درنگي بر مجموعه «مگر با لبخنده ماه» از م. مؤيد
خاموش امّا درخشان
|
|
فرامرز محمدي پورلنگرودي
مجموعه شعر «مگر با لبخنده ماه» اثر حسين مهدوي (م.مؤيد) است. وي از شاعران مطرح دهه چهل و پنجاه بوده و در «صور و اسباب در شعر امروز ايران»(۱) از وي در گروه شاعران موج نو نام برده شده است، اما در فراسوي اين دهه م. مؤيد نشان داد تصاوير ناب و بكر در شعرهايش حضوري ملموس و زلال دارند:
هيچ پيوندي
ماندگارتر و راست تر از اين نيست
كه در پايان سفر،
دانه هاي برنج
و گوشه هاي نان را برچيني
و بگويي
خدا را شكر
اين راز را
آتش آشكار كرد
كه مي كوشيد از خاك جدا شود
گياه آشكار كرد
كه مي كوشيد از خاك جدا شود
خاك آشكار كرد
كه مي كوشيد از خاك جدا شود
من شن- صفحه ۸۱
با نگاهي به شعرهاي م. مؤيد مي توان وي را در زمره شاعران حجم گرا دانست و اگر هدف شعر حجم توجه به ساختار كلمات و ابهام آفريني است، م. مؤيد در عين بهره گيري از امكانات زباني (عيني گرايي) و قدرت تخيل (ذهن گرايي) اشعارش را به سوي درونمايه هايي مي كشاند كه نشانه نوعي محتواگرايي عميق بوده و اين خصيصه حتي در فرم هاي بياني و صوري شعر او تأثيري آشكار نهاده است:
در نيمه راه تابستان
ما
دل هايمان براي باران
تنگ شد
با نامت
بر سرعت گام هايمان افزوديم
و نامت را
بلند
خوانديم
باران شد!
سرانجام گوري در پاييز، صفحه ۸۹
در مجموعه شعر «مگر با لبخنده ماه» هارموني تكرار سبب شد تا شعرهاي م. مؤيد بتواند به شناخت معرفتي ديگرگون از اشياء و روابط جاري در زندگي و محيط دست يابد.
وقتي در اشعار مؤيد با زباني فاخر، ابهام گرا و در عين حال چند لايه و عميق برمي خوريم به جرأت مِي توان گفت كه حس و درك اين شاعر با تكيه بر آشنايي زدايي هاي مضاعف و به دور از هياهوي رايج، فارغ از ادعاي مدرن، شعري به غايت مدرن را صورت مي دهد و به يادگار مي گذارد:
تيزي پرنده
نقطه ي هوا
يا هماني ي همين زمين
ماجراي مبهم وضوح
در حوالي كمينگهان حرف ها
يا تو اي مرا، مرا جدا شده
يا تو اي كه بي تويي مرا نوا شده
دشتي ام اگر چه ديلماني ام
يا همين هماني ام
سبزي ي صدا
فطرت هوي
سرو سار آسمان كنار
ماجراي مبهم وضوح،
صفحه ۱۲۹
در شعرهاي مؤيد كه روح آسماني را مي توان در آن جست وجو كرد به تصاوير نويي برمي خوريم كه وي را نه از طبيعت جدا مي كند و نه از عقيده اش و نه از مردمش، آنجا كه مي خواهد در مزارشريف اذان بگويد به ياد علي اصغر مي افتد كه در خرمشهر خونين در نگاهش حضور مي يابد و كشف هاي شاعرانه در اشعاري از اين دست نشان مي دهد. «م.مؤيد» در فضاسازي عيني و تجربي شاعر موفقي است:
در اسمره وضو مي سازم
در فيليپين رو به قبله مي ايستم
در مزار شريف اذان مي گويم
و با ستاره ها
در جماران
نماز مي خوانم
و در خرمشهر كشته مي شوم
همين امروز صبح
يك گلوله خمپاره
گلوي اصغر را پاره كرد
خواهرم آرام بود
او مي تواند به رنگ آبي و بسيار آرام گريه بكند
من به سوي نخلستان ها مي رفتم
تا شط را به بني اميه واگذار نكرده باشم
كربلاي چندم، صفحه ۱۱۱
شاعر مجموعه «مگر با لبخنده ماه» با تأكيد بر ظرفيت و بار موسيقايي مفردات، تركيب، درك بلاغت و آفريدن تقارن هاي نو به توفيقي شگفت دست مي رساند. مثل: گرفتن بلدرچين از باران/ شاهزاده نامتلاشي/ شن زارهاي پشت/ لبخندي خشك/ عطر بن بست انجير:
يك بار
بلدرچيني را
از باران گرفتم
ميهمانش كردم به خشكي و مركوركورم
و به آفتاب دادم
گفتند
شيشه ها را دوست بداريد
بوسيدم
گفتند
شيشه ها را بترسيد
ترسيدم
گفتند
اين شيشه نيست
اين
شيشه هست
كور شدم!
من شن، صفحه ۸۱
م.مؤيد نشان داده است با به كار بردن مفاهيم انتزاعي و ملموس مي خواهد بين اشياء پيوندي صميمي بوجود آورد و با حس آميزي، شاعر شعرهاي ناب باشد يعني هستي را با عشق، عرفان، فلسفه و معرفت عميق توأم كند و اگر در اين سير و سلوك با شعر حجم همدلي و همزباني مي كند بي هياهو و فارغ از ادا و اطوار مرسوم است:
من
گروه كوچكي دوگپي
نمودار فرمانم(۲)
كه
گفتي
و شد
چه آمد
چه نيامد
بر سرويرانگي ي ويرانه
كه
خواب
نيست و بيداري!
خوارزم ، صفحه ۵۵
شاعر «مگر با لبخنده ماه» نشان داده است بر صناعات ادبي تسلط و آگاهي كامل دارد و از تتابع اضافات به زيبايي تمام بهره مي برد و مي داند استخدام موصوف وصفت بنابر اسلوب نخ نما و متضاد در يك شعر تصويري تمركز ذهن را از صور عيني خيال به سوي تصاوير ذهني معطوف مي دارد. مثل:
* از لابلاي قهوه اي برگ هاي غروب هاي ماه هاي نهم
* سوي سرد بالاپوش سياهت
* فروردين عمر گذران من
* از جان بامداد و بوي خوش ژرف تنزيلي
سخن آخر اينكه _ هدف نقد و تحليل همه جانبه شعرهاي م.مؤيد و كتاب «مگر با لبخنده ماه» نبوده بلكه از سرشگفتي نسبت به سكوت منتقدان وادي شعر _ به ويژه آنان كه داعيه دار فهم شعر مدرن هستند بر آن شدم تا درنگي بر اين باب داشته باشم و برخي از زيبايي هاي شعر مؤيد را كه خواندني هست بازتاب داده و به نوعي خواننده را در اين زيبايي شريك سازم و شايد به عنوان معرفي يكي از چهره هاي خاموش اما درخشان شعر معاصر ايران كه الحق چنين بادا.
پي نوشت :
۱- انما امره اذا اراد شيئاً ان يقول له كن فيكون (سوره يس/ آيه ۸۲)
|