شنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۵ - - ۳۹۸۳
كسب و كار دست فروشان در نمايشگاه كتاب رونق دارد
كتاب با طعم ساندويچ
بنيامين صدر
006600.jpg
عكس: جواد گلزار
نمايشگاه كتاب، تنها رويدادي است كه اذهان تمام مردم را در زماني كوتاه به كتاب جلب مي كند. در حالي كه در 355 روزي كه چنين نمايشگاهي وجود ندارد، تنها حدود چهار هزار كتابفروشي براي عرضه آثار منتشر شده از حدود هفت هزار ناشر در سراسر كشور فعاليت مي كنند. از ميان اين كتابفروشي ها نيز تعدادي اندكي، تنها به عرضه كتاب مي پردازند و بيشتر آنها مجبورند براي رسيدن به مرز سوددهي به فروش لوازم التحرير، نشريات، محصولات صوتي و يا حتي كرايه نوار ويدئويي دست بزنند.
شايد به همين دليل باشد كه نمايشگاه كتاب به جاي آن كه محلي براي عرضه و نمايش كتاب باشد به يك كتابفروشي بزرگ تبديل شده است؛ كتابفروشي بزرگي كه خريداران تلاش مي كنند با يك بار مراجعه به آن، تمام خريد سالانه كتاب خود را يكجا انجام دهند و در باقي روزهاي سال براي خريد لوازم التحرير و يا كرايه فيلم ويدئويي به كتابفروشي ها سري بزنند. نمايشگاه كتاب تهران، نمايشگاه به مفهوم واقعي كلمه نيست؛ بلكه بنا بر مقتضيات، در كنار گردهمايي  اغلب ناشران ايراني و معدود ناشران خارجي، بيشتر بازاري است براي عرضه و فروش جوراب و لوح فشرده و نوار و سي دي موسيقي و مكاني مناسب براي ديد و بازديد جوانان كه كمتر امكاناتي اين چنين در اختيارشان قرار دارد؛ هم فال است و هم تماشا.
براي مدرسين و محققين و اساتيد دانشگاه و دانشجويان هم فرصتي فراهم مي آيد تا با كتاب هاي خارجي كه در نمايشگاه عرضه مي شود كمابيش آشنا شوند و اگر بخت يارشان باشد و آدم هاي خوش اقبالي باشند، مي توانند يكي دو كتاب مورد نياز خود را خريداري كنند. هر چند كه اين كتاب ها اغلب قديمي و كمتر روزآمد هستند و گاه از رده آثار دانشگاهي و كتاب هاي درسي پيشرفته خارج شده اند. با اين همه براي دانش پژوهان و دانشجوياني كه امكان تهيه مستقيم اين كتاب ها را از خارج ندارند، غنيمت است.
حضور بي هدف
اين در شرايطي است كه جمعيت بازديدكننده از نمايشگاه كتاب تهران در سال گذشته بر اساس گفته رئيس ستاد نمايشگاه كتاب تهران دو ميليون و نيم بوده است. اما به راستي چه تعداد از اين خيل عظيم بازديدكننده كتاب خوان حرفه اي هستند يا دست كم به نوعي در بازار نشر دستي از دور بر آتش دارند.
شگفتي اينجاست كه نمايشگاه كتاب تهران و اصولاً صنعت نشر كتاب در ايران با 1000 تا حداكثر 3000 تيراژ، چه طور پاسخگوي اين همه مخاطب است؟ در شرايطي كه اغلب ناشران در محاسبات خود براي فروش همين اندك تا سه سال وقت در نظر مي گيرند و همه از كسادي بازار كتاب مي نالند. از يك سو داد و فغان ها از بحران نشر كتاب و كسادي بازار و كمبود فرهنگ كتابخواني و از سوي ديگر اين توده عظيم كه هر ساله به نمايشگاه هجوم مي آورند! با توجه به بازديد دو ميليون و نيم نفري ظاهراً علاقه مندان به كتاب و توده عظيم كتابخوان، دست كم شمارگان پنج تا ده هزار از هر چاپ را بايد انتظار داشت. يا آن كه بخش بزرگي از اين جمعيت ميليوني براي تفريح و تفرج و ديد و بازديد به ميعادگاهي به نام نمايشگاه كتاب مي آيند و كتاب در اين ميان فقط بهانه اي بيش نيست! اين حكايت تمام نمايشگاه هاي برگزار شده در اين محل است.
اين جمعيت را مي شود در نمايشگاه بين المللي تهران، نمايشگاه فرش، نمايشگاه خودرو، نمايشگاه زعفران و نمايشگاه حبوبات ملاحظه كرد و مي شود به جرأت ادعا كرد كه اين جمعيت دقيقاً برخلاف آمارهاي ارائه شده درباره كتابخواني است. وقتي در جامعه اي كه آمار مطالعه و كتابخواني آن زير 5 دقيقه در سال است چگونه مي شود حضور پرازدحام اين بازديدكنندگان را به كتاب مرتبط كرد؛ جماعتي كه براي گرفتن اشانتيون و كالاهاي تبليغاتي به غرفه ها هجوم مي آورد و دايم نگاهش بر روي غرفه هاي ديگر متمركز است كه آيا پلاستيك دستي يا پوستري را مجاني مي دهد يا خير و در صورت مشاهده اين وضع هجوم مي آورد كه اگر غريبه اي آنجا حضورداشته باشد فكر مي كند ناشري شاهكاري را ارائه داده و اين جماعت براي آن هجوم آورده اند. به تعيبر دوستي اگر ويم وندرس كارگردان مشهور فيلم شبح برلين يك صحنه يا يك پلان هوايي از نمايشگاه كتاب مي گرفت اشباح بي هدف و سرگرداني را مي ديديد كه جماعتي مؤدب و نگران در پشت سر اينها دنبال كتاب دلخواه خود مي گردد. چيزي كه مي شود به آن اشاره كرد اين است كه در اين سيل جماعت اكثر آنها اهل كتاب نيستند بلكه براي تفريح و گذران روزهاي كش دار تابستان به نمايشگاه آمده اند. جماعتي كه اگر احساس خستگي كرد روي چمن هاي محوطه ولو مي شود، بساط ناهار و پيك نيك خود را پهن مي كند انگار كه سيزده به در است.
نشر بي آتيه
سابقه نمايشگاه كتاب به قبل از انقلاب برمي گردد. آبان ماه هر سال نمايشگاه كتاب داخل يك چادر در پارك جلاليه(لاله) برگزار مي شد و اغلب تيراژ كتاب ها در آن زمان پنج هزار نسخه بود و جماعت بازديدكننده نيز از پنج هزار نفر تجاوز نمي كرد در حالي كه امروز تيراژ ها به 1000 و 1500 تا رسيده و جمعيت بازديدكننده از مرز ميليون  هم گذشته در حالي كه تعداد ناشرين هم از 50 ناشر آن زمان به سه هزار تا رسيده؛  سه هزار ناشري كه هيچ ايده اي براي نشر عنوان هاي جديد ندارند و نمايشگاه را بهترين فرصت براي خالي كردن انبار خود مي پندارند و از اين فرصت به بهترين وجه استفاده مي كنند و بعضي عنوان هاي جديد هم بر اثر اتفاق و تقارن چاپشان با ارديبهشت ماه به لقب كتاب هاي مخصوص نمايشگاه نايل مي شود.
از ناشران دولتي هم گذر مي كنيم كه تنها به متراژ و دكوراسيون هاي شيك و مجلل خود افتخار مي كنند و هيچ عنوان جديدي را ارائه نمي دهند و جالب است كه هر ساله عده اي كارشناس مأمور بازديد از نمايشگاه هاي جهاني فرانكفورت و پاريس و لندن و... مي شوند تا ايده هاي جديدي را در نمايشگاه تهران ارائه كنند ولي متأسفانه هر ساله هيچ تغييري در روال نمايشگاه به چشم نمي خورد؛ نمايشگاهي كه آموزش و پرورش بدون توجه به زمان و مكان آن دانش آموزان ابتدايي و راهنمايي را به بهانه اردو در آن مي ريزد كه تنها از سالن كوچك كودك و نوجوان بازديد كنند كه اي كاش دست كم در اين باره برنامه ريزي مي كرد و همزمان با برنامه  و منطقه بندي اين دانش آموزان را براي بازديد مي آورد؛ بازديدي كه در ذهن كودكان تنها بهانه تفريح و اردو را دارد. هر سال وعده داده مي شود كه نمايشگاه را زمان بندي كرده ايم و براي هر قشري روز مخصوصي را براي بازديد قرارداده ايم تا اين جماعت با هم مخلوط نشوند و عاشقان كتاب بتوانند در آرامش و سكوت به عنوان هاي دلخواه خود برسند اما متأسفانه هر سال اين برنامه جز وعده اي بيش نيست و سيل جمعيتي را مي بينيم كه به بهانه تفريح و گذران وقت  راهي نمايشگاه كتاب شده اند.
وعده بي سرانجام
نمايشگاه كتاب سال 85 بر اساس همكاري شوراي شهر تهران مطابق با ضوابط برگزار مي شود و شركت ساماندهي مشاغل چگونگي فعاليت دست فروشان را در حاشيه برگزاري نمايشگاه ساماندهي مي كند. اين سخنان رسول خادم ، رئيس كميسيون فرهنگي شوراي شهر تهران است.
در جريان برگزاري نمايشگاه كتاب هر ساله فعاليت دستفروشان به ايجاد ازدحام و مشكل درآمد و شد شهروندان منجر مي شد كه به همين منظور و با رايزني هاي صورت گرفته و با شركت ساماندهي مشاغل مقرر شده است تا اين شركت نسبت به ساماندهي امور مربوط به دستفروشان در مناطق بيروني نمايشگاه كتاب رسيدگي كند.
خادم گفت: تمامي تسهيلات و امكاناتي كه در روزهاي برگزاري نمايشگاه در اختيار شهروندان قرار مي گيرد بر اساس استانداردهاي موجود در سطح كشور ارائه مي شود.
تب گنگ هر ساله
تب تند كتاب كم كم فروكش مي كند، هيچ فردي هم به فكر كم كردن اين تب نيست چرا كه اگر اين تب نبود فاتحه كتاب و كتابخواني در اين مملكت خوانده مي شد؛ مملكتي كه در آن همه به تاريخ و فرهنگ چند هزار ساله خود افتخار مي كنند اما بسياري از آنها حاضر نيستند حتي يك خط درباره آن مطالعه كنند.
هر سال چشم اميد ناشران، نويسندگان، مترجمان و فروشندگان كتاب به همين 10 روز دوخته مي شود و خيل عظيمي از مردم كه گويا در طول سال، خواندن كتاب را فراموش كرده بودند ناگهان به ياد صفحات كاغذي سياه شده با كلمات مي افتند و به محل دائمي برگزاري نمايشگاه هاي بين المللي شهر تهران هجوم مي برند.
ترافيك مقابل نمايشگاه تا حد جنون بالا مي رود و اتوبوس هاي دانشجويان شهرهاي مختلف كشور به تهران سرازير مي شوند. حتي اگر در جست و جوي خريد كتاب نباشند، باز هم ايراد ندارد. خوشبختانه نمايشگاه در محلي برپا مي شود كه آب و هواي خوبي دارد و در اين روزها كه گرماي هوا آرام آرام در تهران افزايش پيدا مي كند، مي توانند در فضاي سبز نمايشگاه روز تعطيل خوبي داشته باشند. انواع نوشيدني ها و خوراكي هاي گرم و سرد نيز در همان محل فروخته مي شود و از اين بابت نيز نگراني چنداني وجود نخواهد داشت.
بازارچه هاي خودجوشي نيز هر سال در ورودي هاي نمايشگاه برپا مي شود كه انواع كالاهاي مصرفي خانواده ها در آن به فروش مي رسند. به تعبير دوست روزنامه نگاري در اين بازارچه ها، همه چيز براي فروش وجود دارد؛ از كراوات و لباس زير و عينك و عروسك و كلاه آفتابگير و هويچ پوست كن گرفته تا CD و كتاب دست  دوم. در اين سال ها، رفتن به نمايشگاه كتاب، هم فال است و هم تماشا.

گزارش
شهر تماشا
جهانشهر
دخل و خرج
نمايشگاه
سلامت
شهر آرا
|  شهر تماشا  |  گزارش  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  نمايشگاه  |  سلامت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |