يكشنبه ۷ اسفند ۱۳۸۴ - - ۳۹۳۱
شنا در زمستان
همان طور كه پيش بيني مي شد چهارشنبه سوري به اكران اسفند رونق داد
002031.jpg
چهارشنبه سوري در اكران اسفندماه موفق شد ركورد فروش افتتاحيه را در زمستان بشكند؛ 50 ميليون در 3 روز
شهاب مهدوي
تنوع فيلم هاي روي پرده آخرين ماه سال واقعاً  بي نظير است. كافي است آن را با فيلم هاي فصل پرطرفدار تابستان مقايسه كنيم يا به اسفند سالهاي گذشته رجوع كنيم. آن وقت متوجه مي شويم كه سينما در اسفند 84 از هر لحاظ يك اكران ويژه را تجربه مي كند.مي شود گفت فيلم هاي روي پرده آن قدر متنوع است كه بتواند هر سليقه اي را راضي نگه دارد. در ماهي كه معمولاً  فقط فيلم هاي قديمي و اصطلاحاً  اكران دو و اكران سه، به نمايش در مي آمدند، 6 فيلم تازه روي پرده اند؛ چهارشنبه سوري ، چپ دست ، برباد رفته ، سرتو بدزد رفيق ، كودكانه و مرثيه برف . همچنين فيلم هايي چون حكم   كيميايي، كماكان به اكران خود در چند سينما ادامه مي دهند. همان طور كه پيش بيني مي شد اكران چهارشنبه سوري بيشترين تأثير را در استقبال مردم از سينما داشت. در واقع اگر اكران اسفند را پررونق و در مقايسه با سالهاي گذشته جالب توجه مي دانيم، بخش عمده اي از آن را بايد مديون سومين ساخته اصغر فرهادي باشيم.
چهارشنبه سوري
دو فيلم قبلي اصغر فرهادي با آن كه آثار جالب توجهي بودند، در گيشه موفق عمل نكردند. رقص در غبار و به خصوص شهر زيبا ، هم با ستايش اهل فن روبه رو شدند (هر دو فيلم جايزه بهترين اثر جشن خانه سينما را گرفتند) و هم منتقدان و دوستداران جدي سينما آنها را دوست داشتند. با اين همه، فيلم ها در گيشه موفق عمل نكردند. هر چند فرهادي اعتقاد داشت كه فيلم هايش در شرايط بدي به نمايش درآمده اند و همين، يكي از عوامل شكست شان در گيشه بوده است، عده اي هم اعتقاد داشتند مردم در شرايط فعلي بيشتر ترجيح مي دهند اوقات شان را با تماشاي فيلم هاي كمدي بگذرانند تا فيلم هاي تلخ اجتماعي. فرهادي چهارشنبه  سوري را به عنوان سومين ساخته اش در شرايطي مقابل دوربين برد كه دو فيلم قبلي اش به توفيق اقتصادي دست نيافته بودند. استفاده از بازيگران ستاره و عوض كردن فضا و آدم ها از جنوب شهر و آدم هاي فرودست به طبقه متوسط شهري همان طور كه انتظار مي رفت تأثير خودش را گذاشت. فيلم در شرايطي اكران شد كه روزهاي زيادي از نمايشش در جشنواره نمي گذشت. چهارشنبه سوري در جشنواره مورد توجه همه قرار گرفت. گرفتن چند جايزه اصلي در كنار فيلم برگزيده مردم و منتقدان شدن، سومين ساخته اصغر فرهادي را مبدل به شاخص ترين فيلم جشنواره كرد. چهارشنبه سوري قرار بود در اواخر اسفند ماه روي پرده بيايد ولي تهيه كننده و پخش كننده اش به اين نتيجه رسيدند كه آن را يك ماه زودتر اكران كنند. چهارشنبه سوري در همان روزهاي اول نمايشش ميخ خود را محكم كوبيد. نزديك به 50 ميليون تومان فروش در سه روز اول اكران در حالي اتفاق افتاد كه هنوز تبليغات رسانه اي فيلم شروع نشده است. چهارشنبه سوري با افتتاحيه درخشانش، نويد روزهاي بهتري را مي دهد. عده اي فروش بالاي فيلم را به هديه تهراني نسبت مي دهند. هر چند نمي توان تأثير حضور يك ستاره را منكر شد ولي بايد توجه داشت كه جايي براي زندگي و يك بوس كوچولو با وجود حضور تهراني، گيشه موفقي نداشتند. نكته ديگر اين كه تهراني  در چهارشنبه سوري هيچ شباهتي به ستاره پولساز سينماي ايران ندارد. البته پرسوناژ تازه او در اين فيلم، يكي از جذابيت هاي چهارشنبه سوري است ولي اگر فيلم با اقبال مواجه شده، بخش قابل توجهي از آن به مضمون و پرداخت فوق العاده اش باز مي گردد. چهارشنبه سوري بار ديگر نشان مي دهد كه مردم، مشتري ابتذال نيستند و اگر فيلم خوب و جذابي روي پرده بيايد از آن استقبال مي كنند. چهارشنبه سوري 19 سالن در اختيار دارد و به طور متوسط روزانه 15 ميليون تومان فروخته است. فيلم با ادامه اين روند تا قبل از پايان سال از مرز 200 ميليون گذر خواهد كرد. با اين شرايط چهارشنبه سوري را بايد يكي از پرفروش ترين هاي سال 85 بدانيم. فيلمي كه واقعاً  هم مخاطب خاص و نخبه را راضي نگه داشته و هم با تماشاگر عادي ارتباط برقرار مي كند. چهارشنبه سوري آن قدر ديدني و جذاب است كه نياز به حمايت هايي كه اخيراً  در مورد فيلم هاي فرهنگي اعمال مي شود، نداشته باشد. فيلم خودش سرپاست و بدون تبليغ تلويزيوني هم خوب مي فروشد.
برباد رفته
برباد رفته در شرايطي بر پرده سينماها آمد كه سه سال از زمان توليدش مي گذرد. صدرا عبداللهي در سال 81، برباد رفته را كه آن موقع پيش از آن كه بگويم خداحافظ ناميده مي شد، در جزيره كيش كليد زد. فيلم تقريباً  در سكوت خبري ساخته شد، هر چند حضور دو بازيگر مطرح سينماي ايران در آن باعث شد تا خبرهايش براي رسانه ها جذاب باشد. از جمله اين كه مهرداد فخيمي بعد از فيلمبرداري بخش هايي از فيلم، به خاطر اختلاف با كارگردان از كار كناره گرفت و جاي خود را به فرج حيدري داد. نيكي كريمي و محمدرضا فروتن تنها بازيگران فيلم به شمار مي رفتند. اين دو در مصاحبه هايشان علت حضور خود در فيلم را فيلمنامه جذاب و متفاوتش عنوان كرده بودند؛ فيلمي كه گفته مي شد مديران كيش سرمايه گذارانش بوده اند. برباد رفته اما براي دريافت پروانه نمايش به مشكلاتي برخورد. فيلم سه سال پشت خط ماند تا اين كه در خرداد ماه امسال با حذف برخي صحنه ها موفق به دريافت پروانه نمايش شد.
فيلم همزمان با چهارشنبه سوري روي پرده آمد. هر چقدر چهارشنبه سوري زود اكران شد، برباد رفته دير به نمايش درآمد. فيلمي كه تنها 5 سالن در اختيار دارد در روزهاي اول نمايشش به صورت متوسط روزانه نزديك به دو ميليون تومان فروخته است؛ رقمي كه با توجه به تعداد اندك سينماهاي فيلم، رقم بدي هم به نظر نمي رسد. مهمترين عامل جذب مخاطب، حضور نيكي كريمي و محمدرضا فروتن در آن است.فيلم البته براي تماشاگر مي توانست جذابيت هاي ديگري هم داشته باشد. البته اگر اين قدر دير به نمايش درنمي آمد؛ فيلمي كه با سه سال تأخير به نمايش در آمده و حرف هايش قدري كهنه شده اند. برباد رفته  هم مانند چهارشنبه سوري بدون تبليغات رسانه اي بر پرده آمد و گويا قرار است تبليغات فيلم از هفته دوم اكران آغاز شود.
چپ دست
از سومين ساخته آرش معيريان كه دو فيلم قبلي اش با همه انتقادات، بسيار پرفروش از كار در آمدند، انتظار بيشتري مي رفت. وقتي كما در گيشه ركورد شكست و كمي بعد شارلاتان مقابل دوربين مي رفت، خيلي از تهيه كننده ها از معيريان دعوت به عمل آوردند تا برايشان فيلم بسازد. هر چند شرايط امكان بهره برداري گسترده از اين موقعيت را به معيريان نداد، با اين همه به محض برطرف شدن مشكلات، معيريان كمدي چپ دست را به تهيه كنندگي داريوش بابائيان مقابل دوربين برد. فيلمي كه شكوفا فيلم (تهيه كننده و پخش كننده فيلم) انتظار داشت در اواخر اسفند بر پرده بيايد و اكراني طولاني مدت را تجربه كند. البته با تعويض ناگهاني فيلم مكس اين كمدي موقعيت در بدترين فصل ممكن اكران شد.شايد همين مسأله باعث شد تا چپ دست به اندازه ساخته هاي قبلي كارگردانش پرفروش نباشد.
چپ دست در دو هفته كمي بيش از صد ميليون تومان فروخته است. اين فيلم ته بازسازي يك كمدي موفق آمريكايي است و در مجموع كارگرداني متوسط داشته است. فيلم بيشترين تكيه اش را در تبليغات به حميد گودرزي دارد كه بيشتر ستاره تلويزيون است تا سينما.
چپ دست   البته به خاطر تبحر و تجربه پخش كننده اش فيلمي نيست كه دست خالي از جدول اكران بيرون رود.
كودكانه
سينماي كودك و نوجوان كه در دهه 60 دوران طلايي را پشت سر گذاشت، چند سالي است كه حال و روز مساعدي ندارد. چند سال پيش مسئولان سينمايي تصميم گرفتند اين ژانر را مجدداً  احيا كنند. واحد سينماي كودك با همين هدف در فارابي فعال شد و توليد چندين فيلم كودك در دستور كار قرار گرفت. يكي از هدفهاي اصلي هم ساخت فيلم هايي براي نمايش در جشنواره اصفهان بود كه گويا براي بعضي از فيلم ها اين دليل اصلي بوده است. مسعود كرامتي يكي از فيلمسازاني بود كه از او دعوت به عمل آمد تا فيلم كودك بسازد.كرامتي روز كارنامه را ساخت و به جشنواره اصفهان رساند؛ فيلمي كه چندين جايزه از جشنواره گرفت و قبل از آن كه به نمايش درآيد، كرامتي كودكانه را مقابل دوربين برد. كودكانه كه حالا چند روزي است بر پرده سينماها آمده، برخلاف روزكارنامه به توفيق چنداني در جشنواره اصفهان دست پيدا نكرد. اين فيلم چند روزي است كه بر پرده  آمده و البته فروش قابل توجهي هم ندارد. كودكانه فقط 5 سالن در اختيار دارد و به نظر مي رسد كه كوشش براي ترغيب مخاطبان اصلي اش براي تماشاي فيلم، بتواند آمار فروش  آن را بهبود بخشد.
مرثيه برف
اولين ساخته بلند جميل رستمي كه سابقه دستياري ايرج قادري را در كارنامه دارد- البته- بيشتر شبيه كارهاي فارغ التحصيلان مدرسه عباس كيارستمي است و هيچ شباهتي به فيلم هاي استاد قادري ندارد! مرثيه برف كه ماجراهايش در كردستان مي گذرد، ممكن است عده اي را ياد فيلم هاي بهمن قبادي بيندازد ولي اين حس هم با تماشاي فيلم، خيلي دوام نمي آورد، چون مرثيه برف خبر از ظهور استعدادي تازه مي دهد. فيلم نشان مي دهد كه مي شود به آتيه رستمي به عنوان كارگرداني خوش فكر اميد بست. مرثيه برف به عنوان محصول مشترك ايران و عراق و به عنوان نماينده سينماي عراق به آكادمي هم معرفي شد ولي در نهايت به فهرست 5 فيلم نهايي اسكار بهترين فيلم خارجي راه نيافت. مرثيه برف به طور متوسط روزانه 300هزار تومان فروخته است كه رقم قابل توجهي نيست. فيلم البته تنها سه سينما در اختيار دارد و تبليغات چنداني برايش صورت نگرفته است.

مرور جشنواره 24
به همين هديه كسالت بار قناعت مي كنيم
امروز: باغ فردوس، 5 بعدازظهر
نگارمفيد
مي دوني من عاشق مادر تو بودم؟ تمام واقعيت فيلم در همين يك جمله خلاصه مي شود. با همين جمله است كه سيامك شايقي فيلمش را به سمت كليشه ها پيش مي برد. ديالوگ هاي فيلم، ديالوگ هاي بين آزيتا حاجيان و رضا كيانيان از همان اول، جمله بالا را به ما مي فهماند. فيلم برشي كوتاه از يك زندگي معمولي است؛ زندگي معمولي پولدارها. در همين برش كوتاه است كه رضا كيانيان، دكتر روانشناس فيلم سعي مي كند دختر بيست ساله را از عصبيت و حساسيت بيش از حدش دور كند و به سير طبيعي زندگي برگرداند.
در همين برش كوتاه از زندگي است كه معلق مي ماني چرا اين قدر حس هاي پراكنده در فضاي فيلم تكراري است؟ چرا از هيچ كدام از صحنه ها و ديالوگ هاي فيلم حس تازه اي نمي گيري؟ چرا در هيچ كدام از راه هاي دوطرفه فيلم، قهرمان داستان حركت سومي انجام نمي دهد؟ چرا روند زندگي در فيلم هايمان اين قدر كند است؟ چرا اصل زندگي در فيلم هاي روزمره سينمايي ما گم و گور است؟ چرا اين فيلم ها، هميشه بي اتفاق مي گذرند؟ چرا هيچ وقت جا نمي خوريم؟ چرا هيجان در فيلم هايمان نيست؟ چرا كارگردان هاي ما در فيلم هايشان حركات ديوانه وار انجام نمي دهند؟ چرا در سينماي مان اين قدر كم بضاعت هستيم كه براي مخاطبمان هديه ارزنده اي نمي آوريم؟ چرا هديه باورنكردني دستش نمي دهيم؟ اين ها شايد كلي تر از نگاه به فيلم سيامك شايقي باشد. اما اين كليات را از روي اتفاقات باغ فردوس، ساعت 5 بعدازظهر نوشته ام. سؤالاتي از اين دست درباره فيلم هم مطرح است. چرا ابراز علاقه دختر بيست ساله به روانشناس ميانسالش ما را متحير نمي كند؟ چرا تنها گزينه ازدواج دختر بيست ساله همان برادر دوستش است؟ چرا 90 دقيقه فيلم  سينمايي، مثل يك سريال خواب آور تلويزيوني مي گذرد؟ ما چه گناهي كرده ايم؟۹۰ دقيقه فيلم كه مي گذرد، ما مي مانيم و چند تك صحنه و بازي به ياد ماندني و چند ديالوگ تكراري كه هرچه مي گذرد از ذهنمان پاك نمي شود. ما مي مانيم و فيلمي از سيامك شايقي كه در اكران موفق خواهد بود. دليل هم دارد. تمام ابزار لازم براي موفقيت را داراست، بازيگراني كه اگرچه ستاره نيستند اما مي توانند فروش يك فيلم خانوادگي را تضمين كنند؛ رضا كيانيان، آزيتا حاجيان، لادن مستوفي، حامد بهداد و... و فيلمنامه اي با گره هاي كم جان. مگر يك تهيه كننده و يك كارگردان، به طور مشترك از فيلمشان چه مي خواهند؟ چرا خودشان را خسته كنند و هديه اي ارزنده به ما ببخشند؟
در برهوت فيلمنامه هاي بي اشتباه، شايد قدر همين هديه كسالت آور را هم بايد دانست.

خبرسازان
آرمانشهر
ايرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
درمانگاه
عكاس خانه
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  درمانگاه  |  عكاس خانه  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |