چهارشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۸۴
خوانشي از كتاب «قلب اسلام» اثر دكتر سيد حسين نصر
اسلام براي غربيان
002475.jpg
منوچهر دين پرست
اگر بخواهيم به مهم ترين روايت دكترسيدحسين نصر از دين و به خصوص اسلام توجه كنيم، مي بايست قرائت او از اسلام را فقط در بعد معنوي جست وجو كرد. نصر به به روايت هاي سياسي و جامعه شناختي از اسلام نمي پردازد. در نظر او اسلام ديني است رحماني كه سرشار از معنويات است. دغدغه فكري او دفاع از سنت ايراني اسلامي است. مجموعه تأملات نصر، به طور كلي، در يك افق به سرانجام مي رسد و آن «معرفت قدسي مبتني بر معنويت» است.
نصر با تأسي از چنين افق فكري كتاب (The Heart of Islam) را كه در ايران با نام «قلب اسلام» ترجمه شده نگاشته است. اين كتاب به سفارش انتشارات هارپرسن فرانسيسكو ((Harper SanFrancisco به نگارش درآمده است. هدف از نگارش اين كتاب را از زبان خود دكتر نصر در مقدمه كتاب مي خوانيم: در دهه اخير توجه روز افزوني را در غرب نسبت به اسلام شاهد بوده ايم؛ توجهي كه هر رويداد جهانشمولي مرتبط با نام اسلام، از جنگ داخلي لبنان گرفته تا انقلاب ۱۹۷۹ ايران و تاظهور حركتهاي اسلامي در ميان مردم فلسطين سبب تشديد آن شده است. اينك اين توجه نوخاسته از زمان فجايع يازده سپتامبر تا سطوح بي سابقه اي ارتقا يافته است. جهانيان به ويژه در آمريكا تشنه اطلاعاتي درباره اسلام هستند اما معمولا اطلاعات سالمي در اين باره در دسترس نيست. در حقيقت معلومات فعلي بر پايه جهل، اطلاعات نادرست و حتي ساختگي است. اين سيل معلومات نه تنها فهم درستي از اسلام فراهم نياورده، بلكه بارها غربيان را دچار بزرگ ترين زيان ها كرده است تا بتواند به اهداف خاص سياسي و ايدئولوژيك خود برسد. از زمان فاجعه يازده سپتامبر اين آواز مخالف بلند تر گشته است و ارائه تبييني تازه از تعاليم اصيل اسلام، در پرتو چالشهاي موجود در وضعيت امروز، بايسته است. لذا اين كتاب در صدد است به تبيين پاره اي از ابعاد اصيل اسلام و موضوعات بسيار مطرح درباره آن به شيوه اي كه مقبول عام مردم جهان و براي غربيان باشد منتشر شود.
« قلب اسلام » دفاع جانانه اي از استقامت مسلمانان در برابر غرب است. دفاعي كه مسلمانان را به مبارزه و مقاومت در برابر غرب توصيه مي كند و جنبش هاي اسلامي در فلسطين، چچن، كوزوو و سريلانكا، آفريقاي غربي، الجزاير و بوسني را دفاعي مشروع از ارزش هاي ديني و فرهنگي مي داند. نصر دفاع معنوي از اسلام را مهمترين گام در اين شيوه مي داند و حتي حركتهاي شهادت طلبانه را هم كه براي دفاع از خود و ملت مسلمانان انجام مي دهند، دفاعي گريز ناپذير مي پندارد. كتاب نصر را مي توان كتاب دفاعي از اسلام دانست نه كتاب توصيفي از اسلام، اگر چه به لحاظ انديشگي بر اين كتاب مي توان ايراد وارد كرد اما براستي در جهان غرب انگليسي زبان چند كتاب مي توان يافت كه به دفاع از اسلام با زبان خود آنها به نگارش درآمده باشند. اين كتاب كه براي دفاع از انديشه اسلامي و در برابر تفكر بنيادگرا نوشته شده در صفحات متعدد ابعاد اعتقادي، سياسي، اخلاقي، عرفاني و حقوقي فقهي اسلام را در چينشي مشخص و جامع گرد آورده و آموزه هايي را كه امروزه در چالش با دنياي جديد است، بدون هيچ واهمه اي از نگاه اسلام گرايي و بنيادگرايي ، برجسته و از آن دفاع مي كند.« قلب اسلام »، اسلام قلبي است در برابر اسلام سكولار ، اسلام اصولگرا و اسلام بنيادگرا.« قلب اسلام» يعني همان احساس كه به ما اين توان را مي دهد كه در همين عالم خداوند را در هر جا ديده و چشمان، گوش ها و دستان او باشيم. قلب دين همان دين قلبي است كه در آن همه صورت هاي ظاهري رنگ مي بازند؛ قلبي كه به گفته پيامبر(ص)« عرش الرحمان » است. در درون همين دين قلبي است كه بايد جاويدان خرد يا حكمت را يافت كه همچون گوهري در مركز هر پيام الهي مي درخشد.
كتاب قلب اسلام از هفت فصل و يك خاتمه تشكيل شده است. دكتر نصر در اين كتاب به زبان ساده و روان كه براي غربيان قابل فهم باشد و آنگونه كه مخاطب غير متخصص نيز بتواند استفاده كند شئون مختلف اعتقادات و تعاليم اسلام از مبحث توحيد تا حق الناس و حق الله را نخست معرفي و سپس حقيقتشان را بيان كرده و سعي نموده به شبهات رايج در غرب نيز پاسخ گويد. اين كتاب را مي توان به بياني ديگر شرح و تفسيري از اصول و فروع دين اسلام براي دنياي مدرن دانست. البته بايد به اين نكته نيز اذعان كرد كه براي ما مسلمان زادگان كه با مباني اسلامي آشنايي داريم ، شايد مطالعه اين كتاب قدري حوصله مان را سر آورد اما به نكاتي كه نصر در اين كتاب سعي كرده به آنها بپردازد اگر دقت كنيم قطعا كتابي جذاب و خواندني خواهد بود.
نصر در بخش آغازين كتاب كه به تبيين خداي واحد، آفرينش جهان و انسان، قرآن و پيامبر اسلام(ص) مي پردازد و نيم نگاهي هم به ديدگاه اسلام نسبت به ديگر اديان در تاريخ دارد و تاكيد مي كند كه تا پيش از دوران جديد اسلام تنها دين وحياني بود كه تقريبا با همه اديان عمده دنيا به طور مستقيم در تماس بود. در چارچوب چنين بافت ديني است كه دين اسلام بيشترين تماس را با يهوديت و مسيحيت دارد. مسلمانان براي پيامبران بني اسرائيل و مسيح احترام خاصي قائل هستند. اسلام بخش جدايي ناپذيري از خانواده اديان ابراهيمي است و خود را در پيوندي تنگاتنگ با يهوديت و مسيحيت مي داند و با رد هر گونه انحصارگرايي، خود را مكمل آن اديان و نهايي ترين بيان از توحيد ابراهيمي مي خواند. نصر سپس به ارائه تصويري حقيقي از مومن و كافر مي پردازد؛ اصطلاحي كه براي برخي دستاويزي جهت خشونت هاي بنيادگرايانه شده است. نصر معتقد است كه هر ديني براي اينكه ميان خود و ديگري تمايزي قائل شود از مرزي استفاده مي كند و در اسلام مرز ميان مسلمان و غير مسلمان بر اساس ايمان است و اسلام به معناي كلي كلمه نقش چنداني در آن ندارد. قرآن لازمه ايمان را مرتبه بالايي از پايبندي به دين مي داند. بنابراين واژه« مومن » مختص مسلمانان نيست، بلكه پيروان اديان ديگر هم مي توانند مومن باشند. نصر سپس به تصوير رايج غرب از مومن و كافر مي پردازد كه در اين تصوير همه مسلمانان در مقام مومن در برابر همه كفار متحدند. نصر ارائه چنين تصويري را از از سوي تندروهاي مسلمان و مبلغان مسيحي مي داند و آن را تصوير غلطي برمي شمرد و مي گويد كه واژه« كافر» داراي تعريفي كلامي و فقهي و تعريفي رايج در سياست و اجتماع است كه نبايد اين دو را با هم خلط كرد.
002472.jpg
مشكل اصلي نصر اين است كه هر جا بحث عرفان و معنويت است اوج مي گيرد اما هر جا به بحث اجتماعي و سياسي مي رسد زمينگير مي شود. دكتر نصر از لحاظ فكري با دنياي مدرن كنار نمي آيد. پرسش از مدرنيته به معناي گذر از مدرنيته است و بناي نصر اين است كه به مدرنيته نپردازد
يكي ديگر از فصول اين كتاب به بررسي قلمرو اسلام مي پردازد. در غرب معمولا اسلام را همچون مجموعه يكپارچه اي توصيف مي كنند و به تنوعي كه چه در دين و چه در تمدن اسلامي موج مي زند توجه چنداني ندارند. اما حوادث يازده سپتامبر باعث شد كه به گروه ها و فرقه هاي مختلف اسلام نيز توجه شود اما اين تلاش ها بيشتر گزينشي و آميخته به اتهامات سياسي است. نصر بر اين باور است كه گستره پهناور جهان اسلام، به راستي چون قالي ترنج ايراني است كه با وجود تنوع و پيچيدگي شگفت انگيزش وحدتي بر آن حكم فرماست كه همه نقش و نگارهاي هندسي و اسليمي را در خود جذب مي كند.
نصر در كتاب قلب اسلام اگر چه معارف اسلامي را از قبيل فقه، عبادات، معاملات، مجازاتها و ديگر قوانين شرعي با ادله كافي عقلاني و شهودي مورد بررسي قرار داده است، اما نگاهي جامعه شناختي، فلسفي وعرفاني نيز به برخي ديگر از مفاهيم دارد. از اين ميان مي توان به طور نمونه به مفهوم امت و جامعه اشاره كرد. اين مفهوم از مفاهيم كليدي قرآن و دين اسلام است. اسلام ،خواهان تاسيس امتي عدالت مدار است؛ امتي كه در آن امكان عمل به شريعت و نه فقط عمل به احكام مربوط به رفتار خصوصي فراهم باشد. در نزاع ميان جامعه گرايان و فرد گرايان اسلام موضعي ميانه مي گيرد و بر آن است كه در حقيقت اين قطب بندي بر تقسيم نادرستي استوار است. ماهيت اجتماعي انسان جزئي از حكمت آفرينش الهي است. نصر معتقد است كه ملاك داوري درباره امت ،ميزان برخورداري افراد آن از حيات طيبه ديني است كه بر پايه اصول اخلاقي استوار باشد. اما امروزه امت اسلامي تحت تاثير تجددگرايي به لحاظ سياسي متفرق تر و حتي به لحاظ فرهنگي بسيار پاره پاره تر از هر زمان ديگري در تاريخ اسلام است. با اين همه اشتباه بزرگي خواهد بود اگر اهميت بينش قرآني نسبت به امت را كه در دلها و اذهان بيشتر مسلمانان جاي دارد كوچك بشماريم. براي تداوم بخشي به حيات امت و حكومت اين امپراتوري معنوي بايد بر حقايقي انگشت نهاد كه دين اسلام براي آنها نازل گشت و پيامبر نيز براي جهانيان رسالتي جز آنها نداشت.
نصر در قلب اسلام نيز به چالش ميان غرب و شرق نظر دارد. او معتقد است« شجره مباركه زيتون» كه نماد قطب معنوي عالم است، نه شرقي و نه غربي است. امروزه پيش از هر زمان ديگري بايسته است كه ماهيت جامع حقيقت را كه هم غربي و هم شرقي بوده و در عين حال هيچ كدام از آنها نيست، دريابيم. اما غربياني هستند كه اسلام را كاملاً بيگانه دانسته، از اين رو حرمتش را نگه نداشته و تا مي توانند به تحقيرش مي پردازند، در حالي كه در جهان اسلام نيز كساني هستند كه غرب را به چشم دشمن سوگند خورده اسلام مي نگرند. تا پيش از دوران جديد، دارالاسلام تنها بيگانه اي بود كه غرب مي شناخت و نيز همين بيگانه بود كه در شناخت تمدن غرب از خويش در طول دوره رشد و شكوفايي اش، نقش نسبتاً تعيين كننده اي داشت. اما اسلام با چندين تمدن از جمله تمدن هاي هند و چين سروكار داشته كه برايش بيگانه به شمار مي آمدند. خود همين عامل به واسطه تصوري كه اسلام از خود همچون تمدن محوري عالم داشت، سبب شد كه تا چندين سده پيدايش قدرت اروپاييان در طول دوره نوزايي و تحولات بزرگ عقلي و ديني واقع شده در آن سامان از جمله ظهور علم جديد و در پي آن فناوري جديد از چشم مسلمانان دور بماند. امروزه ديگر نمي توان به درستي از غرب و جهان اسلام همچون دو تمدني سخن به ميان آورد كه مانند دو سپاه آماده كارزار در سده هاي ميانه، رودرروي هم ايستاده اند. به راستي در هيچ زمانه اي از تاريخ اسلام اين همه از رهبران عقلي و صاحب نفوذ اسلام در تمدني ديگر بيرون از دارالاسلام به سر نمي برده اند و شگفت اينكه در آنجا از فضاي مناسب براي گفتمان عقلي از آزادي برخوردارند كه در اوضاع كنوني حاكم بر بسياري از كشور هاي اسلامي، چنين فضايي ناياب است. سرنوشت غرب و جهان اسلام به گونه اي درهم تنيده است كه نمي توان وضعيت كنوني را با جداسازي كامل اين دو از هم به«ما»و«آنها» فرو كاست.
نقد
در پايان مي بايست به نكاتي ديگر از اين كتاب تأمل جدي و نقادانه اي داشت. در ابتدا مي توان اذعان كرد كه جاي چنين كتابي در ايران خالي بود. چرا كه در اين كتاب جوانان با سيمايي از اسلام آشنا مي شوند كه تا كنون ارائه نشده بود. امروزه در جهاني كه از اسلام به عنوان ديني خشن نام برده مي شود، كتابي كه بتواند دفاعي از تماميت ديني داشته باشد جايش خالي بود. قلب اسلام را مي توان روايتي از يك سنتگرا از قلب اسلام در جهان مدرن ناميد. به رغم اين كه مولف سال هاي متمادي است كه در غرب زندگي مي كند اما منفعل و مفتون غرب نشده است. نويسنده از دموكراسي و حقوق بشر سخن نگفته اما كوشيده تا از مفاهيم اسلامي - انساني براي تبيين چنين مفاهيمي استفاده كند. اما مي بايست به اين نكته نيز اشاره كرد كه نصر به انديشه هاي نوگراي اسلامي چندان توجهي نداشته است. مولف به مسائل و تعابير اجتماعي و سياسي كمتر توجه كرده و سعي نويسنده در يكسان سازي مفاهيمي مانند حق مسئوليت در اسلام با حقوق بشر و مفهوم رهايي با آزادي، امكان ايجاد سوء تعبير را فراهم مي كند.
مشكل اصلي نصر اين است كه هر جا بحث عرفان و معنويت است اوج مي گيرد اما هر جا به بحث اجتماعي و سياسي مي رسد زمينگير مي شود. دكتر نصر از لحاظ فكري با دنياي مدرن كنار نمي آيد. پرسش از مدرنيته به معناي گذر از مدرنيته است و بناي نصر اين است كه به مدرنيته نپردازد. بيان او در اين نگاه بيشتر شبيه الهيات كاتوليكهاست تا پروتستانها.
اما بايد توجه داشت كه كتاب براي سطح عمومي جامعه نوشته شده است . اين كتاب در مقايسه با ديگر آثار نصر به چيز جديدي نرسيده اما در تمام آثارش بر همان مفهوم پيام واحد اصرار دارد. معتقدم در دنياي مدرن اين گونه دفاع كردن بر عهده كسي است كه با اين علوم آشنايي دقيقي داشته باشد.
همچنين معنويت و عرفان از مباحث بسيار دقيق كتاب است كه مولف با بهره گيري از اسماي الهي سيماي جذاب و مهرباني از اسلام نشان داده است. وي با پررنگ كردن بحث سنتگرايي و تصوف، مباحث اسلامي را ترويج مي كند. يكي از بحث هاي عمده نصر، پذيرش احترام به اديان است كه مي تواند نقطه مشتركي در ميان مسلمانان و غير مسلمانان باشد. قلب اسلام بهترين دفاع از اسلام در وضعيت كنوني است. مخاطب كتاب فردي غربي است كه از اسلام بر اساس آنچه كه پس از جنگهاي صليبي در اذهان مانده تصور ديگري دارد. آنها اسلام را دين جهاد و خشونت مي دانند و تلاش نصر اين بود كه اين تفكر را به نحوي بزدايد.

انديشه
اقتصاد
اجتماعي
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |