|
|
|
|
|
|
سراي نواب پس از سال ها فراموشي، مرمت مي شود
ا كسير جواني در رگ هاي پير بازار
|
|
عكس: هادي مختاريان
ماني راد
مي شد از هياهوي خيابان خود را كند و انداخت داخل مغازه اي. مي شد در سايه چتر رهگذر بغلي راه رفت و بي هراس از برف هاي ريز و درشت معلق در هوا، مدتهاي طولاني پياده روي كرد. حتي مي شد در پناه رواق ساختمانها، لاي جمعيت پيچ خورد و با قدم هايي آهسته، پيش رفت. اما براي پيدا كردن جايي كه بيش از يك قرن و نيم عمر كرده و حالا روزهاي خوش مرمت را مي گذراند، اين برف، چندان هم آزاردهنده نيست. برف روزهاي اول بهمن تهران، نه سوز هميشگي اش را دارد و نه از زمستان هاي استخوان سوز سال هاي دورش نشاني. قدم به راهرو بازار آهنگران مي گذاري. از ميان صداي همهمه مردم، صداي چرخ هاي دستي و قدم هاي مردد مشتريان در جلوي حجره ها را مي گشايي. اينجا پر است از اجناس جورواجور و رنگ هاي مختلف. طاق هاي ضربي راهرو اصلي بازار، مي تواند نشان از سال هاي گم شده در خاطرات بدهند. در امتداد بازار آهنگران، جايي ميان بازار چهارسو و بازار چهل تن، راهرويي كوچك قرار دارد كه با دري بزرگ و دو لنگه اي نشان از بنايي صدوچند ساله دارد. سراي نواب . صداي چرخي دستي هنوز در راهروهاي بازار مي پيچد و صداي مردي كه از رهگذران راه مي جويد. هرازگاهي دانه هاي برف سراسيمه و نامطمئن از ميان طاق ها راه باز مي كنند و در هوا چرخي مي زنند و روي زمين مي نشينند. تابلويي كوچك و سفيد روي در، مطمئنت مي كند كه به مقصد رسيده اي. سراي نواب
نماي نزديك
در ابتداي در ورودي سراي نواب، يك در چوبي بزرگ دو لنگه يا ظاهري مناسب تر از خود سرا قرار دارد و به راهرويي بزرگ باز مي شود كه در دو طرف آن حجره هاي مختلف با اجناسي در بيرون ديده مي شود. تمامي طول راهرو از سنگ فرش هايي قديمي پوشيده شده است و وقتي كه قدم بر آن مي گذاري، مي تواني صداي پايت را بشنوي. سقف سرا، از طاق هاي ضربي پوشيده شده كه هر كدام، نورگيري دارند. در انتهاي دالان، يك محوطه دايره اي شكل قرار دارد كه توسط گنبد بزرگ و زيبايي پوشيده شده است. معماري اين سقف گنبدي است كه در آن از آجرهاي قرمز رنگ و با كاشي كاري هاي آبي و سفيد استفاده شده و بسيار شبيه سقف گنبدي تيمچه حاجب الدوله است. با اين تفاوت كه براثر گذر زمان، بافت سقف اين سرا فرسوده و سياه شده است. در ادامه محوطه دايره اي، دوباره راهرويي با مغازه هايي در اطراف ادامه مي يابد. در انتهاي راهرو نيز، حياط سرا به چشم مي خورد.
زيباترين بخش معماري اين سرا، قسمت هشتي آنست كه داراي طاق بزرگي است كه به روش كاربندي و كاربست كار شده است.
از همان لحظه ورود، داربست هاي مختلف فلزي نشان از مرمت اين اثر تاريخي دارد. اثري كه بيش از 120 سال روي زانوان خود ايستاده است. سالهاست آفتاب ها و باران هاي زيادي ديده و مي تواني صداي روزهاي دور را از خشت هاي آن بشنوي. در يكي از روزهاي بهمن ماه وقتي كه پايتخت به آرامي در زير سفيدي برف مدفون مي شود، عده اي مشغول به كارند تا غبار فراموشي از چهره پير و فرتوت سراي نواب پاك كنند و رنگي نو به آن بدهند. هر چند چهره خسته سراي نواب، سالهاست در انبوه فراموشي رهگذراني كه از كنارش به آرامي مي گذرند، خراب شده و ديگر در ذهن آنان جايي ندارد.
سالهاست در كنار هميم
پيرمرد گفت: سال ها پيش با شتر و قاطر، اجناس را به اينجا مي آوردند. او گفت: قبل از انحصار تنباكو، سراي نواب، مركز عمده فروشي تنباكو بود. پيرمرد با آن صداي لرزان و از پشت عينكي ته استكان سعي مي كرد، طرحي مبهم از گذشته را به ياد آورد. پدرم، اولين مستأجر اين سرا بود كه بعد مغازه ها را به ديگران اجاره دارد. شايد او نمي توانست تاريخ دقيقي براي احداث بنا در ذهن خود بيابد كه ناگهان، انگار كه ذوق زده شده باشد گفت: پدرم در سن نه سالگي به اينجا آمده و تا هفتاد وچند سالگي در اينجا بوده. الان هم چهل و اندي سال از فوتش مي گذرد. مي شد با حساب سرانگشتي فهميد كه اين بنا بيش از صد و بيست سال عمر كرده است. پيرمرد وقتي صحبت از مشاغل اين سرا شد گفت، من يادم است كه با قاطر، از روسيه به اينجا نفت مي آوردند. او از مغازه هايي سخن گفت كه با درهاي چوبي كه به هم چفت مي شدند و با پله اي بلند تر از كف راهرو بودند. اين حرف ها در كنار بخار چاي داغ در دست ها و مرور روزهاي گذشته، شايد شنيدني بود. هنوز صدايش در حجره كوچكي از اين سرا جا مانده بود كه به طرف انتهاي سرا به راه افتاديم. در انتهاي سرا، در مغازه اي نسبتاً بزرگ كه پر بود از گوني هاي بزرگ و كوچك، پيرمرد ديگري ديده مي شد. هر چند در نگاه اول او را نمي شد به خوبي يافت، اما گويا او منتظر بود. به سراغش كه رفتيم، زبان به سخن گشود. او قديمي ترين تاجر اين سرا بود. او گفت كه اين سرا سال ها در اجاره حاج ابراهيم مشيريان بوده و سال هاست كه تنها او را ديده است. هر چه كه از بانيان و سازندگان و معماران اين سرا پرسيديم، خبري نيافتيم. هيچ كس نمي دانست. تنها مالكان امروزي بنا معرفي شدند. عده اي كه وارثان، گذشتگانند فقط همين.
پاي حرف هاي مردم
من خودم وقتي تصويري از تهران قديم مي بينم، بسيار لذت مي برم. تهران آن روزها، آدم را متأثر مي كند. در حالي كه صاحب حجره، تصويري قديمي از ميدان فردوسي نشانمان مي دهد، اين جملات را بر زبان مي آورد. بيرون حجره، داربست هاي سنگين و سرد فلزي آماده اند تا كساني كه قصد زدودن غبار فراموشي از چهره سراي نواب را دارند، از آنها بالا رفته و راحت تر دست بر سقف سياه و دود گرفته اش بسايند. او مي گويد، اگرچه اين سرا در دل بازار و در ميان هياهوي مردم سالهاست كه مقاوم ايستاده اما از رفت و آمدهاي مكرر مشتريان، خالي است. اينجا كاسب ها به لحاظ درآمد در سطح پايين قرار دارند. چون داخل سراست و راسته هاي بازار بيشتر از ما كار مي كنند. ما توانايي تعمير و مرمت سرا را نداشتيم.
در زير هشتي مركزي سرا، دودي سياه جمع شده است. شايد بتوان دليل سياهي گنبد اصلي و تاق هاي ضربي را همين دود دانست. وقتي كه دليل دود را مي پرسيم، مي گويند، در كارگاه هاي مجاور سراي نواب، تخمه آفتابگردان مي پزند و به دليل ارتفاع زياد گنبد و نداشتن سيستم تهويه مناسب در كارگاه ها، تمام دود، وارد گنبد شده و در كل سرا مي پيچد. سراي نواب، اگرچه پر است از اجناس بسيار، اما مي تواني از تاق ها و ديوارهاي آجري آن چهره كهنسال و دوست داشتني آن را پيدا كني. مي تواني به آن روزها برگردي كه شترهاي حامل بار، به اين سرا مي آمدند. يا حتي مي تواني نشان از معمار گمنام اين بنا بيابي در حالي كه هشتي را مي سازد و چوب هاي سياهرنگي در چهار طرف آن مي گذارد تا گنبد بر آن بنشيند. سراي نواب، هر چند پير و فرتوت است، اما هنوز هم مي تواند لبخند هر ناظري را برانگيزد.
پيش به سوي زندگي
سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري، به منظور حفظ و صيانت از محدوده بازار و در ادامه مرمت بافت تاريخي بازار تهران، اين بار قصد بازسازي و مرمت سراي نواب را دارد. سيد حسام الدين طبيبيان، مجري مرمت اين اثر تاريخي مي گويد: سال ها براي مرمت اين بنا، كارهاي مشاوره اي انجام داده ايم. سندهاي قديمي مغازه ها را به دست آورده ايم. ما مطمئن هستيم كه سراي نواب بيش از 120سال قدمت دارد، اما براي صحت اين ادعا، مطالعات و تحقيقات گسترده اي را آغاز كرده ايم. اين تحقيقات عمدتاً ميداني بوده است.
مهندس طبيبيان با اعلام اين مطلب كه كل محدوده بازار تحت حفاظت و صيانت ميراث فرهنگي است، گفت: ما مي توانيم با داشتن كارگاهي فعال و تأمين بودجه مناسب، چيزي در حدود 5 الي 6 ماه كار مرمت اين بنا را به پايان ببريم.
داربست هاي فلزي سراي نواب، اولين دليل آغاز مرمت اند. اگرچه هنوز فعاليت جدي براي مرمت انجام نگرفته و قدم هاي ابتدايي برداشته شده، اما مي توان اميدوار بود كه سراي نواب دوباره مثل روزهاي آغاز زندگي اش، شاداب و سرزنده، در دل بازار فرتوت و قديمي شهر جاني دوباره بگيرد.
به گفته مهندس طبيبيان، سراي نواب متعلق به دوره قاجاريه بوده و در دو طبقه احداث شده است. اين بنا از نظر سازه اي، يكي از بناهايي است كه نسبت به بناهاي مشابه، داراي استحكام خوبي است. اين بنا حتي در زمان خود، جزو بناهاي خوب و ارزشمند بود. او مي گويد كه من اولين كسي بودم كه پيشنهاد مرمت اين بنا را به سازمان ميراث فرهنگي دادم و پس از چند سال بالاخره، تلاشم به بار نشست. به ياد گنبد مي افتيم. هشتي بسيار زيبا، اما فرسوده و مخروب. طبيبيان از هشتي بنا مي گويد و به اهميت آن اشاره مي كند. اين هشتي، جزو آثار معمار بسيار خوب و ارزشمند، منطقه بازار است كه متأسفانه به دليل آسيب هاي جدي، بايد به سرعت مرمت شود.
بناي سراي نواب، سالهاست با اجناس مختلف مأنوس شده است. سالهاست كه در اين سرا هياهوي چرخ هاي دستي و پچ پچ هاي مشتريان و فريادهاي كارگران مي پيچيد و هيچ كس نمي داند كه در دل اين بنا، چه غوغايي از گذشته به يادگار مانده. نه. سخن گفتن از گذشته اي مفروض، از گذشته اي كه هيچ اثري بر كاغذها و اسناد از آن نمانده، درست نيست. هر كس كه به سراي نواب مي رود، اگر مفتون گذشته هاي تاريخي باشد، مي تواند ساعت ها، حرف بزند با آن. مي تواند دل به ديوارها و تاق ها و هشتي كبود شده از جور روزگار بسپرد و با آن سخن بگويد، اگر مي خواهد.
و حرف هاي مهندس طبيبيان، از پشت تلفن، شايد نگراني ما را بيشتر مي كند. بزرگترين آسيب هايي كه اين بنا ديده، عبارتند از: آسيب هاي مردمي، يعني عدم رسيدگي، يا عدم نگهداري درست از بنا توسط صاحبان آن و چربي و دوده اي كه از كارگاه هاي تخمه پزي، ضلع شرقي بنا، وارد آن شده و متأسفانه ديواره ها و هشتي مركزي و طاق ها را در لايه اي از سياهي و چربي پنهان كرده و زيبايي بنا را پوشانده است.
اينجا سراي نواب است. بنايي قديمي. به ياد حرف هاي پيرمرد مي افتم كه مي گفت، اين بنا چندان تغييري نكرده، تنها برخي از حجره داران، نماي داخلي حجره ها را با سنگ، تزيين كرده اند. بناي نواب خيلي زود در ميان هياهو و هلهله جمعيت و مردماني كه سراسيمه از دالان هاي تنگ و سرد بازار آهنگران راه مي روند، به تدريج محو مي شود. شايد ما نمي دانيم كه سراي نواب سالهاي سال روبه روي چشمان غبارگرفته ما بود و نمي ديديمش، شايد اين بار، به زور مرمت سازمان ميراث فرهنگي از خروارها تل فراموشي بيرون كشيده شود تا شايد ما ببينيمش. فقط همين.
|
|
|
جاي پاي بتن سبك در ايران محكم شد
دانستن اين موضوع كه بتن سبك از 50 سال پيش تا به حال در اروپا در ساختن بنا كاربرد دارد اما هنوز در ايران ناشناخته است، تعجبي همراه با افسوس به همراه دارد. كشور ما درحالي از قافله صنايع مدرن ساختمان سازي عقب است كه زلزله هاي مخربي را در 15 سال گذشته تجربه كرده است، اما بد نيست بدانيد كه پاي بتن سبك با توليد دانه هاي سبك (ليكا) به ايران باز شده است. هفته گذشته گروهي از مقامات دولتي و علمي در مراسمي شركت كردند كه در طي آن ضمن افتتاح پروژه بهره برداري از واحد دوم توليد ليكا اطلاعات و آمار و ارقام شگفت انگيزي در مورد كاربرد اين دانه ها و بتن سبك ارايه كردند.
وقتي مديرعامل ليكا از صرفه جويي در انرژي و مقاومت بالاي ساختمان هايي كه با بتن سبك ساخته مي شوند مي گفت و نياز به كاربردن بيشتر اين محصول در ساختمان هاي ايران، مديركل دفتر معدني وزارت صنايع و معادن خود را آماده مي كرد تا از لزوم ترويج اين محصول باتوجه به مزاياي آن بگويد. مهندس مس فروش گفت: اگر سازمان مديريت و برنامه ريزي نمي تواند از يك نام تجاري جانبداري كند، بايستي ضوابط و استانداردهاي مورد تاييد خود را طوري ابلاغ كند كه يك محصول با كيفيت نسبت به محصول مشابه كه به روش هاي مختلف و با مختصات غيرفني توليد مي شود به راحتي شناخته شده و به دست مصرف كننده برسد.
آن روز نايب رييس اتاق بازرگاني ايران هم معتقد بود كه بايد به اين محصول كه در ساخت و ساز و طرح هاي عمراني كاربرد وسيعي دارد، به ديد يك محصول ملي نگريسته شود. چراكه دانه هاي ليكا كه هم اكنون از آمريكا و دانمارك به كشورهاي منطقه آورده مي شود مشابه همين ليكاي ايران است. او به رتبه سيزدهم ايران در بين سيزده كشور توليدكننده ليكا اشاره كرد و گفت: متاسفانه آماري كه در اختيار من است حكايت از اين دارد كه ميزان توليد و مصرف ما در بين سيزده كشور توليدكننده ليكا در رده سيزدهم است و بعضي از كشورها كه حتي جمعيتشان از ما نيز كمتر است، توليد و مصرفي بالاتر از ما دارند به طوري كه فاصله توليد ما با كشور دوازدهم حدود 100 درصد است يعني اينكه ما 130 هزار مترمكعب توليد داريم و كشور دوازدهم چيزي در حدود 270 هزار مترمكعب توليدات دارد. پس زمينه آن وجود دارد كه توليد اين محصول در كشورما توسعه پيدا كند. به گفته او برآورد شده كه در ايران 56 ميليارد تن ذخيره معدني وجود دارد كه يكي از اينها ليكا است. اين نشانگر اين امر است كه ما نتوانسته ايم از نعمتي كه خداوند به مردم ما داده است به خوبي استفاده كنيم.
دكتر فاميلي رييس هيات مديره انجمن بتن هم در اين مورد گفت: براي به دست آوردن بتن سبك، ما مي بايست وزن بتن را كم كنيم. به دو روش مي توان وزن بتن را كم كرد. روش اول اين است كه خمير سيمان را كم كنيم و راه دوم و اساسي تر براي به دست آوردن بتن سازه اي (باربر سبك) اين است كه به جاي سنگدانه ها از سبك دانه ها استفاده كنيم و مناسب ترين سبك دانه ها، پوكه صنعتي است كه ليكا يك نوع از سبك دانه ها است. البته شما مي توانيد به جاي ليكا از خاكستر بادي نيز استفاده كنيد اما چون اين ماده در داخل كشور ما وجود ندارد بهترين روش در كشور ما استفاده از خاك رس منبسط شده (LECA) است. بنابراين با استفاده از اين دانه ها شما مي توانيد وزن بتن را كاهش داده و با كاهش داد وزن بتن مي توانيد مقاومت ساختمان را در برابر نيروي زلزله افزايش دهيد. همچنين از اين بتن مي توانيد در ساخت برج هاي بسيار مرتفع، پل هاي با دهانه بسيار زياد و سكوهاي فراساحلي استفاده نماييد. درضمن اين نوع بتن عايق حرارتي نيز مي باشد و شما مي توانيد آنرا در بهينه سازي مصرف سوخت نيز به كار ببريد.
او سپس با ابراز تاسف از عدم به كارگيري بتن سبك در صنعت ساختمان ايران گفت: متاسفانه جامعه علمي ما از مزاياي بتن سبك آگاه نيستند و باوجود آنكه بتن سبك بيش از 50 سال است كه در اروپا استفاده مي شود اما مهندسان ما در داخل كشور از آن استفاده نمي كنند. دانشگاه هاي كشور همپاي صنعت ما پيشرفت نكرده است به طوري كه هنوز مبحث بتن سبك در دانشگاه هاي ما تدريس نمي شود و مهندسان عمراني كه از دانشگاه هاي كشور فارغ التحصيلان مي شوند به مزاياي بتن سبك آشنا نيستند.
بتن ليكا
يكي از روش هاي تهيه دانه هاي سبك استفاده از كوره گردان است. وقتي برخي از انواع رس با دانه هايي به ريزي صفر تا دو ميكرون در دماي بالاتر از 1000 درجه سانتي گراد در اين كوره ها حرارت مي بينند، گازهاي ايجادشده در داخل آنها منبسط مي شوند و هزاران سلول هواي ريز تشكيل مي دهند. با سردشدن مصالح، اين سلول ها باقي مي مانند و سطح آنها سخت مي شود. خواص ليكا باعث شده است تا بتن سبك ليكا كاربردهاي فراواني داشته باشد. مهم ترين ويژگي هاي بتن ليكا عبارتند از: وزن كم، سهولت حمل و نقل، بهره وري بالا هنگام اجرا، سطح مناسب براي اندودكاري، مقاومت و باربري در شرايط خاص، عايق حرارت، مقاومت در برابر آتش، عايق صدا، مقاومت در برابر يخ زدگي، بازدارندگي در برابر نفوذ رطوبت و دوام در برابر مواد آهكي. به دليل تناسب با وزن و مقاومت موردنظر از بتن سبك ليكا به عنوان پركننده، عايق و يا باربر استفاده مي شود. بتن ليكا مي تواند درجا ريخته شود و يا به صورت بلوك، اجزاي ساختماني و ساير قطعات پيش ساخته به كار رود. در هر مورد متناسب با كاربرد و روش اجرا از دانه بندي هاي مناسب ليكا استفاده مي شود. بتن هاي پركننده و عايق اغلب درپي سازي و زيرسازي ساختمان، شيب بندي كف و بام، بلوك ها يا اجزاي ديوارهاي جداكننده و محيطي غيرباربر به كار مي روند.
|
|
|
زاويه ديد
عبور بدون تعارف
خودروهاي سبك و سنگين با سرعت زياد از بالاي پل روگذر پايين مي آيند و از همانجا منحرف مي شوند تا بتوانند از تقاطعي كه در فاصله 30 -20 متري پل قرار دارد، وارد خروجي سمت راست بزرگراه شوند. خودروهاي ديگري هم به موازات مسير پل روگذر در خط سمت راست بزرگراه، مسير مستقيم را طي مي كنند كه قاعدتا سرعت آنها هم چندان كم نيست. احتمال اينكه هر لحظه بين خودروهاي اين دو مسير برخوردي به وجود بيايد كم نيست، چون فاصله انتهاي پل تا تقاطع خروجي آنقدر نيست كه خودروها بتوانند به طور تدريجي به سمت راست بروند و مجبور هستند در همين مسافت كم، مانور خودشان را عملي كنند. تعدادي از عابرهاي پياده، نقاط خطرناكي از بزرگراه را براي تردد انتخاب كرده اند، چون محل پل عابر پياده آنقدر با محل مورد نظر فاصله دارد كه رغبت نمي كنند از آن استفاده كنند. حتي يكي از عابران، سمت چپ خط پاييني بزرگراه (درست كنار پل روگذر سواره رو) را براي تردد انتخاب كرده است. نور چراغ هاي روشنايي شهري آنقدر نيست كه همه عابران به خوبي ديده شوند و هر لحظه ممكن است بي احتياطي يك مسافر يا عابر به حادثه اي منجر شود.
نمي دانم شما جزو كدام دسته از شهروندان هستيد. خودروي شخصي داريد يا از وسايل نقليه عمومي استفاده مي كنيد؟ در چه ساعاتي از شبانه روز در شهر تردد مي كنيد؟ از چه وسايلي استفاده مي كنيد؟ در مسيرهاي گوناگون تردد داريد يا صرفا سر و كارتان با مسيرهاي مشخصي است؟ حين عبور و مرور در شهر تا چه حد احساس امنيت مي كنيد؟ آيا تا به حال اصلا به اين سؤال ها فكر كرده ايد يا آنقدر سرتان شلوغ است و گرفتار كارهاي مختلف هستيد كه مجال پرداختن به اين فكرها را نداريد؟
اگر اهل آمد و شد شبانه باشيد، تصاويري كه در ابتداي اين مطلب آمد را بارها در هنگام عبور از ابتداي بزرگراه جلال آل احمد (تقاطع بزرگراه شهيد چمران) مشاهده كرده ايد. فكر كنيد در حالي كه اتوبان شهيد چمران را به سمت جنوب طي مي كنيد، قصد داشته باشيد كه از وسيله نقليه مورد نظر پياده شده و به سمت يكي از نقاط مركزي شهر برويد. در چنين حالتي بايد متوجه باشيد كه خطرات بالقوه اي شما را تهديد مي كند. اگر ساعات پاياني شب باشد، حتما بايد متوجه افرادي كه زير پل عابر پياده ايستاده اند، باشيد؛ معمولا آنها كار قابل تعريفي ندارند و ممكن است اگر بخواهيد سر از كارشان دربياوريد، مزاحمتان شوند.
وقتي پله ها را بالا مي رويد، بايد حواستان را جمع كنيد كه خداي نكرده مزاحم خواب بعضي از كارتن خواب ها كه انگار هنوز راه گرمخانه را ياد نگرفته اند نشويد. در تمام طول پل عابر پياده كه چندان هم كم نيست - خبري از چراغ نيست و تنها روشنايي آن از چراغ هاي بزرگراه تامين مي شود. از سمت ديگر پل عابر كه پايين بياييد، دانشگاه تربيت مدرس در سمت راست شما قرار دارد. پياده رو آنقدر باريك است كه بايد خيلي سريع از آن عبور كنيد و گرنه ممكن است مزاحم عبور و مرور ديگران شويد. خيابان سمت راست، به طرف خيابان كارگر مي رود. حالا اگر قصد داشته باشيد كه مثلا به سمت بزرگراه كردستان و خيابان ولي عصر (عج) يا... برويد، بايد مسير را تا بعد از محلي كه پل روگذر تمام مي شود، پياده طي كنيد. براي اينكه اين مسير را پياده طي كنيد، دو راه داريد؛ يكي اينكه از حاشيه همين خيابان سمت راست كه هر لحظه زاويه اش با بزرگراه جلال آل احمد زياد مي شود حركت كنيد يا اينكه دل به دريا بزنيد و به سمت وسط خيابان برويد و از كنار سكوي سيماني (كه سمت راست بزرگراه و سمت چپ خيابان خروجي سمت راست واقع شده) ادامه مسير بدهيد. مسيري كه شما را به پل عابر پياده مي رساند، تقريبا سه برابر مسيري است كه مي توانيد از كنار بزرگراه طي كنيد. حالا بدون تعارف اگر خود شما باشيد، كدام مسير را برمي گزينيد؟ تا آنجا كه من ديده ام، هيچ كدام از شهروندان مسير پل عابر پياده را انتخاب نمي كند.
حرف بر سر طراحي سامانه هاي شهري است. از طراحي محل تقاطع بعد از پل روگذر گرفته تا طراحي محل عابر پياده. همه اين نكته ها در ميزان پايبندي شهروندان به مقررات ترافيكي و قواعد شهري كاملا مؤثر است، پس چه بهتر كه مسئولان بتوانند اين پيش نيازهاي مهم را در جهت تشويق شهروندان و افزايش ميزان ايمني شهري درنظر بگيرند. وقتي راننده اي در حال پايين آمدن از پل روگذر است، بايد حواسش هم به ماشين هاي سمت راست باشد و هم به عابراني كه در حال عبور از تقاطع هستند. در اين حالت احتمال اشتباه از سوي او چندان كم و بعيد نيست. مي توانيم انگيزه هاي قانونمندي را افزايش و احتمال اشتباهات را كاهش دهيم؛ كافي است كمي برنامه ريزي و محاسبه كنيم.
|
|
|
نگاه
آشفته بازار كهنسال
|
|
۴۰۰ ساله كه باشي، سرد و گرم روزگار را چشيده اي و تن فرتوتت ديگر تاب مقابله با ناملايمات روزگار را ندارد. بازار كهنسال تهران با 4 قرن قدمت در عمر تاريخي اش دوره هاي صفويه، قاجاريه، پهلوي و امروز را ديده است. بارها سوخته، قسمت هاي مختلفش ريخته اين روزها در دل خود به جاي طاق چشمه هاي زيبا، ايرانيت هاي پلاستيكي و به جاي آب انبارها و برف اندازهايش، انبارهاي جعبه و كارتن را جاي داده است. از شاهرگ هاي اصلي اين ميراث تاريخي تنها نام هايي به جا مانده و اثري از اصالت گذشته ندارد. در كنار راسته هايي كه حكم اعضاي اصلي آن را دارد پاساژهاي مدرن ساخته شده كه به زحمت با نام سرا خود را به بازار مي چسبانند.
بازار اين روزها مردمي ترين مفهوم اقتصادي شده است. مدرك آن هم پولي است كه در جيب هر كس پيدا مي شود. پول كه عمومي ترين پديده اقتصادي است، چيزي نيست جز مجوز ورود به بازار، حال آن كه بازار بزرگ تهران در گذشته نقش اجتماعي و شهري پررنگي را ايفا كرده است.
بازار تهران شكل دهنده اصيل ترين گروه اجتماعي بوده در حالي كه اين روزها اكثر غريب به اتفاق مردم معتقدند تنها جنبه اقتصادي دارد. هر چند تشكل مدني بازاريان از هيأت هاي عزاداري ماه محرم آغاز شده اما صاحب هرگونه بنيان اجتماعي روزآمد، از حزب سياسي گرفته تا مدرسه، دانشگاه و حتي حوزه علميه بوده است و حالا براي حفظ بقا در شرايط مدرن اجتماعي نياز ويژه اي به آموزش نيروهاي كارشناس دارد. بازاري ها در يك قرن گذشته به واسطه سياسي شدن شان موفق ترين گروه اجتماعي در بسيج انقلاب نيروهاي شان بوده اند و در شكل دهي به جريان هاي اجتماعي نقش ويژه و تأثيرگذاري داشته اند.
در گذشته براي بازار كاربردهاي متعددي در نظر گرفته شده بود؛ مسكوني، مذهبي، خدماتي، اداري، تجاري، فرهنگي و آموزشي. نمونه آن هم وجود مسجد و مكتب و حتي كبابي و نانوايي و انواع حجره هايي است كه در آن هنوز هم وجود دارد.
طي دهه هاي اخير بيشتر اقدامات در بازار در جهت افزايش تراكم واحدهاي تجاري در قالب تفكيك واحدهاي تجاري بزرگ به واحدهاي تجاري كوچك تر و تغيير كاربري بوده و در كنار اين افزايش تراكم و بالا رفتن ميزان مراجعه خدماتي كه به بازار براي جلوگيري از نزول كيفيت محيط داده شده كم بوده است. واحدهاي تجاري كه در ده سال گذشته در بازار تهران ساخته شده اند نه تنها التهاب و آشفتگي آن را كم نكرده بلكه از كيفيت محيط نيز كاسته اند. در مورد ايمني آن نيز تاكنون هيچ گونه شناسايي دقيق از بازار كه تعريف كند كدام قسمت ها قابل حفاظت هستند و كدام قسمت ها قابل بازسازي، انجام نشده است.
۱۰ سال پيش كار مشترك ميراث فرهنگي و شهرداري تهران براي مرمت و ايمن سازي بازار آغاز شد كه شش ماه در جهت مستند سازي وضع موجود كار كردند و به اعتقاد كارشناسان اگر اين برنامه متوقف نمي شد و دو سال ديگر اين همكاري ادامه مي يافت، شناسايي كاملي از بازار به دست مي آمد.
|
|
|
از شهر
|
|
سازمان ترافيك در جشنواره فيلم فجر
سازمان حمل و نقل و ترافيك تهران، امسال نيز در بخش جنبي جشنواره فيلم فجر حضور دارد.
به گزارش روابط عمومي سازمان حمل و نقل و ترافيك تهران، براي تجليل از فيلم سازان ايراني كه در تهيه فيلم ها به مقوله عبور و مرور به عنوان يك رفتار اجتماعي مي نگرند، اين سازمان امسال نيز همچون سال هاي گذشته در بخش جنبي جشنواره فيلم فجر شركت كرده است.بنا بر اين گزارش، داوران سازمان ترافيك پس از بازبيني و بررسي كليه فيلم هاي بخش مسابقه سينماي ايران، به گزينش يكي از فيلم هاي مذكور مي پردازند. لوح تقدير به همراه ده سكه بهار آزادي، جايزه اهدايي سازمان ترافيك به فيلم برگزيده اي است كه به نوعي نكات ايمني و رعايت قوانين عبور و مرور را مد نظر قرار داده است.
گفتني است من ترانه 15 سال دارم ، نفس عميق و ديشب باباتو ديدم آيدا به ترتيب فيلم هاي برگزيده اين سازمان در سال هاي۸۰ ، 81 و 83 بوده اند.
قدمت خودروهاي حمل زباله
خودروهاي حمل زباله در ايران بيش از دو دهه قدمت دارند. مديرعامل سازمان خدمات موتوري شهرداري كرج با اعلام اين موضوع گفت: عمر بيشتر خودروهاي حمل زباله در اين شهرستان پيش از انقلاب به پايان رسيده است.
عليرضا طالبي معتقد است خودروهايي كه عمر مفيد آنها به پايان رسيده، بازدهي لازم را ندارند و اين مسأله در افزايش معضلات حمل زباله كرج بسيار مؤثر است.
بسياري از ماشين آلات خدمات شهري مورد استفاده خدمات مختلف قرار مي گيرد و به همين دليل ضرورت نوسازي آنها به شدت احساس مي شود. طالبي در ادامه تأكيد كرد: در اغلب كشورهاي پيشرفته دنيا از ماشين آلات حمل زباله بين 5 تا 7 سال استفاده مي شود، در حالي كه در ايران اين خودروها بيش از 20 سال مورد بهره برداري قرار مي گيرند.
مديرعامل سازمان خدمات موتوري شهرداري كرج لازمه ارتقاي خدمات شهري را جايگزيني ماشين آلات جديد به جاي انواع قديمي و فرسوده و اجتناب از خدمات رساني سنتي دانست.
|
|
|