سه شنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۸۵ - - ۳۹۸۶
بهار سينماي كمدي
سينماها در فصل بهار گيشه پررونقي داشتند. بايد ديد با آغاز جام جهاني فوتبال، اين گيشه همچنان داغ باقي خواهد ماند يا خير؟
006969.jpg
چند مي گيري گريه كني تازه ترين كمدي روي پرده
مسعود پويا
سينماي ايران در سال 85 همچنان استارت موفقي را كه آغاز كرده ادامه مي دهد. در اكران بهار 85، جز يكي دو فيلم، بقيه آثار به نمايش درآمده با استقبال مخاطب مواجه شده اند. فعلا فيلم ها خوب مي فروشند و كمتر كسي از بحران اقتصادي سينما حرف مي زند. در اين مدت هر فيلم كمدي كه روي پرده آمده با اقبال روبه رو شده و در اين ميان چهارشنبه سوري هم با فروش بالاي 400 ميليون نشان داد كه مردم در كنار كمدي، با فيلم جدي اجتماعي هم ارتباط برقرار مي كنند.
نكته جالب توجه اما نارضايتي تهيه كنندگان برخي از همين فيلم هاي پرفروش است؛ نارضايتي از اينكه فيلمشان مي توانست بيشتر بفروشد ولي اين اتفاق نيفتاده. ريشه اين گله گزاري ها را هم بايد در كمبود فضاي نمايشي جستجو كرد. اين حقيقت كه در پايتخت تعداد سالن هاي سينما با تعداد فيلم هاي اكران شده تناسبي ندارد، جداي از اين اگر بخواهيم استاندارد بودن سينما را ملاك قرار دهيم، معمولا هر فيلم روي پرده در بهترين حالت سه يا چهار سالن مناسب در اختيار دارد. در چنين شرايطي طبيعي است كه رقابت فشرده اي ميان سينماگران براي در اختيار گرفتن سالن هاي موجود در جريان باشد. به عنوان مثال سينماي متوسطي چون ماندانا در طول سال جاري با كلي حرف و حديث به ترتيب فيلم هاي زير درخت هلو ، هوو و آتش بس را نمايش داده است. برداشتن هر كدام از اين فيلم ها و جايگزين شدن يك فيلم ديگر هم با واكنش هايي از سوي صاحبان فيلم ها همراه شده است. شايد عده اي به لزوم سعه صدر بيشتر اهالي سينما معتقد باشند ولي راه حل ريشه اي براي حل چنين مشكلاتي فقط پيوستن تعدادي سالن سينماي استاندارد به سالن هاي موجود است و گرنه در شرايط فعلي هر سينماگر باحسن نيتي، هم ممكن است طي يك رقابت فشرده و گاهي غيرعادلانه، سعه صدرش را از دست بدهد.
فيلم هايي كه از اواخر سال گذشته يا اوايل سال جاري به نمايش درآمدند، تقريبا همگي در گيشه عاقبت به خير شدند. چهارشنبه سوري با فروش 400 ميليوني از سينماهاي تهران خداحافظي كرد و حالا به اكرانش در چند شهر بزرگ ادامه مي دهد. زير درخت هلو هم با گذر از رقم 440 ميليون تومان سينماهاي گروهش را از دست داد و حالا در چند سينماي محدود همچنان نمايش داده مي شود و هوو و زير درخت هلو هم با گذر از 300 ميليون تومان جزو فيلم هايي اند كه به توفيق نسبي در گيشه رسيده اند.
يك تكه نان به عنوان اثري معناگرا از 70 ميليون تومان گذر كرده كه با توجه به سينماهاي محدود و ژانر فيلم رقم بدي محسوب نمي شود.
در ميان فيلم هايي كه در هفته هاي اخير به نمايش درآمده اند، آتش بس بهتر از همه فروخته، مرباي شيرين كاركرد متوسطي داشته و براي قضاوت درباره چند مي گيري كريه كني هنوز كمي زود است.
زير درخت هلو
از روزهايي كه مجيد مدرسي فيلم هاي متفاوتي چون پرده آخر (واروژ كريم مسيحي)، دندان مار (مسعود كيميايي)، بانو (داريوش مهرجويي)، رقص خاك (ابوالفضل جليلي) و برج مينو (ابراهيم حاتمي كيا) را توليد مي كرد زمان زيادي مي گذرد. حالا چند سالي است كه كادر فيلم به صحرا فيلم تغيير نام داده و رويه فيلمسازي مدرسي هم تغييرات گسترده اي كرده است.
از هنري هاي نفروش تا ساخت فيلم هايي كه تقريبا همگي آنها از گيشه پررونقي برخوردار شده اند؛ راه درازي سپري شده است.
كمدي هاي خانوادگي صحرا فيلم در اين سال ها توسط تيمي ثابت مقابل دوربين رفته است؛ گروهي متشكل از ايرج طهماسب، حميد جبلي و فاطمه معتمدآريا. گرچه نبايد فراموش كرد كه اين شركت فيلمسازي تنها به كمدي سازي اكتفا نكرده و دو سال پيش فيلم ترسناك خوابگاه دختران را بر پرده داشت كه اين فيلم هم با استقبال مخاطب مواجه شد. زير درخت هلو اما بيش از هر چيز به پس زمينه اي كه تماشاگر از تيم طهماسب، جبلي و معتمدآريا دارد، اكتفا مي كند. گروهي كه نزديك به پانزده سال پيش با فيلم كلاه قرمزي و پسرخاله شكل گرفت و به طور متوسط هر دو سال يك بار با يك كمدي مفرح به ميان خانواده ها آمده است.
زير درخت هلو هم مايه اي از معناگرايي مد روز را دارد، هم از شاهكارهاي كلاسيك تاريخ سينما اقتباس مي كند و حميد جبلي را جاي باستر كيتن مي نشاند و هم به فيلم هاي قديمي فارسي گوشه چشمي دارد. مثل جهنمي كه از دكورها گرفته تا ميزانسن و چهره بازيگرش شبيه شب نشيني در جهنم   از كار در آمده است. زير درخت هلو ملغمه اي است از همه كس و همه چيز و البته به عنوان يك كمدي خانوادگي كاملا به اهداف مورد نظرش دست پيدا مي كند.
فيلم با 440 ميليون تومان فروش سينماهاي گروهش را از دست داد، هر چند تهيه كنندگان هلو خيلي از شرايط اكران فيلمشان راضي نبودند. آنها اعتقاد داشتند كه چون فيلمشان حدود 10 روز را به خاطر تعطيلات رسمي از دست داده، بايد زمان بيشتري روي پرده مي ماند.
زير درخت هلو البته همچنان در چند سالن به نمايشش ادامه مي دهد. اكران شهرستان ها را هم اگر در كنار فروش قابل توجه اكران تهران قرار دهيم بايد بگوييم كه اين كمدي صحرا فيلمي ها هم با توفيق در گيشه مواجه شده است.
هوو
از همان زماني كه در جشنواره فجر به نمايش درآمد، خيلي ها برايش چشم انداز اميدواركننده اي را متصور شدند. هوو در حالي به فيلم هاي نوروزي پيوست كه تا آخرين لحظات قرار بود شام عروسي اكران شود. هوو اما از مزيت نمايش در جشنواره فجر و دارا بودن پروانه نمايش استفاده كرد و در آخرين لحظات جاي شام عروسي را گرفت. بعدها داودنژاد در مصاحبه هايش اعلام كرد كه از زمان كليد زدن فيلم، قصد داشته آن را در ايام نوروز اكران كند.
هوو به عنوان يك كمدي مفرح از جنس مصائب شيرين ، يك موفقيت براي داودنژاد محسوب مي شود. موفقيتي پس از دو شكست پياپي كه بيش از هر چيز حاصل بلندپروازي و اعتماد به نفس بيش از حد سازنده اش بودند. اگر ملاقات با طوطي و هشت پا با وجود انبوه ستاره هايشان نه مورد توجه منتقدان قرار گرفتند و نه تماشاگران از آنها استقبال كردند، در عوض هوو را هم منتقدان دوست داشتند و هم تماشاگران منتقداني كه اغلبشان با اشاره بر اينكه داودنژاد سعي كرده فيلمي موفق در گيشه بسازد، سينماي بداهه پردازانه و سرخوشانه او را مورد تاييد قرار دادند.
هوو با فروش 300 ميليوني اش از فيلم هاي موفق اكران امسال است؛ گرچه سازنده اين فيلم هم نسبت به شرايط اكران معترض است.
اعتراضات داودنژاد با از دست دادن سينما ماندانا كه پرفروش ترين سينماي هوو محسوب مي شد به اوج خود رسيد. به خصوص اينكه اين سينما در اختيار فيلم آتش بس گذاشته شد كه داودنژاد و پخش كننده اش با يكديگر ميانه خوبي ندارند. با اين همه، هوو با توجه به سينماهايي كه در اختيار دارد از استقبال خوبي برخوردار شده است. داودنژاد پس از دو شكست همه جانبه با هوو   روزهاي خوبي را تجربه مي كند؛ حتي اگر طبق عادت همچنان معترض باشد.
ازدواج به سبك ايراني
ديگر كمدي روي پرده كه پس از وقفه اي يك ساله سرانجام به اكران عمومي درآمد. ازدواج به سبك ايراني از همان روز اول، فروش روزانه معقولي داشت و با كمترين نوسان توانسته اين فروش را همچنان حفظ كند تا يكي از فيلم هاي پرمخاطب اكران بهاري باشد.
ازدواج به سبك ايراني با پوشش رسانه اي مطلوب اكرانش را آغاز كرد و با وجود آنكه مسئله خاصي در خصوص اكران و سالن هاي نمايش دهنده اش پيش نيامده؛ در عرصه مطبوعات با جنجال آفريني هايي همراه بوده است. چنان كه منتقدي در نامه اي سرگشاده خطاب به تهيه كننده فيلم، آن را اثري ضدايراني خواند؛ نامه اي كه البته بي پاسخ نماند و علاوه بر عوامل فيلم با مخالفت رئيس انجمن منتقدان و نويسندگان سينمايي هم مواجه شد.
ازدواج به سبك ايراني از سوي سازندگانش فيلمي وفادار به سنت ها و آيين هاي اصيل ايراني و پيرو سينماي علي حاتمي خوانده شد ولي برخي از منتقدان از همان ابتدا منابع اقتباس ديگري برايش يافتند. عده اي منبع الهام فيلم را آثار هندي دانستند كه علي معلم در كن آنها را ديده است؛ فيلم هايي كه در آن عشق با شكوه حرف اول و آخر را مي زده است. اخيرا هم برخي از شباهت هاي ازدواج به سبك ايراني با فيلم عروس چاق و چله يوناني من سخن به ميان آورده اند؛ فيلمي كه در سال 2002 اكران شد و با فروش 250 ميليون دلاري اش ركورد فروش فيلم هاي مستقل را شكست.
عروس چاق و چله يوناني من ماجراي يك زن جوان يوناني است كه به مردي غير يوناني علاقه مند مي شود ولي پدر دختر تنها شرط رضايت به ازدواج آنها اين مي داند كه پسر با آداب و رسوم يوناني ها اخت شود!
جداي از تمام اين حرف و حديث ها، ازدواج به سبك ايراني با حضور چهره هايي چون داريوش ارجمند، محمدرضا شريفي نيا، شيلا خداداد و سعيدكنگراني از فيلم هاي موفق روي پرده است. فيلمي كه تا به امروز خوب فروخته و احتمالاً به همين روند نيز ادامه خواهد داد.
يك تكه نان
قرار بود هفته گذشته جاي خودش را به باغ هاي كندلوس بدهد ولي اكرانش يك هفته ديگر ادامه يافت تا فروشش از رقم 70ميليون تومان گذر كند. يك تكه نان كه امروز آخرين روز اكرانش است از همان ابتدا تنها در چند سينماي محدود امكان نمايش يافت. البته سينماهاي يك تكه نان با وجود اينكه كميت قابل توجهي نداشتند از كيفيت خوبي برخوردار بودند.
فيلم به عنوان محصول شبكه 2 سيما از تبليغات تلويزيوني خوبي هم بهره مند بود.
تبليغاتي كه با تأكيد بر نقش آفريني متفاوت رضاكيانيان و رويا نونهالي و البته نام خود كمال تبريزي شكل گرفته بود.
يك تكه نان اين اواخر را با دو سينما سر كرد. فيلمي كه البته خيلي مورد توجه منتقدان قرار نگرفت. يك تكه نان دو سال پيش در جشنواره فيلم فجر به نمايش درآمد و همه را غافلگير كرد. كمتر كسي از كمال تبريزي انتظار ديدن چنين فيلمي داشت. هرچند تبريزي يك تكه نان را فيلمي در ادامه ديگر تجربيات خود خواند. اين فيلم كه سيمرغ بلورين بهترين فيلم ماندگار جشنواره بيست وسوم را هم در ويترين افتخاراتش دارد، بيش از۵۰ روز روي پرده بود و اكران نسبتاً خوبي هم داشت. هرچند تبريزي هم گويا خيلي از شيوه نمايش فيلمش راضي نبود و در مصاحبه هايش از لزوم لحاظ كردن تفاوت هاي تبليغات براي فيلم تجاري و فيلم هنري سخن گفت.
مرباي شيرين
اگر به انبوه نام هاي آشنايي كه در مرباي شيرين حضور دارند نگاه كنيد، احتمالاً تعجب مي كنيد كه فيلمي با اين ميزان بازيگر پس از گذشت نزديك به چهار هفته  از نمايشش به زحمت به مرز 50ميليون تومان رسيده است. محمدرضا شريفي نيا، ليلا حاتمي،  گوهر خيرانديش، سيامك انصاري، اميرحسين صديق، ارژنگ اميرفضلي از جمله نام هاي آشنايي هستند كه در مرباي شيرين حضور دارند. فيلمي كه فرهاد توحيدي در سال 78 فيلمنامه اش را براساس قصه اي از هوشنگ مرادي كرماني نوشت و مرضيه برومند آن را در شركت وراهنر مقابل دوربين برد. فيلم در جشنواره بيستم به نمايش درآمد و بعد به خاطر گرفتاري هاي تهيه كننده اش مثل بقيه محصولات وراهنر امكان اكران نيافت.
مرباي شيرين  به عنوان فيلمي متعلق به سينماي كودك به نمايش درآمده است و مرضيه برومند هم اين روزها انتقادات گسترده اي نسبت به پخش كننده فيلمش ابراز كرده است. برومند هم مثل بسياري از فيلمسازان معتقد است كه پخش كننده نتوانسته در تبليغات و شيوه نمايش فيلم موفق عمل كند. فيلم فروش چندان قابل توجهي نداشته است ولي به هر حال، صرف نمايشش پس از گذشت شش سال خود نوعي موفقيت محسوب مي شود. شانسي كه هنوز هفت پرده ، سفره ايراني ، سمفوني تاريك و تك درخت ها (اين يكي هنوز مراحل فني اش هم تمام نشده) از ديگر محصولات وراهنر، از آن برخوردار نشده اند.
آتش بس
حدود 15سال پيش تهمينه ميلاني فيلمي كمدي را مقابل دوربين برد كه با استقبال توامان منتقدان و تماشاگران روبه رو شد. كمدي فانتزي ديگه چه خبر؟ يكي از پرفروش ترين فيلم هاي سينماي ايران در اوائل دهه 70 بود. هرچند سازنده اش پس از آن ترجيح داد به ساخت فيلم هاي جدي ادامه دهد. در همه اين سالها اما كساني كه فيلم هاي زن محور ميلاني را نمي پسنديدند، از ديگه چه خبر به عنوان تجربه اي يكه و استثنايي در كارنامه  او نام مي بردند. و حالا ميلاني با آتش بس يك بار ديگر سراغ ژانر كمدي آمده است. اگر ديگه چه خبر يك كمدي فانتزي بود آتش بس يك كمدي رمانتيك است. كمدي رمانتيكي كه گويا منبع الهامش كتابي در حيطه روان شناسي بوده است. كتابي كه تئوري هايش چنان ميلاني را تحت تأثير قرار داد كه بخش قابل توجهي از آتش بس را به آن اختصاص داده است. آتش بس البته از كمدي رمانتيك هاي هاليوودي هم متأثر بوده و با فضاي لوكس، لحن كميك و حضور دو ستاره محبوبش توانسته با استقبال بسيار خوبي مواجه شود.
آتش بس به عنوان فيلمي كه براي گيشه ساخته شده، طرفداران فيلم هاي قبلي ميلاني را خيلي راضي نمي كند ولي در عوض كساني كه از منتقدان سرسخت واكنش پنجم و زن زيادي بودند، از آن بدشان نيامده است.
آتش بس با روندي كه در پيش گرفته احتمالاً از مرز 500ميليون تومان هم گذر خواهد كرد تا پيش بيني پخش كننده اش در يك روز قبل از اكران فيلم، درست از كار درآيد، با اينكه آتش بس يكي از پرفروش ترين هاي سينماي ايران در سال 85 خواهد شد.
چند مي گيري گريه كني؟
تازه ترين فيلم روي پرده هم يك كمدي است. چند مي گيري گريه كني اولين ساخته بلند شاهد احمدلو است. بازيگر نوجوان فيلم هاي دندان مار و گروهبان كه پس از ساخت چند فيلم مستند و كوتاه، حالا به سينماي حرفه اي آمده است.
احمدلو در اولين تجربه اش در سينماي حرفه اي كوشيده فيلمي بسازد كه گيشه مطمئني داشته باشد. چند مي گيري گريه كني ماجراي پيرمرد پولداري است كه پس از سالها به ايران مي آيد. پيرمرد در آستانه مرگ است ولي با تمام ثروتش مي داند كه پس از مرگ كسي براي او گريه نخواهد كرد. او فردي را استخدام مي كند كه كارش گرم كردن مراسم عزاداري است و اينجا به بعد عمليات گريه كن هاي حرفه اي آغاز مي شود.
چندمي گيري گريه كني تركيب بازيگران جالبي دارد. فيلم آخرين كار زنده ياد منوچهر نوذري است. ابوالفضل پورعرب ستاره سال هاي نه چندان دور هم با اين فيلم به سينما بازگشته است. شهرام حقيقت دوست و الناز شاكردوست هم به عنوان نمايندگان نسل تازه بازيگران در فيلم حضور دارند؛ اما بيشتر بار كمدي فيلم بر دوش حميد لولايي است كه جايزه سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل مرد را هم براي بازي در اين فيلم دريافت كرد.
چند مي گيري گريه كني فيلمي متعلق به سينماي بدنه است كه براي گيشه ساخته شده است ولي با وجود داستان نسبتاً تازه و گروه متنوع بازيگرانش در روزهاي اول فروش متوسطي داشته است. فيلم البته از شيوه تبليغات سنتي اش بيش از هرچيز لطمه خورده است. چهره هاي كاريكاتوري بازيگران فيلم در پوسترها و بيلبوردها بدجوري توي ذوق مي زند.
روشي كه پارسال در اكران شاخه گلي براي عروس كه كمدي نازل و پيش پا افتاده اي بود جواب داد و گويا سازندگان چند مي گيري ... هم به تكرار آن توفيق اميدوارند. فيلم با تبليغاتي بهتر و متنوع تر مي تواند به گيشه پررونق تري دست يابد.
بهار سينماي كمدي
بيشتر فيلم هاي روي پرده يا اساساً كمدي اند يا مايه هايي از اين ژانر را به همراه دارند. فروش بالاي اين فيلم ها نشان مي دهد كه سينماروها همچنان سينماي كمدي را بر ديگر ژانرها ترجيح مي دهند و با بازخورد مناسب كمدي هاي فصل بهار در گيشه، احتمالاً روند كمدي سازي با شدت بيشتري دنبال خواهد شد.
اكران پررونق بهار،۸۵ البته يك رقيب سفت و سخت دارد كه كمتر از 20روز ديگر به ميدان خواهد آمد. جام جهاني فوتبال كه با آ غازش، احتمالاً همه چيز را تحت الشعاع قرار خواهد داد. هرچند تجربه نشان داده كه فيلم جذاب و مخاطب پسند در هر شرايطي تماشاگر خود را پيدا مي كند.

زخم كهنه
شهاب مهدوي - اين روزها بيشتر اهالي سينما از يك نكته گله مندند؛ اينكه فيلم هايشان داراي سالن هاي مناسبي نيست. جالب اينكه چه كسي كه فيلمش خوب فروخته و چه فيلمسازي كه كارش با استقبال مواجه نشده، از كمبود ظرفيت نمايشي انتقاد مي كنند. صحبت هايي درباره مافياي پخش و اكران هم كه در سال هاي اخير در محافل سينمايي باب شده را بايد معلول چنين معضلي دانست.
تنش هايي هم كه اين روزها در اتحاديه تهيه كنندگان وجود دارد و باعث صف آرايي دو گروه متفاوت شده، در واقع ريشه در اين مشكل دارد. عده اي معتقدند كه يك گروه با نفوذ نبض اكران را در اختيار دارد و معمولاً  فيلم هايش در بهترين شرايط ممكن به نمايش در مي آيد. جالب اينكه گروه مقابل هم خود را قرباني شرايط نامساعد مي داند. آنچه مسلم است اينكه ادامه يافتن اين تنش ها به سود هيچ كدام از دو جريان درگير نخواهد بود.
واقعيت اين است كه توليدات سالانه سينماي ايران تناسبي با ظرفيت نمايشي سينماهاي كشور ندارد. پخش كننده فيلمي كه با استقبال بسيار خوب مخاطب مواجه شده انتظار دارد حداقل 30 سالن را در اختيار بگيرد. از سوي ديگر، صاحب فيلمي كه چندان با اقبال عمومي مواجه نشده هم از كمبود سالن هايش گله مي كند. يكي از فيلم هاي روي پرده كه اتفاقاً فروش خوبي هم داشته بيشترين سالن هايش را سينماهاي واقع در مركز و جنوب شهر تشكيل مي دهند و تهيه كننده فيلم انتظار دارد كه سالن هاي بهتري در اختيارش گذاشته شود. در شرايطي كه ديگر فيلم هاي روي پرده هم خوب مي فروشند، به چنين انتظاري نمي شود پاسخ مثبت داد.
در تهران سينماهايي كه واجد شرايط استاندارد هستند، انگشت شمارند، يعني بسياري از سالن هاي هاي موجود يا داراي صندلي هاي استاندارد و خوبي نيستند يا كيفيت پخش صدا و تصوير مناسبي ندارند، يا از تهويه مناسبي برخوردار نيستند و نكته تأسف برانگيز اينكه بسياري از سالن هاي موجود، مجموعه اين ويژگي ها در موردشان صدق مي كند. اكثريت قريب به اتفاق سالن هاي تهران در دهه هاي چهل و پنجاه ساخته شده اند؛ زماني كه سينماداري حرفه پرمنفعتي به شمار مي آمد و بخش خصوصي، سهم پررنگي در ساخت و ساز سالن سينما داشت و حالا سال هاست كه بخش خصوصي رغبتي براي ساخت سالن از خود نشان نمي دهد، به اين دليل واضح كه سينماداري ديگر براي كسي صرف نمي كند. همين سالن هاي موجود هم اگر امكانش وجود داشت و قانون اجازه مي داد،  تبديل به پاساژ هاي تجاري مي شدند. مدير سينمايي با ظرفيت 500صندلي، مي گويد كه فروش زيرپله اي جنب سينما كه تنقلات و سيگار مي فروشد از كاركرد سينماي او بيشتر است. اين مدير سينما از عدم جذابيت فيلم هاي ايراني مي نالد ولي مشكل اصلي اين سالن ها اين است كه از نظر جغرافيايي ديگر توانايي جذب مخاطب را ندارند. سالن هاي سينماي تهران بر اساس جغرافياي پايتخت در دهه چهل بنا شده اند. با گذر زمان همه چيز تغيير كرده است و به عنوان مثال لاله زار كه زماني يكي از مهمترين مكان هاي تفريحي تهران محسوب مي شد، حالا فقط محل رفت و آمد صنف وسايل برقي است؛ لاله زاري كه به تعبيري سال هاست كابل زار شده است و سينماهايش يا تعطيل شده اند يا در آستانه ورشكستگي به سر مي برند، چون در تهران دهه هشتاد، ديگر كسي براي سينما رفتن منطقه پرترافيكي چون لاله زار را انتخاب نمي كند.
در حالي كه انبوهي از سينماهاي بدون كاركرد در اين خيابان به چشم مي خورند، در غرب تهران تقريباً هيچ سينمايي ساخته نشده است؛ منطقه اي كه در سال هاي پس از انقلاب گسترش قابل توجهي پيدا كرده و جمعيت زيادي را در خود جاي داده است.
در چنين شرايطي اگر يك شهروند ساكن در غرب تهران بخواهد به تماشاي فيلم مورد علاقه اش بنشيند، بايد يك مسافرت درون شهري را به جان بخرد.مجموعه اينها در نهايت به تنش ها و درگيري هاي اهالي سينما مي انجامد كه براي در اختيار گرفتن همين سالن هاي معدود با يكديگر در رقابتند.ظرفيت پايين نمايشي، زخم كهنه سينماي ايران است و تا روزي كه سالن هاي تازه اي احداث نشود، اين مشكل مرتفع نخواهد شد.
اين، تازه وضعيت پايتخت است و شرايط سينماهاي شهرستان به مراتب اسفبارتر است. وقتي مركز استان مازندران تنها پنج سينماي فعال دارد، تكليف سينماهاي شهر هاي كوچك ديگر معلوم است.

شهر تماشا
آرمانشهر
گزارش
جهانشهر
دخل و خرج
نمايشگاه
سلامت
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  شهر تماشا  |  گزارش  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  نمايشگاه  |  سلامت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |