دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۵
مروري بر تجارب مبارزه با پديده تكدي گري
ژنده پوشان از پاريس تا بريستول
000450.jpg
محمود حاجيان مطلق
مقالات و گزارشات چاپ شده در جرايد و نشريات عمدتاً به نحوي مبارزه و ساماندهي متكديان در كشورمان پرداخته و كمتر و بعضاً هيچ گاه اشاره اي به اقدامات و تجارب ساير كشور پيشرفته ننموده اند. از همين رو اين مقاله اقدامات و برنامه هاي كشورهايي چون انگليس، فرانسه و آمريكا در امر ساماندهي و مبارزه با اين معضل اجتماعي را به منظور كسب تجربه مفيد و به كارگيري آنها مورد بررسي قرار دادده است با هم مي خوانيم:
طبق مدارك موجود اولين نشانه هايي كه در تاريخ از گدايي حرفه اي ديده مي شود، مربوط به سال ۳۶۸ ميلادي است. در آن عصر ساكسون ها بر انگليس فعلي حكومت مي كردند، اجتماع به طبقات چندي تقسيم و پايين ترين آنها غلامان و بردگان بودند.
برده ها خود به دو گونه بوده اند، برده هاي مادرزاد يا اشخاصي كه به علل مختلف از قبيل ارتكاب جرايم دستگير و محكوم به بردگي مي شدند، برده هاي ديگري نيز وجود داشتند كه از اسيران جنگي به شمار مي آمدند. برده هاي مذكور كه به نحو شديدي تحت آزار و شكنجه اربابان و فرمانروايان آن زمان بودند، تاب چنين فشاري را نداشتند و اغلب آنها در فرصت هاي مناسب از نزد اربابان فرار و به صومعه پناه مي بردند. از اين بردگان عده اي دزدي و راهزني پيشه مي كردند و برخي گدايي را انتخاب مي نمودند. پس از فتح انگلستان توسط نرمان ها و جايگزيني  آنها هيچ برده اي حق نداشت سرزمين انگلستان را ترك و به دزدي و تكدي روي آورد. اين اولين مبارزه اي است كه در تاريخ عليه متكديان مشاهده مي كنيم.
در قرن شانزده سوابقي از پديده تكدي گري در مصر به چشم مي خورد. نوشته هايي نيز از گدايان و فقراي قبرس وجود دارد كه مربوط به قرن ۱۴ ميلادي و معلول مهاجرت كوليان به اين دو كشور بود.
مبارزه با پديده تكدي در فرانسه
مسأله تكدي در فرانسه سابقه تاريخي دارد. در گذشته (قرن هيجدهم) گدايان فرانسه سازماني به نام «سازمان ژنده پوشان پاريسي» داشته اند.
سازمان ژنده پوشان داراي عالمي جدا و نهاني بوده، تقسيم كار و سلسله مراتب در سازمان رعايت و قبول عضو جديد آدابي داشته است. عضو جديد بايد سوگند وفاداري ياد مي كرده و متعهد به كتمان اسرار مي شده است. افراد سازمان هر نيمه شب الزام داشته اند حاصل گدايي روزانه را به محلي معين ببرند و سهم رئيس سازمان را نيز بدهند. كسي كه صادقانه عوايد خود را عرضه نمي كرد محكوم و از جامعه گدايان مطرود مي شد. براي هر ژنده پوش منطقه كار و شيوه عمل مخصوصي تعيين مي گرديده و سازمان انباري داشته كه انواع عصاها، باندهاي گچ و ساير لوازم گريم در آن موجود بوده و هنگام احتياج اعضاي سازمان را به صورت كور، شل، چلاق، عليل و... در مي آورده اند. محل اجتماع و سكونت اين گدايان را صحن معجزات مي خواندند و در اين محل بود كه افراد به ظاهر ناقص و عاجز ناگهان مبدل به اشخاص تندرست و توانا مي شدند، چهره هاي گرفته گشاده مي شدند و قامت هاي خميده ، راست. با اين همه جايگاه ژنده پوشان پاريس را نبايد محلي براي استراحت و تفريح پنداشت. چون فقر، درماندگي و عفونت بر اين قلمرو حكومت مي كرده است. در صحن معجزات انباشتگي و اختلاط انسان ها به نهايت مي رسيد و گاهي حدود ۳۰۰ نفر در تلي از خشت و گل به هم فشرده مي زيسته اند.
در سال ۱۷۹۹ دولت فرانسه تصميم به برچيدن اين بي نظمي گرفت. مسئولين امر، ولگردان و گدايان را به دادگاه هاي اختصاصي اعزام و براي آنها مجازات هايي در نظر مي گرفتند. در سال ۱۸۰۸ بنگاه هاي نگاهداري گدايان در فرانسه تأسيس، ضمناً در مجازات گدايان و ولگردان تجديد نظرهايي به عمل آمد.
پس از آن مصوبات ديگري براي تكميل قوانين فوق اضافه شد كه از آن جمله قانون سال ۱۹۰۵ راجع به دستگيري اجباري از پيرمردان و ناقص العضوها و بيماران علاج ناپذير فاقد درآمد بود. اين قوانين و مشابه آن تا اوايل قرن بيستم تكميل تر شده تا در اين قرن منجر به تأسيس اردوي كار و استفاده از نيروي افراد در اغلب كشورهاي اروپايي شد.
اولين اردوي كار بين المللي در تابستان سال ۱۹۰۲ در شمال فرانسه تشكيل شد و برنامه كار آن شامل: ساختمان و ترميم جاده ها و پل ها و ساختمان هاي خراب شده در زمان جنگ بود.
مبارزه با تكدي در آمريكا
گليمور مؤلف كتاب گدا (۱۹۴۰) با در نظر گرفتن وضع تكدي در كشورهاي غرب، متكديان را به شش دسته تقسيم مي كند كه عبارتند از:
۱- گدايان خياباني
۲- متكديان مغازه ها و فروشگاه ها
۳- گدايان ادارات
۴- متكديان ثابت و مقيم در يك محل ثابت
۵- گداياني كه با نوشتن نامه گدايي مي كنند
۶- متكديان سازماني
... تقسيمات ششگانه فوق را مي توان به دو طبقه عمده و اصلي كه شامل گدايان حرفه اي و گدايان اتفاقي تقسيم نمود. گدايان حرفه اي متكدياني هستند كه تمام اوقات خود را صرف گدايي مي كنند و استعداد و مهارت خاصي براي اين عمل كسب كرده اند و امور معيشت خود را از اين راه تأمين
مي نمايند. گدايان اتفاقي متكدياني هستند كه براي مقاصد و اهداف ديگري دست به گدايي مي زنند مانند موقعي كه الكليك يا معتادين به مواد مخدر گدايي مي نمايند و يا هنگامي كه ولگردهاي بيكار با اين عمل خود را آلوده مي سازند.
شروع مبارزه با تكدي و حمايت از فقرا در ايالات متحده آمريكا را مي توان از سال ۱۷۷۳ مشاهده نمود. در اين سال يك بيمارستان دولتي كه وظيفه اش معالجه افراد فقير و بي بضاعت بود در ويرجينيا تأسيس شد. به موازات اين اقدام قوانيني نيز براي از بين بردن فقر از طريق ايجاد كار براي فقراي اين كشور تصويب گرديد.
در سال ۱۷۹۸ نوانخانه اي در نيويورك تأسيس شد كه در آن كمك ها و خدمات بسيار ابتدايي به متكديان مي داد. با تأسيس اين نوانخانه كمك هايي كه در خارج از آن به فقرا و متكديان مي شد، رفته رفته كم و حكومت نيز تا حد زيادي در اين خصوص قبول مسئوليت نموده بود. در سال ۱۸۶۳ نيز ايالات ماساچوست سازماني براي كمك به افراد محتاج و افرادي كه داراي نقص عضو بودند تأسيس كه طرز كار آن همانند مؤسسات خيريه و دارالتأديب بود.
در سال ۱۹۳۲ رييس جمهور وقت آمريكا (روزولت) لايحه اي تقديم كنگره آمريكا كرد كه به موجب آن اجازه داده مي شد تا با تشكيل اردوي كار، عده زيادي از افراد بدون كار و فقرا را بدون اينكه لطمه به وضع كارگران عادي وارد سازد به كارهاي عام المنفعه از قبيل جنگلداري، ايجاد جنگل هاي مصنوعي، جلوگيري از فساد زمين هاي قابل كشت و زرع و ساختن سدهاي مخصوص جهت جلوگيري از خرابي سيل و كارهاي عمومي ديگر مشغول سازند.
اهداف اصلي برنامه مذكور را مي توان:
۱. ايجاد كار براي بيكاران و جلوگيري از فقر، تكدي و بيچارگي مردم.
۲. حفظ و حراست منابع طبيعي و احياي جنگل هاي از دست رفته و جلوگيري از انهدام مزارع و كشتزارها و توسعه اراضي داير.
۳. مهمتر از همه ارزش روحي و اخلاقي كه از اجراي اصول فوق حاصل مي گرديد. با تشكيل اردوهاي كار و فراهم ساختن محيط زيست و شرايط مساعد براي بيكاران نه تنها از ولگردي و تنبلي و تكدي و آشفتگي فكر آنها جلوگيري مي گرديد، بلكه موجبات تقويت فكري و اخلاقي و جسماني آنها نيز فراهم مي شد.
در ساليان اخير نيز ايالات متحده با اتخاذ سياست هاي خاص با فقر و تكدي مبارزه نمود به طوري كه در سال ،۱۹۶۳ ۶/۷ درصد از درآمد خود را براي انجام برنامه رفاه اجتماعي اختصاص داده است.
سيستم كمك هاي عمومي در ايالت متحده آمريكا كاملاً از قانون حمايت از فقراي انگليس اقتباس و در حال حاضر حتي برخي مواد آن كه از قانون حمايت فقراي انگليس حذف شده، در اين كشور پابرجاست.
تا اواسط قرن ۱۹ يعني تا سال ۱۸۶۸ كمك هاي ارائه شده به فقرا جنبه نقدي نداشته و به اشخاص عاجز، نابينا و كودكان بي سرپرست اختصاص داشت. از سال ۱۸۶۸ به بعد كمك هاي نقدي به وجود آمده و در چندين ايالت رواج پيدا كرد. در اين ايالت به نابينايان، اشخاص مسن بي سرپرست و خانواده هاي فاقد سرپرست كمك هاي نقدي تعلق مي گرفت، ليكن به طور دايم اين شك و ترديد وجود داشت كه چه كساني واجد شرايط براي اخذ اين كمك ها هستند و چه تعدادي به ناحق از اين كمك ها استفاده مي نمايند. در سال ۱۹۳۵ دولت فدرال آمريكا پا را فراتر نهاده و با تصويب لايحه تأمين اجتماعي، كمك هاي دولت فدرال را به سه شكل عمده تقسيم نمود، اين سه بخش عمده عبارت بودند از:
- كمك به نابينايان
- كمك به اشخاص پير و مسن و سالمند
- كمك به كودكان بي سرپرست
قانون تأمين اجتماعي در سراسر ايالات متحده لازم الاجرا و كليه ايالات ملزم به ايفاي وظيفه تعيين شده مي باشند.
در سال ۱۹۵۸ به قانون فوق الذكر قسمت ديگري اضافه شد و آن كمك به معلوليني بود كه به طور دائم و كامل قادر به انجام كار نبودند.
براي تكميل اقدامات فوق در سال ۱۹۶۸ در تمام ايالات متحده آمريكا قوانين و شرايط خاصي براي مسكن دادن افراد بي بضاعت به وجود آمد. همچنين بودجه خاصي نيز براي اعانه كساني كه از محل اقامت خود به نقطه ديگر كوچ كرده و قادر به عزيمت به موطن اصلي نبوده، در نظر گرفت.
جلوگيري از تكدي در انگلستان
مبارزه با تكدي در انگلستان سابقه بسيار ديرينه اي دارد. در سال ۱۳۴۹ ميلادي در زمان ادوارد سوم قوانيني به تصويب رسيد كه به موجب آن گدايي به شدت محكوم شده و با اشخاصي كه قادر به كار بوده، ليكن تكدي را پيشه خود ساخته بودند به وضع شديدي مبارزه مي شد.
در سال ۱۵۳۱ هنري ششم گدايي را به وسيله افراد معلول قانوني اعلام، ليكن بعكس شديدترين مجازات ها را براي اشخاصي كه قادر به كار بودند ولي شغل آنها تكدي بود، مقرر كرد. مقامات مسئول وظيفه داشتند اين قبيل افراد را جلب و براي تنبيه به پشت يك ارابه ببندند و به اماكن عمومي شهر بياورند. در آنجا دست و پاي او را بسته و شلاق بزنند، سپس در حالي كه خون از تن فرد متكدي جاري باشد، او را از بازار شهر عبور دهند.
در سال ۱۵۳۶ قوانين سلطنتي به مقامات مسئول اجازه داده كه ضمن مهيا كردن كار براي كودكان، از كليساها بخواهند كه تمام سعي شان را به كار ببرند تا اشخاص بالغ و سالم را در حال كاركردن دائمي نگه دارند. منتهي به موجب اين قوانين اگر فردي براي بار دوم به تكدي مشغول مي گشت، دستگير و پس از زدن شلاق قسمت فوقاني گوش راست او را نيز مي بريدند و اگر براي بار سوم اين وضع تكرار مي شد متكدي را شكنجه مي داده و به عنوان دشمن كشور انگلستان مي كشتند.
در زمان ادوارد هشتم (۱۵۴۷) شديدترين نحوه جلوگيري از تكدي وجود داشت. در اين زمان كساني كه به هر عنوان از زير كار شانه خالي مي كردند دستگير و با آهن داغي علامتي شبيه V در روي سينه شان مي گذاشتند. اين فرد دو سال تحت نظر بود و اگر به عمل تكدي ادامه مي داد روي پيشاني او نيز به وسيله آهن داغ علامت (S) مي گذاشتند. شخص مزبور براي هميشه تحت نظر بود و اگر باز هم به تكدي ادامه مي داد به عنوان يك جنايتكار محكوم به مرگ مي گرديد.
در بين سال هاي ۱۳۵۳ تا ۱۵۷۲ اقدامات اصولي عليه مبارزه با تكدي در انگلستان آغاز و حكومت وقت مقامات مالياتي را مجبور نمود كمك هايي براي افراد فقير در نظر بگيرند. ضمناً براي جوانان و افراد بيكار، كار ايجاد كرده و متكديان را به عنوان تنبيه به دارالتأديب بفرستند.
از سال ۱۶۰۱ تا سال ۱۶۹۶ تغييرات محسوسي در قوانين مربوط به جلوگيري از تكدي در انگلستان صورت نگرفت كه تا اينكه در سال ۱۶۹۶ مؤسسه اي در «بريستول» ايجاد گرديد كه وظيفه اش به كار گماردن افراد بيكار و متكدي و حمايت از آنان بوده است. مي توان گفت از اين سال، نحوه مبارزه با تكدي در انگلستان از حالت جلوگيري منفي به جلوگيري مثبت مبدل شد.
در سال ۱۸۳۴ نيز براي مبارزه با تكدي قوانيني به تصويب رسيد كه به موجب آن در كمك به اين قبيل افراد محدوديت هايي به وجود آمد تا فقرا تمايلي به اخذ چنين كمك هايي نداشته باشند، بدين ترتيب كه با تشكيل اردوهاي كار اجباري نسبت به تهيه كار براي افراد سالم و توانا اقدام و به معلولين وافرادي كه قادر به كار نبودند نيز مبلغي مستمري داده مي شد كه ميزانش كمتر از حقوقي كه در آن زمان وجود داشت بود. بعلاوه قوانيني به تصويب رسيد تا به منظور جلوگيري از تنبلي افراد، تكدي را در جرائمي در رديف جنايت قلمداد نمايد.
در قرن نوزده به موازات اقدامات فوق، مؤسسات خيريه خصوصي نيز در كشور انگلستان به وجود آمد كه اقدامات آنان نيز براي افراد محتاج بسيار مؤثر بود. در قرن بيستم دولت انگلستان با تكميل اقدامات فوق موفق گرديد يك سيستم جامع تأمين اجتماعي را از تلفيق كليه راه حل هايي كه تا آن زمان اعمال مي گرديد برقرار و با تصويب قانون بيمه هاي اجتماعي و همچنين قانون بهداشت عمومي در سال ۱۹۴۶ مبارزه و با فقر و تكدي را با كيفيتي عالي اعمال نمايد.

خاطرات زندگي روزانه
در زندگي روزمره هريك از ما اتفاقات و رويدادهاي كوچك و بزرگ فراواني وجود دارند كه گرچه به سرعت مي گذرند، اما مي توانند قابل توجه باشند و در ميان خاطرات زندگي مان ماندگار شوند؛ اتفاق هايي كه آنها را براي دوستان و همكاران خود تعريف مي كنيم و گاه بعد از گذشت چند سال همچنان شنيدني و شيرين هستند؛ از يك ماجراي جالب در زمان خدمت نظام وظيفه تا خاطره از يك ميهماني خانوادگي و... هر يك از اين خاطرات كوتاه چون يك عكس يادگاري در آلبوم ذهن باقي مانده اند.
شما هم مي توانيد با ارسال خاطرات شيرين زندگي خود به آدرس روزنامه همشهري در ورق زدن آلبوم خاطرات با ما همراه شويد.
***
به تو چه حسود!
* يك روز من و دوستم از مدرسه به خانه برمي گشتيم و در راه درباره مسابقات فرهنگي و اين كه دوست ديگر ما در دو مسابقه فرهنگي در مدرسه اول شده بود و به مرحله دوم راه يافته بود صحبت مي كرديم و من به دوستم گفتم خوش به حالش كه در هر دو مسابقه برنده شد، ما كه هيچي نشديم. در اين زمان بود كه چشم من به نوشته پشت كاميون كه كنار خيابان پارك شده بود افتاد كه نوشته شده بود. «به تو چه حسود، خواست خدا بود» تا من اين جمله را خواندم خنده امانم نداد. دوستم با تعجب به من گفت چه شده، چرا مي خندي؟ من كه از خنده نمي توانستم حرف بزنم به پشت كاميون اشاره كردم. دوستم تا اين جمله را خواند با خنده گفت: ديگه حسودي نكن.
* يك روز يكي از اقوام از داروخانه قرص آهن خريده بود. آن روز به خانه ما آمد و موقع رفتن مقداري از آنها را به من داد. بعدازظهر بود كه برادرم يكي از قرص ها را خورد. بعد از چند لحظه گفت: شكمم درد مي كند و حالت دل پيچه دارم شايد به خاطر اين قرص هاي آهن باشد. من گفتم: صددرصد به خاطر اين قرص ها بوده مگر نديدي رنگ آنها قهوه اي بود. برادرم گفت:  چه ربطي به رنگ آنها دارد؟ من گفتم: آخر قرص ها زنگ زده بودند كه رنگ آنها قهوه اي شده بود.
جواد جداوي از منوجان

اجتماعي
انديشه
سياست
شهرآرا
ورزش
هنر
|   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |