پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۸۵ - - ۳۹۵۳
روايت ساخت نشانه پايتخت از زبان مدير اجرايي آن
آزادي، شناسنامه ايرانيان
003810.jpg
عكس: محمدرضا شاهرخي نژاد
بنيامين صدر-مهدي نوروزيان

دانش آموخته جوان دانشكده فني دانشگاه تهران 4سال پس از فارغ التحصيلي خود در خلق اثري سهم داشت كه امروز با گذشت بيش از 30سال، استوار بر پيشاني تهران ايستاده و نمادي است به نام آزادي.
ديدار ما با مجري طرح برج آزادي و در كنار اين نماد پير پايتخت انجام شد؛ سازه اي كه ساخته شد تا نشانه اي باشد از روياي رسيدن به دروازه هاي تمدن بزرگ براي ايرانيان.
مهندس بابك حقيقي، دانش آموخته دانشكده فني دانشگاه تهران، رشته راه و ساختمان در سال 1344 است. او امروز مرز 60 سالگي را
درمي نوردد، اما هنوز با حرارت از تصوير تهران سخن مي گويد.
آشنايي او با مرحوم مهندس پورفتحي، مديرعامل شركت (ماپ) مجري برنده ساخت پروژه آزادي تهران زمينه ساز حضور حقيقي جوان در يكي از بزرگترين پروژه هاي معماري نوين ايران در 38سال پيش مي شود.
دانشگاهي به نام آزادي
با شور و هيجان به سوي برج آزادي قدم برمي دارد و چنان برقامت آن نگاه مي كند كه گويي پدري پس از سال ها به ديدار فرزند خود آمده است.
از وجب به وجب آن خاطره دارد، آرشيو ذهني او دست نخورده و كامل است. نام پيمانكار، طراحان و معماران، حتي تراشكار ماهر سنگ ها، همه و همه را به ياد دارد. از جنس سنگ فرش محوطه گرفته تا ميزان خلافي برج را مي داند. به هرجا نگاه مي كند حرفي براي گفتن دارد، چه در پلكان نخستين طبقه برج كه سراغ نشانه هاي گمشده اي را مي گيرد كه امروز كسي را از آن خبري نيست و چه در تاج برج كه مغرورانه پايتخت پر هياهو و دودآلود ما، تهران را به تماشا مي نشيند. به گفته او طرح نهايي سازه آزادي، پايان نامه ديپلم فني آن زمان مهندس حسين امانت بوده است كه سال هاست جلاي وطن كرده و يكي از زبده ترين مهندسان ايراني مقيم خارج است. حقيقي، آزادي را براي خود و دوستانش دانشگاهي مي داند كه توانسته بهترين مهندسان را براي ايران تربيت كند.
نقش آزادي
طراحي برج آزادي براساس 5 مدل مربع انجام شده است۳،مربع در بالا و 2مربع در پايين.
اگر از شرق برج به غرب آن نگاه كنيم، مربع وسطي، مركز بيضي برج است و مربع هاي كناري قطرش به سربرج مي رسد. مربع هاي بالايي هم مركزي سهمي هستند كه زين اسبي زير برج را تشكيل مي دهند.
سازه آزادي نقشه ساخت ندارد. حقيقي مي گويد فرمول هاي شكل سهمي،هذلولي و بيضي با كمك كامپيوتر محاسبه شده و 50سانت۵۰،سانت در مقاطع X، YوZ در پلان هاي مختلف پياده شدند و در سطح خود قرار مي گرفتند.
به گفته حقيقي، 4پايه آزادي در هنگام ساخت به نام 4تكنيسين نامگذاري شده بود و تمام عوامل ايراني بودند، حقيقي به شدت نقش خارجي ها را در ساخت برج رد مي كند و مي گويد نه فرانسوي ها و نه آمريكايي ها در ساخت پروژه آزادي نقشي نداشتند، تمام تكنيسين ها ايراني بودند، تنها يك شركت انگليسي وظيفه محاسبه و چك كردن كار ها را برعهده داشت.
به اعتقاد او آزادي نخستين اثر ايراني است كه در ساخت آن تكنيك هاي مدرن با هنر معماري ايراني تلفيق شده است.
حقيقي در اثبات حرف خود مي گويد: معماري و بناهاي قبلي ايراني هيچگاه در قالب مهندسي و تكنيك هاي رياضي خلق نشده است، بيشتر گنبدي شكل بود، ولي سازه آزادي براي نخستين بار بر چنين اساسي ساخته شده است. مدير اجرايي پروژه آزادي البته تأكيد دارد: سازه آزادي الهام گرفته از تمام معماري قديم ايراني است كه با بهره گيري از تكنيك  مدرن ساخته شده است.
ريزش آزادي
براي ما بهترين فرصت بود تا از كسي كه دو سال و نيم هر روز 24ساعته در اين كارگاه فعال بوده از ميزان مقاومت سازه آزادي بپرسيم. او بهترين كسي بود تا از شايعه ريزش برج و تخريب پايه هاي آن بگويد.
ما هميشه عادت داريم با شايعه پراكني كارهاي ارزشمند پيشينيان را نفي كنيم. تخريب پايه هاي برج آزادي، شايعه اي بيش نيست .
حقيقي به اينجا كه مي رسد پر حرارت تر سخن مي گويد، دست هايش به حركت درمي آيد و نگاهش معصومانه تر، گويا رواج اين شايعه ناسپاسي بوده در حق يك مجموعه و خالقانش كه زندگي خود را وقف ساخت سازه آزادي كرده اند؛ نشانه اي كه روزگاري قرار بوده نمادي براي ايران فردا باشد.
او مي پرسد چگونه ممكن است پايه يك سطح 44 در 64 متر نشست كرده باشد و سنگ هاي آن يك ترك نخورده باشد. پايه هاي آزادي در حدود 7متر روي پي مقاوم است و به صورت يك مت كامل روي زمين نشسته است. در سطح صفر- صفر(جايي كه عابران عبور مي كنند) ضخامت سنگ 25سانتيمتر است با پشتوانه ديواره بتني 25سانتيمتري و آرماتور بندي خيلي قوي. اينها يا شايعه است، يا ريشه گرفته از مسأله  هايي ديگر كه من از آن بي اطلاعم!
صف آرايي دو برج
آزادي روزي كه ساخته شد عظيم ترين برج ايران بود اما امروز در مقابل خود برج ميلاد را به نظاره نشسته كه 400 متر ارتفاع دارد. از حقيقي مي پرسيم او به عنوان يك كارشناس به اين اعتقاد دارد كه ميلاد كم كم دارد جاي آزادي را مي گيرد و نماد تهران شناخت مي شود.
سرپرست اجرايي پروژه شهياد سابق هرچند كه بزرگي و عظمت ميلاد را مي ستايد اما بر اين برج عظيم يك ايراد بزرگ وارد مي داند؛ مانند برج ميلاد در دنيا بسيار است اما مانند سازه آزادي يك نمونه بياوريد، طراحي آزادي ما بي همتاست و اگر در جايي وجود داشته باشد الهام گرفته از اين اثر ايراني است.
آزادي چگونه است
قريب به 40سال است كه هيچ كار حفاظتي اصولي در قبال اين مجموعه صورت نگرفته است. يك ساختمان مسكوني را نقاشي مي كنند تا از آن بيشتر استفاده شود اما در 35سال گذشته بدون آنكه محافظت چنداني از اين برج شود هنوز پا برجا مانده است. حقيقي ادامه مي دهد: يك بار از برج بازديدي داشتم، در قسمت هايي نشت آب ديديم. آقايان آنجا را براي پايه پرچم سوراخ كرده و براي جلوگيري از نشت آب پايه را قيرگوني كرده بودند، در حاليكه ايزولاسيون برج ماده اي بود به نام لكتينگ كه به هيچ وجه با قير سر سازگاري ندارد. استفاده از قير در اين سازه خورندگي ايجاد مي كند و باعث نشت آب مي شود. حقيقي از سهل انگاري ها گله مند است و پشت سر هم مصداق هاي اين سهل انگاري ها را برمي شمرد. نمي دانم شايد خلق اين اثر گناهي نابخشودني است! به سند بلاست كردن سراميك ها اشاره مي كند كه موجب از بين رفتن لعاب سنگ ها شده است، در حاليكه مي شد هرچند سال يك بار جر م هاي روي نماي سنگ را با تيشه كاري و بدون صدمه وارد كردن به لعاب حفاظتي سراميك ها برداشت.
نشانه پايتخت
هر كسي اثري خلق مي كند از اثر خود تشبيه دارد او به عنوان مجري ساخت پروژه آزادي اين برج را به چه تشبيه مي كند؟
مهندس سرش را كمي بالا مي گيرد نگاهش را به ما مي دوزد و پس از كمي تأمل مي گويد: آزادي شناسنامه ايرانيان است .هر جاي دنيا باشيد شكل آزادي نمايانگر پايتخت ايران است. اگر خواسته باشيم از ايران تصويري ترسيم كنيم كه آن را به خوبي تداعي كند، آن سازه آزادي است. وقتي با مهندس حقيقي  خداحافظي مي كنيم و قصد ترك محوطه برج را داريم حقيقي آخرين نگاه را هم به برج مي اندازد. شيشه هاي دودگرفته عينكش مانع از ديدن جمع شدن اشك در چشم هايش است اما رنگ رخسارش حالت دروني او را براي ما عيان مي كند. در يكي از آخرين روزهاي زمستان 84 و در آسمان دود گرفته آزادي براي آخرين بار از او خداحافظي مي كنيم. حالش به پدري مي ماند كه فرزندش را با حالتي مضطرب و دل نگران ترك مي كند و به فردا مي انديشد كه چه خواهد شد.

مشخصه هاي يك سازه ملي
از دروازه هاي تهران اثري نمانده و شهري كه روزي چندين دروازه داشت، امروز كلان شهري شده كه از حال و هواي گذشته آن تنها خاطره اي در ذهن ها مانده است. با اطمينان مي توان گفت از هويت گذشته تهران، برج آ زادي است كه بر جاي مانده و امروز تنها دروازه تهران به حساب مي آيد. ساخت برج آزادي 38 سال پيش آغاز شد.
شركت ماپ كه شركتي ايراني بود، توانست برنده ساخت سازه آزادي كه آن روزها شهياد مي ناميدندش شود. در آغاز سال 1348 ساخت برج آغاز شد و در مهرماه 1350 خورشيدي، همزمان با برگزاري جشن هاي 2500 ساله به بهره برداري رسيد. طرح اوليه برج متفاوت از نقش كنوني آن بوده است. ارتفاع نهايي سازه آزادي 45 متر است. به گفته مهندس حقيقي، مجري پروژه، اين ارتفاع مي توانسته بلندتر از اينها هم باشد ولي به دليل نزديكي سازه آزادي به فرودگاه مهرآباد تهران و مجاورت با حريم فرودگاه، ساخت  سازه با ارتفاع بيشتر در عمل غيرقابل اجرا بوده است.
پروژه ميدان آزادي (شهياد)3 مرحله داشته؛ سازه، محوطه و حريم ميدان كه 2 مرحله نخست يعني ساخت سازه و محوطه به طور كامل تكميل شده اما مرحله سوم يعني حريم ميدان نيمه كاره مانده است.

نگاه امروز
نماد فراموش شده شهر
مهرداد مشايخي
چه كسي باور مي كرد كه برج و ميداني كه روزي شاه مخلوع، آن را نشانه اي از يادآوري قدرت خود مي دانست به نماد آزادي مردم پس از قيام عليه همان شاه مبدل شود؟ شايد هيچ كس. امروز اما اولين آموخته ما از تغيير هويت برج آزادي اين است كه نمادهاي شهري نظير برج و ميدان آزادي با وجود نامگذاري حكومتي (شهياد سابق) نسبتي با حاكميت ندارند و اگر هم داشته باشند كم كم به بخشي از هويت ملي يا در مقياس كوچك تر به بخشي از هويت شهري تبديل مي شوند.
نمادهاي شهري از مسجد گرفته تا بازار، از برج گرفته تا ميدان، علاوه بر كالبد، جزو بخشي از روح شهر محسوب مي شوند. در واقع اين نمادها هستند كه تقويت كننده رابطه بين مردم و محيط اطراف، هويت بخش محيط هاي شهري، ايجاد كننده حس تعلق به مكان و نشانه اي از وجود عقيده اي مشترك و همگاني هستند.
هر نماد حامل يك پيام است، به فضا و محيط انرژي مي دهد و تقويت كننده فرهنگ و تاريخ شهر يا منطقه است. نمادها در ضمن، ماندگاري خاطره براي گردشگران هستند و هر محل براي حفظ خود نيازمند نمادي است.
بنابراين بي دليل نيست كه با شنيدن نام پاريس تصويري از برج ايفل به ذهنمان مي رسد يا با شنيدن نام برج پيزا به ياد شهر رم مي افتيم. اين نمادها خواسته يا ناخواسته به هويت، خاطره و نشانه هاي شهر تبديل مي شوند. اين در حالي است كه با وجود همه آنچه گفته شد نمادهاي تهران، همسو با سيلاب بي تفاوتي به هويت شهر به دست فراموشي سپرده مي شوند. اين اتفاق مي تواند ناشي از بروز هر معضلي باشد، اما نتيجه اي تهديدكننده خواهد داشت.
از ميان اين بي تفاوتي، تخريب و نابودي سر بلند مي كند و حاصل آن فرزندي است از نسلي بي هويت، بي خاطره، بي تعلق و گريزان از هرچه او را به سرزمين پيوند بزند. امروز ديگر نماد بم از ارگ آن، كه زلزله ويرانگر آن است، از خيابان هاي پردرخت مشهد، كه پس از حرم امام رضا(ع) نماد ديگر شهر بود اثري نماند و ساحل زيباي خزر به تصرف ويلاهاي ريز و درشت درآمده است، كوچه هاي خاطره انگيز و بناهاي تاريخي در بافت شهرهاي كوچك و بزرگ جاي خود را به آسفالتي كه روز به روز بيشتر به سمت پياده روها پيشروي مي كند و بناهايي كه كمترين سليقه اي در ساخت آنها به كار نرفته مي دهد و كوچه را به محيطي سرد و بي روح بدل مي كند. فراموش نكنيم كه آنچه ميدان نقش جهان و پل سي وسه پل را به نماد اصفهان و يكي از نمادهاي ايران تبديل كرده است، نه صرفاً قدمت آنها، كه تجلي روح ايراني در آنهاست، آنچه كه در برج آزادي، نماد پايتخت ايران نيز مي توان ديد.
در مجموع برج و ميدان آزادي علاوه بر اين كه برج با تلفيق معماري مدرن و تاريخي- هويتي طراحي و بنا شده، ميدان نيز نمادي ايراني است. ميدان در شهرهاي ايراني از گذشته هاي دور نقش اساسي در تحولات حكومتي و مردمي داشته است و امروز هم اگر ميداني مشخصات ميادين سابق را داشته باشد (نه اين كه صرفاً به عنوان محل تلاقي خيابانها به كار آيد)، در مراسم و مناسبت ها و حركت هاي اجتماعي نقش مهم خواهد داشت.
امروز در ميان افسوس فراموشي سرنوشت برج و ميدان آزادي، قيل و قال مسافركشان اطراف ميدان و ميدان داري فروشندگان سيگار، ساندويچ و مواد مخدر، هر زمزمه اي در مورد بهسازي اين نماد شهري، گام اول شروع حركتي است كه به ساخت شهر شهروندمدار ختم مي شود. در چنين حركتي براي اولين قدم ها، ساماندهي آشفتگي فضاي اطراف ميدان و همچنين مرمت برج بر اساس مشخصات فني خود آن، بزرگ ترين خدمت به اين نماد شهري است.

تهرانشهر
شهر تماشا
جهانشهر
دخل و خرج
زيبـاشـهر
نمايشگاه
سلامت
شهر آرا
يك شهروند
|  شهر تماشا  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  زيبـاشـهر  |  نمايشگاه  |  سلامت  |  شهر آرا  |  
|  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |