سه شنبه ۴ بهمن ۱۳۸۴
در باره جشنواره موسيقي فجر
اتفاقاتي از جنس آهنگ
000549.jpg
سيد ابوالحسن مختاباد
درآمد: بيست و يكمين جشنواره بين المللي موسيقي فجر پنج شنبه گذشته با حضور چهره هاي نامي موسيقي ونيز مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در تالار وحدت برگزار شد. همچنانكه در هفته گذشته وعده داديم، بررسي دقيق تر اين جشنواره را به پايان يافتن وانهاده بوديم كه با برگزاري اختتاميه اين فرصت فراهم شد، چرا كه اختتاميه هر برنامه اي، از جمله جشنواره موسيقي فجر، چكيده اي از طرز تفكرات دست اندركاران آن را پيش چشم بينندگان قرار مي دهد و از اين بابت فرصتي را براي افراد فراهم مي آورد تا با كند و كاو در اظهار نظرها ونيز بررسي چگونگي انتخاب و معرفي افراد برگزيده به تصويري دقيق تر از نحوه و سلوك دست اندركاران جشنواره دست يابد. نوشته زير با توجه به اظهار نظرات دست اندركاران جشنواره، دراين مراسم، درباره بخشهاي مختلف اين فستيوال هنري نگاشته شده است كه از نظر شما گراميان مي گذرد.
ضرورت وجودي برخي از بخشها
يكي، دو سالي است كه بخش پژوهش جشنواره موسيقي فجر به عنوان مهمترين بخش اين جشنواره رخ نموده است. امسال نيز دبير محترم جشنواره از استقبال گسترده از اين بخش ياد كرده و آن را بسيار مطلوب خوانده است. پرسشي كه دراينجا به ذهن مي رسد اين است كه آيا برگزاري بخشي به نام پژوهش در اين جشنواره امري ضروري است و اصولا اين بخش در زمره ذاتيات جشنواره است يا در زمره امور عرضي.
آنگونه كه نگارنده از محتواي برنامه هاي جشنواره و هدف گزاري هاي اوليه آن استنتاج كرده ام، جشنواره موسيقي فجر به مانند جشنواره هاي فيلم و تئاتر قرار است برآيند توليدات موسيقي هرسال باشد و تلاشها در دوره هاي گذشته نيز بر چنين محوري استوار بود. برهمين بنياد گروهها ي موسيقي سعي مي كردند با استفاده از فرصت جشنواره، دو تا سه ماه مانده به اين رويداد، به بازسازي گروه خود بپردازند و با ساختن برخي از آثار تازه و نيز بازنوازي آثار گذشته، حركتي دوباره را بياغازند. براساس چنين برنامه ريزي اي هر گروه در طول دوسال كارهايش را نو مي كرد،يعني در هر جشنواره ابتدا برخي از اجراهاي گذشته گروه اجرا و در تداوم آن برخي از ساخته هاي تازه به صحنه برده مي شد و در روندي دوساله آثار تازه و نو مي شدند. اگر همين رويكرد را بخواهيم به بخش پژوهش موسيقي جشنواره تسري دهيم بايد انتظار داشته باشيم اين بخش برآيند توليدات پژوهشي يك، يا دو سال اخيرباشد. دسترسي به آمار اين توليدات نيز چندان كار مشكلي نيست و فرد يا نهاد ( در اينجا مركز موسيقي ) با توجه به بودجه اي كه به اين كار اختصاص مي دهد، در متن قرارداد با مدير اجرايي اين بخش، بايد مواردي چون ارائه گزارشي از چند و چون فعاليتهاي پژوهشي در حوزه موسيقي در سال گذشته از سوي افراد يادشده را نيز پيش بيني كند. با مراجعه اي به دانشگاههاي موسيقي، و درخواست فهرست و چكيده پايان نامه هاي دوره هاي كارشناسي و كارشناسي ارشد و نيز دسترسي به فهرست و چكيده مطالب تاليفات و ترجمه هاي صورت گرفته در اين دوره ( از طريق خانه كتاب ) اين فهرست به دست مي آيد. اگر چنين امري در بخش پژوهش پيش بيني شده است كه بايد اجرا مي شد، كه نشد. اگر چنين چيزي در بخش پژوهش پيش بيني نشده است كه بايد بر عرضي بودن اين بخش و نه اصلي بودن آن گواهي داد و سخنان دبير محترم جشنواره موسيقي، مبني بر كيفي بودن بخش پژوهش را بيشتر تعارفي همانند تعارفات معمول اين گونه مراسم ها دانست ؛چرا كه ارزيابي اين بخش (بخش پژوهش ) بايد از سوي پژوهشگران حوزه موسيقي صورت گيرد ونه آهنگسازان، نوازندگان و رديف دانان.
000543.jpg
پرسشي كه اينجا طرح مي شود، جايگاه و ميزان مفهومي به نام «كيفي» است، كه چند سالي است از سوي دست اندركاران جشنواره عنوان مي شود. هر فردي براي دسترسي به متر و معياري براي سنجش كيفيت چيزي نيازمند به مقايسه است ؛ مقايسه ميان امر كمي يا كم ارزش تر با امر كيفي و پر ارزش تر. براي اين كار بايد گذشته اي وجود داشته باشد و كارنامه اي كه بتوان دست به ارزيابي و مقايسه زد. تا چنين چيزي فراهم نباشد، نمي توان گفت كه جشنواره موسيقي فجر امسال، و به خصوص بخش پژوهشي آن و ارزش برنامه هاي ارائه شده دراين بخش تا چه ميزان است. متاسفانه كارنامه يا گزارشي كامل از سخنراني هاي بخش پژوهش سال گذشته نيز انتشار عمومي نيافته است( اينكه اين سخنراني ها انتشار عمومي نيافته اند نيز خود جاي پرسش دارد.
يا برنامه ها چندان كيفي نبوده اند و يا دست اندركاران اين برنامه ها زحمت گردآوري، پياده سازي، ويراستاري و تنظيم وانتشار آن را به خود نداده اند تابه صورت كتابچه به همراه آلبوم موسيقي انتشار يابد تا تعداد بيشتري از اين پژوهشها استفاده كنند ) تا آدمي به مقايسه بنشيند ودريابد كه كدام يك از اين سخنان تكراري است و كدام يك غيرتكراري؟غرض از اين پرسش زير سوال بردن دست اندركاران جشنواره موسيقي فجر و بخش پژوهش نيست، بلكه اتفاقاتي كه در اين روزها رخ داده است، نگارنده را نسبت به وجود برنامه اي مدون و كار شده براي بخشهاي مختلف، دچار ترديد اساسي مي كند. براي نمونه يكي از رديف دانان نامي كه نامش در بخش پژوهش قرار داشت، عنوان مي كرد كه دو تا سه روز قبل از برگزاري سخنراني اش به وي اطلاع مي دهند كه بايد سخنراني كند و موضوعش را هم به وي اطلاع مي دهند و ايشان كه در محذوريت قرار گرفته بود و جسارتي همانند جناب  طهماسبي نداشت كه از همان ابتدا اعلام كند، وقت براي يك كار مناسب كم است. براي آنكه سخنانش روندي منطقي داشته باشد و به مانند برخي از سخنرانان به ورطه خاطره گويي نيفتد، مجبور مي شود شب تا صبح بيدار بماند تا روندي منطقي به سخنان خويش بدهد.
000537.jpg
نكته بعدي، عدم استفاده مركز موسيقي و دست اندركاران جشنواره از ظرفيتهاي بخش پژوهش در ديگر نقاط است. روزي كه آقاي همافر به مركز موسيقي آمدند بر نبود ارتباطي ميان دانشگاه و مركز موسيقي انگشت نهادند، اما از قرار اين سخنان پا در حيطه عمل نگذارد، چرا كه برخي از بهترين پژوهشگران موسيقي كه در دانشگاهها تدريس مي كنند و آثارشان در بازار موسيقي موجود است، در زمره غايبان اصلي اين بخش هستند. همچنانكه مجموعه دست اندركاران جشنواره به رغم پيشنهاد هيئت مديره كانون پژوهشگران خانه موسيقي مبني بر برگزاري سميناري براي اعضاي اين كانون(كه از شاخص ترين پژوهشگران كشور تا تازه واردان در آن عضو هستند) و ارائه كارنامه اي از روند پژوهشها در سال گذشته و جاري، به اين پيشنهاد وقعي ننهادند. در حالي كه  برخورد شايسته و كارشناسانه آن بود كه در نشستي با هيئت مديره اين كانون طرح تفضيلي را طلب مي كردند و در نهايت با دلايل كارشناسانه و متقن به رد اين طرح دست مي يازيدند، حال بماند از اينكه يكي از سرفصلهاي وظايف نهادهاي دولتي در برنامه چهارم توسعه، حمايت از نهادهاي مدني حوزه هاي مختلف است كه متاسفانه در اين بخش هيچگاه به آن توجه نشد و از اين بابت مسئولين بايد پاسخگو باشند.
000540.jpg
تقديرها ؛ با كدام معيار
نخستين پرسشي كه در برابر فهرست افرادي كه در اختتاميه جشنواره موسيقي فجر از آنها تقدير به عمل آمد، به ذهن مي رسد، معيارهاي اين انتخاب و داوراني اند كه دست به گزينش اين افراد مي زنند. البته در سال هاي پاياني مديريت علي مرادخاني بر مركز موسيقي و جشنواره موسيقي فجر، افرادي از چهره هاي شناخته شده موسيقي معرفي شده بودند تا برنامه هاي جشنواره را ببينند و از آن ميان برخي افراد و گروهها را به عنوان كساني كه اجراهاي درخشان تري داشته اند معرفي و به آنها لوح و چنگي اعطا كنند. اين تجربه كه مي توانست در درازمدت به شكل گيري كميته اي داوري براي ارزيابي جدي تر بخش حرفه اي هاي جشنواره بينجامد، سر برنكشيده، فروخسبيد و تداوم و استمراري نيافت. فهرست تقدير شوندگان جشنواره به گونه اي است كه به جز برخي از چهره هاي پيش كسوت موسيقي كه تقدير از آنها شايسته و بايسته است، در ديگر بخشها اگر افراد ديگري هم معرفي مي شدند جاي اين پرسش وجود داشت. واقعا بر نگارنده پوشيده است كه چرا بايد در اين انتخاب برخي از افراد و گروهها ناديده گرفته شوند. براي نمونه در اين قحط سالي كه هيچ گونه كمكي از سوي مسئولان به گروههاي موسيقي سنتي صورت نمي گيرد، حضور گروههاي پرتعدادي چون اركستر موسيقي سنتي ،خورشيد، آبيدر، همنوازان، و... چرا نبايد در حد يك تقدير و تشكر خشك و خالي پاس داشته شود. گروه خورشيد با ۳۰ نوازنده كه در حال ارائه تجربه اي جدي در سازبندي موسيقي ايراني اند، بايد به خاطر اين همت و حميت تشويق مي شدند و يا مشخص نشد كه چرا از ۲۰ گروه تازه اي كه در جشنواره امسال( به گفته جناب همافر) حضور يافتند، فرد يا گروهي شايسته تقدير دانسته نشدند. يا در ميان اين همه چهره هاي موسيقي نواحي ايران، يك تن براي تقدير وجود نداشت.
همچنانكه هيچ بانوي نوازنده يا عضو گروه كر يا در بخش تكخوانان و تكنوازان ويژه بانوان هم از ديد دست اندركاران جشنواره شايسته دريافت اين جوايز نبوده است. اين گونه است كه وقتي جشنواره موسيقي فجر به پايان مي رسد، تاثيرات اين جوايز و هديه ها به هفته اي هم نمي كشد.

نگاه امروز
موسيقي فاخر چيست؟
وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي در نخستين حضور رسمي اش در جمع اهل موسيقي (در اختتاميه جشنواره موسيقي فجر) گفتند كه براي موسيقي فاخر سرمايه گذاري خواهند كرد و زير بال اين موسيقي را خواهند گرفت.
اول: افلاطون از استادش سقراط نقل كرده است كه هر حكومتي بايد به فكر هنر شهروندانش، به خصوص موسيقي باشد و براي آن تعريفي مناسب عرضه كند و بتواند گونه اي خاص از موسيقي را كه با فرهنگ و تمدن آن قوم همخواني دارد بركشاند و تحت حمايت خويش بگيرد. اين تاكيد از آن جهت بود كه آن حكيم يوناني معتقد بود، نخستين نشانه هاي نفوذ و رسوخ فرهنگهاي متفاوت با فرهنگ يك كشور، ابتدا و از طريق موسيقي سرايت مي كند.
دوم: از همان سالهاي نخستين قرن اخير كه موسيقي ايراني به نحله هاي گوناگوني تقسيم شد، بحث موسيقي جدي و نوعي از موسيقي كه بتواند آمالها و آرزوهاي قوم ايراني را در خويش متبلور سازد، مورد توجه بود. اين روند در سالهاي پاياني دهه ۵۰ به تقابل ميان دو گونه موسيقي تفنني و موسيقي جدي كشيده شد. در اوايل انقلاب هم موسيقي جدي به محلي براي بيان ديدگاه هاي مردم انقلابي تبديل شد. هنرمنداني چون، لطفي، شجريان، عليزاده و مشكاتيان و ناظري در مجموعه اي به نام چاووش گرد هم آمدند و با ساخت قطعات ماندگار بيان آهنگين بسياري از آمالها و آرزوها شدند.
سوم: اگر چه وزير محترم ارشاد مصداقي درباره موسيقي فاخر بيان نكرده اند اما با توجه به برخي نشانه هايي كه بيان كردند، به نظر مي رسد آن گونه موسيقي كه مورد نظر وزارت ارشاد و دولت است، همين موسيقي ايراني با رويكرد اصيل است كه مصاديق آن، هم اينك نيز مورد توجه و اقبال شهروندان است. اين گونه موسيقايي البته در سطح جوانان با مشكلات عديده اي روبروست و اگر حمايتهاي دولتي از اين جوانان صورت نگيرد، ديري نخواهد پاييد كه روندي از مهاجرت موزيسينهاي سنتي به سمت موسيقي بازاري و تفنني صورت تحقق به خود بگيرد. بر همين بنيان به نظر مي رسد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در فرصتي عاجل به تدوين آيين نامه اي براي نحوه حمايت از اين گونه موسيقايي ونيز گونه هايي چون اركستر ملي، اركستر سمفونيك و... گونه هايي از اين رده بپردازد.
چهارم: اگر قرار است از موسيقي فاخر حمايت شود بايد فضا به گونه اي باشد كه تمامي وجوه اين موسيقي مورد حمايت قرار بگيرد. نه آنكه در مقطعي جشنواره موسيقي جوان و يا جشنواره موسيقي نواحي ايران به دليل آنچه كه مسئولين آن را كمبود بودجه عنوان كرده اند، دچار تعطيلي و توقف گردند. با توجه به اينكه هردوي اين جشنواره ها به باور اهل موسيقي در زمره موسيقي فاخر ايران زمين اند، پس تعطيلي آنها چندان با سياستهايي كه وزير محترم بيان كردند همخواني ندارد. اين نكته را هم اضافه كنيم كه در چند سال اخير بودجه موسيقي رشدي مناسب (اما ناكافي) داشته است. پس بايد منتظر ماند و بودجه پيشنهادي وزارت ارشاد در زمينه موسيقي را ديد و سپس درباره امكان عملي شدن حمايت از موسيقي فاخر به داوري و ارزيابي نشست.

يك پيشنهاد
چرا كنسرتها نقد نمي شوند
نقد هر چيزي سبب ارتقاء آن مي شود، به خصوص امور فرهنگي و هنري كه نقد آنها خود به شاخه اي مهم، مستقل و تاثير گذار در عرصه هاي جهاني و داخلي تبديل شده است. هر ساله مي شنويم و مي بينيم كه در كنار نمايش فيلمها و تئاترها در جشنواره فيلم و تئاتر فجر، با حضور منتقدان سينما و تئاتر نقد همان آثار هم به فاصله زماني اندكي پس از نمايش و با حضور جمعي از مشتاقان اين گونه نشستها برگزار مي شود. اين كار علاوه بر تمامي مزايايي كه دارد، سبب مي شود تا سره از ناسره جدا و آثار خوب از آثار غير كيفي و نامناسب مجزا شود.
اما متاسفانه در جشنواره موسيقي فجر چنين رخدادي تاكنون صورت نگرفته است. البته برخي از استادان موسيقي دليل نبود نقد موسيقي را به نبود منتقدان موسيقي و شناخت آنها از موسيقي نسبت مي دهند. منتقداني كه ضمن داشتن معيارهاي نقد منصفانه از دانش و خبرگي در كار برخوردار بوده و بتوانند زواياي يك اجرا را شكافته و به نقد و بررسي آن بپردازند.
اين سخن اگر چه به دور از حقيقت نيست، اما به ياد داشته باشيم كه ديگران، در ديگر كشورها، اين امور را در شكم مادران خويش نياموخته اند، بلكه به دليل تحمل و شكيبي كه در جامعه هنري وجود داشت، نقد ها را شنيدند و خواندند و به منتقدان تهمت نفهمي نزده اند، و سعي كرده اند در تعاملي دوسويه هم كار خويش را تصحيح كنند وهم به ارتقاء دانش نقد در جامعه مدد برسانند. اگر موسيقيدانها و به خصوص دست اندركاران امور جشنواره موسيقي بخواهند اين رويكرد را تداوم دهند، تا ابدالآباد ما نقد موسيقي به شكل جدي اش را نخواهيم داشت. بر همين بنيان است كه بايد يا برنامه اي براي آموزش نقد موسيقي به شكل جدي در دانشگاهها تدارك و تمهيد شود و يا آنكه در كنار برنامه هاي كنسرت موسيقي جشنواره موسيقي فجر، فضايي هم به نقد و بررسي آثار اجرا شده اختصاص يابد.
براي اين كار استفاده و جهت بخشي به بخش پژوهش جشنواره مناسبترين شيوه است. در اين بخش هم اينك (حداقل در دو جشنواره گذشته كه وسعتي شگفت انگيز يافته است) مباحثي طرح و بحث مي شود كه جداي از فضاي عمومي جشنواره است. درحالي كه اين مباحث مجرد مي توانند در قالب نقد اجراهاي موسيقي جشنواره صورت بندي شوند.
به گمان نگارنده با توجه به اينكه ظرفيت پذيرش نقد در ميان اهل موسيقي بسيار پايين و آستانه تحريك آنها در اين گونه موارد بسيار بالاست، لذا پيشنهاد مي كنم، در مراحل اوليه نقدها ايجابي و به اصطلاح نظريه پردازان نقد، نقد توصيفي باشد.در اين گونه از نقد، بيش از آنكه به نقاط قوت و ضعف يك اجرا يا يك اثر پرداخته شود، ويژگي هاي آن كار توصيف مي شود، اطلاعات شناسنامه اي درباره كار ها، آهنگسازان و ساير آثار افراد ارائه مي شود و چون با حضور خود افراد(سر پرستان گروهها و آهنگسازان) اين كارها بررسي مي شوند، لذا مي توان با استفاده از نوعي گفت و گوي ميان منتقد و آهنگساز به يك فرايندي دست يافت كه به مرور زمان به كيفيت نقد موسيقي در جامعه هنري كمك كند.

حاشيه اي بر رابط صدابرداري با نحوه قرارگرفتن سازها در اركسترها
صدابرداري و چينش سازها
000546.jpg
موسيقي سنتي ايراني ماهيتا تك صدايي است و به همين جهت صدابرداري آن چندان كار پيچيده و دشواري نيست، اما از زماني كه گروه نوازي موسيقي ايراني مطرح شد، چگونگي صدابرداري از اين گروهها هم مسئله ساز شد. سالهايي كه صدابرداري صحنه اي مطرح و بعدها كه سيستم هاي صوتي پيچيده تري ابداع شد، تا به امروز كه يكي از مجهزترين سامانه هاي صوتي و صدابرداري با كيفيت ديجيتال در تالار وحدت نصب و راه اندازي شده است، صدابرداري و رساندن صدايي مطلوب و مورد نظر آهنگساز همه گاه محل نزاع ميان آهنگسازان و صدابرداران بوده است. اگر بخشي از اين نزاع را طبيعي بدانيم، بخشي ديگر حاصل كمبود تجربه در نحوه چينش آنسامبل سازهاي ايراني است. به تعبير دقيق تر آنچه تاكنون درباره نوع و نحوه قرار گرفتن سازهاي ايراني در يك كنسرت (در كنار هم) مشاهده شده است، حاصل اموري تجربي است، تا علمي و البته اين تجربه ها از سوي برخي از آهنگسازاني صورت گرفته است كه خوشبختانه كارنامه اي درخشان در استفاده از آنسامبل سازهاي ايراني دارند. پرويز مشكاتيان از جمله اين افراد است كه توانسته ضمن افزودن صداهاي تازه اي به موسيقي ايراني، تجربه هاي تازه اي در چينش ساز در صحنه براي رسيدن به مطلوبترين صدا براي شنونده دست يابد. اين كار البته نيازمند شناخت دقيق از ميكروفون، جايگاه ميكروفون در صحنه است. چنين ويژگي را خوانندگان نامي نيز دارا هستند، براي نمونه درميان خوانندگان علاوه بر استاد شجريان كه به ميكروفون بسيار آشنايند و در زمان خواندن اوج و فرودهاي آوازي، فاصله خود با ميكروفون را در وضعيتي قرار مي دهند كه هم صدابردار احساس لذت كند و هم شنونده، شهرام ناظري، سراج و مختاباد نيز از چنين ذهن حرفه اي برخوردارند و مي دانند فاصله خود با ميكروفون را چگونه تنظيم كنند كه بيشترين مطلوبيت را داشته باشد.
اين نكات را نوشته ايم تا به يكي از موارد در اختتاميه جشنواره امسال بپردازيم كه اركستر موسيقي سنتي است. اين اركستر حاصل زحمات محمد جليل عندليبي است كه ذوق و قريحه اي خوب و گوش نواز در ملودي پردازي و نيز سازبندي موسيقي ايراني دارد، اما صدايي كه آن شب از اين اركستر به گوش مي رسيد، آن چيزي نبود كه شنونده انتظار داشت و اين مشكل بيش از آنكه به نحوه سازبندي كار بازگردد، به نحوه چينش ساز در صحنه راجع بود.
در اين گروه سه دف نواز حضور داشتند كه درست در پشت سازي چون ني قرار گرفته بودند كه صداي آن بر خلاف صداي پرهيمنه دف ظريف است، به همين دليل صداي دفها به نوعي صداي ني را در اركستر تحت الشعاع قرار و به اصطلاح اهل موسيقي آن را خفه كرده بود. اين درحالي است كه در كارهاي جناب مشكاتيان ( ضمن آنكه ايشان از يك دف در اركستري ۲۰ نفره استفاده مي كرد ) اين ساز به همراه تمبك در گوشه قرار مي گرفت تا سازهاي ديگر تحت الشعاع صداي اين ساز قرار نگيرد.در هر حال با توجه به اينكه سازبندي موسيقي ايراني قانوني نوشته شده و مدون ندارد، پس بهتر است به تجربه هاي ديگران و به خصوص در زمينه صدابرداري به مشورت با صدابرداران كاركشته ( كه خوشبختانه در جشنواره امسال هم از دو تن از اين صدابرداران پيشكسوت استفاده شده بود ) بپردازند تا مطلوب ترين صدا به گوش شنونده برسد. حيف است اين همه زحمتي كه صرف مي شود (به خصوص از سوي چهره اي همانند جناب عندليبي) با برخي ايرادات اين چنين جزيي هدر رود و نتيجه مطلوب خود را به بار نياورد.

موسيقي
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |