شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۴
تقابل گزينه ها در عراق
ايران برنده بزرگ
دكتر محمدمهدي مظاهري
002283.jpg
اشغال عراق از سوي نيروهاي ائتلاف به رهبري آمريكا به بهانه امحاي «تسليحات كشتارجمعي» و «اعاده دموكراسي» ، پيامدهاي مختلفي را براي منطقه و جهان در پي داشته است. از نظر داخلي با رهايي ملت عراق از ظلم و جور رژيم بعث، اكثريت شيعه، اين فرصت تاريخي را پيدا نمودند كه با طرح مطالبات چندين ساله به ايفاي نقش مهم خود در آينده سياسي عراق بپردازند. اين در حالي است كه آمريكايي ها پس از اشغال عراق، با دو گزينه متفاوت در اين كشور روبه رو گشتند. تعامل و همكاري مسالمت آميز با اكثريت شيعه عراقي و يا كنارآمدن با گروه مخالف سني،  آمريكايي ها برخلاف محاسبات اوليه و استراتژيك خود در يك شرايط دشواري قرار گرفتند؛ به طوري كه مجبور شدند با شيعيان تعامل مسالمت آميزي داشته باشند. البته اين به معناي اتحاد استراتژيك ميان آمريكا و گروه شيعه در عراق نبود،  چرا كه آمريكايي ها با استفاده از هر فرصتي درصدد بودند كه ضمن تفاهم با سني ها، عرصه را بر شيعيان تنگ تر نمايند. آنچه در اين ميان موجب هراس و وحشت دولتمردان آمريكايي شده است، در واقع گسترش روابط دولت عراق با ايران و تشكيل اتحاد طبيعي بين دو كشور، به دليل اشتراكات مذهبي مي باشد.
استراتژي آمريكا در عراق
اكثر كارشناسان مسائل سياسي منطقه مي گويند،  عمده ترين تلاش دولتمردان كاخ سفيد در عراق قراردادن اين كشور در نظام همكاريها و معادلات امنيتي خليج فارس است تا عراق در مناقشه اعراب و اسرائيل، نقش و جايگاهي همسو با سياست هاي آمريكا ايفا نمايد. اين استراتژي در قالب «طرح خاورميانه بزرگ» ، نيز قابل ارزيابي است؛ چرا كه بر اساس اين طرح كشورهاي منطقه بايد ضمن پذيرش «الگوي دموكراسي غربي» گسترش همكاريهاي اقتصادي و فرهنگي با اسرائيل را نيز بپذيرند. مجريان اين طرح با پياده سازي آن، درصدد هستند به ظن خود با ارايه الگوي دموكراسي غربي در عراق و ارايه آن به منطقه، از اين كشور به عنوان پايگاه مهمي براي گسترش دموكراسي و پيشبرد طرحهاي استعماري خود استفاده كنند. يكي ديگر از اهداف آمريكايي ها در عراق اين بوده است كه ضمن كاناليزه نمودن سياست هاي دولت آينده عراق بتوانند از اين كشور به عنوان نقش توازن بخش در برابر ايران استفاده نمايند. در راستاي اهداف يادشده، آمريكا سياستهاي ذيل را در پيش گرفت:
۱ _ جلوگيري از به وجود آمدن حكومت شيعه در عراق با تأسي از الگوي ايراني.
۲ _ دسترسي به نفت عراق به عنوان يكي از كشورهاي نفت خيز براي تأثيرگذاري بر قيمت بازار جهاني نفت.
۳ _ تقويت محور آمريكا و اسرائيل و استفاده از عراق براي گسترش حوزه نفوذ در منطقه.
۴ _ تحت فشار قراردادن دولت هاي منطقه و وادارساختن آنان به پذيرش طرحهاي منطقه اي آمريكا.
۵ _ پذيرش طرح فدرال و قبول استراتژي كردستان بزرگ در منطقه در صورت عدم موفقيت در برپايي عراقي باثبات و با حكومت وابسته.
بمب گذاريهاي اخير و گسترش ترور در عراق نشان مي دهد كه آمريكايي ها براي ايجاد ثبات و برقراري نظم عمومي در عراق فاقد طرح و برنامه هستند، چرا كه اقدامات تروريستي در عراق نه تنها كم نشده است بلكه بمب گذاري و تخريب اماكن مقدس شيعيان از جمله سامرا نشانگر اهداف شوم و پشت پرده دشمنان مردم مسلمان عراق است.
اين در حالي است كه دخالت هاي آشكار سفير آمريكا در عراق (زلماي خليل زاد) براي تعيين نخست وزيري و تقسيم پست هاي كليدي، موجب روگرداني كامل شيعيان از آمريكا شده است به طوري كه رهبران شيعه عراقي، آمريكايي ها را مسئول اصلي انفجارهاي اخير سامرا دانستند. در چنين شرايطي، آمريكا با اعلام عجز و ناتواني خويش در برقراري امنيت در عراق از طريق كانالهاي مختلف در تلاش است علي رغم ميل باطني خويش زمينه هاي گفت وگو با كشورهاي همسايه از جمله ايران را فراهم سازد. سخنان سفير آمريكا و اعلام آمادگي وي براي تعامل و گفت وگو در راستاي فرونشاندن آتش جنگ داخلي عراق مي تواند نشانگر جايگاه منطقه اي ايران و نقش آن در فرونشاندن آتش فتنه در عراق باشد. همزمان با اين اعلام آمادگي، آمريكايي ها همچنان از سياست ايجاد فتنه و به راه انداختن جنگ فرقه اي و قومي در عراق غافل نيستند. نفوذ مرجعيت شيعه در عراق و نيز تعامل مثبت ايران و عراق باعث شده است كه آمريكايي ها همسو با انگليس از «سياست قديم تفرقه بيانداز و حكومت كن» براي ايجاد اغتشاش و جنگ رواني و رسانه اي در منطقه سود برند. تكرار واژه هايي همچون «ظهور هلال شيعه» و «تجديد حيات حكومت شيعيان» در منطقه فقط در راستاي ايجاد حساسيت ميان وهابيون سني و طيف تندرو سلفي معنا پيدا مي كند. از سوي ديگر گسترش تنفر و انزجار از عملكرد نيروهاي اشغالگر و عدم توانايي آنان در ايجاد ثبات و گسترش موج اخير عمليات تروريستي باعث شده است كه مردم منطقه خروج نيروهاي اشغالگر را از عراق خواستار شوند.
ايران برنده بازي بزرگ
روابط نزديك بين ايران و دولت عراق باعث نگراني روزافزون «نومحافظه كاران كاخ سفيد» شده، به طوري كه آمريكايي ها با ادعاي واهي و تبليغات گسترده مبني  بر دخالت ايران در امور داخلي عراق در تلاشند از گسترش روابط فيمابين جلوگيري كنند.
از ديدگاه كارشناسان منطقه، همساني ديني و اشتراك فرهنگي ميان نظام هاي حكومتي ايران و عراق به رغم اختلافات احتمالي و جهت گيري هاي عمومي اين امكان را فراهم مي آورد كه تهديدات امنيتي دو كشور همسايه به نقطه صفر نزديك شود. از سوي ديگر تشكيل دولت مردمي در عراق به ايران اين فرصت را مي دهد با بسط حوزه نفوذ خويش به عنصري تأثيرگذار در منطقه تبديل گردد. گسترش بينش ضدايراني در سطح رسانه هاي ملي كشورهاي عربي و برخي محافل سنت گرا و وهابي مسلك بيش از آن كه جنبه سياسي داشته باشد ناشي از ترس اتحاد و هماهنگي ايران و عراق در منطقه است. لذا ايران مي تواند با تعامل گسترده با عراق ضمن خنثي سازي اين توطئه ها موقعيت منطقه اي خويش را نيز بهبود بخشد. درك متقابل دولتين ايران و عراق از موقعيت ممتاز خويش و لزوم خروج نيروهاي بيگانه از منطقه باعث گشته است كه رئيس جمهور و نخست وزير عراق با اشاره به نقش سازنده ايران در برقراري امنيت و ثبات در اين كشور، مداخله جمهوري اسلامي ايران در امور داخلي عراق را از اتهامات رسانه هاي صهيونيستي بدانند. برخلاف تبليغات بنگاههاي سخن پراكني غرب، ايران اسلامي هيچ وقت در صدد اعمال نفوذ و دخالت در امور داخلي عراق نبوده و براي اثبات اين موضوع مي توان به تعامل گسترده و همه جانبه ايران با گروههاي مختلف عراقي اعم از سني و شيعه و ديگر اقليت هاي قومي آن اشاره نمود؛ به طوري كه اقليت اعراب سني ميانه رو و نيز كردها از بهبود و گسترش روابط با ايران در تمام زمينه ها استقبال نمودند. از اين رو منطق و سياست اصولي ايران از همان ابتداي اشغال عراق، سپردن زمام امور اين كشور به مردم آن و قطع دخالت هاي خارجي بوده است. به طور كلي ايران براي تحكيم روابط با اين كشور، به چهار گزينه؛ عراق مستقل، متحد، مردمسالار، و داراي روابط حسنه با همسايگان مي انديشد.
ترسيم آينده
موضوع مهمي كه اين روزها در عراق مطرح مي شود نگراني درباره تأمين امنيت و ثبات و تشكيل دولت آينده آن است. وقوع انفجارهاي اخير و عجز و ناتواني نيروهاي اشغالگر در تأمين امنيت و همزمان گسترش ناامني در عراق، بحث خروج اين نيروها و نيز تشكيل دولت مردمي را بيش از گذشته جدي تر ساخته است.
بر اين اساس آمريكايي ها سعي دارند به هر طريق ممكن براي حفظ حضور درازمدت نيروهاي خويش در منطقه دلايل قانع كننده اي ارايه دهند. گسترش ناامني هاي اخير و نيز مطرح شدن جنگ هاي قومي و فرقه اي در عراق مي تواند دولتمردان آمريكايي را در اجراي سياست هاي خود كمك كند. اين در حالي است كه سير طبيعي تحولات عراق و تشكيل دولت آينده و برخاسته از آراي مردم، منافع راهبردي آمريكا در منطقه را با چالش مواجه مي سازد لذا آمريكا برعكس ادعاي خويش در پايبندي به «اصول دموكراسي» سعي دارد ضمن كاستن از نفوذ شيعيان در عراق بر وزنه سياسي سني ها در حكومت آينده بيفزايد. حمايت اصولي ايران از روند تكامل سياسي عراق و تأكيد بر گسترش همكاريهاي فيمابين، بر نگراني هاي مقامات كاخ سفيد افزوده است. از نظر ايران تشكيل دولت قدرتمند با حضور دولت مردمي و ايجاد ساختار دموكراتيك در عراق مي تواند ضمن برقراري ثبات و امنيت داخلي زمينه هاي رشد و شكوفايي منطقه اي را نيز فراهم سازد. پيگيري اين اهداف از سوي عراق و ايران با توجه به مشتركات تاريخي،  مذهبي و فرهنگي مي تواند  مشكلات منطقه اي آمريكا را دوچندان نمايد. طيف تندرو نومحافظه كاران كاخ سفيد، حاضر به پذيرش واقعيت هاي موجود داخل عراق و منطقه نيست. به نظر آنان استقرار نيروهايشان در عراق به تثبيت هژموني جهاني  شان كمك مي كند. اين در حالي است كه با نهادينه شدن روند سياسي عراق جديد، شرايط منطقه اي به نفع مردم و همسايگان عراق از جمله ايران پيش خواهد رفت و بهانه اي براي حضور نيروهاي خارجي در عراق باقي نخواهد ماند. قراين موجود نشان مي دهد كه آمريكايي ها به دليل تضاد منافع با ايران بر سر مسائل منطقه اي و پرونده هسته اي آن، خواهان حفظ پايگاه هاي نظامي خويش در عراق براي مدت طولاني هستند. در همين حال گسترش نفوذ ايران در منطقه و نزديكي ايران و عراق باعث شده است كه آمريكايي ها با از دست دادن اعتماد و اعتقادشان به دولت جعفري در حال محك و آزمون منافعي باشند كه بتواند با تسهيل جو خشونت و درگيري هاي فرقه اي در عراق منافع خويش را تأمين نمايند.

نگاه
تحليلي بر ادامه بحران هسته اي ايران
دورنماي آينده
مهدي صديقي
سال ۱۳۷۴ (ژانويه ۱۹۹۵) ايران و روسيه توافق كردند كه قرارداد ساخت نيروگاه اتمي بوشهر توسط روسيه تكميل شود و اين قرارداد اكنون پس از گذشت ۱۰ سال هنوز به سرانجام نرسيده است.
قرارداد ايران با روسيه براي تكميل نيروگاه بوشهر ۷۸۰ ميليون دلار برآورد شد و تخمين زده مي شود كه هزينه كنوني اين قرارداد به يك ميليارد و ۲۰۰ ميليون دلار بالغ شود. بر اساس استانداردهاي جهاني، هزينه ساخت يك نيروگاه هسته اي بين ۵/۱ تا ۵/۲ ميليارد دلار برآورد مي شود.
اگرچه هنوز قرارداد ايران و روسيه در تكميل نيروگاه بوشهر به پايان نرسيده اما بحران هسته اي ايران كه از سال ۱۳۸۰ و به دليل ادعاي آمريكا مبني بر وجود تأسيسات هسته اي در اماكن نظامي آغاز شد، اكنون دو كشور ايران و روسيه را درگير طرح جديدتري كرده كه مذاكرات در مورد آن به سرانجام نرسيده شكست خورده است.
مذاكرات اخير ايران و روسيه نه با اراده مستقل دو كشور بلكه به دليل افزايش بحران در روند پرونده هسته اي ايران آغاز شد و راهي جهت خروج از اين بحران تلقي مي شود.
شروع بحران هسته اي ايران را مي توان از حادثه يازده سپتامبر در آمريكا و انفجار برج هاي دوقلو در نيويورك آغاز كرد زماني كه جورج بوش ايران را به همراه كره شمالي و عراق در محور شرارت قرار داد و با انتشار تصاوير ماهواره اي مدعي شد كه تأسيسات اتمي در نطنز و اراك كاربرد نظامي دارند.
در اواخر سال ۸۱ بود كه ايران به منظور شفاف سازي و خنثي كردن تبليغات شديد كشورهاي غربي عليه ايران از البرادعي رئيس آژانس بين المللي انرژي اتمي دعوت كرد تا از تأسيسات هسته اي ايران بازديد به عمل آورد. البرادعي در بازديدش از سايت نطنز اعلام كرد كه از صلح آميز بودن فعاليت هاي هسته اي ايران مطمئن شده است.
با وجود بازديد البرادعي و اعلام صلح آميز بودن فعاليت هاي هسته اي ايران، از دامنه بحران نه تنها كاسته نشد بلكه افزون بر اتهاماتي كه از قبل وارد مي شد بحث مخفي نگه داشتن فعاليت هاي هسته اي توسط تهران نيز بر آن افزوده شد، محافل ديپلماتيك غربي وجود سانتريفيوژهاي آلوده به اورانيوم غني شده را دليلي بر پنهان كاري ايران اعلام كردند اما ايران اعلام كرد كه به كارگيري آزمايشي اورانيوم غني شده در اصفهان مغاير با تعهداتش در پروتكل الحاقي نيست.
در همين زمان مذاكرات ايران با سه كشور اروپايي فرانسه، آلمان و انگليس آغاز شد و تهران داوطلبانه پذيرفت جهت اعتمادسازي پروتكل الحاقي را پيش از تصويب در مجلس اجرا و غني سازي اورانيوم را تعليق كند.
وزيران خارجه سه كشور اروپايي در تهران با حسن روحاني دبير وقت شوراي عالي امنيت ملي كنفرانس معروف تهران را تشكيل داده و در حضور خبرنگاران داخلي و خارجي، تصميمات اتخاذ شده را اعلام كردند.
با وجود تعليق داوطلبانه غني سازي اورانيوم و پذيرش پروتكل الحاقي كه تعهداتي فراتر از پادمان را بر ايران تحميل مي كرد، اما روند بحران هسته اي نه تنها فروكش نكرد، بلكه بردامنه آن افزوده شد.
در خرداد ماه ۱۳۸۳(ژوئن ۲۰۰۴) نشست هيأت رئيسه آژانس  در بررسي پرونده  هسته اي برگزار شد كه در قطعنامه  پايان آن ضمن قدرداني از تصميم داوطلبانه ايران جهت تعليق كليه فعاليت هاي غني سازي و فرآوري  اورانيوم و صدور اجازه به آژانس براي بررسي صحت اين تعليق، درمورد ناقص بودن برخي اطلاعات ارائه شده به آژانس، ابراز نگراني جدي شد.
همزمان با تحولاتي كه در ايران در خصوص پرونده هسته اي طي مي شد در پاكستان عبدالقدير خان پدر بمب اتمي اين كشور دستگير، زنداني و بازجويي شد، تا اطلاعاتي در خصوص همكاري وي با ايران كسب شود. بحث اتمي شدن ليبي نيز مطرح شده بود و قذافي سريعاً براي وارد نشدن به پروسه اي شبيه كره شمالي هر آنچه را كه از تأسيسات اتمي خود داشت در اختيار غربي ها گذاشت.
حسن روحاني دبير سابق شوراي  عالي امنيت ملي در فصل نامه راهبرد استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام از دلال خريد تأسيسات اتمي براي ليبي سخن گفته كه اين دلال قطعاتي را نيز براي ايران خريداري كرده بود كه پس از شناسايي او كه در پي عيان شدن كليه فعاليت هاي ليبي رخ داد اعتراف كرد كه قطعاتي را به ايران نيز داده است، حسن روحاني مي گويد از زمان رو شدن اظهارات اين دلال، فشار بر ايران و برنامه اتمي ما آغاز شد.
پس از قطعنامه آژانس در خرداد ۸۳ ، آژانس ادعا كرد نشانه هاي تازه اي از اورانيوم غني شده را در ايران يافته كه فراتر از سطح لازم براي توليد غيرنظامي انرژي هسته اي است. ديپلمات هاي غربي هم ادعا كردند كه ايران در بازار سياه اتمي به دنبال ده ها هزار قطعه براي برنامه هسته اي خود بوده است.
فشارهاي فزاينده جهاني بر ايران باعث شد تا ايران در پنج مرداد ماه ۱۳۸۳ از سانتريفيوژهاي نطنز فك پلمب كرد و كار توليد قطعات سانتريفيوژ را آغاز نمود ولي رسماً اعلام كرد كه فعاليت هاي غني سازي را از سر نگرفته است.
در دهم شهريور ۱۳۸۳ آژانس گزارشي داد مبني بر اين كه برخي گزارش هاي ايران از فعاليت هاي اتمي اش قابل باور است ولي از تصميم  ايران براي توليد انبوه كيك زرد براي غني سازي ابراز نگراني كرد.
در آستانه اجلاس سيزده سپتامبر ۲۰۰۴ شوراي حكام آژانس بين المللي انرژي اتمي، ايران اعلام كرد كه حاضر به پذيرش تعليق نامحدود غني سازي نيست، آژانس در ۱۸سپتامبر قطعنامه  شديد اللحني عليه ايران تصويب كرد كه بر اساس آن ضرب الاجل سه ماهه  اي براي ايران تعيين كردند تا تمامي برنامه هاي غني سازي اورانيوم خود را متوقف كند. اما ايران اين درخواست را نپذيرفت و اعلام كرد كه فرآوري گسترده كيك زرد را كه گاهي به سوي غني سازي است از سر گرفته است.
در پي اين اقدام ايران، سه كشور اروپايي طرف مذاكره، مشوق اين را پيشنهاد كرده و در كنار آن تهديد كردند اگر ايران فعاليت هاي خود را تعطيل نكند پرونده را به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع خواهند داد.
در كنار تلاش هاي دولت خاتمي براي ادامه مذاكرات با سه كشور اروپايي، مجلس هفتم كليات طرح از سرگيري غني سازي اورانيوم را تصويب كرد. اين مصوبه باعث شد تا روز ۱۵ آبان ماه مذاكرات سه كشور اروپايي با ايران در پاريس آغاز شود. در توافق نامه پاريس تأكيد شد كه ايران متعهد مي شود به طور داوطلبانه برنامه تعليق خود را ادامه دهد. اروپايي ها تأكيد كردند كه اين تعليق اعتمادساز و يك الزام حقوقي است. همچنين در مقابل تضمين هاي عيني ايران اتحاديه اروپا نيز پذيرفت در همكاري هاي هسته اي، تكنولوژيكي، اقتصادي و امنيتي تضمين هاي محكمي به ايران بدهد. قرار شد كميته هاي راهبردي تشكيل شود تا سير پيشرفت توافقنامه  پاريس را دنبال كرده و نتيجه را گزارش دهد، اما عملاً پيشرفتي حاصل نشد.
در هشتم اسفندماه ۱۳۸۳ ايران و روسيه توافقنامه اي امضا كردند كه به موجب آن روسيه سوخت نيروگاه اتمي بوشهر را به شرطي تأمين مي كند كه ايران سوخت مصرف شده را پس بفرستد. در ۱۸ اسفند ۱۳۸۳ آخرين دور از مذاكرات هسته اي ايران و اتحاديه اروپا در ژنو آغاز و تا ۲۱ اسفند ادامه داشت. اين مذاكرات در فروردين ۸۴ نيز ادامه يافت.
در اواخر دوره كاري دولت خاتمي بود كه اظهارات مقام هاي سياسي ايران در خصوص پرونده هسته اي، سير تهاجمي و صريح تري به خود گرفت.
در آخرين مصاحبه هاي مطبوعاتي خاتمي از احتمال بازشدن تأسيسات هسته اي اصفهان سخن گفت. در آن روزها، خبرهاي منتشره حاكي از آن بود كه قرار است تأسيسات اصفهان تا پيش از پايان كار خاتمي باز شود و خاتمي هم اين را تأييد مي كرد.
اين موضوع حكايت از آن داشت كه تغيير استراتژي هسته اي ايران از سوي دولت احمدي نژاد صورت نگرفته است، هر چند كه در اين دولت با اظهارات مشهور در رابطه با نفي هولوكاست و حذف اسرائيل از صفحه روزگار و عدم وجود هر گونه امكان عقب نشيني از دستيابي و استفاده از فناوري هسته اي صلح آميز، سير پرونده هسته اي شتاب بيشتري به خود گرفت، اما اين سير را نمي توان بدون توجه و نتيجه گيري از سير اوليه مذاكرات در نظر گرفت و تحليل و ارزيابي كرد.
با نگاهي به تاريخچه شروع بحران هسته اي در ايران و نحوه ادامه آن كه به ويژه در متن قطعنامه هاي متعدد آژانس بين المللي انرژي اتمي به خوبي مشهود است كه سير مذاكرات هسته اي آرام آرام به مسيري افتاد كه اكنون مذاكرات ناآرام آن را به پيش مي برد. ممكن بود مذاكرات آرام يك يا دو سال ديرتر به نقطه اي برسد كه مذاكرات كنوني با پشتوانه موضعگيري هاي صريح سياسي دولت جديد رسيده است.
در مذاكرات آرام قبلي كاملاً مشخص بود كه آمريكا و اروپا قدم به قدم جلو آمده و ايران را از مواضع خود در زمينه استفاده از انرژي صلح آميز هسته اي به عقب مي رانند، تعليق محدود و داوطلبانه كه از ابتدا مورد پذيرش اروپايي ها قرار گرفت، كم كم به تعليق نامحدود و اجباري تبديل شد. استفاده از فناوري صلح آميز و قطع هر گونه فعاليت در زمينه فناوري نظامي به مسير قطع همه فعاليت هاي هسته اي اعم از صلح آميز و نظامي افتاد.
بازديدهاي قانوني و مطابق پروتكل آژانس به بازديدهاي سرزده و بدون هيچ حد و مرزي تبديل شد و اكنون سير به جايي رسيده كه اروپايي ها و آمريكا كلاً مي گويند «ما به شما اعتماد نداريم» . به عبارت ديگر ايران حتي اگر تمام فعاليت هاي هسته اي خود را نيز تعليق كند، معلوم نيست بتواند اعتمادسازي كند، در صورت تعليق همه فعاليت ها آن گاه نوبت به بازرسي هاي سرزده از هر جا كه آژانس و دولت هاي غربي بخواهند مي رسد. اين بازرسي هاي سرزده از هرجا، مي تواند شامل همه اماكن و ساختمان ها و حتي خصوصي ترين آنها شود، همان سيري كه در مورد عراق نيز طي شد و آنها براي كشف سلاح هاي كشتار جمعي كه مدعي بودند عراق در حال توليد آن است تا كاخ هاي رياست جمهوري صدام نيز پيش رفتند و عراق را مجبور كردند تا بسياري از موشك ها و سلاح هاي پيشرفته خود را به دست خود نابود كند و اين همه باز هم آمريكا و حاميان او را راضي نكرد.
اما موقعيت ايران و عراق تفاوت كيفي دارد، نخست آنكه اگر انگليس تنها همراه آمريكا عليه عراق بود، اما اكنون اتحاديه اروپا، روسيه و به احتمال بسيار زياد و قريب به يقين، چين نيز از همراهي با آمريكا عليه ايران خودداري نخواهند كرد.
ضرورت همراه كردن همه قدرت هاي جهاني عليه ايران، نشان دهنده تفاوت كيفي نظام جمهوري اسلامي با نظام بعثي عراق است كه در يكي، انتخابات و دموكراسي و آزادي بيان وجود دارد و در ديگري (عراق) اين گونه نبود، پايگاه مردمي جمهوري اسلامي ايران نيز نقطه مثبتي براي آن محسوب مي شود كه عراق كاملاً از آن بي بهره بود و لذا اين موضوع كار را بر غرب دشوارتر كرده و همين سختي است كه ضرورت همراهي همه قدرت هاي جهاني را ايجاب مي كند و در كنار اين ضرورت، از نظر آنها دوره طولاني تري براي برخورد با نظام جمهوري اسلامي ايران بايد طي شود و طولاني شدن زمان، هزينه هر نوع اقدامي را عليه ايران افزايش مي دهد.
سيري كه در حال طي شدن است، ارجاع پرونده ايران به شوراي امنيت را قطعي مي كند، اما طولاني شدن زمان ارجاع نه به دليل تلاش جهت دستيابي به توافقي صلح جويانه با ايران است، بلكه از آن روست كه غرب هنوز آمادگي همكاري و هماهنگي در شوراي امنيت سازمان ملل را ندارد. از نظر آنها بايد پروسه قبل از سازمان ملل، به طور كامل طي شود تا وقتي نوبت به شوراي امنيت رسيد و طرف هاي درگير با پرونده ايران، به مرحله هزينه كردن بيشتر رسيدند، آمادگي پرداخت آن را داشته باشند. ايران، دومين توليدكننده نفت جهان است و هر نوع برخورد با آن مي تواند موضوع انرژي را در كل جهان با چالش روبه رو كند. غربي ها درصددند با شناخت اين چالش ها و به دست آوردن راه هايي براي حل آنها اهداف خود را به پيش ببرند.
اما آنچه حائز اهميت است پرهيز غرب از اعتراف به اصل مردم سالاري ديني و اتكاي نظام جمهوري اسلامي ايران بر پتانسيل مردمي است.نقطه قوتي كه عليرغم تمام تهديدات و فشارها باعث انسجام بيشتر مردم شده است و موضوع هسته اي را به خواست ملي تبديل كرده است.

سياست
اجتماعي
انديشه
سينما
فرهنگ
ورزش
|   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |