سه شنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۸۵
گفت وگو با افشين سپهوندي مخترع دستگاه رهاب
يك اتفاق تازه
004962.jpg
م. جباري
شناسايي و سنجش كوك ساز از جمله مشكلات اصلي در سازهاي شرقي به خصوص سازهاي ايراني است. شايد براي بسياري از شنوندگان و بينندگان كنسرتهاي موسيقي سنتي پيش آمده باشد كه در ميانه هاي كنسرت و حتي در اوج يك برنامه، ناگهان كنسرت قطع و نوازنده اي به ور رفتن و بالا و پايين كردن سيم سازش مشغول مي شود. در واقع اين نوازنده به دليل در رفتن كوك ساز خود بايد صداي آن را همسان با كوك اصلي نمايد. در سازهاي غربي دستگاهي به نام دياپازون وجود دارد كه كمترين ميزان نوسان را در سازها نشان مي دهد، اما چنين دستگاهي تا پيش از ساخت دستگاه رهاب، در موسيقي ايراني و حتي موسيقي شرقي وجود نداشت.
در واقع دياپازون نمي توانست فواصل زير نيم پرده را سامان بندي كند، همين امر سبب شد تا دو جوان ايراني به سراغ ابداع چنين دستگاهي بروند. پس از ابداع اين دستگاه و به دليل كار قابل اعتنا و در طراز جهاني كه صورت داده بودند، به يكي از شاخص ترين نمايشگاههاي ابداعات و اختراعات موسيقي در آلمان دعوت شدند و توانستند مدال طلاي بهترين اختراع را از آن خود سازند. با افشين سپهوندي درباره اين توفيق گفت وگويي كرده ايم كه از نظرتان مي گذرد.

* آقاي سپهوند انگيزه شما براي ساخت دستگاه رهاب چه بود؟
- من وقتي وارد صنعت موسيقي شدم، ملاحظه كردم كه تمام ابزار موجود در بازار و صنايع موسيقي در جهت تكميل و پيشبرد موسيقي مغرب زمين شكل گرفته اند و اگر ديگر فرهنگها از آن اسباب در جهت پيشرفت فرهنگ موسيقي خود استفاده مي كنند به اين دليل است كه در يك مقوله بخصوص، بين موسيقي آنها و موسيقي غربي نقاط مشترك وجود دارد. در مواردي هم كه نقطه اشتراك وجود ندارد، بعضي از موسيقيدانان فرهنگ هاي شرقي نيز براي آنكه تفاوت هاي موسيقي خود را با موسيقي غربي كم كنند و بتوانند از ابزار ساخت آنها بيشترين بهره را ببرند، اقدام به دستكاري در جزئيات موسيقي خود مي كنند تا در نهايت بتوانند از فناوري هاي موجود بهره كافي ببرند كه البته اين كار بدون عوارض هم نبوده و نيست. براي مثال تامپره كردن فواصل موسيقي ايراني يا به عبارتي حذف ربع پرده ها، اگر چه باعث شبيه شدن فواصل موسيقي ما به فواصل موسيقي غربي مي شود ولي بايد اعتراف كرد كه نمك موسيقي ما را هم از بين مي برد و اين براي گوش ايراني كه قرنها به فواصل مخصوص خود عادت كرده است كمي دشوار و حسرت بار به نظر مي رسد. به همين خاطر من فكر كردم كه چرا ما نتوانيم ابزاري متناسب با فرهنگ موسيقي خود بسازيم؟ چرا به جاي اينكه ابزار موسيقي را براساس خصوصيات موسيقي خود تغيير دهيم، ويژگي هاي موسيقي مان را براي تطبيق با ابزار ساخت ديگران تغيير مي دهيم؟ در نتيجه براي شروع از تيونر آغاز كردم. تيونر دستگاه تنظيم صدا و يا نت هاي موسيقي است. در واقع استاندارد كردن نت ها با اين دستگاه انجام مي شود منتهي تيونرهاي موجود در بازار جهاني فقط نت گام هاي غربي را به دقت نشان مي دهند و اين ابزار براي آن دسته از نت هاي خاص موسيقي شرقي كارايي ندارند. در نتيجه ايراني ها و همين طور همسايگان ترك و عرب كه موسيقي شان داراي ربع پرده است از اين تيونرها بهره چنداني ندارند و فقط مي توانند چند نت مهم هر مقام يا دستگاه خود را با اين وسيله تنظيم كنند. خوشبختانه با ساخت تيونر ايراني با نام اختصاصي رهاب، اين مشكل هم اينك براي موسيقيدانان شرقي به ويژه ايراني و عربي حل شده است و آنها مي توانند با دقت بالايي نسبت به تنظيم سازهاي خود اقدام نمايند. در واقع ما محصولي را توليد كرده ايم كه به صورت تجاري در اختيار عموم نبود و از طرفي بسيار هم مورد نياز جامعه بود.
004959.jpg
* آيا اين دستگاه را به موسيقيدانان كشورمان نشان داده ايد؟
- بله، آقايان حسين عليزاده، علي اكبر شكارچي، داوود گنجه اي، محمد سرير، سيمون آيوازيان، محمد نوري، كامبيز روشن روان، هوشنگ ظريف و... آن را ديده اند.
* واكنش آنها چه بود؟
- برايشان خيلي جالب بود. براي نمونه آقاي عليزاده از ساخت اين دستگاه توسط ايراني ها بسيار اظهار خوشحالي كردند و گفتند «من هر وقت براي اجراي برنامه به خارج از كشور مي رفتم، در اوقات فراغت سري به بازار مي زدم و هميشه در جستجوي دستگاهي بودم كه نت هاي ربع پرده اي ما را نشان بدهد ولي هيچ گاه چنين وسيله اي پيدا نكردم. اينك خيلي خوشحالم كه دستگاه مورد نظر من در داخل كشور و به دست جوانان كشورم ساخته شده است. منتهي نبايد استفاده از آن محدود به ايران شود. مطمئن باشيد براي خارجي ها خيلي جذاب خواهد بود.»
* چه كساني مشوق شما بودند؟
- پيش از اين بايد اشاره كنم كه دكتر صفوت حدود پانزده سال پيش ساخت چنين دستگاهي را به دوست عزيزم آقاي علي تهراني دادند و ايشان هم موفق شدند دستگاه مورد نظر آقاي صفوت را بسازد منتهي اندازه آن بزرگ و قيمت آن نيز بسيار بالا بود. پس از اين تجربه بنده راه ايشان را ادامه دادم و خوشبختانه آقاي تهراني هم بسيار تشويق مي كردند تا به نتيجه قابل قبول برسيم. همين طور لازم است از همكاران عزيز كه از ابتدا تاكنون به طرق مختلف در پروژه  هاي تحقيقاتي شركت همراه من بودند نام ببرم: آقايان مهندس عموئيان، شاهين مهاجري، امين رامين، حميدرضا نصيري و خانم مهتاب هداوند خاني.
* آيا اين محصول را به خارجي ها نيز نشان داده ايد؟
- بله، ماه گذشته ما در نمايشگاه موسيقي فرانكفورت ۲۰۰۶شركت كرديم و در طول چهار روز برگزاري نمايشگاه، علاوه بر هموطنان مقيم آلمان، بسياري از اروپاييان به غرفه ما آمدند و از نزديك با محصولات ساخت ايران در حوزه صنعت موسيقي آشنا شدند. پس از فرانكفورت نيز به ژنو دعوت شديم و در نمايشگاه اختراعات سال ۲۰۰۶ اين شهر شركت كرديم.
004968.jpg
* برخورد آنها با اين محصول جديد چطور بود؟
- خيلي استقبال كردند و حتي چند تن از پروفسورهاي موسيقي شهر هامبورگ مي گفتند اين كالاي كوچك يكي از بهترين محصولات ارائه شده در نمايشگاه امسال است. در ژنو هم بازديدكنندگان از محصولات ما استقبال زيادي كردند و حتي شهردار ژنو و رئيس جمهور سوئيس نيز سري به غرفه ما زدند و از همه مهمتر در مرحله پاياني نمايشگاه اختراعات ژنو ۲۰۰۶ ما موفق شديم مدال طلاي نمايشگاه در حوزه نوآوري هاي صنعت موسيقي را كسب كنيم. ضمن اينكه ديپلم افتخار هم به ما دادند.
* شما آينده صنعت موسيقي كشورمان را چگونه مي بينيد؟
- من خيلي روشن مي بينم. ببينيد وقتي محصول هشت سال كار مداوم ما مورد استقبال جهانيان قرار مي گيرد، اين بدان معني است كه بيراهه نرفته ايم و چنانچه حمايتي از اين صنعت بشود مي توانيم در چند سال آينده محصولات جديدي را به دنيا عرضه كنيم. خوشبختانه ظرفيت هاي موسيقايي ما خيلي زياد است و اگر بخواهيم حرفهاي زيادي براي گفتن خواهيم داشت.

گپ
گفت وگو با فاضل جمشيدي، معاون اجرايي مستعفي  خانه موسيقي
مشكلات ، بي شمارند
004965.jpg
علي شيرازي
«فاضل جمشيدي» خواننده اركستر ملي، عضو هيأت مديره كانون خوانندگان ايران و معاون اجرايي خانه موسيقي هفته گذشته از سمت خود در معاونت اجرايي استعفا كرد.
با وجود مشكلات همچنان موجود، او در طي چند سال فعاليتش در «خانه» كوشيد تا مسير را براي اين نهاد موسيقايي - مدني  هموارتر سازد. با جمشيدي در باره دلايل كناره گيري اش گفت وگو كرده ايم.
***
* وظايف شما به عنوان مدير اجرايي خانه موسيقي چه بود؟
- نظارت بر كليه امور اجرايي خانه و در واقع برعهده داشتن مديريت اجرايي آن.من در طول دو سه سال خدمتم در اين سمت تقريباً هر روز در محل خانه مستقر بودم.
در كل از زماني كه يك هنرمند پا به «خانه» مي گذارد و شرايط عضويت را مي پرسد تا بررسي شرايط عضويت او و طي مراحل اعم از دريافت كارت عضويت و دفترچه بيمه و جاي گرفتن در هر يك از كانون هاي تخصصي به همراه برگزاري مجامع عمومي و انتخابات هاي مربوطه برعهده معاونت اجرايي است.
* كي و چگونه اين سمت را پذيرفتيد؟
- در سال ۱۳۸۰ و زمان مديرعاملي «محمد سعيد شريفيان» در خانه موسيقي، اين تشكل غيردولتي «NGO» شرايطي بحراني را پشت سر مي گذاشت. پس از صحبت هايي قرار شد من در سمت مشاور اجرايي ايشان مشغول كار شوم اما به دليل استعفاي او اين كار صورت نگرفت. بعد وقتي كه زنده ياد فريدون ناصري مديرعامل شد، با شناختي كه كامبيز روشن روان و داوود گنجه اي از من داشتند با توافق ناصري حكم مشاور اجرايي به نام من صادر و مقرر شد من كمك كنم تا كارها سرعت بيشتري بگيرد. بعد از مدت كوتاهي با شناختي كه هيأت مديره و مديرعامل از من پيدا كردند، رسماً به معاونت اجرايي انتخاب شدم. اما با افزايش تعداد هنرمندان و اعضا بر مشكلات و مسايل ما هم افزوده مي شد.
* براي گسترش امكانات چه تلاشي كرديد؟
- مشكل عمده ما نبود ساختمان مستقل براي خانه بود. در زمان مديريت مرحوم ناصري موفق شديم ساختمان خيابان صبا را از سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران و سازمان توسعه فضاي فرهنگي در اختيار بگيريم. بعد از تلاش فراوان توانستيم ساختمان خيابان فاطمي را هم در دست بگيريم. يعني در مجموع دوران سخت و دشواري را پشت سر گذاشتيم؛ اما خوشبختانه اين دو ساختمان و حدود ۸-۷ هزار اعضاي خانه امروز سرمايه ما به حساب مي آيند و كار هنوز ادامه دارد.
* پس چرا استعفا كرديد؟
- هميشه در خانه دو چيز را سرلوحه خدمت قرار مي دادم. ابتدا به همكارانم مي گفتم كه نه ما كارمند هستيم و نه هنرمند ارباب رجوع است. بلكه ما فقط كارهاي هنرمندان را ساماندهي مي كنيم و هيچ ادعايي هم براي حل مشكلات آنها نداريم. در مقابل از هنرمندان مي خواستم كه انتظارات آنها بايستي متناسب با امكانات خانه باشد. به علاوه بر ضرورت احترام گذاري كارمندان خانه به هنرمندان تأكيد مي كردم تا آنها موقع ورود به خانه احساس نكنند كه وارد يك اداره شده اند. مشكل از جايي شروع شد كه به تدريج احساس كردم كه عده اي از هنرمندان و حتي دوستان كه درك كاملي از اوضاع و شرايط خانه ندارند و كار اجرايي نكرده اند؛ فكر مي كنند كه صحبت ها و بيان مشكلات فقط جنبه تبليغي دارد و هيچ كاري صورت نگرفته است. بارها اين طرف و آن طرف شنيدم كه خانه موسيقي هيچ كارايي اي ندارد و دست اندركاران آن كارهاي خود را بزرگنمايي مي كنند.در نهايت اين ناسپاسيِ  ها مرا خسته كرد؛ چرا كه عده اي از هنرمندان مردمي نسبت به من بدبين شده بودند. اين بود كه موضوع را با كامبيز روشن روان در ميان گذاشتم. او كه خود نيز از اين مسايل و بدبيني ها بي نصيب نمانده و در عذاب است، سرانجام با استعفاي من موافقت كرد و قرار شد از اين پس به عنوان مشاور در خدمت هيأت مديره خانه موسيقي باشم.
* با اعضاي خانه موسيقي كه همگي مثل خودتان هنرمند هستند چه حرفي داريد؟
- دوست دارم به آنها اطلاع بدهم كه هيچ نامه و درخواستي در دوره فعاليت من بدون بررسي نمانده است. ما شايد نتوانسته ايم يك مشكل بخصوص را حل كنيم؛ اما با افتخار اعلام مي كنم كه به هيچ موردي بي توجهي نكرده ايم. حالا هم به عنوان مشاور خانه موسيقي در خدمت دوستان هستم. از همه مي خواهم كه اگر مسأله اي بوده و من از آن مطلع نيستم حتماً به من بگويند. همواره براي حل مشكلات خانه از سه راه كارشناسي، روابط دوستانه و روش هاي عاطفي بهره برده ام. اما تصورم اين است كه پاره اي از مشكلات هنرمندان و درخواست هاي آنها فعلاً و تا اطلاع ثانوي لاينحل است.

موسيقي
اقتصاد
اجتماعي
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |