پنجشنبه ۱ تير ۱۳۸۵
گفت وگو با دكتر خسرو ابراهيم ،معاون آموزشي
و رئيس اداره تربيت بدني دانشگاه شهيد بهشتي
ريشه هاي ورزش قهرماني مي خشكد
000579.jpg
عكس ها :جواد گلزار
مريم رضايي
دارايي ورزش قهرماني ايران، روزگاري كوچه و خيابانها و حياط مدارسي بوده كه نخستين گامهاي ورزش حرفه اي در آنجا تجربه شده است. مسير تاريخي ورزش قهرماني در ايران با تغيير شكل بافت شهري، متغير شد به گونه اي كه امروز به سختي مي توان رد پاي ورزش قهرماني را در محلات پي گرفت.روزگاري ريشه هاي ورزش قهرماني در دل زمين هاي خاكي شهر، جاي داشت و آبياري مي شد و اينك اما، اين ريشه ها در زير آسفالتهاي سياه و خشن كه معبر پيكرهاي آهنين چهارچرخ هاي سنگيني بنام «خودرو» است، مدفون شده و مي رود كه بخشكد.سالهاي بسياري اعضاي اصلي تيم هاي ملي رشته هاي مختلف ورزشي ايران از حياط مدارس و كوچه هاي شهر به مدارج بالا راه يافتند، بزرگاني در فوتبال چون ميرزاحسن، مالكي، پورحيدري، قليچ خاني، وطن خواه، لواساني، خبيري و يا در بسكتبال مشحون، لطفي، انشاء، خلخالي، همگي فرزندان خلف ورزش محلات بوده اند.دكتر خسرو ابراهيم نيز از محله حشمت الدوله خيابان آذربايجان در دهه ۱۳۳۰ بازيهاي محلي را تجربه كرد و از همانجا راهي بازي حرفه اي در رشته واليبال شد و از طريق آموزشگاههاي تهران و سپس باشگاه شاهين با مربي گري جبارزادگان مسير قهرماني واليبال را پي گرفت. او ابتدا به تيم هاي نوجوانان و بعد جوانان ايران ملحق شد و در سال ۱۳۴۵ به عضويت تيم ملي واليبال ايران درآمد و در مسابقات جهاني بسياري در مقام هاي خوب ايران مشاركت داشت.دكتر خسرو ابراهيم از نسل همان مرداني است كه با قامتي بلند و بدني ورزيده از دل ورزش محلات به همراه همدروه هاي سرشناسش چون حسن كرد، مسعود صالحيه، چنگيز انصاري، حسن كبيري و .... تيم ملي را در بازيهاي آسيايي ۱۹۶۶ به روي سكوي سوم قاره رهنمون ساختند. واليبال به دليل سهل و آسان بودن امكانات اوليه بازي اش از جمله محبوب ترين و رايج ترين ورزش هاي ايران در دهه ۳۰ تا ۵۰ بود.
ورزشي كه در ميان همه طبقات جامعه جايگاه خاصي داشت و هنوز هم به هنگام تفريح و سفر جز و ملزومات اوليه سفر به شمار مي رود.وي امروز اما، در دانشكده تربيت بدني دانشگاه شهيد بهشتي، ورزش محلات را به نقد مي گذارد و از لطمه هاي زيادي كه كاربريهاي شهري و زندگي ماشيني نصيب ورزش محلات كرده، مي گويد.او مي گفت كه نمي توان شهر را به شكل سابق آن تغيير داد اين غير ممكن است اما مي توان از ممكن ها گفت و شروع كرد يعني توجه به امكانات و تجهيزات ورزشي و ساعات ورزش در مدارس كه داعيه دار ۲۰ ميليون جمعيت كشور است. مي گفت كه ورزش بايد لذت بخش و آزاد باشد وگرنه ورزش اجباري و صبحگاهي مدارس نه تنها نتيجه بخش نيست بلكه از هر حيث مردود است.مي گفت توجه بيش از حد به ورزش قهرماني آن هم با محصول اندك موجب شده كه ورزش محلات _ كه در مفهوم امروزي آن واژه ورزش همگاني براي آن مناسب تر است _ محروم و محروم تر شود.مي گفت كه براي رونق و احياي ورزش محلات و همگاني بايد بهاي آن را امروز پرداخت تا ۱۰ تا ۱۵ سال بعد محصول آن را باز پس گرفت و مي گفت نبايد همه چيز را فداي چند مدال و كاپ بين المللي كرد بلكه با توجه به ورزش همگاني با ابزارهاي امروزي آن يعني بهره مندي از فضاهاي ورزشي همه موسسات و نهادها و سازمانهاي دولتي آن هم به شكل رايگان، براي مردم روح سلامت را در جامعه زنده كرد و با اين كار ريشه هاي ورزش قهرماني را نيز آبياري كرد.
* واژه ورزش محلات در جامعه ورزش و علوم ورزشي چه مفهومي دارد و جايگاه آن كجاست؟
- براي واژه ورزش محلات در شرايط امروز به نظر من بايد معادل واژه ورزش همگاني را به كار برد، به اين دليل كه هم اكنون در مقايسه با گذشته، ورزش محلات بسيار محدودتر شده است. زندگي ماشيني و محدوديت هاي امروزي كه در زندگي فراهم شده و تغيير بافت شهري كه در آن كوچه و خيابان ها مدام محدود و تنگ تر مي شود شايد بهترباشد كه به جاي ورزش محلات گفت ورزش همگاني، كه آن هم امروزه بسيار محدودتر شده است.
در گذشته همه جاي محلات جاي بازي و ورزش بود، اما به دليل پيشرفت هاي جامعه شهري البته نه فقط در ايران بلكه در سراسر جهان، اين موضوع مي رود تا ناپديد شود.
بنابر اين در يك نگاه ساده مي توانم بگويم كه ورزش همگاني به ويژه براي كودكان و بچه ها بسيار محدودتر شده است.
اما از نظر علمي اين موضوع از ابعاد بسيار مختلف جاي بحث دارد. زيرا به سلامت عمومي كودكان و نوجوانان و ارتباط آن با آينده آنها در مقاطع جواني و ميانسالي مربوط مي شود.
با يك پيش بيني خيلي ساده مي توان نظر داد كه در ۲۰ تا ۳۰ سال آينده مشكل سلامتي براي بزرگسالان خواهيم داشت، زيرا امروز بچه هاي ما در كوچه و خيابان و حياط منزل هيچ فضايي براي حركت و بازي ندارند.
از اين منظر مي توان هم به بعد سلامتي آن دقيق شد و هم به بعد ورزش قهرماني آن را مرتبط ساخت. يعني امروز ما تعداد ورزشكار حرفه اي بسيار محدودتري نسبت به گذشته داريم و اين مهم در آينده شايد بحراني و خطرناك هم شود.
000585.jpg
* آيا آماري از وضعيت ورزش همگاني در قياس با گذشته مي توان ارائه داد؟
- اگر آمار دقيقي هم در دستمان نباشد اما مي توان يك نگاه كلي به اين موضوع داشت، به اين صورت كه ما امروز حدود۲۰ ميليون نفر جمعيت آموزش و پرورشي داريم كه آنها نه تنها از كوچه و خيابان و حياط خانه محرومند بلكه متأسفانه از حياط و فضاي ورزشي در مدرسه هم محرومند. با يك حساب نه چندان خيلي دقيق مي توانيد بگوييد كه ۲۰ ميليون نفر امكاناتي براي ورزش ندارند و از ورزش كردن محرومند! اين موضوع از ابعاد گسترده اي شامل فيزيولوژي، آناتومي، فرهنگي، اجتماعي، رواني، سلامتي و ورزش قهرماني قابل بررسي است.
در حقيقت سرمايه هاي امروز ما براي وصل به ورزش قهرماني مسدود شده است و شايد بايد بگويم آنان از اين منظر محروم شده اند!
* اينجا يك پرسش ريشه اي مطرح مي شود و آن اين كه چرا بايد ريشه فعاليت حركتي و ورزشي را در دوران كودكي و نوجواني جستجو كرد؟
- بايد به اين موضوع علمي نگاه شود. بچه ها در سنين كودكي دائم در حال رشد و يادگيري هستند و سيستم هاي دروني و بيروني آنها دائم در حال تغيير و تحول است. بنابر اين اگر ما بتوانيم زمينه اي را فراهم آوريم كه يادگيري خوب انجام شود و زمينه رشد سيستم هاي فيزيولوژيكي كودكان متناسب با فعاليت بدني آنها پيش روند مي توان پيش بيني كرد اگر امروز بچه هاي ۱۰ ساله داريم ۱۰-۲۰ سال آينده جوانان خوب و داراي سلامتي داشته باشيم.
به همين دليل است كه از نظر علمي يادگيري  مهارت هاي پايه اي مثل دويدن، پريدن، پرتاب كردن، در سنين كودكي بسيار مهم است.
اما متأسفانه در شرايط امروزي كودكان ما هم از لحاظ مهارت هاي حركتي كارهايي را كه بايد ياد بگيرند، نمي آموزند و هم پيشرفت هاي مفيدي كه در نتيجه حركت هاي پايه اي در سيستم هاي فيزيولوژي آنان بايد اتفاق بيفتد، نمي افتد! بنابراين در مقطعي از سن تقويمي به اين جا خواهيم رسيد كه به عنوان مثال ۱۰ ميليون جوان ۲۵ ساله داريم اما در حد سن شان از سلامتي كامل برخوردار نيستند و سن بيولوژيكي آنان به مراتب از سن تقويمي آنان جلوتر است.
در صورتي كه همه ما مي خواهيم سن بيولوژيكي از سن تقويمي مان عقب تر بماند. ضمن اين كه اين موضوع نه فقط در كسب مهارت هاي ورزشي بلكه در بعد ورزش قهرماني هم اثرات نامطلوب بر جاي خواهد گذاشت.
* در تأييد مطلب شما مي خواهيم يك نكته اي را مطرح كنم. آنچه كه در ورزش محلات درگذشته وجود داشت عنصر خودجوش بودن آن بوده است. مثلاً بچه هاي آن دوره از درخت خيلي راحت بالا مي رفتند. اما امروز به سختي مي توان چنين كودكي را حتي پيدا كرد. به هر حال در سطح ورزش محلات اين مهارت هاي حركتي خودجوش بوده است. اما در ورزش مدارس ما، چرا اين مهارت هاي حركتي اتفاق نمي افتد؟
- بله، ما در مدارس مان تنوع ورزش نداريم و فعاليت بدني كه ما در مدارس داريم تقريباً شامل فعاليت هايي اجباري است. ما فاقد مربي هاي خوب ورزش در مدارس هستيم. بنابراين زمينه هاي آموزشي مهارتي خوبي فراهم نيست. تجهيزات مناسبي در مدارس وجود ندارد و فضا هم نسبت به تعداد دانش آموزان بسيار بسيار ناچيز است. به همين دليل تنوع فعاليت به عنوان اصل مهم براي سنين پايين نداريم و اين مانع حركت دل چسب و با لذت در كودكان ما مي شود.
* آيا برنامه و طرحي براي ورزش مدارس تعريف نشده است؟
- صحبت زياد مي شود و به شكل مكتوب هم خيلي كارها شده است، اما متأسفانه در عمل چيزي ديده نمي شود.
* آيا مفهوم اين جمله ها اين است كه اگر ما بخواهيم يك الگوي ورزشي را در مدارس بررسي كنيم. به نتيجه نرسيم و اصولاً ورزش مدارس چگونه قابل تعريف شده و اجرا است.
- خوشبختانه مسئولان گذشته و اينك ما از ورزش مدارس به خوبي آگاهي دارند و به اهميت ورزش در مدارس براي جايگاه قهرماني و سلامت كاملاً واقف هستند و بسيار هم مطرح مي شود.
اما من در ۲۳ سالي كه در ايران هستم عملاً حركتي اساسي در اين حوزه نديده ام. يعني در كشور در شرايط حاضر با هزينه هاي گزاف، مدارسي در حال تأسيس است كه حتي فاقد حياط مدرسه هستند!
در مدارسي هم كه از قبل به شكل دولتي بوده اند متأسفانه فضاي حركتي متناسب با تعداد بچه هاي امروز نيست و بسيار محدود شده است. از طرفي سرمايه اي كه براي ورزش مدارس مي گذاريم آنچه كه بايد باشد، نيست و بسيار ناچيز است.
* آيا آماري در اين خصوص قابل ارائه است؟
- آمار آن خيلي كم است. يعني سرانه ورزش مدارس بسيار در محروميت و فقر است.
* چرا اين تفكر وجود دارد؟ و فقر و رنج ورزش مدارس ناشي از كجاست؟
- اگر بخواهيم مقايسه اي بكنم بايد با المپيادهاي شيمي و فيزيك و رياضي و كامپيوتر مقايسه كنم. البته نفرات شركت كننده در اين المپيادها هم خيلي محدود هستند و انعكاس بين المللي خيلي خوبي هم دارد. به نظر من ما بيشتر دنبال مباحثي هستيم كه دردسر آن براي ما كم باشد. ساعت ورزش مدارس ساعت پردردسري براي مدارس است. در اين ساعت احتمال دعوا بين بچه ها هست، احتمال شيشه شكستن است.
همه لوازم آن مصرفي است. از توپ، تور و ميز و... لذا با اين موضوع كه اين هم هزينه بر و پربهاست بها داده نمي شود! در نتيجه به اين مرحله رسيده ايم كه در ابعاد مختلف ورزش مدارس را محدود كنيم.
با اين نگاه كمترين توجه به معلم ورزش در مدارس مي شود. بي توجه به ساعت ورزش مي شويم و ساعت آن به شكلي است كه اگر بچه ها خواستند نيايند و يا زود بروند!
اما غافل از اين هستيم كه اين روند در  آينده چه هزينه گزافي براي ما به همراه خود خواهد داشت.
بايد بگويم كه اثر بلندمدت محروميت از ورزش سه چيز را برايمان به همراه خواهد داشت: افسردگي، فرسودگي و آلودگي كه نتيجه قطعي آنها بيهودگي در زندگي است.
يعني در آينده ما از جمعيتي برخوردار خواهيم بود كه ناتوان، فاقد روحيه خوب و فاقد توان كافي براي انجام وظايف محوله هستند و نتيجه آن بار اقتصادي بسيار بالايي در بر خواهد داشت. اگر بچه هاي امروز به فعاليت بدني و حركت آلوده نشوند طبيعي است كه فردا به رفتارهاي مضر آلوده شوند. آلودگي كه به يك مفهوم عادت هاي رفتاري است در نوع ورزش به عنوان  آلودگي مفيد و در غير اين صورت به عادت هاي مضر تبديل مي شود.
موضوع ديگري كه سالهاست آن را مطرح كرده ايم مربوط به زمان و ميزان ساعات ورزش در روز و هفته مدارس است. از نظر علمي هم آن را اثبات كرده ايم. ما اگر بخواهيم يك فعاليت اثر مفيدي داشته باشد، حداقل بايد ۳ جلسه در هفته يعني حداقل ۳ ساعت در هفته استمرار داشته باشد. البته توصيه من براي ورزش در مدارس هر روز است كه متأسفانه به دليل هزينه بر بودن آن و مسئوليت آور بودن مورد توجه قرار نمي گيرد.
000582.jpg
* اين موضوع در مقايسه با ساير كشورها چه تصوري به ما مي دهد؟
- خيلي نمره كمي خواهيم گرفت. من در اروپا زندگي نكرده ام اما در مقايسه با آمريكا اصلاً قابل مقايسه نيست. آنها اين كار را رايگان در اختيار مردم مي گذارند و هر چه كه در ورزش هم در سطح كشور خود دارند از مدارس دارند. زيرا همه كساني كه در ورزش آمريكا مطرح شده اند روزي در مدارس خود مطرح بوده اند. بنابراين ما هم بايد به دو دليل مهم به اين تفكر برسيم: اول آنكه ۱۲ سال زندگي ما را دربرمي گيرد؛ ۱۲سالي كه مهم ترين سال هاي زندگي يك فرد است. يعني شما يك كودك ۶ ساله را تحويل مدرسه مي دهيد و يك فرد ۱۸ ساله را تحويل مي گيريد. در اين سن ديگر همه چيز از نظر فرهنگي، آموزشي، تربيتي، پرورشي، حركتي، فيزيولوژيكي و آناتومي و... شكل گرفته است. يعني اين سال ها هرگز قابل جبران نخواهد بود.
دومين موضوع هم اين است كه از نظر يادگيري مهم ترين سنين محسوب مي شود و جزو سال هاي طلايي زندگي يك فرد است. ميزان سرعت بالاي يادگيري و خلاقيت هاي فردي در سنين كودكي غيرقابل انكار است. بنابراين ما از اين منظر هم خيلي آسيب مي بينيم.
واقعيت اين است كه همه ما و مسئولان ورزشي مدارس درباره اهميت ورزش و اثرات نامطلوب ورزش نكردن خيلي علمي و درست صحبت مي كنيم اما كمتر عمل مي كنيم!
* بحث را به ورزش محلات برمي گردانم. مقايسه اي از ورزش محلات ايران با ساير كشورها ارائه دهيد و بفرماييد در جوامع مدرن با اين پديده چگونه برخورد مي كنند؟
- البته ورزش محلات به شكلي كه در گذشته ايران و در محلات ما وجود داشته است در ساير مناطق جهان شايد نتوان سراغ گرفت. اما به طور مثال در آمريكا در بسياري از منازل و پشت خانه ها سبد بسكتبال است و چيزي كه مهم است اين نكته است كه آنان براي ورزش كردن راهكارهاي خوبي را ايجادكرده اند. در تمام نهادها و سازمان ها داراي امكانات ورزشي مناسب و خوبي هستند. امكان ندارد پاركي ساخته شود كه امكانات ورزشي در آن تدارك ديده نشود، در مدارس در حد مورد نياز امكانات ورزشي وجود نداشته باشد، در دانشگاه ها امكانات ورزشي بسيار خوبي وجود دارد و در هر جا كه جست وجو كنيد اين امكانات به وفور وجود دارد. بنابراين همه نهادها در امر ورزش مسئوليتي را احساس مي كنند و به آن متعهد هستند و عمل مي كنند. در مدارس از استخر شنا، زمين چمن، سالن چند منظوره و خلاصه همه چيز در نظر گرفته مي شود.
با اين نگاه متأسفانه ورزش در ايران و به ويژه در مدارس انفرادي و اجباري تلقي مي شود و تقريباً همه قشرهاي جامعه از حركت محرومند.
* اين مسائل چه تأثيراتي در ورزش قهرماني ما گذاشته است؟
- تأثير بسيار منفي گذاشته است. ورزش قهرماني ما امروزه رفته رفته بسيار محدود تر شده است. يعني به عنوان مثال امروزه بايد از بين تعداد بسيار اندكي شناگر انتخاب كنيم در حالي كه مي شد از بين ۵ ميليون نفر اين انتخاب را كرد!
مشكل عمده ما امروز در ورزش هاي پايه اي مانند ژيمناستيك، دووميداني و شناست. اين رشته ها در همه رشته هاي حرفه اي ورزش به كار مي آيد. اما شما بررسي كنيد كه چه تعداد از بچه هاي ما دونده خوبي هستند و يا شناگر ماهري هستند و يا ژيمناستيك مي دانند! متأسفانه بايد بگويم كه فدراسيون واليبال در سن نوجوانان كلاس ژيمناستيك مي گذارد در حالي كه بايد اين آموزش ها در سن ۵ سالگي با آن ميزان زياد يادگيري انجام مي شد؛ و پيشرفت آن هم به طور طبيعي كند و پرهزينه است.
* آيا مي توان در فضاي فعلي بافت شهري ما، سازماندهي مناسبي براي ورزش محلات و يا به تعريف شما ورزش همگاني ترتيب داد؟
- من فكر مي كنم هنوز هم مي توان براي ورزش محلات كارهايي را انجام داد، اگرچه كه كوچه و خيابان ها از اين صورت مسئله پاك شده است، اما از طريق پارك ها مي توان فضاي ورزشي را توسعه داد. پارك هاي محلي با تجهيزات امكانات ورزشي خيلي ساده قابليت جذب بچه ها و نوجوانان ما را خواهد داشت. بزرگترين اشكالي كه ما در ورزش كشور داريم اين است كه ورزش از شكل رايگان خود خارج شده است و ورزش كردن بهاي زيادي دارد كه همه قادر به تأمين اين نوع هزينه ها نيستند. دوم اينكه مشكل اساسي ديگر در دسترس نبودن مكان ورزشي است يعني شخص بايد ساعات زيادي را براي رساندن خود به مكان ورزشي مناسب صرف كند. اين موضوعات موجب چشم پوشي مردم از ورزش شده است.
* درباره فقر حركتي كه به گفته كارشناسان در ميان دختران بسيار بحراني تر از پسران است، چه بايد گفت و چه بايد كرد؟
- متأسفانه اين موضوع صحيح و نگران كننده است. به هر حال ما بايد يك توجه خاصي بگذاريم و سرمايه گذاري مناسبي را انجام دهيم. به هر حال ما پذيرفته ايم كه دختران ما بايد به اين شكل زندگي كنند، بايد زمينه هاي آن را در سالنهاي سرپوشيده جبران كنيم و بخواهيم نهادهايي كه امكانات ورزشي دارند و در مواقعي كه خودشان استفاده نمي كنند در اختيار حداقل جمعيت آموزش و پرورش بگذارند و آن را عمومي كنند. به عنوان مثال دانشگاه تعطيل است امكانات ورزشي آن را در اختيار دانش آموزان قرارداد.در دانشگاه شهيد بهشتي از امكانات ورزشي آن به اين شكل هم اينك استفاده مي شود، البته اين كار براي بچه هاي مردم هزينه بر است زيرا امكانات دانشكده اجاره داده مي شود. در حالي كه به نظر من دولت براي اين كار بايد كمك كند و بار آن را تقبل كند.يك نكته مهم اثرگذار براي اجراي چنين هزينه هايي توسط دولت نيز اين است كه در دوره هاي جواني و ميانسالي هزينه هاي ناشي از فقر حركتي و مقابله با آسيب هاي اجتماعي و درماني بسيار گزاف خواهد بود. از نگاه ديگر اين مزايا را هم دارد كه ما جمعيتي خواهيم داشت كه افسردگي و فرسودگي نخواهد داشت، سالم خواهد بود، از نظر بيولوژيكي رشد خوبي خواهد داشت و از آلودگي به رفتارهاي مضر مصون خواهد ماند. به نظر من ورزش در شكل همگاني آن بايد رايگان باشد.
* درباره طرح ۵۰۰ زمين چمن در ۵۰۰ محله تهران چه تحليلي داريد و آيا اين نوع طرحها مي تواند در احياي ورزش محلات موثر واقع شود؟
- به هر حال در حد خودش اثرگذار است. اما شرطهايي هم براي آن مفروض است. اين زمين ها بايد براي خودش مسئول داشته باشد و مديريت نگهداري از تاسيسات و تجهيزات آن ضروري است و با استانداردهاي روز بايد ساخته شود و مربيان خوبي هم در آنجا استخدام شوند و دولت هم هزينه هاي آن را بپردازد و اين مربيان خود موجب رونق ورزش در اين نوع طرحها مي شوند. در حقيقت بايد اين طرح رها نشود و فضاي منضبطي ايجاد شود و تعداد اين نوع زمينها آن هم با شكل چندمنظوره بسيار بيشتر شود و تا حد ممكن در همه محلات يكي از اين نوع فضاها ساخته شود.
ما بايد براي ساير رشته ها هم اين نوع فضاها را تدارك ببينيم؛ براي شنا، واليبال، بسكتبال و دو و ميداني اما اين طرح در اين اندازه، با توجه به شرايط موجود در حد يك مسكن عمل مي كند و به عنوان يك راه حل دائمي قابل طرح نيست و جوابگوي شهر ما نيست. شايد آن راه حلي كه از آن بايد گفت و از آنجا شروع كرد و از ۱۵ سال بعد هم جواب گرفت توجه جدي دولت به ورزش همگاني است.
يعني از امروز هيچ مدرسه اي و يا پاركي بدون زمين چمن، سالن ورزش و استخر ورزشي ساخته نشود.
همچنين بايد ساعت ورزش را زنده كرد در حالي كه هم اينك يك ساعت تعطيل و مرده است، اين هم مشكل بزرگي است. سركلاس رياضي و يا فيزيك جايي براي دعوا و كتك كاري وجود ندارد اما در كلاس ورزش فضا هست و اينها بخشي از رفتارهاي حركتي است كه مي توان آن را شكل داد و به سمت خوبي هدايت كرد، به اين شرط كه مربيان متخصصي را به كار گماشت.بايد بگويم كه ما تاوان هاي متعددي را هم اكنون داده ايم و بسيار بيشتر در آينده خواهيم داد كه از نظر رواني، اجتماعي، اقتصادي، بيولوژيكي، مهارتي قابل بحث و بررسي است.
ورزش را از شكل زمين چمن استاديوم آزادي بايد خارج كرد و آن را به ورزش كردن مردم وصل كرد.
متاسفانه در حوزه دانشگاه نيز آمارهاي خوبي وجود ندارد. به طور مثال در دانشكده تربيت بدني دانشگاه شهيد بهشتي حدود ۱۲ هزار دانشجو وجود دارد اما تعدادي كه در ورزش قهرماني شركت مي كنند به ۵۰۰ نفر هم نمي رسند. بايد به اين موضوع نگاه جدي تري شود تا از افسردگيها و بيماريهاي روحي و جسمي جلوگيري كرد. اما آموزش و پرورش در اين جايگاه حكم ريشه هاي ورزش را دارد و حدود يك سوم جمعيت كشور را در خود جاي داده است و با هيچ قشري نمي توان مقايسه كرد.
بايد به روشني بگويم كه شايد لازم است كه ما مدتي ورزش قهرماني را به نفع ورزش همگاني محدود كنيم و براي يك آينده با سلامت در جامعه بهاي آن را بپردازيم. اين كاري است كه چين، ژاپن، روسيه، كوبا و بسياري از كشورها بهاي آن را داده اند و امروز به اين سطح رسيده اند.
اميدوارم ما به اين جمع نظر برسيم كه حركتهاي عملي خود را به شكل سازمان يافته آغاز كنيم.
در يك جايي بايد تصميم نهايي صحيح را بگيريم و تازه از آن روز ما ۱۵ سال بعد نتيجه آن را خواهيم ديد.
مدال المپيك، كاپ جام جهاني خوب است اما به چه قيمتي! بياييم براي بلندمدت نگاه كنيم و جوانان ۵۰ سال بعد ما به كجا خواهند رفت؟! ورزش امروز جامعه ما نياز به انقلاب ورزشي دارد.
* خانواده ها چه نقشي در ورزش همگاني دارند؟
- متاسفانه با زندگي امروزي خيلي محدود عمل مي شود. شايد باور نكنيد اما ما تلفن هاي بسياري داريم كه خانواده ها از بلاتكليفي فرزندانشان نگرانند. بله بايد گفت كه سرگرداني بچه ها با آمدن تابستان شدت گرفته است.
سرگرداني ۲۰ ميليون نفر كه البته تعداد محدودي از آنان توان مالي آن را دارند كه براي ورزش هزينه كنند اما به جز دهك بالاي جامعه بقيه بي برنامه رها شده اند. براي اين كار بايد دولت وارد عمل شود. چنانچه ما يك برنامه خوبي داشتيم فرزندانمان را نه تنها به لحاظ جسمي و آناتومي و بيولوژيكي، بلكه از آسيب هاي اجتماعي هم مصون نگاه مي داشتيم و حتي براي ورزش قهرماني سرمايه خوبي ذخيره و شناسايي مي كرديم. امكان ندارد شما كشوري را پيدا كنيد كه از لحاظ ورزش قهرماني در جهان مطرح شده باشد اما به ورزش پايه و مدارس خود بي توجه بوده باشد.
فرانسه، آمريكا، چين، روسيه، ژاپن و... همه كشورهايي هستند كه از راه صحيح وارد شده اند.
و البته اين كار آساني نيست. چندين حوزه بايد وارد عمل شوند. دانشگاه هم بايد نيروهاي متخصص را به مدارس و مراكز ورزشي معرفي كند. اما اكنون آموزش و پرورش از نيروهاي تحصيلكرده دانشگاهي سهميه اي تحويل نمي گيرد. كار ما معلم درست كردن است اما اين نيروها بدون آينده رها مي شوند.
در همه دنيا تربيت نيروي خوب كار دانشگاه است و اكنون البته كارهاي موازي در كشور ما زياد انجام مي شود.

نگاه
ورزش و آموزش
نخستين گام در آموزش تربيت بدني براي كودكان، بازيهاي كودكانه است. بازي براي كودك حكم آشنايي با محيط و تجربه براي يادگيري و كاربرد ابزارها و آغاز فرهنگ پذيري و رشد اوست.
رشد هم مجموعه دگرگوني هايي است كه بنابه خاصيت و استعداد ذاتي موجود زنده و با عوامل و شرايط خارجي در او پديد مي آيد. به همين دليل رشد با پيشرفت زمان حادث مي شود و در طرح معين و براي هدف مشخص صورت مي گيرد.
رشد از ديدگاه علمي يا طبيعي است كه به نمو جسمي و عصبي كودك مربوط است و يا محيطي است كه به دريافت هاي تجربي و يادگيري او از محيط مي انجامد. رشد محيطي در كودكان از طريق بازي انجام مي شود و از اين طريق شخصيت او كامل مي شود. بازي و حركت در زندگي كودكان و بچه ها به اندازه فعاليت و كار در زندگي بزرگسالان اهميت دارد.
بچه ها هنگام بازي احساسات و عقايد خود را بروز مي دهند و با ورود به مدرسه يكسري مهارت هاي حركتي اصلي مثل پريدن، دويدن، پرتاب كردن، سرخوردن و يا شنا را مي آموزند.
كارشناسان براين باورند كه در مدارس ابتدايي ورزش نبايد مطرح باشد بلكه فقط و فقط در ساعت ورزش، مهارت هاي حركتي پايه اي و ارائه فنون اوليه آن بايد مورد توجه باشد و ورزش و مهارت هاي اصلي آن براي سنين بالاتر در مقاطع سني ۱۰ سال و بيشتر اتفاق افتاد. در ورزش براي كودكان آنچه كه مورد توجه و اهميت است حين مشاركت در بازي و احترام به قوانين بازي است. اما اين موضوع رفته رفته در سنين بالاتر و نوجواني تبديل به حسن رضايت و لذت بردن از اوقات فراغت مي شود كه در سطوح بالاتر بدن سازي و عادات خوب و مفيد با آمادگي جسماني موجب مي شود وضع جسمي خوبي براي فرد نوجوان به بار نشيند.
از اين روست كه پيش بيني برنامه هاي حركتي و مهارتي براي كودكان و نوجوانان مهم و مورد توجه است.
كودكان داراي توانايي ها، علايق و نظريات متفاوتي هستند كه در حين رشد مدام اين عوامل تغيير مي كند و در هر مرحله احتياجات، مهارت ها و انگيزه هاي جديد پيدا مي كنند و با تمرين كردن مهارت هاي جديد مي آموزند.تمرين هاي هدف دار انگيزه بچه ها را غني تر و مؤثرتر مي كند و به آنها فرصتي مي دهد كه تجارب، موفقيت ها و شكست هاي خود را ببينند و در مورد خود صاحب نظر شوند و در مورد خود انتظاراتي داشته باشند.
با اين توضيح، انتظارات قاطع در زندگي امري بديهي است و اگر به مهارت در اجراي حركات ورزشي در اين سنين بها داده شود دليل قاطعي براي توسعه اعمال و رفتار كودكان رخ مي دهد. البته ممكن است برخي كودكان به فعاليت هاي غيرورزشي علاقه نشان دهند كه بايد به آنها فرصت انتخاب داد.
به هر تقدير، اهميت حركت و بازي به ويژه از سنين ۵ سال به بالا موجب مي شود كه از لحاظ جسماني استخوان ها استحكام يابند و ورزيدگي عضلات بدن تسريع و مطلوب تر شود و تناسب اندام را بهبود بخشد.
از لحاظ ذهني و رواني نيز تحريك كنجكاوي، رشد حواس، فعاليت هوشي، تحقق ابتكار، آشنايي با رفتارهاي مختلف، اعتماد به نفس، استقلال اراده، احياي فكر، چاره يابي و ابراز شخصيت تكامل مي يابد و از لحاظ عاطفي نيز درك تفاوت مهر با خشونت، تعادل احساسات، تحقق مهرباني، حق جويي و همكاري زنده مي شود.
با اين نگاه بهبود بخشيدن به وضعيت جسمي و ذهني و روحي كودكان به منظور يك رشد متعادل از طريق فعاليت حركتي و بدني ضرورتي است كه نيازمند برنامه ريزي در سطوح مختلف است.
در گذشته و تا پيش از زندگي شهري مدرن و ماشيني كودكان در بسياري از مكان ها از حياط منزل تا كوچه و خيابان عرصه گسترده اي براي بروز حركات و بازي داشتند و به شكل خود جوش، دوستي ها، قهرها، شكست ها و پيروزي ها، تعرفه ها، مشاركت ها ،زمين خوردن ها و بسياري از رفتارهاي فردي را در جمع گروه دوستان تجربه مي كردند. اين موضوع موجب مي شد تا آنها با بروز احساسات، عواطف و انديشه هاي خود مدام شخصيت خود را بازبيني كنند و به خلاقيت در رفتارهاي جمعي خود دست يابند.
شايد به جرات بتوان گفت كه حاصل اين نوع رفتارها در گذشته، بچه هاي با اعتماد به نفس بالا و با قدرت بدني و جسماني مطلوب و با حس همياري و همكاري و مشاركت بالا به تيم ها و باشگاه هاي ورزشي مطرح روزگار معرفي كرد كه بسياري از آنان هنوز سكان دار تيم ها و باشگاه هاي امروز ايران هستند و در نقش مدير، مربي و استاد و محقق، ورزش و ورزشكاران را هدايت مي كنند.اما آنچه كه در سال هاي اخير تامل برانگيز شده است خلاء فضاهايي براي جمع دوستان و همسالان به منظور بازيها و ورزش هاي دسته جمعي است تا ضمن ابراز شخصيت خود با رفتارهاي جمعي نيز آشنا شوند و اثرات رفتارهاي فردي خود را در گروه هم بازبيني كنند.
بسياري از كارشناسان و پيشكسوتان ورزش در خصوص ورزشكاران امروز جامعه ما از عدم وجود تجربه هاي كافي و حس مشاركت لازم در بين آنها سخن ها گفته اند. شايد يكي از مهم ترين دلايل اين موضوع را بتوان در حذف بازي هاي محلي و ورزش هاي دسته جمعي و گروهي در آشناترين فضاي زندگي يعني محله ها جست وجو كرد. الفت ها و دوستي هاي محلي مكاني است كه بالاترين اثر را در بهبود رفتارهاي فردي و جمعي رقم مي زند و متأسفانه اين سال ها گروه دوستان محلي رنگ باخته است و كودك با آزمون و خطا و با تجربه هاي اندك راهي زندگي بزرگسالي مي شود.
از جمله مباحث مهم و اثرگذار در رفع اين مشكل بزرگ زندگي شهري، توجه به ورزش مدارس عنوان شده است. آنچه كه كارشناسان به آن تاكيد دارند حضور كودكان در مدارس شايد آغاز تجربه هاي رفتاري جمعي است كه اين موضوع به ويژه در زنگ ورزش مي تواند خودجوش اتفاق بيافتد. زنگ مدرسه ساعتي است كه دعواهاي كودكانه در آن امكان بروز دارد و بروز برتري هاي فردي با اعمال حركات بدني و ابراز تفكر و چاره يابي براي كسب موفقيت به شكل عملي مهيا مي شود.
اين ساعت كه به باور كارشناسان ضروري ترين ساعت در بين برنامه هاي درسي كودكان است مي تواند كمك شاياني به بروز ساير استعدادهاي فردي كند. ضمن آن كه با تحرك و بازي مي توان شادابي و نشاط و سلامت را هم در فضاي زندگي درسي كودكان و نوجوانان فراهم كرد.
متأسفانه عدم درك اين مهم و ضرورت در جامعه آموزش و پرورش ما، همين فرصت جمعي را هم از مهم ترين سال هاي زندگي بچه ها مي گيرد. ۱۲ سالي كه شايد بايد آن را سال هاي طلايي زندگي خود ناميد تا هر چه كه بعدها فرد بكارد و يا درو كند حاصل اين سالهاست!
كارشناسان براين باورند كه رسيدن به كيفيت مطلوب در درس ورزش و تربيت بدني مدارس مستلزم ساختار و فعاليت برنامه ريزي شده قابل اجرا است كه با آن بتوان كيفيت علمي و جسمي را در جامعه آموزش و پرورش تواماً افزايش داد.اما آمارها نشان مي دهند كه اعتبارات ورزشي جامعه آموزش و پرورش ما حدود ۲۰ ميليارد ريال است كه به اين ترتيب سرانه ورزشي دانش آموزي فقط ۵ هزار ريال است كه بسيار ناچيز است.
به باور كارشناسان عدم پرداخت هزينه هاي ضروري در حوزه ورزش در سنين كودكي و نوجواني در آينده هزينه هاي بسيار گزافي براي درمان و سلامت و آسيب هاي اجتماعي افراد جامعه در پي دارد. فرصت ها را تبديل به تهديد نكنيم و سلامت جامعه جوان را پاس داريم.

ورزش
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
ايران
فرهنگ
كتاب
شهرآرا
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  ايران  |  فرهنگ   |  كتاب  |  شهرآرا  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |