يكشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۴ - - ۳۹۳۱
جستجوي يك نام ميان اسناد تاريخي
اين خليج هميشه فارس بوده است
002004.jpg
عكس: گلناز بهشتي
سيد محمدرضا فهميزي
در آخرين نشست شوراي همكاري خليج فارس كه 28 آذرماه گذشته در ابوظبي برگزار شد، امارات متحده عربي بار ديگر ادعاهاي خود را نسبت به جزاير سه گانه  ايراني خليج فارس، تنب بزرگ، تنب كوچك و ابوموسي مطرح كرد و خواستار ارجاع اين پرونده به دادگاهي بين المللي شد.
به اين انگيزه نگاهي داريم به تاريخچه اين جزاير و دلايل گوناگون تعلق آنها به ايران.
خليج فارس از روزگاران بسيار قديم مورد توجه اقوام متمدني همچون: سومري ها، اكدي ها، آشوري ها، ايلامي ها، بابلي ها و ايراني ها قرار گرفته است و از حدود 400 سال پيش نيز بسياري از قدرت هاي بزرگ مانند: پرتغالي ها، هلندي ها، انگليسي ها، فرانسوي ها، آلماني ها، روس ها و آمريكايي ها آرزوي سلطه برآن را داشته اند به نحوي كه آيزنهاور رئيس جمهوري آمريكا در سال 1951 معتقد بود كه خليج فارس از نظر استراتژيك مهم ترين منطقه در جهان است يا ديويد نيوسام معاون سياسي پيشين وزارت خارجه آمريكا در يكي از مصاحبه هاي مطبوعاتي خود گفته بود كه اگر جهان را دايره اي فرض كنيم، مركز آن خليج فارس است. همچنين يكي از كارگزاران سلطه دريايي غرب در سده شانزدهم اظهار داشته بود كه با تسلط بر سه تنگه استراتژيك هرمز، مالاكا و عدن مي توان بر دنيا حكومت كرد.
پس بدون ترديد خليج فارس در طول تاريخ يكي از مهم ترين و حساس ترين مناطق جهاني از نظر ژئوپليتيكي و ژئواستراتژيكي بوده است كه برخي از دلايل آن مي تواند چنين باشد:
۱ - در بازرگاني دريايي جهاني اهميت زيادي داشته چون آسيا را به اروپا و آفريقا متصل مي كرده است.
۲ - بزرگترين و مهم ترين انبار انرژي دنياست. در اين زمينه اكبر تركان (معاون برنامه ريزي وزارت نفت) در مصاحبه اي با ايسنا گفته است: 700 ميليارد بشكه نفت خام از مجموع 1000 ميليارد بشكه نفت خام قابل استعمال دنيا در 5 كشور ايران، عربستان،  عراق، امارات و كويت وجود دارد. تقاضاي فعلي جهان براي نفت در حدود 80 ميليون بشكه در روز است كه براساس پيش بيني ها تا 20 سال آينده به روزانه 120 ميليون بشكه افزايش خواهد يافت و تأمين آن به عهده كشورهايي است كه ظرفيت ذخيره دارند. كشورهايي مثل روسيه و آمريكا ظرفيت ذخيره نفت ندارند و تا 20 سال آينده انگليس، نروژ و برخي از اعضاي اوپك هم از جرگه توليدكنندگان خارج خواهند شد. در نتيجه اداره انرژي جهان در 20 سال آينده به عهده 5 كشور منطقه خليج فارس خواهد بود(روزنامه همشهري 31/5/83 صفحه۴).
۳ - نفت و گاز ارزانترين و مهم ترين منبع انرژي براي كشورهاي در حال توسعه است.
۴ - جايگزين ساختن نفت و گاز با ديگر منابع انرژي مثل زمين، خورشيد، دريا و هيدروژن براي غرب بسيار دشوار است. اگرچه فناوري، توليد انرژي از منابع جايگزين نظير سنگ نفت، گدازش ذغال يا تبديل آن به مايع، تبديل ذغال به گاز، انرژي اتمي و ... را ممكن مي سازد، اما هنوز مشكلات متعدد و فراوان فني، تداركاتي، قانوني، اقتصادي و زيست محيطي براي اين كار وجود دارند ضمن اينكه برخي از اين منابع در اروپاي غربي و به ويژه ژاپن كميابند.
۵ - فرآورده هاي صنعتي توليدي از نفت سريعاً در حال گسترش است. در حال حاضر بيش از يكصد هزار نوع محصول صنعتي گوناگون، از كودهاي شيميايي گرفته تا مواد ساختماني و خاويار مصنوعي و ديگر انواع مواد خوراكي از نفت توليد مي شود.
۶ - بنا به گفته لوئيس وپكس زمين شناس شركت استاندارد اويل نيوجرسي، در خليج فارس 40 هزار مايل مربع منطقه زيردريايي بسيار غني نفتي و 21 درصد زمين هاي زيردريايي غني دنيا وجود دارد.
۷ - برخي از معادن كرانه هاي خليج فارس و فلات قاره و جزاير عبارتند از خاك سرخ، نمك، سنگ شيشه، گوگرد، زرنيخ، سرب، مس، آهن، قلع، كلر،  منگنز، زاج، جيوه و كروميت. ماهي، مرواريد و مرجان نيز منابع ثروت ديگري در خليج فارس هستند.
۸ - تنگه هرمز مهم ترين گذرگاه نفتي جهان است چون در صورت قطع صدور نفت ايران از اين راه حتي براي مدتي كوتاه- حيات اقتصادي كشورهاي صنعتي و همچنين صادركنندگان حاشيه خليج فارس به خطر مي افتد.
۹ - خليج فارس ارتباط ايران را با درياي آزاد و تمامي بنادر كوچك و بزرگ دنيا فراهم مي كند در نتيجه چه از نظر صادرات به ويژه نفت- و چه از نظر واردات اهميت بسيار زيادي در حيات اقتصادي كشورمان دارد.
۱۰ - با توجه به درآمد بالاي نفتي كشورهاي منطقه، بازار مصرف بسيار پرسودي براي كالاهاي كشورهاي عمده صنعتي به ويژه اسلحه است.
دلايل تعلق خليج فارس به ايران
۱ - از نظر تاريخي صرفنظر از اسناد و مداركي كه درباره پيشينه تاريخي نام خليج فارس وجود دارد، اظهار  نظرهاي متعددي نيز در اين خصوص ديده شده است. از جمله جغرافيدانان و تاريخ نگاران عرب صدر اسلام مثل طبري، مسعودي و يعقوبي معتقدند كليه نواحي خليج فارس در دوره هاي پيش از اسلام به ايران تعلق داشته است.
۲ - زماني كه در سال 1840 حاج ميرزا آغاسي صدر  اعظم ايران رسماً مالكيت كشورمان بر كليه جزاير خليج فارس را اعلام نمود، بريتانيا يا هر حكومت ديگري در آن هنگام و يا پس از آن رسماً مخالفتي نكردند.
۳ - تعداد زيادي از نقشه هاي انگليسي، فرانسوي، شوروي و ... از سده هجدهم يا حتي برخي نقشه هاي قديمي تر پيش از آن، تعلق بيشتر جزيره هاي خليج فارس را به ايران اثبات مي كند.
۴ - از زمان امپراتوري عيلاميان (هزاره دوم پيش از ميلاد تا 645 پيش از ميلاد) تاكنون غالب جزاير خليج فارس بخش جدايي ناپذير سرزمين ايران بوده است. ضمن اينكه پيشينه تشكيل رسمي هيچكدام از كشورهاي عربي حوزه خليج فارس به 100 سال هم نمي رسد. قديمي ترين كشور در ميان آنها عراق است كه سال 1924 پس از فروپاشي امپراتوري عثماني از سه پاشاليك (استانداري) بصره، بغداد و سليمانيه زيرنفوذ بريتانيا تشكيل شد. جديدترين هم امارات و قطر هستند كه در سال 1971 به فاصله اندكي وجودشان رسميت يافت.
۵ - مطابق يكي از مفاد عهدنامه مجمل يا قرارداد جونز كه در 19 مارس (1224 قمري) در تهران به امضا رسيد، دولت انگليس حاكميت ايران را بر خليج فارس به رسميت شناخت و متعهد شد هرگاه دولت ايران در اين منطقه نياز به كمك داشته باشد ناوگان خود را در اختيارش بگذارد و كشتي هاي مزبور تنها از نقاطي كه دولت ايران اجازه مي دهد، حق عبور داشته باشند.
۶ - اما از نظر حقوقي،  سبق تصرف و تملك و استيلاي يد بر اشياء و مملكات، خود دليل بر مالكيت تصاحب بر آنهاست. در واقع همان گونه كه در ادعاهاي بين اشخاص سبق تصرف و تملك و حريم و حق ارتفاق مشترك ساكنان در طول مسير رودخانه ها و ... مرعي مي شود، در خصوص مالكيت و يا حاكميت و انتفاع از آبراه هاي طبيعي و مصنوع و رودخانه ها و درياها نيز اهالي يك سرزمين، شبيه به حق افراد، حقوقي دارند كه اعمال اجراي آن را به هيأت حاكمه و دولت خود محول داشته اند و دولت مانند وكيلي در اعمال حق آنان قيام و اقدام مي كند.
۷ - بر طبق قانون تعيين حدود آب هاي ساحلي و منطقه نظارت (مصوب 24 تير 1313) حدود حاكميت ايران در درياي سرزميني به وسعت 6 مايل دريايي (هر مايل دريايي برابر 1852 متر) معين گرديد و 6 مايل ديگر نيز براي اجراي بعضي قوانين و قراردادهاي مربوط به امنيت و دفاع مملكت و يا تأمين عبور و مرور دريايي منطقه نظارت منظور شد. بعداً بر طبق قانون اصلاحي (مصوب 22/1/38) مبناي ترسيم عرض درياي سرزميني و منطقه نظارت دولت ايران در خليج فارس و درياي عمان هر يك به ميزان 12 مايل دريايي تعيين شد. بدين ترتيب در حال حاضر 17 جزيره از جزاير متعدد خليج فارس در حاكميت ايران هستند كه به ترتيب از تنگه هرمز به سوي منتهي اليه شمالي خليج فارس عبارتند از: هرمز، لارك، لاوان، قشم، هنگام، تنب بزرگ،  تنب كوچك، ابوموسي، فارور، بني فارور، سري (سيري)،  كيش، شيتوار، هندورابي، خارك، خارگو و فارسي.
تاريخچه حضور اعراب  در خليج فارس
برخي فرضيه هاي اسطوره اي، اصل مردم خليج فارس را به آميزه اي از سه شاخه انسان عصر كهن در كرانه هاي اين دريا در هزاره دهم پيش از ميلاد نسبت مي دهند كه عبارت بودند از:
۱ - دراويديان كرانه هاي مكران كه در فاتحان بلوچ آن سامان جذب شدند. 2- سامي نژادان شبه جزيره عربستان كه حامي نژادان آفريقايي يا سياهان بومي را در خود جذب كردند. 3- ايلاميان جنوب باختري ايران.
مورخان باستان نخستين ساكنان بخش هاي جنوبي خليج فارس را گروه هايي از سياهان يا مغولاني كه در سده هاي بعد به فرمان عرب ها درآمدند، دانسته اند. اما از نظر تاريخي، نشانه اي كه حاكي از سكونت عمده عرب ها در كرانه هاي جنوبي خليج فارس در دوران پيش از ميلاد باشد، در دست نيست. تمامي اين منطقه جناح جنوبي امپراتوري هاي گوناگون ايران پيش از اسلام بوده است و ساكنان ايراني الاصل هنوز در بخش هايي از كرانه هاي جنوبي به ويژه در شمال شبه جزيره مسندم (ابتداي سرزمين عمان از سمت ايران) و در مناطق بحرين و حسا وجود دارند. هنگامي هم كه داريوش هخامنشي به مصر رفت تا آنجا را تصرف كند و دستور حفر كانالي براي اتصال درياي سرخ به رود نيل را داد، هيچ نشاني از ساكنان عرب در بخش هاي جنوبي خليج فارس نبود. مورخان سده هاي نخستين اسلام مانند طبري معتقدند كه نخستين ساكنان عرب جنوب خليج فارس از اوايل سده سوم ميلادي به آنجا روي آوردند. وي از پادشاهي عرب به نام ساتيران (ساطران) نام مي برد كه به بحرين (شامل حسا و قطيف كنوني) حمله مي كرد. اما واكنش اردشير بابكان (بنيانگذار امپراتوري ساساني در 226 ميلادي) باعث شكست او شد. بازماندگان ساتيران حملاتشان را به خاك ايران ادامه دادند و شاپور اول با نيروي دريايي بزرگ خود نبردهاي موفقي با آنها داشت. پس از مرگ آذرنرسي (يكي ديگر از پادشاهان ساساني) باز اين تهاجمات شدت بيشتري يافت. به نحوي كه نهايتاً موفق شدند بحرين را گرفته و هرمز دوم (309-301 ميلادي) را بكشند، اما بالاخره در زمان حكومت شاپور دوم ساساني (379-309 ميلادي) پسر هرمز دوم، براي مدت طولاني از اين منطقه رانده شد.
نقشه ها
بيش از 6هزار نقشه تاريخي از زمان يونان باستان (پيش از ميلاد مسيح) تاكنون در كشورهاي مختلف دنيا وجود دارند كه در تمام آنها نام خليج فارس يا درياي پارس ثبت شده است.
اين نقشه ها و اطلس ها در مراكزي نظير: كتابخانه كنگره آمريكا، كتابخانه آرگوس(نيويورك)،كتابخانه ملي بريتانيا(لندن)، مركز اسناد عمومي(لندن)، كتابخانه دانشكده مطالعات خاورشناسي (لندن)، كتابخانه و اسناد وزارت امور هند(لندن)، اداره آرشيو ملي پرتغال، وزارت خارجه ايران و وزارتخانه هاي خارجه:بريتانيا، روسيه، فرانسه، پرتغال، هلند، هند، آلمان، اسپانيا، ژاپن و... ديده مي شود. برخي از آنها عبارتند از:
-نقشه خليج فارس Carte du Golphe persique : در سال 1764 از سوي وزارت خارجه فرانسه تهيه شده، رنگي، جزاير به رنگ سرزمين هاي ايران است.
- نقشه خليج فارس The Gulf of Persia: در سال 1829 توسط كاپيتان بروكس C.B.Brucke به دستور كمپاني هند شرقي تهيه شده، جزاير به رنگ سرزمين هاي ايران است و در يادداشت همراه نقشه نيز نام جزاير جزو نواحي تحت تملك ايران آورده شده است.
- نقشه امپراتوري ايران The Persia Empire: در سال 1813 توسط جان مكدونالد كاينر John macdonald kinner مشاور سياسي سرجان مالكوم Sir John Malcom در مأموريت به ايران تهيه شده، سياه و سفيد است، در سال 1832 توسط اروسميت J.Arrowsmith به صورت رنگي چاپ شد و در آن سرزمين ايران و جزاير از يك رنگ هستند.
- نقشه آسياي مركزي شامل كابل، ايران، رود ايندوس و كشورهاي واقع در شرق آن Center Asia Comprisiing Cabool, Persia, The River Indus and Countries Eastward of it در سال 1834 توسط سرگرد الكساندر برنز
Alexander Burnes براساس نقشه هاي معتبر Authentic Maps اروسميت تهيه شده، رنگي و جزاير در آن به رنگ سرزمين هاي ايران است.
- نقشه حدود فعاليت قبيله هاي ساحل مرواريد Limits of the acivities of the Tribes of pearl coast : در سال 1835 توسط كاپيتان هنل Hennell تهيه شده، جزاير را در بخش ايراني خط تقسيم كننده خليج فارس نشان مي دهد.
- نقشه حدود فعاليت قبيله هاي ساحل مرواريد Limits of the acivities of the Tribes of pearl coast: در سال 1838 توسط سرگرد موريسون Morrison نماينده سياسي بريتانيا در خليج فارس تهيه شده و جزاير را در محدوده صلاحيت ايران نشان مي دهد.
- نقشه خليج فارس Map of the Persian: توسط كاپيتان سن جان C.B.S.St.Jon در 1876 در بمبئي تحت نظارت حكومت هند تهيه شده و جزاير در آن به رنگ سرزمين ايران هستند.
- نقشه خليج فارس The Persian Gulf: در سال 1886 از سوي بخش اطلاعات وزارت جنگ بريتانيا تهيه شد. نسخه اي از اين نقشه در سال 1888 به دستور لردساليسبوري Lord Salisbury وزير خارجه بريتانيا، تقديم ناصرالدين شاه قاجار گرديد. هنگامي كه وزير مختار بريتانيا در تهران، سردروموندولف Sir Drummound wolff از تقديم آن به حضور شاه ايران ابراز تاسف نمود، چون در آن متصرفات ايران در خليج فارس نشان داده شده بود كه شامل جزاير سه گانه بود، لرد ساليسبوري يادآوري شد: دقت كنيد كه در آينده هيچ نقشه اي اهدا نگردد . با اين وجود، نقشه مزبور يكبار ديگر در سال 1891 به چاپ رسيد و بازهم جزاير در آن به رنگ سرزمين ايران نمايش داده شده بود.
نقشه رسمي ايران Official Map of Persia (در 6صفحه): در سال 1897 در بخش نقشه برداري سيملا، اداره مكان نگاري وزارت خارجه حكومت هند، تهيه شده و جزاير تنب و ابوموسي در آن به رنگ سرزمين ايران نمايش داده شده اند. نقشه ايران، افغانستان و پاكستاني غربي Map of Iran ,Afghanistan and West Pakistan در اطلس جهان World Atlas: ورقه هاي شماره 144- 143، تهيه شده در سال 1967 تحت نظارت شوراي وزيران اتحاديه جماهير سوسياليستي شوروي به مناسبت پنجاهمين سالگرد انقلاب اكتبر، كه در آن نام ايران زير نام جزاير تنب و ابوموسي و ساير جزاير ايراني خليج فارس آورده شده است.
در كتاب اطلس تاريخ اسلام كه در دهه 50 ميلادي چندين بار در آمريكا و كشورهاي عربي - به ويژه مصر- چاپ شده است 16 نقشه وجود دارد كه در همه آنها نام خليج فارس ديده مي شود.
- اطلس العراق في الخوارط القديمه چاپ 1959 شامل 39 نقشه از منابع تاريخي عربي است كه نام خليج فارس در همه آنها به چشم مي خورد.
دلايل اهميت جزاير سه گانه
از جزاير تحت مالكيت ايران در خليج فارس 6جزيره(ابوموسي، تنب بزرگ، هرمز، لارك، قشم و هنگام) كه در فواصل كوتاهي از هم قرار دارند به دليل تشكيل خط قوسي دفاعي ايران اهميت بيشتري دارند. اين خط فرضي، شناخت چگونگي تسلط استراتژيك ايران بر راه هاي كشتيراني در تنگه هرمز را آسان مي كند. ارزش استراتژيك تنب بزرگ به دليل فاصله نسبتاً زياد از تنگه هرمز به تنهايي چندان نيست اما بخشي از خط قوسي دفاعي ايران را تشكيل مي دهد. تنب كوچك به عنوان نقطه اي ارتباطي و پشتوانه اي براي تنب بزرگ اهميت دارد. ابوموسي نيز به عنوان بخشي از همان خط قوسي دفاعي، داشتن معادن اكسيد سرخ آهن و وجود حوزه نفتي مبارك در آب هاي نزديك آن از اهميت بسيار بالايي برخوردار است.
فهرست منابع در دفتر روزنامه موجود است.

اصولي نامه
امير مهنا

نگاهي به آسمان صاف و لباس هاي خاكي خودش انداخت، بسم اللهي گفت و به سراغ دوچرخه اش رفت اما از آنچه كه ديد در جا خشكش زد، او دوچرخه اش را ديد كه توي يك وانت بار نمكي دور مي شود.فوراً شروع كرد به دويدن و دست تكان دادن، راننده وانت بار كه متوجه او نشده بود گاز ماشين را گرفت و از سربالايي تند خيابان جلوي اداره بالا رفت.
آقاي اصولي خيلي افسوس خورد كه چرا سوت زدن بلد نيست، چاره اي نبود بايد دوچرخه اش را پس مي گرفت، او مي دانست كه آن ماشين نمكي قصد دزديدن دوچرخه اش را نداشته و قطعاً شيطنتي در كار است.
حالا حدود دويست سيصد متري دويده بود اما وانت لحظه به لحظه از او دورتر مي شد، نمي توانست اجازه بدهد كه مركب رهوارش به اين سادگي از دست برود، به سرعتش اضافه كرد، كمرش داشت كمي اذيتش مي كرد، خودش هم نفهميد كه چطور سربالايي تند را دويده است.حالا وانت به سر خيابان اصلي رسيده بود اما آقاي اصولي نتوانسته بود خودش را به آن برساند. آقاي اصولي حالا انگار داشت پرواز مي كرد، همان طور كه با شدت در حال دويدن بود متوجه شد كه يك موتورسيكلت پا به پايش مي تازد، خودش را كنار كشيد اما موتورسوار فاصله اش را با او كمتر كرد و گفت: كجا، با اين عجله، يه مايه بده هر جا مي خواي مي رسونمت .
آقاي اصولي ديد كه پيشنهاد بدي نيست فوراً خودش را انداخت روي موتور و بريده بريده گفت: لطفاً، منو برسون به اون وانت .
موتور سوار گازش را گرفت و در يك چشم به هم زدن به سر خيابان اصلي رسيد اما وانت حالا ديگر به راست پيچيده بود و داشت با تمام سرعت دور مي شد، آقاي اصولي دوباره با دست نشان داد كه ماشين مورد نظرش كدام است.
موتور سوار با كمي تحكم گفت: مي دونم داش، مي گيرمش واست، فقط محكم بچسب به نوكرت .
آقاي اصولي گفت: خواهش مي كنم، تاج سرمايي، فقط نزار زياد دور شه
موتور سوار گفت: اولاً اين ديگه تقصير ما نيست، تقصير اون شركته كه يه دنده هوايي ناقابل نذاشته رو اين سگ مصب .
آقاي اصولي ديد كه اگر چيز ديگري بگويد موتورسوار هم جواب ديگري مي دهد، پس محكم او را چسبيد و چشم هايش را بست.
موتورسوار همان طور كه با سرعت مي رفت و چيزهايي هم مي گفت كه آقاي اصولي نمي توانست بشنود، خيابان كمي شلوغ بود و موتور مدام به چپ و راست مي پيچيد و از لابه لاي ماشين ها رد مي شد.
آقاي اصولي توي دلش خدا خدا مي كرد كه وضع از آن بدتر نشود و ماشين ها از اين كه هستند زيادتر نشوند.
موتورسوار همچنان حرف مي زد، اما نگاه آقاي اصولي متوجه وانت بود، وانتي كه داشت تمام اميد و آرزوهايش را با خود مي برد.
موتوري كه داشت يك ريز حرف مي زد حالا ديگر ساكت شده بود، او هم تصميم گرفته بود كه هر طور شده خودش را به وانت مورد نظر آقاي اصولي برساند...
موتورسوار آنچنان در كار خودش مصمم بود كه انگار در حس آقاي اصولي شريك است. از شانس بد، تعداد ماشين هاي توي خيابان هر لحظه بيشتر و بيشتر مي شد و هر لحظه ممكن بود كه وانت از ديد هر دو خارج شود.
موتورسوار برگشت و نگاهي به آقاي اصولي انداخت كه از ترس خودش را جمع كرده بود، او بعد از يك لبخند كوچك كه مثل مسخره كردن بود، گفت: مهندس! اين جوري بي فايده است، كمربندو ببيند مي خوام يه كمي حال بدم بهت .
آقاي اصولي منظور موتورسوار را نفهميد، فقط متوجه شد كه در يك لحظه توي پياده رو هستند، دستي به شانه موتورسوار زد و گفت: ا... آقا، خطرناكه اين كار .
موتورسوار كه انگار چيزي نشنيده بود همچنان مي تاخت.
آقاي اصولي دوباره گفت: اگه به خاطر منه، نمي خواد اين كارو بكني! مواظب باش نزني به كسي اما گوش موتورسوار بدهكار اين حرف ها نبود.
آقاي اصولي ديد كه نبايد بيشتر از اين خودش را اذيت كند، پس ساده ترين راه را انتخاب كرد و چشمهايش را بست و محكم كمر موتورسوار را چسبيد. سعي كرد كه به هيچ چيز فكر نكند.
ادامه دارد

نگاه
جعل عنوان، نشانه ضعف
بنيامين صدر
جعل عنوان نشانه ضعف است اين سخن صادق هدايت، نويسنده شهير ايراني است. اما جعل عنوان بيش از آن كه نشانه ضعف باشد، بر تماميت خواهي و انحصارطلبي كه گاه در سايه قدرت پديد مي آيد، دلالت دارد.
فكر تغيير نام خليج فارس بيشتر به منظور ايجاد تشنج و جنجال در منطقه از مدت ها پيش و از سوي سرچارلز بلگبريو ديپلمات برجسته بريتانيايي آشكار و عيان شد.
او كه بيش از سه دهه نماينده سياسي دولت بريتانيا در خليج فارس بود، در سال 1345 خورشيدي (1966 ميلادي) كتابي را درباره سواحل جنوبي خليج فارس به نگارش درآورد با نام ساحل دزدان دريايي ، بلگبريو كه 31 سال كارگزار، عامل و مجري دولت انگليس در خليج فارس بود، در اين كتاب كه در لندن منتشر شد، به شكل زيركانه اي نوشت: خليج فارس كه اعراب دوست دارند آن  را خليج عربي بنامند، پر از راز و رمز است و از همين لحظه بود كه نخستين زمزمه هاي نامگذاري مجهول خليج فارس بر سر زبان شيخ نشين هاي جنوبي ايران افتاد. گويي آنان منتظر لحظه اي بودند كه نام درياي باشكوه پارس را تغيير دهند. اما چرا؟ مگر تغيير يك نام، تاريخ و فرهنگ و گذشته را پنهان مي كند؟ يا از يادها با خود چون باد مي برد؟ مگر مي شود نام كسي يا جايي را به ميل خود تغيير داد، با ريشه چه بايد كرد؟
اعراب اقوامي هستند كه مايلند همواره به مسائل جانبي و حاشيه بپردازند و از زيربار مسائل اساسي شانه خالي كنند و از يافتن راه حل اصولي و منطقي براي قدرت نمايي حقيقي خلاصي يابند و تنها به نمايش قدرت اكتفا كنند. از سوي ديگر نياز به يادآوري نيست كه رفتار و عكس العمل برنامه ريزان سياست خارجي و دفاعي ايران، در هر برهه اي از تاريخ معاصر تعيين كننده قدم هاي بعدي مدعيان دروغين بوده است.
هرگاه كه سياستي درست و پابرجا اعمال كرده ايم، عقب  نشسته و ساكت مانده اند و هرگاه فرصت طلبان شاهد اختلاف سليقه هاي دولتمردان ايران و دودستگي بين آنان و تضعيف حاكميت ملي بوده اند، شيطنت هاي خود را شروع كرده و بسته به چگونگي حمايت هاي قدرت هاي خارجي از خود و فضاي سياسي موجود ايران، دست به تهاجم هاي تبليغاتي مختلف و تحركات بيهوده زده اند. در اين ميان روابط ايران با كشورهاي اسلامي حاشيه خليج  فارس يكي از مهم ترين موضوعات سياست خارجي ماست. طبيعي است مسائل خليج فارس و جزيره  هاي ايراني آن، موضوعي پيش پا افتاده نيست كه تنها با تكيه بر تاريخچه مالكيت ايران بر آن، بتوان به آرامش و ثبات در منطقه رسيد و بدخواهان را از فكر دست اندازي برحذر داشت. تعدد مسائل موجود خليج فارس آنچنان گسترده است كه بالقوه مي تواند بحران زا و گاه ماهيتي متجاوزانه و انحصار طلبانه پيدا كند.
توانايي يك دولت در دفاع از اصل حاكميت ملي و پاسخگويي شفاف درچارچوب موازين پذيرفته شده بين المللي با به كارگيري راهكارهاي ديپلماتيك، نخستين شرط تبلور قدرت و اراده ملي در عرصه هاي جهاني است.در سال هاي قبل از پيروزي انقلاب 57 به دليل پشتيباني ايالات متحده آمريكا از رژيم شاه ايران، طرح ادعاهاي پوشالي براي نفي مالكيت ملي ايران بر آب هاي سرزمين مادري به شكل محدود و بسيار محتاطانه صورت مي  گرفت، اما پس از انقلاب به دليل فشارهاي روزافزون و قدرت هاي جهاني به ايران، در عمل ما شاهد سوءاستفاده كشورهاي حاشيه خليج فارس براي تغيير نام خليج فارس يا چشمداشت به جزاير سه گانه ايران بوده ايم كه با وجود تمام فريبكاري ها و جنجال ها بي نتيجه مانده و روسياهي به ذغال و نام درياي پارس همچنان، خليج فارس است تا به گواهي هزاران سند و مدرك و نوشته ها و نقشه هاي موجود در سراسر گيتي اين نام زنده بماند براي آيندگان. جاعلان نام هم بايد بدانند كه هويت و اصالت اين سرزمين و آب هاي شمالي و جنوبي آن بر بستر درياهاي نيلگون فارس حك شده و يك شبه پديد نيامده است تا با چرخش نابخردانه يك قلم يا زبان از يادها برود و محو شود؛ مگر ما نباشيم.

ايرانشهر
آرمانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
درمانگاه
عكاس خانه
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  درمانگاه  |  عكاس خانه  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |