سه شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۴ - - ۳۹۱۲
همايش
در ستايش داستان كوتاه
000930.jpg
گروه ادبيات معاصر فرهنگستان زبان و ادب فارسي، شوراي گسترش زبان و ادبيات فارسي، شهر كتاب و موزه هنرهاي معاصر مشتركا همايش در ستايش داستان كوتاه را در روز بيست و پنجم بهمن ماه برگزار مي كنند. محل برپايي اين همايش، موزه هنرهاي معاصر است.
كيميا پيروز- چند سالي است كه اهل قلم و منتقدان ادبي در چندين كشور، ازجمله آلمان، تركيه و قبرس، چهاردهم فوريه برابر با بيست و پنجم بهمن ماه را روز داستان كوتاه ناميده اند و هرسال مراسم خاصي را در اين روز برگزار مي كنند. هدف از اين مراسم، عطف توجه به نوع (ژانر) داستان كوتاه و استفاده از توانمنديهاي آن در مراوده ميان فرهنگي است.
علي اصغر محمدخاني دبيرهمايشي ست كه در اين باره برپا خواهد شد. او مي گويد: ساختار داستان كوتاه به سبب برخورداري از ايجاز فوق العاده و تمركز بر يك انديشه مركزي، قالب مناسبي براي كاوش در خصوص مسائل فرهنگي و انساني است. سهولت ترجمه داستان كوتاه و لذتي كه خواندن آن به مخاطبان در فرهنگهاي مختلف مي دهد، دلايل بيشتري براي اختصاص يك روز خاص به اين نوع ادبي و برگزاري مراسمي درباره آن است. در ايران نيز به همت نهادهايي كه نامشان در ابتدا آمد، و با دعوت از داستان نويسان و منتقدان و دوستداران داستان كوتاه مراسمي به همين منظور برگزار مي شود. در اين مراسم، علاوه بر ايراد چند سخنراني درباره زمينه هاي نظري مربوط به داستان كوتاه برخي از داستان هاي كوتاه نيز كه در سالهاي اخير در جشنواره هاي ادبي به عنوان داستان هاي برتر موفق به كسب جايزه شده اند، از منظري نقادانه بررسي مي شود و نويسندگان به تجربه هاي داستان نويسي خود اشاره مي كنند. نمايش فيلمهاي كوتاه نيز جزو برنامه هاي اين روز است.گروه علمي اين همايش با حضور احمد سميعي ، فتح الله بي نياز، عباس پژمان، حسين پاينده و مصطفي مستور تشكيل شده. اين را هم محمدخاني گفته و اعلام كرده كه تاكنون با تشكيل چند جلسه براي برگزاري اين همايش، ضمن ارزيابي موقعيت كنوني داستان كوتاه در ادبيات معاصر فارسي، راه ها و شيوه هاي مناسب براي ترجمه و معرفي بهترين داستان كوتاه فارسي بررسي شده است.
اين همه خبر نيست. گويا با هماهنگي و برنامه ريزي هاي انجام شده قرار است مراسم روز داستان كوتاه در كشورهاي مختلف برگزار شود و زمينه تبادل فرهنگي در اين حوزه نيز بيشتر فراهم شود.

كتابخانه
امروز، ديروز
000924.jpg
000927.jpg
دو كتاب تازه به بازار نشر عرضه شده است
بزرگمهر كياني- كتاب تنوع فرهنگي و زباني در جامعه اطلاعاتي به مناسبت همايش جهاني درباره جامعه اطلاعاتي كه در سال 2003 در سوييس برگزار شد، تدوين و در آن درباره مباحثي چون فضاي شبكه، ميراث ديجيتالي، حقوق پديد آورندگان در محيط شبكه و شكاف ديجيتالي بحث شده است. بيانيه جهاني يونسكو درباره تنوع فرهنگي، پيشنهاد تقويت و كاربرد چند زباني و منشور نگهداري ميراث ديجيتالي؛ پيوست هاي سه گانه كتاب را تشكيل مي دهد. در بخشي از اين كتاب آمده: هر چند پديده جهاني شدن در كنار پيشرفت هاي حيرت آور در حوزه هاي فناوري اطلاعات و ارتباطات، به گفتگو ميان فرهنگ ها و تمدن ها كمك شاياني مي كند، ولي تهديدي جدي براي تنوع فرهنگي به شمار مي آيد. يونسكو (سازمان علمي - فرهنگي ملل متحد) تنوع فرهنگي را نه تنها بخشي از ميراث مشترك بشري مي داند بلكه با مقايسه آن با تنوع زيستي، گوناگوني ميان فرهنگ ها را لازمه زندگي انسانها بر مي شمارد. اين كتاب در شمارگان 1000 نسخه و با قيمت 6000 ريال توسط سازمان اسناد و كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران به بازار كتاب عرضه شده است.
كتاب روزنامه خاطرات ناصرالدين شاه نيز توسط سازمان اسناد و كتابخانه ملي منتشر شد. اين كتاب در 248 صفحه و با تصحيح، توضيحات، ويرايش و مقدمه دكتر عبدالحسين نوايي و الهام ملك زاده به بازار نشر عرضه شده. اين كتاب كه در سال 1306 قمري نوشته شده، مشتمل بر وقايع مختلف اجتماعي ست. از جمله وقايع و مسائل در خاطرات ناصر الدين شاه كه در اين كتاب به آنها اشاره شده، مراسم عزاداري سالار شهيدان و برپايي تعزيه ها، حضور در تكيه ها و روضه هاي مختلف، رسيدگي به اوراق دولتي و اداري، رفتن به شكارگاه هاي دوشان تپه جاجرود، سان ديدن از قشون و افواج نظامي و مواردي ديگر از اين دست است كه به صورتي روشن و كامل به شرح آنها پرداخته شده. نكته جالب آن كه هر گونه اشاره به مسائل سياسي هم در اين خاطرات به چشم نمي خورد و صرفا در يك يا دو صفحه مطالبي موجز و رمز گونه آمده كه بيانگر اقدام ناصرالدين شاه براي اداي پاره اي توضيحات سياسي است. كتاب روزنامه خاطرات ناصرالدين شاه به لحاظ نحوه نگارش هم اختصاصات خاص خود را دارد كه ضمن ويرايش هاي املايي، مصححان اصل متن را حفظ كرده اند.
كتاب روزنامه خاطرات ناصرالدين شاه در 248 صفحه و با تصحيح، توضيحات، ويرايش و مقدمه دكتر عبدالحسين نوايي و الهام ملك زاده توسط سازمان اسناد و كتابخانه ملي جمهوري اسلامي ايران با قيمت 20000 ريال منتشر شده است.

يادنامه
پرواز را بياموز
000921.jpg
كتاب پرواز را بياموز ، يادنگاري خبرنگاران درگذشته خبرگزاري دانشجويان ايران در حادثه سقوط هواپيماي سي- 130 منتشر شده است.
سميه هاشمي- پرواز را بياموز يادنامه اسماعيل عمراني و محمد حسن قريب به تازگي در 54 صفحه توسط ايسنا چاپ شده. در اين يادنامه پيام شخصيت هاي كشوري به مناسبت اين فاجعه و همچنين بخشي از خاطرات دوستان و آشنايان اين افراد به همراه زندگي نامه مختصري از عمراني و قريب و گزيده اي از عكس هاي اين دو خبرنگار به چاپ رسيده است.
در بخشي از اين كتاب درباره محمد حسن قريب آمده: محمد حسن قريب طرزه در سال 1357 در شهرستان نكا متولد شد و دوران تحصيل خود را در مدرسه هاي هفتم تير، فردوسي و شهيد بهشتي گذراند. قريب در برنامه هاي مسجد محل سكونت خود، فعاليت هاي مداوم داشت و همزمان با تحصيل در دوره راهنمايي و دبيرستان به كارهايي مانند ساختمان سازي و كار در كوره هاي آجر پزي نيز مي پرداخت و علاقه خاصي به ورزش هاي رزمي و بدنسازي داشت.
او در سال 1381 و پس از چند سال وقفه در تحصيل در رشته عكاسي دانشگاه هنر تهران با رتبه 30 به عنوان دانشجو پذيرفته شد و زندگي خود را در خوابگاه فلسطين دانشگاه هنر و پس از آن در خوابگاه شهيد راهساز ادامه داد.
قريب فعاليت خود را در ايسنا از تير ماه سال 1382 آغاز كرد و در نهايت در دوازدهمين جشنواره مطبوعات با رتبه نخست رشته عكس خبري گروه نشريات سراسري موفق به دريافت لوح تقدير و تنديس جشنواره شد.
در اين كتاب درباره اسماعيل عمراني هم آمده: در 28 شهريور ماه 1359 در عنبر آباد جيرفت متولد شد. او در سال 1378 در رشته علوم سياسي در دانشگاه آزاد اسلامي واحد بافت به تحصيل مشغول شد ولي پس از مدتي از اين رشته انصراف داد و رشته حسابداري دانشگاه پيام نور واحد بم را انتخاب كرد. او كه در واقعه زلزله بم تعداد زيادي از دوستان و همكلاسي هاي خود را از دست داده بود در سال 1382 با شركت در طرح اسكان موقت زلزله زدگان بم به مجموعه جهاد دانشگاهي استان كرمان پيوست و در سال 1383 فعاليت خود را در خبرگزاري دانشجويان ايران منطقه كوير آغاز كرد. از اهم فعاليتهاي شهيد عمراني مي توان به حضور به موقع او در زلزله زرند اشاره كرد كه ثبت تصاوير اين زلزله و ارسال آن بر روي خروجي خبرگزاري ايسنا از جمله اولين تصاوير ثبت شده آن حادثه محسوب مي شود.

مائده هاي زميني
پيراشكي گوشت
با توجه به ممنوعيت هاي محسوس و پيشنهادهاي مكرر براي كمتر شدن استفاده از مرغ در سبد غذايي خانواده به نظر مي رسد بانوي ايراني نياز به تنوع غذاهاي گوشتي براي چيدمان سفره هاي رنگي خود داشته باشد.
ساناز مينايي- پيراشكي گوشت از غذاهاي ساده و لذيذ است كه مورد توجه خاص خانواده قرار مي گيرد. براي تهيه اين غذاي ساده به يك پياز در اندازه متوسط، مقداري روغن مايع ذرت، 350 گرم گوشت چرخ كرده، 3 قاشق سوپخوري رب گوجه فرنگي، نمك، فلفل و ادويه، 80 گرم پنير گودا رنده شده، يك چهارم پيمانه جعفري خرد شده، يك عدد فلفل سبز دلمه اي و تعدادي كرپ نياز است.
ابتدا پياز را به صورت خلال نازك و يك دست خرد كرده و در مقداري روغن مايع سرخ مي كنيم تا طلايي شود و گوش چرخ كرده را به آن اضافه كرده، به هم مي زنيم تا آب گوشت كشيده شود؛ سپس رب گوجه فرنگي، ادويه، نمك و فلفل را اضافه مي كنيم، تفت مي دهيم تا بوي خامي رب گرفته شود. با يك پيمانه آب روي حرارت ملايم قرار مي دهيم. فلفل دلمه اي را نيز خرد كرده به مواد اضافه مي كنيم. زماني كه آب آن تبخير شد جعفري خرد شده را اضافه مي كنيم. پس از چند لحظه از روي حرارت برمي داريم. گوشه هر كرپ مقداري از مواد ريخته و روي آن، كمي پنير مي ريزيم، سپس كرپ را لوله مي كنيم. كمي آب و آرد را مخلوط كرده و به صورت خمير درمي آوريم. زماني كه كرپ را مي پيچيم كمي از اين خمير در آخرين پيچ مابين كرپ ماليده تا هنگام سرخ شدن كرپ باز نشود. بعد در ماهي تابه اي مناسب، مقداري روغن ريخته، پيراشكي هاي آماده را درون روغن سرخ مي كنيم. اين غذاي ساده را مي توانيم با چيدن دور يك ديس با كاهوي خرد شده و هويج هاي حلقه اي تزئين كرد و با سس قرمز و يك ليوان نوشيدني خنك به راحتي سرو كرد.
طرز تهيه كرپ اصلي
۲ پيمانه آرد، 2 قاشق سوپخوري شكر، يك سوم قاشق چايخوري نمك، يك قاشق روغن مايع، 4عدد تخم مرغ و 2 و نيم پيمانه شير براي اين كرپ لازم است.
در ظرفي مواد خشك را الك كرده، تخم مرغ ها را در ظرفي جداگانه به هم مي زنيم و همراه شير و روغن مايع به تدريج به مواد خشك اضافه مي كنيم تا مايع صاف و يكنواختي به دست آيد. ته ماهي تابه 20 سانتي متري را چرب كرده، روي حرارت متوسط قرار مي دهيم تا داغ شود. بعد از مايه نصف ملاقه برداشته و ماهي تابه را مي چرخانيم تا مايع كف آن پهن شود. وقتي مايع خود را گرفت به آرامي آن را برگردانده تا طرف ديگر آن هم كمي خود را بگيرد. اين كرپ براي تهيه پيراشكي گوشت استفاده مي شود.

تولد
آنتوان چخوف
آنتوان پاولويچ چخوف، نمايشنامه نويس برجسته روسي در آخرين روزهاي ژانويه سال 1860 در روسيه متولد شد.
ماني اصفهاني- چخوف زماني كه در دانشكده پزشكي مسكو دوران تحصيل خود را مي گذراند، شروع به نوشتن داستان هاي كوتاه كرد و پس از اخذ مدرك پزشكي كار خود را به عنوان خبرنگار و نويسنده مستقل نمايشنامه هاي كمدي آغاز كرد و در همان ابتدا شاهكارهايي را در سبك نمايش تك پرده اي خلق كرد كه از آن جمله مي توان به نمايشنامه هاي خرس (1888) و عروسي (1889) اشاره كرد.
نخستين نمايشنامه بلند چخوف ايوانف (1887) نام داشت كه نسبت به نمايشنامه هاي بعدي او بسيار ناپخته بود. اولين موفقيت بزرگ چخوف در صحنه در سال 1897 براي نمايشنامه مرغ دريايي او روي داد كه در سالن تئاتر هنر مسكو به روي صحنه رفت. منتقدان هنري روسيه نقدهاي بسيار مثبتي درباره اين نمايشنامه نوشتند و از سوي تماشاچيان نيز با استقبال گسترده اي روبرو شد.
او نمايشنامه اي ناموفق از خود را در سال 1899 بازنويسي كرد و دايي وانيا خلق شد و مانند نمايشنامه هاي سه خواهر (1901) و باغ آلبالو (1904) در دسته شاهكارهاي تئاتر مدرن جهان قرار گرفت. نويسنده بزرگ داستان هاي موقعيت سرانجام در سن 44 سالگي در 14 جولاي 1904 به خاطر بيماري سل كه سال ها از آن رنج مي برد، درگذشت و در مسكو به خاك سپرده شد. نمايشنامه هاي چخوف پس از مرگ او شهرتي جهاني را براي اين نويسنده به ارمغان آورد و او را در مقام بزرگترين داستان نويس و نمايشنامه نويس معاصر روس به جهانيان معرفي كرد.
جاودانگي نمايشنامه هاي چخوف باعث شده تا هرساله اجراي جديدي از اين نمايشنامه ها تهيه و در سراسر دنيا روي صحنه روند. اين نمايشنامه ها در حالي اجرا مي شوند كه نام آنتوان چخوف را با خود دارند و ياد او را در نزد اهالي فرهنگ زنده مي كنند.
نمونه اين جاودانگي را در همين روزهاي اخير در جشنواره تئاتر فجر شاهد بوديم كه در كنار ده ها تئاتر خياباني، داخلي و خارجي باغ آلبالو نيز اجرا و با استقبال خوب تماشاچيان تئاتر روبه رو شد.
اين اجراي باغ آلبالو محصول كشور روسيه بود ولي در كشور خودمان نيز هرسال حداقل يك نمايشنامه از آثار چخوف روي صحنه مي رود. پس اگر فرصت جشنواره تئاتر فجر را از دست داديد در روزهايي كه پيش رو داريد گوش به زنگ باشيد و نمايشنامه هاي چخوف را از دست ندهيد. ساختار قوي و محتواي سنجيده اين نمايشنامه ها اجراي را به شما عرضه مي كند كه قطعا از ديدن آن لذت خواهيد برد.

عكس روز
شادي از جنس پدرانه
000918.jpg
موفقيت فرزندان جذاب است مخصوصا اگر از جنس دو سيمرغ بلورين جشنواره فيلم فجر باشد. پدر شاهد احمدلو، اختتاميه بيست و چهارمين جشنواره فيلم فجر.
عكس : محمدرضا شاهرخي نژاد

آب و هوا
هواي آفتابي
000936.jpg
خيلي از مردم نگرانند كه زمستان در حال تمام شدن است و هنوز يك برف درست و حسابي نديده اند. اما نگران نباشيد، تا آخرين روز سال كه هنوز 49 روز ديگر مانده احتمال بارش سنگين برف وجود دارد. پس هواي آفتابي اين هفته را تحمل كنيد.

از صبح تا شب
حميد رضا پور نصيري
خيلي مسأله مهمي نيست، اما نمي دانم چرا امروز احساس مي كنم حتما بايد آن را بگويم. ماجرا از اين قرار است كه چند شب پيش در حال تماشاي بخش خبري ساعت 19:30 شبكه۲ بودم كه اختصاص به اخبار علمي، فرهنگي و هنري دارد و در همين حين كه نتايج آزمايش هاي محققان و دانش پژوهان مختلف و كشف راه هاي جديد براي درمان سرطان و خبر افتتاح يك نمايشگاه نقاشي در نقطه اي از كشور و نظر باستان شناسان درباره بقاياي انسان هاي اوليه در شوش دانيال را تماشا مي كردم، با خودم فكر كردم اصلا اخبار علمي چه ربطي به وقايع حوزه فرهنگ و هنر دارد كه سال هاست صداوسيمايي ها اين اخبار را در يك باكس خبري جمع آوري مي كنند؟ حالا اگر محدود بودن زمان هاي پخش اخبار در شبكه هاي سراسري را دليل اين مسأله بدانيم، ديگر چرا شبكه خبر كه 24 ساعته به خبررساني مشغول است، اين حوزه ها را در كنار هم قرار مي دهد؟ مثلا كسي كه انتظار شنيدن خبر برندگان جشنواره فيلم فجر را دارد، چرا بايد اول از كشف يك سياره ناشناخته در آن سوي منظومه راه شيري مطلع شود؟ گفتم كه خيلي مسأله مهمي نيست، اما واقعا هر چه فكر مي كنم منطقي هم براي اين اتفاق پيدا نمي كنم؛ آن هم اتفاقي كه احتمالا از دوران شيرخوارگي نگارنده تابه حال هر روز رخ مي دهد و گويا براي همه هم عادي شده است.
اما از اين حرف ها كه بگذريم پيشنهاد مي كنم امروز را فقط به اين اميد بگذرانيد كه شب هنگام قسمت تازه اي از مجموعه پرستاران از شبكه اول پخش مي شود. البته قديم ترها ـ حدود دو ماه پيش ـ هر سه شنبه مجموعه جذاب ديگري هم پخش مي شد به نام ماموران پرونده هاي راكد كه متاسفانه شبكه سه اي ها قدرش را ندانستند و آن را با يك مجموعه نه چندان جالب توجه به اسم عامل ناشناخته عوض كردند. نتيجه اين تغيير هم اين  است كه نمي توانم تماشاي اين مجموعه را در ساعت 20:45 پيشنهاد كنم. به هر حال يك جايي بايد تعصب و علاقه ام را به مجموعه محبوبم نشان دهم ديگر. اما در عوض مي توانيد در حوالي ساعت 19 از شبكه تهران تكرار سريال آلماني هشدار براي كبرا 11 را تماشا كنيد كه شنبه شب در حوالي ساعت 23 از اين شبكه پخش شده بود. ساعت 23 هم از همين شبكه احتمالا قسمت تازه اي از مجموعه پاي پياده پخش مي شود، اين احتمالا را از اين جهت مي گويم كه نمي دانم در اين ساعت تكرار اين مجموعه پخش مي شود يا قسمت تازه اش. خلاصه اگر از طرفداران اين مجموعه هستيد خودتان حواس تان باشد. سريال معصوميت از دست رفته هم فكر كنم همچنان ادامه دارد و مي توانيد قسمت ديگري از آن را در حوالي ساعت 1:15 بامداد از شبكه يك تماشا كنيد. شبكه دوم نيز مانند هر سه شنبه در ساعت ۲۱ يك فيلم سينمايي را پخش خواهد كرد. در ضمن شبكه سه اي ها براي دهه اول ماه محرم مجموعه اي را تدارك ديده اند با عنوان شانس زندگي كه گويا قرار است اين روزها جايگزين مجموعه شب هاي برره شود. اين مجموعه را بيژن ميرباقري ساخته كه سال گذشته اولين فيلم سينمايي اش با عنوان ما همه خوبيم در جشنواره فيلم فجر حضور داشت. او در اين سريال - شانس زندگي- از بازيگراني همچون مسعود كرامتي، عاطفه رضوي و بهرام ابراهيمي استفاده كرده است و همان طور كه گفتم احتمالا امشب مي توانيد آن را در حوالي ساعت 19:45 از شبكه۳ تماشا كنيد. در ميان برنامه هاي تكراري امروز هم پيشنهاد مي كنم اگر ديشب سينماي ديگر را از دست داديد، امروز در حوالي ساعت 12:45 دوباره اين اشتباه را مرتكب نشويد و از شبكه۲ تماشايش كنيد. ساعت 13:30 هم تكرار قسمت شب گذشته مجموعه گارد ساحلي براي طرفدارانش از شبكه۳ پخش خواهد شد.

امروز
نمايشگاه سالانه طراحي كرج
اولين نمايشگاه سالانه طراحي كرج از سوي اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي كرج از روز گذشته در اين شهر آغاز شد.
اين نمايشگاه به طور همزمان در نگارخانه ساختمان قديم اداره ارشاد، نگارخانه ساختمان جديد و هنرستان هنرهاي زيباي پسران برپاست و تا چهارم اسفند ادامه دارد. علي اكبر شيركوند، رئيس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي كرج، درباره نمايشگاه سالانه طراحي كرج گفته است: اين نمايشگاه با همكاري آموزشگاه هنرهاي تجسمي خانه هنر و آفرينش كرج برگزار شده و هدف از برگزاري آن معرفي توانمندي هاي هنري جوانان كشور است.
حدود 1100 اثر از سراسر كشور به دبيرخانه نمايشگاه ارسال شده كه با نظر هيأت داوران از ميان آنها 360 اثر براي ارائه در اين نمايشگاه انتخاب شده است. ساعت برگزاري نمايشگاه سالانه طراحي كرج 9 صبح تا 18 به جز ايام تعطيل است.

مونولوگ
سينما مثل زندگي
ساجده شريفي
ما فقير بوديم. ما از هميشه فقيرتر بوديم و هيچ يك از فيلم ها تكانمان نمي داد. شب ها باران مي آمد و هيچ يك از روايت ها ما را پياده تا خانه  نمي برد. متن ساده بود و قابل پيش بيني. كم هوش و فقير. حاشيه متن بود كه ما را به سينما مي كشاند. ده روز تمام، يك جشنواره خوب و پر تكان، آرزويي بود كه حالا دارد به حسرت بدل مي شود و چندي ديگر به جاي كمرنگي از يك خاطره نامطلوب.متن، تهي از اتفاق و تكان بود اما حاشيه  ها گاهي قلم را به راندن وامي داشت.
* * *
سؤال كوتاه بود. شما خبرنگار هستيد؟ هاج و واج خيره ماندم به مرد و عجله اي كه ديگر فروكش كرده بود. پاسخ، كوتاه تر. سر تكان دادم كه يعني هان و چرا؟
هوا به تاريكي مي رفت و سردتر مي شد. روبه روي سينما خلوت بود و مرد ژنده پوش، همچنان ايستاده. نه فال حافظي داشت و نه سازي...
جنس دست فروشي اش چه بود؟ هيچ. مرد، ژنده پوش بود اما تميز. موهاي ژل زده  كدر و لباس سراپا سياه؛ سياهي از تكرار روزها به سبزي مي زد و مرد، جوان مي نمود. او پرسيد:
شما، شماره اين كارگردان ها را داريد؟
*تقريباً، مطمئنم كه ديگر براي ديدن فيلم، عجله اي ندارم: شماره كارگردان ها؟ نه. سينما، حوزه من نيست. چرا؟
- مي خواهم توي يك فيلم بازي كنم. مي خواهم بازيگر شوم.
* بازيگر؟ چرا مي خواهي بازيگر شوي؟
- دوست دارم. دوست دارم بازيگر شوم.
* مي  خواهي مشهور شوي؟
- نه. اصلاً از شهرت خوشم نمي آيد. آدم مشهور، تمام زندگي اش مدام زير ذره بين است. اين ديگر زندگي نمي شود.
* پس چرا مي خواهي بازيگر شوي؟
- مي داني سينما مثل زندگي است. دليل نمي خواهد. دوست دارم. همين طور. اصلاً خود تو چرا خبرنگار شدي؟
* خب مي داني من خبرنگار نيستم. عكاسم. يعني براي روزنامه عكس مي گيرم. شايد بشود اسمش را خبرنگار گذاشت.
- كاري ندارم. چرا عكاس خبري شدي؟
* نمي دانم. دوست داشتم. همين طوري.
- مي خواستي اسمت مشهور شود؟
* نه. نمي دانم. شايد. شايد چون عكس مثل زندگي است.
- بي خيال. برو به فيلمت برس. از يكي ديگر شماره مي گيرم.
* * *
انگار راهم را كشيدم آمدم به فيلمم برسم. سالن شلوغ بود و تاريك. از فيلم كمي مي گذشت و لابد من بي خيال شده بودم. اما حاشيه فيلم مرا گرفته بود. متن، خالي است. فيلم ها بي اتفاق مي گذرند. اگر براي يكي شان محكم تر دست مي زنيم به خاطر كمالشان نيست. تعرفه ها آن قدر نسبي درهم مي آميزند كه بين فاسد و افسد يكي را محكم تر تشويق مي كنيم.
* * *
مي گويند ما ايراني ها جماعت حاشيه پردازي هستيم. حاشيه ها از فقر مي آيند، از فقر متن مي آيند. وقتي متن غني باشد؛ حاشيه هايش مربوط تر و پرنشانه تر است اما امان از متن فقير... كه امسال، ده روز جشنواره فجر تجربه اش كرديم. مخبر غيرواقعي، متن فقير، سينماي بي اتفاق، همه چيزهاي متوسط و ما تماشاگران ثابت بي تكان.
وقتي قرار است از شگفتي و خلسه يك كار خوب هاي بكشيم و تمام مسير تا خانه را از فرط تكان ها و اتفاق ها پياده راه بيفتيم و فكر كنيم كه اين سينماست، اين هنر است درست مثل زندگي. هاي امسال من از مرد ژنده پوش تميز بود.اتفاقي كه در حاشيه افتاد. جلوي در سينما صحرا، سينماي رسانه هاي جمعي. ژنده پوشي كه فقط مي دانست دوست دارد بازيگر شود و سينما برايش مثل زندگي بود و از شهرت خوشش نمي آمد.سينما مثل زندگي است. خود زندگي نيست. فيلم ها يا اصلاً خود زندگي بودند يا اصلاً حتي شبيه زندگي نبودند. سينما هنر است. هنر قرار است مثل زندگي در زندگي واقعي ما حضور داشته باشد و از فرط شباهت و روايت متفاوت به هيجانمان وادارد. جشنواره امسال مثل زندگي نبود و مرد ژنده پوش تميز كه در حاشيه سينما صحرا دوست داشت بازيگر شود؛ اين را خوب مي دانست.

درشهر
در نگارخانه ملي
تازه ترين مجموعه آثار خط معلي حميد عجمي با عنوان تجلي بسم الله در موسسه فرهنگي هنري صبا به نمايش گذاشته مي شود. مجموعه اي از جديدترين آثار خط حميد عجمي هنرمند خوشنويس معاصر در نمايشگاه بام بهشت به معرض نمايش عموم گذاشته مي شود.

تهرانشهر
ايرانشهر
دخل و خرج
زيبـاشـهر
عكاس خانه
علمي
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  دخل و خرج  |  زيبـاشـهر  |  عكاس خانه  |  علمي  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |