بررسي نقش سرمايه گذاري خارجي در رونق بخش مسكن
شكست بازار
|
|
مقداد همتي
در آزاد سازي اقتصادي و جهاني شدن، در صورتي رشد و توسعه اقتصادي تداوم مي يابد كه كشورها بتوانند فعاليت هاي داراي ارزش افزوده بالاتر و جديدتر را گسترش داده، كالا و خدماتي را توليد كنند كه جايگاه آنها را در بازارهاي رقابتي حفظ كند(۱). با توجه به اين نكته و همچنين رشد سريع تجارت بين المللي و فاصله تكنولوژيك كشورها، لزوم استفاده از فناوري هاي پيشرفته در زمينه هاي مختلف، كشورها را بر آن داشته است تا با لحاظ كردن اصل حاكميت، بدون خدشه دار شدن استقلال كشور، از طريق وضع قوانين- بويژه در زمينه خروج سرمايه و سود آن پس از سرمايه گذاري -و با ايجاد بستر مناسب، موجباتي را فراهم آورند تا در چارچوب خاص، سرمايه گذاران خارجي را از طريق مشاركت با سرمايه گذاران داخلي، به انجام فعاليت هاي توليدي در زمينه هاي مختلف صنعتي، كشاورزي و حمل و نقل و... ترغيب نموده و با در نظر گرفتن تسهيلات و معافيت هايي همچون پرداخت ماليات و بيمه، امكان اين گونه مشاركت ها را فراهم نمايند.البته لازم به ذكر است به طور كلي و در همه بخش هاي اقتصادي، جذب سرمايه به ساختار اقتصادي ويژ ه اي نيازمند است كه در برابر اقتصادهاي ديگر توان لازم براي رقابت را داشته باشد. از جمله اين ويژگي ها مي توان به رشد بازار، درآمد سرانه، چشم انداز سود، دسترسي به بازار، ثبات سياسي و اجتماعي، كيفيت نيروي كار، فضاي قانوني و چگونگي مقررات، دسترسي به منابع، هزينه هاي توليد، دسترسي به فناوري، دسترسي به مواد اوليه و ... اشاره نمود.(۲)
ايران نيز از اين قاعده مستثني نيست و سرمايه گذاري در بخش هاي مختلف اقتصادي توسط سرمايه گذاران خارجي با مشاركت طرف ايراني از زمان تدوين قانون برنامه دوم توسعه (بند( ه) - تبصره ۲۲ «به صورت كلي» ) تا برنامه چهارم توسعه (به طور خاص در هر بخش)، لحاظ شده است؛ به طوري كه در برنامه چهارم و در بخش مسكن فصل اول، ماده ،۳۰ بند( د) ، شماره ،۲ آمده است: «تشويق و ترغيب سرمايه گذاري خارجي در بخش مسكن.»
اهداف سرمايه گذاري خارجي
با توجه به موضوع فوق اساساً جلب سرمايه گذاري خارجي بويژه در بخش مسكن با دو هدف اصلي صورت مي گيرد:
۱) انتقال ارز و سرمايه به كشور.
۲) استفاده از تكنولوژي هاي جديد ساخت و ايجاد رقابت و افزايش كيفي ساخت و ساز.(۳)
با توجه به شرايط امروز كشور كه سياستگذاران بخش مسكن، تأمين منابع مالي را مشكل اصلي بحران مسكن در جامعه مي دانند؛ هدف اصلي از گنجاندن بند «تشويق سرمايه گذاري خارجي» ، در برنامه چهارم، انتقال سرمايه به كشور بوده است.با نگاهي گذرا به وضعيت موجود بازار مسكن كه در حال حاضر با ركود مواجه است و در نظر گرفتن سهم ۹۵ تا ۹۷ درصدي بخش غيردولتي، در عرصه مسكن با پديده اي به نام «شكست بازار» مواجه هستيم؛ يعني با وجود تقاضا، مصالح، زمين، نيروي كار و... مسكن متناسب با نياز آحاد جامعه تامين نمي شود. علت اين پديده عدم كارايي بخش خصوصي به تنهايي است كه منجر به سوداگري و دلال بازي در اين بخش شده است.با عنايت به نكته فوق و وضعيت فعلي بخش مسكن كه دولت در عرصه هاي حاكميتي و مالكيتي حضور ندارد و همچنين بحران موجود در اين بخش، حضور سرمايه خارجي- بدون نظارت كامل بر آن- و با توجه به حجم بسيار بالايي كه نسبت به سرمايه هاي سرگردان موجود در بخش مسكن دارد، نه تنها منفعتي براي بخش مسكن نداشته، بلكه با پيوستن به سوادگري بخش خصوصي، بحران در عرصه مسكن را به نسبت چندين برابر وضع موجود افزايش مي دهد.
توجه به اين نكته نيز ضروري است كه در مورد وضعيت مالكيت واحدهاي مسكوني احداثي، سرمايه گذار خارجي براي فرار از محدوديت هاي قانوني از قبيل محدوديت در تملك اموال غيرمنقول توسط افراد يا شركت هاي غيرتابعه، از طريق شراكت با طرف ايراني و با شرط اين كه ۵۱ درصد سرمايه به صورت صوري متعلق به شركاي ايراني است، امكان تملك اراضي واقع در محدوده پروژه را فراهم خواهند كرد.
اصولاً در شرايطي كه به دليل عدم حضور كارآمد دولت در بخش عرضه مسكن، سرمايه هاي سرگردان داخلي به سمت ساخت واحدهاي متناسب با نياز آحاد جامعه هدايت نمي شود، حتي اگر با ساز و كارهاي قانوني، مانع ورود سرمايه گذاري خارجي به بازار دلالي و واسطه گري شويم نمي تواند راه حلي براي بالا رفتن آمار ساخت واحدهاي مسكوني و كاهش سهم هزينه مسكن در سبد هزينه خانوار به شمار آيد.اما نكته قابل تأمل در بخش سرمايه گذاري خارجي، انتقال تكنولوژي هاي جديد ساخت در بخش مسكن و ضرورت حضور يا عدم حضور سرمايه گذار خارجي در پروسه انتقال است كه با هدف ايجاد رقابت و افزايش كيفي ساخت و ساز صورت مي پذيرد.
متأسفانه امروزه، كشور با كمبود ۵/۱ ميليون واحد مسكوني روبه رو است. اين كمبود با توجه به جوان بودن جمعيت كشور- كه رفته رفته به عرصه اجتماع وارد مي شوند- و به تبع آن بحث اشتغال و ازدواج، باعث بحراني شدن هر چه بيشتر اوضاع خواهد شد؛ با توجه به اين موضوع لزوم سرعت در ساخت واحدهاي مسكوني با توجه به كمبود زمان احساس مي شود.
تكنولوژي هاي جديد ساخت با شرط انتقال دانش فني و بومي سازي و با توجه به دقت، سرعت، ايمني و استفاده درست از مصالح ارزان قيمت، مي تواند تا حدود زيادي در حل اين معضل راهگشا باشد؛ اما ذكر اين نكته ضروري است كه براي ورود تكنولوژي به كشورهاي فاقد فناوري هاي پيشرفته بايد بستر اقتصادي مناسب در بخش مورد نظر تأمين شود، تا زمينه استفاده از تكنولوژي هاي جديد به صورت اصولي و صحيح فراهم گردد.
زماني تكنولوژي هاي جديد ساخت در بخش مسكن مورد استفاده قرار مي گيرد كه ارزش افزوده اين تكنولوژي ها در فرآيند ساخت بر ارزش مازاد زمين در فرآيند ساخت غلبه كند. در شرايط فعلي اقتصاد كشور كه به طور متوسط ۴۰ تا ۵۰ درصد قيمت يك واحد مسكوني مربوط به زمين آن و ۵۰ تا ۶۰ درصد، مربوط به هزينه هاي ساخت و سود حاصل از سرمايه گذاري است؛ انبوه سازان و بخش خصوصي به علت بالا رفتن هر لحظه قيمت زمين، پس از خريد زمين، رغبت چنداني به استفاده از تكنولوژي هاي جديد و ساخت سريع واحدهاي مسكوني ساخت ندارند.(۴)
بنابر اين شرايط، اقدام دولت نسبت به جلب سرمايه گذار خارجي براي انتقال تكنولوژي جديد ساخت نيز به دليل عدم استقبال بخش خصوصي، كارآيي چنداني را به دنبال نخواهد داشت.
براي ايجاد انگيزه لازم براي بخش خصوصي و كم كردن نقش ارزش مازاد زمين در فرآيند ساخت، دولت مي تواند با اتخاذ سياست هاي طرف عرضه، اهرم مؤثر و استراتژيك زمين را در دست گرفته و با حضور حاكميتي و مالكيتي خود اقدام به سفارش پروژ ه هاي ساخت واحدهاي مسكوني به انبوه سازان بخش خصوصي در زمين هاي خود نمايد. در شرايطي كه وام هاي موجود، ۸۰ تا ۱۰۰ درصد هزينه ساخت را تامين مي نمايد، دولت مي تواند بهاي زمين و سود خود را در ۱۵ سال دوم، پس از اتمام بازپرداخت ۱۵ ساله اقساط وام هاي بانكي- كه جهت هزينه ساخت بوده است- دريافت كند.
در اين وضعيت مشكل تامين مالي مسكن مرتفع شده و فرآيند خريد يك واحد مسكوني بدون تخصيص منابع دولتي ۳۰ ساله مي شود كه در نهايت سهم هزينه مسكن در سبد هزينه خانوار نيز كاهش مي يابد. اين اقدام دولت، انگيزه لازم را براي انبوه سازان بخش خصوصي جهت استفاده هر چه بيشتر از تكنولوژي هاي جديد ساخت، براي اتمام زودتر پروژه فراهم خواهد آورد.
با اين اوصاف هر چند استفاده از سرمايه گذاري خارجي در عرصه هاي مختلف اقتصادي و زمينه هاي توليدي اعم از صنعتي، كشاورزي، حمل و نقل و ... ممكن است مفيد واقع شود و به پيشرفت هر چه بيشتر و سريع تر اين عرصه هاي اقتصادي بينجامد؛ ولي در شرايط فعلي سرمايه گذاري خارجي در فرآيند توليد مسكن به دلايلي كه در بالا ذكر شد، نه تنها كمكي به حل بحران مسكن نمي كند، بلكه ممكن است به ورطه سوداگري بخش مسكن افتاده و بحران موجود را پيچيده تر كند.
علاوه بر اين در بعد انتقال دانش فني نيز دولت مي تواند با فراهم كردن بستر مناسب اقتصادي فرآيند توليد مسكن و مشاوره تكنولوژيك به بخش خصوصي- جهت انتقال دانش فني و بومي سازي آن- در جهت حل معضل مسكن گام بردارد.
پانوشتها:
۱. ر.ك. موانع و مشكلات سرمايه گذاري مستقيم خارجي و راهكارهاي مناسب براي جذب آن، اطلاعات سياسي- اقتصادي، يونس وكيل الرعايا، ابوالفضل دانايي
۲- همان
۳- ر.ك. مجموعه مقالات همايش هاي سياست هاي توسعه مسكن، سرمايه گذاري خارجي در بخش مسكن و ابعاد حقوقي آن، سيد محمدرضا شهاب رضوي
۴- البته ذكر اين نكته الزامي است كه بي انگيزگي و روند كند ساختمان سازي در ايران دلايل متعددي دارد كه از جمله مي توان به نكات زير اشاره كرد:
۱- عدم برخورداري پروژه ها از يك پشتوانه تحقيقي درست و منطقي
به علت عدم دقت و سرعت بالاي فاز اول هر پروژه، يعني طراحي آن و پروسه ساخت يك بنا به علت تغييرات زيادي كه در هنگام اجراي آن اتفاق مي افتد طولاني خواهد شد.
۲- عدم حضور تكنيسين هاي فني به عنوان حلقه واسط بين مهندسين و معماران با كارگران و تشريح نشدن ايده ها و طرح هاي علمي مهندسان براي كارگران كه منجر به عملي نشدن ايده ها مي شود.
۳- استفاده از كارگران ارزان و غير ماهر، مهندسين كم تجربه، به علت ارزان تمام شدن پروژه و در نتيجه، توقف چند باره پروژه به علت مشكلات پيش آمده.
۴- كمبود نقدينگي و شرايط نامناسب اقتصادي افرادي كه در عرصه ساخت و ساز هستند.
اين كمبود باعث كند شدن روند ساخت و يا توقف پروژه شده و در نهايت به پيش فروش واحدها، دريافت وام ، پيدا كردن شريك و ... براي پيشرفت پروژه خواهد انجاميد. البته ممكن است سرمايه گذار به علت كاهش ريسك سرمايه گذاري خود، از روش هاي مذكور استفاده كند.
۵- بالا بودن ارزش مازاد نسبت به ارزش افزوده ناشي از ساخت.
همانطور كه اشاره شد، بالا رفتن ارزش زمين به عنوان ارزش مازاد، طي ساخت پروژه ها و بالاتر بودن آن نسبت به سود ساخت- كه به عنوان ارزش افزوده شناخته مي شود- انگيزه لازم را از سرمايه گذاران اين عرصه جهت سرعت در ساخت و ساز و استفاده بهينه از زمان مي گيرد.
۶- در نهايت، استفاده از روشهاي سنتي به جاي تكنولوژي هاي پيشرفته ساخت و ساز.
|