سه شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۴ - - ۳۹۱۲
ايرانشهر
Front Page

بازي جهان نما در وقت اضافه
سرنوشت محتوم يك برج
000933.jpg
عكس: گلناز بهشتي
آزاده بهشتي
برج جهان نما كه براساس مصوبه دولت تا سه طبقه كوتاه خواهد شد، تنها منظر آسماني ميدان تاريخي نقش جهان را پاك خواهد كرد و هيچ كاهش ديگري را براي رعايت حريم چهارباغ به دنبال نخواهد داشت .
اين نكته جديدي در مورد وضعيت برج جهان نما نيست، اما با وجود باقي ماندن تنها يك روز تا پايان مهلت سازمان ميراث فرهنگي كل كشور براي ارائه گزارش خود به دفتر يونسكو در تهران هنوز خبري از آغاز اين حركت نيمه تمام نيست.
دولت تعديل برج جهان نما را الزامي كرده است و طبق تصميم شوراي شهر اصفهان سه طبقه از برج حذف خواهد شد كه اين طبقات براساس منظر هوايي جهان نما از مسجد شيخ  لطف الله كوتاه تر مي شود، اما با وجود زمان بر بودن و نياز به امكانات و تجهيزات كامل به نظر مي رسد، نمي توان چندان اميدوار بود كه تا پيش از اول فوريه (12 بهمن ماه) عمليات كوتاه سازي شروع شود.
هر چند معاون برنامه ريزي استانداري اصفهان اعلام كرده بود پيش از 12 بهمن ماه عمليات كوتاه كردن برج جهان نماي اصفهان آغاز خواهد شد و در جلسات ديگر برنامه زمانبندي تعديل اعلام مي شود، اما هيچ كدام از اين دو اتفاق هنوز در مورد برج رخ نداده است.
با وجود اينكه تلاش شوراي شهر اصفهان و استانداري از هفته پيش شتاب قابل توجهي به خود گرفت، اما نه تنها در اين تلاش شتاب زده خبر يا عكس العملي از سوي مسئولان ميراث فرهنگي و گردشگري ديده و شنيده نمي شود بلكه از سوي ديگر، با وجود اينكه مسئولان همگي از چند ماه قبل از تصميمي كه در روز 12 بهمن ماه گريبان ميدان نقش جهان را خواهد گرفت، باخبر بودند و به نظر مي رسد مي توانستند زودتر از آن وارد صحنه شوند، اما اتفاقي نيفتاد.
بي تفاوتي به آنچه كه در 12 بهمن ماه يا همان اول فوريه با عدم ارائه گزارش به يونسكو و كوتاه نشدن برج جها ن نما گريبان ميدان نقش جهان را خواهد گرفت تا آنجا پيش رفت كه در آخرين جلسه دادگاه شهرداري اصفهان براي برج جهان نما به گفته مشاور شهرداري اصفهان- نماينده سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري- حضور نيافت.
توافقنامه تعديل شده
چهارم بهمن ماه سال 1384 قطعا براي برج جهان نما روز خوبي نبود، اگر كه طبق پيش نويس تنظيم شده ميان شهرداري و استانداري اصفهان تعديل برج جهان نما طبق برنامه زمانبندي آغاز مي شد.
پيش نويس تعديل برج جهان نما كه طي جلسه اي با حضور شهرداري و استانداري اصفهان تهيه شده و به امضا رسيده، قرار بود با حضور كميته كارشناسي تعديل برج جهان نما، جدول زمان بندي شده اي را تهيه كند كه اين كار اتفاق نيفتاد.
تهيه پيش نويس توافقنامه ميان شهرداري و استانداري اصفهان بر سر تعديل اين برج تازه ترين و تنهاترين كاري بود كه از سوي مسئولان شهري اصفهان صورت گرفت كه با امضاي آن به نظر مي رسيد سرنوشت ميدان نقش جهان رقم خواهد خورد.
تهيه جدول زمانبندي تعديل برج جهان نما نيازمند امضاي اين پيش نويس بود تا در اختيار كميته كارشناسي قرار گيرد. به همين خاطر با اين اتفاق در آن روز به نظر مي رسيد خون تازه اي در رگ هاي ميدان نقش جهان تزريق شود كه به تمام بدنه نرسيده منجمد شد.
كميته كارشناسي تعديل جهان نما از دو ماه قبل بررسي چگونگي تعديل را آغاز كرده كه طي آن يك جلسه ناموفق را پشت سر گذاشته است. در اين كميته دو كارشناس از شهرداري اصفهان و دو كارشناس از سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور حضور دارند. حجت الله غلامي مشاور شهردار اصفهان- به عنوان يكي از كارشناسان تهيه جدول زمانبندي تعديل برج جهان نما، پيش از اين گفته بود با امضاي پيش نويس و تهيه جدول زمانبندي شده و ارائه آن به دفتر يونسكو در تهران مي توان از موج نگراني ها نسبت به سرنوشت ميدان نقش جهان كمي كاست. اما زماني كه به سراغ او كه هنوز به عنوان مشاور شهردار و كارشناس در گروه تعديل كننده حضور دارد مي رويم، نكته اي از آخرين وضعيت برج جهان نما در اختيارمان نمي گذارد و دريافت پاسخ را به استانداري ارجاع مي دهد. يك منبع آگاه عدم پاسخگويي او در مورد وضعيت برج را تشكيل پرونده قضايي در دادگستري اصفهان در مورد آخرين مصاحبه با يكي از خبرگزاري ها اعلام كرد. با اين وجود او پيش از اين، با اعلام پذيرش بحث اجلاس 29 كميته ميراث جهاني گفته بود: براي پياده سازي برنامه تعديل جهان نما بايد اعتبار از محل اعتبارات دولتي و توسط سازمان ميراث فرهنگي تخصيص يابد .
پيش از اين نيز استاندار اصفهان در نامه اي خطاب به رئيس جمهور در اين مورد گفته بود: در خصوص ميزان هزينه اي كه در ساختمان جهان نما صورت گرفته و بررسي مقدار خساراتي كه به پروژه وارد مي شود و تبعات و تأثيرات سوئي كه در پي خواهد داشت، همچنين تدوين راهكار منطقي و تعديل و اعلام به يونسكو اقدام شود . با مرور اين نامه به راحتي مي توان به اين نتيجه رسيد كه تا چندماه پيش هيچ تصميم جدي براي تدوين برنامه در راستاي كوتاه كردن برج اتخاذ نشده بود و با وجود توافقنامه اخير نبايد موضوع را حل شده انگاشت، چرا كه به نظر مي رسد اقدامات مسئولان شهري اصفهان در حد نامه نگاري هاي اداري و جلسات كاري بوده است.
000894.jpg
عكس:مهديه مصطفايي
سرنوشت محتوم يك برج
جهان نما، ساختماني است 48متري كه سايه اش بر سر ميدان نقش جهان افتاده و حريم ميداني را كه در طول 400 سال اخير يكي از زيباترين ميدان هاي دنيا بوده و نشان افتخاري براي شهرسازي و معماري دوره اسلامي به حساب مي آيد، به خطر انداخته است و سعي دارد با تكيه بر كاربري هاي مختلف تجاري، اداري و حتي فرهنگي، درآمد خوبي را به جيب سازندگان خود روانه كند، بدون آنكه به اين نكته توجه داشته باشد كه سرك كشيدن او بر بالاي ميدان نقش جهان نه تنها اين ميدان را در معرض تهديد ورود به فهرست ميراث در خطر قرار داده كه با راه انداختن اين بلوا، پيشنهاد يونسكو در مورد ثبت همه محور فرهنگي- تاريخي اصفهان كه از مسجد جامع تا پل هاي تاريخي اين شهر را شامل مي شود، تحت تأثير منفي قرار داده است. علاوه بر اين پيش بيني مي شود با آغاز به كار اين مجتمع به اصطلاح فرهنگي- تاريخي- تجاري، ترافيك خفقان آوري پا بر گلوي ميدان شهرداري اصفهان بگذارد و آلودگي اين منطقه دو چندان شود.
نكته جالب توجه در مورد تعلل در تعديل برج جهان نما آسيب ناشي از ورود جرثقيل ها به مغازه هاي اطراف است، حال آنكه يكي از كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي در ابتداي كارهاي اجرايي تخريب كاروانسراي تحديد و ساخت برج گفته بود، در ضلع شمالي 90 درصد مغازه ها، در ضلع غربي 30درصد مغازه ها و در ضلع شرقي تقريباً 20 درصد مغازه ها تخريب شده است، علاوه بر اين تمامي درختان كهنسال محوطه كاروانسرا قطع شده و زيرزميني در قسمت شرقي صددرصد از بين رفته است و اين علامت سؤال در مقابل گفته غلامي در مورد آسيب ناشي از ورود جرثقيل براي كوتاه كردن برج به مغازه ها در ذهن باقي مي ماند.
با حذف ميدان نقش جهان از فهرست ميراث جهاني، اين شهر بودجه اي را كه يونسكو حاضر بود براي نقش جهان بپردازد و يك دهم آن را هم داده بود، از دست خواهد داد؛ بودجه اي كه قسمت اوليه آن هم به جاي ميراث فرهنگي از سوي رئيس جمهور وقت براي شهرداري فرستاده شد و شهرداري با آن بودجه، ميدان را سنگفرش كرد!
علاوه بر منافع مادي نهفته در برج كه مانع تعديل جهان نما شده است، يك نكته نه چندان مشهود در اين زمينه وجود دارد كه به دليل بعد جهاني ميدان  نقش جهان چندان به آن پرداخته نشده است. هراس از جلوگيري از مرتفع سازي حاشيه زاينده رود با تخريب برج جهان نما بيش از هميشه قوت مي گيرد و اگر جهان نما خراب شود، ارتفاع ساير ساخت و سازها در محوطه هاي تاريخي زير سؤال خواهد رفت، از همين رو بيشتر از هميشه جناح مخالف، پاي خود را در يك كفش كرده و جلوي تعديل جهان نما ايستاده اند.
پرونده قضايي مفتوح
دادگستري اصفهان تا زمان دريافت درخواست كتبي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور مبني بر پس گرفتن شكايت اين سازمان از سازندگان برج جهان نما، همچنان به پي گيري هاي خود در خصوص پرونده برج جهان نما ادامه مي دهد.
هفته سوم مهرماه، رئيس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور در يك گفت وگوي تلويزيوني اعلام كرد كه اين سازمان شكايت خود از سازندگان اين برج را پس مي گيرد و دولت نيز خسارت تعديل برج جهان نما را مي پردازد.
انصاري- بازپرس شعبه 4 و شعبه اول حقوقي و شعبه 106 دادگستري اصفهان- نيز با اشاره به همين موضوع مي گويد: در حال حاضر منتظر هستيم 3 طبقه كه شامل 14 متر از ارتفاع مقابل و 12 متر از نماي پشت ساختمان است كوتاه شود و در غير اين صورت دستگاه قضائي دوباره وارد عمل مي شود.
طرح شكايت از سازندگان برج جهان نما از سوي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور از جمله موضوعاتي بود كه باعث شد سازمان جهاني يونسكو در اجلاس اخير خود در شهر دوربان آفريقاي شمالي به ميدان نقش جهان يك فرصت 6 ماهه ديگر بدهد و طبق اين قطعنامه، دولت ايران تا اول فوريه 2006 ( 12 بهمن 1384) فرصت دارد تا برج جهان نما را كوتاه كرده يا زمان بندي دقيق تعديل اين برج و نحوه آن را اعلام كند؛ به همين خاطر زماني كه تنها يك روز تا پايان اين مهلت باقي مانده، هنوز اميدواريم تا با ورود مجدد دستگاه قضائي بتوان جلوي حركت ناخواسته خروج ميدان نقش جهان از فهرست آثار جهاني را گرفت.با وجود اينكه در حال حاضر هيچ پرونده اي در اين زمينه در دستگاه قضائي اصفهان مفتوح نيست اما انتظار دستگاه قضائي براي نتيجه ارائه گزارش سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري به يونسكو و ورود دوباره آن به موضوع برج جهان نما كمي اميدوار كننده است. به همين خاطر زماني كه حميدرضا طباطبايي - دادستان اصفهان- مي گويد: هنوز هيچ پرونده اي در اين زمينه مفتوح نشده است اين جرقه كه شايد گزارش ميراث فرهنگي و گردشگري كل كشور با وجود باقي ماندن تنها يك روز، به موقع ارائه شود و مفيد فايده قرار گيرد در ذهنمان روشن مي شود.

مصوبه يونسكو براي نقش جهان
كميته ميراث جهاني يونسكو در آخرين جلسه خود در شهر دوربان آفريقاي جنوبي با بررسي وضعيت پرونده ميدان نقش جهان براي آخرين بار به ايران مهلت داد تا اول فوريه 2006 (11 بهمن 84) با ارائه نامه رسمي و جدول زمانبندي، از اقدامات صورت گرفته براي كاهش ارتفاع برج جهان نما به يونسكو گزارش دهد.
متن كامل مصوبه يونسكو به اين شرح است:
۱. پس از بررسي WHC-05/29.com/78.Rev
۲. با يادآوري مصوبه 28COM/5B.63 بيست و هشتمين اجلاس كميته ميراث جهاني (سوشو چين 2004)
۳. با توجه به اينكه دادگستري اصفهان تصميمي درباره كاهش ارتفاع مجتمع تجاري جهان نما اتخاذ نكرده است.
۴. به علاوه، با عنايت به اعلام عزم كشور ذي ربط (جمهوري اسلامي ايران) در جهت پذيرش اجراي مصوبه هاي پيشين كميته در اين رابطه
۵. با تاسف از اينكه احداث ساختمان تا پايان ماه ژوئن جاري همچنان ادامه داشته است.
۶. گويا كشور عضو، ترغيب مي كند تا عمليات در حال پيشرفت احداث مجتمع تجاري را متوقف كرده و به تلاش هاي خود براي اجراي مصوبه هاي كميته و همچنين توصيه هاي كميته ملي فني در جهت كاهش ارتفاع ضلع شرقي ساختمان (ميدان دروازه دولت)تا 12 متر و 24متر براي ضلع غربي ساختمان شامل برج،  براساس قوانين و مقررات ملي و براي حصول اطمينان از حفاظت از اصالت و يكپارچگي شهر تاريخي اصفهان در اطراف ميدان نقش جهان اصفهان- اثر ثبت شده جهاني- ادامه دهد.
۷. تصويب مي كنيم در صورتي كه كشور عضو تا تاريخ اول فوريه 2006 تأييد كتبي، دال بر كاهش ارتفاع ساختمان براساس بند 6 فوق به همراه جدول زماني اجراي آن را به مركز ميراث جهاني ارسال نكند به دليل اثرات زيان بار و جدي مجتمع به معماري و تماميت شهرسازي (خطر وارده) و آسيب هاي تهديد كننده به بافت شهري (خطر بالقوه) بر ارزش ممتاز جهاني به اثر ثبت شده جهاني، به طور خودكار ميدان نقش جهان اصفهان را در فهرست آثار جهاني در خطر قرار دهد.
۸. كشور عضو را تشويق مي كنيم تا به تلاش هاي خود براي نامزد كردن پهنه بيشتري از اثر ثبت شده جهاني- به طوري كه محور تاريخي شهر شامل مساجد جامع، بازار ، پل هاي تاريخي، زاينده رود و خيابان چهار باغ جنوبي را در برگرفته و موجب تقويت بيشتر و حفاظت از ميراث شهري اصفهان شود- ادامه دهد.
۹. از كشور عضو درخواست مي كنيم تا تاريخ اول فوريه 2006 گزارش وضعيت حفاظتي اثر به انضمام موضوع كاهش ارتفاع مجتمع تجاري را براي بررسي در اجلاس سي ام در سال 2006، تسليم مركز ميراث جهاني كنيد.

يادداشت روز
چايت را بنوش
مهردادمشايخي
چايت را بنوش و نگراني به دل راه نده. تو استاد حل مشكلات در دقيقه 90 هستي. دقيقه 90 كه مي داني چه وقت است، همان لحظه اي كه بازي را مي بري، همان آني كه به جام جهاني مي روي، همان موقع كه همه فكر مي كنند لبه سقوط هستي، همان آغاز، همان پايان شيرين همه كابوس ها. با حيرت به بازي تو چشم دوخته اند و براي تو هيچ فرق نمي كند كه تماشاچيان و هواداران حريف 90دقيقه از روي سكوها بازي تو را تحقير كرده و به ضد فوتبال متهمت كرده اند. به تو مي گويند حرفه اي.
حالا چايت را بنوش، از پنجره به بارش آرام دانه هاي ريز برف نگاه كن و با خودت تصور كن كه تا پيش از آب شدن هر وقت كه برسند رسيده اند. تا پيش از اعلام پايان بازي هر وقت بزني برده اي؟ چون حرفه اي هستي. مثل دانه هاي برف بي عجله، بي تفاوت و خونسرد، سبك و سرخوش آرام آرام مي لغزي و با آخرين قوا رسيدن به زمين را عقب مي اندازي،  رسيدن به زمين و آب شدن را. چاي داغ در بهمن برفي مي چسبد و تو بي دغدغه به اين فكر مي كني اين بازي گاه اصلا باخت ندارد. تا وقتي مي تواني در ميدان باشي مي تواني بازي را كش بدهي، زمان كه تمام شد مي تواني بازي ديگري را شروع كني به تلافي و تكرار تا بي نهايت. چايت را بنوش و نگران نباش، آبي هاي پايتخت از دقيقه 90 تا وقت اضافه چند گل مي زنند، بازي باخته را مي برند، تو كه به نظر حرفه اي تر مي رسي از چه مي ترسي؟
***
لازم بود مشهورترين و رسمي ترين نهاد فرهنگي در جهان بيش از يك سال و نيم با هشدارهاي خود نظر مسئولان را جلب كند. لازم بود يك سال ونيم بسياري انگشت حيرت به دهان بگيرند كه چطور يك كاروانسراي باستاني در مركز پايتخت فرهنگي مسلمانان درهم كوبيده شد تا برجي سر به آسمان بياورد و نزديك به دو سال اراده دلسوزان فرهنگي داخلي و خارجي را به سخره بگيرد. لازم بود چنين شود تا توافقي وعده كوتاه شدن اين برج و توجه مالكان آن به آبروي نصف جهان را بدهد. لازم بود اين بازي تا به امروز كش پيدا كند. لازم بود؟ كدام داور اعلام مي كند برنده بازي كيست؟ آنكه ناباورانه، به بي توجهي به آثار تاريخي- فرهنگي، هويتي اش متهم شده است؟ آن مدير شهري كه اصرار داشت اصفهان،  اين مينياتور ايراني را به طرحي كوبيسم تبديل كند؟ يا ديده بانان حفظ آثار فرهنگي؟ شايد هم فرزندان اين سرزمين كه هنوز به اين دنيا نيامده اند؛ همانها كه ديگر بايد تنها به تصاوير ارگ بم در روي كارت پستال ها اكتفا و ابهت اين كوه عظيم خاك و خشت را در ذهن تجسم كنند؟
اين مهم است كه باور كنيم سرمايه هاي كشورمان فقط نفت و معدن نيست، آنقدر مهم كه معلمي پياپي به ما بياموزد به نخبگان علمي و فرهنگي، آثار فرهنگي و توانايي ها و پتانسيل هاي پيشرفت و حتي حقوق بين المللي مان همچون نفت و گاز اهميت بدهيم.
او نشسته چاي مي نوشد و به كارهاي بزرگتري فكري مي كند، به روزهاي پرشكوه به بازي هاي پرتماشاچي و رقيبان قدر. من اما نمي دانم چرا همه روزها و همه مسابقات شبيه هم اند.

عقربه شهروند
مترو هم متروهاي قديم
000897.jpg
ماني راد
يك
راستش را بخواهيد، ما آن موقع نبوديم. سن مان هم به آن سال ها قطع نمي دهد. اما از دل مقداري روزنامه و مجله قديمي، پي به واقعيتي برديم. از شما چه پنهان، براي ما كه فكر مي كرديم عمر مترو به همين چند سال پيش برمي گردد، پذيرفتن اين كه مترو سابقه و تاريخچه اي چندين و چند ساله دارد، كمي سخت بود. اما از آنجا كه قرار نيست همه چيز مطابق انتظار آدم باشد، شگفت زده شديم. تاريخ را كه ورق زديم، توانستيم، در حدود نيم  قرن براي مترو سابقه دست و پا كنيم. البته، براي مترو كه نه، براي حرف ها و حديث هاي راه اندازيش.
دو
در سي ام شهريورماه 1337 رئيس اداره راهنمايي رانندگي تهران، لزوم تأسيس يك متروي زيرزميني را اعلام كرد. وي كه مهندس كورس نام داشت گفت: ساختمان هاي زيرزميني مترو تهران در عمق 25 متري احداث خواهد شد و مسيرهاي مترو نيز از زير خيابان ها خواهد گذشت. وي در ادامه حرف هايش آورده: ساختمان هر كيلومتر متروي تهران در حدود شش ماه به طول خواهد انجاميد و مقارن با شروع ساختمان مترو از ده نقطه شهر عمليات آغاز خواهدشد و در عرض شش ماه حدود ده كيلومتر از مترو ساخته خواهد شد. همچنين اين مهندس بلند پرواز يادآور شده بود كه نقشه متروي زيرزميني براي تهران بزرگ طراحي شد و در اين پروژه شهر ري را زير زمين به تجريش متصل خواهد شد.
سه
در يازدهم بهمن ماه سال 1377 حركت آزمايشي قطارهاي برقي (مترو) تهران- كرج آغاز شد. مدير روابط عمومي شركت راه آهن شهري تهران و حومه (مترو) گفت: دومين مرحله حركت آزمايشي قطارهاي سريع السير در خط تهران كرج از امروز با وصل شدن به سيستم برق آغاز شد. به گفته وي، نخستين مرحله آزمايشي اين مسير از چندي پيش با قطارهاي ديزلي شروع شده بود.البته مترو زيرزميني صادقيه- ميدان امام خميني نيز در همين سال به بهره برداري رسيد. اين اولين مسير متروي تهران بود كه بهره برداري از آن آغاز شد. ما هم هر چله نشستيم و براساس حرف هاي مهندس كورس شهردار تهران در سال 1337 حساب كرديم، نتوانستيم توجيح عقلاني و مناسبي پيدا كنيم. او گفته بود كه هر شش ماه قادر به احداث يك كيلومتر از خط مترو خواهند بود. با حساب سرانگشتي متوجه مي شويم كه بعد از چهل سال مي شود...
چهار
زير تيتري درشت كه نوشته به وسيله مترو شهر ري به شميران متصل مي شود ، حقايق ديگري هم آمده است. مثلاً در اين گزارش خبرنگار به پله هاي برقي داخل ساختمان هاي مترو اشاره مي كند و مي نويسد: براي ورود به داخل مترو از پله هاي برقي كه آسانسورهاي كوچكي خواهد بود استفاده خواهد شد و مسافر بعد از ورود به داخل مترو در مقابل خود اهرمي را مشاهده خواهد كرد كه راه را بر او بسته است. و بعد از دادن پول يا ژتون (كه احتمالاً همان بليط امروزي است) اهرم از مقابل او به كنار رفته و يك نفر داخل مترو خواهد شد و بلافاصله بعد از ورود وي دوباره اهرم بسته شده و راه را مسدود خواهد كرد. در جريان تفحص خيالي اين نويسنده پريشان احوال موارد ديگري نيز كشف مي شود. مانند اين نكته كه مسافرين در داخل مترو آزاد خواهند بود و بدون پرداخت پول، مي توانند به قسمت ديگري رفته و سوار متروي مسير ديگري شوند.
پنج
چندي پيش، وقتي كه ايستگاه ميرداماد(؟!) به بهره برداري رسيد، ما در همين ايستگاه ها، شاهد تابلوها و اعلانيه هاي مختلف بوديم كه خبر از مقام هفدهمي ما در جهان متروها مي داد. خيلي زود مسئولان با ديدن خبرنگاران كنجكاو سر ذوق آمدند و خبر از راه اندازي خطوط مختلف مترو دادند. تابلوهايي هم از مسيرهاي دوازده گانه خطوط مترو تهيه شد و در ايستگاه هاي مختلف جاي گرفت تا ما در رؤياهايمان مسيرهاي انتخابي را مرور كنيم و منتظر احداث يك ايستگاه در محله مان باشيم. اما حالا كه بيش از چند سال از آخرين گسترش خطوط مترو مي گذرد، تنها سكوت است كه بر ايستگاه هاي نيمه ساخته جولان مي دهد.
با گذشت بيش از 40 سال از طرح احداث متروي تهران و بعد از گذشت بيش از 7 سال از راه اندازي اولين خط مترو هنوز خبري از بهره برداري از خطوط جديد نيست. انگار نه انگار قرار بود كه هر 6 ماه در حدود يك كيلومتر از مترو به بهره برداري برسد و بعد از گذشت تقريبا۱۰ سال مثلا طول خطوط مترو به بيش از 20 كيلومتر برسد.اين روزها سر و صداي تامين بودجه يا انواع طرح هاي اجرايي در مترو و يا حتي آتش سوزي در ايستگاه ها سخن گفته مي شود اما هيچ كس به حرف هاي مهندس كورس شهردار تهران در سال 1337 توجه ندارد كه او چه گفته بود.
دوباره بحث پيرامون تأمين بودجه شركت مترو بالا گرفته. با حذف۱۰۰ ميليارد تومان از بودجه مترو در سال 84 و قول مساعد اعضاي شوراي شهر براي جبران آن در سال آينده، اندكي اميدوارتر مي شويم. اين روزها طرح هاي مختلف تكميلي نيز در مترو در حال اجرا است. مانند طرح بليت مسافتي و...
اما به رغم حرف ها و حديث ها، درباره كاهش بار ترافيك و جلوگيري از آلودگي هوا، عمده ترين ويژگي مترو، اين روزها ازدحام جمعيت است.
سال ها از 1337 مي گذرد. از آن مترو كه رويايي شيرين بود، تنها ازدحام و هجوم نابهنگام جمعيت مانده و حرف هاي هميشگي و اخبار متنوع، واقعاً آيا مي توان اميدوار بود كه روزي حرف ها و حديث هاي پيرامون مترو تمام شود و خطوط مختلف آن از پشت پرده چهره بنمايانند و آرزوي ديرينه ما به بار نشيند؟ راستي آيا مي شود؟!

امروز
يك حكايت تازه
000900.jpg
سوار كه مي شود يك كيسه خريد پلاستيكي در دست دارد؛ خب، اين اصلاً  هم جاي تعجب ندارد، چرا كه خيلي هاي ديگر هم ممكن است از خريد برگشته باشند و چنين كيسه اي در دست داشته باشند يا اين كه اصلاً  براي حمل اجناسي كه بايد به جايي ببرند يكي از اين كيسه ها را با خود داشته باشند. من هم اصلاً  تعجب نكردم ولي ماجرا از جايي شروع شد كه دوست جوان ما در كيسه خريدش را باز كرد و يك عدد صندلي تاشو (از همين هايي كه با دو كلاف فلزي و يك تكه برزنت ساخته مي شوند) از داخل آن درآورد و آن را باز كرد و گوشه اي از اتوبوس واحد كه صندلي ها به خاطر ايستادن مسافران برداشته شده بود قرار داد و به ديواره اتوبوس تكيه زد و نشست. شايد اين صحنه براي خيلي ها شگفت بود ولي مرد جوان حكايت ما در كمال آرامش و خونسردي اين كار را انجام داد و حتي يكي از آن همه نگاه هم نظرش را جلب نكرد. القصه؛ وقتي اتوبوس به يكي از ايستگاه هاي شلوغ رسيد و تعداد زيادي مسافر سوار شدند، تعداد مسافران سرپايي و دور و بر جوان حكايت ما نيز بيشتر شد و همين شد كه ايشان قدري ناراحتي از خودشان بروز دادند. يكي از مسافران سرپايي به شوخي گفت: آقا اين تكنيك جديد؟! و مرد جوان در يك جمله جواب داد: 1500 تومان وا سه ش دادم.
همه مي توانستند بفهمند منظورش قيمت صندلي تاشو است. بعد هم بدون اين كه اصلاً  توجهي به سختي هاي گريبانگير مسافران سرپايي بكند،  سعي كرد پاهايش را تا جايي كه مي تواند دراز كند و خستگي اش را بيرون بريزد.
خستگي اش را كه در كرد، با لبخندي بر لب، سرش را چرخاند و نگاهي به همه اطرافيان انداخت؛ مسافراني كه به احتمال قريب به يقين همه در فكر عمل انديشمندانه اش بودند! روي صندلي كناري اش نشسته بودم. پرسيدم: زياد از اين صندلي استفاده مي كني؟ و جواب داد: بله، صب تا شب با اتوبوس اين طرف و اون طرف ميرم. اين كيسه و اين صندلي هم همراه منه. گفتم: هميشه به همين راحتي جا پيدا مي كني كه بنشيني و در حالي كه لبخندش به نيشخند تبديل شد پاسخ داد كه:  نهايتش اينه كه دو- سه نفر روجابه  جا مي كنيم. اونا كه قراره بايستن؛ كمي اين ور و اون ور كه ديگه فرقي نداره، خب برن اون ورتر كه بالاخره همشهري جوونشون بتونه خستگي هاش رو در كنه.
- تاحالا شده كسي خواهشت رو رد كند؟
- خب، مردم گرفتارن و اعصاب ندارن. يه وقتايي گير ميدن كه ما نشستيم ولي متقاعد شون مي كنيم (و درحالي كه قاه قاه مي خندد مشت گره شده اش را نشان مي دهد.)
ترجيح مي دهم زودتر متقاعد شوم و روده درازي را كنار بگذارم. زورخندي مي زنم و مي گويم: البته اين ابتكار!  به ذهن هر كسي نمي رسه.
حالا ديگر دو- سه تا صندلي خالي شده است ولي انگار دوست ما كاملاً  به اوضاع خودش عادت كرده باشد، اصلاً به خودش زحمت نمي دهد كه روي يكي از صندلي هاي اتوبوس بنشيند. به ايستگاه مورد نظر مي رسم و با احتياط از دوست مبتكرم خداحافظي مي كنم و پياده مي شوم. تا رسيدن به خانه حدود هزار قدم فرصت دارم فكر كنم.
به اولين كوچه خلوت كه مي رسم، چشم هايم را مي بندم و سعي مي  كنم چند ماه بعد را تصور كنم؛ يك ايستگاه اتوبوس با صفي كه مسافران هميشگي تشكيل داده اند و البته با يك تفاوت جالب با صف هاي امروز كه البته در فضاي جديد به صورت يكي از مشتركات مسافران اتوبوس در آمده است، همه آقايان و خانم ها يك عدد كيسه خريد بزرگ در دست دارند و خيلي راحت مي توان حدس زد كه در هر كدام از اين كيسه ها يك عدد صندلي تاشو(البته در رنگ ها و طرح هاي جالب و متنوع) قرار دارد. كار و كسب سازندگان اين نوع صندلي ها هم حسابي سكه شده و دسته اي يا بهتر است بگويم نسلي تازه از دستفروش ها هم پديد آمده اند كه در حاشيه پياده روها (البته حاشيه حاشيه كه نه، گاهي در تمام عرض پياده رو) به فروش اين صندلي ها مشغول هستند.
اين تصاوير، يكي يكي رد مي  شوند و من شگفت زده تر كه چه اتفاقي قرار است بيفتد كه ناگهان تنه اي به هم مي خورد. چشم هايم را كه باز مي كنم، جواني را مي بينم كه به من زل زده و انگار فهميده باشد كه حالم زياد خوب نيست، با تعجب سراپايام را برانداز مي كند. عذرخواهي مي كنم و به راهم ادامه مي دهم و به ياد آخرين سؤالي مي افتم كه من ترسيده بودم از مسافر جوان صندلي سر خود اتوبوس بپرسم، اما او جواب داده بود؛ وقتي از ده نوبتي كه صبح تا شب سوار اتوبوس مي شوي، يك بار هم صندلي گيرت نمي آيد، مجبور مي شوي اين كار را بكني تا خيالت راحت باشد كه مي تواني با خستگي كمتري كارهايت را انجام بدهي. مي گويم: شما هم زياد اغراق مي كني، پس آنهايي كه نشسته اند، كي هستند؟ و يك بار ديگر با خنده جواب مي دهد: اي آقا!  يه نفر بزرگتر هم كه مياد، آدم خجالت مي كشه و بايد پاشه تا اون بنشينه.
به نظر شما اين حكايت تازه تقصير كيست؟ اصلا كار درستي است يا اشتباه؟ در ساير موارد هم اگر قرار باشد هر شهروندي خودش مشكلاتش را برطرف كند چه اتفاقي مي افتد؟ اصلاً  اين سؤالات بايد مطرح شوند يا نه؛ بگذاريم همه چيز در روندي كاملاً اتفاقي پيش برود و بالاخره به انهدام يا رستگاري برسد؟
تا آنجا كه من مي دانم، هيچ وقت رويه هاي سرخود به نظمي اجتماعي منجر نمي شود. براي آن كه اين رويه ها بتوانند به جاي درست و حسابي برسند، دو نكته حائز اهميت است؛ برنامه ريزي و نظارت. راستي ببخشيد؛ اينها را كه همه ما مي دانيم.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   دخل و خرج  |   زيبـاشـهر  |   عكاس خانه  |   علمي  |
|  شهر آرا  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |