ماني راد
عكس ها: گلناز بهشتي
در ايران چنين محوطه اي بي نظير است؛ در دل يك شهر. حضور يك محوطه تاريخي به اين وسعت در كشور ما شگفت انگيز است. در اطراف اين محوطه ساختمان هاي زيادي وجود دارد. از قديمي ترين ساختمان اين مجموعه كه عمارت قزاقخانه است و در سال 1280 هجري قمري و در زمان ناصرالدين شاه پي ريزي شده تا جديدترين آن كه كتابخانه و موزه ملي ملك است كه بناي آن برگرفته از معماري سنتي ايران است و در سال 1375 شمسي ساخته شده. همه اين بناها، مجموعه اي بي نظير را فراهم آورده است؛ به ويژه اينكه در حد فاصل اين دو تاريخ هم نمي توان دهه اي يافت كه در آن، اثري در اين مجموعه بنا نشده باشد. اين شايد مهمترين ويژگي اين مجموعه شهري باشد.
مهندس علي اكبر سعيدي- عضو شوراي راهبردي سازمان ميراث فرهنگي- با اعلام اين موضوع، ما را به ميهماني ميدان مشق مي برد؛ ميداني كه امروزه، شايد شكوه و جلال گذشته اش را بازيافته است. او از شاخصه ديگر اين ميدان مي گويد: يكي ديگر از شاخصه هاي اين ميدان، وجود سردر باغ ملي و مجموعه قزاقخانه است. اين مشخصه ها، محوطه تاريخي بي نظيري را در وسط شهر تهران به وجود آورده است.
از مدت ها پيش، هنگامي كه در خبرگزاري هاي مختلف خبر مرمت كاخ شهرباني (اداره نظميه) اعلام شد، كمتر كسي مي توانست تصور كند كه مرمت گران سازمان ميراث فرهنگي كه تحت نظر وزارت امور خارجه در حال فعاليتند، سري هم به بخش بيروني بناي مورد نظر بزنند و رؤياي خاموش ميدان مشق را كه سال ها از دست رفته بود دوباره زنده كنند. اما خيلي زود دست هاي مرمت گران در بيرون از كاخ شهرباني به جست وجوي تاريخ گمشده برآمد و با مرور گذشته به رؤياي مبهم و تاريك ميدان مشق جاني دوباره داد.
مهندس سعيدي مي گويد: در مرمت كاخ شهرباني، ما متوجه محوطه بيروني بنا شديم؛ ميدان مشق . بر اساس مباحث نظري در مرمت بنا، مهمترين رويكرد، ويژگي تاريخي بناست. ما هم فرض را بر فضاي تاريخي ميدان مشق قرار داديم؛ ميداني كه سال ها پيش ساخته شده بود و ساختمان هايي بعدها در اطراف آن بنا شد.
ما به سمت احداث فضايي باز و يك دست پيش رفتيم. از طرفي ميدان مشق، سايت بزرگي است براي ادارات دولتي كه آثاري از دوران قاجار، پهلوي اول و دوم هم در آن وجود دارد. هدف اوليه ما ايجاد فضايي بود تا حس ميدان بودن ايجاد شود؛ فضايي كه مردم در آن آزاد و راحت باشند. ما براي رسيدن به اين هدف، تمام باغچه هاي خطي ايجادشده در سال هاي گذشته را حذف كرديم. تمام درختان را به رغم نامتقارن بودنشان به لحاظ هندسي، حفظ كرديم تا در برابر تقارن معماري، نمايي متفاوت به وجود آورد. از سويي حوض بزرگ وسط ميدان را هم حذف كرديم، چرا كه وسط يك ميدان، وجود يك حوض بزرگ بي معني است. حالا بعد از مرمت، اين حوض ها تبديل به فواره هايي پنهاني شده است كه وقتي روشن مي شود، نماي جالب و جذابي را به وجود مي آورد. سعي ما با كف سازي گسترده نماي بيروني كاخ شهرباني، بر حفظ مشخصه هاي تاريخي از يك سو و يك دست سازي محوطه و بنا از سوي ديگر بوده است. با اين اقدام مي توان گفت كه سايه تاريخ در ميدان مشق ديده مي شود .
نقبي در تاريخ
نه طرح مبهم طناب لرزان داري كه ميرزا رضا كرماني را حلق آويز كرده بود و نه جادوي اولين پرواز بالن و نه حتي پرواز يك وسيله آهني بزرگ به نام طياره در وسط ميدان كه بهت ها را برانگيخت، هيچ يك در رؤياي فرسوده فتحعلي شاه جايي نداشت، هنگامي كه دستور ساخت ميداني وسيع براي تمرين سپاهيانش را داد. ميدان مشق به اهتمام حاج محمد حسن خان قاجار سپهسالار، در سال 1278 هجري قمري و به دستور ناصرالدين شاه، جاني دوباره گرفت و شد تفرجگاه شاه به هنگام سرخوشي. ناصرالدين مي توانست هر روز مشق نظام لشكريانش را از بالاي عمارت شاهي به نظاره بنشيند و از نظم و نظامشان لذت ببرد. چند سال بعد، او دستور ساخت قزاقخانه را داد.
ميدان مشق، زميني وسيع بود. از ابتداي شمالي خيابان سپه(امام خميني) آغاز مي شد و تا حوالي ميدان توپخانه ادامه داشت. از شرق اين ميدان به خيابان فردوسي مي رسيد و از غرب هم خيابان قوام السلطنه را در كنار داشت.
اين ميدان در روزگار قاجار، شگفتي هاي بسياري را به خود ديد. مردم هرازگاه در ميدان جمع مي شدند تا به تماشاي شگفتي جديدي بپردازند. يك بار تمرين دوچرخه سواري در اين ميدان توسط چند انگليسي، حيرتشان را برانگيخت و بار ديگر پرواز يك گوي بزرگ پارچه اي كه بالن نام داشت، همه را شگفت زده كرد. زمزمه ها مي پيچيد كه جماعت اجنبي سر از كارخانه خدا درآورده اند و بار ديگر تعجب بيشتر شد؛ طياره با آن صداي سرسام آورش، از زمين كنده شد و در آسمان چرخي زد. علاوه بر اين اتفاقات، تعليم و بازي با موتورسيكلت، اسب دواني و بعدها خردواني و انواع جشن ها و پايكوبي ها در ميدان، مردم را متحير مي كرد و شگفت زده. اما با آغاز حكومت پهلوي، اين ميدان ديگر محلي نبود براي ظهور شگفتي ها بلكه تبديل شده بود به باغي بزرگ كه به تدريج آثار ساخت و ساز در آن ديده شد و هر روز ساختماني جديد، محوطه اين باغ را كوچك و كوچك تر كرد. كاخ شهرباني، كاخ وزارت امور خارجه، ايران باستان، شركت نفت ايران و انگليس و عمارت پست و سردرباغ ملي به آرامي در محوطه ميدان خزيدند و ميداني را كه روزگاري محل تمرين لشكريان بود و در دوره پهلوي اول تبديل به باغي بزرگ شده بود را به تدريج در خود گرفتند. حالا بعد از گذشت قريب به دويست سال از آن روزها، از اين ميدان، تنها نامي مانده و محوطه وسيع و بزرگ آن را تنها لابه لاي تصاوير كتاب هاي تاريخي مي توان جست و يافت. ميدان مشق، سال ها بود كه فراموش شده بود و حتي در ذهن قوي ترين حافظه تهراني ها هم جايي نداشت. ميدان مشق، فرسنگ ها در لابه لاي روزمرگي ما، در عمق فراموشي دفن شده بود. اما...
انگار اتفاقي افتاده است؛ اتفاقي كه شايد نشان از روزگاري نو دارد؛ روزگاري شكوهمند.
تحقيق، مطالعه و اجرا
بعد از آنكه سازمان ميراث فرهنگي و وزارت امور خارجه براي مرمت كاخ شهرباني به توافق رسيدند، كار آغاز شد. وزارت امور خارجه در سال 79 و به منظور گسترش فضاي اداري خود، كاخ شهرباني را خريداري كرد و تصميم گرفت تا اين بنا را مرمت كرده و از آن استفاده كند. خيلي زود كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي كار تحقيق و مطالعه را با حمايت وزارت امور خارجه آغاز كردند. مهندس فرامرز پارسي و مهندس ناصر فرشبافان به عنوان مشاوران معماري و مرمت در اين پروژه تحت نظارت شوراي راهبردي، سازمان مطالعات را ساماندهي كرده و فعاليت هاي اجرايي را نيز شروع كردند.
مطالعه اين پروژه در حدود سه سال طول مي كشد و فعاليت اجرايي و اصلي براي مرمت از سال 1382 آغاز مي شود. ساختمان شهرباني سابق به عنوان اصلي ترين بخش مرمت مورد توجه قرار مي گيرد. اين ساختمان ويژگي هاي خاص خود را دارد. در سال 1312 و در دوران پهلوي اول ساخت اين بنا آغاز شده و در اواخر سال 1314 به پايان مي رسد. سبك معماري آن، سبك ملي يا نئوكلاسيك رضاشاهي است كه تركيبي از معماري پيش از اسلام و قاجاري و برخي عناصر معماري از اروپاست. اين نوع معماري، مدتي در ايران رواج فراواني داشت. شايد بتوان گفت كه ساختمان شهرباني بهترين و كامل ترين نمونه از اين شيوه معماري است. اين بنا با توجه به زمان ساخت و ارزش معماري و سبك شناسي و تاريخ معماري ايران، داراي اهميت فراواني است.
فرامرز پارسي با مروري بر آغاز كار روي اين بناي تاريخي، به آغاز عمليات اجرايي اشاره مي كند. او مي گويد كه در ابتدا، هدف ما رفع خطر از ساختمان بوده؛ يعني اطمينان از اينكه آيا بنا در جريان مرمت، دچار آسيب مي شود يا نه؟ اين مرحله طي شش ماه به پايان رسيد و با تشكيل شوراي راهبردي كه بزرگ ترين تجربه مرمتي بوده، نظارت بر مرمت بنا آغاز شد. پارسي، اعضا شوراي راهبردي را افرادي كارآزموده و بسيار متخصص مي داند؛ افرادي كه خود، تجارب گسترده اي در مرمت آثار تاريخي دارند.
مهندس علي اكبر سعيدي، مهندس زين الدين، مهندس كلانتري، مهندس ميرميران، مهندس مختاري و در ابتدا هم دكتر خجسته و دكتر شيرازي در تصويب كليات اين پروژه، از اعضاء شوراي راهبردي بوده اند. البته شوراي راهبردي تجربه اي بود كه از مجلس ملي آغاز شد و در آن ميراث فرهنگي با صلاحديد صاحب كار، از آنان دعوت به همكاري كرد. با تشكيل اين شورا، ميراث فرهنگي، نظارت دائمي بر پروژه داشت.
اول احياء، بعد مرمت
ما بيش از دو هزار كاميون از خاك هاي اين ساختمان را كه نتيجه حذف الحاقات مضر بود از اينجا تخليه كرديم. طرح احياء به منظور حذف الحاقاتي بود كه به بنا آسيب وارد كرده بودند؛ از جمله ديوارهاي مختلف و رويه كاري هاي گچي و ساخت و سازهاي دروني بنا. از سويي هدف وزارت امور خارجه، كاربري اداري از اين بنا بود. وزارتخانه قصد دارد تا از اين بنا به عنوان ساختمان اصلي خود استفاده كند. بخش هايي مثل تشريفات و حوزه سخنگو در ابتدا به اين ساختمان منتقل مي شوند و در مرحله بعدي نيز كل وزارتخانه به اين مكان انتقال مي يابد.
مهندس پارسي، عمليات گسترده طرح احياء را بسيار مهم دانست؛ چرا كه در جريان آن، بنا به قالب تاريخي خود بازگشته بود. پس از آن، مراحل مرمتي آغاز شد. در ابتدا شوراي راهبردي، مباني نظري مرمت را مورد توجه قرار داد. در اين بخش، كليه اصول مرمتي بر اساس موازين جهاني در مرمت بنا به كار گرفته شد.
مهندس سعيدي مي گويد: از آنجا كه ساختمان شهرباني، يك بناي يادماني است و در خاطره مردم تهران نقش بسته، پوسته ظاهري آن، مي بايست عيناً بازسازي شود؛ همان گونه كه در ساختمان مجلس شوراي ملي انجام گرفته است.
اساساً بناهايي كه ارزش شهري دارند، مرمت در آن، عين به عين است. در مورد ساختمان شهرباني، خوشبختانه اسناد فراواني وجود دارد. تصاوير و اسناد گوناگون، موجب شد تا بازسازي آن بسيار راحت تر باشد. اما در مورد فضاهاي داخلي، ما با تزئينات ويژه اي روبه رو نبوديم. كليه فضاي داخلي، عملكردي بود. فقط چند مورد تزئين در آن ديده مي شد. از سويي از آنجا كه وزارت امور خارجه قصد استفاده اداري از آن را داشت، مي بايست تدابيري براي نيازهاي امروزي وزارتخانه ، شكل مي گرفت. اتفاقاً اين بنا، اين امكان را به ما مي داد؛ ما درداخل برخوردي آزاد كرديم. يك محيط اداري باز با بيشترين امكان كاربري امروز .
وقتي كه پا به داخل كاخ شهرباني گذاشتيم، تازه متوجه شديم كه مهندس سعيدي راست مي گويد؛ هنگامي كه او مي گويد: شايد در تهران بنايي نباشد كه از يك طرفش، زاويه ديدي 200 متري داشته باشيم و انتهاي ساختمان را ببينيم . ساختمان شهرباني با عظمت و با وقار در دل اين شهر آرميده بود و به تدريج شكوه روزگاران گذشته را در چهره اش مي ديد.
زحمات يك سازمان
وزارت امور خارجه تا به حال تنها سازماني بوده كه با يك بناي تاريخي مواجهه اي بسيار مناسب و خوب داشته است. اين وزارتخانه در امر مرمت هيچ دخالتي نكرد و تنها نيازهايش را گفت: فرامرز پارسي با تأكيد بر حمايت و همكاري وزارت امور خارجه، مي گويد كه اين كار، ستودني است. وزارتخانه اي مثل وزارت امور خارجه كه اصلاً در حوزه آثار تاريخي تخصص و برنامه اي ندارد، دلسوزانه در امر مرمت يك بنا كمال همكاري را مي كند . دكتر سعيدي هم بر تلاش فراوان وزارت امور خارجه تأكيد مي كند. وقتي وارد محوطه ميدان جلو كاخ شهرباني مي شويم، متوجه كار عظيم مرمت در آن مي شويم. سنگ فرش هاي كف محوطه و گستردگي، نوعي شكوه را براي كاخ شهرباني و عمارت هاي حاشيه اي فراهم مي آورد.
دكتر سعيدي مي گويد: حجم كار بر محوطه، اصلاً قابل پيش بيني نبود. كاربر محوطه آنقدر گسترده و زياد بود كه يك سوم بودجه را به خود اختصاص داد. در واقع، اين سوبسيدي بود كه وزارت امور خارجه به ساير ساختمان هاي حاشيه اي ميدان داد. محوطه سازي، فعاليتي بود همسنگ خود بنا. وزارت امور خارجه براي احياء بافت تاريخي ميدان مشق، از خود گذشت به خاطر شهر. اين وزارتخانه براي تأمين بودجه مرمت محوطه بيروني، به سازمان برنامه و بودجه تأكيد كرد كه اين قسمت عمومي شهر است. به نظر من اگر وزارت امور خارجه بودجه اختصاص يافته به محوطه را به ساختمان شهرباني اختصاص مي داد، تا به حال كار مرمت بنا پايان مي يافت.