش
اين روزنامه فرانسوي زبان چاپ يكشنبه، عكس اول خود را به مرگ نهنگ سرگرداني در قلب شهر لندن اختصاص داده است. اين نهنگ راه گم كرده كه از رود تايمز در مركز شهر لندن سر درآورده بود پس از دو روز سرگرداني در رودخانه و به رغم تلاش هاي بسيار مسئولان براي بازگرداندن او به دريا جان باخت. اين نهنگ هفت تني از نوع نوك قيفي شمالي بود و شش متر طول داشت.
000552.jpg
لومتن
اين روزنامه چاپ لوزان سوئيس به حملات مسلحانه اخير در بخش هايي از منطقه موسوم به نرماندي اشاره كرده است. يك بانك، يك نانوايي و يك كافه ديگر هم قرباني حملاتي شده اند كه طي چند روز گذشته منطقه را فراگرفته بود.
هم اكنون مردم به شدت به اين امر معترض هستند و از نبود امكانات و به ويژه عملكرد نامناسب پليس شكايت دارند. خبر بعدي نيز به كسب مدال نقره استفان لامبيل در مسابقات پاتيناژ اختصاص دارد.

شهرهاي جهان
ژوهانسبورگ - آفريقاي جنوبي
آرش نهاوندي- ژوهانسبورگ پرجمعيت ترين شهر آفريقاي جنوبي است. اين شهر همچنين سومين مركز تجمع جمعيت انساني پس از قاهره و لاگوس در قاره آفريقا محسوب مي شود.ژوهانسبورگ پايتخت استان گوتنگ ثروتمندترين استان كشور آفريقاي جنوبي است. شهروندان اين شهر نيز به سبب جلوگيري از تكرار نام بلند آن، اسامي جالب و مختصري را براي آن برگزيده اند، شهر جوبورگ، جوزي واي گولي از جمله نام هاي مورد علاقه محلي ها براي اطلاق بر ژوهانسبورگ است. ژوهانسبورگ از سايت هاي (مراكز) اصلي تجارت طلا و الماس به شمار مي آيد .يكي از دلايل عمده اين مركزيت وجود معادن غني طلا و الماس از كوه هاي ويتواتر سراند است.ارتباط هوايي ژوهانسبورگ با دنياي خارج نيز از طريق فرودگاه بين المللي ژوهانسبورگ برقرار مي شود، فرودگاه بين المللي ژوهانسبورگ بزرگترين و شلوغ ترين مركز هوايي در كل قاره آفريقا محسوب مي شود. پروازهاي ورودي و خروجي زيادي نيز از فرودگاه اين شهر به ساير مناطق جنوب قاره آفريقا و بالعكس انجام مي شود. براساس آمارهاي سال 2001، جمعيت شهر بيش از سه ميليون نفر برآورد شده و وسعت آن نيز معادل 644/1 كيلومتر مربع است. در واقع در مقايسه با ساير شهرهاي جهان وسعت ژوهانسبورگ بسيار زياد است. جمعيت ژوهانسبورگ بزرگ نيز در حدود 8 ميليون نفر است. بر همين اساس در زمره 40 شهر بزرگ جهان محسوب مي شود. ژوهانسبورگ با شهرهاي بيرمنگهام در بريتانيا و نيويورك قرارداد خواهرخواندگي بسته است.
تاريخ
مناطق اطراف ژوهانسبورگ از ميليون ها سال قبل توسط انسان ها براي سكونت مورد استفاده قرار گرفته بود. يكي از قديمي ترين اسكلت ها (اسكلتون ها) نيز در سال 1998 در اين منطقه كشف شد.اين اسكلتون كه آقاي پلس نام گرفته است، از نمونه هاي نادر اوسترالوپيتكوس آفريكانوس است كه تا كنون كشف شده اند. براساس مطالعات انجام شده قدمت اين اسكلت به 5/3 ميليون سال مي رسد. در حدود 100 هزار سال پيش نيز طوايف باديه نشين بوشمن منطقه ژوهانسبورگ را براي سكونت خويش انتخاب كردند. بوشمن ها تا زمان ورود قبايلي كه به زبان بانتو صحبت مي كردند در اين مناطق ماندند. بانتو زبانان در سال 1060 پس از ميلاد مسيح به اين مناطق كوچ كردند. قدمت بانتو زبانان به عصر آهن باز مي گشت. آنها از جمله اولين اقوامي بودند كه به اهلي كردن حيوانات مي پرداختند، فعاليت روي زمين هاي كشاورزي را مد نظر قرار مي دادند و اشياي فلزي و ظروف سفالي مي ساختند و در دهكده هاي سازمان يافته زندگي مي كردند. بوشمن ها و بانتو زبانان تا زمان تهاجم استعمارگران اروپايي به منطقه ژوهانسبورگ با همزيستي مسالمت آميز در كنار يكديگر زندگي مي كردند. پس از ورود اروپائي ها گروهي كوچك از مزرعه داران بوئري (قومي از اقوام هلندي) در آن منطقه مزارعي داير كرده و به فعاليت در زمينه كشاورزي مي پرداختند. اما تا سال 1880 ميلادي مركز تجمع جمعيت بزرگي از اروپائيان در منطقه تأسيس نشد.
در اين زمان و با كشف طلا جويندگان طلا از سراسر اروپا به منطقه سرازير شدند و تب اكتشاف طلا بالا گرفت. طلا براي اولين بار در نواحي شرقي شهري كه امروز آن را با نام ژوهانسبورگ مي شناسند،  كشف شد. اين منطقه باربتون نام دارد. پس از چند سال رگه هايي از طلا در دامنه هاي ناحيه كوهستاني ويتواتر سراند كشف شد.
در پي انجام چنين اكتشافاتي هسته هاي اوليه تجمع جمعيتي در ژوهانسبورگ شكل گرفت. البته شهر در ابتدا به عنوان محلي براي كاشفان طلا مورد استفاده قرار مي گرفت. اما به تدريج جمعيت زيادي در نواحي مختلف كشور آفريقاي جنوبي- آمريكاي شمالي و بريتانيا و ساير كشورها به ژوهانسبورگ هجوم آوردند. به همان نسبت افزايش جمعيت در منطقه، مناقشات ميان آفريقايي ها كه منطقه را تحت كنترل خود داشتند و بريتانيايي ها درگرفت، اين مناقشات به ظاهر منطقه اي به جنگي فراگير ميان بوئرها و بريتانيايي ها منجر شد، نبردي كه از آن تحت عنوان دومين جنگ انگلو بوئر ياد مي كنند. در پايان اين نبرد خونين و جان فرسا بوئرها شكست خورده و اداره شهر را به بريتانيايي ها واگذار كردند.
پس از آن آفريقاي جنوبي تحت عنوان اتحاديه آفريقاي جنوبي،  دولت سياست هاي بسيار سختگيرانه و غيرانساني نژادپرستانه را به اجرا درآورد. به موجب اين تجاوزات آشكار سياسي كه در قالب قوانين موضوعه بر شهروندان ژوهانسبورگ و ساير نقاط آفريقاي جنوبي تحميل مي شدند، اخذ ماليات از سياه پوستان و سرخ پوستان به طرز بي رويه اي افزايش يافت، آنها همچنين از شغل هايي كه به مهارت نياز داشت محروم شدند و متعاقب آن دولت با توسل به قوه قهريه آنها را به معادن طلا براي انجام كار طاقت فرساي استخراج طلا اعزام كرد. پس از آن دولت نژادپرست آفريقاي جنوبي سياست جابه جايي اجباري را به اجرا درآورد، براساس اين سياست غيرانساني، جمعيت غيراروپايي به مناطق ديگري منتقل شدند. در نتيجه اين سياست نژادپرستانه بود كه زاغه نشين سووتو تأسيس شد، طي دوران آپارتايد، سياهان به اجبار هيأت حاكمه نژادپرست، ناگزير به سكونت در زاغه نشين هايي نظير سووتو بودند. نلسون ماندلا رئيس جمهوري آفريقاي جنوبي و بزرگترين مبارز عليه سياست هاي آپارتايد نيز مدتي از زمان زندگي خود را در زاغه نشين سووتو گذراند. خانه وي در اين منطقه امروزه از طرف خيل بي شماري از جهانگردان مورد بازديد قرار مي گيرد.
در سال 1976 پس از آن كه شوراي دانشجويي سووتو اعتراضاتي را عليه نژادپرستان سوءاستفاده از سياهان برپا كرد، پليس وارد عمل شده و سياست هاي سركوبگرانه شديدي را در پيش گرفت. در جريان هجوم بيرحمانه نيروهاي پليس حدود هزار نفر از معترضان طي 12 ماه كشته شدند. هكتور پيترسون يكي از مشهورترين فعالان ضد آپارتايد نيز در جريان درگيري هاي خشونت بار ضد حكومت نژادپرست آفريقاي جنوبي كشته شد به همين مناسبت و براي گرامي داشت ياد پيترسون موزه اي بزرگ با نام وي در سال هاي اخير در سووتو كه از مناطق زاغه نشين سابق ژوهانسبورگ محسوب مي شد، برپا شده است. در فوريه 1990 و با پايان گرفتن دوران زمامداري دولت نژادپرست آفريقاي جنوبي ژوهانسبورگ نيز از قيد آپارتايدرهايي يافت.

جهانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
زيبـاشـهر
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |