مهر استاندارد بر زندگي ايرانيان نقش خواهد بست
چگونه زيستن، برتر از زيستن
بنيامين صدر
طرح: داوود كاظمي
|
|
جايگاه ايران به لحاظ بهره مندي از شاخص هاي كيفيت زندگي در دنياي مدرن كجاست و «مهر استاندارد» بر كجاي زندگي ايرانيان نقش بسته است؟
بهداشت، امنيت، شرايط زيست خانوادگي و اجتماعي، اميد به فردا، آب و هوا، امنيت شغلي، آزادي و برابري جنسي از جمله فاكتور هايي هستند كه در كنار رفاه مالي و توانايي اقتصادي در همه جاي دنيا براي تعيين شاخص كيفيت زندگي در نظر گرفته مي شوند.
در شرايطي كه سازمان ملل در آخرين گزارش شاخص توسعه انساني خود آورده كه ايران از نظر كيفيت زندگي در رتبه ۱۰۱ جهان قرار دارد، وقتي از پرويز كاظمي وزير رفاه ،بالاترين مقام برنامه ريز و سياستگذار دولت ايران در حوزه رفاه و تأمين اجتماعي مي پرسيم «جايگاه ايران به لحاظ بهره مندي از شاخص هاي كيفيت زندگي چگونه است و ايرانيان در كجاي زمين ايستاده اند» ، پاسخ مي شنويم:
«كيفيت زندگي ايرانيان هرچند كه با شرايط مطلوب فاصله دارد، ولي نسبت به قبل از پيروزي انقلاب خيلي بهتر شده است» .
دايره فقر
اظهار نظرهاي رسمي در خصوص محاسبه ميزان خط فقر به طور عمده به اين باز مي گردد كه ملاك تعيين خط فقر در ايران، توانايي افراد در تأمين نيازهاي اوليه زندگي يعني خوراك، پوشاك و مسكن است و در اين بين كيفيت زندگي و فاكتورهاي ديگري چون اميد به زندگي، برخورداري از بهداشت مناسب، دسترسي به امكانات ورزشي، مسافرت و حق استراحت در بررسي كيفيت زندگي ايرانيان به دست فراموشي سپرده شده است.
كاظمي- وزير رفاه و تأمين اجتماعي- در اين مورد مي گويد: «ما در وهله نخست به دنبال اين هستيم كه ببينيم چه اقشاري در تأمين حداقل نيازهاي اوليه خود با مشكل مواجه اند و تلاش براي بهبود كيفيت زندگي و نيازهاي ثانويه افراد، در مراحل بعدي قرار مي گيرد» .وقتي از او مي پرسيم «شاخص هاي تعيين خط فقر چيست؟» ، به سبد خوراك خانواده، تحصيل و حق مسكن اشاره مي كند و مي گويد: «بايد مراقبت باشيم كه نه تنها افراد بيشتري به زير خط فقر نيايند و بر وسعت دايره فقر اضافه نشود، بلكه افراد ضعيف و ناتوان، توانمند شوند. اين اولويت كاري ماست» .
آموزش، مهم تر از تنفس
سازمان علمي، فرهنگي، مطالعاتي ملل متحد(يونسكو) برنامه عملي ارتقاي كيفيت زندگي را «آموزش براي همه» مي داند.
آموزش سبب ارتقاي كيفيت زندگي افراد مي شود، قابليت هاي زيست خانوادگي را افزايش مي دهد، افراد را در برابر مشكلات بهداشتي كمك مي كند، وضعيت تغذيه و توانايي نگهداري از بچه ها را بهبود مي بخشد و يك برنامه ريزي براي آينده اي توسعه يافته است.
آموزش هاي همگاني مقدماتي به دختران و زنان كمك مي كند كه مسائل بهداشتي را بهتر رعايت كنند، برنامه ريزي هاي خانواده و تغذيه را بهتر درك كنند و توانايي هاي خود را در زمينه هاي مختلف بروز دهند.بر اساس پژوهش هاي منتشرشده از سوي يونسكو، كودكان مادران تحصيل كرده سالم تر هستند، بهتر تغذيه مي شوند و از موفقيت هاي تحصيلي بيشتري برخوردارند.
آموزش مادران، خطر مرگ كودكان را ۵۰درصد كاهش مي دهد و سبب جلوگيري از كار كودكان و اعمال خشونت هاي مختلف
-به ويژه خشونت هاي جنسي نسبت به دختران نوجوان- مي شود.
همچنين آموزش، سلاحي موثر در برابر ابتلا به ايدز و ديگر بيماري هاي عفوني است و آگاهي عمومي از شرايط زندگي و محافظت هاي محيطي را افزايش مي دهد،در شرايطي كه تنها يك درصد افزايش در سوادآموزي، دو سال اميد به زندگي را افزايش مي دهد.
چشم اندازي در مه
براساس آخرين گزارش توسعه انساني سازمان ملل،هم اكنون ميانگين اميد به زندگي در بين ايرانيان، ۷۰سال است.گزارش توسعه انساني مي افزايد: ايران از نظر فقر بين ۱۰۳ كشور در حال توسعه رتبه ۳۶ را به خود اختصاص داده و با توجه به شاخص، ۲درصد مردم ايران با كمتر از يك دلار در روز و ۷ درصد نيز با كمتر از دو دلار در روز زندگي مي كنند و ۱۰درصد مردم اين كشور نيز به آب بهداشتي و سالم دسترسي دائمي ندارند.در شاخص فقر انساني ايران آمده است كه احتمال زنده نماندن هر ايراني در بدو تولد ۷درصد است. در اين بين نرخ بي سوادي بزرگسالان ۲۳درصد و جمعيت بدون دسترسي پايدار به منابع آب آشاميدني ۸درصد است.
بر اساس اين گزارش، سهم هزينه هاي بهداشتي دولتي در ايران ۳درصد توليد ناخالص داخلي و سهم هزينه هاي بهداشتي بخش خصوصي، ۵/۳درصد توليد ناخالص داخلي برآورد شده. سرانه هزينه هاي بهداشتي در ايران ۴۳۲ دلار در سال اعلام شده است.همچنين سهم هزينه هاي آموزشي دولتي از توليد ناخالص داخلي ۵درصد و از كل هزينه هاي دولت ۱۸درصد اعلام شده است.اين در شرايطي است كه در ايران از هر هزار نفر ۷۲ نفر به اينترنت دسترسي دارند.
گريز از فقر
بنا بر اعلام رسمي معاونت امور دهياري هاي وزارت كشور، ۲۵درصد خانوارهاي روستايي، زير خط فقر هستند. اين در حالي است كه ۲۰درصد خانوارهاي شهرنشين زير خط فقر هستند.نسبت جمعيت باسواد در روستاها ۶۹درصد و در شهرها ۸۶درصد است. اين در حالي است كه سطح اميد به زندگي در روستا ۵۹سال و در شهر ۶۶سال است. اين آمار بيانگر آن است كه در خصوص شاخص هاي كيفيت زندگي در روستاها مثل آموزش، درآمد، كيفيت مسكن و اميد به زندگي به رغم اينكه شاخص ها بهبود پيدا كرده، اما در مقايسه با جوامع شهري هنوز شكاف قابل توجهي وجود دارد. از نظر شاخص هاي توسعه، روستاها پايين تر از ميانگين جامعه شهرنشين هستند و جمعيت روستايي با نرخ رشد رو به كاهش مواجه است. توزيع جمعيت و آبادي بر حسب طبقات جمعيتي به گونه اي است كه تراكم آبادي ها در روستاهاي زير يكصد نفر جمعيت است. ۶۰درصد آبادي هاي كشور، كمتر از ۱۰۰ نفر جمعيت دارند، ولي ۷۰درصد جمعيت روستايي، در روستاهايي هستند كه بيش از ۵۰۰نفر جمعيت دارند و اين روند با توجه به شرايط موجود ادامه خواهد داشت؛ به گونه اي كه روستاهاي كم جمعيت به سمت تخليه و روستاهايي كه جمعيت بيشتر دارند به سمت تمركز جمعيت مي روند.از بعد اقتصادي نيز شهرستان ها با كمبود فرصت هاي شغلي و گستردگي بيكاري مواجهند، به طوري كه از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ سهم شاغلان روستايي، ۸ درصد كاهش يافته است. فصلي بودن و نازل بودن كار، سبب شده درآمد خانوارهاي روستايي يك سوم درآمد خانوارهاي شهرنشين باشد كه اين نابرابري در توزيع درآمد را به اوج خود مي رساند و خود به عنوان اصلي ترين عامل هجوم روستاييان به كلانشهرهايي چون تهران مطرح است.
دهك پايين درآمدي در ايران، ۲درصد درآمد و در دو دهك پايين درآمدي نيز ۵درصد درآمد و مصرف را در اين كشور به خود اختصاص مي دهد، در حالي كه دهك بالاي درآمدي ۳۳ درصد درآمد و مصرف و دو دهك بالاي درآمدي نيز ۵۰ درصد درآمد و مصرف را به دست مي آورند.
بايد مبارزه با فقر و ارتقاي سطح كيفيت زندگي را يك ضرورت اخلاقي بدانيم. گسترش دايره توسعه، موجب شكوفايي مي شود.با امكان دسترسي به امكانات و خدمات اوليه، افراد سالم بهتر مي توانند در فعاليت هاي اقتصادي سازنده شركت كرده، از خانواده هاي خود نگهداري و آرزوهاي خود را دنبال كنند. كاهش پيوسته فقر مي تواند با شكستن چرخه نااميدي و ياس كه از عوامل بي ثباتي اجتماعي محسوب مي شوند، موجب بهبود امنيت شود.
حال مهر استاندارد كيفيت زندگي چه هنگام بر زندگي ايراني نقش مي بندد، موضوعي است كه تبلور آن را بايد در بهبود شرايط دشوار اقتصادي و محو ناهمگوني هاي اجتماعي جست وجو كنيم.
|