پنجشنبه ۱ تير ۱۳۸۵
حيات ديني و اينترنت
حقيقت در مجاز
000552.jpg
نويسنده: لورن دوسن
مترجم: عليرضا رضايت
فضاي مجازي، فرصت ها و نيز چالش هاي جديدي را براي تمام جوانب پژوهش در حوزه دين (متون، تاريخ و يا پژوهش هاي ميداني)فراهم مي كند. افزون بر اين، اينترنت به عنوان ابزاري تبليغي، ويژگي هاي منحصر به فردي را انتقال مي دهد كه بافت جهاني دين ورزي را كاملاً دگرگون مي كند.اگرچه نبايد درباره ميزان و شدت تأثير فضاي مجازي در حوزه هاي معنوي و متافيزيكي اغراق كرد و بايد قدرت و شيوه هاي نفوذ هر دو طرف را در نظر گرفت، اما اين نكته نيز گفتني است كه امروزه اطلاع رساني در حوزه دين نيز گويي مانند فرآورده هاي معنوي ديگر، به عنوان تابعي از گسترش قدرتمندانه فناوري مطرح است؛ بنابراين، دينداران و هواخواهان معنويت نيز ناگزير از اقبال تام و تمام به اين رسانه اند. دينداران بايد زبان اين رسانه را ياد بگيرند، از امكانات و محدوديت هاي آن آگاه شوند و مهم تر از همه، دريابند كه مخاطبان دين در اين عرصه با مخاطبان خاموش آن در عرصه هاي ديگر تفاوت جدي دارند. مطلب حاضر كه به مناسبت روز تبليغ و اطلاع رساني ديني(۱تير) فراهم آمده است ، نگاهي اجمالي دارد به امكاناتي كه فضاي رايانه اي براي دين ورزي پديد آورده است.
انقلاب رسانه اي خواسته و ناخواسته از طريق تغيير بافت اجتماعي، چهره دين را متحول مي كند. فهم علت و كيفيت اين تحول ضروري است. از بسياري از جهات، ما صرفاً برايندها و تحولات ديني ناشي از فناوري هاي ارتباطي را تحسين مي كنيم. بنابر تحليل هاي مك لوهان (۱۹۶۵) و ديگران، رسانه، پيام است. رسانه ها در انتقال اطلاعات بي طرف نيستند. آنها اين پيام را به انحاء مختلف در قالب هايي مي ريزند كه جهان بيني هاي ما را تحت تأثير قرار دهند. رسانه ها مفاهيم و برداشت هاي شخصي  ما، ايده هاي مربوط به روابط انساني و اجتماعي و ماهيت واقعيت را تنظيم و تعديل مي كنند. اما اينترنت برخلاف رسانه هاي پيشين تقريباً يك شبه رشد كرده است و رشد شگفت انگيز آن توقف ناپذير است.
استفاده مذهبي از اينترنت همسطح تلويزيون است اما تفاوت هاي قابل توجهي نيز با آن دارد. دست كم سه تفاوت عمده در اينجا قابل ذكر است: اينترنت وسيله اي تعاملي و نه صرفاً ابزاري پخش كننده است، همه مي توانند با هزينه اندك و به آساني ايده هاي خود را در شبكه جهاني عرضه كنند. اينترنت پديده اي جهاني است كه همگان به آن دسترسي دارند. به تعبير ديگر، گستره اي بين المللي دارد. با اندك هزينه اي مي توان ديدگاه هاي ديني را از طريق اين وسيله به جهان معرفي نمود. در مقاله حاضر خواهم كوشيد حضور دين در اينترنت را بررسي و در خصوص تنوع اشكال و كاركردهاي آن بحث كنم. سپس به دو مسأله پژوهشي مهم ناشي از اين حوزه جديد مي پردازم كه عبارت اند از: تأثير بالقوه اينترنت بر تشكيل هويت شخصي و ظهور جوامع جديد.
در اغلب موارد، ايده هاي ديني و اعمال مذهبي همچنان چهارچوب معنايي نهايي را پيش رو مي نهند كه در آن افراد، مسائل مربوط به هويت و جامعه را مطرح مي كنند. اما ارتباط بين اينترنت و دين در راستاي تشكيل هويت و جامعه، ارتباطي ديالكتيكي و نه علّي است. اديان همواره تأثير عميقي بر برداشت هاي ما از خود و تلقي ما از جامعه گذاشته اند. اما اگر تحولات شرايط مادي و ارتباطي شيوه انديشيدن به خود و روابط اجتماعي را در مقياسي گسترده تسهيل كند، آن گاه چهارچوب ديني مشروعيت اجتماعي متحول خواهد شد. البته ديگران در برابر اين تحولات مقاومت خواهند كرد. به سخن ديگر، سؤال اين است: آيا اينترنت دريچه  جديدي را به روي فرآيند ساخت جهان در ارتباط با دين گشوده است؟
آيا بايد با اينترنت به گونه اي برخورد كرد كه گويي با برخي الگوهاي بزرگ تر تحول اجتماعي بيگانه است؟
من ترديد دارم كه مطلب اخير پذيرفتني باشد، در عين حال ما بايد گزينه هاي تفسيري را كه براي دستيابي به مفهومي از الگوهاي به هم پيوسته تحول لازم اند، مد نظر داشته باشيم.
حضور دين در اينترنت
دين به نحو چشمگيري در شبكه جهاني و در ميان انبوهي از گروه هاي خبري و اتاق هاي چت حضور دارد. تمام اديان بزرگ، صدها كليسا، جنبش هاي ديني جديد، ميليون ها صفحه وب كه توسط مؤمنان تهيه شده است، معلمان ديني، شمنها و.... به گونه اي در اين شبكه خود را عرضه مي كنند.
افزون بر اين، خود اينترنت مذاهب خاص خود را توليد مي كند از مگا سايت هاي معنويت مجازي گرفته تا كليساهاي مجازي و اديان كاملاً آن لاين. به اين همه، انبوهي از سايت هاي تجاري كه از تمايلات معنوي بهره وري مي كنند و در ضمن ما را از اخبار اديان، آگاه كرده، لوازم و اشياء مذهبي را مي فروشند و ما را با سايت هاي ديگر مرتبط مي سازند را بايد افزود.
مردم در اينترنت مطالب ديني را مي خوانند، با ديگران در مورد دين حرف مي زنند، متون و اسناد ديني را ذخيره و برداشت مي كنند، كتاب ها و اشياي ديني را مي خرند، با تورهاي مجازي از گالري هاي مذهبي يا بناهاي ديني ديدن مي كنند، با استفاده از نمايه هاي الكترونيكي در متون جستجو مي كنند، مراكز مذهبي و ديني را شناسايي مي كنند، تصوير رهبران و شخصيت هاي مذهبي را مشاهده مي كنند و... رشد استفاده از اينترنت آنچنان سريع و گسترده است كه تعداد سايت هاي موجود از توان موتورهاي جستجو و ساير راهنماهاي آن لاين ديگر بيشتر شده است. هيچ كس نمي تواند پا به پاي اين تحولات حركت كند. آگاهي بيشتر در خصوص حضور دين در اينترنت مستلزم تحليل محتواي سايت ها، گروه هاي خبري، چت روم ها و... است.
رسانه ها در انتقال اطلاعات بي طرف نيستند. آنها اين پيام را به انحاء مختلف در قالب هايي مي ريزند كه جهان بيني هاي ما را تحت تأثير قرار دهند. رسانه ها مفاهيم و برداشت هاي شخصي  ما ايده هاي مربوط به روابط انساني و اجتماعي و ماهيت واقعيت را تنظيم و تعديل مي كنند
استحاله «خود» در فضاي مجازي
ساختار و تنوع شيوه هاي تعامل در اينترنت تجربه اجتماعي افراد در شبكه  را به گونه اي متحول مي كند كه بر درك آنها از ماهيت خودشان به مثابه انسان تأثير مي گذارد. روابط اجتماعي ما روز به روز متعدد تر و متنوع تر مي شود. در عين حال، ذهنيت و ذهن گرايي عمق بيشتري مي يابد و هستي روزمره ما روز به روز تكه تكه تر مي گردد. ما از خانه، اداره و اتومبيل خود به جهان كشيده مي شويم و در عين حال، همزمان به گونه اي عميق تر وارد ذهن مان مي شويم. اينترنت به مثابه يك ابزار، اين الگوي دوقطبي را بسط مي دهد.
عده بسياري از مردم در حال حاضر ساعت ها از وقت خودشان را در فضاي مجازي يا اينترنت مي گذرانند: از ايميل كردن تا چت هاي همزمان با غريبه ها. در تمام اين موارد، ارتباط به انحاء مختلف تحت تأثير برخي ويژگي ها و عوامل اينترنتي قرار مي گيرد كه از آنها گريزي نيست، گمنامي، چندگانگي، اغفال و تقلب از جمله اين ويژگي ها و عواملند.
اينترنت نخستين وسيله ارتباط جمعي است كه هم از طريق فني و ابزاري و هم از طريق مقولات اجتماعي، گمنامي را تشويق مي كند. اكثر كاربران را با دانش فني درست مي توان در اينترنت شناسايي كرد، اما بولتن هاي الكترونيك، نقل و انتقال اخبار و چت روم ها معمولاً تحت لواي يك اسم مستعار و معمولاً جعلي انجام مي گيرد. افزون بر اين، شيوه ارتباط، متني است. به معناي دقيق كلمه، اينگونه ارتباط، محدود و كاملاً تحت كنترل افراد است. بر اساس قوم نگاري اينترنتي، كاملاً روشن است كه اين گمنامي، بخشي از تمايل فضاهاي مذكور براي تعامل اجتماعي است. اينترنت به شركت كنندگان اجازه مي دهد تا به جاي آنكه خود را در به اصطلاح «زندگي واقعي» سرگرم كنند، از خود، رفتارهاي مخاطره آميز نشان دهند.
مردم در اينترنت با آرامش بيشتري ديدگاه ها و احساسات خود را از عصبانيت حاد گرفته تا تمايلات جنسي، ابراز مي كنند. آنها از هويت هاي خيالي استفاده مي كنند و همواره در جست وجوي ابعاد پنهان و ناشناخته زندگي اجتماعي، شخصيت و ذهنيت خود هستند. آنها مي توانند اين كار را به روش هاي مختلف در بافت هاي گوناگون آن لاين به طور همزمان يا پيوسته انجام دهند. در هر مورد بدون اينكه خود، حضور داشته باشند، فضايي پارادوكسيكال براي اظهار خود ايجاد مي كنند.
اينترنت براي افرادي كه چندان تمايلي به نشان دادن تيپ ظاهر يا توانايي هاي خود ندارند يا از محدوديت هاي ناشي از نحوه قضاوت افراد در مورد خود ناراحت هستند، فضاي آزادي را فراهم كرده است.
شگفت آنكه از نگاه برخي افراد، ابراز وجود از طريق متن و كلمات ديجيتالي، در قياس با حضور فيزيكي در عالم خارج، به واقعيت نزديك تر است.
افزون بر اين، يكي از محققان برجسته حوزه اينترنت و روان شناسي به نام شري تركل معتقد است كه اينترنت، كاركردي درماني دارد. اين وسيله افراد را از برخي ناملايمات زندگي واقعي مي رهاند و به آنها امكان مي دهد به شيوه اي خلاقانه به مسائل شخصي شان بپردازند و از همه مهمتر، اينترنت فضايي براي رشد افراد است. براي مدتي، فرد نيمي از خود را از ديگران پنهان مي كند و مدتي بعد با آنها وارد گفت وگو مي شود.
همه ميزگردها به گفته تركل، فراخواني براي پيوستن به كنشي جمعي و كاملاً غيرقابل پيش بيني است. «خودها» با صرف پيوستن به اجتماع گفت وگوكنندگان آن لاين، مفهوم ارتباط و چه بسا همراه شدن با ديگران را تجربه مي كنند. آنها بر خلاف تماشاگران تلويزيون حق دارند زمان و شيوه مشاركت خود در اينگونه گفت وگوها را خود تعيين كنند.
اما درعين حال، تركل خطرات ناشي از گمنامي و بازي كردن با هويت هاي چندگانه را نيز خاطرنشان مي كند. مشاركت كنندگان ممكن است از اينترنت براي اغفال ديگران و خود به انحاي مختلف سوءاستفاده كنند. گفت وگوهاي آشفته و خامي كه در بسياري از چت روم ها انجام مي گيرد، پاسخي اجتماعي و حفاظت شده به نبود مباني سنتي اعتماد در اينترنت است. اينترنت، فرصت فراخ تري را براي شيوه هاي جديد گفت وگو با خود از طريق ابزارهاي جديد گفت وگو با ديگران فراهم مي كند.
تركل همچنين معتقد است كه ارتباطات كامپيوتري به ابزارهاي آموزشي جديدي براي ساختن و بازسازي خود تبديل شده اند. او بر اساس گرايش هاي پساتجددگرايانه اش بر آن است كه رفاه روزافزون ما، همزمان با اشكال گوناگون فناوري در حوزه احتمالات اجتماعي و پيدايش «خود»هاي چندگانه آن لاين، به تدريج ما را به سوي مفهومي كاركردي تر و غيرمتمركزتر از خود سوق مي دهد. زماني كه ما در كشاكش دو عالم مجازي و حقيقي سرگردانيم، خود وحدت گرايي مدرن، راه را براي پيدايش مفهومي تركيبي و ساختارمند از هويتي شخصي هموار مي كند، اما زماني كه افراد براي بيان و تقويت حيات ديني و مذهبي خود به سراغ اينترنت مي روند، چه اتفاقي مي افتد؟ واقعيت آن است كه آنها تا اندازه اي به صرف قرارگرفتن در معرض يك ابزار، وارد تعامل ديالكتيكي مفاهيم متغير مربوط به «خود» - آن هم در پرتو الگوهاي متغير و چارچوب هاي اجتماعي- مي شوند. به سخن ديگر، روابط مذهبي در اينترنت نياز به ايدئولوژي ها، كنش ها و مؤسسات مذهبي دوره پيشامدرن را به شدت افزايش مي دهد. اين نياز، خود ناظر به نيازهاي يك دنياي اجتماعي كاملاً انعكاسي و استفاده از ساير ويژگي ها و امكانات اين فناوري (اينترنت) با هدف مقاومت در برابر يا دگرگون سازي پيامدهاي الزامات اجتماعي است. به طور كلي مي توان گفت كه مطالعه «دينداري مجازي» دريچه اي خاص و بي نظير را به تحولات و برآيندهاي تمام صور و اشكال گوناگون حيات ديني و معنوي مي گشايد. اين مطلب همچنين بدان معناست كه كاربران ديني اينترنت، صرفاً مي توانند از پيامدهاي اجتماعي عملكردهايشان آگاه باشند و از آنها به كلي دوري نگزينند.
منبع: www.cesnur.org

ضد تبليغ
000555.jpg
سيد باقر مير عبداللهي
Mirabdollahi@hamshahry. Org
«ناخوش آوازي قرآن به بانگ بلند همي خواند. صاحبدلي بر او بگذشت؛ گفت: تو را مشاهره [دستمزد] چند است؟ گفت: هيچ. گفت: پس چرا زحمت خود همي دهي؟ گفت: از بهر خدا مي خوانم؛ گفت: از بهر خدا مخوان» . سعدي اين حكايت را در اشاره به قاريان بدصدايي آورده است كه پيام قرآن را، به دليل به كارگيري شيوه نامناسب، نه تنها تبليغ نمي كنند، بلكه از ارج و احترام آن هم مي كاهند. اين نقل سعدي در روزگار ما مي تواند حكايت برخي از نويسندگان و گويندگان مذهبي باشد كه مي خواهند با «نوشتن» و «گفتن» - به عنوان دو ابزار مدرن و سنتي تبليغ _ تبليغ دين كنند، اما سر از «ضد تبليغ» درمي آورند. توجه كنيم كه اين گروه از سر شور و غيرت ديني، زبان و قلم را به كار مي گيرند، اما چون از امكانات زباني و ادبي قوم خود آگاه نيستند، محصول كارشان مصداق نقض غرض است. مخاطبان مبلغان دين، در مرحله نخست، به نيت و انگيزه الهي ايشان كاري ندارند و حتي به دنبال حقيقت نفس الامري دين هم نيستند؛ آن چه در آغاز در ذهن و ديده مخاطبان جلوه مي كند، «شيوه هاي ارائه» است. به عبارت ديگر آن چه در آغاز توجه را جلب مي كند اين است كه ببينيم فرد «چگونه» مي گويد يا مي نويسد، نه اين كه «از چه» مي گويد يا مي نويسد. برخي از نويسندگان مذهبي اگر هم از موضوع نوشته خود آگاهي سزاواري داشته باشند، اما زبان به كارگيري آن را بلد نيستند و اين همان ماجراي «دفاع بد» است كه بسيار شنيده ايم. كسي كه عليه دين، شمشير را از رو بسته و آشكارا خنجر به چشم دين مي زند، تكليفش معلوم است؛ او دشمن است (آگاه يا ناآگاه) و بايد پاسخش را في الفور و عالمانه داد. اما كسي كه از سر دوستي و غيرت ديني، دين را خراب مي كند، مباحثه با او مشكل است؛ چون هم در زمره دوستان است و هم دچار جهل مركب. حقيقت دين، يك چيز است و واقعيت آن چيز ديگر.
حقيقت دين همان كيفيت لوحي و نفس الامري و مثالي آن است، ولي واقعيت دين چيزي است كه من و شما آن را مي گوييم و مي نويسيم. طرد و انكار برخي عزاداري ها و مرثيه سرايي ها براي بزرگمرد هميشه تاريخ، سيدالشهدا(ع)، از سوي بسياري از دينداران و مراجع عظام ديني هم از آن روست كه آن را مصداق «ضد تبليغ» مي شمارند.
امروزه در حوزه علوم ديني و موضوعات مذهبي، نويسندگان متأسفانه از نثر و زبان استوار و پذيرفته اي برخوردار نيستند. نثر بد مي تواند نشانه آگاهي اندك و جهان بيني ضعيف هم باشد؛ چون نثر فقط ابزار نيست، بلكه براي خود شأني دارد. در اين جا فقط غيرت ديني كارساز نيست، وگرنه دفاع از دين تبديل به دفاع دن كيشوتي از آن خواهد شد.
مسأله مهم «ضد تبليغ» بايد به مثابه يكي از آفات در ذيل بحث «آسيب شناسي ديني» مورد توجه قرار گيرد. اما عجالتاً در اين جا به يك نمونه موفق در تبليغ دين اشاره مي كنم كه به نظر، هم به كار عالمان و فاضلان فرهيخته حوزوي مي آيد و هم تمام نويسندگان مذهبي: امام خميني(ره). امام، به رغم ارج و قرب علمي اش، وقتي با مردم معمولي سخن مي گفت، وقتي قصد تهييج داشت، وقتي براي حجاج بيت الله يا مسئولان مملكتي يا گورباچف مي نوشت، وقتي حكم صادر مي كرد، كسي را عزل يا نصب مي كرد، در همه موارد، لحن و ادبياتي متناسب را به كار مي گرفت، چنان كه زبردستي او در نوشتن و گفتن، وي را در حد و اندازه اي بالاتر از حوزويان معمول قرار مي داد. مصداق ديگر رسانايي پيام امام در امر تبليغ آرمان هاي ديني و انقلابي، به شاعري ايشان بازمي گردد. مي دانيم كه شعر، مواجهه اي ديگرگونه با زبان است و معلوم است كه اين مواجهه تا چه اندازه به كار نوشتن و گفتن، به عنوان ابزارهاي تبليغ، مي آيد.
شعر امام _ هرچه باشد _ نمونه اي است از اقبال عالمان دين به ادبيات و نشان مي دهد كه ايشان به رغم اشتغال به فقه و اصول و ديگر علوم اسلامي، به ذوق ورزي و ادب نيز دلگرم و با آن سرگرم بوده اند. اما توجه كنيم كه كارنامه علمي بسياري از فقيهان، اصوليان، محدثان و مفسران، نشانگر آن است كه اينان به ادبيات به عنوان چيزي كه في نفسه داراي ارزش است، مي نگريسته اند، نه فقط به عنوان ابزار. در واقع يكي از جنبه هاي سترگ كار اين عالمان، بعد ادبي آنان است. حوزويان سلف ما ادبيات عصر خويش را به گونه اي فرا مي گرفته اند، آن را به كار مي بسته اند و گاه در آن به اجتهاد مي رسيده اند. ادبيات، زبان فقه و اصول بوده و چنين نبوده است كه آن فرزانگان بدون مطالعه كافي در ادبيات اسلامي، آن آثار ارجمند را پديد آورند. محصول مطالعه ادبيات در حوزه هاي علمي قديم، تلطيف ذوق، وسعت انديشه و بالاتر از آن _ به قول يكي از صاحب نظران معاصر_ دستيابي به هويت ادبي بوده است. (محمدرضا حكيمي، ادبيات و تعهد در اسلام، ص ۴۶) ادبيات به ايشان ياري مي داده كه به تغيير و تعالي شناخت فرهنگي خود دست يابند؛ كمك مي كرد تا _ به قول شاعر_ چشم ها را بشويند، جور ديگر ببينند و بهتر بينديشند. آن زمان در حوزه هاي علمي اسلامي بوده اند _ و اكنون نيز هستند _ كوته بيناني كه صرف وقت در ادبيات را براي طالب علمان جوان حوزه، اتلاف عمر بدانند.
اينك بگوييم كه برخي آرا و اقوال علمي امام _ كه طرحي نو در ميدان فقاهت درانداخته است _ برخاسته از همين لطف ذوق و سعه انديشه بوده است؛ چيزي كه ديگران از آن بي نصيب بوده اند. اين لطف ذوق امام، گاه در اقبال به سنت شعر فارسي جلوه كرده است و گاه در تحصيل و تعليم فلسفه و عرفان. حوزويان فاضل و نويسندگان مذهبي و مبلغان ديني امروز نيز اگر بخواهند بنا بر سنت خجسته سلف صالح خويش _ كه امام آخرين بازمانده ايشان بود _ رفتار كنند، بايد به ادبيات و آنچه ذوق سليم را از تحجر و تصلب مي پالايد، به مثابه منشي نفساني توجه كنند وگرنه كارشان به كار همان قاري بدصدايي مي ماند كه سعدي حكايت آن را بازگفت.

انديشه
اقتصاد
اجتماعي
ايران
فرهنگ
كتاب
شهرآرا
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  ايران  |  فرهنگ   |  كتاب  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |