سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۸۵
تحليلي بر سيستم هاي امنيت سرمايه گذاري در ايران
امنيت موثر
004239.jpg
رضا كربلايي
همه انتظار دارند تا موجود شگفت انگيز را به اقتصاد خود فراخوانند؛ موجودي كه قلبي از گوسفند، پايي از آهو و مغزي چون فيل را در خود آميخته است! سخن از سرمايه است كه چون صداي خطر به گوشش برسد قلبش به تپش مي افتد، چون آهو گريزان است و در انديشه ماندن يا نماندن، مغز بزرگش را به كار مي گيرد. آنها كه از پشت عينك ديپلماسي اقتصادي و از منظر اقتصاد سياسي به حفظ مصالح و منافع ملي خويش مي انديشند و دغدغه آن را دارند عميق مي نگرند كه چه بايد كرد و چه نبايد كرد؟
بايدها و نبايدها براي ايجاد بستر لازم و محيط امن براي سرمايه گذاري چنان پيچيده و در هم تنيده است كه حاكمان جوامع مختلف را لحظه اي رها نمي كند. دغدغه جدي مجموعه اجزاي حاكميت ايران در حوزه اقتصادي طي سال هاي اخير و آينده هم جز اين نمي تواند باشد، چرا كه فاصله عميق و جدي وجود دارد بين احساس امنيتي كه اجزاي حاكميت براي سرمايه گذاري و سرمايه گذاران مطرح مي كنند با احساس امنيت سرمايه گذاري كه خود سرمايه و سرمايه گذار برداشت خواهند كرد. تلاش براي بقا در اقتصادي كه ارابه جهاني شدن را در پيش راه خود مي بيند، نه اين است كه انزوا پيشه كرد، نه اين كه در برابر آن ايستاد، چه اين كه رفتار دولت ها و دولتمردان براي ماندن در اقتصاد درون گرا، دولتي و فضاي انحصاري حاكم بر آن را باعث خروج سرمايه ها بدانيم و چه شيطنت و دشمني ديگران را دليلي براي مهاجرت ۲۰۰ ميليارد دلاري سرمايه ايرانيان طي سا ل هاي گذشته قلمداد كنيم يا چالش هاي منطقه اي و جهاني تاثيرگذار بر اقتصاد ايران و... . مهم اين است كه بايد از قافله عقب نماند و سرمايه و سرمايه گذار را به ماندن و فعاليت سالم ترغيب كرد.

سند تلفيقي اسناد توسعه بخشي و فرابخشي برنامه چهارم مي گويد وزارت امور اقتصادي و دارايي به همراه سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور بايد لايحه اي مشترك را تدوين و ارائه كنند كه هدف غايي آن حمايت از سرمايه گذاري هاي قانوني باشد و حقوق مالكيت خصوصي سرمايه گذاران را تضمين و زيان احتمالي وارده بر سرمايه گذاران را در اثر عدم ثبات قوانين كشور جبران كند. مهلت قانوني دو نهاد فرابخشي اقتصاد ايران در سال گذشته پايان يافته و پيشرفت محسوس براي اين الزام قانون برنامه چهارم به چشم نمي خورد، اما مي توان نقطه اصلي و محورهاي جدي مناقشه را پيشاپيش فرض كرد؛ از آن جمله تعريف حقوق مالكيت خصوصي و ابعاد آن است و هم اكنون به دليل ساختار اقتصادي كشور و دولت گرا و متمركز بودن فعاليت ها و نيز نبود ثبات لازم در قوانين و مقررات كه حدود مالكيت خصوصي را تعيين و حقوق آن را تبيين كند مفهوم مذكور دچار تناقض در هويت شده و بقاي خود را در فاصله گرفتن بيش از حد خود يا چسبندگي فزاينده و رانت آفرين مي بيند.
شرط لازم و نه كافي براي نگهداشت سرمايه هاي موجود و تلاش براي جذب سرمايه هاي از دست رفته و يا اصلاً نيامده، فراهم آوردن بسترهاي قانوني لازم مطابق با عقلانيت اقتصادي است و اين مسئوليت اجزاي حاكميت و اركان قدرت را دوچندان سنگين مي سازد كه عميق تر، علمي تر و منطبق تر با واقعيت ها و متناسب تر با نيازها رفتار كنند. آيا راهكارها و سازوكارهاي ۱۲گانه مندرج در بطن قانون برنامه چهارم حداقل هاي لازم را مهيا مي سازد؟
دغدغه و نگراني جدي طي سال هاي آينده براي بسترسازي جهت رشد سريع اقتصادي در قالب ترسيم و تدوين و اجراي مؤلفه هاي قانوني امنيت سرمايه گذاري است؛ از جمله سياست هاي كلي برنامه چهارم توسعه در حوزه اقتصادي اين است كه چگونه مي توان فضاي اطمينان بخش براي فعالان اقتصادي و سرمايه گذاران را ايجاد و تثبيت كرد و با تكيه بر مزيت هاي نسبي اقتصاد ايران و نيز خلق مزيت هاي جديد، مالكيت ناشي از سرمايه گذاري را تضمين كرد و حقوق ناشي از آن را پاس  داشت. اين سياست مبتني بر نوعي نگاه فرابخشي است كه كل حوزه هاي مختلف اقتصادي را دربرمي گيرد تا سرمايه گذاري در حوزه هاي گوناگون را توجيه پذير كند، اما آنچه كه باعث ايجاد ترديد در ابتداي راه مي شود و دولت و مجلس را در نهادينه كردن و قانونمند كردن رفتارها و عملكردها به چالش مي كشاند، وجود اختلافات عميق در مباني حقوقي- فقهي لازم براي ايجاد و حفظ امنيت سرمايه گذاران و مالكيت و سود ناشي از آن از يك سو و فقدان الگوي اقتصادي شفاف و مورد اتفاق و اجماع اجزاي حاكميت براي حركت در مسير آينده از سوي ديگر است و همين چالش برجا مانده از تجربه هاي آزمون و خطاي گذشته باعث مي شود تا به رغم وجود توافق همگاني و اجماع كلي بر سر ضرورت ايجاد و حفظ امنيت سرمايه گذاري، نتوان به سهولت و دقت مؤلفه ها و بايدها و نبايدها را به درستي طراحي و اجرا كرد، چرا كه نبود ثبات در نزد تصميم سازان و تصميم گيرندگان كلان و ضعف آينده نگري و متاثر بودن از امور روزمره راه را دشوارتر مي سازد و با كمترين جابه جايي در اركان قدرت توقف و يا تغيير راه آسان مي شود.
خلأ بنيادين در بسترسازي قانوني اقتصاد ايران، فقدان مشاركت نهادينه شده اقتصاد بخش خصوصي است. آيا صرف تدوين، تصويب و اجراي قانون حمايت از سرمايه گذاري داخلي بدون دارا بودن الگوي مشخص و اتكاي صرف به شرايط  گذار از اقتصاد دولتي به اقتصاد خصوصي كفايت مي كند و احتمال بازگشت دوباره دولت وجود ندارد؟ مهم تر اين كه بخش خصوصي كه قرار است بار اصلي اين مرحله  گذار را تحمل كند چه جايگاهي براي ترسيم چشم انداز آينده در عرصه حاكميت دارد؟ اين كه بخش خصوصي ملزم باشد نقطه نظرات و دغدغه هايش را از دو كانال دولتي (سازمان مديريت و برنامه ريزي و وزارت اقتصاد و دارايي) عبور دهد تا مشاركت خود در تصميم گيري را عملي سازد، مسلم خواهد بود كه فيلترهاي حاكم و نهادينه شدن منطق غلط ترس از اقتصاد آزاد و رقابتي نزد دولتي ها مانع از مشاركت جدي بخش خصوصي خواهد شد و آنچه كه دولتي ها براي تضمين سرمايه گذاري مي نويسند با آنچه كه سرمايه گذاران مدنظر دارند، فاصله اي عميق مي يابد و ناكارآمدي اجرايي قانون آينده را نويد مي دهد.
عواملي چون نداشتن الگوي مشخص و شفاف براي رسيدن به توسعه پايدار و مستمر اقتصادي، مبهم ماندن مرز فعاليت، تصدي و دخالت دولت و حدود اختيارات و وظايف آن در افق بلند مدت، تلقي دوگانه از مفهوم بازار و مؤلفه هاي آن، مخدوش شدن الگوي واقعي از تجارت در بعد داخلي و خارجي و ... اين احتمال و ترديد را برمي انگيزد كه دولتها و دولتمردان به تناسب تلقي خويش از مصلحت عمومي و منافع ملي به دستكاري قوانين و مقررات روي آورند و متناسب با نگاه خويش به مقوله هاي رشد اقتصادي و عدالت اجتماعي، سياستهاي انبساطي يا انقباضي را در عرصه اقتصاد در پيش گيرند و تمهيدات قانوني در امور پولي، مالي و بودجه اي عقلانيت لازم براي اقتصاد بخش تعاوني و خصوصي را تحت الشعاع اقتصاد دولتي قرار دهند. در پيش گرفتن سياستهاي حمايتي براي كاهش ميزان ريسك ناشي از فقدان ثبات قوانين مي تواند تضمين كننده امنيت سرمايه گذاري باشد به شرط آن كه فقط محدود به امر حاكميت ملي، شرايط اضطرار و دوران گذر از بحران هاي احتمالي و چالش هاي جدي باشد.
از اين حيث كميت و كيفيت مالكيت خصوصي چه در بعد مالكيت مادي و چه مالكيت معنوي، مبهم و غيرشفاف به نظر مي رسد، هر چند به لحاظ عرف جامعه نوعي توافق نانوشته مبني بر احترام به حقوق مالكيت خصوصي افراد وجود دارد و حفظ آن را لازمه بقاي سرمايه گذاران و تقويت سرمايه گذاري مي دانند و در بعد مالكيت معنوي نيز به رغم تأكيد قانون به احترام و رعايت حقوق مالكيت خصوصي در پاره اي حوزه ها، ضعف اجرايي توأم با عدم پذيرش آن از سوي برخي اقشار جامعه ملموس است.
ابهام ديگر، روي آوردن به سياستهاي گذشته مبني بر حمايت از سرمايه گذاري به هنگام وضع و اجراي قوانين و مقررات و فقدان ثبات در آنهاست. گرچه نفس تغيير و اصلاح قوانين متناسب با شرايط جامعه براي اعمال حاكميت قانوني و دفاع از حقوق اقتصادي، سياسي و اجتماعي شهروندان در سطح كلان سياستگذاري  ها امري طبيعي و پذيرفتني است اما تمكين و پذيرش نسبي فقدان ثبات قوانين و مقررات به دليل جابه جايي ها در قدرت يا دولتمردان و قانونگذاران نه تنها طبيعي و عادي نخواهد بود بلكه بي اعتباري و ناكارآمدي تمهيدات و سازوكارهاي جبراني را موجب مي شود.
دولت، از تصميم تا تعميم
تصميم دولت ايران به عنوان نماد اجرايي حاكميت براي ايجاد امنيت سرمايه گذاري تا تعميم آن به فضاي اقتصادي و تجاري كشور و پذيرش تصميم ها از سوي سرمايه گذاران، راه پرپيچ و خم را تجربه مي كند؛ تجربه اي سخت و ناهموار كه شايد بسياري از تدابير و تمهيدات اتخاذ شده را بلا اثر سازد.
وزارت بازرگاني به عنوان نهاد فرابخشي در عرصه تجارت داخلي و خارجي دو رسالت و مسئوليت برعهده خويش مي بيند كه بايد طي اين سالها اجرا كند. نخست ايجاد، گسترش و تقويت تشكل هاي صنفي و واگذاري امور صنفي به آنها (در عرصه تجارت داخلي) و دوم مشاركت فعال در جوامع و سازمانهاي اقتصادي و تجاري بين المللي به منظور بهره گيري از فرصتهاي موجود در عرصه هاي منطقه اي و جهاني (در بعد تجارت جهاني) دو مسئوليت وزارت بازرگاني است. دقت كنيد كه وزارت بازرگاني هم مسئوليت دارد تشكل هاي صنفي ايجاد كند، آنها را تقويت كند و امور صنفي را به اين نهادهاي مدني اقتصادي واگذار كند تا سرمايه گذاران احساس كنند امنيت وجود دارد. اساس مشكل اين است كه نهادهاي صنفي كنوني وابستگي مفرط به ساختار اقتصاد دولتي پيدا كرده و دولت هم در قامت وزارت بازرگاني نقش مداخله جويانه خود را حفظ كرده است تا آنجا كه ماهيت و فلسفه وجودي تشكل هاي صنفي و دايره فعاليت ايشان مخدوش شده است كه دليل آن نگاه متضاد وزارت بازرگاني به مقوله هايي چون كنترل بازار، حمايت از مصرف كننده و تنظيم مبادلات تجاري از يك سو و وزارتخانه هاي صنعتي و كشاورزي به عنوان نهادهاي بخشي حامي توليد كننده و تجارت آزاد از سوي ديگر است. فضاي تجارت داخلي و كسب و كار ايران پر است از قوانين و مقررات ناقض همديگر و خنثي كننده اثرات يكديگر، چرا كه يكي حامي توليد كننده است و محصولاتش را تضمين مي كند، ديگري در حمايت از آزادسازي قيمت محصولات توليدي دفاع مي كند، يكي ديگر به تقويت و حمايت از عوامل توليد چون كارگران و نيروي انساني نظر دارد، آن يكي دغدغه بازار و تنظيم آن را در سر مي پروراند و ... گويا هر كس ساز خويش را مي زند.
اگر چه طي سالهاي اخير اقدامات اساسي براي كاهش حجم تصدي گري هاي وزارت بازرگاني صورت گرفته و دايره سلطه آن در تجارت و بازرگاني داخلي و خارجي محدود شده و رويكرد بقالي را كنار گذاشته است اما نقش اساسي دخالت خود را در نهادهاي صنفي حفظ مي كند و حاضر به دست كشيدن از دخالت هاي غيرضروري و مخرب نيست چرا كه نهاد دولت در ذات خود كاركردهاي متفاوت از وزارت فرابخشي بازرگاني طلب مي كند. بازار خودرو، سيمان، سرنوشت اتاق بازرگاني سه نماد عيني و مصداق روشن از بلاتكليفي است كه هر چند به مدد اقتدار قانون تسكين داده شد اما اقتصاد آزاد و رقابتي پيام خوش دريافت نكرد جز اين كه تاجر بزرگ (دولت) همواره در كمين نشسته و هر لحظه امكان خروج از سايه را دارد. آيا بخش خصوصي حق ندارد با ترديد نسبت به تشكل هاي صنفي متمايل به ساختار تجارت دولتي و متأثر از سياستهاي آن نگاه كند و كمتر احساس امنيت كند؟ به نظر نمي توان اين حق معنوي نهفته در ذهن و قلب بخش خصوصي را با نوشته هاي قانوني، كم اثر ساخت مگر اين كه تشكل هاي صنفي به دامان بخش خصوصي برگردند.
در بعد تجارت خارجي ايران در عرصه منطقه اي و جهاني هم وزارت بازرگاني، متولي مشاركت فعال در مجامع و سازمانهاي اقتصادي و تجارت جهاني است تا از فرصتهاي موجود بهره ببرد. ايران سالها در تلاش براي پيوستن به سازمان تجارت جهاني (WTO) است و مراحل اجرايي بسيار دشواري را بايد بپيمايد، هر چند اما و اگرهاي جدي وجود دارد وليكن مهم اين است كه تا چه ميزان وزارت بازرگاني مي تواند فضاي تجاري و سياستهاي بازرگاني داخلي و خارجي را به نفع حداكثري حفظ منافع اقتصادي كشور ترسيم سازد. براي كاستن از هزينه هاي احتمالي ناشي از حضور تدريجي اقتصاد ايران در عرصه منطقه و جهاني، چاره اي جزء مشاركت دادن فعالانه و مستمر بخش هاي غيردولتي و سهيم كردن آنها در فرصتها و تهديدها نيست و البته در اين ميان بسياري از معادلات و سازوكارهاي كنوني اقتصادي ايران نظير كنترل و تنظيم بازار، تعيين دستمزدها، سياستهاي حمايتي، قوانين كار و تأمين اجتماعي و ... مستلزم تغيير و اصلاح خواهد بود. بنابراين مسئوليت و رسالت وزارت بازرگاني هنگامي نزديك به موفقيت خواهد بود كه رويكرد مشاركت در عرصه هاي منطقه اي و جهاني معطوف به تجارت آزاد و رقابتي بخش خصوصي داخلي براي به دست آوردن بازارهاي هدف خواهد بود و غليظ شدن نقش دولت باعث ايجاد فاصله تجارت ايران با جهان و از دست دادن بازارهاي داخلي يا حفظ بازار داخل با هزينه هاي سنگين تر خواهد بود.
فراهم آوردن محيط امن براي سرمايه گذاري تا حدود زيادي متوجه وزارت اقتصاد و دارايي است كه تا چه اندازه مي تواند به وظايف اختصاصي و مشترك خود عمل كند. اين وزارت اگر بتواند موانع قانوني براي تطبيق قانون سرمايه گذاري هاي خارجي با شرايط اقتصادي كشور را شناسايي و بردارد و ابهامات موجود در قانون پولشويي را برطرف سازد و در عين حال راهكارهاي تشويق و جذب سرمايه گذاري هاي ايرانيان مقيم خارج را مشخص كند و نيز با مشاركت بيمه مركزي، بيمه هاي تضميني و اعتباري و بيمه پروژه هايي چون وام ها، تسهيلات مالي و سرمايه گذاري خارجي را گسترش دهد، گام هاي مهم برداشته است. گام هايي هر چند بلند و اثرگذار كه ظرافت و دقت در سياست هاي مالي و پولي را طلب مي كند.
وزارت اقتصاد و دارايي پيش از آنكه متولي جمع آوري ماليات و عوارض قانوني قلمداد شود مسئوليت كلان ايجاد همگرايي و وحدت سياست ها و راهبردهاي اقتصادي و تجاري را دارد و اگر نتواند جايگاه از دست رفته خويش را بازيابد و فرماندهي اقتصاد ايران را به دست آورد، بدون ترديد رسالت هايش براي فراهم آوردن امنيت سرمايه گذاري مخدوش و مغفول خواهد شد. قوانين پولي و بانكي كشور، ماليات ها و اصلاح فرآيندهاي كنوني، امور گمركي و ورود و خروج كالاها و سرمايه ها، تضمين سرمايه ها و سود ناشي از آن، قوانين و مقررات بيمه و تضمين خسارت هاي احتمالي هنگامي مي تواند مؤثر باشد كه وزارت اقتصاد بتواند جهت گيري كلي سياست هاي اقتصادي و تجاري را در مسير آينده و الگوي توسعه سوق دهد. بنابراين تأثيرپذيري انفعالي وزارت اقتصاد و دارايي از سياست هاي بودجه اي اعمال شده از سوي سازمان مديريت و برنامه ريزي يا سياست هاي امور بخشي، كشاورزي، صنعتي، خدماتي، تأمين اجتماعي و فقدان روح واحد بر كل اين سياست ها، اقدامات وزارت اقتصاد را عقيم مي سازد.
004236.jpg
عارضه خطرناك: اقتصاد امنيتي
يكي از عارضه ها و پيامدهاي خطرناك كه مي تواند كل فرايند امنيتي سرمايه گذاري را نابود سازد نگاه امنيتي به اقتصاد و اعمال سياست هاي مبتني بر ايجاد فضاي خاصي بر فعاليت هاي اقتصادي است. به گونه اي كه نهادهاي قانوني در انجام رسالت و وظايف خود با تكيه بر اقتدار حاكميتي به مداخله در معادلات و فعل و انفعالات اقتصادي روي  آورند و تنفس را براي فعاليت سالم آزاد و رقابتي، دشوار سازند.
براي سرمايه و سرمايه گذار فرق نمي كند كه توجيه رفتار مداخله جويانه نهادهاي غيراقتصادي به ويژه نهادهاي سياسي، امنيتي و قضايي در چه قالب و چه توجيهي صورت مي گيرد وليكن انتظار واقعي آنها نه تنها مداخله نكردن در اقتصاد بلكه ايفاي نقش حمايتي و حفاظتي در برابر مخاطرات احتمالي داخلي و بيروني است. به همين دليل در سياستگذاري كلان براي امنيت سرمايه گذاري وزارت اطلاعات مسئوليت خطيري دارد تا از مداخله نهادهاي غيراقتصادي سياسي، امنيتي و قضايي جلوگيري كند و فعاليت هاي موازي را در تمام اركان قدرت متوقف سازد كه اين خود اصل تفكيك قواست و ضامن استقلال قوا محسوب مي شود.
شفاف سازي و تسهيل قوانين و مقررات ايجاد واحدهاي توليدي در محدوده شهرها به عنوان مسئوليت وزارت كشور و نيز تدوين لايحه حمايت از مالكين معنوي و ساز و كارهاي تخصصي لازم براي بي ثباتي حقوقي و قضايي از آن به عنوان مسئوليت مشترك وزارتخانه هاي فرهنگ و ارشاد اسلامي، اقتصاد و دارايي و سازمان مديريت و برنامه ريزي تنها مقدمات اوليه اي است كه سرمايه گذاران انجام مي دهند و باقي ماندن بر اختلافات بديهي و منطقه اي و خروج سرمايه ها و توقف ورود آنها را سرعت مي بخشد. بلاتكليفي و ابهام در اينكه چه نهادهايي بايد تسهيلات و اقدامات لازم براي حفظ نيروي انساني متخصص و نخبگان را پيش بيني و از فرار مغزها و افزايش سرمايه هاي خارج شونده جلوگيري كند در درون سياست هاي اعلام شده آشكار است.
يكي از مهمترين سياست ها براي ايجاد امنيت سرمايه گذاري ، تشكيل واحد سنجش امنيت اقتصادي است كه قرار است شاخص هاي ريسك اقتصادي شامل ريسك  سياسي، ريسك سياست هاي اقتصادي، ريسك هاي ساختارهاي اقتصادي و ريسك نقدينگي را محاسبه و ارزيابي كند و وزارتخانه هاي اقتصاد و دارايي، اطلاعات و كشور و سازمان مديريت و برنامه ريزي در آن نقش ايفا خواهند كرد كه جاي خالي نهاد متولي سياست هاي پولي چون بانك مركزي و سياست هاي تجاري چون وزارت بازرگاني در اين ساختار تمام دولتي احساس مي شود. تشكيل واحد سنجش امنيت اقتصادي به دليل ساختار دولتي خود در اقتصادي كه دولت نقش اصلي را ايفا مي كند ترديدهاي بسياري را درخصوص نتايج به دست آمده برمي انگيزد و اعتبار يافته هاي احتمالي را خدشه دار مي كند و امكان دارد متناسب با تغيير دولت ها و سياست هاي اعمال شده، نتايج و يافته هاي متفاوت، متضاد و متناقض را در پي آورد.
آينده نشان خواهد داد كه روياي امن بودن فضاي اقتصادي ايران براي سرمايه گذاري تا چه ميزان رنگ واقعيت به خود مي گيرد يا اينكه كابوس نگرش غلط سياست ها و راهبردها را فرا مي گيرد. گذر زمان محك خوب و واقعي براي آنچه كه اكنون بدان مي انديشيم و منطقي مي دانيم، خواهد بود. شايد امسال فرصت خوبي باشد!

سايه روشن اقتصاد
توليد ناخالص داخلي ايران به ۲۰۵ ميليارد دلار مي رسد
مهر : واحد اطلاعات اقتصادي اكونوميست در گزارش بيست و پنجم آوريل خود توليد ناخالص داخلي ايران را در سال ۲۰۰۶ برابر با ۲۰۵ ميليارد دلار برآورد كرد.
به گزارش خبرنگار اقتصادي مهر، توليد ناخالص داخلي ايران در سال ۲۰۰۵ به ۱۷۳.۷ ميليارد دلار رسيد و پيش بيني مي شود در سال جاري ميلادي به ۲۰۴.۸ ميليارد دلار، معادل ۴۳۲.۷ تريليون ريال افزايش يابد.
بر اساس اين گزارش، اكونوميست، مصرف بخش خصوصي ايران در سال ۲۰۰۶ را ۱۰۳.۹ ميليارد دلار، مصرف بخش دولتي ۲۴.۶ ميليارد دلار  و سرمايه گذاري ناخالص ثابت را ۶۳.۱ ميليارد دلار برآورد كرده است.
بر اين اساس، در سال ۲۰۰۶ مصرف بخش خصوصي ۵۰.۷ درصد توليد ناخالص داخلي ايران را تشكيل خواهد داد و سهم مصرف دولت ۱۲ درصد، سرمايه گذاري ثابت ناخالص ۳۰.،۸ صادرات كالا و خدمات ۱۱.۲ و واردات كالا و خدمات ۸.۴ درصد برآورد شده است.
به گزارش اكونوميست، توليد نفت ايران در سال ۲۰۰۶ به طور متوسط به ۳ ميليون و ۹۴۰ هزار بشكه خواهد رسيد و سهم نفت از توليد ناخالص داخلي نيز به ۱۸ درصد كاهش خواهد يافت.
بر پايه همين گزارش، در حالي كه درآمدهاي نفتي ايران در سال ۲۰۰۵ در سايه قيمت متوسط ۵۶ دلاري نفت صادراتي اين كشور به ۴۵.۸ ميليارد دلار رسيد، انتظار مي رود بهاي نفت ايران در سال ۲۰۰۶ به ۵۸.۸ دلار و درآمد نفتي به ۴۹ ميليارد دلار افزايش پيدا كند.
در سال ۲۰۰۶ سهم بخش كشاورزي از اقتصاد ايران به ۱۱.۷ درصد كاهش، سهم بخش صنعت و نفت به ۴۳.۸ درصد افزايش و سهم بخش خدمات نيز به ۴۴.۵ درصد كاهش خواهد يافت.
افزون بر اين، پيش بيني مي شود جمعيت ايران در پايان سال ۲۰۰۶ به ۷۰.۵ ميليون نفر افزايش يابد. بر اين اساس، سرانه توليد ناخالص داخلي ايران در سال ۲۰۰۶ با ۵۱۰ دلار افزايش نسبت به سال ۲۰۰۵ به ۲ هزار و ۹۰۰ دلار افزايش خواهد يافت.
نحوه تشكيل ستادهاي توزيع سهام عدالت مشخص شد
ستاد مركزي توزيع سهام عدالت بنا به پيشنهاد دبيرخانه ستاد مركزي، دستورالعمل نحوه تشكيل و وظايف ستادهاي استاني توزيع سهام عدالت را تصويب كرد.
به گزارش نشريه برنامه، ستاد مركزي توزيع سهام عدالت در جلسه مورخ ۲۰/۱/۱۳۸۵ بنا به پيشنهاد دبيرخانه ستاد مركزي و به استناد ماده ۵ آيين نامه اجرايي افزايش ثروت خانوارهاي ايراني از طيف گسترش سهم بخش تعاون بر اساس توزيع سهام عدالت مصوب هيأت وزيران در تاريخ ۹/۱۱/،۱۳۸۴ دستورالعمل نحوه تشكيل و وظايف ستادهاي استاني توزيع سهام عدالت را تصويب كرد.
بنابراين گزارش، ستاد استاني توزيع سهام عدالت كه از اين پس در اين دستورالعمل به اختصار «ستاد استاني» ناميده مي شود متشكل از استاندار، رئيس سازمان امور اقتصادي و دارايي استان، رئيس سازمان مديريت و برنامه ريزي استان، رئيس سازمان صنايع و معادن استان ، مديركل تعاون استان، رئيس سازمان جهاد كشاورزي استان، رئيس سازمان كار و آموزش فني و حرفه اي استان، رئيس كل دادگستري استان، رئيس دانشگاه علوم پزشكي مركز استان و رئيس بنياد شهيد و امور ايثارگران مي باشد. جلسات ستاد استاني با دعوت رئيس سازمان امور اقتصادي و دارايي استان به عنوان دبير ستاد استاني و به رياست استاندار در محل استانداري تشكيل مي شود. جلسه با حضور دو سوم اعضاي داراي حق رأي رسميت مي يابد.
تصميمات ستاد با اكثريت رأي اعضاي داراي حق رأي اتخاذ مي شود. فرمانده منطقه مقاومت بسيج استان، مديركل كميته امداد امام خميني (ره) استان، مدير كل بهزيستي استان، مديركل ثبت احوال استان و مسئول دبيرخانه مناطق محروم استان بدون حق رأي در جلسات شركت مي كنند.
براي پشتيباني و اجراي وظايف ستاد استاني، دبيرخانه ستاد در سازمان امور اقتصادي و دارايي استان مستقر مي شود.
در مورد وزارتخانه هاي عضو ستاد مركزي كه در استان ها چندين نمايندگي دارند (مانند وزارت رفاه و تامين اجتماعي) انتخاب عضو ستاد استاني به عهده وزير مربوط خواهد بود.
وظايف و اختيارات ستاد استاني عبارت از مديريت جمع آوري اطلاعات مشمولان طرح، بررسي و نظارت بر جمع آوري اطلاعات مشمولان طرح بر اساس معيارهاي دستورالعمل مصوب ستاد، پيگيري ثبت و راه اندازي شركت هاي تعاون عدالت استاني، ارايه پيشنهاد به ستاد مركزي سهام عدالت در موضوع هاي مختلف از جمله اولويت مشمولان و اولويت استان ذي ربط، ارسال فراخوان به افراد مشمول طرح براي عضويت در تعاوني هاي عدالت، تطبيق فهرست اعضاي تعاوني ها با فهرست افراد فراخوان شده، رسيدگي به شكايات واصله در مورد معرفي مشمولان و عضو پذيري تعاوني ها و نظارت بر انتخابات نمايندگان اعضاي تعاوني براي شركت در دارايي استان است.
رئيس سازمان امور اقتصادي و دارايي استان مسئول حسن اجراي تصميمات ستاد استاني خواهد بود.
دبيرخانه ستاد استاني مسئول تهيه دستور جلسات، خلاصه مذاكرات و ابلاغ مصوبات ستاد است.
سازمان امور اقتصادي و دارايي استان موظف است براي موضوع هايي كه تصميم گيري ستاد استاني در خصوص آنها ضروري است اطلاعات لازم و نظرات سازمان هاي ذي ربط را جمع آوري كرده و گزارش حاوي خلاصه اطلاعات مزبور و نظرات دستگاه ها و پيش نويس ابلاغيه تصميم مورد نظر را تهيه و به ضميمه دعوتنامه جلسه ستاد استاني براي اعضاي ستاد ارسال كند.
اين آيين نامه با شماره ۱۱۱ در تاريخ ۲۹/۱/۱۳۸۵ به وزارتخانه هاي امور اقتصادي و دارايي، كشور، صنايع و معادن، تعاون، جهاد كشاورزي، كار و امور اجتماعي، دادگستري، رفاه و تامين اجتماعي، بهداشت، درمان و آموزش پزشكي و سازمان هاي خصوصي سازي، مديريت و برنامه ريزي كشور، بهزيستي كشور، ثبت  احوال كشور و همچنين بنياد شهيد و امور ايثارگران، نيروي مقاومت بسيج، كميته امداد امام خميني (ره) و دفتر امور مناطق محروم ابلاغ شده است.

اقتصاد انرژي
تأمين و ذخيره مواد اوليه قطعات خودرو براي مقابله با تحريم احتمالي ايران
مهر: سرپرست معاونت توليد وزارت صنايع و معادن گفت: براي مقابله با تحريم هاي احتمالي اقتصاد ايران، پيش بيني لازم براي تأمين مواد اوليه قطعات خودرو و ماشين آلات به مدت يك سال انجام مي شود.
محسن شاطرزاده با اشاره به تدابير لازم وزارت صنايع و معادن براي تحريم هاي احتمالي اقتصاد ايران گفت: هم اكنون اين وزارتخانه در حال برآورد ذخيره سازي به ميزان يك سال است. وي افزود: براي مقابله با تحريم هاي اقتصادي احتمالي ايران، بايد در زمينه تأمين مواد اوليه و ماشين آلات پيش بيني هاي لازم صورت گيرد و نسبت به تأمين اين مواد حداقل براي يك سال اقدام كنيم. وي با اشاره به مشكل تدارك و نگهداري مواد اوليه، تصريح كرد: در حال حاضر نگهداري مواد اوليه بخش قطعه سازي از مشكلات موجود است.
به گفته وي، در حال حاضر شركت هاي خوروسازي نمي توانند بيشتر از دو ماه به نگهداري مواد اوليه بپردازند و اين نگهداري از نظر انبارداري، هزينه هاي ريالي براي آنها در بردارد. شاطرزاده خاطرنشان كرد: براي تأمين و نگهداري مواد اوليه بايد از سوي دستگاه هاي اجرايي پيش بيني هاي لازم از نظر مالي صورت گيرد.
مخالفت بوش با افزايش ماليات بر درآمد شركت هاي نفتي آمريكا
فارس: رئيس جمهور آمريكا با درخواست جمعي از نمايندگان كنگره اين كشور براي افزايش ۵ ميليارد دلاري ماليات بر درآمد شركتهاي نفتي مخالفت كرد.
جورج بوش در اين باره گفت: گرچه افزايش قيمت جهاني نفت موجب رشد سود شركتهاي نفتي آمريكا شده است ولي اين شركتها بايد براي توسعه ظرفيت توليد خود سرمايه گذاري هاي جديدي انجام دهند كه در صورت افزايش مالياتها اين اقدام ميسر نخواهد بود. بوش در جمع خبرنگاران در كاخ سفيد افزود: بسياري از مردم آمريكا فكر مي كنند با افزايش ماليات بر درآمد شركتهاي نفتي كل مسائل و مشكلات اقتصادي حل خواهد شد ولي اين تصور كاملا اشتباه است.
دولت آمريكا از شركتهاي نفتي خواسته است سود مازاد خود را براي توسعه پروژه هاي پالايشگاهي سرمايه گذاري كنند. وي در پايان گفت: جامعه آمريكا به نفت و واردات نفت معتاد شده است و دولت قصد دارد با اجراي سياستهاي جديدي در زمينه انرژي، ميزان وابستگي كشور به واردات نفت را كاهش دهد.
بحث افزايش ماليات بر درآمد شركتهاي نفتي آمريكا طي هفته گذشته با موضعگيريهاي متفاوتي در بين نمايندگان كنگره اين كشور روبه رو شد. نمايندگان دموكرات ضمن حمايت از اين طرح، خواستار توجه بيشتر دولت به اقشار كم درآمد جامعه آمريكا شدند. نمايندگان جمهوري خواه كنگره نيز به شدت با اين طرح مخالفت كردند.
نخستين پروژه صنعت نفت كشور به روش O.O B . اجرا مي شود
شانا:  مديرعامل شركت سرمايه گذاري صنعت نفت گفت: براي نخستين بار در كشور، سرمايه گذاري در اجراي پروژه هاي صنعت نفت به صورت B.O.O (ساخت، بهره برداري و مالكيت) انجام مي شود و پروژه انتقال نفت خام پالايشگاه بندر عباس نخستين پروژه در اين زمينه است.
مهندس احمد نصيري، ويژگي اين نوع سرمايه گذاري به روش B.O.O را برداشتن بار از دوش دولت و جذب سرمايه هاي سرگردان در بخشهايي كه توان جذب سرمايه را ندارد، خواند و گفت: در اختيار قرار دادن مالكيت اجراي پروژه به شركتهاي داخلي نيز از مزاياي اين نوع روش سرمايه گذاري است. وي افزود: اين امر موجب مي شود شركت هاي ايراني توانمند گسترش يافته و بتوانند حضور مستقيم و چشمگيري در صنعت نفت داشته باشند.
مهندس نصيري، اظهار داشت: بهره گيري از اين روش سرمايه گذاري، مشاركت مردم را در پروژه هاي نفتي از طريق شركتهاي سهامي عام مانند شركت سرمايه گذاري صنعت نفت به همراه خواهد داشت. وي با بيان اين كه شركت سرمايه گذاري صنعت نفت اجراي پروژه انتقال نفت خام پالايشگاه بندرعباس را بر عهده دارد، گفت: بر اساس اين قرارداد، صاحب تاسيسات در اين پروژه شركت سرمايه گذاري صنعت نفت است كه خدمتي را به شركت پالايش و پخش بندرعباس مي فروشد.
مهندس نصيري با اشاره به پروژه انتقال نفت خام به پالايشگاه بندرعباس گفت: با توجه به برنامه هاي افزايش ظرفيت اين پالايشگاه، به نظر مي رسد كه تامين خوراك پالايشگاه بندر عباس از طريق اسكله بندر عباس اقتصادي نيست و در برخي از مواقع نيز اجراي عمليات به لحاظ عملياتي با سختي روبه رو است.
مدير عامل شركت سرمايه گذاري صنعت نفت افزود: بر همين اساس شركت سرمايه گذاري صنعت نفت مذاكراتي را براي تامين خوراك پالايشگاه بندر عباس با شركت پالايش و پخش فرآورده هاي نفتي انجام داد و مشخص شد تنها در صورتي كه امكان تحويل و تحولات در بخش دريافت نفت خام صورت گيرد مي توان اين مشكلات را حل كرد.
وي گفت: در حال حاضر پالايشگاه بندر عباس ظرفيت پالايش ۲۳۲ هزار بشكه در روز نفت خام را داراست و ارتقاي ظرفيت اين پالايشگاه به ۳۲۰ هزار بشكه در روز، همچنين رسيدن به ظرفيت ۴۸۰ هزار بشكه تا پايان برنامه چهار ساله توسعه كشور، ضرورت ايجاد اين پروژه را بيش از گذشته به همراه دارد.
وي گفت: در صورت ارتقاي ظرفيت اين پالايشگاه ، تردد زياد كشتي هاي ۹۰ هزار تني به منظور تامين خوراك پالايشگاه هزينه هاي زيادي را تحميل مي كند كه اجراي اين پروژه مي تواند مشكلات عملياتي و هزينه ها را در اين بخش كاهش دهد.
وي اظهار داشت: براساس اين قرارداد، شركت سرمايه گذاري صنعت نفت در جنوب جزيره قشم مخازني را ايجاد مي كند و اين نفت خام از طريق كشتي هايي با ظرفيت ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تن كه مي توانند در جنوب اين جزيره كه آب خوري بالاي ۴۰ متر دارد پهلوگيري كنند ،در اين مخازن نگهداري شود. وي افزود: نفت خام در جزيره قشم به وسيله گوي شناور دريافت ، پمپ شده و از طريق تاسيسات ساحلي به پالايشگاه بندر عباس مي رسد.
مهندس نصيري با بيان اين كه شركت سرمايه گذاري صنعت نفت توانايي تامين ۴۸۰ هزار بشكه نفت خام خوراك پالايشگاه بندرعباس را از طريق جزيره قشم داراست، گفت: پروژه انتقال نفت خام به پالايشگاه بندرعباس در ابتدا روي ۳۲۰ هزار بشكه متمركز شده ولي طراحي اين خط لوله براي انتقال روزانه ۴۸۰ هزار بشكه نفت خام به اين پالايشگاه انجام مي شود.

اقتصاد
اجتماعي
انديشه
فرهنگ
موسيقي
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |