سه شنبه ۶ تير ۱۳۸۵
مهر استاندارد بر زندگي ايرانيان نقش خواهد بست
چگونه زيستن، برتر از زيستن
بنيامين صدر
طرح: داوود كاظمي
000732.jpg
جايگاه ايران به لحاظ بهره مندي از شاخص هاي كيفيت زندگي در دنياي مدرن كجاست و «مهر استاندارد» بر كجاي زندگي ايرانيان نقش بسته است؟
بهداشت، امنيت، شرايط زيست خانوادگي و اجتماعي، اميد به فردا، آب و هوا، امنيت شغلي، آزادي و برابري جنسي از جمله فاكتور هايي هستند كه در كنار رفاه مالي و توانايي اقتصادي در همه جاي دنيا براي تعيين شاخص كيفيت زندگي در نظر گرفته مي شوند.
در شرايطي كه سازمان ملل در آخرين گزارش شاخص توسعه انساني خود آورده كه ايران از نظر كيفيت زندگي در رتبه ۱۰۱ جهان قرار دارد، وقتي از پرويز كاظمي وزير رفاه ،بالاترين مقام برنامه ريز و سياستگذار دولت ايران در حوزه رفاه و تأمين اجتماعي مي پرسيم «جايگاه ايران به لحاظ بهره مندي از شاخص هاي كيفيت زندگي چگونه است و ايرانيان در كجاي زمين ايستاده اند» ، پاسخ مي شنويم:
«كيفيت زندگي ايرانيان هرچند كه با شرايط مطلوب فاصله دارد، ولي نسبت به قبل از پيروزي انقلاب خيلي بهتر شده است» .
دايره فقر
اظهار نظرهاي رسمي در خصوص محاسبه ميزان خط فقر به طور عمده به اين باز مي گردد كه ملاك تعيين خط فقر در ايران، توانايي افراد در تأمين نيازهاي اوليه زندگي يعني خوراك، پوشاك و مسكن است و در اين بين كيفيت زندگي و فاكتورهاي ديگري چون اميد به زندگي، برخورداري از بهداشت مناسب،  دسترسي به امكانات ورزشي، مسافرت و حق استراحت در بررسي كيفيت زندگي ايرانيان به دست فراموشي سپرده شده است.
كاظمي- وزير رفاه و تأمين اجتماعي- در اين مورد مي گويد: «ما در وهله نخست به دنبال اين هستيم كه ببينيم چه اقشاري در تأمين حداقل نيازهاي اوليه خود با مشكل مواجه اند و تلاش براي بهبود كيفيت زندگي و نيازهاي ثانويه افراد، در مراحل بعدي قرار مي گيرد» .وقتي از او مي پرسيم «شاخص هاي تعيين خط فقر چيست؟» ، به سبد خوراك خانواده، تحصيل و حق مسكن اشاره مي كند و مي گويد: «بايد مراقبت باشيم كه نه تنها افراد بيشتري به زير خط فقر نيايند و بر وسعت دايره فقر اضافه نشود، بلكه افراد ضعيف و ناتوان، توانمند شوند. اين اولويت كاري ماست» .
آموزش، مهم تر از تنفس
سازمان علمي، فرهنگي، مطالعاتي ملل متحد(يونسكو) برنامه عملي ارتقاي كيفيت زندگي را «آموزش براي همه» مي داند.
آموزش سبب ارتقاي كيفيت زندگي افراد مي شود،  قابليت هاي زيست خانوادگي را افزايش مي دهد، افراد را در برابر مشكلات بهداشتي كمك مي  كند، وضعيت تغذيه و توانايي نگهداري از بچه ها را بهبود مي بخشد و يك برنامه ريزي براي آينده اي توسعه يافته است.
آموزش هاي همگاني مقدماتي به دختران و زنان كمك مي كند كه مسائل بهداشتي را بهتر رعايت كنند، برنامه ريزي هاي خانواده و تغذيه را بهتر درك كنند و توانايي هاي خود را در زمينه هاي مختلف بروز دهند.بر اساس پژوهش  هاي منتشرشده از سوي يونسكو، كودكان مادران تحصيل كرده سالم تر هستند، بهتر تغذيه مي شوند و از موفقيت هاي تحصيلي بيشتري برخوردارند.
آموزش مادران، خطر مرگ كودكان را ۵۰درصد كاهش مي دهد و سبب جلوگيري از كار كودكان و اعمال خشونت هاي مختلف
 -به ويژه خشونت هاي جنسي نسبت به دختران نوجوان- مي شود.
همچنين آموزش، سلاحي موثر در برابر ابتلا به ايدز و ديگر بيماري هاي عفوني است و آگاهي عمومي از شرايط زندگي و محافظت هاي محيطي را افزايش مي دهد،در شرايطي كه تنها يك درصد افزايش در سوادآموزي، دو سال اميد به زندگي را افزايش مي دهد.
چشم اندازي در مه
براساس آخرين گزارش توسعه انساني سازمان ملل،هم اكنون ميانگين اميد به زندگي در بين ايرانيان، ۷۰سال است.گزارش توسعه انساني مي افزايد: ايران از نظر فقر بين ۱۰۳ كشور در حال توسعه رتبه ۳۶ را به خود اختصاص داده و با توجه به شاخص، ۲درصد مردم ايران با كمتر از يك دلار در روز و ۷ درصد نيز با كمتر از دو دلار در روز زندگي مي كنند و ۱۰درصد مردم اين كشور نيز به آب بهداشتي و سالم دسترسي دائمي ندارند.در شاخص فقر انساني ايران آمده است كه احتمال زنده نماندن هر ايراني در بدو تولد ۷درصد است. در اين بين نرخ بي سوادي بزرگسالان ۲۳درصد و جمعيت بدون دسترسي پايدار به منابع آب آشاميدني ۸درصد است.
بر اساس اين گزارش، سهم هزينه هاي بهداشتي دولتي در ايران ۳درصد توليد ناخالص داخلي و سهم هزينه هاي بهداشتي بخش خصوصي، ۵/۳درصد توليد ناخالص داخلي برآورد شده. سرانه هزينه هاي بهداشتي در ايران ۴۳۲ دلار در سال اعلام شده است.همچنين سهم هزينه هاي آموزشي دولتي از توليد ناخالص داخلي ۵درصد و از كل هزينه هاي دولت ۱۸درصد اعلام شده است.اين در شرايطي است كه در ايران از هر هزار نفر ۷۲ نفر به اينترنت دسترسي دارند.
گريز از فقر
بنا بر اعلام رسمي معاونت امور دهياري هاي وزارت كشور، ۲۵درصد خانوارهاي روستايي، زير خط فقر هستند. اين در حالي است كه ۲۰درصد خانوارهاي شهرنشين زير خط فقر هستند.نسبت جمعيت باسواد در روستاها ۶۹درصد و در شهرها ۸۶درصد است. اين در حالي است كه سطح اميد به زندگي در روستا ۵۹سال و در شهر ۶۶سال است. اين آمار بيانگر آن است كه در خصوص شاخص هاي كيفيت زندگي در روستاها مثل آموزش، درآمد، كيفيت مسكن و اميد به زندگي به رغم اينكه شاخص ها بهبود پيدا كرده، اما در مقايسه با جوامع شهري هنوز شكاف قابل توجهي وجود دارد. از نظر شاخص هاي توسعه، روستاها پايين تر از ميانگين جامعه شهرنشين هستند و جمعيت روستايي با نرخ رشد رو به كاهش مواجه است. توزيع جمعيت و آبادي بر حسب طبقات جمعيتي به گونه اي است كه تراكم آبادي ها در روستاهاي زير يكصد نفر جمعيت است. ۶۰درصد آبادي هاي كشور، كمتر از ۱۰۰ نفر جمعيت دارند،  ولي ۷۰درصد جمعيت روستايي، در روستاهايي هستند كه بيش از ۵۰۰نفر جمعيت دارند و اين روند با توجه به شرايط موجود ادامه خواهد داشت؛ به گونه اي كه روستاهاي كم جمعيت به سمت تخليه و روستاهايي كه جمعيت بيشتر دارند به سمت تمركز جمعيت مي روند.از بعد اقتصادي نيز شهرستان ها با كمبود فرصت هاي شغلي و گستردگي بيكاري مواجهند، به طوري كه از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ سهم شاغلان روستايي، ۸ درصد كاهش يافته است. فصلي بودن و نازل بودن كار، سبب شده درآمد خانوارهاي روستايي يك سوم درآمد خانوارهاي شهرنشين باشد كه اين نابرابري در توزيع درآمد را به اوج خود مي رساند و خود به عنوان اصلي ترين عامل هجوم روستاييان به كلانشهرهايي چون تهران مطرح است.
دهك پايين درآمدي در ايران، ۲درصد درآمد و در دو دهك پايين درآمدي نيز ۵درصد درآمد و مصرف را در اين كشور به خود اختصاص مي دهد، در حالي كه دهك بالاي درآمدي ۳۳ درصد درآمد و مصرف و دو دهك بالاي درآمدي نيز ۵۰ درصد درآمد و مصرف را به دست مي آورند.
بايد مبارزه با فقر و ارتقاي سطح كيفيت زندگي را يك ضرورت اخلاقي بدانيم. گسترش دايره توسعه، موجب شكوفايي مي شود.با امكان دسترسي به امكانات و خدمات اوليه، افراد سالم بهتر مي توانند در فعاليت هاي اقتصادي سازنده شركت كرده، از خانواده هاي خود نگهداري و آرزوهاي خود را دنبال كنند. كاهش پيوسته فقر مي تواند با شكستن چرخه نااميدي و ياس كه از عوامل بي ثباتي اجتماعي محسوب مي شوند، موجب بهبود امنيت شود.
حال مهر استاندارد كيفيت زندگي چه هنگام بر زندگي ايراني نقش مي بندد،  موضوعي است كه تبلور آن را بايد در بهبود شرايط دشوار اقتصادي و محو ناهمگوني هاي اجتماعي جست وجو كنيم.

كسب مهارت روبه روشدن با واقعيت هاي تلخ زندگي
اين منصفانه نيست
جواد ابراهيمي
شما هر صبح كه از خواب بيدار مي شويد، زندگي جديدي را شروع مي كنيد. قصد مي كنيد كه كارهايي را انجام دهيد، سرشار از انرژي هستيد. چندين كار را با موفقيت انجام مي دهيد. گاه نيز ممكن است خسته شويد زيرا كه نتوانسته ايد به همه آنچه كه مي خواستيد برسيد.گاه در برخورد با چنين مسائلي با خود گفته ايد اين درست نيست، اين منصفانه نيست، چرا بايد اينطور شود. شما بايد بدانيد كه زندگي يك نوع بازي است. نبايد انتظار داشته باشيد كه زندگي با شما هميشه منصفانه رفتار كند. هيچ دليلي وجود ندارد كه دنيا و قواعد آن منصفانه باشد. پذيرفتن اين موضوع شما را از چراهاي به وجود آمده جدا مي كند و به اين سمت سوق مي دهد كه مسئله يا مشكل ايجاد شده است. بايد فكر كرد و به دنبال آن عمل نمود. اين براي شما بهتر است. اگر خوب بينديشيد متوجه مي شويد كه اين نوع فكر و برداشت بهتر است، چرا كه شما را به سوي راهكار و حل مسئله هدايت مي كند.
توجه و انديشيدن به چراهاي موجود در دنيا باعث سرگرداني و انفعال شما مي شود. اين را قبول كنيد. چرا دوستم فوت كرد؟ چرا اين حادثه روي داد؟ چرا؟ و چرا؟
فرض كنيد كه پدرتان مريض و خانواده دچار مشكل شده است. شايد شما با خود بگوييد چرا اينطور شده است؟ چرا پدر بايد حالا مريض مي شد؟ توجه به چراي موجود شما را از واقعيت دور مي كند. اين اتفاق افتاده، شما بايد كاري انجام دهيد در غير اين صورت دچار مشكلات عميق تري مي شويد. چرا را رها كنيد، به خود آييد و عمل نماييد. اگر واقعيت را بپذيريد با خود خواهيد گفت كه كاري است كه شده است. با خونسردي وي را به پزشك برده و در صورت امكان قسمتي از مسئوليت هاي پدر را شما يا عضو ديگر خانواده انجام مي دهيد. در ديگر مسائل زندگي نيز همين چراها باعث مي شود كه شما نتوانيد كاري را انجام دهيد. گاهي افراد به زندگي طوري نگاه مي كنند كه نبايد اتفاقي در آن روي دهد كه باعث ناراحتي آنها شود. اين يك نگاه غيرمنطقي است. دنيا به هيچ كس تعهد نداده كه مطابق ميل آنها رفتار كند. زندگي پر از مسائلي است كه براي همه پيش مي آيد. شما نيز عضوي از جهاني هستيد كه در آن زندگي مي كنيد. شما هم مسائلي داريد كه ممكن است فقط براي شما مهم باشد. اين شما هستيد كه بايد آنها را حل كنيد. شايد شما در اين راه فرض كنيد كه تنها هستيد. شايد با خود بگوييد كه چرا ديگران به من كمك نمي كنند؟ بايد گفت كه اين مشكل شماست. اين مشكل براي شما اهميت دارد و ديگران ممكن است متوجه اهميت مشكل نباشند. پس نبايد گفت كه ديگران به شما اهميت نمي دهند و از شما غافل اند. البته بايد گفت كه غيرمنطقي است كه شما از ديگران هميشه انتظار كمك داشته باشيد. اين واقعيت را بپذيريد همانطور كه شما داراي مسائل و مشكلاتي هستيد آنها نيز درگير مسائل و مشكلاتي هستند. آنها نيز بدنبال حل مسائل خودشان هستند؛ مسائلي كه متقابلا براي شما ممكن است اهميتي نداشته باشد. افراد براي حل مسائل خودشان روش هايي را انتخاب مي كنند. گروهي مشكلات را انكار مي كنند گويي كه اصلا مشكلي وجود ندارد. اين افراد جرأت قبول و پذيرش مشكل را ندارند. پس رويارويي با مشكلات را هم انتخاب نمي كنند. شايد بتوان آن را نوعي فرار از مشكلات ناميد. همچنين مي توان از آن به عنوان نوعي به تعويق انداختن مشكلات ياد كرد. فردي كه با وجود سوزش در ناحيه قلب از رفتن به پزشك خودداري مي كند اين فرد با خود مي گويد مشكلي نيست خودش خوب مي شود، در نهايت هم با سكته يا ايست قلبي بدرود حيات مي گويد. همين فرد ممكن است متوجه عميق بودن و جدي بودن مشكل خود باشد ولي رفتن به پزشك را به تاخير اندازد. اين فرد در ذهن خود مشكل را به تعويق مي اندازد. با خود مي گويد بگذار اگر مشكلي هم باشد بعدا به وجود آيد. اين فرد نمي داند كه خودش را فريب مي دهد زيرا مشكل قبلا به وجود آمده است. به عبارتي با سوزش مكرر در ناحيه قلب مشكل ايجاد شده ولي او مشكل را زماني مي داند كه از زبان پزشك بشنود.
اين يكي ديگر از روشهاي برخورد با زندگي است. اين افراد چون واقعيتها را انكار مي كنند متوجه مشكل نمي شوند. دليل آن هم اين است كه با تحريف و انكار واقعيتها نمي توانند شرايط خود و محيط اطراف را به درستي ارزيابي كنند. اين افراد درك درستي از آنچه كه در زندگي خودشان و محيط اطرافشان رخ مي دهد ندارند، پس طبيعي است كه نتوانند يك برنامه درست را براي زندگي و حل مسائل به وجود آمده طراحي كنند. افراد ديگري هستند كه خود و شرايط زندگي را آنگونه كه هست ارزيابي مي كنند. اين افراد درك درستي از شرايط خود و محيط اطرافشان دارند. متوجه كوچكترين اختلال در زندگي خود مي شوند چرا كه آنها خود را فريب نمي دهند و نمي خواهند ادعا كنند كه همه چيز درست است. اين افراد شهامت قبول مشكل را دارند و چون مشكل را مي پذيرند براي حل آن چاره انديشي مي كنند و چون شرايط را بدرستي ارزيابي مي كنند اغلب راه حل صحيحي را انتخاب مي كنند. شما اينگونه افرادي را ديده ايد و از آنها به زيركي نام برده ايد. زيرا اين افراد هميشه از پس مشكلات خود برمي آيند. شما ممكن است بارها با خود گفته باشيد كه كاش مثل آنها مي توانستيد از پس مشكلات برآييد و مانند آنها موفق باشيد. بايد گفت كه اين افراد نابغه نيستند. تنها تفاوت آنها با شما و شايد هم شباهت آنها با بعضي از شما اين است كه آنها واقعيتها را مي پذيرند. اين مي تواند هم شامل توانايي ها و موفقيتهاي خودشان و هم شامل ضعف ها و مشكلاتشان باشد.
آنها مشكلات را مي پذيرند و بدنبال انكار و تحريف آنها نيستند. آنها شرايط خود و محيط را به درستي ارزيابي مي كنند و با توجه به ارزيابي صحيح خود مي توانند راه حل موثري را براي مشكلات و مسائل خود پيدا كنند. شما هم مي توانيد اينگونه عمل كنيد. همه چيز دست خودتان است. مطمئن باشيد اگر بخواهيد مي توانيد. جرات و جسارت مقابله با مشكلات را داشته باشيد. البته لازمه آن همينطور كه گفته شد اين است كه شما ابتدا جسارت قبول و اذعان به مشكل را داشته باشيد. بپذيريد كه زندگي تان آن طور كه بايد پيش نمي رود، مشكل را پيدا كرده و با يك ارزيابي صحيح و بموقع كه مبتني بر واقعيتهاي موجود زندگي تان باشد راه حل صحيح و موثري را براي آنها پيدا كنيد. اگر به واقعيتها توجه كنيد يقينا موفق مي شويد.

خاطرات زندگي روزانه
در زندگي روزمره هريك از ما اتفاقات و رويدادهاي كوچك و بزرگ فراواني وجود دارند كه گرچه به سرعت مي گذرند، اما مي توانند قابل توجه باشند و در ميان خاطرات زندگي مان ماندگار شوند؛ اتفاق هايي كه آنها را براي دوستان و همكاران خود تعريف مي كنيم و گاه بعد از گذشت چند سال همچنان شنيدني و شيرين هستند؛ از يك ماجراي جالب در زمان خدمت نظام وظيفه تا خاطره از يك ميهماني خانوادگي و... هر يك از اين خاطرات كوتاه چون يك عكس يادگاري در آلبوم ذهن باقي مانده اند.
شما هم مي توانيد با ارسال خاطرات شيرين زندگي خود به آدرس روزنامه همشهري در ورق زدن آلبوم خاطرات با ما همراه شويد.
***
كي خسته اس
اردوگاه وسط كوه هاي هفت جان بود، ۱۰ يا ۱۲ چادر بزرگ برزنتي با يك ميدان خاكي وسيع. روبه رو نمازخانه اي برزنتي و آن طرف تر آشپزخانه اي برزنتي. ما را با ماشين هاي كانتينردار از شهر كرد به هفت جان آوردند. توي كانتينرها فرياد مي كشيديم، شيرجه مي رفتيم، سرود مي خوانديم.
- كي خسته اس؟
- دشمن.
اين آغاز ماجرا بود و بايد عادت مي كرديم ۴۵ روز را در آن هواي داغ تابستان و شب هايي كه سرمايش استخوان را مي تركاند تاب بياوريم.
به اردوگاه كه رسيديم، ناصر از ماشين پايين پريد، دست هايش را به كمر زد، فانسقه اش را محكم گرفت و به كوه بلند روبه رو خيره شد.
- اين كوه رو كلاغ پر مي رم بالا، سينه خيز ميام پايين!
چند روز گذشت. بوي «خشم شب» مي آمد، معلوم بود. يكي از مربي هاي تاكتيك نيم ساعت بعد از خاموشي وارد چادر شد و كيسه خواب چند نفر را امتحان كرد، راپورت داده بودند «خشم» لو رفته و احتمالاً بعضي از بچه ها با پوتين خوابيده اند.
فوگازها تركيدند، دوشكاها با گلوله هاي سرخ و سبز كنسرت شبانه را كليد زدند، خمپاره ها، رگبارها و آتش مهيب گلوله هاي مشقي بودند كه به سمت چشم هايمان نشانه مي رفتند.
- كي خسته اس؟
- دشمن.
سپيده داشت، پرده سياه شب را كنار مي زد و ما بايد برمي گشتيم تا كنار چشم اردوگاه خار گون ها را از پايمان در بياوريم. خيلي ها فرصت نكرده بودند پوتين هايشان را بپوشند و همان طور با دمپايي زده بودند به كوه. ناصر را كول كردم و با دمپايي دويدم سمت اردوگاه .
- پسر جان مي بينم سينه خيز مي ري بالا، كلاغ پر مي آي پايين!

جدول اعداد (سودوكو)
حل جدول شماره ۱۰۰
اعداد ۱ تا ۹ را در هر يك از سطرها و ستون ها و مربع هاي كوچك ۳ در ۳ طوري قرار دهيد كه فقط يك بار تكرار شود .پاسخ جدول را فردا در روزنامه ملاحظه خواهيد كرد.
000756.jpg

اجتماعي
اقتصاد
انديشه
سياست
شهرآرا
موسيقي
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  شهرآرا  |  موسيقي  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |