سيد ابوالحسن مختاباد
درآمد: بيست و يكمين جشنواره بين المللي موسيقي فجر پنج شنبه گذشته با حضور چهره هاي نامي موسيقي ونيز مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در تالار وحدت برگزار شد. همچنانكه در هفته گذشته وعده داديم، بررسي دقيق تر اين جشنواره را به پايان يافتن وانهاده بوديم كه با برگزاري اختتاميه اين فرصت فراهم شد، چرا كه اختتاميه هر برنامه اي، از جمله جشنواره موسيقي فجر، چكيده اي از طرز تفكرات دست اندركاران آن را پيش چشم بينندگان قرار مي دهد و از اين بابت فرصتي را براي افراد فراهم مي آورد تا با كند و كاو در اظهار نظرها ونيز بررسي چگونگي انتخاب و معرفي افراد برگزيده به تصويري دقيق تر از نحوه و سلوك دست اندركاران جشنواره دست يابد. نوشته زير با توجه به اظهار نظرات دست اندركاران جشنواره، دراين مراسم، درباره بخشهاي مختلف اين فستيوال هنري نگاشته شده است كه از نظر شما گراميان مي گذرد.
ضرورت وجودي برخي از بخشها
يكي، دو سالي است كه بخش پژوهش جشنواره موسيقي فجر به عنوان مهمترين بخش اين جشنواره رخ نموده است. امسال نيز دبير محترم جشنواره از استقبال گسترده از اين بخش ياد كرده و آن را بسيار مطلوب خوانده است. پرسشي كه دراينجا به ذهن مي رسد اين است كه آيا برگزاري بخشي به نام پژوهش در اين جشنواره امري ضروري است و اصولا اين بخش در زمره ذاتيات جشنواره است يا در زمره امور عرضي.
آنگونه كه نگارنده از محتواي برنامه هاي جشنواره و هدف گزاري هاي اوليه آن استنتاج كرده ام، جشنواره موسيقي فجر به مانند جشنواره هاي فيلم و تئاتر قرار است برآيند توليدات موسيقي هرسال باشد و تلاشها در دوره هاي گذشته نيز بر چنين محوري استوار بود. برهمين بنياد گروهها ي موسيقي سعي مي كردند با استفاده از فرصت جشنواره، دو تا سه ماه مانده به اين رويداد، به بازسازي گروه خود بپردازند و با ساختن برخي از آثار تازه و نيز بازنوازي آثار گذشته، حركتي دوباره را بياغازند. براساس چنين برنامه ريزي اي هر گروه در طول دوسال كارهايش را نو مي كرد،يعني در هر جشنواره ابتدا برخي از اجراهاي گذشته گروه اجرا و در تداوم آن برخي از ساخته هاي تازه به صحنه برده مي شد و در روندي دوساله آثار تازه و نو مي شدند. اگر همين رويكرد را بخواهيم به بخش پژوهش موسيقي جشنواره تسري دهيم بايد انتظار داشته باشيم اين بخش برآيند توليدات پژوهشي يك، يا دو سال اخيرباشد. دسترسي به آمار اين توليدات نيز چندان كار مشكلي نيست و فرد يا نهاد ( در اينجا مركز موسيقي ) با توجه به بودجه اي كه به اين كار اختصاص مي دهد، در متن قرارداد با مدير اجرايي اين بخش، بايد مواردي چون ارائه گزارشي از چند و چون فعاليتهاي پژوهشي در حوزه موسيقي در سال گذشته از سوي افراد يادشده را نيز پيش بيني كند. با مراجعه اي به دانشگاههاي موسيقي، و درخواست فهرست و چكيده پايان نامه هاي دوره هاي كارشناسي و كارشناسي ارشد و نيز دسترسي به فهرست و چكيده مطالب تاليفات و ترجمه هاي صورت گرفته در اين دوره ( از طريق خانه كتاب ) اين فهرست به دست مي آيد. اگر چنين امري در بخش پژوهش پيش بيني شده است كه بايد اجرا مي شد، كه نشد. اگر چنين چيزي در بخش پژوهش پيش بيني نشده است كه بايد بر عرضي بودن اين بخش و نه اصلي بودن آن گواهي داد و سخنان دبير محترم جشنواره موسيقي، مبني بر كيفي بودن بخش پژوهش را بيشتر تعارفي همانند تعارفات معمول اين گونه مراسم ها دانست ؛چرا كه ارزيابي اين بخش (بخش پژوهش ) بايد از سوي پژوهشگران حوزه موسيقي صورت گيرد ونه آهنگسازان، نوازندگان و رديف دانان.
|
|
پرسشي كه اينجا طرح مي شود، جايگاه و ميزان مفهومي به نام «كيفي» است، كه چند سالي است از سوي دست اندركاران جشنواره عنوان مي شود. هر فردي براي دسترسي به متر و معياري براي سنجش كيفيت چيزي نيازمند به مقايسه است ؛ مقايسه ميان امر كمي يا كم ارزش تر با امر كيفي و پر ارزش تر. براي اين كار بايد گذشته اي وجود داشته باشد و كارنامه اي كه بتوان دست به ارزيابي و مقايسه زد. تا چنين چيزي فراهم نباشد، نمي توان گفت كه جشنواره موسيقي فجر امسال، و به خصوص بخش پژوهشي آن و ارزش برنامه هاي ارائه شده دراين بخش تا چه ميزان است. متاسفانه كارنامه يا گزارشي كامل از سخنراني هاي بخش پژوهش سال گذشته نيز انتشار عمومي نيافته است( اينكه اين سخنراني ها انتشار عمومي نيافته اند نيز خود جاي پرسش دارد.
يا برنامه ها چندان كيفي نبوده اند و يا دست اندركاران اين برنامه ها زحمت گردآوري، پياده سازي، ويراستاري و تنظيم وانتشار آن را به خود نداده اند تابه صورت كتابچه به همراه آلبوم موسيقي انتشار يابد تا تعداد بيشتري از اين پژوهشها استفاده كنند ) تا آدمي به مقايسه بنشيند ودريابد كه كدام يك از اين سخنان تكراري است و كدام يك غيرتكراري؟غرض از اين پرسش زير سوال بردن دست اندركاران جشنواره موسيقي فجر و بخش پژوهش نيست، بلكه اتفاقاتي كه در اين روزها رخ داده است، نگارنده را نسبت به وجود برنامه اي مدون و كار شده براي بخشهاي مختلف، دچار ترديد اساسي مي كند. براي نمونه يكي از رديف دانان نامي كه نامش در بخش پژوهش قرار داشت، عنوان مي كرد كه دو تا سه روز قبل از برگزاري سخنراني اش به وي اطلاع مي دهند كه بايد سخنراني كند و موضوعش را هم به وي اطلاع مي دهند و ايشان كه در محذوريت قرار گرفته بود و جسارتي همانند جناب طهماسبي نداشت كه از همان ابتدا اعلام كند، وقت براي يك كار مناسب كم است. براي آنكه سخنانش روندي منطقي داشته باشد و به مانند برخي از سخنرانان به ورطه خاطره گويي نيفتد، مجبور مي شود شب تا صبح بيدار بماند تا روندي منطقي به سخنان خويش بدهد.
|
|
نكته بعدي، عدم استفاده مركز موسيقي و دست اندركاران جشنواره از ظرفيتهاي بخش پژوهش در ديگر نقاط است. روزي كه آقاي همافر به مركز موسيقي آمدند بر نبود ارتباطي ميان دانشگاه و مركز موسيقي انگشت نهادند، اما از قرار اين سخنان پا در حيطه عمل نگذارد، چرا كه برخي از بهترين پژوهشگران موسيقي كه در دانشگاهها تدريس مي كنند و آثارشان در بازار موسيقي موجود است، در زمره غايبان اصلي اين بخش هستند. همچنانكه مجموعه دست اندركاران جشنواره به رغم پيشنهاد هيئت مديره كانون پژوهشگران خانه موسيقي مبني بر برگزاري سميناري براي اعضاي اين كانون(كه از شاخص ترين پژوهشگران كشور تا تازه واردان در آن عضو هستند) و ارائه كارنامه اي از روند پژوهشها در سال گذشته و جاري، به اين پيشنهاد وقعي ننهادند. در حالي كه برخورد شايسته و كارشناسانه آن بود كه در نشستي با هيئت مديره اين كانون طرح تفضيلي را طلب مي كردند و در نهايت با دلايل كارشناسانه و متقن به رد اين طرح دست مي يازيدند، حال بماند از اينكه يكي از سرفصلهاي وظايف نهادهاي دولتي در برنامه چهارم توسعه، حمايت از نهادهاي مدني حوزه هاي مختلف است كه متاسفانه در اين بخش هيچگاه به آن توجه نشد و از اين بابت مسئولين بايد پاسخگو باشند.
|
|
تقديرها ؛ با كدام معيار
نخستين پرسشي كه در برابر فهرست افرادي كه در اختتاميه جشنواره موسيقي فجر از آنها تقدير به عمل آمد، به ذهن مي رسد، معيارهاي اين انتخاب و داوراني اند كه دست به گزينش اين افراد مي زنند. البته در سال هاي پاياني مديريت علي مرادخاني بر مركز موسيقي و جشنواره موسيقي فجر، افرادي از چهره هاي شناخته شده موسيقي معرفي شده بودند تا برنامه هاي جشنواره را ببينند و از آن ميان برخي افراد و گروهها را به عنوان كساني كه اجراهاي درخشان تري داشته اند معرفي و به آنها لوح و چنگي اعطا كنند. اين تجربه كه مي توانست در درازمدت به شكل گيري كميته اي داوري براي ارزيابي جدي تر بخش حرفه اي هاي جشنواره بينجامد، سر برنكشيده، فروخسبيد و تداوم و استمراري نيافت. فهرست تقدير شوندگان جشنواره به گونه اي است كه به جز برخي از چهره هاي پيش كسوت موسيقي كه تقدير از آنها شايسته و بايسته است، در ديگر بخشها اگر افراد ديگري هم معرفي مي شدند جاي اين پرسش وجود داشت. واقعا بر نگارنده پوشيده است كه چرا بايد در اين انتخاب برخي از افراد و گروهها ناديده گرفته شوند. براي نمونه در اين قحط سالي كه هيچ گونه كمكي از سوي مسئولان به گروههاي موسيقي سنتي صورت نمي گيرد، حضور گروههاي پرتعدادي چون اركستر موسيقي سنتي ،خورشيد، آبيدر، همنوازان، و... چرا نبايد در حد يك تقدير و تشكر خشك و خالي پاس داشته شود. گروه خورشيد با ۳۰ نوازنده كه در حال ارائه تجربه اي جدي در سازبندي موسيقي ايراني اند، بايد به خاطر اين همت و حميت تشويق مي شدند و يا مشخص نشد كه چرا از ۲۰ گروه تازه اي كه در جشنواره امسال( به گفته جناب همافر) حضور يافتند، فرد يا گروهي شايسته تقدير دانسته نشدند. يا در ميان اين همه چهره هاي موسيقي نواحي ايران، يك تن براي تقدير وجود نداشت.
همچنانكه هيچ بانوي نوازنده يا عضو گروه كر يا در بخش تكخوانان و تكنوازان ويژه بانوان هم از ديد دست اندركاران جشنواره شايسته دريافت اين جوايز نبوده است. اين گونه است كه وقتي جشنواره موسيقي فجر به پايان مي رسد، تاثيرات اين جوايز و هديه ها به هفته اي هم نمي كشد.