چهارشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۸۴ - - ۳۹۲۲
وقتي نقاشي به منطقه اي شور و شوق مي بخشد
ماموريت يك هنرمند
001530.jpg
ترجمه: سهيلا عباسلو
در محله لندي ، واقع در اوبرويليه و در كنار كافه آلبينه ، ظاهراً هيچ تغييري صورت نگرفته است. سه پسربچه روي زمين باير و در ميان دو وانت فرسوده مي دوند و بازي مي كنند. گل و لاي و جاي لاستيك ماشين ها، آخرين بقاياي چمن ها را از بين برده است. اما كمي آن طرف تر، حدود 10 جوان مراقب ديواري هستند كه تازه رنگ شده است. روبه روي آنها نيز نقاشي ديواري بزرگي است كه مجموعه اي از نقاشان جوان ترسيم كرده اند. عظمت اين اثر در همان نگاه اول نشان مي دهد كه اين تجربه، بزرگترين اثر هنري عمومي واقع در فضاي باز جهان در سال هاي اخير است.
كمي به عقب برمي گرديم. به روزهاي 19 آوريل تا 14ژوئن سال 2004 كه توماس هيرشهورن، نقاش سوئيسي، گالري هاي نيويورك و نمايشگاه هاي اروپايي را رها كرد تا در سن دوني واقع در حومه پاريس، موزه موقتي آلبينه را برپا كند. او براي اين كه نمايشگاه هفتگي اش را به راه بيندازد در آپارتماني نه چندان مناسب در منطقه اي كه امروز به خاطر شورش هاي جوانانش شهره خاص و عام است ساكن شد و آثار 8 نفر از نقاشان بزرگ قرن بيستم يعني بويس، دالي، دوشان، لوكوربوزيه، لژه، مالويچ، موندرين و وارهول را به منطقه آورد.
هيچ كدام از اين آثار كپي نبودند، بلكه موزه ملي هنرهاي معاصر (مركز ژرژ پومپيدو) و سرمايه هاي ملي هنر معاصر، اصل آثار را در اختيار او گذاشته بودند. يك كتابخانه، يك سالن براي كارگاه و يك كافه موقت نيز به سالن نمايش او اضافه شدند. بچه هاي شهرك نيز در نقش آماتور ظاهر شدند. كارشناساني دعوت شده بودند و به معرفي هنرمنداني كه آثارشان عرضه شده بود مي پرداختند. شخصيت هايي از جمله كاميل  لوران، تيفاني سامويو و ليلا شهيد نيز حاضر شدند تا جلسات بحث مختلفي ترتيب دهند.
طي 8 هفته، ساكنان 111 خانه مسكوني اين منطقه خود را غرق در جهان هنر يافتند، چرا كه نه تنها تماشاگر بودند بلكه خود نيز تبديل به گردانندگان كار شده بودند. ساخت موزه، حمل ونقل، آويزان كردن تابلوها و... بر عهده جوانان منطقه گذاشته شده بود؛ جواناني كه پيشاپيش در بوبورگ يا بينال هنر معاصر ليون آموزش ديده بودند. نوجوانان در كارگاه هاي آموزشي و كودكان در زمينه آبستره و تغيير آثار شانس خود را امتحان مي كردند و بزرگترها تاريخ هنر و ساير فعاليت هاي فرهنگي را ترجيح مي دادند. اين در حالي بود كه مادران در كافه هاي موقت غذا و نوشيدني آماده مي كردند.
توماس هيرشهورن اين كار را تاثيرگذاري بر ديگران مي داند. او كه در سطح بين المللي هنرمند مطرحي به شمار مي رود تنها در روياي هنر است و اعتقاد دارد كه هنر بيش از هر چيز مي تواند فضايي در درون افراد را به خود اختصاص دهد. او مي گويد: حرف زدن از هنر به مراتب آسان تر از هر كار ديگري است. هنرمند بودن به جاي پرداختن به شغلي اجتماعي، به من امكان داده كه به تمام جهان بپردازم. هنر معناي سياسي نيز دارد چون تنها چيزي است كه ظرفيت تغيير واقعيات را دارد .
كمتر از دو سال ازتاسيس نمايشگاه هيرشهورن مي گذرد و اثري مربوط به آن و همچنين فيلم مستندي به نام روزهاي آرام در موزه موقتي آلبينه (اثر كورالي سوراد) ساخته شده است. آيا اين كار هيرشهورن تاثيري هم داشت؟ طي اين 8 هفته در نگاه مردم، احساس آنها يا زندگي شان چه تغييري به وجود آمده است؟
سوري ديارا سوبا جواني است كه معتقد است كار هيرشهورن همه چيز را تغيير داده است او كه دو سال پيش بيكار بود مي گويد: زماني كه توماس هيرشهورن طرح خود را ارائه داد از خود مي پرسيدم اين ديگر چه كلكي است؟ هدف واقعي او چيست؟ فردي با اين وجهه اجتماعي با افرادي مثل ما چه كار دارد؟ دو هفته دوره آموزشي در بينال ليون، سوري را متحول كرد: من وسط يك تيم حرفه اي بودم. مردم به من اعتقاد داشتند. رئيس به ما دستور نمي داد بلكه فقط كارش آموزش واقعي بود . براي سوري اين 8 هفته مثل يك روياي واقعي بود: ما تنها براي رسيدن به نتيجه كار مبارزه مي كرديم و مردم همه محترم شمرده مي شدند. نه پير، نه جوان، نه سفيد و نه سياه.
فقط انسان، انسان و حس هنري و انسجام و همبستگي ميان انسان ها. ما فقط به دنبال اين واقعيات و درك آنها بوديم .
اين 8 هفته اي كه مثل باد سپري شد او را به مركز پومپيدو هدايت كرد. او آموزش هنر را ادامه داده و طي اين مدت مونتاژ عكس، هنرهاي گرافيكي و معماري را تا حدودي فراگرفته است: ياد گرفته ام كه مي توان به خوبي كار كرد و بعد سربلند از انجام كار درست، به خانه بازگشت. ذهنيت من كاملاً تغيير كرده است. پيش از اين هرگز اعتماد به نفس نداشتم و بدبين بودم، اما حالا مي دانم كه همه چيز بهتر مي شود. حتي در مورد مسائل قوي و ريشه اي هم مي توان از ديگران درس گرفت و به آنها درس داد. من وارد دنياي عجيب هنر شده ام .
سوري تنها موردي نيست كه هنر زندگي اش را تغيير داده است. حدود 12 جوان ديگر نيز همانند او توانسته اند در اين زمينه پيشرفت كنند.
شك تاوارس خجالتي، هميشه در مدرسه گوشه اي مي نشست و نقاشي مي كرد. پس از مدرسه نيز براي خود و ديگران نقاشي مي كرد. زماني كه ماجراي موزه موقت شروع شد او خود را موظف به كمك مي دانست: توماس دنبال كسي بود كه نقاشي بداند و در اين محله من تنها كسي بودم كه از عهده اين كار برمي آمد . كار 4 نقاشي ديواري موزه به او سپرده شد. از آنجايي كه ديگران به خاطر مشاركت در ساخت نمايشگاه پول مي گرفتند شك نيز به خاطر نقاشي اش دستمزد گرفت. اين مسأله او را به شدت متحول كرد: يعني مي توانم با كاري كه دوست دارم امرار معاش كنم؟ هميشه فكر مي كردم هنر براي ثروتمندان است اما حالا... حالا شك دستيار هيرشهورن شده است. او يك سال به طور تمام وقت با او بود و حالا تنها تعطيلات خود را صرف اين كار مي كند تا وقت اصلي اش را در دوره هاي آمادگي مدرسه هنرهاي زيباي روي مالمزون بگذراند و بتواند در كنكور دانشكده هنرهاي زبياي پاريس شركت كند. او مي گويد: مي خواهم زندگي ام را بسازم. حرف هاي زيادي براي گفتن دارم. به هر حال ياد گرفته ام كه براي حرف زدن مي توان از راه هايي غير از سوزاندن ماشين ها استفاده كرد .
هنر راهي است براي نشان دادن اعتراض، براي بيداري، تبادل نظر، نزديكي و حتي جان دادن به محله اي خاموش.هر كس به نوبه خود از هنر موزه موقتي هيرشهورن بهره اي گرفته است. علي 25 ساله دست كم ترسش از نمايشگاه ريخته است. او كه هميشه مجبور بود در سكوت از موزه لوور ديدن كند و آنجا را دوست نداشت حالا هيجان هنر را درك كرده و علاقه مند به مراكز هنري شده است. ژوئنائل فلورس، مسئول خانه جوانان رزا لوگزامبورگ مي گويد: بيكاري و فقر با اين موزه موقتي از بين نرفته اما نگاه جوانان به هنر تغيير كرده است. محله حتي توانسته نگاه هاي بيروني را نيز متوجه خود كند. مسئولان تصميم گرفته اند براي ساكنان اين منطقه پارك و مراكز تفريحي بسازند و ساختمان هاي قديمي را بازسازي كنند. واقعاً موزه توانسته چنين امري را ميسر كند .
هنرمند سوئيسي در يادداشت هاي خود در فوريه سال 2003 از ماموريتي ويژه حرف زده بود؛ ماموريتي اساسي كه البته ميهن پرستانه و ملي گرايانه نيست، بلكه ماموريتي براي تغيير انسان هاست. هم اكنون حومه فرانسه همچنان با مشكلات متعدد دست و پنجه نرم مي كند، اما اگر خوشبينانه به ماجرا نگاه كنيم مي بينيم چند نفري هستند كه پيام توماس هيرشهورن را شنيده اند و هنر وجودشان را دستخوش تحولات عظيمي كرده است.

بازگشت به نقطه صفر
001533.jpg
جواد جاويد- نورا سوا ابو پس از 16 سال نظافت منزل ديگران و انجام مشاغل پستي همچون پخش غيرقانوني مشروبات الكلي در خارطوم - پايتخت سودان- اينك در حال بازآموزي كشاورزي و مزرعه داري است.
او 18 ماه پيش، پس از امضاء قرارداد پايان جنگ هاي 21 ساله داخلي به آباركو روستايي در جنوب سودان بازگشت. روستايي كه نورا همسرش را در آنجا و طي همين جنگ ها از دست داد.
او براي رسيدن به اين روستا، با 5 فرزند از 9 فرزندش ماهها را در اتوبوس ها و گهگاه با پاي پياده در جاده ها گذراند، اما هنگامي كه به مقصد رسيد تعداد فرزنداني كه نورا سرپرستي آنان را برعهده داشت 6 نفر بودند: حوالي ظهر بود و ما روبه سوي جنوب در حال حركت بوديم كه با مهاجمان برخورد كرديم. ما شنيده بوديم كه آنها به جنوبي ها حمله كرده اند. وقتي خود را پنهان كرديم صداي كودكي را شنيدم كه گريه مي كرد.
پسر بچه اي تنها در ميان چمنزار رها شده بود. نورا اين كودك را در آغوش گرفت و به او شير داد. او ديگر فرزند نورا شده بود و نورا او را ساعت يك ، زماني كه او را يافته بود صدا مي كرد.
آينده نامطمئن
اوائل ماه جاري سودان پنجاهمين سالگرد استقلال خود را جشن گرفت اما درگيري ها و مناقشات داخلي هيچ گاه از اين كشور دور نبوده اند.
گرچه جنگ بين شمالي ها و جنوبي ها به پايان رسيده است، سازمانهاي امدادرساني پيش بيني مي كنند 6 ميليون نفر در اين كشور نياز فوري به غذا دارند و به اين ترتيب بيشترين ميزان گرسنگان جهان در اين كشور زندگي مي كنند. علاوه بر نياز شديد به غذا، هنوز خشونت ها در اين كشور رواج دارد. شايد نورا و ساعت يك بهتر از هر كس ديگري با اين خشونت آشنا باشند. از زمان پيدا كردن كودك مدام به دنبال پدر و مادر او گشته ام. اما هيچ كس نمي داند آنها كيستند. شايد توسط شمالي ها كشته شده اند.
ساعت يك كه اكنون سه ساله است هنوز آثاري از آنچه بر سرش آمده است با خود دارد. او بدون اين كه حرفي بزند، فقط به نورا مي چسبد و حتي هنوز چيزي از آنچه كه بر سرش آمده است به نورا هم نگفته است. اما نورا از او همچون فرزند خود مراقبت مي كند: من مراقب او خواهم بود. در اين كشور ما مراقب يكديگر هستيم. خانه اي كه نورا، ساعت يك و پنج فرزند ديگر اين خانواده در آن زندگي مي كنند يكي از 154 كلبه گلي اي است كه در اطراف يك پمپ آب براي بازگشتگان ساخته شده است.
توزيع ابزارآلات
چالش  سازمانهاي امدادي و دولت نوبنياد جنوب در حال حاضر اين است كه اجازه ندهند بازگشتگان به راحتي به دو ميليون نفري كه عملاً  سازمانهاي بزرگ بين المللي غذاي آنان را تهيه مي كنند اضافه شوند.
به بازگشتگان وسائل دستي كشاورزي و بذر داده شد اما هيچ برداشتي حاصل نشد. بيشتر آنها نمي دانند چگونه بايد كشاورزي كنند و بارش فصل زراعي سال گذشته زودتر از هميشه پايان يافت.
توبياس اوگادا از برنامه جهاني غذاي سازمان ملل مي گويد: آنها قادرند در زماني طولاني با دريافت كمك دوباره در سرزمين هايشان مستقر شوند و احتمالاً  خودشان نيازهاي غذايي خود را برطرف كنند. اما هيچ كس نمي تواند بگويد اين امر قطعاً  كي اتفاق خواهد افتاد.
خشونت، ناامني و جابه جايي جمعيت عواملي نيستند كه مردم را به كشاورزي ترغيب كنند.
نزديك ترين شهر در اين منطقه رومبك است. شهري خشك و غبارآلود كه تا سال گذشته پايتخت شورشيان بوده است. جمعيت امدادرسان هايي كه به تازگي به منطقه رسيده اند در لوكس ترين منزل گاه هاي منطقه و در نزديكي همان كلبه هاي گلي اطراف پمپ آب زندگي مي كنند.قطع بارش باران به نظر مشكل اصلي نورا و همسايگان او در منطقه مي رسد اما، مشكل اصلي چيز ديگري است.
گاو آهن ها
كشاورزي در جنوب سودان، يكي از ابتدايي ترين انواع آن در جهان به شمار مي رود. ميادين مين قسمت وسيعي از اين منطقه را پوشانده اند و زمين هاي مناسب كشاورزي درصد كمي از منطقه را به خود اختصاص مي دهند و پيشرفته ترين ابزار آلات كشاورزي كه در منطقه ديده مي شود وسيله اي بسيار ابتدايي به نام مادولا است.يكي از مسئولان دولتي جنوب مي گويد: ما در حال هدايت رقابتي توسعه اي هستيم. در مرحله اول مي خواهيم كشاورزان را ترغيب كنيم از گاوآهن هاي مدرن استفاده كنند تا به پيشرفتي در كشاورزي برسيم.
اين گام اول در قرن بيست و يكم كمي مضحك و سخت به نظر مي رسد اما به هر حال بايد از جايي شروع كرد. اولين فايده استفاده از اين ابزار آلات پيشرفته  اين است كه مي توان مناطق بيشتري را براي كشاورزي آماده كرد. در گام بعدي اگر اين كشاورزان محصولاتي بيش از نياز روزانه خود برداشت كنند، ديگر چشم به آسمان نگران بارش باران نخواهند بود.با اين حال جنوب سودان به عنوان يكي از فقيرترين مناطق دنيا، با استانداردهاي زندگي فاصله بسيار زيادي دارد. اما اين فاصله ها باعث نشده اند نورا را از كاري كه كرده است پشيمان كنند. او مي گويد: واقعاً  خوب است كه برگشته ايم.
بايد منتظر ماند و ديد آيا شرايط سخت، اين خوش بيني را تغيير خواهند داد يا نه؟

پيشخوان
001527.jpg
واشنگتن تايمز
روزنامه واشنگتن تايمز انتخاب ابراهيم الجعفري از سوي ائتلاف احزاب شيعه عراقي براي عهده دار شدن سمت رياست دولت را براي عنوان خبر اول خود برگزيد. در مرحله بعدي، پارلمان عراق بايد براي رأي اعتماد به او (ابراهيم جعفري) رأي گيري كند.از زمان سقوط صدام حسين - رئيس جمهور سابق عراق - اين اولين دولت عراقي خواهد بود كه براي يك دوره كامل، اداره امور كشور را در دست خواهد گرفت.در همين چارچوب جبهه هماهنگي اهل سنت اعلام كرد با ابراهيم الجعفري تا زمان خاتمه دادن به اشغال عراق همكاري خواهد كرد.
001524.jpg
لاخورنادا
روزنامه لاخورنادا چاپ مكزيك مراسم تشييع جنازه خوان سوريانو- نقاش و مجسمه ساز مكزيكي- را براي موضوع عكس اول خود برگزيده است.اين هنرمند مكزيكي از اعضاي مدرسه نهضت فرهنگي بود.از جمله دوستان و همعصران وي نيز مي توان به اكتاويو پاز اشاره كرد.طي مراسم تشييع جنازه خوان سوريانو كه در كاخ هنرهاي زيباي مكزيك برگزار شد، دوستان و علاقه مندان به آثار وي حضور يافتند.در اين مراسم آثاري از موسيقي عصر باروك و به ويژه آثار آهنگسازاني نظير باخ و موتزارت نواخته شد.
001536.jpg
سان
روزنامه آمريكايي سان در گزارشي اظهارات جنجال برانگيز مايكل براون رئيس سابق آژانس فدرال مديريت اضطراري آمريكا را منعكس كرده است. براون كه از سوي برخي مقامات دولتي آمريكا متهم به سوء مديريت است به تازگي اعلام كرده است كه يك روز پيش از وقوع فاجعه توفان كاترينا، مشاوران ارشد رئيس جمهور و مقامات ارشد كاخ سفيد را در جريان خطري كه منطقه را تهديد مي كند گذاشته است اما آنان به اين مسئله اهميتي نداده اند.براثر اين توفان بيش از 1300 نفر جان خود را از دست دادند و صدها هزار تن بي  خانمان شدند.
001539.jpg
چايناديلي
روزنامه چايناديلي در گزارش اول خود تهديد هاي بهداشتي ناشي از گسترش آنفلوآنزاي مرغي در چين را مورد بررسي قرار داده است. اين روزنامه به نقل از وزير بهداشت چين ميزان مرگ و مير ناشي از اين بيماري در چين را بسيار بالا و نگران كننده اعلام كرده است. در چين تا به حال 11 نفر به اين بيماري مبتلا شده و 7 نفر از آنها جان خود را از دست داده اند. اين ميزان از ميانگين تلفات جهاني (50 درصد) بالاتر است و بنابه گفته مقامات شرايط بد بهداشتي عامل اصلي آن است.

شهرهاي جهان
كيپ تاون - آفريقاي شمالي
كيارش طهماسبي-كيپ تاون كهن ترين و سومين شهر پرجمعيت آفريقاي جنوبي است.
قدمت اين شهر كه در گويش محلي آفريقايي به آن كاپستاد مي گويند، سبب شده تا آن را مادر شهرها نيز بنامند.
اين شهر هم مركز قانونگذاري آفريقاي جنوبي و هم پايتخت استان كيپ غربي محسوب مي شود. بندرگاه طبيعي كيپ تاون نيزشهرت زيادي براي اين شهر به همراه آورده است.كيپ تاون در نزديكي دماغه اميدنيك واقع شده است.
اين شهر همچنين يكي از بزرگترين مراكز تجاري آفريقاي جنوبي محسوب مي شود.
اين بندرگاه از آنجايي كه در جنوب غربي قاره آفريقا واقع شده از جمله مهمترين پايگاه هاي تجارت آفريقاي جنوبي با ساير كشورها و قاره ها به حساب مي آيد.اين شهر همچنين مركز گردشگري آفريقاي جنوبي است و در مقايسه با ساير شهرهاي آفريقاي جنوبي گردشگران بيشتري از آن ديدن مي كنند.
تاريخ
مدت ها پيش از آنكه هلندي ها يكي از انبارهاي تأمين آذوقه شركت هند شرقي را در سال 1652 در كيپ تاون احداث كنند، قبايل سان و خوسيان مشتركاً در اين منطقه به همزيستي مسالمت آميزي پرداختند.
پس از ورود هلندي ها به منطقه، بوميان از همكاري با آنان سر باز زدند، در نتيجه اين استعمارگران اروپايي وارد كردن برده به منظور پيشبرد امور كمپاني هند شرقي را سرلوحه اقدامات خويش قرار دادند.
هلندي ها اين بردگان را از ماداگاسكار، هند، سيلان و مالايا وارد مي كردند.
اين بردگان بيشتر براي جبران كمبود نيروي كار در مستعمره به كار گرفته مي شدند. كمبود زن ميان قبيله بومي خوسيان سبب شد تا ازدواج هايي ميان آنها و زنان برده صورت گيرد و ثمره ازدواج بوميان با بردگان سياه را مي توان در جمعيت رنگين پوستي كه امروزه ساكنان اصلي كيپ را تشكيل مي دهند، مشاهده كرد.البته اين مسئله مي تواند بازگو كننده اين پرسش تاريخي باشد كه چرا اكثر جمعيت كيپ تاون را مالايي ها تشكيل مي دهند.
طي 150 سال حاكميت استعمارگران هلندي بر شهر ، بندرگاه كيپ تاون به توقفگاهي عمده براي دريانورداني كه از مقصد اروپا به مبدا شرق و بالعكس طي طريق مي كردند، بدل شد. شركت هند شرقي در آخرين سال هاي قرن هجدهم با وضعيت مالي وخيمي روبه رو شد در نتيجه پايگاه هلندي ها در كيپ تاون تضعيف شد و انگليسي ها نيز فرصت را مغتنم شمرده و طرح هايي را براي حمله به اين شهر در نظر گرفتند. در سال 1814 و پس از شكست هلندي ها در نبرد با استعمارگران بريتانيايي اداره كيپ تاون به نيروهاي بريتانيايي واگذار شد. در نتيجه وقوع اين واقعه تاريخي برده داري در منطقه لغو شد و تمامي بردگان در سال 1833 از قيد بردگي اربابانشان آزاد شدند.
اكتشاف و استخراج الماس در منطقه ترانسوال واقع در آفريقاي جنوبي در دهه هاي 70 و۸۰ ميلادي تغييرات سريعي را در پي آورد. كيپ تاون ديگر بزرگترين شهر آفريقايي نبود، اما بندرگاه اين شهر، پايگاه بزرگ صادرات الماس محسوب مي شد. اين ماده غني معدني زمينه ساز تأسيس صنايع و تغييرات اجتماعي گسترده اي در آفريقاي جنوبي شد.
پس از شيوع بيماري طاعون، آفريقايي ها به دو نقطه دور افتاده از شهر منتقل شدند؛ يكي از اين مناطق در نزديكي بندرگاه قرار داشت و منطقه اي ديگر در شش كيلومتري شهر واقع شده بود، اين اولين باري بود كه استعمارگران به اين وضوح سياست هاي نژادپرستان را در شهر پياده مي كردند. مسائل تفكيك نژاد و آپارتايد به ساخت شهرك هاي ويژه در كيپ تاون انجاميد،  در سال ۱۹۴۸ حزب ملي پس از پيروزي در انتخابات، سياست هاي نژادپرستانه را در منطقه تقويت كرد. در مراحل بعدي و با استناد به رأي دادگاه هاي تشريفاتي حق راي محدود سياهان نيز از آنان گرفته شده و ديواره تاريكي از آپارتايد در كيپ تاون برپا شد.
در آخرين اقدام جنايتكارانه،  دولت نژادپرست آفريقاي جنوبي 70 هزار نفر از سياهان نگون بخت را پس از اخراج از خانه هايشان قتل عام كرد. دولتمردان نژادپرست آفريقاي جنوبي حتي با اين اقدام وحشيانه نيز نتوانستند شهرك هاي سياه پوستان در كيپ تاون را تخريب كنند.اين وضعيت تا زمان الغاي قوانين نژادپرستانه در آفريقاي جنوبي ادامه داشت.
نلسون ماندلا، رئيس جمهور سابق آفريقاي جنوبي و قهرمان مبارزه عليه آپارتايد تنها چند ساعت پس از آزادي از زندان،  اولين سخنراني خود را از بالكن شهرداري كيپ تاون خطاب به مردم اين شهر ايراد كرد. او طي اين سخنراني نمادين، پايان دوران قديم و آغاز عصر جديد برابري نژادي در آفريقا را اعلام كرد.
نظام اداري
شوراي شهر كيپ تاون 200 عضو دارد. اعضاي اين شورا در قبال اقدامات خويش به شوراي اجرايي 28 نفره پاسخگو هستند. رياست شوراي اخير را نيز يك مدير و يك شهردار اجرايي به عهده دارند.
شهردار كنوني شهر نومايندا امفكتو است، او اولين شهردار سياه پوست زن شهر محسوب مي شود.
جمعيت شناسي
براساس آمار منتشره در سال 2001، كيپ تاون 2893251 نفر جمعيت دارد و 759767 خانوار ساكن اين شهر هستند. تراكم جمعيت در كيپ تاون نيز 1/158 نفر در هر كيلومتر مربع است.31/68 درصد از جمعيت شهر را آفريقايي هاي سياه پوست، 48/13 درصد را رنگين پوستان، 43/1 درصد را آسيايي ها و سرخپوست ها و 75/18 درصد را سفيدپوستان تشكيل مي دهند.

جهانشهر
ايرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
درمانگاه
زيبـاشـهر
عكاس خانه
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  عكاس خانه  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |