سه شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۴ - - ۳۹۴۵
آنچه بر سر ما در شب چهارشنبه  سوري مي رود
اين ميل مبهم عصيان
002961.jpg
عكس :گلناز بهشتي
علي اناري
در گذر تاريخ و طي اعصار و قرون متمادي، بسياري از مناسبات اجتماعي و روابط انساني دچار تغييرات بنيادين شدند. بعضي از شكل و حالت اوليه خود درآمدند و به قالبي جديد رفتند تا بنا  به مقتضيات زمانه ايفاي نقش كنند و برخي ديگر به قدري متحول شدند كه كاركرد اوليه خود را از دست دادند و در مواردي حتي به ضد خود بدل شدند و كاركردي كاملاً متضاد با ايده و فكر اوليه اي كه آن معناي به خصوص را بناگذاشت پيدا كردند. جشن چهارشنبه سوري كه يكي از اعياد ملي و قديمي ما ايراني ها است در حال حاضر يكي از مصداق هاي بارز ادعاي فوق به شمار مي رود. تغيير كاركرد و قلب ماهيتي كه در اين رسم هزاران ساله رخ نموده است را تنها با توجه به نام آن مي توان درك كرد. جشن چهارشنبه سوري نام مصطلح اين سنت كهن است، اما بايد پرسيد اين چه جشني است كه تا مدت ها قبل از فرا رسيدنش كليه امكانات امنيتي، امدادي و اورژانسي كشور براي مقابله با آن بسيج مي شوند، خواب راحت از چشمان مردم و مسئولان گرفته مي شود و تا مدت ها بعد از پايانش بسياري را در حال دست و پنجه نرم كردن با دردها و مشكلات ناشي از آن مي بينيم. آيا معني جشن در مملكت ما عوض شده است؟ آيا بنابه مقتضيات زمانه خودمان تصميم گرفتيم ساختار اين رسم قديمي را متحول كنيم؟ يا نه، همه اين كارها و اعمالي كه به اسم جشن چهارشنبه سوري انجام مي دهيم براي رسيدن به معنايي جديد است؟ اينها سئوال هايي است كه جواب دادن به آنها كار ساده اي نيست و تا به حال هيچ كس سعي نكرده جوابي قانع كننده به آنها بدهد. تا اين كه در هفته گذشته به همت هفته نامه اينترنتي دانشجويي فصل نو همايشي تحت عنوان چهارشنبه سوري از گذشته تا حال طي دو روز در سالن شهيد باكري واقع در مجتمع وليعصر(عج) دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز برگزار شد. در اين همايش كه به گفته محمد كامبد مدير مسئول هفته نامه فصل نو و دبير همايش، اولين گردهمايي علمي در باره چهارشنبه سوري در تمام دوران پس از انقلاب است، سنت چهارشنبه سوري با حضور اساتيد فن و كارشناسان از ديدگاه هاي اجتماعي، روانشناسي، امنيتي و تاريخي مورد نقد و بررسي قرار گرفت.
آتش مقدس
اولين سخنران همايش دكتر محمد صادق فربد عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد بود كه عنوان سخنراني خود را چهارشنبه سوري، آييني وحدت بخش برگزيده بود. وي در باب پاسداشت آتش در فرهنگ ايرانيان سخن خود را اينگونه آغاز كرد: در گاه شماري ايران باستان روزهاي هفته به صورتي كه هم اكنون است وجود نداشت و هر روز را به نام يك فرشته مي خواندند. اين يعني هر 365 روز سال اسم يك فرشته را بر خود داشت. ايرانيان پنج روز آخر سال را محترم مي شمردند. آنها چهار روز اول را زمان آمادگي براي زايش انسان و روز آخر را زمان تولد انسان مي دانستند و به پاسداشت اين روز آتش بازي مي كردند. آتش داراي دو خاصيت است. نور و حرارت، كه نور نمادي است از اهورامزدا، روشنايي، صداقت، پاكي و حرارت نشان بي بديل زندگي است . دكتر فربد در توضيح قدمت و اهميت آتش بازي در نزد ايرانيان با رجوع به تاريخ ادامه داد: در تاريخ بخارا آمده است در زمان نوح بن منصور ساماني جشن چهارشنبه سوري برگزار شد. به دستور شاه هيمه هاي فراواني از آتش برافروختند و اين به حدي بود كه كاخ شاهي آتش گرفت و شاه و درباريان مجبور شدند كاخ را ترك كنند و به محلي ديگر بروند. طبق اسناد تاريخي اين حريق در سال 350 هجري و در ماه شوال روي داده است. در حال حاضر هم حين برگزاري جشن ممكن است اتفاقات ناخوشايندي رخ دهد كه البته اين موضوع نمي تواند مانع از برگزاري يك جشن ملي شود فقط نكته اي كه بايد به آن توجه لازم مبذول شود بحث آموزش است. با آموزش مي توان حوادث برگزاري اين جشن را كم كرد. مردم و به خصوص جوانان ما بايد بدانند جشن سوري با بمب و انفجار هيچ رابطه اي ندارد و تنها كپه هاي آتش است كه به اين جشن معنا مي دهد. ما اگر اصالت آداب ايراني را درك كنيم در حفظش تلاش خواهيم كرد اين سنت ماست و سنت ها به نسبت قدمت خود از حرمت برخوردارند. اين آيين ها تحت فشارهاي داخلي يا خارجي از بين نمي روند. چهارشنبه سوري يك جشن جمعي است كه در تمام ايران به انحاي مختلف اجرا مي شود و رسوم گوناگوني را نيز به دنبال خود مي آورد. رسم هايي همچون گره گشايي، فال كوزه، شال اندازي و قاشق زني كه جزو سنت هاي ملي ما هستند و هيچ منافاتي با باورهاي ديني ندارند. دكتر فربد در پايان سخنان خود با اشاره به غني بودن سنت هاي ملي و عدم نياز ما به فرهنگ بيگانه افزود: در تاريخ ايرانيان پنجمين روز اسفند يا سپندار مزد به نام روز زن و روز عشق و ازدواج ناميده شده است. اگر ما به سنت هاي ملي و ديني خود بپردازيم مطمئناً مفاهيمي چون والنياين در فرهنگ ما جايي نخواهند داشت.
آييني كه گروگان گرفته شد
ديگر سخنران اين همايش سرهنگ دكتر بهرام بيات، معاونت اجتماعي نيروي انتظامي بود كه اين پديده از منظر انتظامي و اجتماعي پرداخت. وي سخنان خود را در تبيين ديدگاه هايش اين گونه آغاز كرد: بررسي ها در حوزه تاريخ فرهنگ ايران نشان داده است كه در تمام تاريخ ايرانيان سابقه اي از بت پرستي وجود نداشته است و هر چه بوده تماماً حاكي از يكتاپرستي و خداپرستي مردم ايران زمين است. به همين دليل امروز هرچه به عنوان نماد و سمبل در تاريخ ملي خود داريم در بستري ديني شكل گرفته و به ما رسيده است. ما شاهد هستيم كه با ورود اسلام به ايران بسياري از اين نمادها از جمله چهارشنبه سوري تأييد مي شوند و به طور كلي پديده اي مثل چهارشنبه سوري از منظر اجتماعي نمي تواند نافي دين باشد. حتي در هنگام قيام مختار نيز ايرانيان مقيم كوفه به او ياد دادند با افروختن آتش بربام خانه ها با هم قطارانش ارتباط برقرار كند. در اين جا آتش به عنوان نمادي مقدس براي ايرانيان كاركردي ديگر پيدا مي كند.
دكتر بيات ضمن بيان اين نكته كه چهارشنبه سوري به عنوان يك نماد ملي در شرايط تاريخي از نظر اجتماعي كاركرد خود را نشان داده است، در شرح كاركرد اجتماعي اين رسم ملي مي افزايد: جوامع شرقي بسيار احساسي هستند و جامعه ما نيز با توجه به اين كه بسيار جوان است جداي از اين قاعده نيست. ما در كشورمان دچار انباشت انرژي و هيجان هستيم و طبيعي است كه اين هيجانات بالاخره بايد در جايي تخليه شوند. در كشورهاي اروپايي اين هيجان به نوع ديگري تخليه مي شود. در اسپانيا، گاوهاي وحشي در خيابان و كوچه هاي پر از آدم رها مي شوند و يا در ايتاليا مردم با مركبات و گوجه فرنگي به يكديگر حمله مي كنند. بعد از اين جريانات جامعه يك مقدار دچار آرامش مي شود زيرا هيجان موجود در جامعه تخليه شده. ما هم به اين تخليه هيجانات احتياج داريم. ممكن است در طي اين كار افرادي هم دچار آسيب شوند اما با توجه به تأثيرات گسترده اجتماعي آن، سود به ضرر مي چربد. سرهنگ بيات ضمن تأييد اين نظر كه اين هيجانات انباشته بايد به مسير صحيحي هدايت شوند ادامه داد: از حدود سه الي چهار سال پيش به اين جشن تحت عنوان نمادي كه كاركردهاي متعددي دارد پرداخته شد، اما اتفاقي كه اكنون افتاده است اين پديده را واجد كاركردهاي مثبت و منفي نموده است. به عقيده ما اين آيين امروزه به گروگان گرفته شده است و عده اي سودجو و فرصت طلب آن را از مسير واقعي اش دور كرده اند. پديده اي مانند چهارشنبه سوري از بين رفتني نيست اما ممكن است هر كدام از كاركردهاي مثبت و منفي اش بر ديگري توفيق پيدا كند كه در اين صورت همه تلاش ما بايد اين باشد كه كاركرد مثبت آن بيشتر شود. وي با توجه به اطلاعيه دادستاني تهران در رابطه با قانون شكنان و مخلان نظم در شب چهارشنبه سوري و عكس العمل نيروي انتظامي در برابر هرگونه مزاحمت افزود: با اشخاصي كه در كار خريد و فروش مواد محترقه هستند به شدت برخورد مي شود. همچنين برنامه ريزي هايي صورت گرفته تا در شب چهارشنبه سوري با كساني كه از حد مجاز و عرف رايج خارج شوند برخورد شود. البته تصميم داريم در اين موارد موضوع را صرفاً انتظامي نبينيم و از ديدگاه انتظامي اجتماعي به آن بنگريم كه در اين رابطه همكاري ساير ارگان ها با نيروي انتظامي مي تواند نتيجه بخش باشد.
شب بحران
سخنران بعدي مهندس صادقي مدير مركز آموزش آتش نشاني تهران بود كه به عنوان كارشناس ارشد در امور آتش نشاني در همايش شركت كرده بود. وي سخنان خود را اين گونه آغاز كرد: چرا جشن چهارشنبه سوري در كشور ما به شب دلهره تبديل شده است. در جشني كه قرار است فقير و غني در كنار يكديگر به شادي بپردازند و به استقبال بهار بروند، چه شده است كه بسياري از فرا رسيدن اين جشن ناخرسندند. چرا بوته فروش ها تبديل شده اند به ترقه فروش و نارنجك ساز. ما كوچه چهارشنبه سوري را اشتباه رفتيم و آن را به شب بحران تبديل كرديم. در اين مسأله سه عامل دخيل هستند، شخص، خانواده و مسئولان. ما بايد به جوانان خود توضيح دهيم كه فلسفه اين جشن وراي آن چيزي است كه هم اكنون دارد اتفاق مي افتد. نقش خانواده ها در اين آموزش بسيار مهم است. مسئولان فرهنگي كشور هم در اين رابطه كم گناه كار نيستند. در مورد شناساندن جشن چهارشنبه سوري و فلسفه آن در بين مردم بسيار كم كاري شده است. آمار سازمان آتش نشاني گواه اين مدعا است. فقط در سال 83 طي برگزاري اين مراسم 42فقره آتش سوزي را در شهر تهران شاهد بوديم و اين تازه مواردي است كه سازمان آتش نشاني از آن خبر دارد . وي در تشريح اقدامات و پيش بيني هاي انجام شده از سوي سازمان آتش نشاني در هنگام برگزاري اين جشن افزود: سه روز قبل از جشن كليه نيروها در آماده باش كامل هستند. همه مرخصي ها لغو مي شود و شيفت ها از افراد خريداري مي شود تا در ساعات استراحت نيز در پايگاه حاضر باشند. همه تجهيزات سازمان در اين روز به كار گرفته مي شود و 79پايگاه فعال در شهر تهران هركدام به دو پايگاه سيار تبديل مي شوند كه به اين ترتيب 158نقطه عملياتي از سوي سازمان در سطح شهر ايجاد مي شود. سازمان از تمام حوادثي كه رخ مي دهد فيلم تهيه مي كند تا بعداً به عنوان هشدارهاي آموزشي از آن استفاده شود. ما به تمام مدارسي كه در رابطه با روز چهارشنبه سوري از ما كمك آموزشي خواستند كارشناس فرستاديم تا موارد لازم را به بچه ها آموزش دهند .
وي در پايان سخنان خود با اشاره به كمبود امكانات سازمان آتش نشاني براي رتق و فتق امور شهر بزرگي چون تهران اضافه كرد: ما از سالها قبل پيشنهاد كرديم تا محل هايي تعبيه شوند كه افراد در آنجا به جشن و آتش بازي خود بپردازند تا از اين طريق از بار حوادث اين روز كم شود اما متأسفانه هنوز آنطور كه بايد و شايد به اين پيشنهاد توجهي نشده است .
انسان و افسانه ها
دكتر محمدالستي مدير پژوهشكده مطالعات انساني ديگر سخنران اين همايش موضوع صحبت خود را انگاره هاي ميتولوژيك و دگرگشت ها در آئين  چهارشنبه سوري انتخاب نموده بود، وي سخنان خود را اينگونه آغاز كرد: ميتولوژي امكاناتي را در اختيار ما مي گذارد كه به وسيله آن مي توانيم تاريخ را پيش بيني كنيم. به وسيله اين علم ما مي توانيم افسانه ها و روايات گذشتگان را به زبان امروزي ترجمه كنيم يا به عبارت بهتر اين روايات را به زبان انسان امروز بيان كنيم. ميتولوژي تاريخ انسان را معنا دار و معقول مي كند و هويت فرهنگي انسان را قوام مي بخشد. همه آن چيزي كه به عنوان چهارشنبه سوري در اختيار ما قرار گرفته است، مجموعه اي از نمادهاي ميتولوژيك به حساب مي آيد كه به دليل گستردگي آن ما فقط نماد آتش را مورد بررسي قرار مي دهيم. انسان اوليه چه برداشتي مي تواند از آتش داشته باشد؟ از گرما، حرارت و هر آنچه كه آتش ايجاد مي كند. اولين برداشت اين است كه تفاوت بين مرده ها و زنده ها در گرماي تن زنده ها و بدن سرد مرده ها است. گويي آتش در وجود زنده ها روشن است و گرما ايجاد مي كند اما در مرده ها اين آتش خاموش شده است. هرچه معلول و عارضه زندگي و زنده بودن انسان بوده است از آتش گرفته شده است. پس آتش ايجاد كننده حيات است و رابطه مستقيمي با زندگي دارد. آريايي  ها از مناطق سرد به سوي ايران سرازير شدند پس گرماي آتش براي آنها مقدس شد. اين موضوع كه ايرانيان آتش پرست بوده اند، به اين معني نيست كه آنها آتش را عبادت مي كرده اند زيرا پرستيدن هرگز معناي عبادت نمي دهد. آتش پرست يعني كسي كه پيوسته مواظب و مراقب آتش است. آتش زداينده پليدي هاست. در اسطوره هاي ملي و مذهبي نيز براي تطهير و اثبات پاكي از آتش استفاده شده است مانند سياوش يا حضرت ابراهيم كه از آتش گذشته تا پاكي شان اثبات شد. در جشن چهارشنبه سوري نيز با پريدن از روي آتش به نوعي با آتش پيمان مي بنديم و بدي هاي خود را به او مي دهيم. دكتر الستي در رابطه با بحث دگرگشت ها اينگونه توضيح داد: در مغرب زمين بيماريي هست به نام بيماري امنيت ، در اين بيماري انسان در اثر احساس امنيت بيش از حد دچار افسردگي مي شود. دقيقاً به همين دليل انسان ها در شهربازي ها به سراغ بازي هاي دلهره آور مي روند يا به سينما مي روند تا فيلم ترسناك ببينند. در اين مكان ها اضطراب مصنوعي توليد مي شود. فلسفه جشن  هالوين در غرب هم همين موضوع است. با ترساندن و ترقه بازي سعي مي شود اين احساس امنيت كمي خدشه دار شود. اما ما در جشن چهارشنبه سوري چيزي به اسم ترساندن نداريم. در واقع ما به خاطر فرم زندگي مان احتياجي به اضطراب مصنوعي نداريم و در رابطه با اتفاقاتي كه در جشن چهارشنبه سوري در سالهاي اخير رخ مي دهد فقط مي توان گفت هالوين در جشن چهارشنبه سوري باز توليد شده است .
خوشحالي يا شادي
در ادامه همايش دكتر غلامرضا محمودي رياست مجتمع دانشگاهي وليعصر(عج) و عضو هيأت علمي روانشناسي سخنان خود را با موضوع چهارشنبه سوري از منظر روانشناسي هيجانات آغاز كرد. وي در تبيين نظرات خويش اينگونه توضيح داد: ما در چهارشنبه سوري شاهد يك نوع رفتار هيجاني شديد بين مردم هستيم. حال بايد ديد اين رفتار هيجاني شادي است يا خوشحالي. زيرا در ادبيات روان شناسي هيجانات اين دو با يكديگر تفاوت دارند. به نظر من ما در چهارشنبه سوري بيشتر با شادي كه هيجاني زودگذر است روبه رو هستيم. چيزي كه در اين رفتار مشاهده مي شود نوعي بي خودي است كه از منظر روانشناسي به آن دلهره خواهي اطلاق مي شود. چهارشنبه سوري پديده اي است كه هر سال تكرار مي شود و براي آن هزينه اي هنگفت صرف مي شود. بايد دانست موضوعي كه آنقدر تكرار شده است بدون شك داراي كاركرد مي شود. گرچه تكرار از نگاه علمي باعث ملالت مي شود اما احساس تكرار را دوست دارد، طبيعت با تكرار جان مي گيرد و جامعه با تكرار نيرومند مي شود. كشور ما در طول تاريخ هفت بار اشغال شد اما فتح نشد و دليل آن تنها و تنها تكرار اين آداب و رسوم بود. روانشناسي مي گويد اگر جشن چهارشنبه سوري را برگزار مي كنيم بايد حسي در ما به وجود آيد كه خود را در كنار تمام كساني كه در اعصار گذشته اين جشن را پاس داشته اند تا به ما برسد، ببينيم. مردمي كه نگاه نمادين به آداب و رسوم خود دارند داراي بالاترين سطح بهداشت رواني هستند زيرا هرگاه به چيزي نگاه نمادين پيدا كرديم به وسيله آن به گذشته وصل مي شويم و با نگاه به گذشته براي آينده آماده مي گرديم . دكتر محمودي در پايان صحبت خود راه رسيدن به هيجان هايي از نوع خوشحالي را احتياج به آموزش هاي معنايي دانست كه از آن با تعبير سبك زندگي ياد كرد.
بالانس غم و شادي
آخرين سخنران اين همايش دو روزه دكتر اصغر مهاجري عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد و معاون وزير كشور بود. وي سخنان خود را با طرح اين پرسش آغاز كرد كه آيا مشكلي به وجود آمده؟ وي در ادامه افزود: حتماً مشكلي به وجود آمده كه ما اين جا دور هم جمع شده ايم و آن چيزي نيست جز عدم استفاده بهينه از يك سرمايه طلايي به نام جشن چهارشنبه سوري. اين مراسم امروز در جايگاه خودش قرار ندارد و كساني به آن مي پردازند كه صلاحيتش را ندارند. اكنون چهارشنبه سوري به جاي يك فرصت به يك تهديد تبديل شده است. اگر مديريت فرهنگي بر چهارشنبه سوري حاكم بود مي توانستيم بر امواج اين جشن ملي به فرهنگ سازي بپردازيم! اما هم اكنون اين جشن باعث نگراني همه ما شده است. وقتي مسأله اي امنيتي مي شود به دليل اين است كه بخش هاي اجتماعي خوب عمل نكرده اند.
در تبيين اين موضوع سه نگاه را مي توان مطرح كرد. اول اينكه خرد جمعي ما ايراني ها در بالانس كردن ورودي و خروجي غم خوب عمل كرده است اما اين اتفاق براي شادي ها نيفتاده است. در مورد غم، سوگواري ها در ايام عزا مثال خوبي است. سوگواري هاي جمعي در كشور ما به خوبي صورت مي گيرد اما در نقطه مقابل به اندازه اي كه شادي وارد جامعه مي شود خروجي وجود ندارد و ما تمرين اين را نداريم كه دسته جمعي شادي كنيم و چهارشنبه سوري يكي از مظلوم ترين فريادهاي عدم توانايي ما در اجراي شادي دسته جمعي است. مشكل بعدي اين است كه به جاي نگاه جامعه شناسي همواره نگاه آسيب شناسي را علم كرده ايم و جايگاهي را كه به علوم انساني مربوط است در اختيار افرادي خارج از اين حوزه قرار داده ايم. در آخر اينكه چهارشنبه سوري در مملكت ما از يك بي مديريتي فرهنگي رنج مي برد كه اين بي مديريتي از خانه ها و محله هاي ما شروع مي شود تا به مراكز تدبيرگر فرهنگي ما مي رسد. ما بايد از خانواده ها بپرسيم كدام آموزش را به بچه هاي خود داده اند تا بدانند در اين جشن بايد چگونه شادي كنند. بايد از مسئولان فرهنگي پرسيد كدام مكان ها را براي شادي مردم آراسته اند و از رسانه هاي جمعي بايد بپرسيم كدام اطلاع رساني فرهنگي را كرده اند.
بعد از اتمام سخنراني دكتر مهاجري، فيلم سينمايي چهارشنبه سوري آخرين ساخته اصغر فرهادي كه در جشنواره فجر امسال بسيار مورد توجه قرار گرفته بود براي حاضران به نمايش درآمد و همايش چهارشنبه سوري از گذشته تا حال پس از دو روز به كار خود پايان داد.

بازهم چهارشنبه  سوزي
سهراب نيكخواه- بازهم روزهاي آخر سال فرارسيدند و همه به تكاپو افتادند. فعاليت هايي نظير خانه تكاني و خريد يك طرف، مشكلات شب چهارشنبه سوري هم يك طرف. چهارشنبه سوري كه اكنون از يك شب به چندين و چند روز تبديل شده و كابوسي است براي پليس و آتش نشاني و اورژانس و مردم. اين كه پليس و خانواده ها در اين رابطه چه مي كنند يك طرف قضيه است و اين كه اصلاً چرا يك جشن ساده به يك معضل ملي تبديل شده بحث ديگري است. مسأله اول اكنون مورد بحث ما نيست. ولي براي پرداختن به وجه دوم قضيه بايد به چند نكته كه موافقان اين هرج و مرج ها مطرح مي كنند، توجه كنيم.
اگر از جواناني كه اين روزها اين ور و آن ور شهر را به لرزه درمي آورند بپرسيد كه چرا چنين مي كنيد، خواهند گفت: هيچ  وسيله اي براي خوشي كردن و هيچ جايي براي خوش گذراندن نداريم. غم از زندگي مان مي بارد و اصلاً هيجاني در آن نيست .
البته ممكن است اين عبارت را در قالب جمله هاي قشنگتر با شاخ و برگ هاي زيادي به شما تحويل دهند ولي در هر صورت ماهيت سخنانشان مضمون جملات فوق را دارد.
در اين ميان گروهي نيز گرچه خود وارد ماجرا نمي شوند ولي با همين استدلال ها از شلوغي هاي ماه آخر سال حمايت مي كنند.
اين سخنان را با چندين و چند دليل مي توان رد كرد.
اولاً: بايد ديد كه تعريف اين دسته از افراد- طرفداران شلوغي- از شادي و شادي كردن چيست. شاد بودن و لذت بردن از زندگي در هر صورت مانند هر چيزي بايد تعريف مشخصي داشته باشد و اگر نداشته باشد، بايد بتوان آن را از طريق اضدادش مانند غم و اندوه شناخت. پس بهتر است قبل از ورود به هر بحثي با اين گونه افراد ابتدا از آنها بخواهيم كه تعريف خود را از مقوله  شادي به صورت روشن و شفاف بيان كنند.
ثانياً: به نظر نمي رسد با هيچ تعريفي از شادي، بتوان تركاندن بمب و توليد انبوهي از آلودگي صوتي و ايجاد خطر براي خود و ديگران را شاد بودن ناميد. واقعاً مشخص نيست كه شنيدن صداي يك بمب صوتي چه لذتي دارد.
ثالثاً: فرض مي كنيم كه اين صداهاي نابهنجار براي توليد كننده شان لذت بخش باشند. ولي بايد توجه كرد كه هيچ كس به بهانه آزادي و لذت بردن از زندگي خود، حق از بين بردن آزادي و آرامش ديگران و تضييع حقوق آنها را ندارد.
به نظر مي رسد كساني كه در اين روزها در خيابان ها مشغول توليد انبوهي از سر و صدا هستند در تعريف مفاهيم بنياديني مانند آزادي و لذت و آرامش و حقوق فردي و... به مشكل برخورده اند. مشخص نيست كه ترساندن مردم، آسيب جسمي و رواني به خود و ديگران رساندن زيرمجموعه كدام يك از اين اصول قرار مي گيرد يا در كدام يك از كشورهاي دنيا مردم حق چنين كاري را دارند.
به فرض كه جوانان امكان شادي كردن ندارند ولي اين دليل نمي شود كه چون نمي توانيم شادي كنيم، ديگران را آزار دهيم. شايد عده اي براي برون رفت از اين بحران پيشنهادهاي بينابيني ارائه دهند. اختصاص يك بيابان وسيع بيرون از شهر براي اين كارها مي تواند يكي از راه حل ها باشد. ولي بازهم به نظر نمي رسد مشكل حل شود. چون
الف- توليدكنندگان و فروشندگان اين مواد حاضر به پذيرش اين راه حل نيستند چون در آن صورت تنها بخش اندكي از محصولاتشان به فروش مي رسد.
ب- نگهداري مواد منفجره در منزل براي آن زمان به خصوص خود، خطرآفرين است.
ج- چگونه مي توان از استفاده اين مواد در داخل شهر جلوگيري كرد؟

اصولي نامه
امير مهنا
آقاي اصولي من ومن كنان گفت: نه، بحث اين چيزا نيست، مي خوام كه شما راحت باشين و هر چي كه دلتون مي خواد بخرين، فقط براي خودتون بخريد من نمي خوام. و بعد براي فرار از اين موقعيت تلويزيون را روشن كرد.
تلويزيون داشت يك برنامه كمدي نشان مي داد كه فقط داد و بي داد و شكستن و حرف هاي بي مزه بود، آقاي اصولي با خودش فكر كرد كه اين دم عيدي مسئوليت راديو و تلويزيون چقدر سنگين است، او آرزو كرد كه اي كاش برنامه سازان ذره اي هم به فكر مخاطبانشان بودند و آن همه هزينه را صرف برنامه هاي سطحي و پيش پاافتاده نمي كردند.
نتوانست تحمل كند، كانال راعوض كرد، آنجا وضع بدتر بود، يك آگهي بازرگاني مدام قول هاي بزرگ و كوچك مي داد و ماشين هاي لوكس پر از پول را به رخ مي كشيد. آقاي اصولي مثل هميشه فكر كرد كه اين نوع كارها تا چه اندازه با سنت ايراني همخواني دارد، سنتي كه هميشه به برابري و برادري تأكيد داشته و دارد، براي آقاي اصولي روشن بود كه تبعات رواني اين كارها در آينده ضربه هاي بزرگي به پيكره جامعه وارد مي كند، از ديد آقاي اصولي دنياي تلويزيون دنياي از ما بهتران بود، دنيايي كه سال ها با نوع زندگي اجتماع امروز ما تفاوت دارد، دنيايي كه فقط متعلق به افراد متمول است.
نتوانست بيش از اين به آن همه وعده هاي سرخرمن گوش كند و آن ساختمان هاي شيك و ماشين هاي شيك تر را ببينند، تصميم گرفت به سراغ شبكه اي ديگر برود اما آن هم چنگي به دل نمي زد، خيلي پوسيده و رنگ و رو رفته در حال پخش شدن بود، فيلمي كه آقاي اصولي فكر كرد حداقل بايد متعلق به چهل پنجاه سال پيش باشد، فيلمي كه ظاهراً براي دست گرمي اهالي هاليوود ساخته شده بود.
توي اين فيلم انگار بلا از آسمان مي باريد و ماشين ها با شدت به همديگر برخورد مي كردند و صداي گلوله لحظه اي قطع نمي شد، كشت و كشتاري بي مورد و وحشيانه هر لحظه بيشتر و بيشتر مي شد، به طوري كه حال آقاي اصولي داشت به هم مي خورد.
از خير تلويزيون تماشا كردن گذشت، تلويزيون را خاموش كرد و نگاهي به اهالي خانه اش انداخت كه با نگاه هاي معني دار همه خواسته هايشان را از او تمنا مي كردند.
لحظه اي نگاهش در نگاه آنها ثابت ماند، او داشت آرزو مي كرد روزي برسد كه بتواند همه خواسته هاي آنها را برآورده كند، از اين كه دستش هميشه خالي بود خجالت كشيد اما نمي توانست كاري بكند.
آقاي اصولي تازه از سركار برگشته بود كه همسرش به او خبر داد بايد براي جلسه ساليانه ساختمان به خانه يكي از همسايه ها برود، او هم خيلي زود وسايلش را گذاشت و آبي به صورتش زد و روانه شد.
همسايه ها همگي جمع بودند، ظاهراً آقاي اصولي آخرين نفر بود.
توي جلسه همه داشتند حرف مي زدند، هيچ كس به حرف كسي گوش نمي كرد، صاحبخانه كه مسئول ساختمان هم بود با حرارت تمام تلاش مي كرد كه همگي را ساكت كند. خوش و بش، احوالپرسي و دعواهاي مربوط به ساختمان توي هم گره خورده بود.
مدتي گذشت، حرف زدن ها هر لحظه بلند و بلندتر مي شد، آقاي اصولي فهميد كه اگر دست روي دست بگذارد اين جلسه هم مثل جلسات سال هاي پيش بدون نتيجه تمام مي شد.
با هزار زحمت توجه صاحبخانه را به سوي خودش جلب كرد و آرام توي گوشش چيزي گفت، ناگهان همه ساكت شدند، آقاي اصولي حالا ديگر حرفش تمام شده بود، خواست از اين موقعيت پيش آمده استفاده كند و جلسه شروع شود كه دوباره ولوله ها شروع شد.
آقاي اصولي و صاحبخانه كه مسئول ساختمان هم بود با تمام قوا فرياد مي كشيدند كه ديگران را ساكت كنند اما صدا به صدا نمي رسيد. آنچه كه از لابه لاي آن هم حرف زدن هاي تودرتو به گوش مي رسيد در هم تنيدگي ناهنجار صداهايي بود كه انگار از كره اي ديگر به گوش مي رسيد. آقاي اصولي يك بار دهانش را به گوش صاحبخانه نزديك كرد، ناگهان سكوت بر همه جا حكمفرما شد، كلك اش گرفته بود، نفس اش در سينه حبس كرد و با تمام توان گفت: اين جوري كه داريم پيش مي ريم هيچ نتيجه اي نمي گيريم، لطفاً يكي يكي از مسئول ساختمون اجازه بگيرن و حرف بزنن تمام همسايه ها كه از آقاي اصولي رو دست خورده بودند نگاهي به همديگر انداختند و به شكلي ظاهري حرفش را تأييد كردند. صاحبخانه گفت: بسيار پيشنهاد خوبيه، خب كي مي خواد به عنوان اولين نفر حرف بزنه؟
هم دست ها بالا رفت.
آقاي اصولي گفت: اين جوري كه نمي شه، بالاخره يك نفر بايد حرف بزنه، منظورم اينه كه لطفاً يك نفر حرفارو شروع كنه، حالا كي مي خواد زحمت اين كار رو بكشه؟
باز هم همه  دست هايشان را بالا بردند.
صاحبخانه گفت: من پيشنهاد مي كنم هركي به لحاظ سني از ديگرون بزرگتره شروع كنه! دوباره ولوله ها شروع شد و آقاي اصولي فهميد كه پيشنهاد صاحبخانه و مسئول ساختمان مورد تأييد قرار نگرفته است، خواست دوباره آنها را ساكت كند، اما موفق نشد.چندين بار تلاش كرد با حركت دست ها به معناي سكوت آنها را به آرامش دعوت كند، اما همسايه ها انگار او را نمي ديدند. چاره اي نبود، دوباره به سراغ شگردي كه تازه كشف كرده بود رفت، دهانش را به گوش صاحبخانه نزديك كرد، همه ساكت شدند و به آنها زل زدند، او هم بلافاصله دوباره عنان مجلس را به دست گرفت و گفت: آقايون، خواهش مي كنم به نظم جلسه احترام بگذاريد، بالاخره بايد از يك جايي شروع كنيم ديگه!
صاحبخانه هم بلافاصله ادامه داد: ظاهراً پيشنهاد من مورد قبول واقع نشد، لطفاً خودتون پيشنهاد بديد. باز هم ولوله شروع شد و همه سعي مي كردند پيشنهادهايشان را زودتر از ديگران عنوان كنند. آقاي اصولي يك بار ديگر اداي گفتن چيزي در گوش صاحبخانه را درآورد و به محض ساكت شدن ديگران گفت: آقايون ما مجبوريم به حرف هاي همديگه گوش بديم؛ من قول مي دم كه همه بتونن حرفاشونو بزنن، فقط يكي يكي، حالا لطفاً يه نفر شروع كنه.
ادامه دارد

گزارش
آرمانشهر
شهر تماشا
جهانشهر
دخل و خرج
نمايشگاه
سلامت
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  شهر تماشا  |  گزارش  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  نمايشگاه  |  سلامت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |