يكشنبه ۲۰ فروردين ۱۳۸۵ - - ۳۹۵۵
پراكندگي سينماهاي تهران، دردسر فرهنگي شهروندان
چند فرسنگ دورتر
در منطقه شميران از قلهك به الهيه به سمت شمال تنها دو سينماي آستارا و فرهنگ وجود دارد و در عوض در خيابان هاي نزديك به هم بلوار كشاورز، ميدان ولي عصر و طالقاني دست كم 6 سينما وجود دارد
003945.jpg
عكس: محمدرضا شاهرخي نژاد
آزاده بهشتي
نشسته بود پشت پنجره و دو گوي شيشه اي را ميان دستانش جابه جا مي كرد. لابه لاي رفت و آمد هر از گاه عابران پياده، توپ بازي بچه ها را نمي توانست ناديده بگيرد، بازي هر روزه اي كه او را خسته كرده بود. پسرها غروب كه مي شد دو تير دروازه و توپ پلاستيكي چند لايه را برمي داشتند و تن آسفالتي خيابانها با گام هاي آنها هم آغوش مي شد. روزهاي تعطيل اين كار از طرف هاي ظهر شروع مي شد و برخورد گاه و بي گاه توپ به در و ديوار خانه ها آرامش قيلوله بعدازظهر را زير و رو مي كرد.
***
نشسته بود پشت پنجره و خميدگي پشت زاويه ديدش را كمتر كرده بود، گاهي مي ايستاد و رهگذراني را تماشا مي كرد كه فارغ از اصابت توپ بچه ها از كوچه عبور مي كردند. در يكي از خانه هاي قديمي باز شد. او به خيال بيرون آمدن توپ و تير دروازه ها ايستاد. پسر بيرون آمد و با نگاهش او را تا انتهاي كوچه همراهي كرد. مي دانست به اتوبوس نمي رسد. فرصتي هم نداشت تا براي بعدي بايستد، آدم هاي قطار شده منتظر تاكسي هاي خطي بودند، دست بلند كرد و واژه دربست كه از دهانش بيرون جهيد ماشين مقابلش ايستاد، فلكه اول تهرانپارس، خيابان تنگ دماوند، ميدان پرازدحام امام حسين، خيابان پرترافيك و مملو از ماشين، چهارراه پشت چهارراه، چراغ هاي سبز و قرمز و صف عريض و طويل بليط سينماي جمعه شب.
با خودش فكر كرد اگر حال و حوصله اي باشد مي تواند بعد از سينما شام مختصري بخورند و گپي هم در مورد فيلم بزنند، شايد هم گذري به دوران خوش بچگي و شوخي با اصغر خوش سر و ابي پا طلا كه محال بود توپ را گل نكند و شب هاي جواني با اين همه خوش گذراني، به يادماندني است و انرژي هفته پركار آينده را تأمين مي كند.
ماشين از خيابان دماوند تو دل كوچه پس كوچه ها كه پيچيد هنوز خيالش براي به موقع رسيدن راحت نشد. مي دانست، مصيبت زماني شروع مي شود كه به ميدان امام حسين برسند و بعد هم بخواهند چراغ هاي خيابان انقلاب را بگذرانند. او به موقع سر قرار با دوستانش نمي رسيد، وقتي كه بيش از 30 دقيقه پشت ترافيك خيابان انقلاب گير افتاد. به سينما كه رسيد فيلم شروع شده بود و دوستانش جلوي سينما انتظارش را مي كشيدند. با رسيدن او حرفي رد و بدل نشد، راه افتادند تا قدمي بزنند و دوباره به خانه هايشان برگردند، فرصتي براي سانس بعدي نداشتند.
اين داستان تكراري مشكلات ترافيكي بخش هايي از خيابان هاي تهران نيست، بلكه ماجراي قرار دوستانه اي است براي رفتن به سينما كه به خاطر فاصله سينما از محل زندگي و منطقه تمركز رفت و آمد آنها به سرانجام نرسيد.
سينماها كجا هستند؟!
لاله زار ديگر نشاني از آن راسته فرهنگي تهران ندارد. در خيابان كه راه مي روي نبض لوازم الكتريكي در اين خيابان زده مي شود، اين را هر كسي مي داند. عمده فروش ها و تاجران اين صنعت ساختمان هاي قديمي و بناهاي فرهنگي لاله زار را يكي پس از ديگري به پاساژ و انبار و مغازه تبديل كرده اند و حالا هر وقت از كنار چند سينماي سالم مانده اين خيابان مي گذري در نگاهشان مي توان خواند كه چه طور براي تبديل اين ساختمان هاي بزرگ به پاساژهاي تجاري نقشه مي كشند و چه طور از دست صاحبان اين سينماها كه چنين مساحت زيادي از زمين را در اين منطقه حساس از شهر فقط به چند صندلي و يك پرده بي مشتري و يكي دو اتاق خالي اختصاص داده، حرص مي خورند. در اين خيابان بيش از ده سينما كه بعضي از آنها ديگر تعطيل شده اند، وجود دارد. سرگذشت سينماهاي خيابان انقلاب به اين ناگواري نيست، اين خيابان هنوز وجهه فرهنگي خود را حفظ كرده و در ميان فريادهاي دست فروشان كساني هستند كه جلوي يكي از سه سينماي بزرگ و چند سالنه توقفي كنند و به فكر ديدن فيلم بيفتند.
اما رفتن به سينما هم مشكلات خود را دارد. اطراف ميدان انقلاب شلوغ و مملو از اتومبيل است. پاركينگي وجود ندارد و در خيابانهاي اطراف آن هم جاي مناسبي براي پارك اتومبيل پيدا نمي شود. ماشين ها براي رسيدن به ميدان از خيابانهاي آزادي، انقلاب و كارگر با ترافيك سنگيني روبه رو هستند و از همه آنها كه بگذريم اگر لازم باشد براي ديدن فيلم چند دقيقه اي انتظار بكشند جاي مناسبي براي نشستن و مثلاً خواندن روزنامه يا خوردن يك نوشيدني نيست. خلاف اين تمركز سينمايي را در نقاطي از شهر مي بينيم كه از مناطق مسكوني فاصله زيادي ندارند، رفت و آمد اتومبيل ها در اطراف آن محلات به راحتي انجام مي شود و پارك يا محل استراحت و تفريح براي قبل يا بعد از ديدن فيلم در سينما وجود دارد. در شرق تهران و در محلات تهران پارس، رسالت، نارمك، وحيديه و مجيديه تنها سينما ماندانا وجود دارد كه از 3 سالن آن تنها يك سالن قابليت نمايش فيلم دارد و با وجود گذشت چند سال مسئولين آن نتوانسته اند دو سالن ديگر را براي نمايش فيلم آماده كنند و در منطقه اي به اين وسعت سينماي ديگري وجود ندارد.
در غرب تهران در محلات صادقيه و اطراف آن، جنت آباد، پونك، سعادت آباد، شهرك غرب و شهرك هاي دور و نزديك اين منطقه تنها يكي دو سينما وجود دارد. در خيابان ولي عصر از قبل از تقاطع خيابان فاطمي تا پل تجريش يك سينما هم به چشم نمي خورد اما در خيابان جمهوري كه چند سالي است به بازار تبديل شده و بورس گوشي موبايل، لوازم خانگي و لباس است حدود هشت سينماي فعال وجود دارد.
در منطقه شميران از قلهك به الهيه به سمت شمال تنها دو سينماي آستارا و فرهنگ وجود دارد و در عوض در خيابان هاي نزديك به هم بلوار كشاورز، ميدان ولي عصر و طالقاني دست كم 6 سينما وجود دارد. در اين بين آيا عقلاني به نظر مي رسد كه با بي اعتنايي به طلايي به نام وقت، اعصاب و روان و جيب خود براي ديدن يك فيلم، مسافت يك قطر شهر را طي كنيم تا سينماها بي رونق نمانند؟!
آمارها چه مي گويند؟!
اين طور نيست كه كسي تا به حال به اين مشكل فكر نكرده باشد، اما با وجود اطلاع از اين مشكل موضوع سالن هاي سينمايي و مجتمع هاي فرهنگي لاينحل مانده است. استان تهران 80 سالن سينما دارد كه سهم فرهنگسراها از اين رقم 12 سالن است و در شهرستان هاي استان تهران مانند ورامين، كرج، انديشه، گلستان 12 سالن سينما وجود دارد كه در مجموع پايتخت يك كشور تنها 104 سالن سينما دارد كه به جرأت مي توان گفت اكثر قريب به اتفاق آنها فاقد امكانات رفاهي مانند و رستوران، سالن ورزشي، محل بازي كودكان و... هستند و اين يعني آنها از استانداردهاي جهاني فاصله دارند.
در كمد يكي از اتاق هاي مربوط به سينما در اداره نظارت و ارزشيابي سينماي وزارت ارشاد، دهها پرونده و نقشه تصويب شده ساخت سينما جاي گرفته كه تعدادي از اين پروژه ها فعال و تعداد زيادي غيرفعال هستند.
تا به حال در حدود 46 مجوز صادر شده است كه در صورت ساخته شدن آنها تهران داراي 85 سالن سينما مي شود و در كل كشور 60 مجوز صادر شده كه در صورت ساخته شدن كشور داراي 189 سالن سينما مي شود كه در مجموع داراي 78 هزار و 691 صندلي است. نكته قابل توجه در مورد اين آمار و ارقام تعداد پروژه هاي فعال و غيرفعال است. اين مسئول وزارت ارشاد دراين مورد مي  گويد: ساخت 3 سالن با ظرفيت 700 صندلي در سعادت آباد و ميدان سرو آغاز شده است. در منطقه 16، اتوبان بعثت نيز مراحل اداري مربوط به شهرداري تمام شده است و مجتمع فرهنگي ايرانيان با 3 سالن و ظرفيت 900 صندلي در حال ساخت است.
به گفته او در صورتي كه شهرداري و وزارت ارشاد همسو و همگام كار كنند تا 5 سال ديگر تمام مجوزهاي صادر شده از سوي ارشاد به سالن  هاي سينما و مجتمع هاي فرهنگي تبديل مي شود.
در روند ساخت سالن هاي سينماهايي جديد و مجتمع هاي فرهنگي مشكلات مالي نقش كمتري دارند و بيش از هر چيز مشكلات كمبود زمين مناسب و مسائل ترافيكي سد راه فعالان اين عرصه شده است. به عنوان مثال در ساخت پروژه ايران زمين در شهرك غرب اعلام شده زمين در نظر گرفته شده جزء محوطه دانشكده امام صادق(ع) است در صورتي كه به گفته مسئولين اين پروژه زمين سند جدا داشته و مجوز مشكلي ندارد.
بروكراسي اداري يكي از دلايل عدم توفيق در ساخت سالن هاي سينمايي و مجتمع هاي فرهنگي است و حل آن يك موضوع اساسي. از آنجايي كه سالن سينماها در ايران فاصله زيادي با استانداردهاي جهاني دارد، به طور معمول و طبق آمارهاي جهاني براي هر 60 نفر، يك صندلي در نظر گرفته شده كه اين رقم در كشورهاي توسعه يافته هر 25 نفر يك صندلي است، در حالي كه اين رقم در ايران بايد براي هر 100 نفر يك صندلي باشد كه ما از اين رقم فاصله زيادي داريم و در حال حاضر براي هر 331 نفر يك صندلي وجود دارد.

تنها يك رويا ، نه واقعيت
دلمان تنگ شده. مدتهاست كه خبري از تعطيلي سينماها نيست. سينما آزادي و ايران هم كه به خاطره ها پيوسته اند، مي ماند انبوهي از سينماهاي اطراف ميدان انقلاب و ولي عصر و هفت تير. اگر قرار باشد به سينما برويم، ديگر بايد فراموش كنيم كه سينماهاي اينجا تا چه اندازه از امكانات رفاهي بي بهره اند. بسياري از سينماها ديگر قادرنيستند خدمات صوتي و تصويري مناسبي ارائه دهند.
ماجراي ما و سينماهاي تهران هم شنيدني است. ما تنها رويايي از سينما را در ذهن داريم.

محدوديت هاي زمين در فضاهاي شهري
برنامه ريزي كاربري زمين و سازمان دادن فعاليت هاي شهري در فضا، محور و بستر اصلي برنامه ريزي شهري محسوب مي شود. ماهيت و سرنوشت نهايي يك طرح شهري،  به ميزان امكان شناخت و مداخله و نظارت در روند استفاده از زمين، وابسته است. برنامه  كاربري زمين و نظام پيشنهادي براي آن، يكي از عناصر اصلي تشكيل دهنده ساختار شهر محسوب مي شود. مفهوم و اصلاح سرانه كاربري زمين (Land Use Perecapita) در ادبيات شهرسازي ايران به عنوان سرانه هاي شهري معروف شده است. اين يكي از ابزارهايي است كه در فرآيند برنامه ريزي كاربري زمين براي محاسبه و برآورد اراضي و توزيع آن ميان فعاليت ها يا كاربري هاي مختلف، به كار مي رود. شناخت و حل و فصل مسايل و مباحث مربوط به سرانه هاي كاربري شهري، به چگونگي الگوي تهيه طرح هاي شهري و كيفيت برنامه ريزي كاربري زمين بستگي دارد.
مسأله اصلي در مورد اراضي شهري، ناشي از محدوديت عرضه زمين و تقاضاي روزافزون براي آن است. نحوه استفاده از زمين براي نيازهاي مختلف شهروندان، با تعارض هاي متعدد روبه روست كه شهرنشيني و شهرسازي جديد را به چالش طلبيده است.
مي توان چهار ديدگاه عمده در تبيين ماهيت و نقش سرانه هاي شهري و ارزيابي آن تشخيص داد. اين چهار ديدگاه عبارت است از: ديدگاه ساماندهي، ديدگاه كارآيي شهري، ديدگاه كيفيت زندگي و ديدگاه جامعه شناختي و روانشناختي. نظري اجمالي به اين ديدگاه ها به شناخت و تحليل دقيق تر موضوع و راه حل هاي درست تر و عملي تر منجر مي شود.
نخستين ديدگاه به مقررات و ضوابط مربوط به چگونگي تقسيم اراضي شهري و تعيين شرايط استفاده از آن به موضوع هايي مانند تعيين مالكيت زمين از نظر نيازها و وظايف بخش عمومي، جلوگيري از سوءاستفاده هاي اقتصادي از زمين و بهداشت، ايمني و رفاه عمومي در برابر خطرات و سوانح طبيعي و صنعتي برمي گردد.
مكتب كاركردگرايي (فونكسيوناليسم) در اواسط قرن بيستم به شكل نگرش و جريان غالب در شهرسازي جهان درآمد. مكتب كاركردگرايي در اصل به عنوان يك نظريه در جامعه شناسي و مردم شناسي مطرح شد. بر پايه اين نظريه و با شناخت كاركردهاي نهادهاي اجتماعي مي توان به سازماندهي و بازيابي تعادل اجتماعي كمك كرد و از پيدايش بحران و دگرگوني هاي عميق جلوگيري كرد.
از ديدگاه رفاه اجتماعي و كيفيت زندگي به گونه ديگري به مسأله نگريسته مي شود. بر پايه تعريف سازمان ملل متحد، رفاه اجتماعي دامنه وسيعي از فعاليت ها و برنامه هايي را كه تحت نظارت و با كمك دولت، براي بهزيستي افراد و جامعه انجام مي شود، دربرمي گيرد. با رواج مفهوم رفاه اجتماعي، اين موضوع به يكي از اهداف برنامه ريزي توسعه و برنامه ريزي شهري تبديل شده است. برنامه ريزي رفاه اجتماعي محور تازه اي در برنامه ريزي شهري است. اين محور مي كوشد برنامه ريزي كالبدي را به برنامه ريزي اقتصادي و اجتماعي نزديك كند.
از سوي ديگر جامعه شناسي شهري و روانشناسي شهري به دانش هاي وسيعي بدل شده اند كه تمام جوانب شهرسازي جديد را از نظر تأثيرات اجتماعي و رواني آنها موضوع مطالعه خود قرار مي دهند. در شهرهاي قديمي ميان سازمان كالبدي شهر و سازمان اجتماعي آن، از يك سو و ميان آن دو با سازمان رواني فرد، از سوي ديگر تا حدود زيادي هماهنگي و سازگاري نسبي برقرار بود. اما در شهرهاي جديد، اين هماهنگي ميان سازمان كالبدي، اجتماعي و رواني دچار اختلال جدي و بحران شده است. بستر پيدايش تمام پديده هاي بيمار، گونه اي است كه در آسيب شناسي اجتماعي و روان فشار رواني مورد مطالعه قرار مي گيرد.
نظام سرانه هاي شهري در جهان
به دنبال انقلاب صنعتي در غرب و اثرات اقتصادي - اجتماعي آن بنيان هاي شهرنشيني به سرعت رو به تحول نهاد. بدين ترتيب ابعاد و كيفيات شهرها به كلي عوض شد. موضوع حفظ، تقسيم و ساماندهي اراضي شهري، از آغاز شهرسازي جديد غرب در قرن نوزدهم، به يكي از اهداف و محورهاي مهم قانونگذاري و برنامه ريزي شهري، بدل شد.
با شكل گيري و رواج الگوهاي طرح جامع شهري در دهه هاي 1930 و 1940 و تكامل بعدي آن مجموعه مباحث مربوط به نحوه استفاده از زمين به عنوان ضوابط كاربري زمين و برنامه ريزي كاربري زمين به يكي از اركان اصلي برنامه ريزي شهري بدل شدند.
موضوع زمين و چگونگي استفاده از آن، بستر اصلي برنامه ريزي شهري در جهان محسوب مي شود. مشخصات و ويژگي هاي زمين شهري از نظر مقدار، شكل زمين، خصوصيات طبيعي، پوشش گياهي و غيره از عوامل اصلي تعيين تكليف شكل توسعه شهري و نحوه ساماندهي فضايي و فعاليت ها و خدمات است.
در عين حال موضوع كاربري زمين و چگونگي برنامه ريزي و نظارت بر آن، يكي از مشكلات مهم اجتماعي، اقتصادي و كالبدي در شهرنشيني و شهرسازي جهان سوم محسوب مي شود. در اين كشورها مسأله زمين و مسكن و سياست هاي مربوط به نحوه استفاده از زمين، ابعادي وسيع تر از برنامه ريزي شهري و برنامه ريزي كاربري زمين به خود گرفته است. گاهي هم به ظهور بحران هاي سياسي و اجتماعي بدل شده است. دلايل عمده اين امر عبارتند از: رشد سريع جمعيت و توسعه پرشتاب شهرنشيني، سلطه مالكيت خصوصي بر اراضي شهري و نابرابري شديد اجتماعي، نفوذ اقتصاد غيررسمي و رواج حاشيه نشيني، ضعف زيرساخت هاي توسعه شهري، ضعف نهادهاي برنامه ريزي و برنامه پذيري و تقليد يك سويه از الگوهاي غربي برنامه ريزي شهري.
اكنون جدا كردن فعاليت هاي مختلف شهري و تفكيك كاربري زمين و ايجاد منطقه هاي عملكردي مجزا، يكي از ويژگي هاي بارز شهرسازي جهان بعد از انقلاب صنعتي است. زمينه هاي اجتماعي اين پديده به عوارض ناشي از توسعه صنايع، توسعه وسايط حمل و نقل جديد مانند راه آهن، اتومبيل و هواپيما و توسعه تاسيسات و تجهيزات شهري برمي گردد. اين عوارض سبب افزايش مزاحمت و ناسازگاري شديد ميان فعاليت هاي مختلف شهري شده است.
انواع منطقه بندي: منطقه بندي كاربري كه شامل منطقه مسكوني، منطقه تجاري، منطقه صنعتي، منطقه خدمات شهري، منطقه تشكيلاتي و منطقه گذران فراغت است و منطقه بندي ارتفاعي و منطقه بندي تراكمي.
منبع: uan.ir

اعداد اساسي
003948.jpg
100000000
۱۰۰ ميليون عددي است كه بين دو فصل كاري به دست آمده است. به مدت 30 روز از نيمه دوم اسفند ماه تا پايان نيمه دوم فروردين ماه روزانه بيش از صد ميليون متر مربع و در مجموع سه ميليارد مترمربع رفت و روب در شهر تهران انجام شده است. نكته جالب در اين است كه با بررسي هاي به عمل آمده در طول اجراي طرح يعني از چهاردهم اسفندماه تا چهارم فروردين ماه ميانگين توليد زباله 8514 تن بوده كه بيشترين ميزان توليد زباله به مقدار 9 هزار و 901 تن مربوط به روز بيست و هفتم اسفند ماه و كمترين ميزان زباله تحويل داده شده به مقدار 5 هزار و 48 تن مربوط به روز سيزدهم فروردين ماه بوده است.
گفتني است كه در زمان اجراي طرح استقبال از بهار بيش از 4 هزار و 500 كيلومتر جدول و 2 هزار و 500 كيلومتر گاردريل و همچنين 140 هزار متر مربع پناهگاه اتوبوس و 17 هزار پايه چراغ روشنايي و راهنمايي از سوي حوزه هاي معاونت امور شهري و فضاي سبز مناطق شست و شو شده است. رنگ آميزي بيش از 1800 كيلومتر جدول و 300 هزار متر گاردريل و نيز 50 هزار متر مربع پناهگاه اتوبوس و بيش از 795 هزار مترمربع ديوارهاي كثيف و بد منظر و تعداد 53 هزار و 158 پايه چراغ روشنايي و راهنمايي از ديگر اقدامات انجام شده در طي يك ماه گذشته برشمرده مي شود.
003951.jpg
27
عدد 27 مربوط به كاهش درصدي ترافيك به خاطر تغيير نكردن ساعت است. ميزان صرفه جويي كه از منابع مالي و انساني در يك ساعت اوج ترافيك يعني بين ساعت 15/7 تا 15/8 از تغيير نكردن ساعت مي شود رقمي حدود 70 ميليارد ريال در يك ساعت از روز است. طبق مطالعاتي كه انجام شده، سفرهاي سواره شاغلان در بين ساعت 5 صبح تا 13 جمعاً 2 ميليون و 60 هزار و 361 سفر است كه نسبت آن به اين شكل است كه شاغلان واحدهاي صنفي 57 درصد، كارمندان ادارات 20 درصد، مراكز نظامي و انتظامي 13 درصد،  فرهنگيان 6 درصد، كارمندان بانك ها و دانشگاهيان هر يك 2 درصد از اين سفر را به خود اختصاص مي دهند.
گفتني است بيشترين حجم سفرهاي سواره شاغلان بين ساعت 15/7 تا 15/8 است كه 36 درصد كل دو ميليون و 60 هزار نفر را تشكيل مي دهد.
در سفرهاي مراجعه كنندگان نيز بيشترين حجم سفر در بين ساعت 15/7 تا 15/8 است كه حدود 22 درصد از كل سفرهاي صبحگاهي مراجعه كنندگان را تشكيل مي دهد كه با اين ارقام مشخص مي شود اين ساعت بيشترين حجم ترافيك در تهران را دارد و تقريباً تمامي افراد به طور همزمان براي تمام كارها از خانه بيرون مي آيند و مشكل ترافيك را ايجاد مي كنند.
طبق گفته دبير شوراي عالي ترافيك كشور براي اينكه قله ساعت اوج ترافيك را بشكنيم بايد با تغيير ساعت صنوف و ادارات اين ترافيك را پخش مي كرديم كه طبق اين تقسيم بندي جديد اول ساعت مدارس بعد ادارات و سپس صنوف قرار مي گيرد.
003954.jpg
1150000
اگر بخواهيم عددي براي مزاحمان تلفني آتش نشاني بگوييم،  عدد يك ميليون و 150 هزار خودنمايي مي كند. البته اين رقم مربوط به شهرستان كرج است. در حقيقت سازمان آتش نشاني و خدمات ايمني كرج در سال 84 به يك ميليون و 150 هزار مورد مزاحم تلفني پاسخ داده است. نكته جالب در اين است كه بيشترين اين مزاحمت ها مربوط به نوجوانان و جوانان و در فصل تعطيلي مدارس بوده است. اين در حالي است كه تماس هاي واقعي با اين سازمان كه منجر به عمليات امداد و نجات و مشاوره شده است به كمتر از يك صدم تعداد مزاحمان تلفني نيز نمي رسد.مجموع زمان عمليات  مأموران سازمان آتش نشاني 178 هزار و 270 دقيقه بوده است و آتش نشاني كرج با انجام 581 مورد عمليات امداد و نجات و مبارزه با 1 هزار و 533 حريق، جان 264 نفر از شهروندان را نجات داده است.

زاويه ديد
تجربه شهرهاي جديد اقماري
عباس آذري - با توجه به افزايش روزافزون جمعيت شهرنشين جهان بعد از انقلاب صنعتي و مهاجرت نيروي كار روستايي براي جذب در فعاليت هاي صنعتي، تعادل ميان جمعيت روستايي و شهري به هم خورد. تا قبل از انقلاب صنعتي، اكثريت با روستاييان بود ولي بعد از وقوع انقلاب صنعتي، كفه ترازو به سمت شهر، فزوني يافت. با توجه به اينكه انگلستان بيش از ساير نقاط جهان تحت تأثير اين انقلاب قرار گرفت، نظريات بسياري راجع به حل اين بحران به وسيله متخصصان ارائه گرديد، زيرا اين مشكلات و شهرهاي بزرگ انگلستان مثل منچستر و لندن گريبانگير تمامي ساكنان شهرها شد.
واقعاً چه راه حلي براي اين بحران مناسب بود؟ از ميان تمامي نظرات ارائه شده، يك نظريه بهترين راه حل بود كه همانا شهرهاي جديد اقماري نام گرفت.
اين ايده به وسيله انبز هاوارد ارائه گرديد. او كه در سال 1989 با طرح باغشهر، انقلاب بزرگي در شهرسازي جهان به وجود آورد، توانست با ارائه شهرهاي اقماري، ايده جديدي را به وجود آورد كه براي جذب سرريز جمعيت مادرشهرهاي بزرگ و به صورت منفصل ايجاد گرديد. كشور انگلستان نخستين تجربه در اين زمينه را در مورد شهر لندن داشت.
اما در مورد موضوع روز ما، يعني شهرهاي جديد در ايران؛ اين شهرها سابقه طولاني در كشور ما ندارند و در سال هاي بعد از انقلاب، اولين تجربه هاي شهرهاي اقماري صورت پذيرفت. دلايل ايجاد شهرهاي جديد در اطراف مادرشهرهاي ايران مثل تهران، اصفهان، مشهد، تبريز و شيراز چيست؟ و چرا ما از اين تجربه استفاده مي كنيم؟
در جواب مي توان گفت كه با توجه به افزايش روز افزون جمعيت شهرنشين و تأمين مسكن مناسب براي جمعيت آينده، اين طرح ها بايد انجام مي شدند و در ثاني با توجه به اينكه شهرهاي جديد با طراحي و برنامه ريزي از پيش انديشيده،  ايجاد شده است تمامي ضوابط و مقررات راجع به كاربري زمين و سرانه هاي مسكوني، فضاي سبز و آموزشي و غيره رعايت شده و با يك شهرسازي آگاهانه رودررو هستيم و مي توان با برنامه ريزي مناسب براي تعداد جمعيت معين به تأمين مسكن مناسب پرداخت.
شركت عمران شهرهاي جديد ايران در سال 1368 ايجاد گرديد و نخستين گام جهت شهرهاي جديد برداشته شد. با توجه به اينكه تا سال 1400 جمعيت كشور دو برابر و جمعيت شهرنشين سه برابر خواهد شد لزوم اجراي  اين طرح احساس شد.
حال اين سئوال پيش مي آيد كه آيا اين شهرها كه تجربه جديدي در شهرسازي كشور مي باشد، موفق بوده اند؟
در پاسخ بايد جنبه هاي گوناگون را در نظر گرفت؛ اگر به ديد انتقاد بخواهيم اين مسئله را براي تهران بررسي كنيم، مي توان گفت شهرهاي جديد به صورت شهرهاي خوابگاهي بوده و باعث ايجاد مهاجرت هاي آونگي به كلانشهر تهران گشته اند، به طوري كه جمعيت تهران در روز تقريباً 11 ميليون نفر است در حالي كه اين جمعيت در شب به 8 ميليون نفر مي رسد. اين نشان مي دهد كه روزانه 2 تا 3 ميليون نفر براي كار به اين كلانشهر مي آيند كه باعث ايجاد مشكلات عديده اي در سطح شهر تهران شده است. بدين ترتيب اين شهرها نتوانسته اند به طور كامل نقش خود را ايفا كنند.
براي حل مشكل شهرهاي اقماري در اطراف كلانشهر تهران دو پيشنهاد ارائه مي شود.
۱ - مسئله انتقال: با ايجاد مراكز رشد و بنگاه هاي اقتصادي در سطح شهر جديد و امكانات دانشگاهي و آموزش عالي و برنامه ريزي براي نيروي شاغل در اين شهرها مي توان از مهاجرت هاي آونگي جلوگيري به عمل آورد.
۲ - هويت دادن به شهر جديد: براي مثال، شهر جديد اقماري با هويت علمي و تحقيقاتي، توريستي، دانشگاهي و غيره؛ زيرا شهر با داشتن هويت، داراي زمينه هاي مناسب اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مي گردد. البته در هويت دادن به يك شهر عواملي مثل وضعيت طبيعي آب و هوا، مناظر طبيعي و آداب و سنن منطقه تأثير دارد.
البته با توجه به اين موضوع اخيراً فعاليت هايي در اين زمينه صورت گرفته است كه اميدواريم از تئوري به واقعيت بپيوندد. به قول انديشمند بزرگ ارسطو كه مي گفت: شهر بايد حافظ منافع و ضامن خوشبختي ساكنان خود باشد.
چون شهرهاي اقماري تجربه جديدي در زمينه شهرسازي در ايران مي باشد، با گذشت زمان و برطرف كردن معايب مي توان در آينده شرايط بهتري از شهر اقماري را پيش بيني كرد. به اميد روزي كه تمامي تئوري هاي مورد نظر به واقعيت بپيوندند.

شهر آرا
شهر تماشا
گزارش
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
نمايشگاه
سلامت
|  شهر تماشا  |  گزارش  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  نمايشگاه  |  سلامت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |