گفت وگو با آلبرت بينيناشويلي كارشناس امور بين الملل در مورد آينده نفت و گاز ايران
محمد جعفر عبدي
مسائل مربوط به نفت و انرژي امروزه از جمله مهم ترين مسائل اقتصادي جهان محسوب مي شوند. ايران جزو چند كشور نخست جهان از لحاظ منابع عظيم نفت و گاز است و نقش غيرقابل انكاري در بازار انرژي جهان دارد. واقع شدن در خاورميانه به عنوان كانون ذخاير نفت وگاز جهان و مجاورت با حوزه غني نفتي خزر، به ايران موقعيت استراتژيك و مؤثري در اقتصاد انرژي جهاني داده است. به همين منظور، سازمان ها و مؤسسات بين المللي اقتصادي همواره نگاهي موشكافانه به تحولات و مسائل اقتصادي و سياسي ايران دارند. آگاهي از نظرات و آشنايي با ديدگاه هاي كارشناسان و اساتيد خارجي و بين المللي در رابطه با تحولات اقتصادي ايران، اگر مفيد نباشد، خالي از لطف هم نخواهد بود. دكتر آلبرت بينيناشويلي متولد باكو به سال ۱۹۶۵ است. وي كه فارغ التحصيل تاريخ و سياست از دانشگاه مسكو است داراي دو دكتراي روابط بين الملل يكي از دانشگاه كلمبياي نيويورك در آمريكا و ديگري از مؤسسه مطالعات آسيايي آكادمي علوم روسيه است. وي هم اكنون استاد روابط بين الملل و علوم سياسي در دانشگاه كلمبيا (ژئوپلتيك انرژي و امنيت خليج فارس) و مركز دانشگاهي بولونيا براي مطالعات اروپاي شرقي است و عضو مؤسسه مطالعات خاورميانه خاور دور رم در ايتاليا، آكادمي علوم طبيعي روسيه و مؤسسه بين المللي مطالعات استراتژيك لندن است.
دكتر بينيناشويلي همچنين سابقه تدريس در مؤسسه مطالعات آسيايي روسيه، دانشگاه مسكو و دانشگاه ميلان را داراست و مدتي نيز تحليل گر مسائل آسياي ميانه و قفقاز در سرويس بين الملل بي .بي.سي بوده است. اين گفت وگو در حاشيه «همايش بين المللي انرژي و امنيت» اواخر اسفند ماه گذشته در مركز همايش هاي وزارت خارجه انجام شده است.
* هم اكنون در سطح جهان و از نگاه بسياري از تحليل گران اقتصادي، مسأله هسته اي ايران مهم ترين چالش بازار نفت در بلند مدت است. هر گاه كه پرونده هسته اي ايران به بن بست نزديك مي شود شاهد صعود شديد بهاي نفت هستيم. حال در صورت اعمال تحريم اقتصادي عليه ايران، آينده بازار نفت را چگونه پيش بيني مي كنيد؟ اقدام محتمل ايران در قطع صادرات نفت خود را چگونه مي بينيد؟
- من مي ترسم كه فشار روي ايران به منظور تجديد نظر در برنامه هسته اي آن، موجب اقدام ايران به قطع صادرات نفت خود منجر شود. وقوع چنين حالتي و اقدام ايران به تحريم نفتي عليه كشورهاي مخالف برنامه هسته اي اين كشور، براي آمريكا بسيار تحريك آميز خواهد بود و بهانه مناسبي به واشنگتن خواهد داد. قطع صادرات نفت در بلند مدت به ضرر ايران است چون از يك سو ايران را در انزوا قرار خواهد داد و از سوي ديگر، تمامي سياست هاي اشتباه آمريكا را تبرئه خواهد كرد. در صورتي كه ايران اقدام به قطع صادرات نفت خود كند، آمريكا بهترين دستاويز براي عملي ساختن تحريم اقتصادي ايران را به دست خواهد آورد. ايران بايد با خونسردي از هر گونه تن دادن به رفتارهاي تحريك آميز خودداري كند.
* آقاي بينيناشويلي مناسب ديدم از مهم ترين مسأله اين روزهاي ايران و جهان بحث را آغاز كنم و آن مسأله هسته اي ايران و تنش هاي دو سه ساله پيرامون آن است. با توجه به اينكه همگان از سياسي بودن پرونده ايران و فشار آمريكا بر آن آگاه هستند، از ديدگاه شما نهايت اين پرونده چه خواهد شد؟
- ترجيح مي دهم جواب سؤال شما را با شعار اين روزهاي مردم ايران آغاز كنم كه انرژي هسته اي حق مسلم ايران است. برخي از همسايگان ايران اتمي هستند و با مشكلات ايران در توسعه فعاليت هاي هسته اي خود مواجه نبوده اند. برخلاف ايران، هيچ يك از سه كشور همسايه ايران كه داراي سلاح هسته اي هستند، يعني اسرائيل، هند و پاكستان امضا كننده ان.پي.تي نيستند. شكي نيست كه از نظر حقوق بين المللي ايران حق توليد انرژي هسته اي به منظور استفاده صلح آميز را دارد.
بازرسان آژانس بين المللي انرژي هسته اي تاكنون مورد نقض كننده قوانين هسته اي در ايران پيدا نكرده اند بنابراين، هيچ كس نبايد جلوي خواسته جوانان ايراني را بگيرد. نظر آمريكا نسبت به ايران ضعيف است. استفاده دوگانه ايران از انرژي هسته اي (توليد برق و سلاح هسته اي) در شرايط حاضر دور از ذهن است و فقط بازي تبليغاتي آمريكايي هاست. به اعتقاد من از تمامي ظرفيت ديپلماسي براي حل مسأله هسته اي ايران استفاده نشده است و هنوز جاي فراواني براي استفاده از اقدامات ديپلماتيك وجود دارد. ايران هر چه زودتر بايد اين مسأله را بين المللي تر كند. خيلي دوست داشتم بگويم نسبت به پايان مناقشه هسته اي ايران در آينده نزديك خوشبينم اما فشارهاي آمريكا را نبايد ناديده گرفت.
* از آنجا كه ايران چهارمين توليد كننده بزرگ نفت خام در جهان است، تأثير تنش هسته اي بر بازار نفت را چگونه تحليل مي كنيد چه مقدار اين رشد بهاي نفت به مسأله هسته اي ايران مربوط مي شود؟
- شكي نيست كه بحران هسته اي ايران تأثير مستقيم و منفي بر بازارهاي بين المللي نفت و انرژي داشته و دارد، زيرا ايران در خاورميانه قرار دارد و خاورميانه منبع نفت جهان است. هم اكنون ۱۰ دلار از بهاي فعلي ۶۰ تا ۷۰ دلاري نفت خام عامل نگراني و ترسي است كه از تنش هسته اي ايران نشأت گرفته است.
* همان طور كه مي دانيد آمريكا به هند و پاكستان نيز پيشنهاد كرده است به جاي احداث خط لوله گاز ايران به خريد گاز از كشورهاي خزر روي بياورند، به نظر شما در صورت وقوع شوك هاي سياسي همچون تحريم نفتي ايران، ذخاير نفت و گاز درياي خزر مي تواند آرام كننده نوسانات بازار نفت باشد؟ آيا در بلند مدت مي توان به جايگزيني نفت خزر به جاي نفت خليج فارس انديشيد؟
- در مرحله كنوني ذخاير خزر هنوز نمي تواند جايگزين صادركنندگان مؤثر بزرگ نفت شود، زيرا ذخاير قطعي نفت خزر در خوش بينانه ترين حالت يك هفتم ذخاير نفت خليج فارس است. كشورهاي حاشيه خليج فارس مجموعاً ۶۰۰ ميليارد بشكه ذخاير نفت خزر را دارند. واقعيت اين است كه در صورت وقوع يك بحران بين المللي، خزر نمي تواند جايگزين خليج فارس شود. از نقطه نظر پيوند خزر با بازارهاي بين المللي چون خزر در اوراسيا قرار دارد، نسبت به خليج فارس كه به آب هاي آزاد و بين المللي راه دارد، نقطه ضعف دارد. نفت توليدي در خزر به راحتي به بنادر صدور نفت نمي رسد. راه اصلي ترانزيت نفت خزر از روسيه مي گذرد كه منافع سياسي خاص و پيچيده روسيه در بسياري از موارد مانع پيوند خزر با بازارهاي بين المللي شده است.
به عنوان مثال، تركمنستان كه داراي ذخاير بزرگ گاز طبيعي است به علت سياست هاي شانتاژ روسيه نتوانسته است خود را به عنوان يك صادر كننده مستقل و مؤثر انرژي در عرصه جهاني نشان دهد و كماكان گاز تركمنستان با برچسب روسيه به اروپا صادر مي شود. روسيه با استفاده از موضع قدرت خود و كنترل شاهراه هاي گاز خزر كشورهاي منطقه را تحت فشار قرار مي دهد و با هر قيمتي كه مي خواهد نفت و گاز خزر را خريد و فروش مي كند.
روابط سرد ايران و آمريكا نيز به ضرر توليد كنندگان خزر بوده است، چون آمريكا مخالف اصلي مسير ايران براي انتقال گاز خزر است.
* آقاي دكتر، طي دو سال اخير و از سال ۲۰۰۴ تاكنون، بهاي نفت بيش از سه برابر افزايش يافته است. در دو ماه نخست سال ۲۰۰۶ نيز نسبت به مدت مشابه سال قبل شاهد رشد ۲۰ درصدي بهاي نفت در بازارهاي جهاني هستيم. اين درحالي است كه در حال حاضر بازار نفت خام با كمبود عرضه مواجهه نيست، چه افزايش ۲۳ درصدي ذخاير نفت آمريكا دليلي بر اين مدعا است. به نظر مي رسد عامل يا عوامل اصلي اين رشد خيره كننده بهاي نفت چيزي جز عرضه و تقاضا باشد. ديدگاه شما نسبت به عوامل اصلي نوسانات بهاي نفت چيست؟
- علاوه بر فشارهاي تقاضا كه عامل عيني افزايش قيمت نفت است، عوامل ذهني، رواني و سياسي كه ناشي از سياست هاي مداخله جويانه آمريكا در خليج فارس، عراق و كلاً جهان اسلام (كه دنياي توليد كننده نفت است) است، از جمله عوامل ضمني نوسانات بازار نفت محسوب مي شوند. همچنين عامل ذهني هراس را نيز نبايد فراموش كرد. اين عامل كه نشان دهنده ترس مصرف كنندگان از آينده توليد نفت است عمدتاً از عدم كارايي سياست هاي آمريكا در حل بحران هاي عراق، افغانستان و تروريسم سرچشمه مي گيرد.
* پيش بيني شما از آينده بازار نفت چيست؟ بهاي نفت را در بلند مدت چگونه پيش بيني مي كنيد؟
- براي پيش بيني قيمت نفت بايد سيكل هاي اقتصادي را در نظر گرفت، زيرا شرايط بازار نفت به اوضاع اقتصاد جهاني بستگي دارد. نفت سلطان مواد خام است چون در اقتصاد بسياري از كشورها جايگزيني ندارد و فقط انرژي براي سوخت نيست بلكه محصولي است براي توليد محصولات گوناگون و ارائه خدمات مختلف.
تقاضاي نفت در سطح جهان مخصوصاً در ميان كشورهاي نوظهور آسيايي در حال افزايش است و صرف نظر از تنش هاي سياسي و اقتصادي، تقاضاي نفت در بلند مدت در سطح بالا باقي خواهد ماند. اين امر موجب تداوم افزايش قيمت نفت خواهد شد اما هنوز هم راه براي كاهش آن وجود دارد ولي ديگر هيچ گاه به سطح زير ۲۰ دلار نخواهد رسيد.
* نقش اوپك به عنوان بزرگترين سازمان نفتي جهان را در شرايط پرنوسان فعلي بازار نفت چگونه مي بينيد. با توجه به اينكه بسياري از تحليل گران بازار نفت معتقدند اوپك ديگر تأثير چنداني در كاهش يا افزايش بهاي نفت ندارد، چه نقشي براي اين سازمان در فضاي فعلي متصور هستيد؟
- در شرايط فعلي بازار نفت، بديهي ترين وظيفه اعضاي اوپك حفظ انضباط توليدي و وحدت دروني اين سازمان است. ديگر وظيفه اوپك بررسي عميق امكانات افزايش توليد نفت است. زيرا اوپك اكنون بدون توليد مازاد فوري باقي مانده است و ۵/۱ ميليون بشكه در روز نفت سنگين مازاد توليد عربستان دردي را دوا نمي كند. با توجه به مصرف روزانه ۸۴ ميليون بشكه در روز نفت در سطح جهان، بازار نفت براي به ثبات رسيدن نيازمند ۵ تا ۱۰ ميليون بشكه در روز مازاد توليد است.
اعضاي اوپك اكنون بايد گفت وگوهاي مؤثر و هدفمندي با توليد كنندگان غير عضو اوپك به منظور سامان بخشيدن به بازار نفت آغاز كنند. اما از ديد من مذاكره اوپك با روسيه كه بزرگترين توليدكننده غير عضو اوپك است، بي فايده است زيرا روسيه بارها نشان داده است كه در اين موارد غيرقابل اتكا است.
* آقاي دكتر اگر اجازه بدهيد به مسأله پروژه خط لوله گاز ايران به هند و پاكستان و مسايل مربوط به آن كه به ژئوپلتيك انرژي، كه تخصص شما است نيز مرتبط مي باشد، بپردازيم. آنچه كه در ايران در رابطه با اين پروژه، بحث برانگيز شده است مخالفت آشكار آمريكا با اين پروژه و تحت فشار قرار دادن هند و پاكستان براي كناره گيري از خريد گاز ايران است. از ديدگاه شما علت مخالفت آمريكا با اين پروژه چيست؟ از نظر شما اين پروژه رنگ واقعيت به خود مي گيرد؟
- دخالت آمريكا در پروژه انتقال گاز ايران صحيح نيست. آمريكا يك ابر قدرت است و همواره منافع سياسي خود را بر سرنوشت ديگران ترجيح مي دهد. از آنجا كه مسأله انرژي امروزه ديگر به يك مسأله جهاني تبديل شده است و به كشور يا منطقه خاصي منحصر نيست، توجه آمريكا به پروژه هاي مختلف نفت و گاز در سطح جهان نيز در همين چارچوب قابل درك است.
در حال حاضر موضع رسمي آمريكا نسبت به پروژه انتقال گاز ايران به هند متأسفانه منفي است. با اين وجود، اين نظر منعكس كننده تمام نظرات موجود در آمريكا نيست، زيرا دست اندركاران بخش انرژي اين كشور معتقدند كه واشنگتن نبايد مانع فروش گاز ايران به هند و پاكستان شود، زيرا در صورت جلوگيري از اجراي اين پروژه، تقاضاي نفت هند و پاكستان نه تنها كم نخواهد شد بلكه باعث افزايش فشار آنها به بازارهاي بين المللي خواهد شد و اين امر مسلماً در بلند مدت به ضرر خود آمريكا كه بزرگترين وارد كننده نفت جهان است، خواهد شد.
با توجه به اينكه دو كشور هند و پاكستان نياز شديدي به منابع وارداتي انرژي دارند و از سال ۲۰۰۹ به واردات گاز نيازمند خواهند شد و از آنجا كه احداث خط لوله گاز ايران حداقل ۳-۲ سالي طول خواهد كشيد، هند و پاكستان مجبورند هرچه سريع تر قرارداد اين پروژه را نهايي كنند. با توجه به دلايل فوق، حتي در صورت افزايش شديد فشار آمريكا، دهلي نو و اسلام آباد از اين پروژه چشم پوشي نخواهند كرد.
* آقاي دكتر، نظر شما در رابطه با قراردادهاي بيع متقابل كه ايران در سال هاي پس از انقلاب براي پروژه هاي نفت و گاز خود اتخاذ كرده است، چه نظري داريد؟ برخي معتقدند سيستم اين قراردادها موجب بي ميلي شركت هاي بزرگ نفتي به سرمايه گذاري در بخش نفت و گاز ايران شده است.
- قراردادهاي بيع متقابل در تاريخ صنعت نفت ايران پديده جديدي نيست و سابقه آن به دوران پيش از انقلاب اسلامي برمي گردد. در دهه ۱۹۷۰ و پيش از انقلاب اسلامي ايران در چندين مورد از اين نوع قراردادها استفاده شد. اما مسأله مهم در رابطه با قراردادهاي بيع متقابل اين است كه اين قراردادها براساس منافع و اصول ايران تنظيم مي شوند و با وجود اينكه به شركت هاي خارجي نيز سود مي رسانند، اما از آنجا كه شركت هاي بين المللي نفت همواره به دنبال شرايط بهتري مي گردند و آن را در كشورهاي ديگر مي يابند، تمايل شركت هاي بزرگ بين المللي براي سرمايه گذاري در پروژه هاي نفت و گاز ايران گمرنگ مي شود.
* همان طور كه اطلاع داريد، ايران در سال گذشته عضو ناظر سازمان تجارت جهاني شد. اين در حالي است كه چه در داخل ايران و چه در سطح بين المللي برخي كارشناسان اقتصادي معتقدند هدف غايي سازمان تجارت جهاني تقويت قدرت كشورهاي ثروتمند جهان است و اين نوع سازمان ها اگر ضرري براي كشورهاي جهان سومي نداشته باشند، نهايتاً سودي هم نخواهند داشت. در رابطه با پيوستن كشورهايي همچون ايران به سازمان تجارت جهاني چه نظري داريد؟
- امروزه ديگر تكذيب و انكار سازمان تجارت جهاني چندان مؤثر و مثمرثمر نيست. سازمان تجارت جهاني مي تواند نتايج بسيار خوبي را براي بسياري از كشورهاي جهان سوم به بار بياورد. اكنون تجارت جهاني يك امر اجتناب ناپذير است.
نكته مهم در رابطه با سازمان تجارت جهاني اين است كه ورود فوري به سازمان تجارت جهاني، اقتصاد كشورهاي كمتر توسعه يافته را با شوك مواجه خواهد ساخت. از آنجا كه ساختار اقتصادي كشورهايي همچون ايران قابل رقابت در چارچوب استانداردهاي جهاني نيست، ورود به اين سازمان بايد به صورت تدريجي انجام شود.
نكته ديگر اين است كه براي ورود به سازمان تجارت جهاني مي بايستي تمامي جوانب اجتماعي آن را در نظر گرفت. كشورهاي تك محصولي با پيوستن فوري به سازمان تجارت جهاني با آسيب هاي اقتصادي و اجتماعي شديدي مواجه خواهند شد كه آنچه در آرژانتين رخ داد نمود عيني چنين پديده هايي است.
* مسأله مهم در رابطه با حضور ايران در بازار آزاد جهاني، وابستگي شديد ايران به نفت است. دولت ها در ايران هيچ يك نتوانسته اند از اين وابستگي بكاهند. راهكار پيشنهادي شما براي كاهش وابستگي ايران به درآمدهاي نفتي چيست؟
- ايران خواهي نخواهي در آينده نزديك به نفت وابسته خواهد ماند. اما در بلند مدت ايران بايد سرمايه گذاري در بخش هاي بالادستي نفت را گسترش دهد و به جاي صادرات خام، ارزش افزوده ايجاد كند. هم اكنون شاهد هستيم كه هر ساله ۵-۴ ميليارد دلار در ايران صرف واردات بنزين مي شود و اين امر براي چهارمين توليد كننده بزرگ نفت جهان با پيشينه درخشان آن و صنعت نفت قدرتمندي كه دارد، جاي تعجب است. از ديد من اولويت اقتصادي و البته شديداً فوري دولت آقاي احمدي نژاد ساخت پالايشگاه ها و پتروشيمي هاي جديد و بزرگ است.