چهارشنبه ۲۳ فروردين ۱۳۸۵
پاتوق معتادان گذري!
003216.jpg
كاهش آسيب هاي بهداشتي سوءمصرف مواد، به مجموعه اي از اهداف قابل دسترسي اطلاق مي شود كه بدون نياز به كاهش يا توقف مصرف مواد در معتادان، عوارض سوءمصرف مواد را كاهش مي دهد. سال ۱۹۸۴ در كشور هلند به معتادان تزريقي كه ۲ بار سابقه شكست در درمان داشتند سوزن و سرنگ داده مي شد. هدف اصلي از اين اقدام، كنترل عفونت و ايدز در معتادان تزريقي بود. موفقيت كشور هلند در امر پيشگيري، كشورهاي ديگر اروپايي و نيز آمريكا را كه از سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۵ مقاومت مي كردند، بر آن داشت تا در اين جهت گام بر دارند.
كشور ما نيز از سال  ۱۳۸۱ اجراي اين طرح را آغاز كرد. به همين منظور با كارشناس كاهش آسيب هاي دفتر معاونت پيشگيري بهزيستي استان تهران، خانم دكتر زهرا عرفاني به گفت وگو نشستيم تا از ضرورت هاي ايجاد مراكز DIC كه با همكاري اين دفتر و كانون تولد دوباره شكل گرفت مطلع شويم. ضمن بازديد از اين مراكز با كارشناسان و نيز مراجعين آن به صحبت نشستيم و حاصل اين بازديد و گفت وگو، مصاحبه اي ديگر با آقاي فروهر تشويقي شد و طي آن، ايشان از چگونگي عملكرد اين مراكز گفتند. شرح هر دو گفت وگو در ادامه از نظرتان مي گذرد.

فخرالسادات كهنداني
* دكتر عرفاني! فكر كنم از تعريف مفهوم DIC شروع كنيم.
- Drouping center، مركز و پاتوق گذري است كه به اختصار DIC ناميده مي شود. در واقع يكي از NGOهاي فعالي است كه كار خود را در زمينه ساماندهي معتادان از اسفند ماه ۱۳۸۳ شروع كرد.
* اين مركز چه هدفي را دنبال مي كند؟
- اين مراكز با هدف كاهش آسيب هاي بهداشتي اعتياد مثل ايدز و هپاتيت بنا شد.
* فعاليت و شيوه ارائه خدمات اين مراكز چگونه است؟
- ارائه سرنگ و سوزن يك بارمصرف، آموزش رفتارهاي سالم جنسي براي معتادان تزريقي و خانواده ايشان، شناسايي موارد ابتلا به بيماري ايدز و هپاتيت كه در قبل اين افراد به مراكز رفتاري وزارت بهداشت داده مي شد و امروز در اين مراكز اين كار انجام مي شود.
به عبارتي يكي از اهداف اين مركز، تبديل مصرف پرخطر به يك مصرف قابل كنترل است.
* الگوي اين مراكز در چه كشورهايي به غير از ايران وجود دارد؟
- در ۲۳ كشور اين مراكز وجود دارند. براي مثال هلند در ،۱۹۸۴ انگلستان در ،۱۹۹۳ نپال در ،۱۹۹۱ تايلند، ليتواني در ،۱۹۹۵ جمهوري چك (پراگ)، روسيه، آمريكا و... از جمله كشورهاي موفق در فعاليت هاي پيشگيرانه مي باشند.
* مراجعين اين مراكز از چه گروه يا قشري از جامعه مي باشند و نوع خدماتي كه به آنها داده مي شود چيست؟
- مراجعين، سيار هستند؛ ممكن است تا ظهر بمانند، غذايي بخورند و بروند. اين مراكز داراي يك پزشك عمومي است كه در صورت معاينه فرد معتاد و نياز او «متادون» تجويز مي كند. بيماري هايي مثل سرماخوردگي يا بيماري هاي عفوني نيز شامل درمان مي شود. ديگر خدمات، مشاوره ايدز به شكل اطلاع رساني اوليه و اينكه بيماران خود در اين خصوص داراي چه اطلاعاتي هستند، به آنها (معتادان تزريقي) سرنگ و سوزن يك بار مصرف داده مي شود و از آنها روز بعد تحويل گرفته مي شود؛ به شرط دادن سرنگ مستعمل خود!
همچنين از خدمات روان شناسي و مددكاري نيز بهره مي گيرند. خدمات كاملاً رايگان است.
* شما اشاره به دادن اطلاعات به بيمار در مورد بيماري هايي در خصوص اعتياد كرديد. منظور چه نوع اطلاعاتي است؟
- روان شناس از او مي پرسد؛ در خصوص بيماري ات چه مي داني؟ اينكه چه وسائل آلوده اي ممكن است آنها را بيمار كند؛ مثلا تيغ اصلاح، تاتو، خالكوبي به ابتلا به اين ويروس كمك مي كند. اگر مراجعه كننده خانم باشد، حتماً در مورد همسرش، نوع مصرف وي و رفتارش با او سؤال مي شود. وقتي اين افراد اطلاعات مي دهند و اطلاع رساني مي شوند، تمايل پيدا مي كنند كه آزمايش ايدز و هپاتيت بدهند.
* من تصور مي كنم اين اطلاع رساني بسيار دقيق و ظريف به مراجعه كننده (خانواده) داده مي شود؛ به عبارتي غيرمستقيم، تا آنها راحت تر با مشاور خود ارتباط برقرار كنند و ترغيب به درمان و به كارگيري روش هاي جديد در خصوص مراقبت از خود شوند و اينكه علت اين همه اشتباه هر چه هست، مهم در حال حاضر درمان مي باشد و بس.
- با شما كاملاً موافقم. با اين توضيحات، بيماران شيوه درمان خود را راحت تر انتخاب مي كنند. براي مثال، اين توضيحات شامل متادون مي باشد كه تمايل به استفاده اين دارو در آنها بيشتر مي شود. هنگامي كه فرد بهبود يافته در جمع ايشان با وضعيت ظاهري خود حاضر مي شود بدون شك فرد مصرف كننده را ترغيب به روند و ادامه درمان مي نمايد.
* به عبارتي افراد بهبوديافته مؤثرتر از متخصصين شما هستند؟
- نكته مهم آموزش رفتار اجتماعي اين افراد است. وقتي يك فرد بهبود يافته جزء گروه پرخطر به لحاظ رفتار و نوع مصرف مواد قرار مي گيرد و حالا روند بهبودي خود را دنبال مي كند، افراد درگير با نحوه بهبودي وي، آشنا شده و همان الگو را انتخاب مي كنند چون مي دانند او دقيقاً مثل خود آنها بوده است.
* در حال حاضر چند مركز DIC در استان تهران فعال مي باشند؟
۳ مركز؛ ۱- دولت آباد ۲- عودلاجان (سيروس) كه تحت نظارت كانون تولد دوباره مي باشد و۳- اتابك (پرسپوليس).
فروهر تشويقي حدود ۲۰سال پيش بيماري اعتياد خود را درمان كرد و امروز به عنوان يك بيمار در حال بهبودي در جهت خدمت به ديگر بيماران، در سال ۱۳۸۱ كانون تولد دوباره را تأسيس كرد و پس از آن به منظور ساماندهي معتادان خياباني، مراكز DIC را در مناطق پرخطر شهر تهران با همكاري دفتر معاونت پيشگيري بهزيستي استان تهران ايجاد كرد. تلاش ايشان و ديگر خدمتگزاران اين مراكز، موجب گشت تا در سال ۲۰۰۵ از طرف جامعه جهاني مدني سازمان ملل متحد كه در وين اتريش برگزار شد به جمعيت تولد دوباره در امر بازتواني معتادان جايزه اي اعطا شود. وي ۴ تاليف دارد كه به نام هاي تولد دوباره، عطش براي آزادي، مداخله و يادداشت هاي غار مي باشد.
۴۳ كانون تولد دوباره و ۲مركز DIC تنها به واسطه بهبوديافتگان اداره مي شود.
* آقاي فروهر شما از تأسيس كمپ هاي تولد دوباره به تاسيس و ايجاد مراكز DIC رسيديد. اين فرآيند چگونه شكل گرفت؟
- كار ما كاري است از ميل به خدمت و پاكسازي محيطي كه در آن زندگي مي كنيم؛ محيطي كه فرزندان و شهروندان ما در آن رشد و زندگي مي كنند و ايجاد اين مراكز، دستورالعمل خاص و مشخصي نداشت بلكه اين امر به انگيزه كاملاً فردي و گروهي برمي گردد.
وقتي در يك همايش در شهرستان شيراز كه در يك محل خوب اين شهر برگزار مي شد، در خارج محل اين همايش و سالن آن ،پسر من يك سرنگ آلوده را در اين محل خوب و به ظاهر پاكيزه پيدا كرد و آن را براي من آورد، همانجا من اعلام كردم قابل توجه شهرداري ها! وقتي اين گونه ابزار آلوده در محلات خوب پيدا مي شود، در محلات پايين تر ديگر چه مي يابيم؟!
* شما معتقد به ترك ماندن روزبه روز هستيد. آيا تصور نمي شود كه اين مراكز امكان بيشتري را براي معتادماندن فرد معتاد فراهم مي آورد؟
- از ديد كاهش آسيب، پروژه هايي كه نوشته شده صرفاً اينكه معتاد به بيماري به طور خاص HIV و ديگر بيماري هاي هپاتيت دچار نشود، كاهش آسيب به هدف خود رسيده. موضوع، پايين آمدن سطح اين بيماري است و از طرفي اين ديدگاه موجب تأمين (WHO) مي شود. اما يك نكته قابل توجه در تفاوت ديدگاه ما است!
* ديدگاه شما چه تفاوتي با ديدگاه سازمان بهداشت جهاني (WHO) دارد؟
- تنها يك تفاوت؛ ما حضور در اين ميدان و انجام كار را به واسطه معتادان بهبوديافته مي دانيم. اينان مي توانند به كمك مصرف كنندگان تزريقي و... بروند. آمار نشان مي دهد كه از طريق روشي كه ما به كار برديم در يك سال اخير حدود ۱۰۰ نفر به بالا به چرخه مراكز بازتواني آمده اند.
* برخي ممكن است به اين موضوع از جنبه  بدآموزي آن نگاه كنند. شما چه پاسخي براي آنها داريد؟
- به نظر من بايد ديدگاه هاي قديمي و منسوخ شده را كنار گذاشت؛ ديدگاههايي كه حتي به لحاظ علمي رد شده اند. ما در دنيايي زندگي مي كنيم كه روزبه روز با ديدگاه ها و نظرات جديد مواجه مي شويم. آمارها به طور مرتب صعود مي كنند تا جايي كه تازه فكر مي كنيم بايد از چه ابزاري براي درمان و پيشگيري استفاده كنيم. اگر فكر كنيم آنچه كه ما انجام مي دهيم بدآموزي دارد، متأسفانه از ابزار رفع مسئوليت استفاده كرده ايم.
* شايد بسياري تصور كنند كه اين مراكز چه منفعتي را به دنبال دارد؟
- شايد! اما من كاهش آسيب ها را از دو منظر نگاه مي كنم؛ اول اينكه خود من بنا به آنچه كه بدان اشاره كردم، نشان دادن آن سرنگ توسط پسرم انگيزه اي شد براي كاهش آسيب و حس مسئوليتي كه در زمينه هاي ديگر باعث شد فرآيند اين عمل را شروع كنم، دوم اينكه پيش از ابداع DIC ها، ما موضوع جمع آوري سرنگ ها را در اولويت كار خودمان قرار داديم؛ يعني نه تنها كار بازتواني و بازپروري را انجام مي داديم بلكه بعد وارد عرصه (DIC) يا همان Outreach شديم. لازم است بگويم اين اتفاقات را من ۲۰ سال پيش تجربه كردم، چون خودم يك معتاد بودم و همين طرح هاي shelter كه به نوعي تجريبات شخصي خودم هست نيز دخيل مي باشند.
ديدگاه شخصي من اين طور نيست كه تنها يك مقدار به وضعيت فرد كمك شود كافي است بلكه بايد بدانيم با كمك كردن و نيز كمك گرفتن در جمع، حداقل ۲۵درصد توانسته ايم از چرخه اعتياد خارج شويم و اين همان منفعتي است كه شما از آن نام برديد.
* در گفته هاي خود اشاره به shelter و outreach داشتيد. اين واژه ها در كار شما به چه معناست؟
- (shelter) شلتر به مفهوم اسكان موقت است؛ يعني اسكان براي يك شب، با سرويس غذا، استحمام، تعويض لباس و رسيدگي به بهداشت فيزيكي خود. به آنها داروي ضد شپش، ضد گال و... داده مي شود و outreach به خدمات سيار ويژه توزيع و نيز جمع آوري آن در سطح پارك ها و اماكن عمومي و حتي خانه هاي مخروبه و... مي پردازند.
* «سيروس» نام يكي از مراكز شما مي باشد. آيا برداشت از نام خاصي است؟!
بله _ عودلاجان واقع در چهار راه سيروس است كه جزو مناطق پر خطر محسوب مي شود. ما نيز طي تفاهمي با سازمان بهزيستي (دفتر معاونت پيشگيري بهزيستي استان تهران) اين مناطق را تحت پوشش قرار داديم. همان طور كه در شميران نو (خاك سفيد) بعد از تبديل شدن به شهر سالم به واسطه نيروي انتظامي در آغاز يك مركز سيار برقرار كرديم و اولين مؤسسه اي مي باشيم كه با همكاري اين دفتر، خدمات رساني زيادي را ايجاد كرديم.
* آقاي فروهر! مراكز شما با درمان دارويي مثل متادون كه از طرف وزارت بهداشت مقرر شده است مخالفند؟
- به طور صريح بگويم نه! ما با هيچ درمان دارويي مخالفتي نداريم، اما اميدواريم كه كسي هم با روش درماني ما كه بدون دارو صورت مي گيرد مخالفت نكند. بيايند و آمارها و نمونه هاي ما را از نزديك ببينند. ۷/۴۳ از مراجعين ما پاك مي مانند. شايد دروغ بگويم! پس لطفاً يك موسسه تحقيقاتي بيايد و صحت و سقم كار ما را بررسي نمايد. در همين دفتري كه شما در حال مصاحبه هستيد حدود ۲۰ نفر كار مي كنند كه همگي، معتادان در حال بهبودي مي باشند و اين نشان دهنده اين است كه اعتقاد ما با عمل ما يكي است.
خصوصاً توقع ما از دفتر پيشگيري بهزيستي كشور مي باشد كه آنچه را كه هست ببينند.
* در حال حاضر كداميك از كشورهاي همجوار كشور ما اين مراكز را دارا مي باشند؟
- در اكثر كشورهايي كه در اطراف ما هستند مثل هند و پاكستان اين مراكز را دارند و از روش هاي مختلفي استفاده مي كنند. از داروهاي جايگزين متادون و نوپره نورفين استفاده مي شود يا از كلوئيدين و حتي داروهاي گياهي. در واقع الگوي مراكز گذري و شلتر را ما از پاكستان گرفته ايم، اما الگوي تغيير يافته DIC و متادون در اين دو كشور جزء جدايي ناپذير از اين مراكز نيست. اما چون مراكز ما كارش را با متادون انجام نمي دهد بهزيستي كشور با اين امر كه DIC بدون متادون اجرا شود مخالف است.
* آيا بانوان هم از امكان استفاده از كمپ يا مراكز DIC برخوردارند؟
- به مناسبت ملاحظات ديني و اجتماعي و سنتي، در ايران نمي توانيم خانم ها را در كنار آقايان جاي دهيم اما اين پيشنهاد را به شهرداري تهران از لحاظ تامين جا و مكان و از بهزيستي براي اعتبارات مالي و... ارائه داديم كه هنوز ابزار چنين مراكزي ايجاد نشده است. از آنجا كه زن مركز ثقل خانواده است و اهميت زيادي براي خانواده و تربيت فرزندان قائل است و اين را همه به ظاهر قبول داريم اما در باطن به نظر مي رسد كه به صورت تجربي مي بينيم اكثر كساني كه با آنها صحبت مي كنيم در خصوص زنان، از پذيرش مسئوليت آن شانه  خالي مي كنند. براي موافقت مركز بازپروري اعلام مي كنند كه موافق هستند، اما براي آقايان كه ۱۲ مركز در استان تهران داريم اما براي زنان هيچ! ما بايد اين اولويت را در خصوص مراكز زنان قائل شويم.
* صحبت هاي شما كاملاً قابل درك است. زنان به عنوان هرم اصلي خانواده ها، در مسير درگيري با اين بيماري وقتي رها شوند انتظار افزايش آمار (HIV) و مبتلايان به ايدز را بايستي داشته باشيم! و من فكر مي كنم شما مي خواهيد قبل از وقوع يك فاجعه انساني، افراد در معرض خطر ابتلا به اين بيماري را ساماندهي كرده و به آنها كمك كنيد. با اين وصف توقع شما از مسئولين اين امر در حوزه اعتياد چيست؟
- الگوي ما بسيج مردمي بوده. بسيج وارد صحنه شد و تغييرات و تحولات بنيادي را در كشور ايجاد كرد. ما هم به صورت بسيجي و خودجوش انگيزه هاي اعتقادي و فردي و گروهي تعهدات مان را نسبت به كارمان، هموطن مان و در نهايت خالق مهربان انجام مي دهيم و مايليم به اين وسيله از اجتماعي كه بدان ضرر و زيان زديم، جبران خسارت كنيم و در مقابل آفريدگارمان روسفيد باشيم؛ پس مهم است كه كساني كه خود تمايل به ترك و سپس رفتن به جلسات بهبودي را دارند تحت درمان قرار بگيرند چرا كه مهم، ترك نيست بلكه مهم در ترك باقي ماندن است و تنها كساني بهترين خدمت را به آنان ارائه مي دهند كه خود، تجربه اين مراحل را داشته اند و حالا به عنوان خدمتگزاران بهبودي مي توانند به او انتقال بهبودي دهند.

جامعه شناسي تبليغات
003210.jpg
نسرين دانايي
در بسياري موارد ديده مي شود كه برخي افراد واژه تبليغ را مترادف با كالاها و محصولات تجاري و مصرفي مي دانند و فكر مي كنند كه تبليغ فقط در مورد كالاهاي تجاري انجام مي شود. گروه ديگري از افراد نيز اين واژه را مترادف با يكي از نمادها يا نشانه هاي شركت هاي خاص مي دانند و گروهي ديگر نيز متأسفانه واژه تبليغ را به معناي علامت استاندارد يا ISO مي دانند.
بايد اشاره كرد تبليغ در مفهوم ساده آن يعني جهت دهي به افكار عمومي با قصد و نيت قبلي به سمت و سوي خاص به واسطه وسايل مختلف تبليغاتي مانند رسانه هاي جمعي و... .
تبليغ انواع مختلفي دارد و فقط مختص تجارت و بازرگاني نيست؛ مثل ۱- تبليغات بياني ۲- تبليغات مذهبي ۳- تبليغات آموزشي ۴- تبليغات خدماتي و غيره.
تبليغات تقريباً در همه ابعاد زندگي بشر نقش دارند. انسان امروزي در برابر بمباران شديد تبليغات زندگي مي كند و تعداد آگهي هايي كه از طريق رسانه هاي مختلف دريافت مي كند به قدري زياد است كه چنانچه شمارشي از آن به عمل آيد، عدد بزرگي به دست خواهد آمد.
امروزه فرد، زماني كه پس از اتمام برنامه، راديو يا تلويزيون را خاموش مي كند احساس نيازهاي جديدتر كرده و هر روز بيشتر از ديروز به سمت و سوي مصرف گرايي و راحت  طلبي سوق داده مي شود. تبليغات تلويزيوني، راديويي، ماهواره اي و غيره هر كدام به ما مي گويند چه لباسي برتن كنيم، چه غذايي بخوريم، از كدام رب براي غذا استفاده كنيم، چه پودر لباسشويي بخريم و هزاران هزار تبليغ ديگر كه وسايل آشپزخانه، مبلمان خانه، فرش، و غيره را در بر مي گيرد.
چه بسيار افرادي كه بسياري از لوازم برقي تبليغ شده را خريده و در آشپزخانه يا اتاق خود نگهداري مي كنند و در سال حتي يك بار هم از آن استفاده نمي كنند، چرا كه وسيله ضروري و مورد احتياجي نيست و فقط به خاطر چشم و همچشمي يا متأثر از تبليغات، آن را خريداري مي كنند.
تبليغ مقوله جديدي نيست، بلكه از دوران ما قبل تاريخ اولين تصاوير و خطوط انسان هاي نخستين بر ديواره غارها، ترانه ها، سنگ نبشته ها و فرمان هاي مشهور تاريخ حاكي از اين امر است.
تبليغ به شكل نوين آن ريشه در اواخر قرن ۱۹ و اوايل قرن بيستم دارد كه تا قبل از آن جنبه سودجويانه به مفهوم امروزي نداشت.
بعد از قرن ۱۸ نظام سوداگري برخي كشورها، براي دستيابي به مواد خام اوليه و نيروي انساني ارزان، مردم كشورهاي ديگر را زير سلطه خود كشيده و علاوه بر حمله هاي نظامي، با سلاح تبليغ و پيام هاي نافذ خود بر مردم آن كشورها، فرهنگ بومي و محلي ملت ها را تضعيف كرده و فرهنگ خود را به آنها تحميل كردند و هنوز هم در قرن بيست ويكم، اين كشورها از اين تلاش دست برنداشته، بلكه بر سرعت آنها نيز افزوده شده است. البته تأكيد برآسيب رساني تبليغات كشورهاي منفعت طلب نبايد تصويري نادرست از تبليغات را در اذهان عمومي متبادر كند كه تبليغ به طور ذاتي آسيب رسان و ويران گر است بلكه بايد اشاره كرد تبليغات در مفهوم راستين آن بيشتر وظيفه آگاهي بخشي، روشن سازي، راهنمايي و آموزش را برعهده دارد.
بنابراين تبليغات را مي توان به دو دسته تبليغات مثبت و تبليغات منفي تقسيم بندي كرد. بسياري از تبليغات مثبت، انسان ساز و سرنوشت ساز هستند و در بالابردن سطح آگاهي مردم و وسعت بخشيدن به جنبه هاي مختلف فرهنگ جامعه مؤثر هستند.
اما تبليغات منفي، فقط جنبه سود و منفعت را در نظر گرفته و در تعريف و تمجيد از محصول، تفكر و انديشه و... مبالغه مي كنند و حقيقت را در پرده اي از ابهام مي پوشانند. تبليغات منفي، آدم بودن را آن مي دانند كه آنچه ديگران پسنديده اند بر خود تحميل كنند. بيشتر تبليغات در بسياري از كشورها مي خواهد انسان را وادار كند كه هر چه بيشتر بخرد و مصرف كند؛ خواه توانايي خريد آن را داشته باشد يا به صورت قسطي و شرايطي يا قرض آن را خريداري كند. چه بسيار افرادي كه خود را مقروض كرده و تحت تأثير برخي تبليغات، وسايل غيرضروري را خريداري مي كنند. در اين صورت شخص براي پرداخت قرض خود مجبور به كاركردن در دو شغل خواهد بود كه شخص را بيش از پيش در انبوهي از مشكلات جسمي  و رواني فرومي برد. به گفته ماركوزه «انسان تك بعدي فقط مسائل مربوط به شكم و ظواهر و ديگر غرايز را آموخته و فكرش را به دست فراموشي مي سپارد. حتي عشق حقيقي اش را نيز كم كم فراموش مي كند» .
گاه ديده مي شود فيلمي  از تلويزيون پخش شده كه راجع به عواطف و ارزش هاي والاي انساني است و هويت و اخلاق بشري به ناگاه در قسمت حساس فيلم كه شخص در دريايي از اخلاق و معنويات شناور است آن را قطع كرده و تبليغاتي مانند فلان پفك، فلان چيپس، فلان وسيله برقي پخش مي كنند كه مخاطب از ياد مي برد كه قضيه چه بوده است و دچار دوگانگي و تعارض مي شود... .
با نگاهي جامعه شناسانه مي توان در مورد تبليغات مقايسه اي بين دو جامعه سنتي و نوين انجام داد. در يك جامعه سنتي بنا بر عقيده «فرديناندو تونيس» - جامعه شناس آلماني- اعضاي تشكيل دهنده آن با هم روابطي دوستانه و صميمي  دارند و بيشتر افراد، يكديگر را مي شناسند كه بهترين نمونه آن خانواده، خويشاوند و قبيله است. در اين جامعه نيازي به ارتباطات و تبليغات وسيع و فعاليت هاي انتشاراتي قوي نيست. مطبوعات و وسايل ارتباط جمعي، انتشاراتي قوي وجود ندارد چون همه چيز آشكار است و در كمترين زمان ممكن همه از يك مسئله يا خبر آگاه مي شوند.
اما در جامعه نوين كه اعضاي آن به جاي همبستگي طبيعي، هدف مشخص و منفعت طلبانه اي را دنبال مي كنند و از طريق سازمان ها و روابط رسمي  به هم نزديك مي شوند ناچار هستند براي مبادلات، اطلاعات و تمايلات خود از وسايل غيرمستقيم مانند نامه، كتاب، رسانه و غيره استفاده كنند.
003213.jpg
در جامعه نوين، روابط افراد، خشك، رسمي  و سطحي است. افراد در جوامع صنعتي و شهري امروز براي به دست آوردن سود بيشتر با هم در رقابتي شديد درگيرند. فردگرايي روز به روز بين اشخاص گسترش مي يابد؛ چون با پيشرفت تكنولوژي و تبليغات، گذشته از جنبه هاي مثبت آن فرد ترجيح مي دهد به جاي رابطه با همسايه خود پشت ميز كامپيوتر يا پاي تلويزيون و ماهواره بنشيند... .
اگر در سده هجدهم ميلادي پيام رساني در كشورهاي اروپايي از سوي روشنفكران به اعتباري جنبه ترقي خواهانه داشت، امروز استعمار كهنه و نو از طريق بمباران شديد تبليغاتي به روش هاي گوناگون، بيشتر جهان را زير سلطه منفعت خود گرفته است.
البته اگر كشوري از محصولات و كالاهاي خود، انديشه خودي، هويت ملي تبليغات نافذ و قوي به مردم ارائه دهد چه بسا تأثير و نفوذ بيگانه كمتر خواهد بود. البته هيچ گاه نبايد راستي و درستي را در تبليغات فراموش كرد.
تبليغات تجاري به شرطي مي توانند سودمند باشند كه هدف شخصي را با راهبردي طولاني مدت دنبال كرده و در فعاليت هاي مستمر بازاريابي شركت داشته باشد.
در حقيقت تبليغ مي خواهد گوشه اي از ذهن يك مصرف كننده يا گروهي از مصرف كنندگان را پر كند، چون مصرف كننده در دنياي امروز با انبوهي از اطلاعات روبه روست كه براي سهولت، آنها را در ذهنش به دسته هاي كوچك تر تقسيم مي كند. پس بايد توجه كافي و لازم به شگردهاي تبليغات و اصول آن داشت.
رسيدن به موفقيت در امر تبليغ، كار آساني نيست. بايد تصميم هايي كه در اين مورد گرفته مي شود به صورت پله پله و آجر روي آجر باشد تا بتوان ديوار بلندي ساخت.
يكي از پژوهشگران بازاريابي بر اين باور است كه براي موفقيت، بايستي به چند نكته اساسي توجه كرد: ۱- بازار را بشناسيم و بدانيم مشتريان چه كساني هستند و چه مي خواهند ۲- آنها را تقسيم بندي كنيم، چون مصرف كنندگان، گروه هاي اجتماعي نامتجانسي هستند ۳- اولويت بندي مشتريان و مصرف كنندگان ۴- جايگاه يابي: به اين معنا كه نام تجاري بتواند جايگاه مناسبي به دست آورد و حاوي مزيت رقابتي باشد كه مشتري را جلب و جذب كند.
از ديدگاه جامعه شناسي توجه به فرهنگ و خرده فرهنگ مردم جامعه براي امر تبليغات از ضروريات به شمار مي رود چون تمايلات پيشين مردم، ارزش ها، هنجارها و باورداشت هاي مردم اقتضا مي كند آن قسمت از برنامه ها را كه به نظرشان مهم است بهتر و بيشتر در خاطر بسپارند.
ولي متأسفانه در كشور ما مصرف كننده هنوز براي خريد كالا به دوستان و تجربه آشنايان مراجعه مي كند كه يكي از علل چنين وضعيتي، ضعف نظام ارتباطي و تبليغاتي ماست. اغلب سازمان هاي تبليغاتي حتي با تبليغ گسترده نتوانسته اند اعتماد مشتري را جلب كنند. از اين رو تبليغات دهان به دهان رشد بيشتري پيدا كرده و گاه ديده مي شود مخاطب با آغاز برنامه هاي تبليغاتي در تلويزيون يا راديو، كانال را عوض كرده يا به كارهاي شخصي خود مي  پردازد و تنها چيزي كه باقي مي ماند هزينه هاي هنگفت تبليغاتي براي شركت هاي مختلف است.
براي جلوگيري از چنين مسائلي بايستي به چند نكته اساسي توجه كرد: ۱- براي متفاوت بودن بايد متفاوت بود (عدم تكرار كارهاي ديگران) ۲- پرهيز از بديهيات يعني آنچه مشخص است ۳- الگوبرداري از كارهاي ديگران نه تقليد ۴- پرهيز از ذهن بسته و توجه صرف به علاقه و عقيده شخصي ۵- شفاف بودن تبليغ ۶- راستي و صداقت ۷- تعالي بخشيدن به انرژي رواني افراد ۸- تامين اعتماد مخاطب ۹- توجه به باورها و فرهنگ مردم ۱۰- بالا بردن كيفيت تصوير و صدا ۱۱- توجه كافي به رنگ بندي و موزيك تبليغ ۱۲- افزايش آگاهي مخاطب ۱۳- استفاده از جذابيت هاي مختلف تبليغاتي ۱۴- توجه به وضعيت ظاهري مبلغ ۱۵- سنخيت تصوير و صدا با موضوع تبليغ.

خاطرات زندگي روزانه
در زندگي روزمره هريك از ما اتفاقات و رويدادهاي كوچك و بزرگ فراواني وجود دارند كه گرچه به سرعت مي گذرند، اما مي توانند قابل توجه باشند و در ميان خاطرات زندگي مان ماندگار شوند؛ اتفاق هايي كه آنها را براي دوستان و همكاران خود تعريف مي كنيم و گاه بعد از گذشت چند سال همچنان شنيدني و شيرين هستند؛ از يك ماجراي جالب در زمان خدمت نظام وظيفه تا خاطره از يك ميهماني خانوادگي و... هر يك از اين خاطرات كوتاه چون يك عكس يادگاري در آلبوم ذهن باقي مانده اند.
شما هم مي توانيد با ارسال خاطرات شيرين زندگي خود به آدرس روزنامه همشهري در ورق زدن آلبوم خاطرات با ما همراه شويد.
***
دوربين مخفي
رفتم توي مغازه و يك نوشابه خنك خريدم و همان جا ايستادم و شروع كردم به نوشيدن آن. تقريباً نصف بيشتر آن تمام شده بود كه تصميم گرفتم نوشابه را بگذارم و بروم. پولش را حساب كردم و بقيه نوشابه را توي سطل جلوي يخچال خالي كردم ولي همين كه شيشه را روي پيشخوان گذاشتم نگاهم به چشم هاي گرد شده و چهره برافروخته فروشنده افتاد. وقتي يك بار ديگر به سطل نگاه كردم تازه فهميدم ته مانده نوشابه را توي سطل آرد خالي كرده ام! يك لحظه قلبم مي خواست بايستد. قبل از آنكه فروشنده عصباني و خشمگين بخواهد فرياد بزند ناخودآگاه عكس العملي نشان دادم. به بيرون مغازه اشاره كردم و گفتم: «لبخند بزنيد، شما در مقابل دوربين مخفي ايستاده ايد !صاحب مغازه خنديد و شروع كرد به نگاه كردن. در حالي كه فروشنده توي خيابان به دنبال دوربين مي گشت فرصت كردم با عجله فرار كنم. چند روز كه گذشت و اعصاب صاحب مغازه آرام شده بود، توانستم صادقانه با او صحبت كنم و خسارت او را بدهم.
* مردي جوان بدون ذكر نام- كارمند- تهران
يعني موش كوچولو!
يك روز پسرم كه تازه داشت آماده رفتن به مدرسه مي شد و نسبت به كلمات و معناي آنها توجه پيدا كرده بود با پدرش صحبت مي كرد و مي پرسيد: بابا، اسدي يعني چه؟ فاميل شوهرم اسدي است. همسرم پاسخ داد: عزيزم، اسد يعني شير، اسدي يعني شير غران... پسرم كه خيلي ذوق كرده بود با خوشحالي ژست قدرتمندانه اي گرفت و بادي به غبغب انداخت و آمد پيش من و گفت: مامان، من محسن اسدي يعني شير غران هستم، من كه به خاطر مسأله اي ناراحت بودم با بي حوصلگي گفتم خيلي خوب، بعد پرسيد: مامان، مشاري يعني چه؟ (فاميل من مشاري است): من كه اعصابم خيلي خرد بود با عصبانيت گفتم: مشاري يعني موش كوچولو!... ناگهان محسن انگار كه چيز خيلي عجيبي شنيده باشد زد زير خنده و شروع كرد به داد و فرياد كردن. از آن روز تا مدت ها توي فاميل و دوستان هر جا كه مي نشست براي همه توضيح مي داد بابام شير غران است و با مامانم كه موش كوچولوست ازدواج كرده، براي همين مامانم از بابام مي ترسد و حرفش را گوش مي كند!
ر- ع

اجتماعي
ادبيات
اقتصاد
انديشه
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |